قرآن و اهل بیت (ع) -2
الحمدلله رب العالمین اللهم صل علی محمد و آل محمد
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.
بحث ما توی این ایام آیاتی است که اشاره دارد به اهل بیت، یعنی امامان معصوم ما فرمودهاند که این آیه نظر به اهل بیت دارد، و اینها دو رقم آیه هستند بعضی آیهها نظر به هر خوبی دارد که رئیس خوبها اهل بیت است مثل اینکه مثلاً میگوئیم دانشمند همـﺔ دانشمندان را شامل میشود اما آن کسی که دانشمند ترین است فرد برجستهاش همان کسی است که از همهاش باسوادتر است بعضی از آیات هم مخصوص به اهل بیت است شامل کسی دیگر نمیشود.
امام علی(علیه السلام) فرمود(القرآن اثلاثا) قرآن سه قسم میشود(ثلث فینا و فی عدونا) یک سوم آن اشاره دارد به خط حق و خط باطل، یعنی راه راست کدام است راه چپ کدام است شما نماز که میخوانی یک سوم نماز، یعنی یک سوم سوره حمد این است «اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ الْمَغْضُوبِ» زنده باد کسانی که(انعمت علیهم) مرده باد(مغضوبین) مرده باد(ضالین) یعنی توی همین سوره حمد یک قسمت آن میگوید راه حق کدام است راه باطل کدام است، شما در سر نماز میگویی من را در راه حق قرار بده و در راه باطل قرار نده همینطور که سوره حمد اینطور است امام علی(علیه السلام) میفرماید یک سوم قرآن با قصه، با اشاره، با کنایه، علنی و غیر علنی، میفرماید این راه حق است این راه باطل، این فرد حق است این فرد باطل است، (ثلث سنن) یک سوم هم سنتها است کی چه کرد، کی همچین شد، کی چه نکرد همچین نشد «فَأُهْلِکُوا بِالطَّاغِیَهِ» الحاقه/5 هلاک شدند چون طغیان کردند «فَأَخَذَهُمْ اللَّهُ بِذُنُوبِهِمْ» آل عمران/11 خلاف کردند آنها را گرفتیم، قوم لوط چی شد؟ قوم موسی چی شد؟ قوم هود چی شد؟ قوم عاد چی شد؟ قوم فرعون چی شد؟ قوم عیسی چی شد، قوم موسی چی شد؟ یعنی این سنتها. . . یعنی تاریخی است که نه سرگذشت. . . آخر یک تاریخ داریم یک فلسفـﺔ تاریخ، من اینرا یکوقت دیگر هم گفتهام یک بار دیگر هم بگویم چون معلوم نیست که اینهایی الان پای تلویزیون هستند همانها باشند، حالا اگر همانها هستند دو بار بشنوند آدم گل خوب را دو بار بو میکند. تاریخ چیه؟ فلسفـﺔ تاریخ چیه؟ حوادث گذشته را میگویند تاریخ، گذشته چی شد، چی شد، چی شد، چی شد؟ فلسفـﺔ تاریخ این است که ما از گذشتهها یک درسی میگیریم برای زندگی امروز، آن درس و قانون را به آن میگویند فلسفـﺔ تاریخ، بگذارید مثال عوامی بزنم، بچهای میرود توی خیابان به ماشین میخورد مادرش به برادرش میگوید حسن جان توی خیابان نرو مگر ندیدی که دیروز پسر عمویت، پسر همسایه، پسر خالهات رفت به ماشین خورد و چه حادثـﺔ خطرناکی پیش آمد دیروز کی به ماشین خورده تاریخ است یا فلسفـﺔ تاریخ؟ با هم بگوئید، حادثـه دیروز میشود تاریخ، این مادر توی خانه از آن حادثـﺔ تلخ دیروز درس عبرت میگیرد که تو امروز حواست را جمع کن این را میگویند فلسـفـﺔ تاریخ، پس حوادث گذشته تاریخ است درس و عبرت و قانونی که از حادثـﺔ دیروز میگیریم برای زندگی امروز آن قانونی که برای زندگی امروز میگیریم میشود فلسفـه تاریخ.
