زیباییهای قیام عاشورا -4
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بحثی را عنوان میکردیم تحت این عنوان که کربلا یک حادثــه تاریخی نبود که یک ظالمی به نام بنی امیه و یزید مظلومی را بنام امام حسین شهید کنند و ما هم برای آنها گریه کنیم فقط، دهها و صدها زیبائی در کربلاست که این زیبائیها میتواند تابلو باشدای کاش این پرچمها و علماتهایی که میبرند توی خیابانها ایام سوگواریای کاش بجای پر طاووس و پر مرغابی و آهن به جای این جمادات و حیواناتی که بی خاصیت است لاأقل کلمات امام حسین را مینوشتند که به دنیا بگویند آقا علت اینکه ما عزاداری میکنیم این است که امام حسین یک همچین فکر و عملی داشت و همچین حرفی داشت یعنی اگر حرفهای امام حسین حتی اگر روی پایــه ستونی هم نوشته بشود ستون را توی خیابان حمل کند توجیه دارد که این چی است تو حمل میکنی میگوئیم امام حسین ما همچین حرفی زد.
زیبائیهایی که در عاشورا بود چند جلسه صحبت کردیم جوانمردی و غیرت گفته شد، اصلاحات گفته شد، جمع آوری اطلاعات، برخورد با مشکلات، سادگی و زهد، صبر، تعبد به احکام، خستگی ناپذیری، قوت قلب، اخلاص، تشکر از نعمتها، جوناپذیری، اینها گفته شد اما چیزهایی که گفته نشد یکی. . . پس ادامه بحث هفتههای قبل است موضوع بحث هم زیبائیهای کربلا، یا بگوئیم کربلا نمایشگاه تمام کمالات از طرف اهل بیت، از طرف امام(علیه السلام) حالا نمیدانم شانزده هفده هر چه گفتهام عددش از دستم رفته یکیاش این است.
اقدام برای اصلاح تا آخرین نفس
فرض کنیم که اگر هجده تا گفته باشیم بگوئیم امر به معروف تا آخرین نفس، ما امر به معروف میکنیم ولی یکبار که گفتیم گوش نداد میگوئیم ول کن بابا به من چه، مثلاً یکبار میگوئیم داداش سیگار نکش دیگر بعد رهایش میکنیم بلند شو نمازت را بخوان نمیخواند میگوئیم ول کن خسته شدیم ما با یکی دو بار خسته میشویم ببینید برادرها و عزیزانی که پای تلویزیون هستید شما پدر تا کی بچهاش را میبرد دکتر؟ آنقدر میبریم دکتر تا بچه خوب شود هیچ پدر و مادری نمیگوید من یک قرص به او دادم خوب نشد بگذار بمیرد شما اگر یک جایی گیر کنی یک بار داد نمیزنی اینقدر داد میزنی تا یک راه نجاتی پیدا کنی قندی را که میخواهند بشکنند اگر یکبار قندشکن را زدند قند نشکست نمیگویند قند را توی کوچه
بیندازیم اگر میوه درختی را دیدی که نرسیده شاخهاش را نمیشکنی آنقدر صبر میکنیم تا برسد آنقدر قند را میزنیم تا قند بشکند آنقدر تبر میزنیم تا چوب بشکند آنقدر به دکتر مراجعه میکنیم تا مریض خوب بشود اگر بیماری داری و نسخهای دست طرف بود دو تا داروخانه بسته بود برنمی گردی بگویی من رفتم هفت هشت تا داروخانه بسته بود شما بهتر است که دیگر بمیری حتی از شهرستانها هم باشد تاکسی تلفنی کرایه میکنی خودت را به آب و آتش میزنی از شهر دیگر از بیمارستان دیگر پزشکی دیگر. . . اینطور نیست که بگویی آقا من گفتم گوش نداد تا آخرین نفس. . . کربلا همه چیزهایش آخرین بود آخرین نفس، حالا شما آموزشهای نظامی هم دیدهاید یک چیزی برایتان بگویم.
آخرین نفر، آخرین نفس، آخرین فشنگ
میگویند رزمنده خوب این است که سه تا آخرین توی او باشد آخرین نفر، آخرین نفس، آخرین فشنگ، یعنی اگر کسی را گرفتند هنوز فشنگ داشت پیداست که خوب نجنگیده هنوز فشنگ داشته گیر کرده است اگر نفسی داشتی و اسیر شدی پیداست که خوب دفاع نکردهای یعنی باید گرفتار بشوی که دیگر نفسی نباشد اگر باز نفراتی داشتی باز معلوم میشود که حقاش را انجام ندادهای، رزمندهای خوب است که سه تا آخرین داشته باشد آخرین نفر آخرین نفس، آخرین. . . و در کربلا سه تا آخرین بود آخرین نفر علی اصغر را هم دادند آخرین فشنگ وهب در کربلا شهید شد سر وهب را انداختند پهلوی مادرش که داغ ببیند مادر نگاهی به سر کرد و گفت ما چیزی را که در راه خدا دادهایم پس نمیگیریم دو مرتبه از سر پسرش بجای قلوه سنگ استفاده کرد و سر را انداخت توی کلــه کسی، یعنی حتی از سر بچهشان بجای فشنگ استفاده کردند.
آخرین نفس، امام حسین آن آخرین دقیقه و لحظاتی را هم که در گودی قتلگاه بود که یکی دو دقیقه بعد سر از بدن مطهرش جدا میشد فرمود به زن و بچهی من کاری نداشته باشید یعنی دفاع از ناموس دفاع از غیرت، آخرین، امتحان هوش، آخرین نفس، آخرین نفر، آخرین فشنگ، الان توی ارتشهای دنیا این سه تا آخرین نیست بسیاری از ارتشها تسلیم میشوند با اینکه هنوز فشنگ دارند با اینکه هنوز نفر دارند با اینکه هنوز نفس دارند کربلا برای قویترین ارتشبدهای دنیا تابلو است ما باید افتخار کنیم خوب این حرف را از کجا میگویی؟
حرفی که میزنم روایتی است که در بحار است در زیارت امام حسین داریم(و تنکر المنکر) تو جلوی منکر را گرفتی(بقلبک و لسانک علی حسب طاقتک و امکانک) الان امکانات زیاد است ولی مطالعه نیست کتابخانه زیاد است ولی آیا مثلاً طلبههای امروز ما. . . حالا اول از خودم بگویم که نگویند قرائتی به ما حرف میزند مثلاً الان طلبههای امروز ما بیشتر باسواد هستند یا طلبههای قدیم؟ علمای امروز باسواد هستند یا علمای قدیم؟ الان همه علمای امروز سر سفره کتابهای قدیمها مینشینند؟ یعنی با چراغ پی سوز صدو ده جلد کتاب بحار مجلسی نوشت که بنده پای پرژکتور حال مطالعهی ده جلد آنرا ندارم با الاغ صلــه رحم میکردند که حالا همه فامیل ماشین دارند با هم قهر هستند همه توی جیبشان تلفن همراه است وسیلهی ارتباط هست اما خودشان ارتباطی با هم ندارند وسیلهاش هست خودش. . . مهر بزرگ است نماز نمیخواند، مسجد بزرگ است نماز خوان نیست، کتابخانه هست مطالعه نیست، امکانات حرف اول را نمیزند حرف اول را جوهر آدم میزند(ما توی مملکتمان مشکلمان دو تا چیز است 1- کت و شلوارییهایی میخواهیم که خون رجایی توی بدنشان باشد 2- آخوندهایی میخواهیم خون سیدحسن نصرالله و خون نواب صفوی و حضرت امام(رحمه الله علیه) توی بدنشان باشد جواهر داشته باشند آدم اگر جوهر داشته باشد هیچی نداشته باشد موفق است ولی اگر آدم همه امکانات را داشته باشد خودش ذاتش جوهر. . .) جوهر مثل چاهی است که خودش آب داشته باشد اگر چاه خودش آب داشته باشد منطقه را آب میدهد اما اگر چاه خشک باشد هی با لوله آب توی آن بریزند فایدهای ندارد خود طرف باید جوهر داشته باشد آدم اگر سخاوت داشته باشد روی موکت افطاری میدهد سخاوت نداشته باشد همهی اتاق هایش قالی ابریشم است سال میآید و میرود یک گرسنه روی آن سیر نمیشود جوهر سخاوت غیر از اتاق پذیرایی است.
