شب قدر، شب نزول فرشتگان
2- نگاه نادرست وهابیون به اموات و شهدا
3- برتری قرآن کریم بر وجود انسان
4- فرشتگان، کارگزاران نظام هستی
5- اقسام فرشتگان در قرآن و روایات
6- عبادت و تسبیح دائمی فرشتگان
7- دعا به درگذشتگان و گذشت از خطاکاران
موضوع: شب قدر، شب نزول فرشتگان
تاریخ پخش: 18/06/88
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
ایام سوگواری آقا امیرالمؤمنین است. ایامی است که آقا ضربت خورده است. میخواهید یک سلامی به نجف بکنیم؟ بسم الله سلامی من میکنم شما هم این سلام را بدهید. در یک جمله. «السلام علیک یا ابالحسن، یا امیرالمؤمنین، یا علی بن ابیطالب و رحمه الله و برکاته» سلام از راه دور هم زیارت است. سلام است و فرشتهها این سلام را به اولیای خدا میرسانند.
1- سلام خداوند به انبیا و اولیا
اولیای خدا به قدری مقام دارند که خدا به آنها سلام میکند. در قرآن آیاتی داریم «سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمینَ» (صافات/79) خدا به نوح سلام کرده است. «سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ» (صافات/120) «سَلامٌ عَلى إِبْراهیمَ» (صافات/109) یعنی سلام به اولیای خدا کار قرآنی است. کار قرآنی است. وهابیها میگویند: شما سلام که میکنید به مرده سلام می کنید. مرده هم مثل سنگ است. یعنی پیغمبر که از دنیا رفت انگار سنگ است. میگوییم: خوب پس خدا که میگوید: «سَلامٌ عَلى إِبْراهیمَ» یعنی «سلام علی سنگ»! «سَلامٌ عَلى مُوسى» یعنی «سلام علی سنگ» خدای حکیم به سنگ سلام میکند؟ قلبهای خودشان سنگ است فکر میکنند اولیای خدا هم سنگ هستند. انبیاء و اولیا که سر جایش، حتی آدمهای متقّی، افراد متقّی روحشان حضور دارد. افراد با تقوا، کتاب مفاتیح را همه میشناسید. همان کتاب دعایی که در همهی خانهها هست. نویسندهاش را هم میدانید. آ شیخ عباس قمی! ایشان از دنیا میرود به خواب پسرش میآید. به پسرش میگوید: من یک کتاب از فلانی گرفتم، در کتابخانه یادم رفته به او بدهم. این دین مردم است به گردن من. سریع برو علامت کتاب این است. بردار و تند برو به او بده. پسرش هم از خواب بیدار میشود، میدود کتاب را پیدا میکند، همانطور که تند میرود به او بدهد، لب در پایش ورمیخورد. کتاب از دستش میافتد. یک خرده زخمی میشود. این کتاب را تمیز میکند، فوتش میکند، به صاحبش میدهد. دو مرتبه شب بعد پدرش میآید میگوید: کتاب لب در افتاد، زخمی شد، خوب نرخش پایین آمد. باید به صاحبش بگویی: این کتاب، کتاب قبلی نیست. زخمی شده است. یا تو را ببخشد، یا یک پولی بگیرد، ببخشد. یعنی از خراش کتاب لب در در عالم برزخ خبر دارند. نمیدانم چطوری است، چرا متوجه نمیشوند؟ چرا متوجّه نمیشوند؟
من نمیدانم این خاطره را از من شنیدهاید یا نه؟ بشنوید. کسی هم شنیده دو بار بشنود. شب تولّد آقا امام زمان (ع) مدینه بودم. مدینه یک «قصر الدخیل» داریم. یک «فندق الدخیل» داریم. یکی از این هتلها است. طبقهی پایینش مغازه است. روی مغازه غذا خوری است. از طبقهی دوم تا طبقهی سیزدهم حاجیها و زوّارها هستند. من طبقهی دوم نشسته بودم، شب نیمهی شعبان غذا بخورم. یک مرتبه متوجه شدم که امشب که شب نیمهی شعبان است، چقدر قشنگ است من پایین بروم، همین طبقهی پایین، مغازهها چند تا پیراهن بخرم، پهلوی آشپزها بروم، آن زمان آشپزها در هر هتلی خودش آشپزخانه داشت. یکجا نبود. متمرکز نبود. پهلوی آشپزها بروم، بگویم: در این هوای داغ شما پای دیگ داغ، هوای داغ، غذا درست میکنید، امشب شب تولد آقا امام زمان است نفری یک پیراهنی میخواهم به شما سوغاتی بدهم. گفتم: هان! کار خوبی است. تصمیم گرفتم بعد متوجّه شدم پول ندارم. یک خرده به هم افتادم. همه هم در فکر بود. لب تکان نخورد. فقط در فکر نقشه کشیدم بعد متوجّه شدم پول ندارم. گفتیم: خوب نداری که هیچی!