راههای نفوذ شیطان(2)
2- سوء ظن، زمینهی تجسس و غیبت
3- تشبیه گامهای شیطان به تخمگذاری در روح انسان
4- تسویف و تأخیر در کار خیر
5- تعجیل در کار خیر، سفارش پیشوایان دین
6-تطمیع، نقشهی شیطان برای فریب انسان
7- فساد و فحشاء، ابزار کار شیطان
8- نگاه گناه، تیری از کمان شیطان
موضوع: راههای نفوذ شیطان(2)
تاریخ پخش: 16/05/90
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
دو تا بحث ماه رمضان امسال یعنی رمضان نود، دو بحث راجع به شیطان داشتیم. بعد دیدیم هنوز شیطان از خانهی ما بیرون نرفته، باز هم بحث دارد. این بحث سومش است. و آن این است که شیطان چگونه انسان را گول میزند. موضوع بحثمان این است. مورد نیاز همهی ما هم هست. موضوع: سومین بحث راههای نفوذ شیطان.
یک راهش را گفتیم تزیین است، روی تزیین یک بحث داشتیم. تزیین یعنی زینت میدهد. یعنی زشتی را زیبا جلوه میدهد. مثل غذای مسمومی که یک موادی به آن میزنند که این شیرین شود. گول زنک، مثل طلای بدلی، مثل پول قلابی، گول میزند از راه تزیین. میگوید: ببین اگر حجابت اینطور باشد خواهند گفت: اُمُّلی! خواهند گفت: اُمُّلی. باید روشنفکر باشی. مثلاً روشنفکری را به این رقم لباس میداند. یا مثلاً فکر میکند که اگر چنین شود، چنین میشود. تزیین است. راجع به تزیین، حدود بیست نکته گفتیم که از چه راههایی چه چیزی را با چه چیزی تزیین میکند.
1- شیوه نفوذ شیطان، گام به گام
راه دوم تدریج است. درجه درجه، یعنی کم کم، گام به گام، 1- تزیین بود که گفتیم. یعنی زیباسازی. در یک جلسه گفتیم. 2- گام به گام. گام به گام را قرآن میگوید: «خُطُوات» (بقره/168) در آیههای قرآن کلمهی «خُطُوه» یعنی گام. «خُطُوات»… «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطان» یعنی چه؟ یعنی اول شما را سیگاری میکند. بعد که عقبش رفتی، تریاکی میشوی. بعد از تریاکی الی آخر… اول یک جک میگوید. بعد لبخند میزنی. بعد با او دست میدهی. بعد با او روبوسی میکنی. همینطور ذره ذره شما را میبرد. «لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطان» اول زنگ دوچرخه را میدزدد. بعد دوچرخه میدزدد. بعد موتور می دزدد. بعد ماشین میدزدد. بعد کشتی آهن را در دریا میدزدد. بعد نفت میدزدد. یعنی این گام به گام. و لذا به ما گفتند: دروغ شوخی را هم نگویید. چون شوخی کم کم به جدی میکشد.
چطوری گام به گام؟ اول از دور میآید پرتاب میکند. گام اول، پرتاب. یعنی نمیتواند نزدیک شما شود. مثل آدمهایی که میخواهی به او توهین کنی نمیشود. مثلاً پلیس ایستاده، نمیشود به او توهین کرد. شاه اینطور بود. دانشجوهای انقلابی وقتی شاه خارج میرفت، از دور به او گوجه پرت میکردند. این گوجه به ماشینش بخورد، یعنی هم شاه را تحقیر کنند، هم نزدیکش نمیشد بیایی. یعنی پرتاب. آیهی پرتاب این است. «أَلْقَى» یعنی پرتاب میکند. «أَلْقَى الشَّیْطان» (حج/52) یعنی شیطان به او پرتاب میکند. این یک مورد.
گام دوم، قدم دوم تماس. تماس میگیرد. آیهی تماس چیست؟ آیهی تماس این است که میگوید: «مَس» یعنی تماس. «مَس» و تماس یکی است. «مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ» (اعراف/201) «طائف» طواف یعنی دوره گرد. «طائِفٌ مِنَ الشَّیْطانِ» یعنی شیطانهای دورهگرد با او تماس میگیرند. گام دوم باید بنویسم.