توجه به مشکلات و سختیهای گذشتگان
19- توجه به تاریخ، این یک ارزش است امام سجاد(علیه السلام) میفرماید توی راه که میرفتیم کربلا(خرجنا مع الحسین) با حسین از مکه خواستیم بیائیم کربلا(فما نزل منزلاً) هر منزلی که پیاده میشدیم برای استراحت(و لا ارتحل منه) و هر منزلی که میخواستند از منطقهای کوچ کنند چه آنوقتی که مینشستند و چه آنوقتی که میرفتند(ألا ذکر یحیی بن زکریا و قتله) در هر نشست و حرکتی یاد حضرت زکریا میافتاد چون مردم سر حضرت یحیی را بریدند بخاطر اینکه زن فاحشهای علاقمند شده بود این کشته بشود مثلاً میگفت بعضی از مردم به قدری نا اهل هستند که برای رضای یک زن فاحشه سر پیغمبر را میبرند آنوقت اینرا هی میگفت اینکه امام حسین در هر نشست و برخاستی میگفت میخواهد بگوید توجه به تاریخ یعنیای کسانی که با من هستید ممکن است برای رضای یزید بن معاویه سر من را هم ببرند یعنی تاریخ تکرار میشود.
اینکه آدم توجه به تاریخ داشته باشد خیلی خوب است یک جوان امروز میگوید آخر این چه بساطی است نه ازدواجی، نه مسکنی، نه شغلی، نه چی، نه چی، این کلاسهایی که توی دانشگاه میگذارند اگر از من بپرسند بهترین درس برای دانشجو برای دبیرستانی برای طلبه چیه میگویم بهترین درس این است که این مشکلاتی را که فرمانده و مربی داشته است و مرجع تقلید مشکلاتش را گاهی برای باقیها بگوید شنیدن مشکلات قصه را حل میکند خیلی مهم است.
یکی از مراجع از من پرسید که من میخواهم برای طلبه هایم موعظه کنم چه موعظه کنم؟ گفتم موعظه نمیخواهد در طلبگی بدبختی هم کشیدهای؟ گفت بله، گفتم خاطرات بدبختیات را بگو میگویند اِه پس آقامان هم یک همچین مشکلاتی را داشته است دیگر برایش آرام میشود آرام میشود قرآن به پیغمبر(صلی الله علیه و آله) میگوید «فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنْ الرُّسُلِ» الأحقاف/35 صبر کن، مشکل است؟ تمام انبیای قبل از تو هم حوصله کردند طوری نیست. (مکه یکی گفت هِ هِ گفتم چیه؟ گفت گم شدهام؟ گفتم خوشا به حالت، گفت چرا؟ گفتم تو تنهایی گم شدهای ما با کاروان همه با هم گم شدهایم اصلاً خندید راحت شد. میآید پیش من میگوید حاج آقا قرائتی یک جوانی دارم لیسانس است فوق لیسانس است میشود برای ایشان شغل اداری. . . میگویم توی فامیل خودمان جمعیتی داریم که هم لیسانس هستند و هم فوق دیپلم هستند یکیشان را نتوانستهام استخدام کنم قانوناً استخدام هم نشدند میگوید بچههای خودت استخدام نشدند؟ میگویم نه والله نه باالله بچههای خودم مدرکشان هم بالاست استخدام نیستند وقتی میفهمد که خودم چند تا بچه دارم هیچکدام استخدام نیستند. . . من هم بالاخره توی مملکت عنوانی داریم قدیمی ترین معاون وزیر توی جمهوری اسلامی من هستم هیچ معاون وزیری سابقهاش از من بیشتر نیست از اول انقلاب معاون وزیر بودهام همه بچه هایم هم لیسانس دارند استخدام هم نشدهاند این وقتی. . . میگوید قربانت بروم خداحافظ شما یعنی وقتی. . . راحت میشود این اول فکر میکند که بچههای من همه یک جایی دستشان بند است بعد بچهی خودش روی دستش مانده است بگوئیم آقا من هم این مشکل. . . میگوید آقا من مشکل دارم میگویم خوشا به حالت میگوید چرا؟ میگویم من چهار تا مشکل دارم تو یک مشکل داری اینکه انسان یاد دیگران بیفتد طوری نیست خدا به پیغمبرش میگوید «قُلْ إِنْ أَدْرِی» الجن/25 به مردم بگو من بلد نیستم تا من طلبه اگر سوالی از من کردند بگویم آقا بلد نیستم چون پیغمبر گفت بلد نیستم من راحت شدم اگر من بگویم بلد نیستم خواهند گفت که آقا شیخ سواد ندارد؟ باسمه تعالی سواد ندارم میخواهی بگویی چه؟ وقتی، توجه به تاریخ. . . بابا بزرگترها گفتند بلد نیستم انبیای قبل هم صبر کردند به این آقای مرجع تقلید گفتم میشود شما یکی از خاطرههای بدبختیات را برای من بگویی؟ گفت یکبار میخواستم غسل کنم پول نداشتم هر چه اینطرف و آنطرف رفتم پول نداشتم به حمامی بدهم به آن آقای حمامی گفتم میشود من ساعتام را پهلوی شما گرو بگذارم من غسل کنم میگفت ساعتم را پهلوی حمامی گرو گذاشتم رفتم غسل کردم گفتم خوب اینرا به طلبهها بگو که اگر بی پول هستند غصه نخورند. این خیلی شیرین است توجه به تاریخ، مثلاً اینهایی که توی جبههها بودهاند اینهایی که ایثار کردهاند اینهایی که. . . آنوقت قرآن خیلی از این حرفها زده است) میگوید «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ» مریم/16 نگذار تاریخ مریم کهنه بشود «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ» مریم/41 پیغمبر تاریخ ابراهیم را بگو تا الگوی مردها باشد تاریخ مریم را بگو تا الگوی زنها باشد چه سختیهایی کشیدند.
استفاده از تمثیل در سخن امام حسین(ع)
20- استفاده از تمثیل: مثال زدن، آقا مثل غوغا میکند یکی از دوستان این سخنرانیهای الان دههی سوم است که سخنرانی میکنم بیست و پنج سال است که توی تلویزیون هستم سخنرانیهای هفده سال را گوش کرده ضرب المثل هایش را در آورده است طنزهایش را در آورده خاطراتش را در آورده هر کدامش یک کتاب شده است آنوقت تمثیل خیلی غوغا میکند خود شما اگر بدانید یک ضرب المثل بزنید بسیاری از مشکلات حل میشود. صلواتی بفرستید.
