سیره پیامبر اسلام(صلی الله و علیه و آله) -5
الهی انطقنی بالهدی و للهمنی التقوی
بحث ماه رمضان امسال سیره پیغمبر بود چون قرآن میفرماید ببینید پیغمبر چه طوری بود الگو و مدل شما پیغمبر است «ولقد کان لکم فی رسول الله اسوه» سیره سیره یعنی روش سیره پیامبر اکرم (صلّی الله علیه و آله و سلّم) و اهلبیت (علیها السلام) او «ولقد کان لکم فی رسول الله اسوه» برخورد پیغمبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) با دوست با دشمن با بچه با جوان با زن با همسایه جلسه قبل راجب زنها صحبت کردیم و گفتیم که پیغمبر ما اول چرا چند تا زن داشت (گفتیم این زنهایش به دلیل مسائل شهوتی و جنسی نبود زیرا از 25 سالگی که ازدواج کرد بازنی به نام خدیجه 40 ساله که خانمش 15 سال بزرگتر بود تا 53 سالگی هم یک همسر داشت از 53 سالگی تا 63 سالگی ده سالگی بودکه حضرت در مدینه بود در مدینه هم 50، 60 رقم جنگ پیش آمد که بعضی جا حضرت بود بعضی جاها نبود و زنهایی هم که گرفت زنهایی بود از قبیلههای مختلف که این یک طرحی بود که برای اینکه آن زمان مردم از دامادهایشان حمایت میکردند قبیلهها حضرت میخواست داماد قبیلههای مختلف شود تا به حمایت از دامادشان به اسلام ایمان بیاورند یعنی یک بستر سازی بود که هم از شر قبیلهها محفوظ بماند و هم از تعصب چون اگر یک پیغمبر داماد یک قبیله بود باقی قبیلهها چون با هم بد بودند روی تعصب ایمان نمیآوردند این یک طرحی بود طرح ارزان و ساده و طبیعی و زنهایی که پیغمبر گرفت بعضی از آنها را اصلاً ندید مثل خواهر معاویه که باشوهرش رفتند حبشه که شوهر مسیحی شد ابوسفیان معاویه هم هنوز شرک هستند این زن فکری بود که چه کار کند فامیلهایش بت پرستند خودش هم مسیحی شده یک زن غریب در یک شهر غریب بعد پیغام داد زن خودم باش این به خاطر جبران ضربه فنیها که شده بود بعضی زنها عیال وار بودند بیوه بودند متروکه بودند مطلقه بودند شوهر مرده بودند اینها زنهایی بودندکه کسی دیگر سراغشان نمیآمد منتهی هر کدامی بند به یک فامیل بودند این بند به فامیل بودن بستری بود برای تبلیغات پیامبر والا یک آدم 53 ساله که 50 رقم جنگ توی این 10 ساله داره و لذا از هیچ کدام هم بچه دار نشد جز یکی اگر انسان قصه شهوت بود و مسائل جنسی هم جوانیاش زن میگیرد هم دختر جوان میگرفت نه زن پیر بیوه عیال وار نه در بعد از 53 سالگی نه در ایام جبهه و جنگ این نسبتها به پیغمبر نمیشود منتهی میخواستیم برخوردش را بگوییم اینها را در جلسه قبل گفتیم برخوردش راجع به به برخورد میخواهم یک صحبتی بکنم برایتان یک صلوات بفرستید (صلوات حضار)
عدالت میان همسران
اول اینکه مهریه همه یکی بود امام صادق (علیه السلام) میفرماید که «ما تزوج» رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) «شیأ من نسائه و تزوج من نباته علی اکثر من اثنه عشوه اوقیه الا یقه اربعون» تقریباً حدود 400 و خوردهای در هم تمام خانمهایش مهریه یکی بود همه مساوی بودن مهریه نشانری آیین همسرداری است همسرهایش را هم با یک چشم سفید مهریه همه یک جور بود مسأله دوم هزینه همه خانمها یک جور بود این طور نبود که به یک خانم پول بیشتری بدهد به یک خانم کمتر مسأله سوم بعد از نماز صبح به هر سر میزد مسأله چهارم احدی از این زنها تقاضای طلاق نمیکردند شبهابین زنها تقسیم میکرد و هر وقت عرض کنم به حضور جنابعالی که چون قرآن میگوید «فان خفتم الا تعدلو فواحده» کسی که نمیتواند عادل باشد یک زن باید بگیرد و ملاک زن داری هم در