گام سوم ورود پیدا میکند. آیهی ورود را همهی شما حفظ هستید. «یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ» (ناس/5)، «یُوَسْوِسُ فی»، «فی» یعنی داخل میرود. «یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ» یعنی وارد روح میشود.
گام چهارم این است که… گام چهارم… آنجا قرارگاهش میشود. آیهاش این است. «فَهُوَ لَه»، «فَهُوَ لَهُ قَرینٌ» (زخرف/36) فلانی با او قرین است، «قرین» مقرون، مقارن، یعنی دیگر وقتی رفت، مثل بعضیها که یکجایی مینشینند دیگر بلند نمیشوند. میایستد! «فَهُوَ لَهُ قَرینٌ» بعد قرین که شد…
گام پنجم، میشود «حِزْبُ الشَّیْطان» حزب میشود. که قرآن میفرماید: «حِزْبُ الشَّیْطان». «حِزْبُ الشَّیْطان» هم در قرآن هست.
گام ششم، شیطان بر او مسلط میشود. «إِنَّما سُلْطانُهُ» سلطان یعنی سلطنت. «إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ» (نحل/100) یعنی شیطان بر او تسلط پیدا میکند. یعنی قدرت را از او میگیرد. گام هفتم اصلاً خودش شیطان میشود. هرکاری شیطان میکند این هم انجام میدهد. اصلاً شیطان میشود. این گام به گام است.
2- سوء ظن، زمینهی تجسس و غیبت
تقریباً خیلی از گناهها همینطور است. مثلاً چطور ما غیبت میکنیم؟ اول سوءظن پیدا میکنیم. سوءظن که پیدا کردیم، خاله وارسی میکنیم. اینجا هم میگویند: خالهوارس!؟ نمیگویند؟ خاله زنک؟! یعنی تجسس میکنیم. اول به ذهنمان میآید که به نظرم این چنین میخواهد بکند. سوءظن که پیدا کردی، به زبان میگوییم. یعنی اول سوءظن بعد تجسس، بعد غیبت. ولذا قرآن وقتی دستور میدهد، آیهی اول این است که میگوید «إِنَّ بَعْضَ الظَّنِّ إِثْمٌ» (حجرات/12) سوءظن نبرید. اگر سوءظن بردی، دنبال نکن، گام دومش را بایست. «لا تَجَسَّسُوا» (حجرات/12) تجسس نکن. اگر سوءظن بردی، تجسس هم کردی، عیب را فهمیدی، زبانت را کنترل کن. پس اول میگوید: ذهنت را پاک کن. اگر ذهنت آلوده شد میگوید: چشمت را از تجسس پاک کن. اگر چشمت هم آلوده شد، هم سوءظن بردی، فکرت آلوده شد، چشمت هم تجسسی کردی یک چیزی را فهمیدی، زبانت را حفظ کن. «وَ لَا یَغْتَب» (حجرات/12) یعنی این سه آیه پشت سر هم است، منتهی اول میگوید: سوءظن ممنوع، بعد میگوید: تجسس ممنوع، بعد میگوید: غیبت ممنوع!
لقمهی حرام هم همینطور است. اول آقا کمفروشی میکند. نصفش را من میگویم، نصفش را شما بگویید. «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ» (مطففین/1) «مطفف» یعنی کمفروش. اول آدم کمفروشی میکند. کمفروشی که کرد، لقمهی حرام میخورد. لقمهی حرام آدم را فاسد میکند. پشت سر «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفینَ» این آیه است. «إِنَّ کِتابَ الفُجَّار» (مطففین/7) فجّار یعنی فاجر، فاسق شود. بعد فاسق که شد، ادامه که پیدا کرد، اصلاً زیرش میزند. «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبینَ» (مطففین/10) وای به دروغگوها! یعنی اول مطفف است. یعنی اول لقمهی حرام میخورد، بعد از لقمهی حرام فاسد میشود، بعد از فاسد مکذب میشود. تکذیب میکند، زیرش میزند. امام حسین روز عاشورا فرمود: لقمهی حرام خوردید، طرفدار یزید شدید، بعد امام کش شدید. یعنی اول لقمهی حرام، بعد طرفداری از بنی امیه، بعد کشتن «سید شباب اهل الجنه» کشتن امام حسین!
3- تشبیه گامهای شیطان به تخمگذاری در روح انسان
این بیانی که در قرآن هست، «القی، مَس، فی صُدُورِ النَّاسِ، فَهُوَ لَهُ قَرینٌ، اولئک حِزْبُ الشَّیْطان، إِنَّما سُلْطانُهُ..». «شَیاطینَ الْإِنْسِ وَ الْجِن» (انعام/112) این را حضرت امیر هم با یک بیان دیگر دارد. بیان حضرت امیر مشابه این است. میگوید که: «باض» شیطان اول تخمگذاری میکند. «باض» بیضه، یعنی تخمگذاری. «باض» شیطان اول تخم میریزد. بعد از اینکه تخمگذاری کرد، «فَرَّخ» جوجه درمیآید. بعد «دَبَ» جوجهها راه میافتند. بعد از «دَبَ» میگوید: «دَرَج» رشد پیدا میکنند. بعد دیگر به جایی میرسد که «ینظر باعینهم» اصلاً نگاههایش شیطانی است. نگاههایش شیطانی است. «ینطق بألسنتهم» یعنی اصلاً وجودش شیطان میشود. فکر شیطانی، نگاه شیطانی، هرکاری میکند، همه چیز را با یک رنگ میبیند. آدمهایی هستند سیاسی، تمام وجودشان سیاسی است. فلانی رفت عیادت فلانی؟ اینها رفتند برای انتخابات جلسه دارند. افطاری داد؟ افطاری نیست این خانهی تیمی است. رفیقهایش را جمع کرده به اسم افطاری میخواهند، یعنی اصلاً فکر نمیکند که یک کاری را مثلاً برای خدا، کسی انجام دهد. هرکسی براساس فکرش، دارد یک حرفهایی را میزند. خوب دعا کنم همهی شما و اینهایی که پای تلویزیون هستند آمین بگویند. خدایا! تو را به آبروی آبرومندانت ما را از گامهای شیطان همهی ما را حفظ بفرما. آن مقداری هم که دنبالش رفتیم، ما را ببخش و بیامرز. گام اول تزیین، گام دوم گام به گام. دیگر چه میکند؟
4- تسویف و تأخیر در کار خیر
تسویف! گام سوم تسویف، یعنی سَوَفَ سَوَفَ، یعنی هی میگوید: حالا دیر نمیشود. حالا باشد بعد. آقا مال مردم را بده. باشد بعد! آخر داماد به این خوبی آمده خواستگاری دخترت را به او بده. باشد بعد ببینیم کس دیگری هم میآید. سوا کنیم! دختر خانم این پسر خوبی است، باشد بعد. مال مردم را بده، حالا دیر نمیشود. برو مکه، حالا باشد پیری میرویم. آقا توبه کن. حالا جوانیم! من یک شکلی را قدیم داشتم. این شکلها را برای شما هم بکشم. یک صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
بحث توبه که میشود در ذهن خیلیها این است. میگویند: راه مستقیم این است. این راه مستقیم است. حالا ما جوانیم! گیر نده بگذار کیفهایمان را بکنیم یک خرده هم کج شدیم طوری نیست. برو دنبال صفا، کارهایت را که کردی، آخر عمرت که شد بعد هان… توبه کن. این تکهی آخر را آدم خوبی باش. میگوید راه مستقیم این است. فعلاً من کج میشوم. پیر که شدم برمیگردم توبه میکنم. این مثلث دو سه تا اشکال هندسی دارد. یکی اینکه آدمی که کج میشود دیگر بالا نمیرود از این طرف میآید.
2- آدم خط را میداند آخرش اینجاست. دو سانت مانده برمیگرده، عمر شما نمیدانیم آخرش چه موقع است. شما یک نامه به من بده که شما هفتاد سال عمر داری، من هم زیرش مینویسم آقا 65 سال برو خوش باش. آدم قبرستان که میرود عکس جوان بیش از عکس پیرهاست. قبرستان که آدم میرود زنها سر قبر شوهرها نشستند. یعنی زنها بیشتر عمر میکنند. شما وقتی کج میشوی بالا که نمیروی، پایین میآیی. این یک مورد. 2- آخر خط ما معلوم است، برمیگردیم. آخر عمر ما معلوم نیست که برگردیم یک وقت فکر میکنی شما هفتاد سال عمرت است، هفتهی آخر عمرمان بود. ماه آخر بود، سال آخر بود. نقل شده به امام صادق(ع) گفتند: بعضی مردهها چشمشان باز است، بعضی بسته است. چرا؟ امام فرمود: آن کسی که باز است فرصت نکرده ببندد. آن کسی که بسته، به ما گفتند: هر نمازی که میخوانی فرض کن نماز آخر توست. چه میدانیم؟ در قرآن 14 مرتبه کلمهی «بَغْتَهً» آمده است. یعنی ناگهانی! ما نمیدانیم که چطوری است. پستهای دولتی هم همینطور است.
جمعی از رفقای استاندار مشهد در قدیم، آمدند مشهد زیارت. مهمان استاندار بودند. استاندار گفت که: اگر کمی کسری بوده، به شما بد گذشته معذرت میخواهم. «إِنْ شاءَ اللَّه» سال بعد که تشریف آوردید جبران میشود. یکی از رفقا به استاندار گفت: ببخشید مگر شما سال دیگر هم استاندار هستی؟ یعنی پست دولتی پایش به جایی بند نیست. علاقهی مردم پایش به جایی بند نیست. عمرم هم پایش به جایی بند نیست، عزت هم پایش به جایی بند نیست. افرادی هستند اینقدر نقشه میکشند که عزیز شوند، همان نقشههایی که برای عزت کشیدند همان نقشهها سبب ذلتشان میشود.
5- تعجیل در کار خیر، سفارش پیشوایان دین
تسویف یعنی آینده، آینده. کار خیر را عجله کنید.
یک کلمهای است من این را در سخنرانیهایم گفتم. منتهی حالا من شک میکنم چون در سال تقریباً صد تا سفر دارم، در هر سفری هم چند تا سخنرانی دارم. گاهی قاطی میکنم این را کجا گفتم. ولذا گاهی حرفهای من تکراری میشود که به من میگویند: این را مثلاً چهار ماه پیش گفتی، هفت ماه پیش گفتی، نمیدانم حالا گفتم که گفتم. نمیتوانم هرچه که میگویم کامپیوتر… تازه مگر همهی مردم همهی حرفها را در یک آن میشنوند. من این را یکجایی گفتم. یکی از کلمات غلطی که در ایران مشهور است این است. میگویند: عجله کار شیطان است! همه جا عجله کار شیطان نیست. اینقدر در قرآن آیه داریم میگوید: عجله کنید. از جاهایی که میگوید عجله کنید توبه است. «یَتُوبُونَ مِنْ قَریب» (نساء/17) زود توبه کن. راجع به نماز، میگوید: نماز را در اول وقت بخوان. عجله کن. اصلاً در اذان میگوییم: «حَیَّ» حی یعنی عجله کن. بشتاب. این هم تکرار، «حَیَّ عَلَى الصَّلَاه»، «حَیَّ عَلَى الْفَلَاح»، «حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَل» روزی شش بار میگوییم: «حَیَّ» بشتاب. 5 تا اذان داریم، 5 شش تا، سی تا. روزی سی بار میگوییم: عجله کن، عجله کن، عجله کن! روی منار میگوییم: عجله کن. میآییم پایین منار میگوییم: عجله کار شیطان است. اِ…
قرآن یک آیه دارد که میگوید: منافقین در قیامت به اهل بهشت میگویند: «انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُم» (حدید/13) نگاه کنید ما از نور شما استفاده کنیم. «قیلَ ارْجِعُوا وَراءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُورا» عربیهایی که میخوانم قرآن است. میگویند که در دنیا نور به هم قرض نمیدهیم. در آخرت نور به هم قرض نمیدهیم. از دنیا نور بیاورید. میگوید: «أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ» (حدید/14) ما با هم در یک شهر و منطقه، در یک کارخانه و مزرعه و بازار نبودیم. «أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ» ما با هم نبودیم. میگوید: چرا با هم بودیم چون مِن و مِن میکردی. تو من و من می کردی. اذان که میگفت، من تا اذان میگفت مسجد میرفتم، تو من و من میکردی. آخر جالب این است که ما مثلاً برای خرید یک میوه و سیبزمینی، پیازی یک چیزی، سبزی، برای خرید یک چیزی بلند میشویم یک منطقهای میرویم که ارزانتر است. آنوقت نزدیک خانهی ما مسجد است. نماز در مسجد چقدر ثواب دارد؟ چقدر ثواب دارد؟ نماز جماعت چقدر ثواب دارد؟ ولی حالش را نداریم. من و من میکنیم نزدیک غروب میخوانیم. دیر میخوانیم.
یکی از راههای شیطان تطمیع است. به هوای پول آدم گول میخورد. «اللَّهُ أَکْبَر»! چقدر ما تا به حال به خاطر طمع سیلی خوردیم؟ شوروی که از هم پاشید، کشورهای آسیای میانه جنسهایشان را از ما خریدند. بعضی فروشندگان ایران متأسفانه به هوای سود بیشتر تقلب کردند. مثل بعضی از میوه فروشها میوههای فاسد را زیر میگذارند، میوههای خوب را روی جعبه میگذارند. یک مدتی از ما چیزی گرفتند بعد دیدند که افرادی در ما هست که… نمیگویم همه، بعضی را طمع گرفت. معاملهشان را قطع کردند. ما چندین برابر درآمدی که الآن داریم، میتوانستیم درآمد اضافه داشته باشیم.
طمع! قرآن میگوید: اگر ایمان و تقوا داشته باشی وضعت خوب میشود. قرآن بخوانم؟ «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا» (اعراف/96) اگر «آمنوا» یعنی ایمان داشتن، «وَ اتَّقَوْا» اگر تقوا داشتید، «لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکات» اگر ایمان و تقوا داشته باشی رزقت زیاد میشود. این فکر میکند اگر کلک بزند، رزقش زیاد میشود. کلک زدی مشتری از دستت رفت. قرآن قول داده اگر میخواهی رزقت زیاد شود صاف راه برو. آقا من این را خریدم اینقدر هم سود میگیرم، خواستید بخرید، نخواستید نخرید. خلاص! کلک که میزنید در داد و ستد…
6-تطمیع، نقشهی شیطان برای فریب انسان
تطمیع روی طمع. شیطان آمد به آدم گفت: «هَلْ أَدُلُّکَ عَلى شَجَرَهِ الْخُلْد وَ مُلْکٍ لا یَبْلى» (طه/120) میخواهی به تو وادار کنم یک میوهای بخوری که تا آخ باشی؟ آدم هم گول خورد از آن گندم و شجره خورد، ولی راهی که شیطان در آدم نفوذ کرد، گفت: اگر این کار را کنی اینطور میشوی. اینطور میشوی؟ چه پسری سراغ خواستگاری دخترم آمده است؟ هم خوشگل است، هم بابایش کارخانهدار است. ماشین دارد، هو…. یک سوت میکشد و دخترش را به او میدهد. بعد معلوم میشود عجب غلطی کردیم. این پسر اهل شراب است. پسر تارک الصلاه است. پسر فاسد است. من گول خانه و ماشینش را خوردم. کاش روی موکت مینشستیم سالم بود. رفتم دیدم قالی قشنگ دارد، گول قالیاش را خوردم. گاهی وقتها که آدم گول میخورد به خاطر طمع است.
گاهی اسراف است. قرآن میگوید: اسراف آدم را «إِنَّ الْمُبَذِّرینَ کانُوا إِخْوانَ الشَّیاطین» (اسراء/27) اینهایی که ولخرجی میکنند، اینها برادر شیطان هستند. خیلی لقب زشتی است.
اینهایی که در بحثها چانه میزنند. اینها هم از راه چانه زدن. مثلاً دو نفر با هم صحبت میکنند، هی با هم بحث میکنند، بحث میکنند، اینها با هم علاقهشان کم میشود یعنی با محبت مینشینند، با عصبانی بلند میشوند. قرآن میگوید: این جدلها هم شیطان است. «وَ إِنَّ الشَّیاطینَ لَیُوحُونَ إِلى أَوْلِیائِهِمْ لِیُجادِلُوکُم» (انعام/121) شیطان به رفیقهایش الهام میکند برای جدل، بحث…
ابزار کار شیطان چیست؟
1- قمار و شراب؛ دو نفر با نمرهی 13 به هم علاقه دارند. مینشینند یکی برنده میشود و یکی میبازد. این دو نفر نمرهی علاقهشان به هم 13 بود. اما وقتی یکی باخت، آن آقایی که باخته دیگر سیزده درجه برنده را دوست ندارد. اینها با علاقه نشستند، با کینه بلند شدند. چون مثلاً فلان مبلغ ایشان از جیب من خالی کرد. برنده شد! قمار باعث میشود علاقهها قیچی شود. «یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ» (مائده/91) یعنی با علاقهی سیزده درجه با هم مینشینید علاقهی 5 درجه بلند میشوید. ابزار است. و لذا گفتند کسی که سخنچینی میکند، طردش کن. یک کسی آمد گفت: حاج آقا! گفتم: بله. گفت: فلانی پشت سر تو حرف زد. میگویم: به شما چه ربطی دارد؟ چرا برای من نقل کردی؟ سخنچینی معنایش این است. یک کسی پشت سر من بد میگوید، تو به من نقل میکنی. تلفن میکنی بله یک چنین حرفهایی زدند. آخر چرا گفتی؟ خدا میداند این سایتهایی که درست شده خدا میداند این صاحبان سایت، قیامت چه رسوایی دارند بعضی از اینها… یک چیزی که بین دو نفر است برمیدارند روی پشت بام میگذارند. بابا بنده، یک مشکلی با ایشان دارم. یا به نظر تو یک مشکلی دارم. چرا این مشکل را نقل میکنی؟ به تو چه؟ بخشی از عمرها صرف سایتها میشود، حیف! یک اطلاعاتی لازم است. من به اطلاعات لازم حرفی ندارم. اما بسیاری از اطلاعات را بدانی جایی آباد نمیشود، ندانی جایی خراب نمیشود.
7- فساد و فحشاء، ابزار کار شیطان
2- برهنگی، قرآن میگوید: «فَوَسْوَسَ لَهُمَا الشَّیْطانُ» بعد میگوید: «لِیُبْدِیَ لَهُما ما وُورِیَ عَنْهُما مِنْ سَوْآتِهِما» (اعراف/20) از راه برهنگی، انسان پوشیده تحریکش کمتر است. هرچه لختتر شود، برهنهتر شود، تحریک بیشتر است.
3- موسیقی، موسیقی حلال است یا حرام؟ غنا چه؟ هرآهنگی که شما را تحریک کند برای شما مضر است. باید دید این غنا و این آهنگ چه اثری در شما دارد؟ حالا ضرر موسیقی روی مغز چیست آن را من چون تخصص ندارم وارد نمیشوم. اما کتابهای زیادی نوشتند ضرر موسیقی روی مغز و اعصاب. دکترهای مغز و اعصاب نوشتند. آهنگهایی که شما را خواب میکند. آهنگهایی که شما را تخدیر میکند. آهنگهایی که شما را از هدف بازمی دارد. آهنگهایی که شما را به بدمستی، به عیاشی میکشاند. اما در اینکه حالا چه موسیقی حلال است چه موسیقی حرام، این را باید هرکسی از مرجعش بپرسد.
4- لقمهی حرام، قرآن میگوید: «کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالاً طَیِّباً» بعد میگوید: «وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ» (بقره/168) «کُلُوا وَ لا تَتَّبِعُوا» بخورید اما دنبال گامهای شیطان نروید. پیداست یکی از گامهای شیطان لقمهی حرام است.
نقل میکنند که یک حاکم زورگو و طاغوتی یک عالمی را دعوت کرد گفت: یکی از سه کار برای من بکن. یا قاضی در حکومت من شو. یا معلم بچههایم باش. یا یک ناهاری با ما بخور. این عالم فکر کرد گفت: اگر قاضی شوم، این طاغوت است، قاضی طاغوت جرم است. گناه است. گفت: نه قاضی نمیشوم. معلم بچههایت شوم، گفت:
گرگ زاده عاقبت گرگ شود *** گرچه با آدمی بزرگ شود
بچههای طاغوت هم آخرش میشوند… گفت یک لقمهی ناهار پیش تو میخوریم و میرویم. ناهار را که خورد، دید عجب غذای خوبی است. این غذا اثر خودش را گذاشت. گفت: اگر اجازه بفرمایید هم قاضی میشوم، هم معلم بچههای شما. این لقمهی حرام آدم را به اینجا میکشاند.
8- نگاه گناه، تیری از کمان شیطان
5- یکی از راههای شیطان هم نگاه است. «النَّظَرُ سَهْمٌ مِنْ سِهَامِ إِبْلِیس» (کافی/ج5/ص559) حدیث داریم نگاه تیر شیطان است. نگاه که میکنی عاشقش میشوی، دوستش داری، دنبالش میروی. دوستش که داری هی دنبالش کشیده میشوی. از اول «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا» (نور/30) نگاه نکن. ابزار کار شیطان قمار، شراب، ربا، برهنگی، آهنگهای مخدر، لقمهی حرام، نگاه.
راههای خنثی کردنش چیه؟ حالا چه کنیم با شیطان. گفته: «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ» (ناس/1)، «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ» (فلق/1) خودت را به خدا بسپار. بگو: خدایا خودت من را حفظ کن. ایمان، قرآن میگوید: «إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا» (نحل/99) اگر کسی ایمان داشته باشد، شیطان حریفش نمیشود. ایمان بیمه هست. ایمان، دعا، بصیرت، آدم حواسش جمع باشد که این کلک است. این توطئه است. این نقشه است. به چه دلیل من را دعوت کرد و او را دعوت نکرد؟ به چه دلیل به من هدیه داد و به او نداد؟ این نقشه است.
یک کسی در خانهی امیرالمؤمنین را زد، گفت: یک حلوایی هدیه آوردم. حضرت فرمود: «طَارِق» یعنی در خانه را میزنند. «وَ السَّماءِ وَ الطَّارِقِ» (طارق/1) یعنی کوبنده. گفت: این طارق در خانه را میزند، حلوا آورده، فردا یک جنایتی میکند میخواهد در دادگستری و قوه قضاییه در آیین دادرسی، می خواهد وقتی من میخواهم قضاوت کنم، چون او دیشب برای من حلوا آورده، به نفع این قضاوت کنم. فرمود: کور خواندی. علی با حلوا گول بخورد؟ با حلوا گول بخورد؟ گاهی یک نقشه است. آدم اگر بصیرت داشته باشد، گول نمیخورد. استعاذه، ایمان، فکر، دعا، بصیرت… اشاره میکنند وقت تمام شد…
خدایا ما را از گامهای شیطان دور بدار. شیطانهای بینالمللی مثل آمریکا، طرح ها و توطئههایی که علیه اسلام و مسلمین میکشند، توطئهها را خنثی، توطئهگران نااهل را نابود بفرما. به ما بصیرت و ایمان و تقوایی مرحمت کن، که در طرحهایی که کشیده میشود. چه از شیطانهای جنی، چه از شیطانهای انسی، شیطان را قرآن می گوید: «مِنَ الْجِنَّهِ وَ النَّاسِ» (ناس/6) یعنی شیطان هم جنی داریم، هم انسی داریم. انسانهایی که ممکن است معلم باشد، ممکن است نمیدانم تاجر باشد. ممکن است هرکس باشد. ما را از انواع وسوسهها و انواع شیطانها حفظ بفرما. این بحث ملحق به آن دو تا بحث قبل میشود، سه بحث دربارهی شیطان گفته شد. از بحث شیطان رد شویم. خدا ما را برای همیشه از شیطان دور کند.