مرحوم مطهری زمان شاه در یکی از استانها سخنرانی میکرد موضوع بحثاش این بود که اگر کسی سی سالگی چهل سالگی پنجاه سالگی گناه کرد چرا قرآن میگوید «خَالِدِینَ فِیهَا» البقره/162 تا ابد توی جهنم میسوزد، خوب اگر خدا عادل است ما ده سال که گناه کردهایم ده سال بسوزیم چرا ده سال گناه کردهایم میفرماید جاودانه. . . ایشان یک بحث علمی داشت که خلاصهاش این بود که جزا اگر قراردادی باشد میشود چانه زد مثلاً میگویند آقا هر کس از چراغ قرمز رد شد فرض کنید که ده هزار تومان بیائیم بگویئم آقا ده هزار تومان چیه و چیه چانه بزنیم ده هزار تومان را پنج هزار تومان کنیم چون قراردادی است چیزهای قراردادی را میشود چانه زد و پائین آورد اما چیزهایی که طبیعی است شما دو لیتر هم گریه کنی فایدهای ندارد مثلاً شما خمیر شور دادهای به نانوا نانوا زده به تنور نان شور به تو میدهد حالا دو لیتر گریه کن اگر به اندازه اقیانوسها هم گریه کنی این خمیر شوری که دادهای جز نان شور نیست زاویه قائمه است حالا همه اساتید ریاضی بنشینند پای زاویــه قائمه گریه کنند زمین حرکت میکند حالا گالیله را آوردند گفتند غلط میکنی که زمین حرکت میکند بگو زمین حرکت نمیکند گفت حرکت نمیکند ولی تو حرکت خودت را بکن چیزهای طبیعی با التماس و چانه تغییر نمیکند خلاصه ایشان بحث کرد که جزا گاهی قراردادی است میشود بحث کرد گاهی طبیعی است و قابل چانه زدن نیست دندان شما سفید است حالا مادرت دو لیتر گریه کند که من میخواهم دندان بچهام قهوهای باشد فایدهای ندارد آب جوش داغ است، بالاخره فرمایشات ایشان که تمام شد من دیدم که بعضی هنوز یک چیزی توی مخشان هست همه درست نفهمیدند با اینکه ایشان خیلی زحمت کشید من گفتم حضرت استاد اجازه میفرمائید من بیایم بغل شما یک ضرب المثل بزنم؟ مرحوم مطهری فرمود بیا بالا رفتیم بالای آن بلندی رفتم گفتم هر کس حرف استاد را فهمید الحمدلله رب العالمین هر کس حرف استاد را نفهمید چرا ما چند سال گناه میکنیم اما تا ابد میسوزیم؟ جواب، شما یک دقیقه با چاقو میزنی توی چشمات تا ابد کور هستی گناه شما یک ثانیه کوری دائمی است. تمثیل خیلی خوب است.
عرض کنم به حضور شما که صبح با یک کسی صحبت میکردیم که. . . میگفت شما چرا روی خاک سجده میکنید، اشکالی دارد شیعه نماز خودش را بخواند سنی هم نماز خودش را بخواند کار به هم نداشته باشند وحدت شیعه و سنی یعنی وحدت در هدف دیگر حالا هر یک لباسی میخواهد بپوشد آزادش بگذارید اختیارش با خودش است دیدم این چانه میزند گفتم حالا که چانه میزنی من یک مثال میزنم ببین شما اگر مریض شوی یک قرصات را یک دکتر بگوید بخور یک قرصی را دو تا دکتر میگوید بخورد شما اگر مریض باشی از کدام قرصها میخوری؟ با هم بگوئید، میگوئیم آن قرصی که دو تا دکتر. . . ما اگر به خاک سجده کنیم دو تا دکتر میگویند نمازت درست است هم دکترهای شیعه هم دکترهای سنی اما اگر روی قالی نماز بخوانیم یک دکتر میگوید نماز تو درست است یک دکتر میگوید نمازت درست نیست حالا من روی سنگ سجده میکنم دلیل خیلی. . . اصحاب پیغمبر هم همینطور، بنابراین استفاده از مثل خیلی خوب است میگوید خدا عادل است میگوئیم بله، میگوید اگر خدا عادل است این زهر مار چه خاصیتی دارد؟ زهر مار سالی یک نفر را میکشد میگوئیم زهر مار در جای خودش خوب است قرآن یک آیه دارد میگوید خداوند در هستی نمره نوزده و نیم خلق نکرده است «الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ» السجده/7 آنچه خدا آفریده نمرهاش بیست است بنابراین نمیتوانیم بگوئیم زنها ناقص هستند قرآن میگوید زنها هم جزو کل شی هستند مرد هم بیست است بچه هم بیست است همه چیزی نمرهاش بیست بگویی، بگوید آقا زهر مار چه بیستیای دارد میگویم زهر مار در جای خودش نمرهاش بیست است مثل آب دهان که در دهان نمرهاش بیست است بعد اگر پرت شد تف میشود و بد میشود اگر تف بد بود معنایش این نیست که آب دهان هم بد باشد هر چیزی را باید در جای خودش نمره بدهد زهر مار در بدن مار نمرهاش بیست است بله جا بجا. . . ابرو روی چشم نمرهاش بیست است چرا؟ برای اینکه خورشید میخواهد بتابد روی چشم این ابرو جلوی فشار نور را میگیرد که نور به چشم بعد اگر ابرو بیاید اینجا ممکن است نمرهاش صفر باشد.
امام حسین در مسیر راه چند تا مثل زد استفاده از تمثیل، اول فرمود(خط الموت علی ولدآدم مخط القلاده علی جید الفتات) مرگ برای بشر مثل گردنبند توی گردن عروس است این خیلی است. . . گردنبند نه توی سینــه هر زنی توی سینــه عروس، (محط القلاده) قلاده یعنی گردنبند(علی جید الفتاه) گردنبند توی سینهی دختر، امام حسین چه دیدی دارد که مرگ را اینقدر زیبا میبیند یا میفرماید دنیا چیزی نیست مثال دنیا مثال ظرف آبی است که میشورند دمر میکنند یک مقدار آب توی کاسه میماند فرمود دنیا پهلوی آخرت مثل یک مقدار آبی است که ته ظرف میماند یا مثلاً میفرماید شما من را بکشید اما بدانید که بعد از من شما دیگر روز خوشی نمیبینید مگر به مقداری که(یرکب الفرس) یعنی به اندازه سوار شدن به اسب یعنی لحظات کمی را به شما خوش خواهد گذشت بعد جنایتکارانی بر شما. . . کسانی بر شما حکومت خواهند کرد که دمار از روزگار شما در خواهند آورد مثل میزند به سوار شدن اسب مثل میزند به آبی که ته ظرف مانده است مثل میزند گردنبند یک روز فرمود چیزی به قیامت نیست مرگ یک پل است سعی کنید از این پل رد شوید قصه حل است تشبیهات و تمثیلاتی که امام دارد.
شهادت امام حسین(ع) برای هدایت، نه شفاعت
21- شهادت برای هدایت: الان میگویند امام حسین شهید شد تا گناهان ما بخشیده بشود خوب این عقیده شبیه عقیده مسیحیها است که میگویند عیسی را به دار آویختند که گناهای مسیحیها بخشیده شود او فدای ما شد ما همه غرق گناهیم یک حسین داریم شما نماز نمیخوانی نخوان روزه هم میخوری بخور، فحش هم میدهی بده، ربا هم میخوری بخور، فقط روز عاشورا بیا عزاداری کن این شهادت برای این است که خداوند همه گناهان ما را ببخشد؟ اینطور نیست شهادت برای هدایت است از کجا میگویی؟ در زیارت اربعین امام حسین داریم(وبذل مهجته مهجه) خونش را بخشید برای چی(لیستنقذ عبادک من الضلاله) تا عباد را از گمراهی بیرون بیاورد(والجهاله) مردم را از جهل بیرون بیاورد(والعمی) مردم را از کوری بیرون بیاورد(والشک و الارتیاب) مردم را از شک و ریب بیرون بیاورد(ألی باب الهدی) امام حسین شهید شد تا مردم چشمشان باز بشود، رئیس حکومت اسلامی کی باید باشد؟ بیت المال باید دست کی باشد؟ گاهی وقتها انسان یک عملی را انجام میدهد که مردم را متوجه کند امام حسین شهید نشد برای فقط ثوابش، شهید بشود برای شفاعتش، البته ثواب دارد شفاعت هم میکند همه درست اما هدف امام حسین هدایت بود.
زیبائیهایی که در عاشورا بود چند جلسه صحبت کردیم جوانمردی و غیرت گفته شد، اصلاحات گفته شد، جمع آوری اطلاعات، برخورد با مشکلات، سادگی و زهد، صبر، تعبد به احکام، خستگی ناپذیری، قوت قلب، اخلاص، تشکر از نعمتها، جوناپذیری، اینها گفته شد اما چیزهایی که گفته نشد یکی. . . پس ادامه بحث هفتههای قبل است موضوع بحث هم زیبائیهای کربلا، یا بگوئیم کربلا نمایشگاه تمام کمالات از طرف اهل بیت، از طرف امام(علیه السلام) حالا نمیدانم شانزده هفده هر چه گفتهام عددش از دستم رفته یکیاش این است.
اقدام برای اصلاح تا آخرین نفس
فرض کنیم که اگر هجده تا گفته باشیم بگوئیم امر به معروف تا آخرین نفس، ما امر به معروف میکنیم ولی یکبار که گفتیم گوش نداد میگوئیم ول کن بابا به من چه، مثلاً یکبار میگوئیم داداش سیگار نکش دیگر بعد رهایش میکنیم بلند شو نمازت را بخوان نمیخواند میگوئیم ول کن خسته شدیم ما با یکی دو بار خسته میشویم ببینید برادرها و عزیزانی که پای تلویزیون هستید شما پدر تا کی بچهاش را میبرد دکتر؟ آنقدر میبریم دکتر تا بچه خوب شود هیچ پدر و مادری نمیگوید من یک قرص به او دادم خوب نشد بگذار بمیرد شما اگر یک جایی گیر کنی یک بار داد نمیزنی اینقدر داد میزنی تا یک راه نجاتی پیدا کنی قندی را که میخواهند بشکنند اگر یکبار قندشکن را زدند قند نشکست نمیگویند قند را توی کوچه
بیندازیم اگر میوه درختی را دیدی که نرسیده شاخهاش را نمیشکنی آنقدر صبر میکنیم تا برسد آنقدر قند را میزنیم تا قند بشکند آنقدر تبر میزنیم تا چوب بشکند آنقدر به دکتر مراجعه میکنیم تا مریض خوب بشود اگر بیماری داری و نسخهای دست طرف بود دو تا داروخانه بسته بود برنمی گردی بگویی من رفتم هفت هشت تا داروخانه بسته بود شما بهتر است که دیگر بمیری حتی از شهرستانها هم باشد تاکسی تلفنی کرایه میکنی خودت را به آب و آتش میزنی از شهر دیگر از بیمارستان دیگر پزشکی دیگر. . . اینطور نیست که بگویی آقا من گفتم گوش نداد تا آخرین نفس. . . کربلا همه چیزهایش آخرین بود آخرین نفس، حالا شما آموزشهای نظامی هم دیدهاید یک چیزی برایتان بگویم.
آخرین نفر، آخرین نفس، آخرین فشنگ
میگویند رزمنده خوب این است که سه تا آخرین توی او باشد آخرین نفر، آخرین نفس، آخرین فشنگ، یعنی اگر کسی را گرفتند هنوز فشنگ داشت پیداست که خوب نجنگیده هنوز فشنگ داشته گیر کرده است اگر نفسی داشتی و اسیر شدی پیداست که خوب دفاع نکردهای یعنی باید گرفتار بشوی که دیگر نفسی نباشد اگر باز نفراتی داشتی باز معلوم میشود که حقاش را انجام ندادهای، رزمندهای خوب است که سه تا آخرین داشته باشد آخرین نفر آخرین نفس، آخرین. . . و در کربلا سه تا آخرین بود آخرین نفر علی اصغر را هم دادند آخرین فشنگ وهب در کربلا شهید شد سر وهب را انداختند پهلوی مادرش که داغ ببیند مادر نگاهی به سر کرد و گفت ما چیزی را که در راه خدا دادهایم پس نمیگیریم دو مرتبه از سر پسرش بجای قلوه سنگ استفاده کرد و سر را انداخت توی کلــه کسی، یعنی حتی از سر بچهشان بجای فشنگ استفاده کردند.
آخرین نفس، امام حسین آن آخرین دقیقه و لحظاتی را هم که در گودی قتلگاه بود که یکی دو دقیقه بعد سر از بدن مطهرش جدا میشد فرمود به زن و بچهی من کاری نداشته باشید یعنی دفاع از ناموس دفاع از غیرت، آخرین، امتحان هوش، آخرین نفس، آخرین نفر، آخرین فشنگ، الان توی ارتشهای دنیا این سه تا آخرین نیست بسیاری از ارتشها تسلیم میشوند با اینکه هنوز فشنگ دارند با اینکه هنوز نفر دارند با اینکه هنوز نفس دارند کربلا برای قویترین ارتشبدهای دنیا تابلو است ما باید افتخار کنیم خوب این حرف را از کجا میگویی؟
حرفی که میزنم روایتی است که در بحار است در زیارت امام حسین داریم(و تنکر المنکر) تو جلوی منکر را گرفتی(بقلبک و لسانک علی حسب طاقتک و امکانک) الان امکانات زیاد است ولی مطالعه نیست کتابخانه زیاد است ولی آیا مثلاً طلبههای امروز ما. . . حالا اول از خودم بگویم که نگویند قرائتی به ما حرف میزند مثلاً الان طلبههای امروز ما بیشتر باسواد هستند یا طلبههای قدیم؟ علمای امروز باسواد هستند یا علمای قدیم؟ الان همه علمای امروز سر سفره کتابهای قدیمها مینشینند؟ یعنی با چراغ پی سوز صدو ده جلد کتاب بحار مجلسی نوشت که بنده پای پرژکتور حال مطالعهی ده جلد آنرا ندارم با الاغ صلــه رحم میکردند که حالا همه فامیل ماشین دارند با هم قهر هستند همه توی جیبشان تلفن همراه است وسیلهی ارتباط هست اما خودشان ارتباطی با هم ندارند وسیلهاش هست خودش. . . مهر بزرگ است نماز نمیخواند، مسجد بزرگ است نماز خوان نیست، کتابخانه هست مطالعه نیست، امکانات حرف اول را نمیزند حرف اول را جوهر آدم میزند(ما توی مملکتمان مشکلمان دو تا چیز است 1- کت و شلوارییهایی میخواهیم که خون رجایی توی بدنشان باشد 2- آخوندهایی میخواهیم خون سیدحسن نصرالله و خون نواب صفوی و حضرت امام(رحمه الله علیه) توی بدنشان باشد جواهر داشته باشند آدم اگر جوهر داشته باشد هیچی نداشته باشد موفق است ولی اگر آدم همه امکانات را داشته باشد خودش ذاتش جوهر. . .) جوهر مثل چاهی است که خودش آب داشته باشد اگر چاه خودش آب داشته باشد منطقه را آب میدهد اما اگر چاه خشک باشد هی با لوله آب توی آن بریزند فایدهای ندارد خود طرف باید جوهر داشته باشد آدم اگر سخاوت داشته باشد روی موکت افطاری میدهد سخاوت نداشته باشد همهی اتاق هایش قالی ابریشم است سال میآید و میرود یک گرسنه روی آن سیر نمیشود جوهر سخاوت غیر از اتاق پذیرایی است.
