راهها و ابزارهای فتنه در جامعه(5)
2- تضعیف مساجد و مراکز دینی با گسترش مراکز فرهنگی دیگر
3- توجه اهل بیت(علیهمالسلام) به حقوق دیگران
4- رعایت حقوق کودکان در مراسم دینی
5- نور و درخشندگی عبادت در وجود حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)
6- تحقیر و توهین، ابزار دشمن برای تضعیف روحیهی مؤمنان
7- جایگاه حضرت زهرا در میان امامان معصوم(علیهمالسلام)
موضوع: راهها و ابزارهای فتنه در جامعه(5)
تاریخ پخش: 13/03/89
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمدلله رب العالمین بعدد ما احاط به علمه. اللهم صلّ علی محمد و آل محمد. الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحثی را دنبال میکردیم، رسیدیم به اواخر بحث. ولی این بحث ما در آستانهی چند واقعه پخش میشود. یکی تولد حضرت زهرا 20 جمادی که روز زن و تولد حضرت زهرا بینندهها بحث را میبینند. و در آستانهی رحلت حضرت امام هم هستیم. که اینجا به خاطر تاریخ شمسی و قمری هم زمان شده است. چون امام خمینی هم روز تولد حضرت زهرا متولّد شد. منتهی رحلت او 14 خرداد است، یعنی امسال تولد امام و رحلت امام در یک روز قرار گرفته است.
ما بحثمان را دنبال میکنیم و نقش فاطمهی زهرا(س) را هم بیان میکنیم. موضوع بحثمان این روزها که موضوع بحثمان این بود که چطور آدم گرفتار فتنه میشود؟ فتنه یک لغتی است که هم در فارسی فتنه میگوییم. فتنهگر، فتنه، هم در قرآن کلمهی فتنه آمده است. خیلی هم آمده است. در روایات هم صدها بار آمده است. حالا با فتنههای مختلف گرفتار هستیم. در فامیل فتنه میشود. گاهی در خانههای فامیل، در قبیله، در محله، در روستا، در شهر، در کارخانه، در بازار، فتنههای بینالمللی، یک چیزی است که دست به گریبانش هستیم. ابزار فتنه را تا 46 من گفتم.
1- سوء استفاده دشمن از عقاید بدلی و تقلّبی
47- یکی از ابزار فتنه بدل سازی است. یعنی یک چیزی را جایگزین میکند. مثل اینکه مادر به جای اینکه سینهاش را در اختیار بچه بگذارد، سرشیشهای در دهان بچه میگذارد.
ابرهه در منطقهای که پادشاه بود، کعبه ساخت، به مردم گفت: به جای اینکه مکّه بروید، دور کعبه میگردید، دور این ساختمان من طواف کنید. بدل سازی!
سامری یک گوساله درست کرد، به مردم گفت: به جای خدا این گوساله را پرستش کنید. از طلا یک مجسّمهی گوساله ساخت، منتهی خیلی هنرمندانه! «عِجْلاً جَسَداً لَهُ خُوارٌ فَقالُوا هذا إِلهُکُم» (طه/88) این خداست. بدل سازی! مثلاً به جای اینکه «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/28) به جای اینکه دل خودش را با یاد خدا آرام کند، نماز نمیخواند نزد دکتر روانشناس میرود. که آقا من استرس دارم. بدل سازی!