غذا آوردند خوردیم و یک بیست دقیقهای، نمیدانم شد یا نشد. یک کسی آمد کنار من نشست. گفت: حاج آقا! گفتم: بله! گفت که: این آشپزها اگر آمدند تشکر کردند، شما چیزی نگویی. گفتم: آشپزها برای چه تشکّر کنند؟ گفت: من به دلم برات شد، بروم مغازههای پایین چند تا پیراهن بخرم، به آشپزها بدهم بگویم: امشب شب تولّد آقا امام زمان است عیدی! منتهی دیدم اگر من عیدی بدهم، خواهند گفت: یک زوّار عیدی داد. اگر بگویم: قرائتی چون تو مشهور هستی آنها بیشتر خوشی میکنند. من به نیّت تو این کار را کردم. اصلاً ماندم. گفتم: ای حجه بنالحسن، ای امام زمان تو چه کسی هستی!تو چه کسی هستی که من در ذهنم آمد که به عشق تو، به ارادت به تو یک خدمتی به آشپزها بکنم، چون پول نداشتم تو به یک پولدار مأموریت دادی این کار را کرد. نمیدانم این آقا که بود؟ آخر چطور میگویند: اولیای خدا توجه… اولیای خدا توجّه ندارند.
2- نگاه نادرست وهابیون به اموات و شهدا
یکی از این وهابیها یکی از این شیعه ها را دید، گفت: امام حسن مُرده است. امام زین العابدین مرده است. بقیع اینها خاک هستند دیگر ول کن. سلام نکنید. بعد برای اینکه شیعه را بکوبد، قلمش را زمین انداخت. گفت: ببین قلمم را زمین انداختم. ای امام حسن!اگر قدرت داری، بلند شو قلم را به من بده. دیدی، اینها قدرت ندارند. بی خود به اینها توسّل میکنی. ببین من قلم را انداختم. ای امام حسن بلند شو قلم را به من بده. دیدی نمیتواند! این شیعه گفت: خیلی خوب! حرفت تمام شد. گفت: بله! گفت: حالا قلم را به من بده. قلم را از این وهابی گرفت روی زمین انداخت. گفت: ای خدا اگر قدرت داری قلم را به من بده. دیدی خدا نمیدهد. پس خدا هم قدرت ندارد. گفت: معنای قدرت این نیست که نوکر تو باشد. تو فکر میکنی اگر خدا قدرت دارد، باید هرکاری تو گفتی بکند. میگوید: ای خیاط! اگر قدرت داری کت و شلوار مرا بدوز. میگوید: نخیر! نمیدوزم. هم خیاط هستم. هم لازم نیست کت تو را بدوزم. خدا حکیم است. بنده قدرت دارم یقهام را پاره کنم، اما باید پاره کنم؟ مگر هرچه ما گفتیم باید خدا عمل کند. ما عبد خدا هستیم، خدا عبد ما نیست. گاهی هم که دعاها مستجاب نمیشود به خاطر غلط کاریهای خودمان است. میگویند: یک بچه در خانه آمد. گفت: ای خدا! کوه هیمالیا را سبزوار بگذار. مادرش گفت: اِ… بعد گفت: خدایا اقیانوس اطلس را در جیرفت بگذار. مادرش گفت: چه میگویی؟ گفت: آخر امتحان جغرافی من اینطور جواب دادم. من غلط کردم حالا به خدا میگویم: بیا درستش کن. (خنده حضار) خیلی وقتها یک غلطی میکنیم. بعد در دعا میگوییم: خدایا تو بیا درستش کن. خدا که نوکر ما نیست. خدا، خدای ما است. همین که یک اتم، همین که یک سلول همین که یک برگ زرد، یک برگ سبز، همین که یک تک سلول را میگیرد یک انسان میسازد همین کافی است. اما خدایا اگر قدرت داری دندانهایش قهوهای شود. چشمش زاغ شود. قدش بلند شود. دیگر نوکر تو که نیست. همین که یک تک سلول را گرفته. همین که چهار تا کت و شلوار دوخت، پیداست خیاط است. ولو لباس شما را ندوزد. معنای اینکه خدا قدرت دارد، این نیست که نوکر ما باشد. نعوذ بالله! معنای امام حسن و اهل بیت و توسل، معنایش این نیست که همهی دعاهای ما مو به مو مستجاب شود. اصلاً خیلی از دعاها صلاح نیست مستجاب شود. بنده خودم بارها دعا کردم، مستجاب نشده. بعد گفتم: چه خوب شد که مستجاب نشد. سراغ شب قدر برویم. یکبار دیگر این آیه را ولو قبلاً گفتیم. یکبار دیگر هم من این آیه را بنویسم و این برادرمان هم سریع با ترتیل بخواند. بسم الله الرحمن الرحیم.