توجه به مشکلات و سختیهای گذشتگان
19- توجه به تاریخ، این یک ارزش است امام سجاد(علیه السلام) میفرماید توی راه که میرفتیم کربلا(خرجنا مع الحسین) با حسین از مکه خواستیم بیائیم کربلا(فما نزل منزلاً) هر منزلی که پیاده میشدیم برای استراحت(و لا ارتحل منه) و هر منزلی که میخواستند از منطقهای کوچ کنند چه آنوقتی که مینشستند و چه آنوقتی که میرفتند(ألا ذکر یحیی بن زکریا و قتله) در هر نشست و حرکتی یاد حضرت زکریا میافتاد چون مردم سر حضرت یحیی را بریدند بخاطر اینکه زن فاحشهای علاقمند شده بود این کشته بشود مثلاً میگفت بعضی از مردم به قدری نا اهل هستند که برای رضای یک زن فاحشه سر پیغمبر را میبرند آنوقت اینرا هی میگفت اینکه امام حسین در هر نشست و برخاستی میگفت میخواهد بگوید توجه به تاریخ یعنیای کسانی که با من هستید ممکن است برای رضای یزید بن معاویه سر من را هم ببرند یعنی تاریخ تکرار میشود.
اینکه آدم توجه به تاریخ داشته باشد خیلی خوب است یک جوان امروز میگوید آخر این چه بساطی است نه ازدواجی، نه مسکنی، نه شغلی، نه چی، نه چی، این کلاسهایی که توی دانشگاه میگذارند اگر از من بپرسند بهترین درس برای دانشجو برای دبیرستانی برای طلبه چیه میگویم بهترین درس این است که این مشکلاتی را که فرمانده و مربی داشته است و مرجع تقلید مشکلاتش را گاهی برای باقیها بگوید شنیدن مشکلات قصه را حل میکند خیلی مهم است.
یکی از مراجع از من پرسید که من میخواهم برای طلبه هایم موعظه کنم چه موعظه کنم؟ گفتم موعظه نمیخواهد در طلبگی بدبختی هم کشیدهای؟ گفت بله، گفتم خاطرات بدبختیات را بگو میگویند اِه پس آقامان هم یک همچین مشکلاتی را داشته است دیگر برایش آرام میشود آرام میشود قرآن به پیغمبر(صلی الله علیه و آله) میگوید «فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنْ الرُّسُلِ» الأحقاف/35 صبر کن، مشکل است؟ تمام انبیای قبل از تو هم حوصله کردند طوری نیست. (مکه یکی گفت هِ هِ گفتم چیه؟ گفت گم شدهام؟ گفتم خوشا به حالت، گفت چرا؟ گفتم تو تنهایی گم شدهای ما با کاروان همه با هم گم شدهایم اصلاً خندید راحت شد. میآید پیش من میگوید حاج آقا قرائتی یک جوانی دارم لیسانس است فوق لیسانس است میشود برای ایشان شغل اداری. . . میگویم توی فامیل خودمان جمعیتی داریم که هم لیسانس هستند و هم فوق دیپلم هستند یکیشان را نتوانستهام استخدام کنم قانوناً استخدام هم نشدند میگوید بچههای خودت استخدام نشدند؟ میگویم نه والله نه باالله بچههای خودم مدرکشان هم بالاست استخدام نیستند وقتی میفهمد که خودم چند تا بچه دارم هیچکدام استخدام نیستند. . . من هم بالاخره توی مملکت عنوانی داریم قدیمی ترین معاون وزیر توی جمهوری اسلامی من هستم هیچ معاون وزیری سابقهاش از من بیشتر نیست از اول انقلاب معاون وزیر بودهام همه بچه هایم هم لیسانس دارند استخدام هم نشدهاند این وقتی. . . میگوید قربانت بروم خداحافظ شما یعنی وقتی. . . راحت میشود این اول فکر میکند که بچههای من همه یک جایی دستشان بند است بعد بچهی خودش روی دستش مانده است بگوئیم آقا من هم این مشکل. . . میگوید آقا من مشکل دارم میگویم خوشا به حالت میگوید چرا؟ میگویم من چهار تا مشکل دارم تو یک مشکل داری اینکه انسان یاد دیگران بیفتد طوری نیست خدا به پیغمبرش میگوید «قُلْ إِنْ أَدْرِی» الجن/25 به مردم بگو من بلد نیستم تا من طلبه اگر سوالی از من کردند بگویم آقا بلد نیستم چون پیغمبر گفت بلد نیستم من راحت شدم اگر من بگویم بلد نیستم خواهند گفت که آقا شیخ سواد ندارد؟ باسمه تعالی سواد ندارم میخواهی بگویی چه؟ وقتی، توجه به تاریخ. . . بابا بزرگترها گفتند بلد نیستم انبیای قبل هم صبر کردند به این آقای مرجع تقلید گفتم میشود شما یکی از خاطرههای بدبختیات را برای من بگویی؟ گفت یکبار میخواستم غسل کنم پول نداشتم هر چه اینطرف و آنطرف رفتم پول نداشتم به حمامی بدهم به آن آقای حمامی گفتم میشود من ساعتام را پهلوی شما گرو بگذارم من غسل کنم میگفت ساعتم را پهلوی حمامی گرو گذاشتم رفتم غسل کردم گفتم خوب اینرا به طلبهها بگو که اگر بی پول هستند غصه نخورند. این خیلی شیرین است توجه به تاریخ، مثلاً اینهایی که توی جبههها بودهاند اینهایی که ایثار کردهاند اینهایی که. . . آنوقت قرآن خیلی از این حرفها زده است) میگوید «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مَرْیَمَ» مریم/16 نگذار تاریخ مریم کهنه بشود «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ» مریم/41 پیغمبر تاریخ ابراهیم را بگو تا الگوی مردها باشد تاریخ مریم را بگو تا الگوی زنها باشد چه سختیهایی کشیدند.
استفاده از تمثیل در سخن امام حسین(ع)
20- استفاده از تمثیل: مثال زدن، آقا مثل غوغا میکند یکی از دوستان این سخنرانیهای الان دههی سوم است که سخنرانی میکنم بیست و پنج سال است که توی تلویزیون هستم سخنرانیهای هفده سال را گوش کرده ضرب المثل هایش را در آورده است طنزهایش را در آورده خاطراتش را در آورده هر کدامش یک کتاب شده است آنوقت تمثیل خیلی غوغا میکند خود شما اگر بدانید یک ضرب المثل بزنید بسیاری از مشکلات حل میشود. صلواتی بفرستید.
