سوره کوثر و جایگاه حضرت زهرا سلام الله علیها (1)
موضوع: سوره کوثر و جایگاه حضرت زهرا سلام الله علیها(1)
تاریخ پخش: 24/03/86
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بینندگان بحث را ایّامی در تلویزیون میبینند که ایّام فاطمیّه است. ولی چون روز شهادت گذشته ولی ایّام، ایّام فاطمیه است، من دوست داشتم یک نگاهی به سوره کوثر داشته باشیم. بحث را چنان گوش بدهید که بتوانید مقاله اش بکنید. با این نیّت. مثل من نباشید، که چندهزار ساعت در ماشین نشستهام ولی چون دل ندادهام هیچ وقت رانندگی یاد نگرفتهام. اگر سی ساعت دل میدادم تا به حالا راننده شده بودم. شما عزیزانی که در اینجا تشریف دارید یا پای تلویزیون هستید، چنان حساب کنید که میخواهید بعد از شنیدن بحث یک مقاله بنویسید.
1- تحدّی قرآن با مخالفان
قرآن وقتی که آمد اول فرمود «فَأْتُوا بِکِتَابٍ» (قصص/49) یک کتابی مثل قرآن بیاورید. ما دکان خود را میبندیم و دیگر هیچ جنگی نداریم. آخر خوب دیدیم که چقدر پیغمبر را اذیّت کردند. از زبانی اش تهمت زدند که ساحر، کاهن، مجنون و دیوانه است. پشت پرده یک عده کمکش میکنند. «یُعَلِّمُهُ بَشَرٌ» (نحل/103) یک بشری پنهانی تعلیمش میدهد. «أَعَانَهُ عَلَیْهِ قَوْمٌ آخَرُونَ» (فرقان/4) یک قوم آخری هستند که کمکش میکنند. جنگها و فتنه ها. گفت بابا آخر اینقدر که دعوا ندارد. یک قرآن من آوردهام یک چیزی را هم شما بیاورید و خداحافظ. خوب کتاب قرآن 114 سوره است. قرآن یک مرتبه 104 سوره اش را بخشید و فرمود: «فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ» (هود/13) شما ده تا سوره بیاورید. یک قرآن 114 سورهای پیش کشتان ده تا سوره بیاورید ما میبندیم و باز دومرتبه برای اینکه بگوید که شما عاجز هستید فرمود که: «فَأْتُوا بِسُورَهٍ» (بقره/23) یک سوره بیاورید. اگر تمام دشمنان اسلام هم در آن زمان و هم در این زمان، یک سوره میآوردند. اصلاً دیگر لازم نیست که با کاریکاتور به پیغمبر توهین کنند و سلمان رشدی به پیغمبر توهین کند. اینهمه پول چرا خرج میکنید؟ بابا قرآن میگوید که یک سوره بیاورید ما بساط اسلام را جمع میکنیم. اینها اگر یک سوره میآوردند. کوچکترین سوره قرآن چه سورهای است؟ کوثر. یعنی اگر یک سوره کوثر بیاورید بساط اسلام جمع میشود. سوره کوثر چیست؟ «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ الکوثر» خوب حالا مثلاً در این سوره چه چیزی است؟ شما فکر نکن که زبان ما عرب نیست. آنقدر عرب کمونیسم داریم که خدا و پیغمبر اسلام را قبول ندارد نه اینکه کمونیسم بی سواد بلکه کمونیسم دکتر، کمونیسم فوق لیسانس. پس هم زبان مادریشان عرب است و هم باسواد هستند و هم ضدّ اسلام هستند. هزار و چهارصدو خوردهای سال است که قرآن میگوید که سوره کوثر را بیاورید بساط جمع میشود. چه چیزی درون این سوره کوثر وجود دارد؟ به مناسبت این سوره کوثر با دقت گوش کنید که من امروز دو سه تا معدن از این بیرون بکشم تا بعد ببینیم که چقدر نسبت به قرآن عاجز هستیم و قرآن را نفهمیدیم.
2- نکات و لطایف سوره کوثر
«بسم الله الرحمن الرحیم» «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ الکوثر»
بنده هم یک طلبهای هستم که در هیچ رشتهای هیچ تخصصی ندارم. یعنی نه فیلسوف هستم و نه عارف هستم ونه فقیه هستم و نه تاریخ دان هستم ونه ادیب هستم نه شاعر و نه سیاسی هستم. یعنی در حدّ الفبای اسلام آشنا هستم. امّا حدود هشتاد نکته از این سه جمله بدست آوردهام. از این هشتاد نکته هشت نکته را برای شما میگویم. یک صلواتی ختم کنید و با دقت گوش کنید.
نکته اول در کلمه انّا است. قرآن در بعضی جاها میگوید انّا. انّا یعنی به درستی که ما. و بعضی جاها میگوید انّی. یعنی به درستی که من. چرا در بعضی آیات میگوید: انّی و در بعضی آیات میگوید: انّا. خداوند در جاهایی که کار را با واسطه انجام میدهد میگوید: انّا. و در جاهایی که بی واسطه انجام میدهد میگوید: انّی. مثلاً خداوند که میخواهد شما را ببخشد دیگر واسطه نمیخواهد، بنابراین میگوید: «أَنَا الْغَفُورُ الرَّحیمُ» (حجر/49) من غفور هستم و تو را میبخشم ولی در آنجا که میخواهد باران را بدهد. باران را خدا بی واسطه نمیدهد و باید خورشید بتابد، اقیانوسها بخار بشوند و این بخارها بروند بالا و متراکم بشوند و ابر بشوند، فشرده بشوند و باد ابرها را جابه جا بکند. یعنی باید یکسری عوامل طبیعت را به کار بیاندازد تا این باران بیاید و لذا میگوید «انّا انزلنا». ما باران را فرستادیم. در آنجا که خود خدا مستقیم کار میکند میگوید: انّی. و در آنجا که خدا کار را با واسطه انجام میدهد میگوید: انّا. گاهی هم در آنجا که مقام توحید است میگوید: «انّی انا ربکم». و در آنجا که مقام تشریفات و عظمت است میگوید: انّا.
نکته دوم این است که در این 114 سوره چهار سوره با انّا شروع شده است و این باید یک رابطهای داشته باشد. «إِنَّا فَتَحْنَا لَکَ فَتْحًا مُبِینًا» (فتح/1) «إِنَّا أَنزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ» (قدر/1). «إِنَّا أَرْسَلْنَا نُوحًا» (نوح/1) «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ» (کوثر/1). یک رابطهای بین رسالت انبیا، نزول قرآن، پیروزی قطعی، کوثر. چون چهار سوره با انّا است: رسالت انبیا: «إِنَّا أَرْسَلْنا نُوحا» (نوح/1)، نوح اولین پیغمبر اولوالعزم است. نوح پدر ابراهیم و موسی و عیسی است. اولین پیغمبر، و لذا خداوند به همه پیغمبرها که سلام میکند، سلام خالی میکند مثلاً میگوید: «سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِیمَ» (صافات/109)، «سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ» (صافات/120). اما به نوح که میرسد میگوید: «سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمینَ» (صافات/79) یعنی یک فی العالمین اضافه دارد. بزرگترین پیغمبر اولوالعزم ما و اسبقشان نوح است و قرآن بزرگترین کتاب است. پیروزی قطعی بزرگترین شادی است: انّا فتحنا. کوثر هم باید بزرگترین باشد. یعنی این چهار سوره که با انّا شروع شده است یک رابطهای میانشان هست که آن هم این است که همه از درجه یکها است. این هم یک نکته بود.
3- کوثر، امری الهی است، نه مادی و دنیوی
نکته دیگر اینکه کوثر چیست؟ کوثر از کثیر است و معنای کثیر را بلد هستید یعنی چه؟ زیاد. امّا کوثر نه یعنی زیاد، یعنی خیلی زیاد. شنهای بیابان کثیر است اما کوثر نیست. در اینجا باید یک چیزی باشد که… ببینیم نکاتی که در اینجا هست چیست؟ بگوییم کوثر چیست؟ بگوییم نبوّت است، بگوییم قرآن است. ما به تو کوثر داده ایم یعنی تو را پیغمبر کردهایم؟ ما به تو کوثر داده ایم یعنی به تو مقام شفاعت دادهایم؟ ما به تو کوثر داده ایم یعنی امّت زیاد دادهایم؟ ما به تو کوثر داده ایم یعنی خُلق بزرگ به تو دادهایم؟ ما به تو کوثر داده ایم یعنی علم زیاد به تو دادهایم؟ ما به تو کوثر داده ایم یعنی به تو حکومت دادهایم؟ ما به تو کوثر داده ایم یعنی دنیا را به تو دادهایم؟ این کوثر چه چیزی میتواند باشد؟ قصّه چیست؟ همه اینها خیر کثیر است ولی هیچکدام کوثر نیست. چرا؟ برای اینکه اگر بخواهد بگوید که ما به تو کوثر داده ایم یعنی تو را پیغمبر کردهایم؟ در قرآن در چند جای دیگر هم داریم که میگوید ما تو را پیغمبر کردیم. در آنجا نمیگوید که چون ما به تو این نعمت را داده ایم «فصلّ»، برای خدا نماز بخوان. «وانحر»، شتر ذبح کن. ما در جای دیگر هم داریم کهای پیغمبر ما تو را پیغمبرت کردیم ولی یک چنین تقاضایی نکرده که پس نماز بخوان یا شتر ذبح کن. معلوم میشود این کوثر نبوت نیست چون دفعه اولش نیست و در چند جای قرآن خداوند گفته که ما تو را پیغمبر قرار دادهایم. ما به تو قرآن داده ایم، در آیه دیگر هم داریم که «وَلَقَدْ آتَیْنَاکَ سَبْعًا مِنْ الْمَثَانِی وَالْقُرْآنَ الْعَظِیمَ» (حجر/87) آیه قرآن است. «وَالْقُرْآنَ الْعَظِیمَ» یعنی ما به تو قرآن عظیم دادهایم. در جای دیگر دارد و در آنجا نگفته که پس نماز بخوان. ما به تو مقام شفاعت دادهایم. مقام شفاعت را در جای دیگر داریم: «وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَى» (ضحى/5) روایت داریم که آنقدر مقام شفاعت به تو داده ایم که راضی بشوی و در آنجا هم نگفته است که پس نماز بخوان. این چه چیزی است؟ یک چیز اضافه خواسته است. ما به تو امّت زیاد دادهایم. امت زیادی که آمار مسیحیها از مسلمانان بیشتر است. ما به تو خُلق خوب داده ایم: «وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ» (قل/4) در جای دیگر داریم که خُلق عظیم به تو داده ایم ولی نمیگوید که پس نماز بخوان و شتر ذبح کن. خداوند خیلی چیزها به پیغمبر داده است. تنها جایی که میگوید واجب است نماز بخوانی و واجب است که شتر بکُشی اینجاست.
ما به تو حکومت دادهایم. حکومت را یوسف و حضرت سلیمان هم داد. حضرت سلیمان هم حکومت داشت. در بدها فرعون هم حکومت دارد. ما به تو دنیا دادهایم. دنیا نمیتواند باشد. دنیا که کوثر نیست. حضرت امیر که شاگرد پیغمبر است، میفرماید: دنیا در نزد من از عطسه بزغاله بی ارزش تر است. در نتیجه چیزی را که حضرت علی میگوید ارزشی ندارد خدا میگوید که ارزش دارد؟ کوثر چیست؟ بگوییم نحری است در بهشت. روایت داریم که کوثر نحری است در بهشت. خوب این روایت قبول است. اما این نحر در بهشت را که خداوند به پیغمبر نداده است. خداوند به همه مؤمنین گفته است که: «جَنَّاتٌ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ» (بروج/11) خلاصه این چیست؟ اگر یار است که خوب مسیحیها آمارشان بیشتر است. قدرت است مگر قارون ندارد؟ در خوبها مگر یوسف قدرت و حکومت نداشت؟ این کوثر چیست؟ اصلاً به دنیا نمیشود گفت کوثر. چون لقبهای عجیب و غریبی را قرآن داده است. میدانی قرآن به دنیا چه گفته است؟ به دنیا چهار لقب داده است. گفته است «مَتَاعُ الدُّنْیَا قَلِیلٌ» (نساء/77) خود قرآن گفته است که دنیا قلیل است. در جای دیگر گفته است دنیا کم است آنوقت در اینجا میگوید که دنیا زیاد است؟ «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ» یعنی اینکه من به تو دنیا داده ام؟ دنیا که کوثر نیست، کوثر یعنی کثیر کثیر خیلی زیاد. خوب اگر زیاد است پس چرا در آیه دیگر میگوید کم است پس پیدا است که دنیا نیست. در آیه دیگر میگوید که دنیا عرض است. عرض یعنی عارضی است میپرد و نمیماند مثل عطر است. چیزی که رنگ میبازد و میپرد را میشود گفت کوثر؟ در جای دیگر میگوید دنیا «زَهْرَهَ الْحَیَاهِ الدُّنیَا» (طه/131). زهره یعنی غنچه یعنی برای هیچ کسی گل نمیشود. همه به پای او مینشینند و میگویند که کی میشود که گل شود؟ اما هیچ وقت گل نمیشود. دنیا چیست؟ قرآن درباره دنیا میگوید: عاجله. عاجله یعنی زودگذر است. دنیا عجله دارد و زود میگذرد. دنیا عجله دارد. دنیا غنچه است و برای کسی گل نمیکند. دنیا رنگش میپرد. دنیا کم است. این چهار تا چهار تا آیه است. خداوندی که در قرآن دنیا را اینچنین لقب داده است. میتواند که بگوید: «اِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ» خیلی زیاد داده ایم یعنی دنیا دادهایم؟ این کوثر باید یک چیزی باشد که به پُزش بیارزد، به منّتش بیارزد. این کوثر چیست؟ «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ الکوثر» خوب کم کم جلو برویم و ببینیم که کوثر چیست. یک صلواتی بفرستید. «اللهم صل علی محمد و آل محمد»
4- بی همتا بودن کلمات سوره کوثر در قرآن
گفته است انا اعطینا. اول اینکه کلمات این سوره در هیچ جای قرآن نیست. کلمه اعطینا در هیچ جای قرآن نیست، کلمه کوثر در هیچ جای قرآن نیست، کلمه صلّ لربک در هیچ جای قرآن نیست، کلمه وانحر در هیچ جای قرآن نیست، کلمه شانئک در هیچ جای قرآن نیست و کلمه ابتر هم در هیچ جای قرآن نیست. یعنی خود این سوره مثل خانهای است که آجرهایش در جای دیگر پیدا نمیشود، این هم یک مسئله. اعطینا: یعنی عطا کردم حالا فرق بین عطا و اتی چیست؟ آتینا یعنی داده ایم و اعطینا هم یعنی دادهایم. منتهی دو رقم دادن هست. اگر چیزی را بدهی که پس بگیری میگوید: آتا. امّا اگر چیزی را بدهی و پس نگیری میشود عطا. عطا به چیزهایی میگویند که بدهد و پس نگیرد. قرآن به بلعم باعورا میگوید که: من به تو علم دادهام ولی دوباره پس گرفتم «آتیناه منها فنسلخ منها». اگر یک چیزی را دادند که گرفتند این اتی با الف و ت دو نقطه است اما اگر یک چیزی را برای همیشه دادند این عطای با عین و طای دسته دار است. نگفته است که انا آتینا بلکه گفته است انا اعطینا. بعد هم نگفته است که انا اعطینا الرسل به همه رسولان ندادهام. میگوید انا اعطیناک. این ک یعنی تو. حساب تو با همه پیغمبرها فرق میکند. کوثر باید یک چیزی باشد که در شأن خداوند باشد. گفتم یک رئیس جمهور نمیتواند که یک دفتر چهل برگ به یک بچه ببخشد. او که به یک استانی میرود باید دستور بدهد که مثلاً یک ورزشگاه بسازند یا یک مصلّا بسازند، یک پل بسازند، یک سد بسازند. رئیس جمهور است. خدا میخواهد چیزی بدهد و بعد هم میخواهد در طول تاریخ به مردم بگوید که این سوره را بخوانید. یعنی این عطای خدا را بخوانید. قصه چیست؟ بالاخره ما دنبال این میگردیم که کوثر چیست؟ البته نبوت، قرآن، شفاعت، اینها همه خیر کثیر است. اما باز هم دلمان آرام نمیگیرد، آخر آیه دلمان را آرام میکند و میگوید: «إِنَّ شانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَر» ابتر به یک چیزی میگویند که عقبه نداشته باشد. ما در فارسی میگوییم که اجاقش کور است، یعنی این بچه دار نمیشود، این را میگویند ابتر، عقبه ندارد. چون در صدر اسلام زمان جاهلیّت دختر را جزو آدم حساب نمیکردند و پیغمبر هم که پسرهایش در کوچکی از دنیا رفته بودند و فقط از پیغمبر یک دختر مانده بود، گفتند: بابا اینکه پسر ندارد و دختر را هم که ما در زمان جاهلیت جزو آدم حساب نمیکنیم، پس پیغمبر میمیرد و پسر هم ندارد پس چراغش خاموش. ابتر است. چه کسی گفت ابتر یعنی بی عقبه؟ پدر عمروعاص. آنوقت خداوند گفت: شانئک، یعنی دشمنت. شانئک هو الابتر یعنی او که به تو گفت ابتر خودش ابتر است و با ده پسر، نامی از او نخواهد بود اما تو با یک دختر نامی از تو خواهد ماند. پس اینکه میگوید دشمنت ابتر است. ببینید شما اگر وارد اتاق شدی و دیدی که یک کسی میگوید که خودتی، جد وآبادت است. این پیداست که یک کسی فحش داده است. میگوید خودت ابتر هستی. اینکه میگوید خودت ابتر هستی پیداست که یک کسی به پیغمبر گفته است که ابتر. خدا میگوید حالا که تو به او گفتی ابتر به کوری چشم تو من به او یک عقبهای بدهم که همه شما که فکر میکنید عقبه دارید بی عقبه هستید و این را که فکر میکند بی عقبه است عقبه دارش میکنم. «انّ شانئک هو الابتر»
5- دیدگاه فخررازی درباره کوثر
خوب فخر رازی چه میگوید؟ فخر رازی از علمای بزرگ اهل سنّت است، میگوید واقعاً این کوثر باید زهرا باشد. این کلمهای را که میخوانم از این عالم سنّی میخوانم. «چه نسلی با برکت تر از نسل فاطمه که مثل باقر و صادق و رضا از نسل او هستند» تعداد کثیری از نسل فاطمه در طول تاریخ به خصوص در زمان حکومت بنی امیّه و بنی عباس شهید شده اند. با اینکه دسته دسته سادات را میکشتند این امامزادههایی که در این روستاها هستند این به خاطر این بود که در زمان بنی امیه و بنی عباس هر سیّدی بود قلع و قمع میکردند و این بیچارهها از عراق و مدینه به روستاهای گمنام فراری بودند و در همان جاها شهید میشدند یا از دنیا میرفتند. وگرنه میگفتند که این امامزاده آمده در این روستا که چه کند؟ آقا فراری بوده است. خوب «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ» از این آیه معلوم میشود که کوثر میتواند فاطمه باشد. چون به پیغمبر گفتند بی عقبه و خداوند هم به آنها گفت بی عقبه خودت هستی من به او کوثر دادهام.
6- خدیجه مال کثیر داد، کوثر گرفت
خوب بچه هم مال پدر است و هم مال مادر است پس معلوم میشود که به خدیجه هم کوثر داده است. انا اعطیناک الکوثر به خدیجه هم کوثر داده است. خدیجه مگر چه کرده است؟ هنر خدیجه این بود: ای سرمایه دارهاای پولدارهایی که پای تلویزیون نشستهاید خوب گوش بدهید که این کلمه برای شماست. خدیجه از مال کثیر گذشت و خدا او را به کوثر رساند. از کثیر بگذرید و به کوثر برسید. یک چیزی را برایتان بگویم: مادر مریم حامله بود و مریم در شکمش بود و مادر مریم فکر میکرد که فرزندش پسر است و گفت خداوندا نذر میکنم که این بچهای که در شکم من هست وقتی به دنیا آمد خادم مسجدالاقصی بشود. وقتی که به دنیا آمد دید که دختر است «رَبِّ إِنِّی وَضَعْتُها أُنْثى» (آلعمران/31) دختر به دنیا آوردهام و خداوند فرمود: «لَیْسَ الذَّکَرُ کَالْأُنْثَى» (آلعمران/36) آن پسری که تو میخواستی مثل این دختر نیست. این دختر از آن دخترهاست. یعنی پسرها هم به پای این دختر نمیرسند. گفت خوب من حالا نذر کردهام و عقب گرد نمیکنم. آخر اگر ما بخواهیم افطاری بدهیم و یکی از بشقابها بشکند میگوییم که خوب حالا نمیشود که گلهای بشقابها به هم نمیخورند پس افطاری باشد برای سال دیگر. یعنی یک خورده که گل بشقابمان کج میشود از افطاری دادن صرف نظر میکنیم. میگوید نه من دیگر صرف نظر نمیکنم و هر چه که نذر کردهام ادا میکنم. آنوقت مریم را لای پارچه سفیدی پیچید و رفت در مسجد الاقصی، پیغمبری به نام زکریا خادم مسجدلاقصی بود. گفت من این بچه را نذر کرده بودم و فکر میکردم که پسر است. خوب حالا دختر است خوب دختر باشد دختر خادم مسجد باشد. آنوقت قرآن میگوید: «کَفَّلَها زَکَرِیَّا» (آلعمران/36) یک نکته میخواهم بگویم که زیادی لطیف است. خیلی خیلی لطیف است و زیادی گوش بدهید: کسی که برای مسجد بچه اش را هدیه کند پیغمبر خدا میشود متولی او. یعنی پیغمبر شد خادم مریم. نذر کرد که مریم خادم مسجد بشود، پیغمبری مثل زکریا خادم مریم شد. «کفّلها زکریا» یعنی اگر شما یک چیزی را بدهید چند برابرش را خداوند به شما میدهد. اشتباه میکنند پولدارهایی که اهل خمس و زکات و انفاق نیستند. خدیجه کثیر داد و کوثر گرفت و مادر مریم، مریم را برای خدمت به مسجدالاقصی داد و آنوقت یک پیغمبری متفکل امور مریم شد. انا اعطیناک الکوثر.
7- نماز و زکات، راه تشکر از نعمت ها
حالا شکرانه این چیست؟ فصلّ، نماز بخوانید. پیداست هرکسی که خداوند به او نعمتی داده است بهترین شکر خدا نماز است. نمیگوید وصلّ میگوید فصلّ. اگر میگفت و صلّ یعنی نماز را هر وقت که خواستی بخوان. ف یعنی فوری، فوری نماز بخوان. اما نماز بدون کمک به فقرا فایدهای ندارد. مثل یک زنی که یک گوشواره دارد و به عروسی نمیرود، گوشواره باید دو تا باشد. «یُقِیمُونَ الصَّلَاهَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ» (مائده/55) نماز و زکات. میگوید اگر نماز میخوانی، وانحر، نحر شتر. چرا گفته شتر؟ برای اینکه کوثر، کسی که خیر زیاد دارد که نباید بز و میش بکشد. تو فاطمه داری پس باید بزرگترین حیوان را بکشی. یعنی اگر کسی معاملات چند میلیونی میکند، این دیگر زشت است که وقتی به صندوق کمیته امداد رسید دست کند و یک صدتومانی بیاندازد. تو باید یک چک دو میلیونی بدهی به کمیته امداد. تو کارخانه دار هستی. تو هم مثل گدا پنج قرانی میاندازی در صندوق؟ اینکه میگویند در ماه رمضان در مسجد خرما بدهید این برای کسی است که آه در بساط ندارد. گفت: یا رسول الله میخواهم افطاری بدهم ولی هیچی ندارم. فرمود: خرما بدهید. آنوقت تاجرهای ما هم در مسجد خرما میدهند. این خرما برای آه در بساط نداشتن است. کسی که کوثر دارد باید شتر بکشد. نگفته است: فصل لربک وذبح. کسی که تیزهوش است که نباید بگوید که بنده تیزهوش هستم و پُز بدهد. تو که تیزهوش هستی بچهها را جمع کن و آنهایی که از نظر علمی عقب هستند برایشان کلاس بگذار. تو تیزهوش هستی. مگر نمیگویی که نمره ات بیست است؟ مگر نمیگویی که ماشینت تند میرود؟ خوب دو تا ماشین قراضه را بکسل کن. «فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ». همه باهم پای تلویزیون که هستید این سوره را بخوانید و ثواب این سوره را هدیه کنید به حضرت زهرا. «بسم الله الرحمن الرحیم»، «إِنَّا أَعْطَیْنَاکَ الْکَوْثَرَ فَصَلِّ لِرَبِّکَ وَانْحَرْ إِنَّ شَانِئَکَ هُوَ الْأَبْتَرُ» (کوثر/1تا3) پیام به دخترهاست که دختر میتواند کوثر باشد. خداوند در قرآن به پسر کوثر نگفته است ولی به دختر گفته است کوثر. پیام به این کسانی است که دختر دارند و پسردار نمیشوند که غصّه نخورند. اگر خداوند اراده کند کوثر را میدهد و کاری هم به جنس نر و ماده ندارد. یعنی زن میتواند که کوثر باشد. زن میتواند به جایی برسد که پیغمبری مثل زکریا خادمش شود. زن میتواند به جایی برسد که پیغمبر مأمور است که به شکرانه این دختر فصلّ. از این معلوم میشود که تاجرها باید حسابی خرج کنند. از این معلوم میشود که واقعاً قرآن یک کتابی است که هر حرفش یک نکته دارد. و علّت اینکه دائم میلیونی و میلیاردی بودجه تصویب میشود برای شکستن اسلام نتوانستند حتی دانشمندان کمونیست ضدّ اسلام و ضدّ خدا و ضدّ پیغمبر. حتی نتوانستهاند که یک سوره کوچک بیاورند، این است معجزه قرآن. خدایا مزه قرآن را به ما بچشان و ما را از غافلین قرار مده.