جلسه قبل یک جمله گفتم که میارزد که همه زن و مرد ایران حفظ کنند که… ملاک آیین همسرداری سه تا جمله است که میفرماید که: «ذلک اذنی ان تقر اعیهن» این تکراری است من این را با عنایت تکرار میکنم «ان تقر اعیهنن» «قره عین» یعنی باید آیین همسرداری جوری باشد که زنها نور چمششان یعنی چشمشان نورانی شود «ولا یحزن» حزن نداشته باشند «ویرضین» راضی باشند اصول زن داری است کسی اگر چند تا زن دارد یک باید عدالت باشد اصل عدالت زندگی آنها «وعاشرو هن بالمعروف» زندگی با خانمها باید طبیعی باشد کارهای ناهنجاری در آن نباشد این آیاتی است راجع به همسرداری عدالت خانم چمشش روشن شد غمی نداشته راضی باشد زندگی با خانم توش هیچ گونه ناهنجاری نباشد این 5 کلمه از آیین همسرداری است منتهی گفتیم بعضی از زنها تندروی کنند راضی نمیشویم مگر اینکه نه این رضایت و نور چشمی در چهار چوب دستورات الهی باید باشد یعنی اگر میخواهم درس نخوانی میخواهم نمیدانم چه نکنی یعنی نه این میخواهم میخواهمها را باید بگذاری کنار رضایت و غم نداشتن در چهار چوب اینکه حکم خدا از بین نرود بگویید نرود محدوده شادی تا مادامی است که خلاصه حکم الهی ضربه ببیند و لذا یک بار هم پیغمبر برای رضای خانمشان تصمیم گرفت عسل نخورد آیه نازل شد چرا؟ حالا خانمت گفته عسل نخور تو هم نباید بخوری؟ «یا ایها النبی لم تحرم» 12 تا یا «ایها النبی» توی قرآن است 4 تا از آن مال مسائل خانوادگی است «لم تحرم» چرا حرام کردی؟ «ما احل الله لک» عسل خدا حرام کردی حالا خانمت گفته نخور تو نباید بخوری؟ شما حق نداری برای رضای خانم نه حلالی را حرام کنی و نه حرامی را حلال کنی؟ این حرفهای بل….
قناعت پیامبر در زندگی
دنباله این راجع به یک تقاضاهایی است که در سوره احزاب هست این آیه را من از تفسیر نور برایتان میخوانم این 9 است که هنوز از چاپ بیرون نیامده است راجع به همسرداری جنگها وقتی پیروز میشوند غنیمت جنگی میگیرند زنها دیدند پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) غنیمت جنگی گرفته گفتند یک خورده هم برای ما طلا بگیر خوب تو وضعت خوب شده به ما هم برس دیگر آیه نازل شد که وضع من خوب شده اما غنیمت جنگی مال زن پیغمبر نیست غنیمت جنگی مال همه مسلمانها است من هم یکی از آن مسلمانها هستم این که حالا من رهبر و فرمانده جنگ و نظامی هستم فکر میکنید شما کیسه بدوزید کیسه ندوزید قرآن میفرماید که: برخورد با توقعات همسر تازه پیامبر، پیامبر و برخورد با توقعات همسر سوره احزاب آیه 28 میفرماید که «یا ایها النبی یا ایها النبی» ای پیامبر «قل لازواجک» به خانمهایت بگو «قل لازواجک» زوج به خانمت بگو «ان کنت لتردن الحیات الدنیا» «امن کنت لتردن الحیات الدنیا» شما واقعاً هدفتان رسیدن به دنیا است و میگویند حالا که جبهه پیروز شده از غنیمت جنگی من جیب شما پر کنم این خبرها نیست «زینتها» اگر حرفتان زینتهای دنیا است «فتعالین» تشریف بیاورید «فتعالین» بیایید «و متکعین» بیایید تا شما را با مهربانی بهرهمند سازم «امتعکن» یعنی کامیابتان کنم یعنی پولتان بدهم بروید «و اسرههن» «سراحاً جمیلاً» بدون اینکه قهر کنیم قهر نمیکنیم اگر من نمیتوانم رهبر مسلمانها باشم ولی خانم کامیاب از طلا و نقره باشد زن پیغمبر هم باید همین طور باشد حالا اگر یک زمان من استاندار شدم مغاندار شدم امام جمعه شدم قاضی شدم وکیل شدم رئیس جمهور شدم رهبر شدم اگر یک جا به جایی رسیدم فکر نکنید باید زنم باید فرق بکند زنم باید مثل باقی زنها باشد.