مرحوم مطهری زمان شاه در یکی از استانها سخنرانی میکرد موضوع بحثاش این بود که اگر کسی سی سالگی چهل سالگی پنجاه سالگی گناه کرد چرا قرآن میگوید «خَالِدِینَ فِیهَا» البقره/162 تا ابد توی جهنم میسوزد، خوب اگر خدا عادل است ما ده سال که گناه کردهایم ده سال بسوزیم چرا ده سال گناه کردهایم میفرماید جاودانه. . . ایشان یک بحث علمی داشت که خلاصهاش این بود که جزا اگر قراردادی باشد میشود چانه زد مثلاً میگویند آقا هر کس از چراغ قرمز رد شد فرض کنید که ده هزار تومان بیائیم بگویئم آقا ده هزار تومان چیه و چیه چانه بزنیم ده هزار تومان را پنج هزار تومان کنیم چون قراردادی است چیزهای قراردادی را میشود چانه زد و پائین آورد اما چیزهایی که طبیعی است شما دو لیتر هم گریه کنی فایدهای ندارد مثلاً شما خمیر شور دادهای به نانوا نانوا زده به تنور نان شور به تو میدهد حالا دو لیتر گریه کن اگر به اندازه اقیانوسها هم گریه کنی این خمیر شوری که دادهای جز نان شور نیست زاویه قائمه است حالا همه اساتید ریاضی بنشینند پای زاویــه قائمه گریه کنند زمین حرکت میکند حالا گالیله را آوردند گفتند غلط میکنی که زمین حرکت میکند بگو زمین حرکت نمیکند گفت حرکت نمیکند ولی تو حرکت خودت را بکن چیزهای طبیعی با التماس و چانه تغییر نمیکند خلاصه ایشان بحث کرد که جزا گاهی قراردادی است میشود بحث کرد گاهی طبیعی است و قابل چانه زدن نیست دندان شما سفید است حالا مادرت دو لیتر گریه کند که من میخواهم دندان بچهام قهوهای باشد فایدهای ندارد آب جوش داغ است، بالاخره فرمایشات ایشان که تمام شد من دیدم که بعضی هنوز یک چیزی توی مخشان هست همه درست نفهمیدند با اینکه ایشان خیلی زحمت کشید من گفتم حضرت استاد اجازه میفرمائید من بیایم بغل شما یک ضرب المثل بزنم؟ مرحوم مطهری فرمود بیا بالا رفتیم بالای آن بلندی رفتم گفتم هر کس حرف استاد را فهمید الحمدلله رب العالمین هر کس حرف استاد را نفهمید چرا ما چند سال گناه میکنیم اما تا ابد میسوزیم؟ جواب، شما یک دقیقه با چاقو میزنی توی چشمات تا ابد کور هستی گناه شما یک ثانیه کوری دائمی است. تمثیل خیلی خوب است.
عرض کنم به حضور شما که صبح با یک کسی صحبت میکردیم که. . . میگفت شما چرا روی خاک سجده میکنید، اشکالی دارد شیعه نماز خودش را بخواند سنی هم نماز خودش را بخواند کار به هم نداشته باشند وحدت شیعه و سنی یعنی وحدت در هدف دیگر حالا هر یک لباسی میخواهد بپوشد آزادش بگذارید اختیارش با خودش است دیدم این چانه میزند گفتم حالا که چانه میزنی من یک مثال میزنم ببین شما اگر مریض شوی یک قرصات را یک دکتر بگوید بخور یک قرصی را دو تا دکتر میگوید بخورد شما اگر مریض باشی از کدام قرصها میخوری؟ با هم بگوئید، میگوئیم آن قرصی که دو تا دکتر. . . ما اگر به خاک سجده کنیم دو تا دکتر میگویند نمازت درست است هم دکترهای شیعه هم دکترهای سنی اما اگر روی قالی نماز بخوانیم یک دکتر میگوید نماز تو درست است یک دکتر میگوید نمازت درست نیست حالا من روی سنگ سجده میکنم دلیل خیلی. . . اصحاب پیغمبر هم همینطور، بنابراین استفاده از مثل خیلی خوب است میگوید خدا عادل است میگوئیم بله، میگوید اگر خدا عادل است این زهر مار چه خاصیتی دارد؟ زهر مار سالی یک نفر را میکشد میگوئیم زهر مار در جای خودش خوب است قرآن یک آیه دارد میگوید خداوند در هستی نمره نوزده و نیم خلق نکرده است «الَّذِی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ» السجده/7 آنچه خدا آفریده نمرهاش بیست است بنابراین نمیتوانیم بگوئیم زنها ناقص هستند قرآن میگوید زنها هم جزو کل شی هستند مرد هم بیست است بچه هم بیست است همه چیزی نمرهاش بیست بگویی، بگوید آقا زهر مار چه بیستیای دارد میگویم زهر مار در جای خودش نمرهاش بیست است مثل آب دهان که در دهان نمرهاش بیست است بعد اگر پرت شد تف میشود و بد میشود اگر تف بد بود معنایش این نیست که آب دهان هم بد باشد هر چیزی را باید در جای خودش نمره بدهد زهر مار در بدن مار نمرهاش بیست است بله جا بجا. . . ابرو روی چشم نمرهاش بیست است چرا؟ برای اینکه خورشید میخواهد بتابد روی چشم این ابرو جلوی فشار نور را میگیرد که نور به چشم بعد اگر ابرو بیاید اینجا ممکن است نمرهاش صفر باشد.
امام حسین در مسیر راه چند تا مثل زد استفاده از تمثیل، اول فرمود(خط الموت علی ولدآدم مخط القلاده علی جید الفتات) مرگ برای بشر مثل گردنبند توی گردن عروس است این خیلی است. . . گردنبند نه توی سینــه هر زنی توی سینــه عروس، (محط القلاده) قلاده یعنی گردنبند(علی جید الفتاه) گردنبند توی سینهی دختر، امام حسین چه دیدی دارد که مرگ را اینقدر زیبا میبیند یا میفرماید دنیا چیزی نیست مثال دنیا مثال ظرف آبی است که میشورند دمر میکنند یک مقدار آب توی کاسه میماند فرمود دنیا پهلوی آخرت مثل یک مقدار آبی است که ته ظرف میماند یا مثلاً میفرماید شما من را بکشید اما بدانید که بعد از من شما دیگر روز خوشی نمیبینید مگر به مقداری که(یرکب الفرس) یعنی به اندازه سوار شدن به اسب یعنی لحظات کمی را به شما خوش خواهد گذشت بعد جنایتکارانی بر شما. . . کسانی بر شما حکومت خواهند کرد که دمار از روزگار شما در خواهند آورد مثل میزند به سوار شدن اسب مثل میزند به آبی که ته ظرف مانده است مثل میزند گردنبند یک روز فرمود چیزی به قیامت نیست مرگ یک پل است سعی کنید از این پل رد شوید قصه حل است تشبیهات و تمثیلاتی که امام دارد.