به جای اینکه مثلاً اقدام کند زودتر ازدواج کند، با چشمچرانی، با یکسری کارهای دیگر مثلاً خودش را تأمین میکند. ارضاء میکند. ارضاء کاذب! خیلیها که به دام میافتند به خاطر این است که به جای سینهی مادر سرشیشهای میمکند. لذت خودش را در سیگار میداند. حالا این نمونههای زیادی دارد، هر نمونهای را بایستیم، حالا خود شما هم که حرف مرا گوش میدهید، میبینید که کجاها عوض چه گرفتهاید؟ به جای چه، چه شده است؟ به جای که، چه کسی شده است؟
2- تضعیف مساجد و مراکز دینی با گسترش مراکز فرهنگی دیگر
48- یکی از وسایل و ابزار فتنه این است که مراکز خوب را خلوت کنیم. مثلاً فرهنگسرا را میشود کنار مسجد ساخت. که بچهها جذب کارهای ورزشی که میشوند، نگاهشان هم به مسجد بخورد. فرهنگسرا یک جای دیگر میسازیم، مسجد را جای دیگر. نسل منقرض مسجد میروند، بچهها فرهنگسرا میروند. یعنی سوزن را یکجا میگذاریم، نخ را جای دیگر، که چیزی دوخته نشود. عملاً تفکیک میکنیم. مراکز مذهبی را خلوت میکنیم. قرآن میفرماید که: «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّن» (بقره/114) خدا به افرادی ظالم گفته است. به بعضیها «أَظلَم» گفته است. یعنی ظلمش خیلی بالا است. آن کسی است که «سَعى فی خَرابِها» (بقره/114) «وَ مَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَساجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ وَ سَعى فی خَرابِها» (بقره/114) تلاش میکند، خلوت کردن! تلاش میکند مسجد خلوت شود. «سَعى فی خَرابِها» به همین خاطر در قرآن یک آیه داریم، میفرماید که: اگر افرادی قیام نکنند، خون ندهند مراکز عبادت از بین میرود، ولو مراکز عبادت یهود و مسیحیّت! «لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِیَع» (حج/40) قرآن میفرماید: جهاد کنید. اگر جهاد نکنید، مراکز عبادت نابود میشود.
من به یکی از کشورهای کمونیست رفته بودم. در خیابانی که کشیده بودند، به یک کلیسا رسیده بودند. کمونیستها دیگر با هر دینی مخالف هستند. اسلام و مسیحیت و یهودیت ندارد. خواستند خراب کنند، دیدند که این حیف است. این آثار باستانی است. میراث فرهنگی است. باشد خوب این مظهر دین است. میدانید چه کردند؟ تعجّب میکنید! مهندسینشان جمع شدند. گفتند: برای اینکه هم این ساختمان باشد، و هم در چشم نباشد، زمین را گودبرداری کردند.یک بلبرینگهای قوی ایجاد کردند، خیلی بلبرینگها متعدّد و قوی، زیر این ساختمان گذاشتند. و کل ساختمان را با بلبرینگ عقب کشیدند. که هم این ساختمان میراث فرهنگی باشد، و هم چشم مردم، نگاهشان به مذهب نخورد. «سَعى فی خَرابِها»
ما خیلی شهرک داریم که هنوز مسجد ندارد. البته برنامههای مسجد هم برنامههای آزار دهندهای است. بنده خودم هم خواسته باشم خانه بخرم، کنار مسجد برای من سنگین است. برای اینکه هرکس مرد، یکبار باید برای فاتحهاش زجر بکشیم. یکبار برای هفتهاش، یکبار برای چهلمش، یکبار برای سالگردش. یعنی هر مرگ و میری چهار بار مردم منطقه باید از بلندگوهای مسجد اذیّت شوند. ما حق نداریم قبل از اذان و غیر از اذان بلندگو را روشن کنیم. این را بارها گفتم. یکبار دیگر هم میگویم. حق نداریم بلندگوی مسجد را روشن کنیم. سالگرد امام است، یک چیزی از امام بگویم. حالا اگر شنیدید یا نشنیدید نمیدانم.
امام جمعهی محترم چهار محال و بختیار، جناب آقای ناصری، میگفت که: امام آمد در سالن نماز بخواند. پشت در کفش بود. سالگرد امام بحث را گوش میدهید. امام یک خرده نگاه به کفشها کرد و برگشت. گفت: بگویید: نمازشان را فرادی بخوانند. گفتند: چرا؟ مردم در سالن منتظر شما هستند. گفت: من اگر خواسته باشم بروم نماز بخوانم باید پایم را روی کفش مردم بگذارم. این درست نیست. گفت: آقا من کفشها را کنار میزنم. کنار میزنم، بفرمایید! گفت: کفشها را کنار کنی، وقتی مردم برمیگردند، دنبال لنگه کفششان میگردند. عمر مردم تلف میشود و این ظلم به مردم است. بگویید: فرادی بخوانند. این امام ما این است. سالگرد این امام است. ما راحت هرجا بخواهیم ماشینمان را پارک میکنیم. ولو ترافیک باشد. راحت بلندگوی ما مردمآزاری میکند. امام پایش را روی کفش نگذاشت، گفت: نماز جماعت تعطیل!که یک دقیقه مردم وقتی برگشتند، دنبال لنگه کفششان نگردند. ظلم به مردم نکنیم. در مسجد سیگار کشیدن ظلم به دیگران است.
3- توجه اهل بیت(علیهمالسلام) به حقوق دیگران
فاطمهی زهرا که سالروز تولدش است، حتی به کنیزش گفت: کارها را تقسیم کنیم. یک روز تو کار کن، من استراحت! یک روز من کار میکنم و تو استراحت! روی کرهی زمین خانمی سراغ دارید که با کلفتش، با کنیزش کار را تقسیم کند.
امیرالمؤمنین با قنبر بازار رفتند، لباس بخرند، یک لباس شیک بود، یک لباس عادی بود. شیک گرانتر بود. امیرالمؤمنین فرمود: قنبر تو این را بپوش. گفت: آقا این گرانتر است. شیکتر است. فرمود: تو جوان هستی، جوان دلش میخواهد شیکپوش باشد. چون جوان دوست دارد، لباس شیک بپوشد، تو جوان هستی، این را بپوش. ببینید آخر این چه دینی است ما داشتیم. ما چه رهبرهایی داریم و ما کجا هستیم. چقدر فاصله داریم.
یکی از راههای فتنه این است که مراکز مذهبی راخلوت کنیم. خوب چه اشکال دارد هرکس بچهدار شد، عقیقهاش را در مسجد غذا بدهد. سفرهها را در مسجد بکشیم. تا صدای قرآن میآید، میگوییم: ببخشید، چه کسی مرده است؟ قرآن یعنی یک کسی مُرد! قرآن برای زندهها است، یا برای مردهها؟ در خیابان میرود دستشوییاش میگیرد. میگوید: سلامعلیکم! حال شما خوب است. مسجد کجاست؟ یعنی مثلاً برای دستشویی به فکر مسجد میافتد. برای فوت فامیلش مسجد میرود. برنامههای مسجد برنامههای خوبی نیست. البته خیلی از مسجدها هم برنامههایشان خوب است. خیلی از مسجدها… مقام معظم رهبری میگفت: من مشهد یک مسجدی پیشنماز بودم. یک روز آمدم دیدم یک جوان با یک بولیز رنگارنگی آمده صف اول نشسته است. یک پیرمردی گفت: آقا! تو با این لباس خجالت نمیکشی صف اول آمدی؟ برو عقب! این جوان هم یک خرده نگاه کرد و گفت: باشد. عقب رفت و نشست. من به پیرمرد گفتم: به چه دلیل این را بلند کردی؟ چه آیه و حدیثی داریم که اگر کسی بولیزش رنگارنگ بود، حق صف اول ندارد؟ آخر چه برخوردی است که تو با این جوان میکنی؟ به جوان گفتم: من معذرت میخواهم. بفرما جلو سر جای خودت! شما هیچ میدانی که اگر یک بچهی دو ساله، سه ساله، در مسجد نشسته باشد، رییس جمهور بیاید، و این بچه را بلند کنند، نماز رییس جمهور هم باطل است. یک بچهی دو ساله جایی نشسته باشد، بلندش کنی، رییس جمهور هم جای او نماز بخواند، نماز رییس جمهور هم باطل است. دین ما این است. دین ما این است. و ما با اسلام فاصله داریم.
4- رعایت حقوق کودکان در مراسم دینی
یکبار ایام عاشورا جایی سخنرانی میکردم. جمعیت چند هزار نفری بودند، یک مشت هم بچه پای منبر بودند. مسئولان کشوری و لشکری وارد شدند. رییس حسینیه پای منبر آمد و گفت: بچهها بلند شوید! بلند شوید! بچهها را بلند کرد و مسئولان را نشاند. مسئولین را نشاند. من روی منبر دیدم عجب! آخر ایام عاشورا چند هزار نفر جمعیت آنجا نشستند، بچهها را چرا بلند کردند. اول به مسئولین گفتم: مسئولین از اینکه پای منبر بنده تشریف آوردید، تشکر میکنم. از اینکه عاشورا روضه آمدید، تشکر میکنم. اما این کاری که شد که بچهها را با زور بلند کردند، این کار خوبی نبود. بله، یکوقت خود بچه میگوید: برپا! در قرآن یک آیه داریم برپا! «انْشُزُوا فَانْشُزُوا» (مجادله/11) «انْشُزُوا» یعنی برپا. چه شده، چه خبر است برپا؟ «یَرْفَعِ اللَّهُ الَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ أُوتُوا الْعِلْمَ دَرَجات» (مجادله/11) اگر عالمی، مؤمنی، عالمی وارد شد، برپا. احترام خوب است. اما این بچهها که نمیدانستند، اینها چه کسانی هستند؟ تو با زور بلند کردی. با زور بلند کردی، جایشان غصبی است. شما که نشستهاید، با کمال معذرت جای شما غصبی است. حکم غصبی دارد. بلند شوید. اینها همینطور به هم نگاه کردند. خوب شخصیّتهای مملکتی بودند. همینطور به هم نگاه کردند.
گفتم: آقا من که دروغ نمیگویم. روی منبر هستم. میگویم: کسی را با زور بلند کنی، جای او بنشینی حرام است. حالا آیتالله باشد. اگر این آیتالله آمد، میشود این بچه را بلند کرد، آیتالله را نشاند؟ اینها عذر نیست. محبت کنید، بلند شوید هرجا جا هست بنشینید. خوب این مسئولین هم بلند شدند. بندگان خدا نگاه کردند، یکی این طرف رفت. یکی آن طرف رفت. به بچهها گفتم: بچهها سر جایتان بیایید. بچهها آمدند. یک مرتبه دیدم، بچهها از پایین منبر چنین میکنند. این دین است. دین این است.
حق کسی نباید از بین برود. بچه و بزرگ ندارد. شهری و دهاتی ندارد. ما باید کاری کنیم، پولها به سمت… الان ریاست محترم جمهوری گفته: ما این دوره سفرهایمان به خاطر کار فرهنگی است. خوب اگر به خاطر کار فرهنگی است، باید بیشترین نقش برای نماز و مسجد باشد. نباید ما روستایی داشته باشیم، که مسجد نداشته باشد. ما مثلاً میتوانیم جا داشته باشیم، یا شهرک داشته باشیم، مسجد نداشته باشد. آنوقت کار فرهنگی کنیم. کار فرهنگی اول نماز، بعد حالا چیزهای دیگر. کار فرهنگی خیلی است. یکی نماز است. نباید چیزهای دیگر اولویت داشته باشد. نماز آخر باشد. باید اول نماز، در سایهی نماز کارهای فرهنگی هم… اصل فرهنگ ما دین ما است. دین ما فرهنگ ما است. اگر غفلت شود، به اسم کار فرهنگی عرض کنم که بودجه بگذاریم برای اینکه یک کسی مثلاً در فلان کشور، مثلاً هفت نفر ایرانی هستند، برای آنها کلاس بگذاریم. آن طرف دنیا رفتیم، هفت تا ایرانی پیدا کردیم، برای آنها کلاس فارسی میگذاریم که زبان فارسی فراموش نشود. انوقت بنده هم شهرک سراغ دارم، هشت هزار نفر هستند و مسجد ندارند. یعنی هشت نفر را آن طرف کرهی زمین میبینیم. هشت هزار نفر را زیر پای خودمان… اگر نبینیم، خطرناک است. ممکن است خود رییس جمهور همه چیز را که نمیتواند ببیند. اینها که دور او هستند، باید به او بگویند.
مسئلهی نماز هنوز جایگاه خودش را ندارد. هنوز در جمهوری اسلامی نماز جای خودش را ندارد. خیلی خوب شده است. به لطف خدا نماز خیلی رشد کرده است. نماز خیلی رشد کرده است. اما هنوز در جایی که باید باشد، نیست. یعنی خیلی رشد کردیم. نگاه به زمان شاه میکنیم خیلی جلو هستیم. نگاه به آنچه باید باشیم میکنیم، باز هم عقب هستیم. حالا یک مناجات داریم میگوید که: «إِذَا رَأَیْتُ مَوْلَایَ ذُنُوبِی فَزِعْت» عیبهایم را میبینم، جیغ میزنم. «وَ إِذَا رَأَیْتُ عَفْوَکَ طَمِعْت» (بحارالانوار/ج95/ص82)
5- نور و درخشندگی عبادت در وجود حضرت زهرا(سلاماللهعلیها)
نمیدانم چه بگویم؟ از فاطمهی زهرا بگویم. اصلاً میدانید زهرا یعنی چه؟ درخشنده! کلمهی فاطمه را میدانید یعنی چه؟ فاطمه یعنی زن استثنایی. «فَطَمَ» یعنی جدا شد. فاطمه یعنی زنی است که حسابش از همه جداست، یعنی یک زن جدا. یعنی او را نمیشود با کسی دیگر قیاس کرد. امام حسن مجتبی میگوید: از سر شب تا صبح زهرا مادرم، فاطمهی زهرا (س) به این و آن دعا میکرد. به او میگفتم: مادر جان! دائم به این و آن دعا کردی. یک دعا هم به خودت بکن. فرمود: «الْجَارُ ثُمَّ الدَّارُ» (بحار الانوار/ج13/ص427) این فاطمه بود. اول دیگران، بعد خودم!
جناب آقای انصاری میگفت: ساعتهای آخر عمر امام بود. امام گاهی از حال میرفت، گاهی چشمهایش را باز میکرد. یک نگاهی میکرد و باز از حال میرفت. یکبار گفت:آقای انصاری! گفتم: بله، گفت: اگر اذان شد، من را صدا بزن. نکند خواب باشم. گفتم: چشم! این را گفت و امام از حال رفت. یک مدتی شد. صدای اذان بلند شد. رفتم امام را صدا بزنم، دلم نیامد. خوب پیرمرد، بیمار، سِرُم به دستش. هرچه فکر کردم صدا بزنم، نزنم، بزنم، نزنم، بالاخره صدا نزدم. ده دقیقه بعد امام چشمهایش را باز کرد. گفت: ظهر شد؟ گفتیم: بله! گفت: چه وقت؟ گفتم: آقا ده دقیقه قبل. گفت: مگر من به تو نگفتم اول وقت مرا صدا بزن؟ چرا گذاشتی ده دقیقه دیر شود؟ این امام ما است. آدم وقتی به خدا وصل شد، میتواند به آمریکا بگوید: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند.
49- اشاعهی فساد، یکی از راههای فتنه این است که فساد را توسعه میدهند. هرچه میخواهی عکس سکس و سیدی و ماهواره، هرچه شهوت میخواهی، مجانّی! تریاک، هروئین، هرچه که جوانها را نابود کند، روان و آسان! اما یک کتاب علمی میخواهی نیست. یکی از چیزهای بدلسازی که من یادم رفته است، بدل تواشیح به جای اذان! الآن من شک دارم به عنوان یک آخوند اگر از من بپرسند مؤذن در جمهوری اسلامی بیشتر است، یا گروه تواشیح، من الآن شک دارم. اذان یک چیزی است که «نادَیْتُمْ إِلَى الصَّلاه» (مائده/58) در قرآن آیه داریم. امیرالمؤمنین خودش مؤذن بود. امام حسین مؤذن، در همین انقلاب ما دکتر بهشتی، آیتالله احمدی میانهای میگفت: دکتر بهشتی در مدرسه حجتیّه طوری اذان میگفت که صدایش به همهی مدرسه میرسید. مدرسهی حجتیّه قم، چند هزار متر است. آقازادهی آیتالله گلپایگانی میگفت: آیتالله العظمی گلپایگانی تا رمق داشت در خانه با صدای بلند اذان میگفت. در تاریخ مرحوم کمرهای که نوشته، میگوید: امیرالمؤمنین مسجد کوفه طوری اذان میگفت که در کل شهر صدایش میپیچید. الآن شما یک مسئول مملکتی سراغ دارید، اذان بگوید؟ حدیث داریم دورهی آخرالزمان آدمهای مشهور عارشان میشود اذان بگویند. اذان را به کسی میدهند که گمنام باشد. مثلاً یک سردار، یک امیر، یک تاجر در بازار اذان بگوید. یک آیتالله اذان بگوید. یک مدیر کل، یک وزیر، یک وکیل، سفیر اذان بگوید. اینطور نیست. گفتند: بهترین جای بدن، پیشانی به سجده باشد. نگفتند: اینجا را به خاک بمال، زانو را! گفته: بلند ترین نقطهی بدن را. به زهرا، زهرا میگویند: چون وقت نماز نور از زمین به آسمان منتقل میشد.
این تلاش برای اشاعهی فساد، «یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیث» (لقمان/6) «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیث» یعنی پول میدهند با سیدیها، دیویدیها، نمیدانم حتی «لَهْوَ الْحَدیث» هم نباشد.
جلسات عزاداری هم، اصلاً خیلی از نوار فروشیها نوشتند: نوار فروشی مذهبی! همه عکس مدّاح است. حسین، حسین، حسین، حسین، حسین، حسین! اصلاً در قرآن داریم شما حق نداری اینطور حسین حسین بکنی. «لا تَجْعَلُوا دُعاءَ الرَّسُولِ بَیْنَکُمْ کَدُعاءِ بَعْضِکُمْ بَعْضا» (نور/63) بچهات که نیست حسین حسین میگویی. من اگر گفتم: علی گفته، خوب این بیادبی من است. باید بگویم: حضرت امیرالمؤمنین علی (ع)، فاطمهی زهرا (س)، بعضیها مینویسند، علی (ع)! مثل اینکه تمام بودجههای مملکت به جا خرج میشود، فقط (علیهالسلام) طول میکشد. برای صرفهجویی، سال اصلاح الگوی مصرف است، بنویس (ع) بس است. یعنی مثل اینکه همهی حرفهایم و همهی کتابهایم همه به جا است، فقط به (علیهالسلام) که رسیدیم، صرفهجویی میکنیم. غافل هستیم از اینکه کسی بنویسد (علیهالسلام) تا مادامی که این کلمه روی کاغذ هست، فرشتهها در حق او دعا میکنند. متأسفانه مرحوم شد دیگر. خدا بیامرزدش! کتاب نوشته بود، نوشته بود: دِق! گفت: برای اینکه میخواستم بنویسم: صادق، برای صرفهجویی گفتیم: دِق! ببینید آخر گاهی وقتها، خدا وقتی میخواهد لطفش را از کسی برگرداند، کجا صرفه جویی میکند؟ کل عمر ما آتش گرفت، حالا به یک لحظه که میرسیم، یا (ع) میگذاریم. یا علی میگوییم. ما باید اسم ائمه را قشنگ بنویسیم. اسم هم لقب است. ببینید قرآن میگوید: «سُبْحانَ اللَّه»، «یُسَبِّحُ لِلَّه» هم خود «سبحان» است، هم میگوید: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّک» (اعلی/1) یعنی هم ذات خدا مقدّس است، هم اسمش. «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّک»، نمیگوید: «سَبَّحَ الِلَّه» میگوید: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى» (اعلی/1) یعنی اسم هم مقدّس است. سیمای مذهب ما مداحّی شده، این هم در حد حسین، حسین، حسین، حسین! علتش هم تمام جاها، جاهایی است که اینها از روحانیّت جدا شدند. نه هر روحانی! از علمای ربّانی جدا که شدند، اینطور میشود. شعرها آبکی میشود. برنامهها آبکی میشود. پولها خرج مثلاً یک چیزهای دیگر میشود. کار فرهنگی عوض میشود.
یکی از کارهایی که قرآن ما و روایات ما میگوید، میگوید: این نیست، این است. «لَیْسَ الْبِر» (بقره/189) نیکی این نیست. «لکِنَّ الْبِرَّ…» این! (بقره/189) «لیس العلم» علم این نیست. «بل العلم…» این. لَیس الزهد نداشتن زهد نداشتن نیست. بَل لزُهد… این. لیس الشجاعه وزنه برداشتن، شجاعت این. لیس نمیدانم… یعنی دائم گفتند: بابا! اینکه تو میگویی: این نیست. این است. مثلاً ارزش عروس به این نیست که مهریهاش بالا باشد. بلکه عروس خوب این است که شکلش خوب باشد، و مهریهاش کم باشد. «أَصْبَحُهُنَّ وَجْهاً وَ أَقَلُّهُنَّ مَهْراً» (بحار الانوار/ج100/ص236) ارزش این است. اگر ارزش زن به مهریهاش است، پس حضرت زهرا نعوذ بالله ارزشی نداشته! این اصلاح فرهنگ، اصلاح فرهنگ!
یک مسجدی دیدم دو منار دارد، فاصلهی منارهایش 6 متر. گفتم: خوش انصاف، یک منار بس است. لا اقل یک منار هم آن طرف مسجد بساز. دو منار و شش متر فاصله! هرچه فکر کردم، چه مخی، چه مهندسی، چه عقلی! حالا جز شعائر.
6- تحقیر و توهین، ابزار دشمن برای تضعیف روحیهی مؤمنان
50- تحقیر، یکی از راههای فتنه این است که تحقیر میکنند. به او میخندند. این مأیوس میشود. آدم هست که مثلاً اگر حجاب ببندد به او بخندید، حجابش را برمیدارد. خوب افراد ضعیف هستند. همهی افراد که مقاوم نیستند. آدم هست که اگر مطالعه میکند، مسخرهاش کنی کتاب را برمیدارد کنار میگذارد. باید مواظب خندهها باشیم. مواظب تشکّرها باشیم. «الَّذینَ آمَنُوا مِنَ الْکُفَّارِ یَضْحَکُونَ» (مطففین/34) «َاجرموها» به «آمنوها» میخندند. «إِنَّ الَّذینَ أَجْرَمُوا» (مطففین/29) «اَجرَموا» یعنی مجرم. «إِنَّ الَّذینَ أَجْرَمُوا کانُوا مِنَ الَّذینَ آمَنُوا یَضْحَکُون» (مطففین/29) «اَجرَموها» به «آمنوها» «یَضحَکون» میخندند. «وَ إِذَا مَرُّواْ بهِِمْ یَتَغَامَزُونَ» (مطففین/30) غمزه میآیند. «وَ إِذَا انقَلَبُواْ إِلىَ أَهْلِهِمُ انقَلَبُواْ فَکِهِینَ» (مطففین/31) فکاهی میگویند. «وَ إِذَا رَأَوْهُمْ قَالُواْ إِنَّ هَؤُلَاءِ لَضَالُّونَ» (مطففین/32) نسبت اُمُّل و ارتجاع میدهند. مقاومت کنید. گاهی ممکن است شمارا با یک مسخره، بابا دست از این مقدّس گریها بردار. حالا امشب، شب عروسی است.
خدا آیتالله حق شناس را رحمت کند. به دامادش گفت: یک چیزی میخواهم بگویم، خجالت میکشم. گفت: نه خجالت نکش. گفت: آخر زشت است. گفت: نه بگو. گفت: تو امشب دختر من را میبری، عروسی میکنید. به سلامت!فقط من دغدغهام این است که چرا روز اول زندگیتان نمازتان باید از بین برود؟ چون این زنها و این تنبک و دست و شادی که زنها میکنند، بالاخره نماز شما له میشود. میشود من تقاضا کنم که شما بگویید و بخندید، اذان، نمازتان را بخوانید، بعد حالا مراسمتان را انجام بدهد که نماز شما از بین نرود. چون عروس سحر که روز اول عروسی بلند نمیشود حمام برود. چاشتی باید با مراسم برود. حالا نمازش هم قربانی شد، شد. ببینید ما گیرهای اینطوری داریم.
علامه طباطبایی مریض شد، خارج رفت عمل کرد. پروفسوری آنجا به دیدن او رفت. گفت: عمل شما خوب بود؟ گفت: عمل من خوب بود، ولی یک دغدغه دارم. خیلی ناراحت هستم. گفتند: چه؟ گفت: وقتی من میآمدم نمازم در هواپیما قضا شد. حالا مصیبت گرفتم که وقت برگشتن هم نماز من قربانی میشود. شما حالا پروفسور این کشور هستید، میتوانید یک برنامه بریزید که نماز من قربانی نشود؟ گفت: تلاش میکنم. رفت با شرکتهای هواپیمایی صحبت کرد و گفت: بابا ایشان یک آدم عادی نیست. در دنیا وجودش منحصر به فرد است. نه در ایران مشابه ندارد. در دنیا ایشان مشابه ندارد. بالاخره آن شرکت هم وقتی دیدند آن پروفسور اینقدر تجلیل میکند، گفتند: اصلاً ما یک خط ویژه برای ایشان میرویم. اصلاً برنامههای هواپیما را طوری میکنیم، که یک مترجم هم کنار ایشان مینشانیم، هروقت ایشان خواست نماز بخواند، اولین فرودگاه پیاده شود. نمازش را بخواند و سوار شود. بالاخره یک برنامه برای ایشان میریزند، ایشان میگوید: الآن وقت نماز است. به خلبان اشاره میکنند، خلبان پایین میآید، مینشیند، ایشان پیاده میشود نمازش را میخواند و بعد هم میآید سوار میشود. یعنی یک علاّمه طباطبایی دغدغه دارد که چرا نمازش قربانی شد؟ نمیشود از نماز گذشت. آن چیزی که دین ما است، و ما را از همهی خطرها حفظ میکند، نماز است. نماز زهرا، نماز عروس، نماز امام روزهای آخر عمرش، تا به حال کسی دعا کرده خدایا به من توفیق بده، نمازم با حضور قلب باشد؟ همهاش نوهام سالم باشد. سفرم بیخطر باشد. کنکورم درست باشد. جنسم کساد نشود. زمین ارزان نشود. آهن گران شود. سکه ارزان نشود. اصلاً نماز، دعاهای ما این است. من نمیدانم از مخاطبین ما کسی تا به حال یک توسلّی پیدا کرده که خدایا کاری کن من در نماز حواسم جمع باشد. مزهی نماز را بچشیم. حدیث داریم اولین سیلی که انسان میخورد، این است که وقتی گناه کرد خدا مزهی عبادت را از او میچشد. لذیذ نیست. امام روزی چند بار به قرآن مراجعه میکرد و قرآن میخواند. یعنی وقتی آدم با خدا حرف میزند باید لذّت ببرد. چرا لذّت نمی بریم؟ آن کسی که ما را از خطرها حفظ میکند، دستمان را در دست وحی بگذاریم. دستمان را در دست انبیاء بگذاریم. اولیاء، اهل بیت، قرآن، خنده و غمزه، و حالا…
7- جایگاه حضرت زهرا در میان امامان معصوم(علیهمالسلام)
فاطمهی زهرا (س) دختر نبوّت، همسر امامت، مادر امامت. در مصر یک مراسمی بود. یک عرب بلند شد گفت: «بِنتُ مَن، زوجُ مَن، اُمُّ مَن» مادر چه کسی بود؟ مریم با همهی عزتّش مادر یک عیسی بود. زهرا مادر یازده عیسی شد. زهرا را یک زن ندانیم. منبع علمی امام صادق زهرا بود. گاهی از امام صادق سؤال میکردند، آینده چه می شود؟ میگفت: مادرم کتابی دارد به نام مَصحَف، میرفت مصحف را مطالعه میکرد، برمیگشت و میگفت: آینده اینطور میشود. یعنی اخبار آینده در کتاب زهرا نوشته بود. و امام صادق به آن مراجعه میکرد. یعنی یکی از منابع علمی امامان ما حضرت زهرا بود. زن اینطور میتواند باشد. خطبهی آتشینی که بعد از رحلت پیامبر خواند. الله اکبر! خطبه نبود. انفجار بود. بعد از رحلت پدرش آمد یک فریادی زد، مسجد تکان خورد. یک سخنرانی کرد، آن خطبهی حضرت زهرا را بسیاری از علما شرح کردند. ماشاء الله، ماشاءالله چقدر آیه در این خطبه است. و چه کسانی را محکوم کرد. چه انفجاری! اصلاً منشاء تشیّع آن خطبه شد. بنیانگذار تشیّع فاطمهی زهرا بود با آن خطبه! اثر خطبه! چه کسانی را محاکمه کرد؟ چه نالهای! این مادر است که زینب دخترش هم آن رقمی در کوفه و شام خطبه میخواند. فاطمه در مدینه، یک چنین نیرویی… انرژی هستهای اینها هستند. این استعدادها است.
خدایا تو را به حق فاطمهی زهرا، دخترهای ما، پسرهای ما و همهی ما را از همهی فتنهها حفظ بفرما. روح امام عزیز که جلوی بسیاری از فتنهها را گرفت. بزرگترین فتنه، قدرت آمریکا در ایران بود. نفوذ کفر در اسلام بود. این شاخ گاو را امام شکست. این فتنه را امام خاموش کرد. روح امام را از ما راضی و ما را پاسدار خونها و خدمات شهدا قرار بده.
1- چه چیزی عامل مشرک شدن پیروان حضرت موسی شد؟
1) ادعای خدایی فرعون
2 ) برج بلند هامان
3) گوساله سامری
2- آیه 114 سورهی بقره چه کاری را بزرگترین ظلم میشمرد؟
1) تضغیف مساجد
2) تحقیر دانشمندان
3) سازش با دشمنان
3- حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) کارهای منزل را با چه کسی تقسیم میکرد؟
1) همسرش حضرت علی
2) فرزندانش حسن و حسین
3) خدمتکارش فضّه
4- کلمهی زهراء، نام دیگر حضرت فاطمه، به چه معناست؟
1) درخشنده
2) پرشکوه
3) شاد و خندان
5- چه کسی در مسجد پیامبر با خطبه خود مؤمنان را به خود آورد؟
1) حضرت زینب
2) حضرت زهرا
3) حضرت خدیجه