مبارزه با اشرافیّت
نکاتی که دراین آیات نوشتم برایتان بخوانم 1-زندگی رهبر مسلمین باید ساده باشد ما خدارا شکر میکنیم که تو مسئولین که حالا بعضیها هم وضعشان متأسفانه آن طور که باید باشد نیست اما رهبرمان زندگی ایشان ساده است کسی تا حالا راجع به رهبر ما چیزی نگفته است چون من با ایشان رابطه خانوادگی دارم یعنی یک نسبی هم با اخوی ایشان داریم زندگی ایشان انصافاً بچه هایش خودش دامادش خیلی ساده زندگی میکند مثل یک آدم صد در صد عادی رهبر مسلمان باید زندگیاش ساده باشد باز هم نمیخواهم بگویم مسئولین ما پیغمبر نیستند با پیغمبر فاصله ما زیاد است منتهی در خط پیغمبر باشیم بس است ضد پیغمبر نباشیم ما که نمیتوانیم عالی باشیم یعنی باید عبای من گرانتر از کت شما نباشد کفش من نباید گرونتر باشد یعنی الان آخه بعضیها یک جوری زندگی میکنند که هر کس نگاهش میکند صوت میکشد سوسوسو…. زندگی شما نباید یک جوری باشد که صوت بکشد بازاریها یکی پژو دارد یکی ندارد یکی خانهاش 100 متر است یکی 200 متر یکی نمیدانم به هر حال همه مردم یک جور یکی یخچالش 9 فوت و 12 فوت یکی 4 تا پتو دارد یکی 5 تا پتو دارد یک کمی زندگی قابل تحمل است زندگی نباید این رقمی باشد زندگی باید طبیعی باشد باید مسئولین تحت تأثیر تقاضای همسر خود قرار نگیرند همسر نیازهای طبیعی باید تأمین شود اما توقعاتش که توق توقعاتش باقیات باید کنترل شود کسب غنائم نباید توقع انسان را بالا ببرد حالا کسب غنائم توقع را بالا ببرد مرجع تقلید ممکن است مثلاً فرض کنید که به ما 100 میلیون خمس بگیرد حالا زنش 100 میلیون هو…. 5 میلیون را بده به ما مثل سد است سد هر چه آب بیاید پشت سد باید بایستد باید به مقدار مصرف جلو برود بیت المال مثل آب سد است هر که کم باشد زیاد باید پشت سد بایستید مقدار مصرفی خوب زن آزاد است میتواند زندگی سالم با تقوای را انتخاب کند یا رفاه زود گذر همراه با بیتقوایی یا زندگی ساده همراه با تقوای یا اصلاً قصه سوره کهف یعنی زندگی در کوه با تقوای بهترین اینکه زندگی کنی در شهر ولی خوب شرک و کفر شدیم چند تا خداپرست بودند در یک شهری که همه منحرف بودند اینها گفتند ما در این شهر حذف میشویم ما چند تا حزب اللهی برویم در غار زندگی کنیم ولی از جامعه فاسد حذف نشدیم غارنشینی با حفظ دین شرف دارد بر شهرنشینی که آدم دینش از بین برود.