قاری: «بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ» «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَیْلَهِ الْقَدْرِ» (قدر/1) «وَ مَا أَدْرَئکَ مَا لَیْلَهُ الْقَدْرِ» (قدر/2) ببخشید! ایشان که میخواند تمام اینهایی که پای تلویزیون هستند یواش بخوانند. چون یک آیه قرآن را خواندن ثواب یک ختم قرآن را دارد. 5، 6 تا آیه را بخوانید در ظرف چند ثانیه. از اول بخوانید همه با هم بخوانید.
قاری: «بِّسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَانِ الرَّحِیمِ» «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فىِ لَیْلَهِ الْقَدْرِ» (قدر/1) «وَ مَا أَدْرَئکَ مَا لَیْلَهُ الْقَدْرِ» (قدر/2) «لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیرٌْ مِّنْ أَلْفِ شهَْرٍ» (قدر/3) «تَنزََّلُ الْمَلَئکَهُ وَ الرُّوحُ فِیهَا بِإِذْنِ رَبهِِّم مِّن کلُِّ أَمْرٍ» (قدر/4) «سَلَامٌ هِىَ حَتىَ مَطْلَعِ الْفَجْرِ» (قدر/5)
3- برتری قرآن کریم بر وجود انسان
خوب ما قرآن را شب قدر نازل کردیم. لذا شب قدر شب شکر است. چون بهترین نعمت هدایت است. و قرآن کتاب هدایت است. چون بهترین نعمت هدایت است. قرآن مهمتر از خود انسان است. مکتب مهمتر از انسان است. قرآن میگوید: «الرَّحْمَانُ» (الرحمن/1) «عَلَّمَ الْقُرْءَانَ» (الرحمن/2) بعد میگوید: «خَلَقَ الْانسَنَ» (الرحمن/3) اول میگوید: «عَلَّمَ الْقُرْءَانَ» بعد میگوید: «خَلَقَ الْانسَنَ» یعنی اول تفکّر، اول هدایت، بعد کسی که هدایت میشود. چون شب قدر قرآن نازل شد و قرآن بالاترین نعمت است، ما قرآن را نشناختیم. قرآن کتابی است که… ببینید مقالههای علمی گاهی یک مقاله یک بحث علمی دارد. آنهایی که خیلی خیلی خیلی با سواد هستند، در هر صفحه ای یک بحث علمی میگویند. آنهایی که دیگر خیلی خیلی باسوادتر هستند، سعی میکنند در هر سطری یک نکتهای بگویند. نادر است کسی که بتواند در هر کلمهای حرف علمی بزند. قرآن در هر حرفش یک حرف علمی زده است. یعنی هر حرفش یک نکته دارد. هر حرفش! همینطور که در دریاها چاههای نفت حفّاری نشده داریم، و در زمین معادن کشف نشده داریم، در قرآن نکات کشف نشده زیاد است. علامه طباطبایی فرمود:تفسیر قرآن باید دو سال به دو سال عوض شود. شبهای قدر خوب است از منبری بخواهیم دو تا سه تا آیه برای ما تفسیر کند، بعد هم دعای «الغوث» بخوانیم. چون درست نیست که شبی، شب قدر قرآن مطرح نباشد.یعنی دو ساعت مینشینیم دعای الغوث، الغوث میخوانیم کار خوبی است. سینه میزنیم کار خوبی است. عزاداری کار خوبی است. قرآن سر میگیریم، «بک یا الله» کار خوبی است. اما در این مسجد شب قدر یک آیه تفسیر نشود. مثل اینکه نانوایی به همه نان بدهد، ولی خود نانوا در دکان خودش نان… شب قدر که شب نزول قرآن است، قرآن تفسیر نشود.
