زیبائیهای قیام عاشورا -3
الحمدلله رب العالمین اللهم صل علی محمد و آل محمد
بینندگان عزیز این بحث را بعد از تاسوعا و عاشورا میبینند یک سلام کوتاهی به امام حسین(علیه السلام) داشته باشیم بحث را ادامه میدهیم السلام علیک یا ابا عبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی الیل والنهار و لا جعله الله آخر العهد منی لزیارتکم السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین.
در جلسه قبل که یکی اول محرم بود و یکی هم هفتم محرم بود راجع به این بود که زینب کبری که به نمایندگان یزید سخناش این بود(ما رأیت إلا جمیلا) من چیزی نمیبینم جز زیبائی هر چه میبینم زیبائی میبینم این یعنی چه؟ زیبائیهایی که در لشگر امام حسین(علیه السلام) بود در مقابل زشتیها و ننگها و جنایتهایی که در لشگر یزید بود جنایتهای یزید را میدانید به بچه آب نمیدهند دوازده هزار نامه میفرستند که بیا، در تاریخ مهمانی، مهمانی که دوازده هزار نامه دعوت داشته باشد جز امام حسین(علیه السلام) نیست در تاریخ مهمانی، مهمانی که بین دو تا نهر آب تشنه شهید بشود نیست در تاریخ مهمانی کسی مهمان و بچه شیر خوارش را روی دستش بکشد روبروی چشم بابا در تاریخ مهمانی سابقه ندارد اصلاً چیزهای کربلا با هیچ چیز قابل قیاس نیست.
1- جوانمردی و غیرت در کربلا
زیبائیهای کربلا تفسیر جملــﺔ(ما رایت إلا جمیلا) چیزی ندیدم جز زیبائی. چهارده تا را گفتیم حالا، 15- جوانمردی و غیرت، این جمله معروف است که شک کردند امام حسین(علیه السلام) هنوز زنده است یا شهید شد گفتند حمله کنید به خیمه ایشان دریای غیرت است اگر حتی یک نفس. . . یک سوال ایدئولوژی، آخرین سخن امام چه بود؟ دفاع از ناموس، نهی از منکر، دفاع از مظلوم، بعد میگوید(إن لم یکن لکم دین فکونوا احراراً فی دنیاکم) این خیلی مهم است یعنی اگر میخواهی امر به معروف و نهی از منکر کنی لازم نیست که بگویی تو که حزب اللهی هستی ممکن است حزب اللهی نباشد بگو انسان که هستی، اگر دین ندارید بابا آزاد باشید، مسلمان نیستی ایرانی که هستی خدا را دوست نداری خودت را که دوست داری وطن را که دوست داری یعنی برای جلوگیری از فساد لازم نیست که از قلاب ایمان استفاده کنید از هر قلابی میتوانید استفاده کنید مثلاً کسی فحش میدهد بگویی فحش حرام است میگوید برو بابا آقا شیخ حرام حرام در آوردهای، بگوئیم آقا تو دانشمند هستی تو تحصیلکرده هستی این حرف قشنگ آدم تحصیلکرده نیست اگر میدانی که کلمــﺔ تحصیل را مطرح کنی فحش نمیدهد اینجا نگو تو مگر مومن نیستی اینجا شرعاً حرام است از مدرک بگو، بگو تو که فوق لیسانس هستی فوق لیسانس که نباید این حرف را بزند امام حسین(علیه السلام) به ما یاد داد جلوی فساد را بگیرید حتی اگر از اهرم دین استفاده نشد از هر چی شد استفاده کن. جامعــﺔ ما باید جامـــعـﺔ سالم باشد هر چی شد از راه دین و هر چی هم شد از راه علم هر چی شد از راه عقل و هر چی شد از راه عاطفه.
2- برخوردهای عاطفی و انسانی قرآن با مردم
قرآن گاهی وقتها برای اینکه پول مردم را در بیاورد یعنی به مردم بگوید که کمک کن گاهی میگوید بابا جهنم پول نمیدهی «فَتُکْوَى بِهَا جِبَاهُهُمْ وَجُنُوبُهُمْ» التوبه/35 فلز داغ را داغ میکنند میگذارند به پیشانیات و میگویند «هَذَا مَا کَنَزْتُمْ» التوبه/35 این همان پولهایی بود که قایم کرده بودی گاهی افراد را از جهنم میترساند.