ساده زیستی مراجع دینی
بله به هر حال کسب غنائم دلیل این نیست که زندگی را تغییر دهیم با دسترسی به بیت المال و غنائم اول کسی که تقاضای تغییر زندگی میکنند همسرها هستند همین که وضع آدم خوب شد اول همسر میگوید خیلی خوب یالا بده ببینم میگوید باید خودت را نگه داری مال، مال بیت المال است غنائم جنگی مال کل مسلمانها است و باید رهبر مراقب تمایلات و گرایشات افراطی باشد اگر زنی حاضر نیست با رسول خدا و کمالات زندگی کند باید زندگی عادی این را با رضایت مجبور به ادامه زندگیاش نکند بگو اختیار با خودت است اگر میخواهی با من زندگی کنی شرایط این است عادی بودی اگر میخواهی بلند پرواز میکنی اختیار باشماست زن آزاد است خوب این برخورد پیغمبر با خانمهایش است بیت المال هست در جنگ هم پیروز شدیم غنایم جنگی هم گرفتیم اما زندگی شماها باید زندگی عادی باشد حالا چون اینجا خرم آباد است از استان شما یک خاطره بگویم آیت الله العظمی بروجردی در بروجرد در قم مرجع تقلید مهمی بود یعنی تقریباً باید گفت مهم مرجع تقلید تاریخ شاید بشود گفت او بود ایشان مریض میشود شاه هم برای خود شیرینی پزشک متخصص از غرب میآورد ایشان وقتی وارد ایران میشود فکر میکند رهبر مسلمین هم رهبر مسیحیها است آخه رهبر مسیحیها خوب من رفتم ایتالیا و آتکان خیلی شرائطشان اشرافی است خیلی شرائط آنها اشرافی است آنجا که میایستند سان میبینند از مردم چه مشکلاتی دارد چه بودجه او فکر میکرد چون دکتر مسیحی بود رهبر مسلمانها مثل رهبر مسیحیها آمد قم هی به دیوارهای قم نگاه کرد دید دیوارهای قم هم مثل دیوارهای باقی شهرها است آمد رفت توی کوچه آقای بروجردی باز هی نگاه به کوچه میکرد رفت در خانه رفت در اتاق گفتند این است جا خورد پیر مرد مثل نور ریشها سفید آقای بروجردی قیافه خیلی جذبه داشت قیافه خیلی جذبه داشت وقتی این را دیدش برق او را گرفت پیر مرد 100 ساله آنقدر خوش تیپ اینجایش گل زده بود سرخ ریشها مثل برق صورتش سرخ خیلی پاک و با جلال و عظمت بود گفتند ایشان است هی نگاه کرد به لحاف دید لحاف پنبه است کرسی چوب است اصلاً گیج شد وقتی ایشان را معاینه کرده بود و رفته بود معنویت یعنی این دین یعنی این جا خورده بود هر کسانی که میآیند حسینیه جماران چون امام وصیت کرد و گفت تا زنده هستم راضی نیستم حسینیه جماران را سفید کنید من وقتی آمدم گچ و خاک بوده است حالا هم باید گچ و خاک باشد آنکه تکان میدهد مردم را مهمانهای خارجی که میآیند خیلی جا را دیدند در ایران آنجا که تحت تأثیر قرار میگیرند و بعضی از آنها منقلب میشوند و بعضی از آنها گریه میکنند خانه حضرت امام هستند عزت ما به سادگی ما است از زمانی که بلال ساده اذان میگفت اسلام در اروپا رفت از وقتی که ما به جای بلال منار را ساختیم و منار را کاشی کردیم دیگر بلالی وجود… هر چی منار درازتر شد بلال کوتاهتر شد و پیغمبر بگو خلاصه عظمت ما به صفای ما است.
توجّه به اولویّت های برای جوانان
ما یک چیزهایی داریم که نمیدانیم فقط باید تلویزیون نشان بدهد به دنیای عرب صادر کنیم حیف که ارزشهای خودمان را نمیدانیم چی است همین الان قبل از این تقریباً یک ربع پیش که من بیایم اینجا برادر پاسداری آمد پهلوی من گفت یک بیسواد بود تو جبهه رفتم الان دیپلم گرفتم 10 تا بچه دارم یک ماه سه تا دخترهایم را شوهر دادم یکی از دخترهایم را دادم به کسی که چشمش را در جبهه داده یک دخترهایم را دادم به کسی که دستش را در جبهه داده یک دخترهایم را دادم به کسی که پایش را در جبهه داده از هر کدام از اینها خدا یک نوه پسر به من داده اصلاً یک خورده حرف زد من ما شدم گفتم این را باید بگذاریم جزء دیدنیها یعنی کیست روی کره زمین یک سه تا دخترش را شوهر بدهد مهریه حداقل انتخاب پسر حزب اللهی میگفت چون این در خدا چیزی داده من هم گفتم دختر رفعت بردار برو تو جونت جوانیت را دادی من هم دخترم را میدهم اینها در اروپا نیست در آمریکا نیست گاهی وقتها زنها میروند شکایت میکنند از اینکه چرا شوهرش آرغ میزند یعنی یک آرغ را تحمل نمیکند طلاق گرفتن در آمریکا مثل تاکسی گرفتن در ایران است سر چیز جزئی یک همه پرسی کرده بودند در اتریش 85 درصد از مردم گفته بودند ما مشکلمان این است که زن و شوهرها نظام زنها گسسته شده نظام خانواده از هم پاشیده شده قدر خودمان را داشته باشیم.ارزشهایی داریم سادگی حالا پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) میگوید زندگی من ساده بود مینشست کسی که وارد میشد میگفت «ایکم رسول الله» کدامیک از شما پیغمبر است این طور نبود که صندلی پیغمبر یا تشک پیغمبر طوری باشد که سوسو… آن طوری نه طبیعی بود ما فکر میکنیم اگر مدیر هستیم باید اتاقمان چند متر باشد باید چراغمان چنین باشد انسان متأسفانه از اول انقلاب هر چی رد میشویم تجملات هی اضافه میشود و دل ما هم الکی خوش است که نون نداریم بخوریم کاشانیها یک مثلی میزنند نمی دانم شهرهای دیگر هم میزنند این مثل رایانه میگوید نون ندارد بخورد ترب میخورد اشتها بیاید شما هم میگوید نون ندارد بخورد ولی ترب میخورد اشتهایش زیاد شود حالا توی استان دهها هزار گرسنه بیکار فلان، فلان ما میآییم بودجه هایمان را خرج یک چیزهایی میکنیم الک و دولک مثل یک بچهای که گرسنه است شیر میخواهد هی مادرش راست آن برقصد خوب حالا گیرم وایستادی راستش رقصیدی یک برنامهای هم برایش پیاده کردی و دو سه دقیقهای هم بچه سیر بود اما باز دوباره وقتی گرسنه شود ببینید واقعیات را نمیبینیم که الان مشکل چیست مشکل جوانان کشور دو مسأله است غفلت، شهوت خلاص بیشترین مشکل آنها این است غفلت از خودشان یعنی نمیداند جوانی چه سرمایهای است همین طور نشسته الکی عمرش را تلف میکند غفلت از جوانی غفلت از رسالت غفلت از این که این دیپلم لیسانسها در دنیای امروز دیگر کافی نیست یک زمانی لیسانس و دیپلم بس بود یک زمان حجه الاسلام بس بود امروز حجه الاسلام دبیر ریاضی دبیر فیزیک دبیر شیمی دبیر تعلیمات دینی الان دبیر لیسانس سر کلاس کم میآورد یعنی بچهها بقدری اطلاعاتشان رفته بالا که گاهی معلم باقی میآورد الان من روی منبر کم میآورم چون رفتم مسجد یک مشت پیر مرد بی سواد بودند الان هم تحصیل کردهاند این لیسانسهها و حجه الاسلامها امروز کافی نیست خیلی مطالعه کنیم، نشسته چهار ساعت یک چیزی میبینید که هیچ خاصیتی ندارد غفلت از جوانی غفلت از مسئولیت غفلت از قیامت غفلت از خدا غفلت از فقرا غفلت از آینده خودش غفلت مهم است یکی هم شهوت داروی غفلت تحصیل و نماز است و دارای شهوت ازدواج است و ما باید همه ما بسیج شویم مشکل غفلت و شهوت را حل کنیم ازدواج غیرها و آداب و رسوم را باید برداریم ازدواج هارا میشود، آسمان کرد خیلی میشود ازدواجها را آسمان کرد خیلی راحت میشود زندگی را انجام داد ما تراشیدهای «تعبدون ما تنحتون» با دست خودت تراشیدی اشک میریزی ما با دست خودمان آداب و رسوم را تراشیدیم خودمان توی آداب و رسوم گیر کردهایم یک ابراهیمی میخواهد که تمام این بتها و خرافات را بشکند اول انقلاب این دخترها و پسرها پیدا میشدند همه قیدها را بر میداشتند ساده ساده.
دوری از تجمّلات در خانه و اداره
آیه دوم «ان کنتن تردن الله و رسوله» آیه 29 به خانمهایش میگفت اگر اراده کنی خدا ورسول داری «والدار الاخره» اگر هدفتان «ان کنتن» آیه اون اون «ان کنتن تردن الحیات الدنیا» اینجا ان کنتن «تردن الله و رسوله والدار الاخره» اگر خدا و رسول و قیامت را میخواهی بسم الله «فان اردن اجراً اعد لکل المحصنات اجراً عظیما» خداوند برای خوبهایتان اجر قرار داده اجباراً زندگی من زندگی ساده خواهد بود فکر نکنید اگر در جبههها پیروز شدید غنائم جنگی گرفتید من بساط شما را غنیمت میشمردم شیخ انصاری آمد دکان سلمانی، آرایشگاهی اصلاح کند 10 شاهی داد این سلمانی این آرایشگاهی ناراحت شد گفت آقا کلبه بودی 10 شاهی با سواد شدی حجه الاسلام 10 شاهی با سوادتر شدی شدی حجه الاسلام باز ده شاهی شبی حجه الاسلام و المسلمین باز هم 10 شاهی شدی آیت الله باز هم 10 شاهی شدی آیت الله العظمی باز هم 10 شاهی شدی مرجع تقلید باز هم 10 شاهی میدهی شیخ انصاری گفت بابا سوادم زیاد شده مساحت سوم که زیاد نشده حالا این آقا آن برادر دیروزی بوده حالا مثلاً قم، قم دیروزی بود حالا شد استان حالا اگر شد استان نه حالا که استان نه حالا که استان شده باید چنین من عرض کردم آن روزی که قم استان شد دوستان ما در نهضت سواد آموزی، گفتند آقا قم استان شده گفتم شده که شده به ما چه گفت بدو گفت آش میپزند گفتم هرچی میخواهند بپزند گفت برای تو میپزند به تو چه هیجانی شدهای اگر آش میپزند به من چه برای من میپزند به تو چه قم استان شده باید چه خاکی برسرمان کنیم نه نهضت سواد آموزی 11 نیرو باید اضافه کند گفتم ببینم قم دیوارهایش دراز شده بی سوادهایش زیاد شدند چی چی زیاد شدند (دیروز چغندر بوده امروز گفتهاند لبو پختهاند گوشت نپخته بود حالا گفته گوشت پخته پخته گوشت همان گوشت است حالا این چی چی شده مثلاً مگر یک چیزی استان شدند گفتند نه سطحش میرود بالا خلاصهاش نشستم حساب کردم دیدم ماهی چند میلیون تومان چول بیت المال را در نهضت سواد آموزی آتش میزنند گفتم من نیستم گفتند نمیشود گفتم من نیستم گفتند همه هستند گفتم من نیستم من خودم آدم هستم یک نفر هم نباید به آنها اضافه کنید) چون بی سوادهای قم اضافه شدهاند معلمها هم اضافه نشدند همان بی سوادها همان معلمها حالا تابلوشان است که عوض شهرستان قم بنویسید استان قم تابلوشان را عوض کنید در حدی که تابلو من حرفی ندارم ما گاهی وقتها تا فکر میکنیم رئیس شدیم باید یک رانندهای یک ماشین یک سکلتر نمیدانم یک خیلی پولهایمان آتش میگیرد خیلی از پولها حرام میشود اگر یک نهضتی شود در ایران نهضت صرفه جویی هروزات خانهای پول خرج نکند خرج نکند همین آموزش و پرورش این کتابهای درسی آنها معاون وزیر آموزش پرورش میگفت که ما نه بار کتابهایشان را میخوانند چون تولید کننده و صادر کننده کاغذ در دنیا هستند یعنی کاغذ تولید میکنند به دنیا صادر میکنند اما کتاب درسی شان را نه بار میخوانند شهرهایی هم که داریم بچهها حالا نمیگویم آن شهر کجاست خودتان میدانید شهرهایی داریم که بچهها روز آخر که از مدرسه میآیند بیرون کتابهایشان را در خیابان دور میریزد اصلاً جر میزنند کاغذ را یک سال اگر بچهها کتاب داشته باشند و کتاب را تمیز نگه دارند سال بعد هم بچه بخواند 40, 30 تا شهرک آموزش و پرورش میتوانند بسازند هزاران مدیر بی خانه میتوانند یک 5, 6 میلیون وام بدهند نمیخواهند حل کنیم نمیخواهیم حل کنیم اینقدر پول ولخرجی میشود) اگر کاشیکاری مساجد را قطع کنیم آن بعد همه روستاها مسجد داریم اگر تجملات را حذف کنیم همه مردم خانه دار هستند منتهی وقتی سفت کاری تمام شد تازه ما میآییم به اندازه پول سفت کاری پول تجملات میدهیم ولخرجیها باید عدهای خانه ندارند عدهای مسجد ندارد عدهای کفش ندارد عدهای وام ندارند یک نهضتی لازم است که جلو این بریز و بپاشها را بگیریم زنهای پیغمبر آمدند گفتند یا رسول الله جنگ پیروزشد غنائم گرفتی یالا وضع ما را خوب کنی فرمود وضع بی وضع همین طور که بودی زندگی عادی هر که میخواهد بماند هر که میخواهد برود من مقاومت میکنم در مقابل تمایلات همسر این برخورد اگر آن طوری که پیغمبر به خانمهایش را گفت برخورد کرد ما هم این رقمی با بیت المال برخورد کنیم 70، 80 درصد مشکلات جمهوری اسلامی حل میشود منتهی نمیخواهیم برخورد کنیم رسم، رسم خوب میروی خارج خدا میداند که من بودم 30 تا کشور خارج تقریباً رفتهام هیئت هایی که میروند خارج میتوانند در همان سفارت خانه بخوانند میروند در هتل 5 ستاره هر شبی هم که میخوابند 100 دلار 200 دلار میدهند خوب بابا جون توی همین اتاق بخواب دیگر نه خیر من مدیر کل اداره سه گنج هستم باید بروم هتل فلانی همین طوری ولخرجی ولخرجی بیت المال را نباید توپ در آن انداخت به پیغمبر گفتند یا رسول الله حالا که پیروز شدی بیت المال دستت آمده است وضع ما را خوب کن فرمود زندگی زندگی عادی هر چی هم پول اضافه باشد باید خرج کل مسلمانها شود من به شما نمیدهم.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد ولخرجیهای ما اسرافهای مت توقعهای نابجای ما که در بعضی از ما هست اینها را خودت حفظ بفرما. (آمین)
ما را با پیغمبر و راه و روش او آشنا و توفیق رفتن در راه او بفرما. (آمین)
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»