4- فرشتگان، کارگزاران نظام هستی
«تَنزََّلُ الْمَلَئکَهُ» وضع ملائکه چطور است؟ یک نگاهی به ملائکه بکنیم. یک صلواتی بفرستید (صلوات حضار) فرشتهها کارگزاران هستی هستند. «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً» (نازعات/5) یعنی خدا تدبیر را به فرشتهها داده است. منتهی چند دسته فرشته هستند. یک دسته به نام نازعات هستند. بشنوید. قاری: «وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً» (نازعات/1) قسم به فرشتگانی که جان مجرم را با سختی میگیرند. چون قرآن میگوید: وقتی میخواهند جان مجرم را بگیرند، فرشته میآید در صورتش میزند، به پهلویش میزند. مثل یک مجرمی که میخواهند او را ببرند، پلیس میآید او را میگیرد. این متن قرآن هست. مجرم وقتی جان میدهد، سیلی میخورد. و به پشت و پهلویش لگد میزنند. مشت میزنند. «یَضْرِبُونَ وُجُوهَهُمْ» آیهی قرآن است. یعنی در صورتش میزنند، این رقمی جان او را میگیرند. «وَ النَّازِعاتِ غَرْقاً» به آن فرشتگانی قسم که جان مجرمین را به سختی میگیرند. دوم: «وَ النَّاشِطَاتِ» قاری: «وَ النَّاشِطَاتِ نَشْطًا» (نازعات/2) قسم به فرشتگانی که روح مؤمن را با مدارا و «نشط» یعنی نشاط، یعنی مؤمن وقتی میمیرد انگار گل بو میکند. قسم به فرشتگانی که روح مجرم را با سیلی میگیرند، و روح مؤمن را با نشاط میگیرند. «وَ السَّابِحَاتِ سَبْحًا» قاری: «وَ السَّابِحَاتِ سَبْحًا» (نازعات/3) قسم به فرشتگانی که در اجرای فرمان الهی با سرعت حرکت میکنند. قاری: «فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا» (نازعات/4) قسم به فرشتگانی که در فرمان خدا بر یکدیگر سبقت میگیرند. به ما هم گفتند: سبقت بگیر. سبقت ما در ماشین و خانه و پول و دلار و ریال و پاساژ و اینها است، ولی قرآن میگوید: «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْرات» در کار خیر سبقت بگیرید. بیشتر سلام کنید. بیشتر به فقرا کمک کنید. بیشتر درس بخوانید. «سارعوا» سرعت، «سابقوا»، «فَاسْتَبِقُوا»، «فَالسَّابِقَاتِ سَبْقًا»، «فَالْمُدَبِّراتِ…» قاری: «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً» اینها همه فرشته هستند. «تَنزََّلُ الْمَلَئکَهُ» شب قدر فرشتهها میآیند.
5- اقسام فرشتگان در قرآن و روایات
دیگر فرشتهها چه کسی هستند؟ در سورههای دیگر میفرماید: قاری: «وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا» (صافات/1) سوگند به فرشتگان صف کشیده. در قرآن برای نظم دو تا سوره داریم. یکی سورهی صافات، یکی سورهی صف. «صافات» یعنی منظّم، «صف» هم یعنی منظّم. یعنی اسلام برای نظم دو سوره گذاشته است. دو تا سورههای قرآن اسمش سورهی نظم است. کار باید منظم باشد. «وَ الصَّافَّاتِ صَفًّا»، «فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا» قاری: «فَالزَّاجِرَاتِ زَجْرًا» (صافات/2) قسم به آن فرشتههایی که لحظهی خطر میآیند به ما هی میزنند و ما را متوجّه میکنند. «فَالتَّالِیَاتِ ذِکْرًا» قاری: «فَالتَّالِیَاتِ ذِکْرًا» (صافات/3) قسم به آن فرشتگانی که آیات خدا را پیاپی تلاوت میکنند. در صحیفهی سجادیه امام سجاد از نوزده گروه فرشته اسم می برد. فرشتگان مأمور باد، فرشتگان مأمور باران، فرشتگان… فرشتهی مسئول قبض روح آن را همه میشناسیم. اسمش عزرائیل است. فرشتهی مسئول وحی است. اسمش جبرئیل است. فرشتهی مسئول صور است. اسمش اسرافیل است. نوزده گروه فرشته داریم. عدد فرشتهها را هم هیچکس نمیداند. اینها جنود و لشگر خدا هستند، قرآن هم میفرماید: «وَ ما یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلاَّ هُو» (مدثر/31) قاری: «وَ ما یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلاَّ هُو» یک جا قرآن داریم که جهنّم 19 تا فرشته دارد. هروقت آدم این آیه را میخواند، میگوید: 19 تا، خدایا یکی دیگر روی آن بگذار یکباره 20 تا شود. آخر تو که میلیارد میلیارد فرشته داری، حالا اینجا چرا اینقدر جیره بندی کردی؟ کوپنی کردهای. قرآن آیه داریم میگوید: «علیها» بخوانید. قاری: «عَلَیْها تِسْعَهَ عَشَرَ» (مدثر/30) یعنی جهنم نوزده تا فرشته دارد. بعد میگوییم: آخر چرا نوزده تا؟ میگوید: مخصوصاً گفتیم: نوزدهتا ببینیم فضول چه کسی است؟(خنده حضار) مخصوصاً گفتیم: نوزده تا… «وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلاَّ فِتْنَهً» (مدثر/31) ما مخصوصاً نوزدهتا گفتیم.
ما نمیدانیم چیست؟ دکتر میگوید: این قرص را دو ساعت بخور. آن قرص را چهار ساعت بخور. آن کپسول را شش ساعت بخور. ما به یک دکتری که ده سال درس خوانده نمیگوییم: چرا؟ به خالق دکتر میگوییم: چرا؟ چرا نماز صبح دو رکعت است؟ هزار تا چرا به خالق میگوییم. یکی از این چراها را به مخلوق نمیگوییم. هرچه روشنفکری است سر خالق درمیآید. ما نمیدانیم. فقط میدانیم خدا حکیم است. چون چشم ظریف است و پی است، پی اگر آب نمک قاطی نباشد از بین میرود. و لذا اشک شور گذاشته است که این پی فاسد نشود. چون چشم ظریف است داخل گذاشته که اگر مشت خورد، آسیب نبیند. چون ظریف است برایش پلک گذاشته است. پلکمان هم فنر دارد.مژه هم گذاشته است. ابرو هم گذاشته است که آفتاب به نور چشم اذیت نکند. این ابرو سایبان باشد. هم داخل گذاشته است. هم در کوچهی بن بست گذاشته است. هم ابرو گذاشته است. هم پلک گذاشته، هم مژه گذاشته است. هم خطوط پیشانی را طوری کرده که عرق که میکنیم از این طرف عرق بیاید. از این طرف عرقها در چشممان… ما وقتی کار خدا را دیدیم، میدانیم خدا حکیم است. حالا یکجا هم نفهمیدیم باید بگوییم: بسمهتعالی من نفهمیدم. ما چه میفهمیم؟ برگ انار چرا باریک است؟نمیدانم چرا باریک است؟ برگ انگور چرا پهن است؟ نمیدانم چرا پهن است. ما چه چیز بلد هستیم. یک 50 تا کتاب خواندیم دیپلم شدیم.100 تا خواندیم لیسانس شدیم، 150 تا خواندیم فوق لیسانس شدیم. نمیدانیم دنیا چه خبر است. بنابراین هرچه خدا گفته است، همان که گفته باید گوش بدهیم. اگر یک دستوری صادر شد باید بگوییم: چشم! بدانیم یا ندانیم. اصلاً یک سؤال بگویم. اگر کسی خواسته باشد بگوید: ما تحصیل کردگان چون باید اسرار را حس و تا راز را حس نکنیم، نماز نمیخوانیم، روزه نمیگیریم. خمس نمیدهیم. حج نمیرویم. بالاخره به دستور دین عمل نمیکنیم چون اسرار برای ما کشف، چه… نشده است. اگر این حرف درست باشد همهی مردم کرهی زمین باید بمیرند. چطور؟ چون همهی مردم کره ی زمین مریض میشوند، دکتر میروند. دکتر میگوید: این قرص را اینطور، این آمپول را اینطور. به دکتر بگوییم: چون من راز این نسخه را نمیدانم، از این قرص نمیخورم. دکتر میگوید: بسمه تعالی برو… برو… برو بمیر. ما به یک دکتر نمیگوییم: تا راز را نفهمیم عمل نمیکنیم. اما به خدا میگوییم: تا نفهمیم عمل نمیکنیم.
6- عبادت و تسبیح دائمی فرشتگان
حالا فرشتهها از عبادت خسته نمیشوند. آیهای داریم که «وَ مَنْ عِنْدَهُ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ» قاری: «وَ مَنْ عِنْدَهُ لا یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ لا یَسْتَحْسِرُون» (انبیا/19) فرشتهها هیچوقت از عبادت خسته نمیشوند. اصلاً خدا وقتی میخواهد به ما بگوید: نماز جمعه برو، اول آیهی سورهی جمعه میگوید: نگاه کن، به تو بگویم. خوب گوشت را باز کن. خوب گوشت را باز کن. «یُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْض» (جمعه/1) یعنی تمام شنها دارند سبحان الله میگویند. تو هم میخواهی بگو، میخواهی نگو. یعنی اول میگوید: هستی سبحان الله میگوید. اول سورهی جمعه، وسط سورهی جمعه میگوید: «إِذا نُودِیَ لِلصَّلاهِ» وقتی صدای جمعه را شنیدی، «فَاسْعَوْا إِلى ذِکْرِ اللَّه» تو هم نماز جمعه برو. بعد میگوید: ناز تو را نمیکشم. تو هم نروی، یک آیه در قرآن داریم میگوید: اگر همهی شما هم کافر شوید ذرّهای در من اثر نمیکند.
ما باید خدا را شکر کنیم خدا ما را با خودش آشنا کرد. صدها میلیون نفر آدم روی کرهی زمین اصلاً خدا را نمیشناسد. پیغمبر را نمی شناسد. ما از علی بن ابی طالب لذت میبریم. از اشکی که برای مظلومیت او میریزیم لذت میبریم. از اشکی که برای امام حسین میریزیم لذت میبریم. از افطاری دادن لذت میبریم. این لذتها را آنهایی که مسلمان نیستند ندارند. زندگیهای خاموش، بالاخره ما دور دنیا گشتیم. بارها چین رفتیم، بارها غرب رفتیم. بارها شرق رفتیم. اصلاً زندگیها همه مثل قوطی کبریت، تکنولوژیشان خوب است. ولی زندگی خاموش، خاموش، هیچ نشاطی در آن نیست. این موجها، این اشک ها، این مناجاتها، این خیلی مهم است. ایمانی که ما به اهل بیت داریم. علی بن ابی طالب ضربه خورد، خوب گوش بدهید. یک شعار امیرالمؤمنین دارد آمریکا هنوز به این شعار، بویش را هم نکشیده است. بوی او، بوی این شعار به دماغ آمریکا نخورده است. چطور؟ چون امیرالمؤمنین فرمود: ابن ملجم یک ضربه به من زد، شما هم یک ضربه بزنید. «ضربهً بضربه» یعنی یکی زده شما هم یکی بزنید. این منطق هزار و چهارصد پیش علی است. آمریکا چه میگوید؟ آمریکا میگوید: چون این دو تا برج من را خراب کردند، پس کل کشور افغانستان را بگیرید. عدالت آمریکا… تازه اگر خودشان نکرده باشند. ما میگوییم: اگر… با دو سه میلیارد اگر. اگر تازه افغانیها و نمیدانم، طالبان و چه کسی بودند؟ القاعده، اگر القاعده هم اینطور کرده باشد، حضرت امیر اگر بود میگفت: دو تا برج، به دو تا برج. آمریکا میگوید: کل کشور به دو تا برج. حضرت علی حرفهایش عجیب است.
حالا «ضربهً بضربه»، «تَنزََّلُ الْمَلَئکَهُ» شب قدر ملائکه میآیند. «وَ الرُّوحُ» روح چه کسی است؟ خوب یک عمری میخوانیم «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوح» روح چه کسی است؟روح یک فرشتهای بزرگتر از باقی ملائکه است. اسمش را ویژه میبرد. «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ» بعد میگوید: «وَ الرُّوح» یعنی فرشته اعظم. «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ»، «بِإِذْنِ رَبِّهِمْ» یعنی همهی کارها به اذن خداست. فرشتهها نزول هم میکنند بدون اجازهی او، اصلاً در قرآن یک آیه داریم میگوید: مؤمن کسی است که بدون اجازهی رهبر جایی نرود. «وَ إِذا کانُوا مَعَه» مؤمنینی که با پیغمبر بودند، «لَمْ یَذْهَبُوا حَتَّى یَسْتَأْذِنُوه» (نور/62) کسانی که با پیغمبر بودند، در کار جمعی اگر میخواستند بروند، با اجازه میگفتند. بیاجازه کسی… کسانی که بیاجازه… باید با اجازه باشد. فرشتهها «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَهُ»، «بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِّن کلُِّ أَمْرٍ» بعد میگوید: «سَلَامٌ هِىَ حَتىَ مَطْلَعِ الْفَجْرِ»
برای دعا چند تا مسئله را بگویم. یک حدیث داریم هرکس میخواهد دعایش مستجاب شود، لقمهاش حلال باشد. خلاص! حدیث است. عبادت با لقمهی حرام مثل ساختمان روی شن است. لقمه باید حلال باشد. این یک مورد. حدیث داریم شب قدر مثل خورشید است. همینطور که خورشید به همه میتابد شب قدر لطفش برای همه هست. پس به همه دعا کنیم. دعا کنید بالاخره این «اللهم کن لولیک» که الحمدلله در مسجدهای ما زیاد گفته میشود، شب بیست و سوم شب قدر زیادتر بگویید. دعا به همه بکنیم. حتی به آنهایی هم که به ما ظلم کردند، دعا کنیم.
7- دعا به درگذشتگان و گذشت از خطاکاران
یکی از علما میگفت: دوست ما در مسجد النبی در مدینه داشت به رفقایش دعا میکرد. خدایا فلانی را ببخش. فلانی را بیامرز. فلانی را بیامرز. دائم میگفت: خدایا فلانی، فلانی، فلانی، یکی از رفقا که با هم کتککاری داشتند، دعوا داشتند را در ذهنش آمد. گفت: نه! این برو کنار! برو کنار! به باقیها دعا کرد. هی در ذهنش آمد، هی این هم پس زد. شب به خوابش آمد. گفت: من و تو با هم دعوا داشتیم، کتککاری هم کردیم. فعلاً من مردم در برزخ گیر هستم. تو در مسجد النبی پهلوی پیغمبر بودی، من آمدم هی خودم را نشان تو دادم، به تو التماس کردم، تو حالا کینهای بودی؟ حالا که من مردم باید از ما دعا کنی. این عالم ربّانی آیت الله آ سید مهدی روحانی خدا رحمتش کند از جامعهی مدرسیّن، ایشان میگفت: معلوم میشود کسانی که یادت میآید، آنها کسانی هستند که روحشان به شما التماس میکند. به هر حال یک غلطی کرده است. او را ببخش. ببخشیم. «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا» (نور/22) قرآن می گوید: باید همدیگر را عفو کنید. «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ» (نور/22) نمیخواهید خدا شما را ببخشد؟حالا یک مسائل خانوادگی است. فامیل است. همسایه است. الو! سلام علیکم. شب قدر است، من خلافی کردم از شما عذرخواهی میکنم. حتی به بچهات، از بچهات عذرخواهی کن. ممکن است یکبار به بچهات تشر زده باشی، بیخود! آبروی بچهرا ریختی، بیخود! بچه خفه شو، بیخود. به هر حال یک غلطی کردی. از همدیگر عذرخواهی کنید. خودمان را برای دریافت فیوض الهی آماده کنیم.
خدایا به خون امیرالمؤمنین، علی خیلی مظلوم است. الله اکبر، علی خیلی مظلوم است. مردم دو تا شاهد داشته باشند حقشان را در دادگستری میگیرند. حضرت علی در غدیر خم حدود صد هزار تا شاهد داشت، نتوانست حقش را بگیرد. اول مظلوم است. خدا علامه امینی صاحب الغدیر را رحمت کند، در حرم امیرالمؤمنین میآمد، میگفت: «السلام علیک یا اول مظلوم» زار زار گریه میکرد. اول مظلوم است. همسرش را اینطور شهید کنند. حسنش را آنطور، حسینش را اینطور، برادرش جعفر طیار را آنطور شهید کنند. پدر شهید، برادر شهید، همسر شهید، این هم چه شهیدی، خدایا به آبروی امیرالمؤمنین تمام دعاهای شب قدر ما را و همه را مستجاب بفرما. من تقاضا میکنم برادرمان ما را به فیض برساند، دعا را هم دیگر خودش بکند.