گاهی افراد را تشویق میکند میگوید اگر پول بدهی مثل دانهای است که میکاری هفت تاخوشه میدهد و هر خوشه صد تا دانه میشود هفتصد گاهی میگوید بابا گیرم قیامت را قبول نداری تشویق هم نمیخواهد تو آدم که هستی «یَتِیمًا ذَا مَقْرَبَهٍ» البلد/15 یتیم فامیل تو است «مِسْکِینًا ذَا مَتْرَبَهٍ» البلد/16 بابا روی خاک نشسته است تو دو تا قالی روی هم انداختهای او روی خاک نشسته است تو چند تا چمدان لباس زیادی داری او دارد میلرزد بحث ایمان نیست یعنی خداوند برای اینکه به فقرا کمک کنیم حتی از مسائل روانی استفاده میکند میگوید از اینهایی که زکات میگیری «وَصَلِّ عَلَیْهِمْ إِنَّ صَلَاتَکَ سَکَنٌ لَهُمْ» التوبه/103 وقتی پیغمبر به آنها دعا میکند دعای پیغمبر برای کسی که پول داده و زکات داده است آرامبخش است اگر با تشکر تلفنی این شارژ میشود او را شارژ کن خلاصه باید کار خیر بشود.
از طریق دین شد چه بهتر اگر نشد از طریق علم. . . یکوقت میگوئیم سیگار حرام است مثل اینکه بعضی از مراجع هم فرمودهاند کسی که سیگاری نیست با دود خودش را سیگاری میکند به بقیه ظلم میکنی به خودت ظلم میکنی هوا را آلوده میکنی که چی؟ یکوقت میگویی آقا ما کاری به حلال و حرامی آن نداریم، این آهنگ حلال است؟ ما کاری به حلالی و حرامی آن نداریم من مخام را در اختیار این خواننده نمیگذارم چون مخ من حیف است اگر با مخام فکر کنم بهتر از این خواننده میتوانم مسائل را درک کنم من یک دانشجو هستم من یک دبیرستانی هستم من بهتر میتوانم فکر کنم چرا مخام را در اختیار این خواننده قرار دهم مگر همه حلالها را باید ما انجام بدهیم پس ببینید گاهی میگوئیم آهنگ حرام است گاهی میگوئیم تو حیف هستی گاهی میگوئیم بده خدا به تو میدهد گاهی میگوئیم بابا بده فامیل تو است روی خاک نشسته است از همه امکانات برای رشد خوبیها ما باید استفاده کنیم. امام حسین(علیه السلام) فرمود شما حر باشید یعنی مرد باشد. . . .
3- قیام امام حسین(علیه السلام) برای اصلاحات
مسئله اصلاح گری، ببینیم اصلاح گر کی است بعضیها گفتند ما خواهان اصلاحات هستیم امام حسین(علیه السلام) فرمود من اصلاح طلب هستم، 16- طرفدار اصلاحات، فرمود(خرجت) من از مدینه آمدم کربلا برای چی؟ (لطلب الاصلاح) من میخواستم اصلاح کنم برای طلب اصلاح، چی را میخواستی اصلاح کنی؟ (فی امت جدی) اصلاحات. . . رهبر خط اصلاحات باید امام حسین. . . امام حسین چه کرد اگر خط ما به خط امام حسین(علیه السلام) میخورد ما هم طرفدار اصلاحات هستیم اما اگر کلمــﺔ اصلاحات را گفتیم اما کار دیگری کردیم این خودش یک نفاق است که آدم بگوید بیا تو را ببوسم بعد گاز بگیرد بگوید بیا مهمانی بعد به او سم بدهد لفظ لفظ حسینی باشد عمل عمل. . . به قول مقام معظم رهبری فرمود اصلاحات آمریکایی یعنی اصلاحاتی که آمریکا شاد بشود ما. . . من خیلی لذت میبرم تا الان که خدمت شما نشستهام در آستانـــﺔ شصت سال هستم هنوز یک کلمه پیدا نکردهام که یک حرف نو داشته باشد هر که هر حرف زیبائی دارد ما بهتر آنرا در قرآن داریم مثلاً سخن از سازندگی میشود سازندگی کار خوبی است اما قهرمان سازندگی ذوالقرنین است سدی ساخت که چند قرن میخ توی آن فرو نرفت.
گفتگو با ملتها با تمدنها حرف خوبی است ولی باز هم قرآن پیشقدم است چون تمام(قالوا)(قل)، (قالوا) یعنی آنها گفتند(قل) یعنی تو هم بگو این گفتگوی تمدن هاست. هر کسی هر حرفی میزند رهبرش یا قرآن است یا اهل بیت، چرا از خودم بگویم امام رضا(علیه السلام) به دو نفر فرمود(شرقا او غربا) به شرق بروید یا به غرب بروید کسی حرف نو برای زدن ندارد جز اینکه ما قبل از او زدهایم امام رضا(علیه السلام) فرمود حرفی که میزنم اگر تعجب میکنید شما از امام رضا هم تعجب نکنید به من بگوئید که این حرف نو را از کجا در آوردهاید تا من بگویم این حرف نو از کدام آیـــﺔ قرآن است یعنی هیچکس حرف نو ندارد جز اهل بیت و اهل بیت هم فرمودند حرف نو ما از قرآن است این خیلی جالب است.
17- استفاده از ابزار مشروع و قانونی، شخصی حرف هرزهای به امام حسین(علیه السلام) زد، خدایا عذاب او را زیاد کن، یک جسارت کرد یکی از یاران امام سوخت نزدیک حضرت رفت و گفت آقا بزنم توی دهانش تیر اندازی کنم حضرت فرمود بنشین و تیر اندازی نکن(لا ترمی فإنی اکره عن ابدئه بالقتال) بحار ج5ص5 من نمیخواهم که به من بگویند اولین تیر انداز حسینیها هستند بگذارید اگر آنها تیر اندازی کردند ما جنبـــﺔ دفاعی داشته باشیم نه جنبــــه تهاجمی.
18- بی رغبتی و زهد در دنیا، سادگی و زهد، توی جمهوری اسلامی اول انقلاب خیلی زندگیها ساده بود روز به روز دارد تجملات اضافه میشود میزها مبلها ماشینها دکورها و اینها. . . (حتی فیلمهای تلویزیون تمام خواستگاریها و نامزدیها و عروس و دامادها در خانههای قشنگ و. . . ما توی همین جمهوری اسلامی کسی را داریم که دو دور وزیر بود الان هم از چهرههای بسیار عزیز است پاسدارش میگفت ما یک شب دیدیم خانـــﺔ ایشان بیش از قاعده مهمان آمد مثلاً مهمانی ایشان ده نفره و پنج نفره بود یک شب دیدیم ایشان سی و پنج تا مهمان داشت ولی ما نفهمیدم چیه؟ گفتیم آقای وزیر مثل اینکه امشب سر شما شلوغ بود گفت دخترم عروسیاش بود عقد دخترم بود گفتیم اِه! یعنی عقد دخترش در حدی بود که پاسدارهایش فهمیدند ایشان مهمانهایش بیشتر است ما این رقمی هم داشتهایم حالا آقا تالار بگیر چی بگیر حالا در حد معقول طوری نیست چشم و هم چشمی. . . ازدواج را برده به سمتی که. . . حالا انشاء الله اگر من زنده باشم محرم و صفر تمام بشود من میخواهم چند ماه راجع به ازدواج آسان حرف بزنم حرفهای استاتید دانشگاه را گرفتهام حرفهای کتابها را گرفتهام خودم مطالعه کردهام خیلی اطلاعات جمع کردهام شاید یک. . . الان ازدواج فقط شده مال بچه پولدارها فقرا دیگر آه میکشند اینکه ازدواج نشد ازدواج اسلام غیر از ازدواج ما است یعنی ما خیلی داریم منحرف میشویم.)
در زیارت نامه میخوانیم(کنت زاهداً فی الدنیا) حسین جان! در دنیا زاهد بودی(و همتک عن زینتها مصروفه) همت تو از زینت دنیا منصرف شد البته آدم یک ذره یک ذره اینطور میشود مثلاً من فکر میکنم که اگر با پیکان بروم این توهین به من است فکر میکنیم فکر میکنیم همهاش خیال است.
4- کسب آگاهی و اطلاعاتی سیاسی
19- یکی از زیبائیهای کربلا جنگ یک جنگی بود که. . . کسب اطلاعات، آگاهی به امور سیاسی و اطلاعاتی، این هم یکی از زیبائیهای کربلا بود چون امام حسین(علیه السلام) به محمد حنفیه برادرش گفت تو کربلا نیا و مدینه باش(علیک أن تقیم بالمدینه) لازم است تو در مدینه بمانی(فتکون لی عیناً علیهم و لا تخفی عنک شی من امور) تو چشم من باش وهیچی از امور مدینه از من مخفی. . . یعنی لحظه به لحظه کارهایم را. . . ما در اسلام سه رقم اطلاعاتی داریم اطلاعاتی داریم اطلاعات عمومی و مردمی اطلاعات با ابلاغ اطلاعات ویژه، اطلاعات عمومی، در نهج البلاغه داریم که حضرت امیر(علیه السلام) به استاندارش میگوید(بلغنی) یعنی به من گزارش دادهاند که تو همچین کاری کردهای، (بلغنی) یعنی به قول آقای شهید رجایی اطلاعات سی و شش میلیونی، یعنی همه مردم اطلاعاتی باشند اگر یک خانمی دید که شوهرش هروئین رد و بدل میکند این را اطلاع بدهد به مواد مخدر نگوید این شوهر من است نانش قطع میشود بابا تو میروی نان خودت را قطع کنی جوانهای مردم نابود میشوند همه ما باید نسبت به مسائل عمومی اطلاعات بدهیم به اهل آن.
دومی را بگویئم مأموریتی، کسانی که از وزارت اطلاعات حقوق میگیرند از حراست از نمیدانم. . . از حفاظت اطلاعات، اصلاً پول میگیرد حقوق میگیرد اینرا میگوید(وابعث العیون) یعنی یک چشمهایی را انتخاب کن که بروند گزارش تهیه کنند یک اطلاعات ویژه داریم نهج البلاغه داریم(عینی بالمغرب) یعنی چشمی که در مغرب دارم یعنی یک بازرش ویژه، عیون جمع عین است یعنی هم بازرس حقوق بگیر داریم هم بازرس ویژه داریم هم بازرس مردمی. یعنی معنای حزب اللهی این نیست که آدم دستش را هم بگذارد و از هیچی خبر نداشته باشد باید انسان هم ریز مسائل را بداند و هم. . . (آخر ببینید مسافرهای زمینی تپهها واینها را میبینند مسافرهای هوایی توی هواپیما قلهها را میبینند دیگر از این جادههای فرعی غافل هستند آن کسی که میخواهد عمیق باشد باید هم راههای فرعی و ریز را بلد باشد هم قلههای. . . یعنی باید هم توجه به مسائل داخلی و خارجی داشته باشد. لذا داریم اگر مجرمی در یک کشوری جنایت کرد فرض کنید یک مسلمانی در اتریش جنایت کرد میفرماید که در اتریش به او شلاق نزنید برای اینکه مردم نگاه میکنند میگویند این مسلمان یک کاری کرده چون آبروی کشور اسلامی میریزد اینرا ببرید توی کشور اسلامی بزنید دستش را قطع بکنید اما بگذارید آبرویمان پیش بیگانهها نرود دست دزد را باید قطع کرد حتی میگوید «وَلْیَشْهَدْ عَذَابَهُمَا طَائِفَهٌ مِنْ الْمُؤْمِنِینَ» النور/2 در مواردی هم باید که روبروی مردم شلاق زد ولی خودیها بفهمند بهتر از این است که بیگانهها بفهمند ولی من نمیدانم این افرادی که مختصر چیزی را روی اینترنت میگذارند و به همه دنیا پاس میدهند آقا ما رفتیم دارو گیرمان نیامد ما رفتیم تخم مرغ گران شده تا یک مسئله جزئی هست تنها وقتی که با این. . . آخر اینرنت یعنی دیوارها را برداشتهاند همه خانهها به هم سوارخ شده همه دنیا به هم سوراخ شده است هر کس هر چی دارد میتواند به همه بگوید خیلی خوب تکنولوژی است و ما هم استفاده میکنیم بنده هم خودم اینترنت دارم یعنی سایت دارم ولی استفاده از تکنولوژی یک مسئله است آبروی نظام را ریختن یک مسئلهای دیگر است انسان حق ندارد آبروی خودش را بریزد حدیث داریم شما حق نداری که بگویی من بدبخت و ضعیف حالا با خدا مناجات میکنی بگو المسکین الفقیر الحقیر اما آقا میدانی چی شد ما دیشب گوشتمان سوخت چرا میگویی؟ سوخت که سوخت چون خانم تا به شما نگاه میکرد فکر کرد که یک خانم حسابی هستی حالا فهمید که یک خانمی هستی گوشت را میسوزانی یعنی خودت خودت را. . . یعنی حدیث داریم خدا اجازه نمیدهد که مؤمن خودش آبروی خودش را بریزد آنوقت شما اجازه میدهی که آبروی نظام را بریزی بخاطر اینکه. . . عیب که داریم)
5- شیوه برخورد ما با مشکلات نظام
ممکن است که نظام ما مشکلاتی داشته باشد مسئولین آن ممکن است مشکلات داشته باشند عادیاش ممکن است مشکلات داشته باشند ولی نقل مشکلات به دیگران درست نیست ما داریم که امر به معروف بکن نهی از منکر بکن اما تضعیف. . . من جملهای هست توی تلویزیون گفتهام ولی چون مال چند سال پیش است اجازه بدهید که تکرار کنم طوری نیست این جمله یادتان نرود بخصوص دانشجوها خواهش میکنم این سه تا کلمه را میتوانید حفظ کنید.
توجیه حماقت است، این جمله مال آقا شیخ علی صفائی است بنام عین صاد توی کلماتش حرفهای درخشندهای داشت میگفت توجیه حماقت است آقا همه مسئولین عادل هستند همه با تقوا هستند همه زاهد هستند نه خیر این خبرها نیست خود بنده که رئیس نهضت سواد آموزی هستم اگر بگویند عیب هایت را بنویس شاید پنجاه تا عیب خودم از خودم بگیرم بعضیها دسته گلهایی آب میدهند رئیس جمهور یونسکو رئیس جمهور فرانسه زنگ زد به رئیس جمهور ایران تلفنی از نهضت سواد آموزی تشکر کرد بعد هم سفیر آمد یک لوح به ما بدهد جشن هم گرفتند سفرا آمدند تصادفاً آنجا لوح گم شده بود نوار هم بناست سرود بخوانند نوار هم خراب شد قاری هم دیر کرد اصلاً همه دست به دست هم داد آن جلسه بد شد ولی هر کس هم نگاه میکنی. . . کسی هم تقصیر نداشت بد شد یک بار هم گاز قطع میشود هم برق قطع میشود هم بچه میافتد هم دست آدم میرود لای در یکباره میبینی همه به هم ور میشود گاهی یک چیزهایی پیش میآید توجیه نکنید حماقت است.
تضعیف جنایت است، ما بیائیم بگوئیم حالا که فلانی فلان عیب را دارد پس بیائیم نظام را تضعیف کنیم توی انتخابات به نظام رئیس جمهور رأی ندهیم به وکیل رأی ندهیم پایمان را کنار بکشیم به شورای اسلامی رأی ندهیم نماز جمعه نرویم جماعت نرویم تضعیف کنیم ما چند هزار جوان شهید و جانباز و اسیر دادیم این جمهوری گران تمام شده مگر میشود که تضعیف کرد جنایت به خون شهداست.
تکمیل رسالت است، رسالت ما این است که بیائیم عیبها را برطرف کنیم توجیه حماقت است تضعیف جنایت است تکمیل رسالت است رسالت ما این است که بیائیم با امر به معروف خوبیها را تکمیل کنیم با نهی از منکر جلوی بدیها را بگیریم تذکر بدهیم به افراد که آقا این کار را بکنید این کار را نکنید.
6- بهره گیری از همه امکانات در قیام عاشورا
20- یکی از زیبائیهای که امام داشت ضمن اینکه رفت کربلا و میدانست که شهید میشود باید از این خون حداکثر استفاده را بکند، استفاده حد اکمل، بهترین بهره گیری، بعضیها هستند امکانات دارند اما خوب بهره گیری نمیکنند امام حسین(علیه السلام) قبل از اینکه بیاید مکه و کربلا وقتی یزید به حکومت رسید به فرماندار مدینه گفت از امام حسین(علیه السلام) بیعت بگیر امام فهمید که. . . در مسجد نشسته بود گفتند آقا دارالعماره شما را احضار کرده است باید بیائید امام فهمید که معاویه مرده و یزید به حکومت رسیده است به فرماندارش گفته بیعت بگیر بعد گفته بود فرماندار اگر امام بیعت نمیدهد توی خانه او را ترور کن بکش امام فرمود(فدعا بجماعه) یک جماعتی را دعوت کرد از یارانش(من اهل بیته و موالیه) از دوستان و فامیل هایش دعوت کرد(و کان ثلاثین رجلا) اینها سی نفر بودند گفت شما سی نفر(و امرهم بحمل السلاح) فرمود شما اسلحه بردارید من میروم دارالعماره(فاجلسوا الباب) شما پشت دیوار بنشینید و کمین بگیرید(فان سمعتم صوتی قد علی) اگر صوت من را شنیدید، اگر دیدید که نعره کشیدم(فادخلوا علی لتمنع علی) از دیوار بپرسید تو که جلوی کشتن من را. . . امام حسین(علیه السلام) حرفی ندارد که کشته بشود اما نمیخواهد توی اتاقی کشته بشود که هیچ خبری. . . گفت بگذار بروم مکه دو سه ماه مکه ماند تا حاجیها آمدند سخنرانی کرد صد و بیست و پنج روز در مکه سخنرانی کرد اصلاً نگفته رفت مردم دیدند که امام نیست چی شده؟ دیروز دالعماره امام را احضار کرده از دیشب تا حالا نیست مثل اینکه مردم ببینند امام در جماران نیست مقام معظمی در محل خودش نیست به هیچکس هم نگفت نگفته رفت تا ول وله. . . یکوقت میگویم آقا بنده بروم یک تلفن جواب بدهم و برگردم شما آرامش دارید چون میگوئید قرائتی رفت تلفن جواب بدهد اما یکوقت میکرفن را پرت میکنم و میروم و به کسی هم نمیگویم که چیه این ول وله میافتد از مدینه رفت تا ول وله بیفتد صد و بیست و پنج روز توی مکه سخنرانی کرد تا همه اهل مکه بفهمند حکومت یزید اسلامی و شرعی و قانونی نیست.
حاجیها که آمدند باز ایشان رفت تا باز موج بیندازد وقتی هم رفت از وسط جمعیت رفت روز هم رفت سوار هم شد رفت کاروان هم راه انداخت اینها همهاش فرمول دارد اگر امام تنهایی میرفت کسی نمیفهمید میگفتند آقا کجا داری میروی ما از دنیا آمدهایم مکه شب عید قربان همه حاجیها دارند میآیند تو چرا میروی؟ مخصوصاً روز رفت تا ببینند از وسط جمعیت رفت تا بپرسند کاروان راه انداخت تا بفهمند دارد هجرت میکند وإلا اگر خودش تنهایی سوار اسب میشد کسی نمیفهمید بعد هم تا میگفتند آقا کجا میروی میایستاد و سخنرانی میکرد میگفت نمیدانید که چه خبر است؟ یزید به حکومت رسیده میخواهند از من بیعت بگیرند من پناهنده شدهام به مکه میخواهم در مکه به خانه من بریزند حریم مکه شکسته میشود من از مکه میروم کربلا سلام من را به فامیل هایت برسان بعد از حج بگو حکومت یزید قانونی نیست و حسین(علیه السلام) رفت کربلا یعنی این کپسول خالیها که آمده بوند مکه این حاجیها، تمام این کپسول خالیها در مکه پر از گاز شدند همه اطلاعات را گرفتند هر حاجی وقتی برگشت بعنوان یک خبر تازه. . . خبر تازه این بود که شب عید قربان که همه حاجیها جمع شدند امام حسین(علیه السلام) رفت بعنوان خبر تازه موج انداخت بناست که. . . ما گاهی وقتها برای مقابله با فساد از هر امکاناتی باید استفاده کنیم بهترین استفاده را هم بکنیم.
(آقا یک سوال، بنده الان تنهایی حریف شما میشوم یا نه؟ نه، چون من یک نفر هستم شما یک جمعیت هستید اما من میتوانم عمامهام را بردارم با سر برهنه بروم توی خیابان بگویند آقای قرائتی عمامهات کو؟ والله مردم فلان منطقه بردند میگویندای خدا لعنتشان کند یعنی من میتوانم با برداشتن عمامه تمام در و دیوار را علیه شما بشورانم این خیلی مهم است) امام حسین(علیه السلام) وقتی میخواست برود با خودش خبرنگار برد هم خبرنگار زن برد زینب کبری(علیها السلام) هم خبرنگار مرد برد امام سجاد(علیه السلام) چهل پنجاه تا ضبط صوت برد کوچولوها همه ضبط صوت بودند آمدند با چشم هایشان فیلم برداری کردند با گوش هایشان نوار گرفتند هر بچه کوچولویی میآمد میگفتند آقا زاده تو هم کربلا بودی؟ آنچه را دیده بود و شنیده بود نقل میکرد و مردم زار زار گریه میکردند امام حسین(علیه السلام) علی اصغر را با خودش برد علی اصغر کوچولو است ولی یک امضای کوچولو به یک ورق بزرگ ارزش میدهد علی اصغر به کربلا ارزش سندی داد اگر علی اصغر نبود میگفتند بابا دو گروه میخواستند حکومت کنند جنگ شد یکی یکی را کشت الان میگویند علی اصغر چه گناهی کرده بود؟ این سند خیلی مهم است بهترین استفاده را امام حسین(علیه السلام) برد بهترین بهره گیری را کرد.
(حالا چون. . . یک چیزی هم از ارتش و قوای مسلح بگویم در قوای مسلح میگویند قوایی ارزش دارد آن لشگری ارزش دارد که آخرین فشنگ را بکار ببرد اگر یک سربازی هنوز فشنگ دارد و شکست خورد میگویند بی عرضه تو باید آخرین فشنگ را سربازی را میگویند آفرین که تا آخرین نفس دفاع کند باز اگر هنوز نفس دارد و شکست خورد میگویند تا آخرین نفس دفاع نکردی ارتشی ارزش دارد که سپاهی ارزش دارد که آخرین نفر باشد یعنی آخرین فشنگ آخرین نفر و آخرین نفس امام حسین(علیه السلام) سه تا آخرین را داشت آخرین نفر علی اصغر آخرین نفس در گودی قتلگاه فرمود به زن و بچهام کاری نداشته باشید و اما آخرین فشنگ، یکی از یزیدیها سر یکی از یاران امام حسین(علیه السلام) را برید برای اینکه دل مادرش را بسوزاند کلـــﺔ این شهید را انداخت جلوی مادرش حالا یک مادر بچــﺔ شهیدش را سرش را اندختند توی دامنش چه حالی پیدا میکند؟ مادر هم نگاهی کرد و گفت چیزی که در راه خدا دادیم پس نمیگیریم سنگ که ندارم از کلــﺔ تو بجای سنگ استفاده میکنم کلــﺔ بچهاش را گرفت زد به آن سرباز یعنی حتی از سر بچهاش. . .)
کربلا خیلی زیبائی دارد خوب حرفها که تمام نشد این جمله را هم بگویم استادی ارزش دارد که از جرقهها جریان درست کند امام حسین(علیه السلام) نفرمود من بیعت نمیکند میگفتیم خیلی خوب آن حسین(علیه السلام) است و پسر زهرا(علیها السلام) البته نباید بیعت کند اما فرمود(مثلی لا یبایع مثله) هر کس مثل من است رنگ من را دارد فکر من را دارد خون من توی بدنش است اعتقاد من را دارد هر کس مثل من است نباید با مثل یزید بیعت کند این جرقه بود یعنی امام حسین(علیه السلام) خودش یک جرقه و یک حادثــﺔ فرد به فرد بود اما از حادثـــﺔ فرد به فرد یک قانون درست کرد گفت فکر نکنید که من هستم و او در طول تاریخ هر کسی فکر حسینی داشته باشد نباید بیعت کند با کسی که فکر یزیدی دارد فرمود مثل من با مثل یزید خیلی قشنگ است که آدم بتواند از جرقهها جریان درست کند یعنی از یک حادثــه. . . (قرآن هم همینطور استشان نزول که میگویند یعنی حادثهای پیش آمده است امام علی(علیه السلام) میخواست برود دید دو نفر دارند به هم فخر میفروشند یکی میگوید زنده باد من که کلید دار کعبه هستم دیگری میگوید زنده باد من مسئول آبرسانی هستم حضرت فرمود کلید داری و مسئول آب خیلی مهم نیست من بیشتر از شما هم توی جبهه بودهام هم ایمانم قبل از شما بوده به اینها برخورد که جوانی بنام علی آمده سراغ دو تا پیرمرد میگوید من از شما بهترم رفتند نزد پیغمبر حضرت فرمود(أجعلتم سقایــه الحاج و اماله مسجد الحرام کمن آمن بالله) یعنی شما کلید داری کعبه و آبرسانی را کنار ایمان میگذارید مقام ایمان از همه چیز. . . این جرقه بود تبدیل به یک جریان شد یعنی هیچ مسئلهای را کنار ایمان نگذارید دو تا خواستگار میآید برای دخترت یکی خانه و ماشین و تلفن دارد اما نماز نمیخواند گاهی هم میخواند نسبت به دیناش شل است یک کسی خانه و ماشین و تلفن ندارد اما دین او سالم است هیچ چیز را پهلوی دین نگذارید در انتخاب شوهر در انتخاب عروس در انتخاب شغل، یک شغل درآمد دارد اما توی آن دین فروشی است یک شغل درآمد آن کم است اما ایمان شما ثابت است این. . .) یا مثلاً میگوئیم ابوالفضل آب را آورد تا رفت بخورد یاد تشنگی بچهها افتاد آب را نخورد این یعنی چه؟ یعنی شما هم تا یک امکاناتی داری یاد محرومین بیفت یک خورده از امکاناتت کم کن حالا نمیگوئیم آب را نخور او ابولفضل بود که آب را نخورد باقی مردم را میگوید(الاّ من اغترف غرفه بیده) حالا یک مشت یا دو مشت خوردید طوری نیست اما به فکر فقرا باشید. خوب بس است.
آخر بحث هم یک سلام به امام حسین(علیه السلام) بکنیم السلام علیک یا ابا عبدالله السلام علیکم و رحمه الله و برکاته. خدایا به امام حسین(علیه السلام) قسم، به برادرهایش و فرزندانش و خواهرش و اصحابش و زوارهای مخلصاش قسم، این عراق را از شر آمریکا و از شر هر صاحب شری و از شر اشراری که در خود عراق هستند نجات بده.
خدایا همینطور که طاغوت ایران و عراق را شکستی همه طاغوتها را بشکن.
خدایا ما را هم مثل امام حسین(علیه السلام) یعنی از فکرش از ایمانش از مناجاتش از اخلاصاش هر چه که به امام حسین(علیه السلام) دادی. . . سی تا تیر به او زدند نمازش را خواند نه تنها نماز بلکه با مستحبات خواند آخر نماز اول وقت و نماز جماعت مستحب است اذان مستحب است نماز را با مستحبات خواند خیلی آدم خیلی خجالت میکشد سی تا تیر. . . نماز امام دو رکعت بود شکسته بود چون دوم آمد دهم شهید شد بخاطر هشت روز نمازش شکسته است نماز شکسته را من شمردم دو تا حمد دارد دو هفت تا چهارده تا دو تا هم قل هو الله دو پنج تا ده تا و چهارده تا بیست و پنج تا دو تا رکوع بیست و شش تا چهار تا سجده سی تا تشهد سی و پنج تا یعنی با سی و پنج چهل تا کلمه سی تا تیر یعنی تقریباً هر یک کلمه یک تیر خیلی مهم است که آدم اینقدر از نماز حمایت کند ما سر یک چیزی نماز را عقب میاندازیم نماز را نمیخوانیم.
خدایا از ایمانش از عشقاش از معرفتاش هر کمالی که به محمد و آل محمد دادی پرتوی از آن کمالها را به ما و به نسل ما مرحمت بفرما.
والسلام علیکم و رحمه اللَّه و برکاته