شهادت امام حسین(ع) برای هدایت، نه شفاعت
21- شهادت برای هدایت: الان میگویند امام حسین شهید شد تا گناهان ما بخشیده بشود خوب این عقیده شبیه عقیده مسیحیها است که میگویند عیسی را به دار آویختند که گناهای مسیحیها بخشیده شود او فدای ما شد ما همه غرق گناهیم یک حسین داریم شما نماز نمیخوانی نخوان روزه هم میخوری بخور، فحش هم میدهی بده، ربا هم میخوری بخور، فقط روز عاشورا بیا عزاداری کن این شهادت برای این است که خداوند همه گناهان ما را ببخشد؟ اینطور نیست شهادت برای هدایت است از کجا میگویی؟ در زیارت اربعین امام حسین داریم(وبذل مهجته مهجه) خونش را بخشید برای چی(لیستنقذ عبادک من الضلاله) تا عباد را از گمراهی بیرون بیاورد(والجهاله) مردم را از جهل بیرون بیاورد(والعمی) مردم را از کوری بیرون بیاورد(والشک و الارتیاب) مردم را از شک و ریب بیرون بیاورد(ألی باب الهدی) امام حسین شهید شد تا مردم چشمشان باز بشود، رئیس حکومت اسلامی کی باید باشد؟ بیت المال باید دست کی باشد؟ گاهی وقتها انسان یک عملی را انجام میدهد که مردم را متوجه کند امام حسین شهید نشد برای فقط ثوابش، شهید بشود برای شفاعتش، البته ثواب دارد شفاعت هم میکند همه درست اما هدف امام حسین هدایت بود.
پیام کربلا: نترسیدن از دشمن
نترسیدن بدون هیچ امکاناتی، یک چیزی برایتان بگویم ابوالفضل دست راستش جدا شد بعد هم دست چپش، میدانید وقتی دو تا دستش افتاد چی گفت؟ الله اکبر، حالا بوش یا آمریکا ایران را تهدید کنند ایرانیها پای روضهای نشستهاند که ابوالفضل فرمود، چی فرمود؟ وقتی دو تا دستش قطع شد، فرمود(یا نفس)ای نفس ابوالفضل(لا تخش من الکفار) از کفار نترس، یعنی آنوقتی که. . . ما الان تمام امکاناتی که دنیا دارد به لطف خدا داریم تجربهی جنگ را داریم ایمان داریم، جوان داریم، اسلحه داریم، تولید اسلحه داریم، عقل داریم، اتحاد داریم، فرمانده عادل مجتهد داریم، اگر هیچی نداشته باشیم، آب نداشته باشیم مشک هم پاره بشود دو تا دست هم نداشته باشیم تازه ابوالفضل از کربلا پیغام داد گفت آنوقتی هم که دو تا دستت قطع شد یعنی هیچ هیچ هیچ، هیچ امکانات دفاعیای نداری باز هم بگو(لا تخش من الکفار) از کفار نترس اصلاً علت اینکه آمریکاییها و صهیونیستها بودجهای گذاشتهاند برای یک مشت اساتید دانشگاه که این شیعه چی است؟ چون ما تمام دنیا را آرام کردیم این شیعه توی استخوان است منصور دوانقی میگفت ما همه جا را گرفتیم این امام صادق(علیه السلام)توی گلویمان است نه میآید بیرون نه میشود آنرا قورت داد الان استخوان توی گلوی جنایتکارها الان لبنان دارد میشود بچههای فلسطین هستند ایران هستند این چیه؟ این روضه مهم است جوانهای. . . میخواهم بگویم روضه مال قدیمیها نیست روشنفکرهای ما تحصیلکردگان ما باید ایام عزاداری بنشینند و بگویند عجب! ابوالفضل هیچی نداشت باز هم گفت نترس آنوقت تو همه چیزی داری باز هم میترسی(یا نفس لا تخش من الکفار) اینها را. . .
روی علماتها اینها را بنویسند من غصه میخورم هم از مسجدها غصه میخورم هم از هیئتها، مسجدها میروی کاشی کاری نوشته هیچ جنی نمیتواند یک متر آنرا بخواند روان بنویس آقا خط کوفی است به من چه که خط کوفی است سیخی است میخی است من پول از مردم بگیریم احیاء خط کوفی آنوقت جوانهایمان نفهمند که این چیه؟ اسرار نماز را قشنگ بنویس یک جوان هم که آمد دو دقیقه دیگر که آقا میآید برای نماز این دو دقیقه اسرار نماز را بفهمد اگر بناست پرچمی بلند بشود بگوئیم که چی است رمز اینکه ایران میگوید از آمریکا نمیترسیم چون ابوالفضل دارد و ابوالفضل هم این پیام را داده است پیام ابوالفضل را دنیا هم بداند دنیا هم در مقابل آمریکا شاخ و شانه میکشد منتهی نمیخواهند که ما بفهمیم عکس آوردهاند توی خیابان پنجاه متر خوب این چی توی آن هست هیکل، پیامش چیه؟ نمیدانم چیه، عکس که پیام ندارد تفکر پیام دارد شما یک عمامه بزرگ سر من بگذرا عمامه بزرگ که پیام ندارد ببین من چی میگویم عکس ابوالفضل را قاب میکنند چهل متر در هشتاد متر فرض کنید، این یعنی چه؟ ببینید پیام ابوالفضل چیه؟ فرمود هیچی ندارم اما از دشمن نمیترسم این مکتب است یک بچه دبیرستانی یک دانشجو همه این را یاد بگیرند بیمه میشوند اصلاً اینرا حفظ کنند(یا نفس لا تخش من الکفار) دو تا کلمه حفظ کنیم. (فما الموت الا قنطره) مرگ پل است حفظ کنیم.
خدایا، عجب مکتبی داریم، اینکه میگویند مکتب اسلام غنی است این است حالا این یک جمله است قرآن هر حرفش یک نکته دارد حالا این همه شعرش یک نکته دارد من دارم تفسیر مینویسم گاهی میرسیم به اینکه یک واو یک پیام دارد یک الف پیام دارد نون آن یک پیام دیگر دارد همهاش پیام است مثلا میبینیم که خدا یکجا یکبار قسم خورده است بعضی جاها خدا دو تا قسم خورده است بعضی جاها خدا سه تا قسم خورده است بعضی جاها چهار تا قسم خورده است بعضی جاها پنج تا قسم خورده است بعضی جاها یازده تا قسم خورده است آنوقت هر کدام از اینها یک کد دارد آنوقت آنجاهایی که یازده تا قسم خورده است گفته «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا» الشمس/9 یازده تا قسم میخورد میگوید رستگار کسی است که تزکیه باشد نگو فلانی فلانی خوشبخت است خانه و ماشین و تلفن دارد متکبر است به کسی سلام نمیکند فلانی یک کیلو طلا دارد بله ولی دو سال است که با دختر عمهاش قهر است دختر بی طلایی که با دختر. . . دختر با دختر پسر با پسر، یعنی صلهی رحم برای ما ارزش است نه طلا وگرنه شما سه کیلو طلا داشته باش توی دلت هم کینه باشد «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا» این قصهی انسان سازی و خودسازی و تربیت به قدری است که خدا به آن یازده تا قسم خورده است به هر چیزی یا یک دانه قسم خورده است یا دو تا یا سه تا یا چهار تا یا پنج تا تنها سورهای که یازده تا قسم خورده است برای اینست که بگوید اصل تربیت است تعلیم و تزکیه افرادی هستند که مدرکشان بالاست ولی آدم نیستند تحصیلکرده است مغرور است متکبر است حسود است، اینها حساب دارد.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد روز به روز معرفت ما را عشق ما نسبت به خودت و اولیائت و راهت بیشتر و ما را عاشق راهت قرار بده.
هر کجا دشمن شاد میشود نسبت به ما خدایا ما را دشمن شاد مکن.
هر نقشهای علیه اسلام و مسلمین هر کجای کره زمین کشیده میشود نقشهاش را نقش بر آب و نقاش نا اهلش را نابود بفرما.
کشور ما امت اسلامی مسلمین لبنان و فلسطین و عراق، مسلمین جهان را در پناه آقا حضرت مهدی(علیه السلام) حفظ بفرما.
والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته
نترسیدن بدون هیچ امکاناتی، یک چیزی برایتان بگویم ابوالفضل دست راستش جدا شد بعد هم دست چپش، میدانید وقتی دو تا دستش افتاد چی گفت؟ الله اکبر، حالا بوش یا آمریکا ایران را تهدید کنند ایرانیها پای روضهای نشستهاند که ابوالفضل فرمود، چی فرمود؟ وقتی دو تا دستش قطع شد، فرمود(یا نفس)ای نفس ابوالفضل(لا تخش من الکفار) از کفار نترس، یعنی آنوقتی که. . . ما الان تمام امکاناتی که دنیا دارد به لطف خدا داریم تجربهی جنگ را داریم ایمان داریم، جوان داریم، اسلحه داریم، تولید اسلحه داریم، عقل داریم، اتحاد داریم، فرمانده عادل مجتهد داریم، اگر هیچی نداشته باشیم، آب نداشته باشیم مشک هم پاره بشود دو تا دست هم نداشته باشیم تازه ابوالفضل از کربلا پیغام داد گفت آنوقتی هم که دو تا دستت قطع شد یعنی هیچ هیچ هیچ، هیچ امکانات دفاعیای نداری باز هم بگو(لا تخش من الکفار) از کفار نترس اصلاً علت اینکه آمریکاییها و صهیونیستها بودجهای گذاشتهاند برای یک مشت اساتید دانشگاه که این شیعه چی است؟ چون ما تمام دنیا را آرام کردیم این شیعه توی استخوان است منصور دوانقی میگفت ما همه جا را گرفتیم این امام صادق(علیه السلام)توی گلویمان است نه میآید بیرون نه میشود آنرا قورت داد الان استخوان توی گلوی جنایتکارها الان لبنان دارد میشود بچههای فلسطین هستند ایران هستند این چیه؟ این روضه مهم است جوانهای. . . میخواهم بگویم روضه مال قدیمیها نیست روشنفکرهای ما تحصیلکردگان ما باید ایام عزاداری بنشینند و بگویند عجب! ابوالفضل هیچی نداشت باز هم گفت نترس آنوقت تو همه چیزی داری باز هم میترسی(یا نفس لا تخش من الکفار) اینها را. . .
روی علماتها اینها را بنویسند من غصه میخورم هم از مسجدها غصه میخورم هم از هیئتها، مسجدها میروی کاشی کاری نوشته هیچ جنی نمیتواند یک متر آنرا بخواند روان بنویس آقا خط کوفی است به من چه که خط کوفی است سیخی است میخی است من پول از مردم بگیریم احیاء خط کوفی آنوقت جوانهایمان نفهمند که این چیه؟ اسرار نماز را قشنگ بنویس یک جوان هم که آمد دو دقیقه دیگر که آقا میآید برای نماز این دو دقیقه اسرار نماز را بفهمد اگر بناست پرچمی بلند بشود بگوئیم که چی است رمز اینکه ایران میگوید از آمریکا نمیترسیم چون ابوالفضل دارد و ابوالفضل هم این پیام را داده است پیام ابوالفضل را دنیا هم بداند دنیا هم در مقابل آمریکا شاخ و شانه میکشد منتهی نمیخواهند که ما بفهمیم عکس آوردهاند توی خیابان پنجاه متر خوب این چی توی آن هست هیکل، پیامش چیه؟ نمیدانم چیه، عکس که پیام ندارد تفکر پیام دارد شما یک عمامه بزرگ سر من بگذرا عمامه بزرگ که پیام ندارد ببین من چی میگویم عکس ابوالفضل را قاب میکنند چهل متر در هشتاد متر فرض کنید، این یعنی چه؟ ببینید پیام ابوالفضل چیه؟ فرمود هیچی ندارم اما از دشمن نمیترسم این مکتب است یک بچه دبیرستانی یک دانشجو همه این را یاد بگیرند بیمه میشوند اصلاً اینرا حفظ کنند(یا نفس لا تخش من الکفار) دو تا کلمه حفظ کنیم. (فما الموت الا قنطره) مرگ پل است حفظ کنیم.
خدایا، عجب مکتبی داریم، اینکه میگویند مکتب اسلام غنی است این است حالا این یک جمله است قرآن هر حرفش یک نکته دارد حالا این همه شعرش یک نکته دارد من دارم تفسیر مینویسم گاهی میرسیم به اینکه یک واو یک پیام دارد یک الف پیام دارد نون آن یک پیام دیگر دارد همهاش پیام است مثلا میبینیم که خدا یکجا یکبار قسم خورده است بعضی جاها خدا دو تا قسم خورده است بعضی جاها خدا سه تا قسم خورده است بعضی جاها چهار تا قسم خورده است بعضی جاها پنج تا قسم خورده است بعضی جاها یازده تا قسم خورده است آنوقت هر کدام از اینها یک کد دارد آنوقت آنجاهایی که یازده تا قسم خورده است گفته «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا» الشمس/9 یازده تا قسم میخورد میگوید رستگار کسی است که تزکیه باشد نگو فلانی فلانی خوشبخت است خانه و ماشین و تلفن دارد متکبر است به کسی سلام نمیکند فلانی یک کیلو طلا دارد بله ولی دو سال است که با دختر عمهاش قهر است دختر بی طلایی که با دختر. . . دختر با دختر پسر با پسر، یعنی صلهی رحم برای ما ارزش است نه طلا وگرنه شما سه کیلو طلا داشته باش توی دلت هم کینه باشد «قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا» این قصهی انسان سازی و خودسازی و تربیت به قدری است که خدا به آن یازده تا قسم خورده است به هر چیزی یا یک دانه قسم خورده است یا دو تا یا سه تا یا چهار تا یا پنج تا تنها سورهای که یازده تا قسم خورده است برای اینست که بگوید اصل تربیت است تعلیم و تزکیه افرادی هستند که مدرکشان بالاست ولی آدم نیستند تحصیلکرده است مغرور است متکبر است حسود است، اینها حساب دارد.
خدایا تو را به حق محمد و آل محمد روز به روز معرفت ما را عشق ما نسبت به خودت و اولیائت و راهت بیشتر و ما را عاشق راهت قرار بده.
هر کجا دشمن شاد میشود نسبت به ما خدایا ما را دشمن شاد مکن.
هر نقشهای علیه اسلام و مسلمین هر کجای کره زمین کشیده میشود نقشهاش را نقش بر آب و نقاش نا اهلش را نابود بفرما.
کشور ما امت اسلامی مسلمین لبنان و فلسطین و عراق، مسلمین جهان را در پناه آقا حضرت مهدی(علیه السلام) حفظ بفرما.
والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته