طلب برکت در کارها، از خداوند
2- قرآن، کتاب مبارک و مایه برکت
3- توجه به نیازمندان فامیل در ایام عید نوروز
4- نهی از منکر، سخنی مبارک و نجات بخش
5- دعوت دیگران به ایمان و کار نیک
6- برکت در عمر، یا خسارت در عمر
7- کمک به دیگران، راه دریافت امداد الهی
تاریخ پخش: 24/12/96
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
آخرین جلسه سال 1396 را عزیزان پای تلویزیون میبینند سال 57 انقلاب شد و به 97 میرسیم، چهل سال. یک عمر مهم! در این جلسه میخواهم در مورد برکت صحبت کنم. یکی بخاطر اینکه بحث قبل ما در مورد حضرت زهرا بود که کوثر یعنی برکت زیاد، خیر زیاد، خیر مبارک. یکی ایام عید نوروز که خیلی به هم میگوییم: مبارک باشد. مبارک همان برکت است. یکی در جامعه وقتی میخواهیم کسی را تشویق کنیم بارک الله میگوییم. بارک الله یعنی، بارک همان برکت است. بارک الله یعنی خدا به این کار تو برکت بدهد. بارک الله، مبارک باشد. تولد یکی از فرزندان حضرت زهرا را در پیش داریم. امام باقر، من فکر میکنم بحث برکت بحث خوبی باشد. ببینید چه میتوانیم بکنیم.
1- حضرت زهرا سلام الله علیها، وجود مبارک
گفتیم که بزرگترین برکت وجود حضرت زهرا است. حضرت مریم مادر یک عیسی بود. زهرا(س) مادر یازده عیسی است. حضرت زهرا سه لقب دارد در تاریخ احدی ندارد. دختر نبوت، همسر ولایت، مادر امامت. یکبار دیگر دختر نبوت، همسر ولایت، مادر امامت. خیلی برکت است. حدیثی داریم امامان ما فرمودند: الگوی ما زهراست. حدیث است و تعارف نیست. ما امامان معصوم الگویمان حضرت زهراست. این همه برکت است. انبیاء مبارک بودند. حضرت ابراهیم خیلی برکت داشت. نسل ابراهیم، بسیاری از نسل ابراهیم پیغمبر شدند. خیلی برکت است. در زمان خود ما گاهی آدم برکت را میبیند. الله اکبر، الله اکبر!
نجف رفتم. قبر کمیل در نجف است. همان که دعای کمیل میخوانیم. به کمیل گفتم: ای کمیل! دعای کمیل چهار، پنج صفحه است. چهار پنج صفحه را از علی، امیرالمؤمنین(ع) نقل کردی. چقدر این دعای کمیل برکت دارد؟ در همه خانهها در مفاتیح رفت، خود کتاب مفاتیح چقدر برکت دارد. هر خانهای یک قرآن است کنار قرآن مفاتیح است. یعنی یک کتاب اینقدر برکت داشته باشد که همه کتابها را کنار بزند. برود کنار قرآن بایستد. با اینکه صاحب مفاتیح حاج شیخ عباس قمی(ره) مجتهد نبوده است. آیت الله مشکینی میگفت: ایشان خودش از مراجع تقلید میکرد. یعنی اینطور نبود که حالا به قول امروزیها سطح چهار حوزه باشد و درجه اجتهاد و خبرگان و این حرفها نبود. مرجع هم نبود ولی خدا به عمرش برکت داد. بعضی نفسها برکت دارد. بعضی نفسها یک برکتی دارد ولی ای کاش همه عمر آدم اینچنین باشد. بعضی قلمها برکت دارد. بعضی حیوانها برکت دارد. بعضی زمینها برکت دارد. بعضی زمانها برکت دارد.
2- قرآن، کتاب مبارک و مایه برکت
خود قرآن را میگوید: «کتاباً مبارکا» آیه قرآن است. «وَ هذا کِتابٌ أَنْزَلْناهُ مُبارَک» (انعام/92) خود قرآن مبارک است. کی نازل شد؟ شب قدر. «فِی لَیْلَهٍ مُبارَکَه» (دخان/3)، «کتاباً مبارکا»، «بِبَکَّهَ مُبارَکا» (آلعمران/96) کجا نازل شد؟ مکهای که مبارک است. یعنی قرآن مبارک، شب نزولش شب قدر مبارک، در محل نزول، مکه هم سرزمین مبارک است. چه کنیم کار ما برکت داشته باشد؟ چشم روشنیهایی که میدهیم. میتوانیم یک چشم روشنی بدهیم برکت داشته باشد.
جایی مهمان بودم. از صاحبخانه پرسیدم: این ساعت همان ساعتی نیست که برای عروسی شما فلانی آورد؟گفت: چرا. گفتم: ماشاءالله شصت سالش است. شصت سال پیش شما عروس شدی. گفت: عروس شدم این ساعت را آوردند. الآن شصت سال است کار میکند. ساعت است ولی مبارک است. نیت خالص به کار برکت میدهد. برای خدا که کار کردی «وَ ما عِنْدَ اللَّهِ باق» (نحل/96) رنگ خدا که چسبید برکت دارد. هرچه به بزرگها بچسبیم برکت دارد.
شما اگر یک کتابخانهای داشته باشی، در یک کوچهای، محلهای، مسجدی چون منطقه کوچک است ممکن است فراموش شود. اما اگر آرم آستان قدس رضوی را زدی، گفتی: این ساختمان وابسته به امام رضاست. همین که زیر نظر آستان قدس رفت، این دیگر مهر و موم میشود. در کامپیوتر میرود و در اسناد میرود.
چه کنیم کارهای ما با برکت باشد؟ یک کلمات با برکت، به کسی گفتند: چطور به این خوبی حرف میزنی؟ از سخنرانهای درجه یک بود. پنجاه، شصت سال سخنران درجه یک بود. گفت: و الله، اولین سخنرانی که کردم داشتم روی منبر میلرزیدم. یک نفر از پایین منبر گفت: آفرین! یک احسنتی به من گفت، من فهمیدم سخنرانی من خوب شده است. همان احسنت سرنوشت مرا عوض کرد. کتاب به هم هدیه بدهیم. به جای چیزهای دکوری!
جایی رفتم یک تندیسی به من دادند. گفتم: این شیشه است. با این چه کنم؟یک چیزی به ما بده که لااقل درونش غذا بخورم یا به کسی هدیه بدهم. انسان عقلش، عمرش را کجا خرج کند؟ ما که لبمان تکان میخورد. امام دید یک کسی آشپزخانهاش را سوراخ میکند. گفت: چرا سوراخ میکنی؟ گفت: سوراخ میکنم دودها برود. گفت: تو که سوراخ میکنی، چرا میگویی: دودها برود؟ بگو: برای اینکه نور بیاید. چه دود برود چه نور بیاید، نیتت را درست کن. شما که صدقه میدهی چرا برای سلامتی خودت؟ برای سلامتی همه مسافرها! با برکت میشود. لازم نیست یک ریال و دو ریال شود. همان یک ریال باشد منتهی نیت تو به جای سلامتی من، بشود سلامتی ما!
3- توجه به نیازمندان فامیل در ایام عید نوروز
در آستانه عید نوروز هستیم. بالاخره افرادی در سال شریک بودند، همسایه بودند، فامیل بودند. یک ظلمی به طرف شده است. تلفن کن: الو! در آستانه نوروز هستیم. من به شما جسارتی کردم. ظلمی کردم معذرت میخواهم. یک معذرت خواهی بکن چه میشود؟ کوچک میشوی؟ اشتباه میکنی. کوچک نمیشوی. ما یک آجیل برای خودمان میخریم، یکی دو کیلو آجیل هم برای همسایه فقیر بخر. چه میشود؟ مگر شما سه کیلو آجیل نخریدی؟ سه کیلو و نیم بخر. چه میشود؟ ما میتوانیم خودمان را با برکت کنیم. گاهی خدا به یک حیوان برکت میدهد. حضرت آدم دو تا بچه داشت. هابیل و قابیل، یکی یکی را کشت. فکری بود جنازه را چه کند. کول کرد و خسته شد. روی زمین گذاشت. ماند چه کند. ما این را کشتیم چه کنیم؟ یک کلاغ آمد یک چیزی زیر خاک کرد. قرآن میگوید: «فَبَعَثَ اللَّهُ غُرابا» (مائده/31) کلاغی آمد چیزی را زیر خاک کرد. گفت: مردههایت را خاک کن. الآن چند میلیارد انسان مردهاش را خاک کرده، معلمش که بوده است؟ کلاغ. یک کلاغ معلم چند میلیارد آدم میشود. انواع سنگها روی کره زمین هست. ولی تار عنکبوت برکت داشت. پیغمبر را در غار حفظ کرد.
در نباتات، شجره مبارکه داریم. در جمادات منطقه مبارک داریم. «بارَکْنا حَوْلَه» (اسراء/1) داریم. اینها همه… باران برکت دارد.
4- نهی از منکر، سخنی مبارک و نجات بخش
آب زمزم، گاهی یک کلمه، دو کلمه از دو خانم داریم. نهی از منکر کردند. ببین چه برکتی داشت. فرعون نشسته بود دریا را تماشا میکرد. دید یک جعبه روی آب است. گفت: بروید ببینید در این جعبه چه چیزی هست؟ رفتند جعبه را آوردند، دیدند یک نوزاد درونش است. نمیدانستند چه کسی این را زاییده است. ولی به فرعون گفته بودند: امسال یک زنی پسری میزاید که آن پسری که امسال زاییده میشود، کاخ تو را زیر و رو میکند. رژیم تو را برمیاندازد. ایشان گفت: هر زنی پسر زایید او را بکشید. مادر موسی پسر زایید ترسید او را بکشند. خدا گفت: نترس! «وَ أَوْحَیْنا إِلى أُمِ مُوسى» (قصص/7) وحی کردیم. «وَ رَبَطْنا عَلى قَلبها» (قصص/10) عربیهایی که میخوانم قرآن است. قلب مادر موسی را به خودمان گره زدیم. به موسی گفتیم: «إِنَّا رَادُّوه» (قصص/7) او را در دریا بیانداز. برمیگردانم! «وَ جاعِلُوهُ» غیر از اینکه برمیگردانم، پیغمبرش هم میکنم. فرعون که بچه را دید، خواست بکشد. خانمش یک زرنگی کرد. گفت: «لا تَقْتُلُوه» (قصص/9) نکشش! این را آب آورده است. بچهای که آب آورده است، دیگر نکشیم. «عَسى أَنْ یَنْفَعَنا» شاید همین به درد ما بخورد. «أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدا» عربیهایی که میخوانم قرآن است. ما که بچهدار نمیشویم، این بچه ما باشد.
یک کلمه «لا تَقْتُلُوه» گفت، تصمیم فرعون را عوض کرد. خوشا به حال زنهایی که بتوانند شوهرهایشان را از تصمیم بد نجات بدهند. وای به حال افرادی که آنقدر نیش میزنند و نوک میزنند تا شوهرشان را به کار گناه بکشانند. گاهی یک بچه نیش میزند، پدر تحت تأثیر قرار میگیرد. مردی میخندید. گفتند: چرا؟ گفت: بچهام به من گفته: پول بده. گفتم: ندارم. رویش را به مادرش کرده و میگوید: در کاشان از این گداتر نبود زنش شدی؟! (خنده حضار) نیش یک بچه پدر را میسوزاند. یک کلمه «لا تَقْتُلُوه» جلوی قتل موسی را گرفت و موسی یک امتی را نجات داد.
برادر یوسف هم وقتی میخواستند یوسف را بکشند، گفت «لا تَقْتُلُوا» او را نکشید. «وَ أَلْقُوهُ فِی غَیابَتِ الْجُب» (یوسف/10) او را در چاه بیاندازید، ولی نکشید. در قرآن دو تا «لا تقتلوا» داریم. «لا تَقْتُلُوه» زن فرعون به فرعون گفت. «لا تقتلوا» برادر یوسف به باقی برادرها گفت. دو تا نهی از منکر دو پیغمبر را نجات داد. این را کلمات مبارک میگویند. خوشا به حال کسی که بتواند از این کلمات استفاده کند.
5- دعوت دیگران به ایمان و کار نیک
در نامهها، حضرت سلیمان یک نامه یک سطری نوشت. عربیهایی که میخوانم قرآن است. «إِنَّهُ مِنْ سُلَیْمانَ» (نمل/30) این نامه از سلیمان است. «وَ إِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» (نمل/30) تاریخ بسم الله الرحمن الرحیم، برای اسلام نیست. قبل از اسلام حضرت سلیمان هم در نامه نوشت. بعد گفت: دعوتت میکنم به حق، تو خانم پادشاه منطقه هستی. چرا خورشید پرست هستی؟ بیا خدا پرست شو و تسلیم فرمان خدا شو. یک نامه سلیمان نوشت، این خانمی که پادشاه یک منطقهای بود، مسلمان شد. خانم که مسلمان شد تمام دربار مسلمان میشوند. ما میتوانیم یک کاری کنیم.
یک لامپ داریم میتوانیم این را در خانه خودمان بزنیم، میتوانیم یک جایی بزنیم که نورش درون کوچه هم برود. مسأله برکت! شنهای طبس برکت داشت. طرح آمریکایی را به هم ریخت. این برکت است. اما اگر برکت نداشته باشد. پول دارد، خیرش را نمیبیند. قرآن میگوید: بعضیها لحظه مرگ میگویند: «ما أَغْنى عَنِّی مالِیَهْ» (حاقه/28) وقتی میخواهد بمیرد میگوید: پول خیلی داشتم. ثروت داشتم، اما هیچ ثروتم به دردم نخورد. آیه دیگر داریم «ما أَغْنى عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَب» (مسد/2) سوره «تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ وَ تَب» است. میگوید: «ما أَغْنى عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَب» ابولهب خیلی پول داشت. به دردش نخورد! سلطنت داشت، قدرت داشت، اما حکومت… رئیس جمهورشدم، شاه شدم. هیچی… «هَلَکَ عَنِّی سُلْطانِیَه» (حاقه/29) عربیهایی که میخوانم قرآن است. لحظهای میرسد که انسان میگوید: پول هیچ خاصیتی ندارد. قدرت هیچ خاصیتی نداشت. عمرم «فَلا صَدَّقَ وَ لا صَلَّى» (قیامت/31) یک حرف حقی را قبول نکردم. خیلی غصه خواهم خورد. آخر سال مردم، بانکها و بازاریها حساب و کتاب میریزند که برای محاسبههای دنیا یک حسابهایی میکنیم. دولت ما از دو ماه به عید فکر پرتقال و سیب درختی بود. ولی ما نباید اینقدر عید را به رفاهیات بچسبانیم که فکر دولت را که باید به مسائل اهم برسد، به فکر پرتقال و سیب ما باشد. پرتقال و سیب اگر نباشد چه میشود؟ یک کارهای مهمتری زمین مانده است.
6- برکت در عمر، یا خسارت در عمر
بارک الله یعنی خدا به تو برکت بدهد. بنده که ریش و صورتم سفید شد. جوانهای عزیز میتوانید عمرتان را مبارک کنید. نویسندگان ما میتوانند کتابهایی شبیه مفاتیح بنویسند، که همه کتابها را کنار بزند و برود کنار قرآن بایستد. میتوانیم این کار را بکنیم. انسان وقتی ناراحت میشود نوک انگشتش را گاز میگیرد. وقتی خیلی عصبانی میشود نوک دندان نمیگیرد، کل انگشتش را گاز میگیرد. وقتی خیلی عصبانی میشود همه انگشتهایش را گاز میگیرد. وقتی دیگر میرود منفجر شود، دو دستش را گاز میگیرد. قرآن میگوید: روز قیامت افرادی دو دستشان را روی هم میزنند «یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى یَدَیْهِ» (فرقان/27) یعنی ظالم دو دستش را روی هم میگذارد گاز میگیرد، میگوید: کاش با فلانی رفیق نمیشدم. این فیلم را نشان من داد. این اس ام اس را به من زد. او مرا وادار کرد. «یا وَیْلَتى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلًا» (فرقان/28)
عید نوروز میشود مبارک باشد؟ بله. بسم الله الرحمن الرحیم. 1- در هر فامیلی پنج نفر پولدار هستند و پنج نفر فقیر هستند. باقی هم بخور و نمیر هستند. در هر فامیل صد نفری پنج نفر وضعشان خوب است. پنج تا هم داغون هستند و باقیها هم معمولی هستند. این پنج تا پولدار عید نوروز بنشینند بگویند: ما پنج نفر وضعمان خوب است. بیاییم جهیزیه فلان دختر را درست کنیم. برای فلان پسر دلالی کنیم و این را داماد کنیم. این مبارک میشود. تخمه کدو شکستن برکت ندارد. تخمه کدو را بلژیک و اتریش هم میشکنند. در هواپیما نشستم، گفت: آقای قرائتی چای میخوری یا قهوه؟ گفتم: چای خانهمان هم هست، قهوه بده بیاید. حالا اگر بناست عید نوروز تخمه کدو بشکنیم، شما بلژیک هم باشی تخمه کدو میشکنی. با تخمه کدو قصه برکت نمیکند. نمیگویم: تخمه کدو نشکنید. فردا آجیل فروشها علیه ما چیزی نگویند. میگویم: این کافی نیست. ما عید نوروزمان را میتوانیم مبارک کنیم. یک مشکلی را حل کنیم. پولدارهای یک روستا جمع شوید، این روستا یک مشکلی دارد، بیایید کمک هم کنیم و مشکل روستا را حل کنیم. پنج میلیون دانشجو داریم. یک درصد اینها پنجاه هزار تا میشود. پنجاه هزار دانشجو اگر در عید صله رحم بروند به بچههای راهنمایی بگویند: من دانشجو هستم و شما راهنمایی هستید. کدام درسها عقب هستید؟ هر درسی ضعیف هستید بیایید همان صفحه را باز کنید، کمک شما کنم. دو سه روزی که پیش شما هستم، درس شما را کمک کنم دیگر ماه اردیبهشت در امتحان رفوزه نشوید. آنوقت میدانی اگر پنجاه هزار دانشجو، من یک درصد گفتم حداقل را گفتم. دانشجوی حزب اللهی خیلی بیش از این حرفهاست. خیلی خیلی بیش از این حرفهاست. منتهی من میخواهم به بدترین وجه حرف بزنم. یعنی یک درصد از این پنج میلیون دانشجو، یک درصدشان پنجاه هزار نفر، یک میلیون هم معلم داریم. همین تعطیلات عید بچههایی که درسشان ضعیف است، چند ساعت بنشینند کمک این کنند. آنوقت اگر بچهه قبول شوند میدانی چند صد میلیارد به نفع آموزش و پرورش است؟ آخر ما خودمان هم رحم نمیکنیم.
افرادی را باید… قرآن یک آیه دارد، میگوید: «هُنَ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن» (بقره/187) آیه قرآن است. یعنی زن و شوهر لباس همدیگر هستند. در این آیه من پنجاه نکته گیرم آمد. یکی از نکتههایش این است. شما باور میکنید یک کلمه قرآن پنجاه نکته درونش باشد؟ بله! من خودم گاهی وقتها میگویم: الله اکبر! این آیه اینقدر حرف دارد. یکی از وجههای شبه شاید این باشد، بچه لباس که نمیپوشد مادرش پس گردنش میزند که باید بپوشی. یعنی افرادی میگویند: ما ازدواج نمیکنیم. باید دو فامیل محل بنشینند، دو تا استاد دانشگاه بنشینند این را با زور… نه با زور، اگر ازدواج نخواهد که فردا طلاقش میدهد. نه آن مقدار نمیشود. هی من و من میکند و جگر ندارد. افرادی هستند ما یکجا رفتیم. گفتیم: یک نفر بلند شود اذان بگوید. سالن پر! همه به هم نگاه کردند. گفتم: الله اکبر! خجالت میکشیدند. گفتم: خوب با هم اذان بگویید. الله اکبر! همه با هم گفتند. بعد گفتیم: این نصفه دوم «اشهد ان لا اله الا الله» بگویند و نصفه سوم همینطور صف اول آوردیم. صف اولیها بگویند: حی علی الفلاح! بعد گفتیم: شما چهار تا بگویید. حی علی خیر العمل، بعد گفتیم: بگو قد قامت الصلاه! گفت: قد قامت الصلاه! گفتم: این اذان شد. یعنی از جمع به نصف آوردم، ثلث، همینطور یک ذره یک ذره.
گاهی وقتها کسی میترسد ازدواج کند. جوانهای ما میگویند: میترسم. بعضی از هم لباسهای ما ترسو شدند. میگوییم: آقا نماز باران بخوان. میگوید: میترسم بخوانم باران نیاید. یکی دیگر بخواند. مثل اینکه میگوییم: چوب شکن! بیا این چوب را بشکن. میترسم تبر را بزنم چوب نشکند. خوب یکی دیگر بزن. میترسم سه بار بزنم نشکند. چهار بار بزن. به فوتبالیست میگوییم: برو گل بزن. میگوید: من فوتبال نمیروم. میترسم گل نزنم! گل نزنی باز هم برو. تو چه گل بزنی و چه گل بخوری، باید… یعنی چه من میترسم؟ در ثانی بالاخره خدا آبروی کسی را حفظ میکند. بار دوم و سوم، نماز باران تعطیل شده است. میگوید: میترسم، آدم محترمی هم هست، ملا هم هست، ولی میگوید: میترسم. آدم باید بگوید.. او میترسد ازدواج کند. یک خرده اعتماد به خودمان کم شده است. توکل ما کم شده است. چه شده است؟ به جوان میگوییم: چرا داماد نمیشوی؟ میگوید: خرجی از کجا بیاورم؟ این خرجی از کجا بیاورم بگویم: یعنی چه؟ یعنی خدایا، من اگر یکی باشم تو میتوانی خدایی کنی و رزق مرا بدهی. وقتی دو تا شدیم از کجا میآوری خدایی کنی؟ این در خدا مانده است.
این آقایی که سر جنس فروشی دروغ میگوید، میگوید: خدایا من با دروغ میتوانم پولدار شوم. اگر راست بگویم که درآمد من کم میشود. ما گیر توحیدی داریم. فکر میکنیم بدون دروغ نمیشود زندگی کرد. میگوییم: غیبت نکن. میگوید: دائم اخمو باشم؟ چه کسی گفت: اخمو باش. بگو و بخند. در خندههایت غیبت نکن. اسم نبر بگو: یک کسی… چه کار داری بگویی: فلانی. یک کسی چنین کرد. یک کسی چنین گفت. یک کسی بگو معلوم نشود کیست. حرفت را بزند همه بخندند. ما خودمان گاهی وقتها دور هم مینشینیم دو ساعت میخندیم. میشود غیبت نکرد. چرا میگویی: فلانی؟ نگو… چطور عید نوروز را با برکت کنیم؟ مشکل مردم را حل کنیم کارمان با برکت میشود. افراد متعددی به من مراجعه کردند. گفتند: کارم گیر میکند. دائم کارم تاب میخورد. قصه چیست؟ ذکری، وردی… گفتم: من ذکر و ورد بلد نیستم. اما قرآن چند آیه دارد به عنوان معلم قرآن میگویم نه به عنوان ذکر خاص. قرآن میگوید: از هر دستی بدهی از همان دست میگیری. «گندم از گندم بروید جو ز جو»، «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُم» (بقره/152) یاد من باشی یادت هستم. «زاغُوا أَزاغ» (صف/5) کج رفتی، کجت میکنم. «إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِکُم» (اسراء/7) کار احسان کردی به کسی، احسان به خودت میکنم.
7- کمک به دیگران، راه دریافت امداد الهی
در قرآن آیات زیادی داریم که میگوید… تو مگر نمیگویی در کارم گیر خورده است. یک گیر را از کار مسلمان حل کن، خدا گیر تو را حل میکند. در قرآن دارد «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا» (نور/22) فلانی را ببخش، فحش داده ،غیبت کرده، او را ببخش. میگوید: «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ» مگر نمیخواهی خدا تو را ببخشد؟ تو او را ببخش، خدا هم تو را میبخشد. اگر کارت گیر خورده است، دنبال ذکر و ورد نباش. گیر مردم را باز کن، گیرت باز میشود. «فَأَمَّا مَنْ أَعْطى وَ اتَّقى فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْیُسْرى» (لیل/5 و 7) کسی که اهل ایمان و سخاوت باشد گرههایش را باز میکنیم. «وَ أَمَّا مَنْ بَخِلَ وَ اسْتَغْنى» (لیل/8) آن کسی که کِنس هست و به کسی پول نمیدهد، «فَسَنُیَسِّرُهُ لِلْعُسْرى» (لیل/10) تاب به او میدهیم. خدا به بعضیها تاب میدهد.
آیت الله العظمی بروجردی استاد مراجع فعلی، ایشان به مشهد رفت. پیشنماز مشهد یکی از علما بود، آقای نهاوندیان به نظرم بود. وقتی دید آقای بروجردی از قم به مشهد زیارت امام رضا آمده است، سجادهاش را به آقای بروجردی داد. گفت: تا مادامی که شما مشهد هستید، امام جماعت مسجد گوهرشاد شما باش. آقای بروجردی هم قبول کرد و بعد آیت الله نهاوندی به نجف رفت. تا نجف رفت، وقتهای دیگر هم رفته بود. کسی به او سجاده نمیداد. تا رفت نجف به یکی از علما الهام شد که سجادهات را به آقای نهاوندی بده. چون این در مشهد به پسرم آقای بروجردی جا داد. چون جا داد تو هم به او جا بده. میگفت: این را شنیدم که جا دادی، جا دادم! مشکل مردم را حل کنید، مشکل شما حل میشود. این میشود عید مبارک.
یک مقدار باید مراعات کنیم. وقتی وضع اقتصادی مردم طوری است که همه بچهها لباس نو ندارند. حالا این شیکترین لباس را میپوشد و نزد فقیرترین بچه میرود. خوب این بچه یک نگاهی که میکند یا دین دارد یا لات است. دین داشته باشد، آه او تو را میکشد. لات باشد فحش او تو را میکشد. چون مذهبیها نفرین میکنند و غیر مذهبیها فحش میدهند. بالاخره یا گیر لاتهایش میافتی فحشت میدهند. یا گیر مؤمنین میافتی آه میکشند و نفرین میکنند. سعی کنیم اگر غذایی در خانه پختیم که دود و مزهاش و سر و صدا و طعمش خانه همسایه رفت، اگر همسایهها فقیر هستند حتماً بدهیم. بعضیها هم الحمدلله فقیر نیستند. وضعشان خوب است ولی اگر میبینی که این… لذا حدیث داریم میوه نوبر را بچهتان در کوچه نخورد. یا برای همسایه هم بخرید. یا اگر نمیتوانید برای همسایه بخرید. در خانه بگو: آقاجان میوهات را بخور و بیرون برو. میوه را دست نگیر در کوچه برو. در مورد حجاب هم همینطور است. دختر خانم خودش را مثل عروس درست کرده است. با پسرعموها، پسرداییها همه نگاه میکنند. خوب این پسرعمو هنوز داماد نشده است. این دختر را میبیند و نگاه میکند، دوستش دارد دلش میخواهد و پول هم ندارد، هی او را تحریک میکنیم که چه؟ میسوزانی تو را میسوزانند. یکبار دیگر میسوزانی تو را میسوزانند.
دلبری نکن، خوشگلی برای سلامتی خدا، الحمدلله، خوشگلت کرده است. دیگر انواع آرایشها، بعد هم خودت را نشان میدهی. این تحریکاتی که ما میکنیم چوب میخوریم. چوب خدا صدا ندارد. به هر حال برکت عید نوروز با تخمه کدو و خوش و بش فقط برکت نمیشود. میخواهی برکت داشته باشد یک کاری برای دهتان، یک کاری برای شهرتان، یک کاری برای بچههای راهنمایی که تجدید شدند. جهازیه دخترها، ازدواج پسرها، ایجاد اشتغال، یک کاری بکنید مبارک بشود. بعضی برکتها هم پیدا نیست. افرادی آمدند در جادهها مسجد ساختند. بعضی را دولت ساخت و بعضی را مردم ساختند. افراد مختلفی بودند. 750 مسجد تقریباً با کم و زیادش در جمهوری اسلامی در جادهها ساخته شد که ده تا از این مسجدها زمان شاه نبود. هر مسجدی میانگین دو خادم دارد. یعنی هزار و خردهای ایجاد اشتغال شد. ولو آن کسی که مسجد ساخته است برای ایجاد اشتغال مسجد نساخته است. ولی بالاخره مسجد خادم میخواهد، سرایدار میخواهد. یکسری کارهاست ما میتوانیم انجام دهیم آنوقت عید ما با برکت میشود. قرآن مبارکا، «فی لیله مبارکه» شب قدر شب مبارکی است نازل شد. عفو شما برکت دارد. شما عفو میکنی خدا هم شما را میبخشد. برکت دارد. نیت اخلاص برکت دارد. من این را گفتم باز هم تکرار کنم.
شما در نماز اگر بگویید: «سمع الله لحمدی» یعنی خدا حمد و ستایش مرا میشنود. تو یک نفر هستی. اما اگر گفتی: «سمع الله لمن حمده» من حمده یعنی خدا شنوای همه حمد و ثناهاست. چند میلیارد انسان، جن، ملک داریم که اینها حمد خدا را میکنند. نگو خدا مرا میشنود، بگو: خدا همه ستایشهای مرا میشنود. «لحمدی» یعنی من، «لمن حمده» یعنی همه، السلام علیّ، نمازت باطل است. «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» علیَّ تو یک نفر هستی، «علینا» یعنی همه. «ایاک نعبد» بگویی: «ایاک اعبد» نمازت باطل است. «ایاک اعبد» یعنی من بنده تو هستم. «ایاک نعبد» یعنی همه بنده تو هستیم. نگاه شما نگاه میلیاردی باشد. نگاه شما نگاه جمعی باشد. خنده را برای همه بخواهیم. لباس شیک را برای همه بخواهیم. ازدواج را برای همه بخواهیم. این نگاهها با برکت میشود.
خدایا هرچه از نعمتهای تو که هدر رفته و بی برکت بوده، غفلت بوده، غفلتهای گذشتهی ما را ببخش و بیامرز. از الآن تا ابد هر نعمتی به ما دادی، آن نعمت را برای ما مبارک قرار بده. امام حسین یک برادر داشت ابالفضل برکت داشت. یوسف ده برادر داشت برکت نداشتند. کیلویی نیست که چند تا عروس دارم و چند تا داماد دارم. چند تا نوه دارم. چند تا گرسنه را سیر کردی. چند تا دختر جهاز دادی؟ چه چیزی از اموالت، این همه زمین داری یک تکه را وقف میکردی. برکت به اینهاست.
1- بر اساس روایات، حضرت زهرا سلام الله علیها، الگوی چه کسانی است؟
1) زنان با ایمان
2) مردان و زنان
3) امامان معصوم علهیم السلام
2- آیه 92 سوره انعام، چه امری را مبارک میشمرد؟
1) شب قدر
2) شهر مکه
3) کتاب آسمانی
3- چه کسی با نهی از منکر خود مانع کشته شدن حضرت موسی شد؟
1) همسر فرعون
2) مادر موسی
3) خواهر موسی
4- بر اساس آیه 28 سوره فرقان، عامل دوزخی شدن بسیاری از افراد چیست؟
1) غفلت از آخرت
2) دوستان بد
3) دنیاپرستی شدید
5- بر اساس قرآن، راه گشایش در کارها و رفع مشکلات چیست؟
1) بخشش به دیگران
2) ایمان و تقوا
3) هر دو مورد