(ثلث فینا و فی عدونا) یک سوم قرآن راجع به این است که رهبر حق کیست رهبر باطل کیست طرفداران حق، طرفداران باطل، (ثلث سنن و امثال) یک سوم قرآن سنتها و فلسفـﺔ تاریخ است که از تاریخ اقوام گذشته درس بگیرید(و ثلث فرائض و احکام) یک سوم آن هم بکن نکنها است چه کاری بکن چه کاری نکن «کُلُوا» «وَلَا تَأْکُلُوا» «وَقُولُوا» «لَا تَقُولُوا» «وَاعْبُدُوا» «لَا تَعْبُدُوا» از خدا عبادت بکنید از کفر و شیطان(لا تعبدوا الشیطان) بکن نکنها، اوامر و نواهی، امام باقر(علیه السلام) فرمود آیههایی که نازل میشود گرچه مصداق خاصی هم دارد اما این برای همـﺔ تاریخ است وگرنه اگر برای یک تاریخ باشد(ما بقی من القرآن الشئ) چیزی از قرآن باقی نمیماند، یعنی اگر قرآن یک چیزی را میگوید این برای آن است که فتوکپیاش را برای امروز هم صادر کنیم یک خورده روشنتر حرف بزنم، خدا قصـﺔ یوسف را نقل میکند که زنی عاشق یوسف شد یک روز اتاقها را خلوت کرد و درها را هم سفت محکم بست به یوسف گفت بیا با هم خلوت کنیم، با هم باشیم، یوسف هم رو به در فرار کرد این خانم هم عقب او دوید پیراهنش را از عقب کشید و پاره شد یکمرتبه در باز شد و زن دید که آبرویش دارد میرود گفت این قصد بد داشته یک نفر شاهد که آنجا بود گفت نگاه کنید که پیراهن از کجا پاره شده اگر پیراهن از عقب پاره شده پیداست که خانم قصد بد داشته چون یوسف داشته در میرفته این خانم از عقب کشیده اگر پیراهن از جلو پاره شده معلوم میشود که یوسف قصد بد داشته یعنی جرم شناسی از راه آثار، قصه تمام شد آخر سوره یوسف قرآن میگوید «وَکَذَلِکَ نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ» یوسف/22ای جوانها فکر نکنید برای شما دارم تاریخ میگویم هر کدام صحنهای خطر ناک برایتان پیش آمد که خواستند شما را به دام بیندازند اگر برای خدا و اراده با توکل به خدا از گناه در رفتید همان عزتی که به یوسف دادیم همان علم و معارف و تعبیر خوابی که به یوسف دادیم به تو هم میدهیم «وَکَذَلِکَ» یعنی ایضاً، و همچنین، «نَجْزِی الْمُحْسِنِینَ» به همـﺔ نیکوکاران یک همچین چیزی میدهیم یعنی فکر نکن که قصـﺔ یوسف مال یک یوسف است هر کس در تاریخ کار یوسفی کند اجر یوسفی را هم خواهد داشت هر کس کار فرعونی کند قهر خدا را نسبت به فرعونها دریافت خواهد کرد.
امام باقر(علیه السلام) میفرماید درست است که یک عیسی و یک فرعون و یک یوسف است اما این یک نسخه است که فتوکپیاش برای طول تاریخ برای همه صادر میشود.
خانمها چی؟ همـﺔ خانمها دنبال این میگردند که یک شوهری گیرشان بیاید، دخترهایی که همسر ندارند خانه، ماشین، تلفن، طلا، کاخ، باغ، چی، چی، چی، فرعون یک باغهایی داشت نهرهایی از توی باغاش میرفت به مردم میگفت چرا میروید سراغ موسی «الَیْسَ لِی مُلْکُ مِصْرَ» ملک مصر را نمیبینی که حکومت دست من است «الْأَنْهَارُ تَجْرِی مِنْ تَحْتِی» الزخرف/51 نمیبینید که نهر آب از زیر پایم رد میشود، موسی کیه؟ یک چوپان آمده پیغمبر شده، طلاها دست من است، قپهها روی دوش من است، مدالها روی سینـﺔ من آویزان است، زن فرعون همه را دید آخرش قرآن میگوید که خدایا نه کاخ میخواهم نه باغ میخواهم، نه طلا، خدایا من را از شر فرعون نجات بده من خانـﺔ خودت را میخواهم یک چیزی میگویند. . . چشم انداز بیست ساله، ما الان چشم اندازمان بیست ساله است، این زن فرعون چشم اندازش تا ابدیت است گفت «رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ» التحریم/11 خدایا من چشم انداز آنطرف را میخواهم «وَنَجِّنِی مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ» التحریم/11 خدایا من را نجات بده از شر فرعون، نه کاخ میخواهم نه باغ، این قصـﺔ آسیه زن فرعون را میگوید به خانمها، میگوید هر خانمی چشم اندازش رضای خدا بود، هر که چشم اندازش قیامت بود، هر که به زرق و برق دنیا جذب نشد، هر که حقیقت را دید و از باطل گریخت، آن چیزی را که به آن خانم دادیم به توِ خانم هم میدهیم. امام باقر میفرماید(و لو ان الایـ? اذا نزلت فی قوم ثم مات اولئک القوم ماتت الایـ?) اگر آیه فقط برای قصـﺔ یوسف باشد پس ما برای چه الان قصـﺔ یوسف را میخوانیم؟ یوسف بود و تمام شد و رفت، میگوید یوسف است یعنی همهتان یوسف هستید میگوید زن فرعون یعنی همهتان میتوانید مثل زن فرعون باشید، میگوید یونس را نجات دادیم میگوید «وَکَذَلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ» الأنبیاء/88 همـﺔ افراد اگر گیر کنند ما میتوانیم نجاتشان بدهیم بنابراین نسخههای قرآن هیچوقت منحصر به فرد نیست نسخههای قرآن قابل تکثیر و فتوکپی هم هست.
داریم راجع به امیرالمومنین صحبت میکنیم قرآن میفرماید «وَلَا تَلْبِسُوا الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ» البقره/42 شما حق را کتمان نکنید، حق را با باطل قاطی نکنید، مصداق بارز آن همین است. امام صادق(علیه السلام) حوزه علمیه داشت در مقابل حوزه علمیه امام صادق آمدند حوزه علمیه درست کردند. اصلاً یک چیزی به شما بگویم یکی از مراجع تقلید توی تحقیقی که دارد نوشته علتی که در شام مسجد اموی را ساختند بخاطر اینکه مردم از فکر مسجد النبی و مسجد مدینه فکرشان برود سمت مسجد اموی یعنی گاهی وقتها رقیب تراشی میکنند یعنی برای اینکه مردم را از یک فکری منصرف کنند یک چیزی میسازند که مردم. . . نخود سیاه اینجا هم میگویند؟ ها؟ میگویند فرستادیم دنبال نخود سیاه، حکومتها افرادی را دنبال نخود سیاه میبرند بسیاری از ورزشهایی که تلویزیون نشان میدهد نخود سیاه است همـﺔ ما مینشینیم بین دو کشور که توپ کجا کجا رفت، آنوقت نمیفهمیم نفتمان کجا میرود، گازمان کجا میرود، نمیفهمیم جوانیمان کجا میرود، اصلاً از خودمان غافل میشویم، اگر این ساعتی که من به توپ نگاه میکنم اگر به برادرم درس بدهم برادرم شاگرد اول میشود البته نمیگویم که ورزش نکنید ورزش بکنید اما تماشای ورزش بیش از مقدار کم تلف کردن عمر است حالا پنج دقیقه ده دقیقه طوری نیست افرادی هستند که یازده ساعت مینشیند ورزش نگاه میکند آخر سال هم بیست و دو تا تجدیدی میآورد این نخود سیاه است، ورزش ما نخود سیاه نباشد. . .
قرآن میفرماید «وَارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ» البقره/43 با افرادی که رکوع میکنند رکوع کنید، آنوقت امام باقر(علیه السلام) میفرماید اولین کسی که رکوع کرد کی بود؟ پیغمبر و علی بودند اگر خواسته باشیم با اولین رکوع کنندگان باشیم باید با علی(علیه السلام)باشیم، قرآن میفرماید «وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» الإسراء/23 گرچه راجع به احسان والدین هم من یک خورده حرف زدم اما اجازه بدهید یک خورده دیگر صحبت کنم چند تا نکته راجع به این آیه بگویم.
نکاتی را که میخواهم بگویم، البته تفسیرش را مفصل نوشتهام حدود سی و پنج تا نکته این آیه دارد اما دو سه تا را بگویم یکی این است که قرآن میفرماید «وَقَضَى رَبُّکَ» قضاوت کرد خدای تو، «أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ» بعد میگوید «وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» الإسراء/23 قضی، نمیگوید(حکم) نمیگوید(امر) خدا امر کرده که به والدین احسان کنید میگوید خدا قضاوت کرد، قضاوت در جایی میگویند که دیگر وقتی قضاوت شد برو برگرد ندارد، یعنی دستور حتمی است، تازه نگفته(قضی الله) خدا قضاوت کرده میگوید(ربک)، میدانید چرا ربک گفته؟ (رب) یعنی تربیت، میگوید چون میخواهم تو را تربیتت کنم یک همچین دستوری را به تو دادهام، یعنی چون میخواهم به تو رشد بدهم یکی از راههای رسیده به رشد این است که انسان«وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» پس(قضی) یعنی دستور حتمی است(ربک) یعنی میخواهم به تو رشد بدهم بعد جملـﺔ«وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» کنار توحید است خداوند دستور داد که «أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِیَّاهُ» یعنی فقط خدا پرستی، فقط توحید، بعد از توحید میگوید «وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» یعنی جایگاه پدر و مادر کنار خداست بعد هم نگفته(و الی الوالدین احسانا) اگر میگفت(والی الوالدین احسانا) بسوی پدر و مادر احسان کنید یعنی برنج بخر، گوشت و نان بخر، برایش بفرست این«وَبِالْوَالِدَیْنِ» باء، باء الصاق به قول ما طلبهها، یعنی قاشق پلو را دهانش بگذار غذا دهان بابات بگذار نه اینکه کیسـﺔ برنج بفرستی برایش، اگر پول برایش بفرستی میشود(و الی الوالدین) اگر چای دهانش بگذاری میشود«وَبِالْوَالِدَیْنِ» میگوید با دست خودت این کار را بکن. بعد هم نگفته(و بالوالدین انفاقا) یعنی به پدر و مادرت انفاق کن پول بده، گاهی پدر و مادر نیازی به پول ندارند اما نیاز به احسان دارند پول نمیخواهد محبت میخواهد بعد هم نگاه میکنی چهار مرتبه اینرا توی قرآن گفته، آنوقت یک خاطره تلخ، بعضی از دانشجوهای ما، سربازهای ما، توی پادگانها توی دانشگاهها هم میتواند تلفن کند هم میتواند نامه بنویسد اما تلفن نمیکند نامه نمینویسد دلش میخواهد خوب پدر و مادرش دلتنگ بشوند که وقتی مادرش او را میبیند جیغ بکشد یعنی چهار تا آیـﺔ قرآن را زیر پا میگذارد که خودش را لوس کند گاهی وقتها هم که نامه مینویسد تلخیها را مینویسد(و بالوالدین اضرارا) مادر نبودی که دیشب یک موش قد یک گربه، مادر نبودی بخاری ما نفتش تمام شد، شوفاژ ما گازش تمام شد، یعنی اگر هم تلخی هست تلخیها را مینویسد(احسانا) یعنی خبرهای تلخ را به پدر و مادرت نده حالا اینرا که میدانستید. یک چیزی که نمیدانستید. . . آنکه نمیدانید این است(قال رسول الله انا و علی ابوا هذه الامـ?) پیغمبر فرمود من و علی(علیهما السلام) پدر این امت هستیم(و لحقنا علیهم اعظم من حق والدیهم) حق پیغمبر و علی بر مردم بیش از حق پدر و مادر است بر فرزند یعنی اگر قرآن میگوید «وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا» کانال یک آن پدر و مادر است که توی خانه است کانال دو آن مراد از پدر و مادر رهبران آسمانی هستند(انا و علی ابوا هذه الامـ?) امام پدر ما است، معلم پدر ما است.
«صِبْغَهَ اللَّهِ وَمَنْ أَحْسَنُ مِنْ اللَّهِ صِبْغَهً» البقره/138 صبغه، یعنی کارهایتان را رنگ خدایی بدهید. من امروز صبح توی استانداری بودم همـﺔ مدیرهای کل دعوت شده بودند صحبت بود خدمت به مردم همهاش خدمت به مردم بود، البته حرف خوبی است، به ما گفتند چند دقیقه صحبت کن من گفتم خدمت به مردم برای رضای خدا، چون اگر خدمت به مردم کردی برای خدا نباشد از مردم انتقام میکشی، عقدهای میشوی میگویی ما این همه خدمت کردیم آخرش توی کاندیدها به ما رأی ندادند اگر خدمت به مردم کردی برای خدا از مردم توقع نداری، اما اگر خدمت به مردم کردی برای مردم از مردم توقع داری و اگر یک زمانی مردم توقع تو را انجام ندادند علاقهات به مردم کم میشود. ببینید برادرها و خواهرها یک چیزی برایتان بگویم خیلی اینرا گفتهاند، خدایا تو را به حق هر عزیزی، زمان عزیز، شب عزیز، روز عزیز، از مردان عزیز، زنان عزیز، هر کسی که پهلوی تو عزیز است، به همـﺔ ما اخلاص مرحمت بفرما(الهی آمین).
اگر کسی خدایی بشود یعنی صبغه الله رنگ خدا را داشته باشد، صباغ یعنی رنگرز، اگر کسی رنگ الهی داشت رنگ الهی را خدا میگوید فی سبیل الله توی قرآن خیلی داریم «ابْتِغَاءَ مَرْضَاهِ اللَّهِ» البقره/207 برای خدا «لِوَجْهِ اللَّهِ» الإنسان/9 برعکس آن حدود دویست مرتبه توی قرآن داریم «دُونِ اللَّهِ» البقره/23 غیر خدا، این چیه که صدها بار توی جاده میگوید راه خدا، راه خدا، رضای خدا، وجه خدا، حدود دویست بار هم میگوید غیر خدا نروید، غیر خدا نروید، چه مسئلهای است که توی قرآن حدود چهارصد مرتبه توی قرآن که دویست بار میگوید به سمت خدا برو حدود دویست مرتبه میگوید به سمت غیر خدا نرو چی چیه؟ دویست تا تابلو، مگر این جاده چقدر خطرناک است؟ چون انسان همیشه سراغ غیر خدا میرود دانشجو برای غیر خدا درس نخوانده عقدهای میشود میگوید ما فوق لیسانس هستیم جمهوری اسلامی برای ما هیچ کاری نکرده، آقا! جمهوری اسلامی پول خرج تو کرده باسوادت کرده حالا میگوید نه هم باسوادم کند هم کولم کند یعنی اگر بنده درس بخوانم که به من بگویند آیت الله همین که دیدم به آن آیت الله میگویند به من آیت الله نمیگویند عقدهای میشوم اما اگر کسی برای خدا درس خواند حالا برای او صلوات بفرستند برای او نفرستند به او چای بدهند به او ندهند او امام جمعه بشود آن نشود آن رأی بیاورد آن رأی نیاورد اگر با خدا معامله کردی از هیچکس توقع نداریم و همیشه با مردم رفیق هستیم مثل کسی که ازدواج کند برای خدا، کسی اگر ازدواج کند برای خدا که خدایا من جوان هستم نیاز به همسر دارم این جوان هم بنده خوبی بود اهل نماز بود اهل تقوی بود کمالات الهی را داشت من با این ازدواج کردم، اگر برای خدا ازدواج کنی این ازدواج دائمی است، اما اگر برای ماشین سوپر دولوکس ازداوج کردی تا ماشین میافتد توی دره میگویی یالله طلاق بده من نمیخواهم چون ازدواج برای ماشین. . . وقتی ماشین رد شد ازدواج هم. . . یا دختری را گرفتهای بخاطر اینکه شکل او خوش قیافه است تا این دختر تب میکند میگویی من یک زن دیگر میخواهم یعنی اگر برای شکل بود شکل برگشت تو هم برمی گردی برای ماشین بود ماشین رفت تو هم میروی اما اگر چیزی برای خدا شد هیچوقت تاریخ مصرف آن کم نمیشود مردم امام حسین(علیه السلام) را برای خدا دوست دارند تا حالا عشق مردم از امام حسین(علیه السلام) کم نشده ولی عروس را بخاطر شکلش دوست دارند همین که عروس پیر شد دیگر علاقـﺔ قبلی وجود ندارد، حدیث داریم اگر همسری را برای پول و شکلش بگیرید خدا هر دو را از تو میگیرد چون پول میرود شکل هم میرود اما اگر ازدواج برای خدا بود همیشه میماند.
(صبغه الله) یعنی رنگ خدایی رنگ خدایی همیشه میماند حسین(علیه السلام) تکه تکه شد اما به اهدافش رسید، چون حسین(علیه السلام) این بود من میخواهیم نهی از منکر کنم و حکومت و رژیم بنی امیه منکر هستند وجود یزید منکر است من باید تکه تکه بشوم اما این رژیم را واژگون کنم بالاخره امام حسین(علیه السلام) رژیم بنی امیه را واژگون کرد امام حسین(علیه السلام) پیروز شد، پیروز معنایش این نیست که توی جنگ پیروز شویم ممکن است انسان توی جنگ شهید بشود، صدام خیلی از بچههای ما را کشت اما بالاخره جمهوری اسلامی پیروز شد پیروزی این نیست که ما کشته نشویم پیروزی این است که ما به اهدافمان برسیم هر که به هدفش رسید پیروز است ممکن است انسان گریه کند به هدفش برسد شما در خانـﺔ خدا گریه میکنی اما حاجتت را میگیری هر کس به آرزویش رسید پیروز است(صبغه الله) آیـﺔ قرآن است یعنی رنگ خدا، امام صادق فرمود(الصبغه امیرالمومنین) رنگ خدایی یعنی رنگ ولایت(بالولایـ? فی المیثاق) یعنی خط رهبری گم نشود یعنی اهل بیت را فراموش نکنیم رنگ الهی، باقی چیزها میپرد چقدر به عشق سردار قادسیه جوانهای عراقی آمدند کشته شدند صدام کو؟ معاونانش کو؟ وزرا کو؟ جوانها چی؟ الان ویلچری ما با ویلچری عراق هر دو روی ویلچر نشستهاند این دست داده آن هم دست داده این پا داده آن هم پا داده این نخاعی است آن هم نخاعی است اما نخاعی ایران میگوید ما که قصد حمله نداشتیم صدام به ما حمله کرد دفاع از دین وطن ناموس واجب است امام خمینی فرمود دفاع واجب است ما رفتیم برای انجام واجب الان هم توی ماشین نشستهایم توی ویلچر نشستهایم آرام است، یعنی با خودش حساب میکند. اما ویلچریهای صدام میگویند چه؟ ما برای چی به صدام کمک کردیم؟ صدام هوسش گرفت سردار قادسیه بشود آمریکا میگفت به تو کمک میکنم، شوروی میگفت کمکت میکنم، غرب هم گفت که به تو کمک میکنم، کشورهای خلیج هم گفتند که به تو کمک میکنیم، او بخاطر اینکه سردار قادسیه شود ما را فرستاد جبهه ما الان با کی حساب کنیم؟ کو صدام، هیچی. قرآن میفرماید «إِنْ تَکُونُوا تَأْلَمُونَ» با الف، نه با عین، یعنی درد، اگر شما درد میکشید «فَإِنَّهُمْ یَأْلَمُونَ کَمَا تَأْلَمُونَ» النساء/104 دشمنان شما هم توی ویلچر نشستهاند آنها هم درد میکشند منتهی «وَتَرْجُونَ مِنْ اللَّهِ مَا لَا یَرْجُونَ» النساء/104 شما خدا دارید آنها خدا ندارند امام حسین(علیه السلام) در دعا میفرماید خدایا هر که تو را دارد چه ندارد؟ (ماذا فقد ما وجدک) هر که تو را دارد چی ندارد و هر که تو را ندارد چی دارد؟ یوسف توی چاه هیچی نداشت خدا داشت برادران یوسف بیرون چاه همه چیزی داشتند خدا نداشتند و بالاخره برادرها سقوط کردند یوسف درخشید امام حسین(علیه السلام) زیر سم اسب هیچی نداشت و حکومت بنی امیه و یزید همه چیزی داشتند بالاخره امام حسین(علیه السلام) آمد جلو بنی امیه محو شد هر که خدا دارد همه چیزی دارد هر که خدا ندارد هیچی ندارد این جملـﺔ امام حسین(علیه السلام) است امام علی(علیه السلام) میفرماید رنگ خدایی یعنی کارهایتان را رنگ معنوی به آن بدهید من این مثل را یکوقت یک جایی زدهام نمیدانم که کجا زدهام، رنگ مردم پاک میشود شما تخم مرغ را که رنگ میکنید یک خورده با آب دهان به آن دست بمالی پاک میشود چون شما رنگ کردهای رنگ خلق پاک میشود اما رنگ خالق، خدا هم دم طاووس را رنگ کرده شما آب همـﺔ اقیانوسها را شیلنگ بگیر به دم طاووس همـﺔ اقیانوسها را به دم طاووس بگیری دم طاووس پاک نمیشود تخم مرغ را که شما رنگ کردهای با آب دهان پاک میشود طاووس را که خدا رنگ کرد رنگش تا ابد پاک نمیشود میگوید اگر میخواهید پاک نشوید رنگ الهی داشته باشید(ما عندکم ینفد) آنچه رنگ شماست میرود. یک کسی حجاب دارد چرا حجاب داری؟ برای رضای خدا، این حجابش تا ابد میماند روز قیامت هم ثواب میبرد یکی وضع حجابش بد است برای چی؟ دلم میخواهد این جوان خوشش بیاید دلم میخواهد بگویم من روشنفکر هستم چه روشنفکری؟ یک کسی قیافهاش را درست میکند خودش را حفظ میکند این آهنگ را گوش نمیدهد این غذا را نمیخورد با این آدم نمینشیند این امضای ناحق را نمیکند تمام اینهایی که رنگ الهی هستند میمانند لحظـﺔ مرگ خوشحالند تا ابدیت هم خوشحالند امام علی(علیه السلام) فرمود صبغه الله ما هستیم.
«وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ» البقره/143 امام فرمود ما هستیم، ما شما را امت میانه قرار دادیم تا شاهد مردم باشید، خوب، یک سوال: شاهد باید عادل باشد یا فاسق هم میتواند باشد؟ شاهد دو تا شرط دارد یکی باید علم داشته باشد یکی باید عادل باشد کسی که میخواهد شاهد بر مردم باشد هم باید کارهای مردم را بداند هم باید عادل باشد پس معلوم است که ما. . . اصلاً شما میدانید که من چه کردهام؟ نه، من هم که نمیدانم شما چه کردهاید، پس اینکه میگوید(جعلناکم) این(کم) شامل من و شما نمیشود چون اگر شامل من و شما بشود من باید کارهای شما را بدانم من کارهای شما را خبر ندارم، شما هم کارهای من را خبر ندارید شاهد باید عادل باشد خبر داشته باشد امام فرمود مراد از امت اهل بیت هستند اهل بیت هم میدانند کی چه میکند چون هر هفته کارهای ما را اهل بیت میدانند کارهای ما به امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) عرضه میشود هم آنها میدانند و هم آنها عدالت دارند. ما کار همدیگر را خبر نداریم عادل هم نیستیم امام فرمود اینکه قرآن میگوید شما امت میانه هستید تا شاهد بر مردم باشید شاهد بر مردم دو تا شرط دارد 1- کار مردم را بداند که شهادت بدهد 2- عدالت داشته باشد ما یا در دانستن گیر هستیم یا در عدالت گیر هستیم پس آن کسی که هم کارها را میداند و هم عادل است جزو اهل بیت است.
چی دارم میگویم؟ آیاتی را میگویم که روایات ما میگویند مراد از این آیه توی قرآن ما هستیم یعنی سیمای اهل بیت در قرآن. چند تا را توی این جلسه گفتم.
خدایا تو را به حق آیـه قرآنت قسم میدهیم روز به روز ایمان ما، علم ما، عقل ما، تجربـه ما، معرفت ما، اخلاص ما، شور ما، سوز ما، ملت ما، آبروی ما، قدرت ما و وحدت ما را بیشتر بفرما(الهی آمین).
بدخواهان ما را شاد نکن(الهی آمین).
یک دنیا داریم، یک دنیا و آخرت داریم، یک آخرت تنها، سه تا دعا میکنم: خدایا ما را در دنیا از غافلین قرار نده(الهی آمین) در دنیا و آخرت از زیانکاران و خاسرین قرار نده(الهی آمین) در آخرتِ تنها، ما را اهل حسرت قرار نده(الهی آمین).
والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته