جایگاه عزاداری در قرآن و روایات
موضوع: جایگاه عزاداری در قرآن و روایات
تاریخ پخش: 27/10/86
بسم الله الرحمن الرحیم
«السلام علیک یا ابالفضل العباس»
بینندگان عزیز بحث را شب تاسوعا میبینند. من امسال یک نامهای نوشتم به هیأتها و دادم به بعضیها که پخش کنند. میخواهم یک خورده از آن نامه که نوشتم، برای شما هم بخوانم به مناسبت عزاداری و اهمیت عزاداری و بعد هم چند دقیقهای راجع به ابالفضل(ع) صحبت کنیم.
نوشتم: «خدمت مبارک مسئولین محترم هیأتهای مذهبی؛ سلام علیکم. بعد از 28 سال گفتگو در تلویزیون در آستانه محرم میخواستم نامهای به شما و همکارانتان بنویسم.
1- گریه چیست؟ گریه نشانهی عاطفه، عشق، سوز، معرفت است. چشمی که اشک ندارد، باید بگرید که چرا گریه ندارد. اشک علامت چهار چیز است. علامت عشق است. علامت عاطفه است. علامت سوز است. علامت معرفت است.
1- ذکر مظلومیت پیشینیان در قرآن
این روضههایی که ما میخوانیم، اول روضه خوان خداست، آنهم برای دختر کافر روضه خوانده است. مسلمانها که دختر را در گور نمیکردند. کفار و بتپرستها در زمان جاهلیت، دخترشان را زنده در گور میکردند. آن وقت خداوند با یک لحن تندی که هیچ کجای قرآن چنین لحنی را شما نمیبینی. میفرماید: «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ» (تکویر/1) ببینید اگر کسی وارد اتاق شد و گفت: اگر چنین شد… ! : اگر چنین شد… ! اگر چنان شد… ! : اگر چنین شد… ! اگر فلان… ! اگر چنین… ! اگر چنان… ! هی میگوید خوب بگو باقیاش را که چیست و با همه اگرها چیست. خداوند تنها سورهای که از این 114 سوره، یک سورهاش را با اگر شروع کرده است. یعنی اگر خاص! «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ» آن وقتی که قیامت به پا میشود و نور خورشید گرفته میشود. «وَ إِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ» (تکویر/2) آن وقتی که ستارهها نورشان را از دست میدهند. «وَ إِذَا الجِْبَالُ سُیرَِّتْ» (تکویر/3) آن وقتی که زمین لرزه میشود و کوه از دل زمین کنده میشود و به حرکت در میآید. «وَ إِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ» (تکویر/4) همه سرمایههای قیمتی را رها میکنندو پا به فرار میگذارند. «وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ» (تکویر/5) آن وقتی که حیوانهایی که از هم فرار میکنند و در دل هم از خطر به هم پناه میبرند. «وَ إِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ» (تکویر/6) آن وقتی که گداختگی مغر زمین بر اثر زلزله، زمین شکافته میشود و داغی وسط زمین به قعر اقیانوسها میخورد و اقیانوسها جوش میآید. «وَ إِذَا النُّفُوسُ زُوِّجَتْ» (تکویر/7) حالا که چی؟ در آن زمان میپرسیم: دختر را چرا زنده در گور کردی؟ خدا دارد بازخواست میکند، فریاد قرآن برای ظلم به یک دختر کافر است. ظلم به یک دختر کافر… تا چه رسد به دختر مسلمان، تا چه رسد به دختر معصوم، تا چه رسد به خود معصوم، تا چه رسد به اولاد فاطمه(س)، تا چه رسد به ابالفضل(ع)، تا چه رسد به زینب کبری(س)… اینقدر ظلم بد است که حتی خداوند اجازه نمیدهد به یک دختر کافر ظلم شود. وقتی که نظام هستی بهم بریزد، نور خورشید گرفته شود، ستارهها بینور شوند، کوهها کنده شوند و راه بیفتد، دریاها جوش بیاید، سرمایهها رها شود، آن وقت چه؟ یک همچنین روزی، «وَ إِذَا الْمَوْءُدَه»؛ «الْمَوْءُدَه» یعنی دختری که زنده در گور میکنند. «سُئلَتْ» (تکویر/8) «بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» (تکویر/9) به چه گناهی کشته شد؟ پس ببینید، اول روضه خوان خداست. این هم فریاد میزند برای ظلم به یک دختر کافر! تا چه رسد به یک دختر مسلمان، تا چه رسد به دختر معصوم، تا چه رسد به خود معصوم!
2- ماجرای اصحاب اخدود در قرآن
مشابه این را هم در سوره بروج داشتیم. که در یکی از زمانها، یک گودی کندند، مؤمنین را در داخل گودی ریختند و سوزاندند و بالای گودی نشستند و بیغیرتانه، بیتفاوت، نشستند و تماشا کردند. مؤمنین جزغاله شدند و اینها همینطور نشستند و بیخیال تماشا کردند. قرآن باز در سوره بروج، این این مظلومیت را دنبال میکند که شما چرا… لحنش هم باز لحن خاصی است. میفرماید که: «قُتِلَ أَصحَْابُ الْأُخْدُودِ» (بروج/4) مرگ بر…! «ُاخْدُودِ» یعنی دره! مرگ بر کسانی که دره درست کردند. آنهم درهای که «النَّارِ ذَاتِ الْوَقُودِ» (بروج/5) درهای که پر از آتش کردند، «إِذْ هُمْ عَلَیهَْا قُعُودٌ» (بروج/6) سر دره نشستند «وَ هُمْ عَلىَ مَا یَفْعَلُونَ بِالْمُؤْمِنِینَ شهُُودٌ» (بروج/7) جزغاله شدن مؤمنین را دیدند، «وَ مَا نَقَمُواْ مِنهُْم» انتقامی از اینها نکشیدند. گناه اینها این بود که ایمان داشتند. یعنی خداوند مظلومان را با این لحن خاص حمایت کرده است.
3- مقایسهی قربانی حضرت ابراهیم و امام حسین (علیهالسلام)
عاشورا! یعنی جمع شویم و بگوییم: «چرا ظلم شد؟» این ظلم به چه کسی شد؟ اصل عزاداری بسیار و خیلی کار مهمی است. خدا در قرآن میگوید که: نگذار یاد ابراهیم فراموش بشود. «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهیم» (مریم/41) پیغمبر! تو باید همیشه یاد ابراهیم را تر و تازه نگهداری! خوب، مگر ابراهیم چه کرد؟ ابراهیم بچهاش را خواباند، چاقو را گذاشت و برداشت و خونی ریخته نشد. اگر یاد ابراهیم باید گرامی داشته شود، پیغمبر ما مأمور است، میگوید: «وَ اذْکُرْ» تو مأمور هستی که یاد کنی ابراهیم را. ابراهیم را یاد کن، نگذار فراموش شود ابراهیم! چه کرده که نباید فراموش ابراهیم شود؟ چاقو را گذاشتند و برداشتند. فقط میخواستم امتحان کنم. خوب خونی ریخته نشد. پس ما باید هر چه میتوانیم کربلا را با… چون در کربلا خون ریخته شد. در مکه خون ریخته نشد. چاقو را گذاشتند و برداشتند و خونی ریخته نشد. فقط به خاطر اینکه آماده شد، آماده شد، برای خاطر آمادگی ابراهیم، قرآن میگوید: این رادمرد تاریخ را باید نامش را گرامی داشت.
«وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مَرْیَم» (مریم/16) یاد مریم را… نگذار مردم مریم را فراموش کنند. (مادر حضرت عیسی(ع)) مریم زن پارسایی بود. منتها معنای مریم یعنی عابده! مریم عبادت کرد. بله! زینب کبری(س) هم غروب عاشورا عبادت کرد. عبادت زینب سختتر از عبادت حضرت مریم است. مریم در فضای امن عبادت کرد و زینب در فضای ناامن. مریم بعد از داغ دیدن عبادت نکرد. یعنی این طور نبود که… حالا نمیخواهیم مقام حضرت مریم را پایین بیاوریم، ولی سختیهایی را که زینب کبری(س) کشید، خیلی فرق میکند با سختیهایی که حضرت مریم کشید. بنابراین اصل عزاداری، بحثی در آن نیست. اصلاً گاهی وقتها قبل از شهادت هم گریه میکردند برای شهید. قبل از شهادت برای شهید گریه میکردند.
یک روز پیامبر(ص) از ماه رمضان تعریف میکرد که ماه رمضان چه ماهی است… ! چه ماهی است… ! چه ماهی است… ! چه ماهی است… ! حضرت علی(ع) بلند شد و گفت: یا رسول الله! بهترین کار در ماه رمضان چیست؟ فرمود: تقوا و ورع! تا نشست، پیغمبر(ص) گریه کرد. گفتند: چرا گریه میکنی؟ گفت: یا علی! بلند شدی و سؤال کردی که بهترین کار در ماه رمضان چیست؟ که من گفتم: ورع! در همین ماه رمضان تو را میکشند. یعنی 30 سال قبل از شهادت حضرت علی(ع) پیغمبر(ص) برای مظلومیت علی، گریه کرد. پس گریه یک چیزی است که برای شهید است.
یک روز امام صادق به شاعری گفت: شنیدم که برای امام حسین شعر میگویی؟ گفت: بله! گفت: بخوان ببینم. شاعر که شعر خواند امام صادق چنان گریه کرد که صدایش در داخل کوچه رفت.
4- دوری از تعصبهای قومی و محلی در عزاداری
منتها خوب این عزاداری که اینقدر خوب است، آفاتی هم دارد. گرچه ما باید اینها را اول محرم بگوییم، ولی چون اوج اینها در تاسوعا و عاشورا است، اشاره میکنم. ما منتظر امام زمان هستیم. امام زمان هم امام کرهی زمین است. کسی که منتظر امام کرهی زمین است، نباید عزاداریش محلهای باشد. یک خرده روحمان را بزرگتر از اینکه هیئت ما، هیئت او، محلهی ما، یعنی از این رودههای تنگی که هستهی انار در آن گیر میکند، روحهای کوچکی که خیلی تعصب محلی دارند، از تعصب محلی بیرون بیاییم. از تعصب محلی بیرون بیاییم. ما برویم در هیئت آنها سینه بزنیم. آنها بیایند در هیئت ما عزاداری کنند. خلاصه عزاداری را قبیلهای نکنید. نه که حالا قبیلهها اگر عزاداری کنند کار بدی است. یعنی گرفتار قبیله نباشند. در قبیلهشان عزاداری کنند، بیرون قبیلهشان هم عزاداری کنند. بنابراین ضمن اینکه عزاداریهای محلی ارزش دارد، اما تعصب روی قبیله و محله آفت است. این یک مورد. فکر رقابت، چشم و هم چشمی نکنیم.
یکی از آفات عزاداریها این ترافیک و سد معبر است. چه نماز میخواهی بخوانی، چه میخواهید عزاداری کنید، از یک طرف خیابان باشد. ممکن است افرادی پرواز داشته باشند. مسافر داشته باشند. زن زائو داشته باشند. بچهی بیمار داشته باشند. قول داده باشند. یک کار حادثهای داشته باشد. پشت دسته عزاداری است، دارد منفجر میشود. منتهی چون امام حسین است زبانش بسته است. چرا ما یک کاری بکنیم، اگر کسی، کسی را در مضیقه قرار بدهد، ایذاء است. خانه پیغمبر میآمدند نهار میخوردند. به جای اینکه بلند شوند و بروند، مینشستند گپ میزدند. پیغمبر دلش شور میزد. اینها نشسته بودند و اختلاط میکردند. بابا، شما نهار خانهی ما بودی، الآن 3 بعد از ظهر است، بلند شو برو. آیه نازل شد. «فَإِذا طَعِمْتُم» غذا خوردید. «فَانْتَشِرُوا» بلند شوید بروید. «وَ لا مُسْتَأْنِسینَ لِحَدیث» ننشینید اختلاط کنید. «إِنَّ ذلِکُمْ کانَ یُؤْذِی» (احزاب/53) «یُؤْذِی» یعنی اذیت میکند. شما مردم آزاری میکنید با این گپ، پس معلوم میشود مردم آزاری سیلی زدن نیست. اگر کسی، کسی را در یک محاصرهای قرار بدهد، مثل اینکه میآیند خانهی پیغمبر گپ میزنند، پیغمبر هم رویش نمیشود بگوید: بلند شو برو. اگر کسی از رو دروایسی مردم استفاده کند، این هم یک اذیتی است.
5- دوری از آزار همسایگان مساجد و حسینیهها
یک کاری کنیم مردم، نسبت به عزاداری، بلندگوی مسجد، خدا آیت الله العظمی فاضل لنکرانی را رحمت کند. بنده خدا، مرجع تقلید مریض بود. گفت: این بلندگوی این خیابان، تا صبح من بال بال زدم. تمام دعاهای الغوث، الغوث را خواندند. بابا، هرکس میخواهد دعا بخواند در مسجد بخواند. چرا باید در جمهوری اسلامی مسجد به جایی کشیده شود، که بندهی آخوند اگر خواسته باشم، خانهام را کنار مسجد بخرم میگویم: صدای بلندگو اذیتم میکند. هرکسی که بمیرد، چهار بار مردم آزاری میشود. فاتحه، هفته، چهلم، سالگرد، برای هر یک مرگی همسایههای مسجد چهار بار اذیت میشوند. اذیت گناه کبیره است. سعی کنیم مردم آزاری در کارمان نباشد. این هم یک مسئله، ترافیک.
مبالغه نگوییم. غلو نکنیم. از اشعار سطحی، در قرآن یک آیه داریم میگوید: «قَوْلاً سَدیداً» (احزاب/70) «سد» یعنی محکم. یعنی حرفهایتان محکم باشد. آبکی نباشد. حرفهایتان محکم باشد. استدلال حرفهای محکم باشد. گاهی وقتها ما یک چیزی میگوییم، استدلال حرفها محکم باشد. کربلا خیلی مهم است. حق الناس مهم است. اجازه بدهید دو تا مسئله راجع به حق الناس و کربلا بگویم. صبح عاشورا امام حسین فرمود: اصحاب بیایید. به مردم هم بدهکار هستید. هرکس به مردم بدهکار است، من راضی نیستم جزء هفتاد و دو تن باشد. برود طلب مردم را بدهد. من راضی نیستم شما جزء یاران حسین باشید، اما به مردم بدهکار باشید. این خیلی مهم است. حق مردم است. یکی دیگر، امام حسین(ع) وقتی وارد کربلا شد، زمین کربلا را خرید. گفت: من نمیخواهم اگر شهید شوم خون من در زمین مردم، شهید بشود. حق الناس مهم است. بابا، گوش مردم، روح مردم، خواب مردم، حق الناس است. بیخود طبل زدن، بیخود اذیت کردن، بیوقت خواندن، ما باید مواظب باشیم، اشعارمان اشعار سطحی نباشد. از ابزار موسیقی و ریتمهایی که در شان عزاداری نیست استفاده نکنیم. آخر هر ظرفی برای یک چیزی است. شما اگر یک چای را در آفتابه بریزند، حاضر هستی بخوری؟ آفتابه برای چای نیست. این ابزار، ابزار موسیقی است. شما ابوالفضل هم، امام حسین هم در این ابزار آوردید. اینها از آفات است.
6- رعایت مسائل بهداشتی در عزاداریها
مسائل بهداشتی؛ نذر کردم شتر و گوسفند جلوی هیئت بکشم. «بسم الله الرحمن الرحیم» نذر شما باطل است. شما میتوانی نذر کنی خیابان را خونی کنی؟ نذر کردم پای مردم خونی شود. اصلاً نذرت غلط است. مثل اینکه شما نذر کنی سرت را به دیوار بزنی. اصلاً غلط است. نذر غلط است. نذر باید در یک کار درست باشد. من نذر کردم خیابان را خونی کنم. غلط است. من نذر کردم پای مردم خونی شود. غلط است. من نذر کردم یک جایی تکیه بزنم که راه بندان شود. اصلاً نذر غلط است. این کارها باید مواظب باشیم که این عزاداری به این چیزها گرفتار نشود و مسائل بهداشتی و این حالا… اشعاری که خوانده میشود یا زبان حال باشد، یا زبان قال. یا زبان حال باشد. یعنی میارزد که یک چنین حرفی زده بشود. یا خود امام گفته باشد، یا حال و هوایش، حال و هوای این است.
7- عدم سوء استفاده از اصل شفاعت در عزاداریها
در عزاداریها چراغ سبز به مردم نشان ندهیم که بله ما همه غرق گناه هستیم و یک حسین داریم. شما یک روز بیا قمه بزن، سینه بزن، همهی کارهایت درست میشود. این خبرها نیست. امام حسین که نیامده قرآن را به هم بریزد. قرآن میگوید: «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شرّاً یَرَهُ» (زلزال/7) ذرهای خیر و شر حساب و کتاب دارد. شما غرق گناهی یک مرتبه یک سینه بزن تمام! یعنی امام حسین آمده یک دکان در مقابل خدا باز کرده خدا گفته: خلاف نکنید. امام حسین گفته: خلاف کن، سینه بزن، تمام میشود. البته امام حسین شفاعت میکند، و ما هم به شفاعت امام حسین معتقد هستیم. اما معنایش این نیست، که کسی این کار را توجیه همهی خلافهایش قرار بدهد. چراغ سبز به گناهکار نباید نشان داد.
8- درسهای کربلا برای زندگی امروز
یک کاری امام حسین کرد. بوی این کار به مشام امام خورد. الآن قصهی کربلا، قصهی روز ما است. آمریکا میتواند با کشورهای ضعیف چه کار بکند؟ 1- محاصرهی اقتصادی، کربلا گفت: برو دنبال کارت! محاصرهی اقتصادی چست؟ شما آب را هم روی ما ببندید ما زیر بار نمیرویم. محاصرهی اقتصادی جواب کشورهای ضعیف است در مقابل ابرقدرتها. محاصرهی اقتصادی شما قطار به ما نمیفروشید. هواپیما به ما نمیفروشید. ده قلم، صد قلم جنس به ما نمیفروشید. ولی آب خوردن که نمیتوانید بفروشید. محاصرهی اقتصادی اوجش در کربلا بود. آب هم ندادند. ولی زیر بار نرفتند.
محاصرهی نظامی، برو دنبال کارت! سی هزار نفر، هفتاد و دو نفر را در محاصره قرار گرفتند و زیر بار نرفتند. کربلا یعنی محاصرهی اقتصادی دیگر اثر ندارد! محاصرهی نظامی، دیگر اثر ندارد. کربلا گفت: خون بر شمشیر، پیروز است. همین پیام که امام فرمود: کربلا به ما ثابت کرد، خون بر شمشیر پیروز است. این رمز موفقیت جمهوری اسلامی شد، نسیمی از جمهوری اسلامی به سید حسن نصرالله خورده، سید حسن نصرالله میگوید: والله قسم قدرت اسرائیل از تار عنکبوت ضعیفتر است.
شب تاسوعا است. ابوالفضل وفاداری کرد. من امروز نگاه میکردم، راجع به حضرت ابراهیم چند تا کلمه هست، که میفرماید، خدا در قرآن به ابراهیم چند تا کلمه گفته است: حلیم، بصیر، مخلص، قانت، شاکر، صدیق، صالح، قوی، مومن، محسن، وفادار، خلیل، امام، اسوه، امت، عابد، حنیف، مسلم، لقبهای مختلفی دارد. ولی همهی لقبهایش هر چندتا در یک آیه آمده است. یک آیه داریم، فقط یک صفت آمده. میگوید: «وَ إِبْراهیمَ الَّذی وَفَّى» (نجم/37) ابراهیم وفادار بود. یعنی وفا معلوم میشود وزنش، یک وزنی است که به همهی صفتها میچربد که کلمهی وفا در یک آیه آمده است. گاهی پنج تا، چهارتا کمتر، بیشتر صفتها آمده است. اما وفای ابراهیم «وَ إِبْراهیمَ الَّذی وَفَّى» دیگر چیزی نمیگوید. ابراهیم(ع) وفادار بود. ابوالفضل وفادار بود. (عصر تاسوعا امان نامه برای ابوالفضل آوردند. امان نامه را رد کرد. امان نامه را رد کرد. من حسین را رها کنم کجا بیایم؟ «وَ إِبْراهیمَ الَّذی وَفَّى» ابراهیم(ع) وفادار بود. وفادار بود. فرمود: به خدا قسم، دستهایم را قطع کنید از دینم دست برنمیدارم. آدمی هم که اگر یک شانه تخم مرغ ضرر کند، به کائنات فحش میدهد. آدم هست که اگر یک چیزی جابهجا بشود، یک چیزی تلخ و شیرین بشود، یک مسئلهی تلخ، زبانش را باز میکند، همه چیز میگوید. ابوالفضل، همین امروز ابوالفضل به درد ما میخورد. یعنی چه؟ آب را آورد یاد بچههای برادر افتاد نخورد. یعنی شما یاد این بیفتی که گاز قطع شده شیر گازت را ببند. ابوالفضل معنایش این است. آب را آورد، یاد تشنگی بچهها افتاد، نخورد یعنی شما میخواهی استخرت آب گرم داشته باشد. میخواهی نمیدانم همهی حمام و دوش و تمام راهرو و میخواهی تمام زندگیات گرم باشد، یاد این بیفت که بعضی از مناطق گاز ندارند خاموش کن. یکی را خاموش کن. یک لامپ را خاموش کن. امان نامه آمد، نگرفت. (یا ابوالفضل(ع) تو وفادار بودی. خطراتی جلو است که ممکن انسان دست بکشد. امروز قبول دارد، خیلی از مسلمانها وفادار نبودند. تا امام هفتم را قبول داشتند. میدانید چرا؟ امام هشتم که به امامت رسید، یک خرده پول نزدش بود. دید اگر بگوید: بعد از امام هفتم امام رضا امام هشتم است باید پولها را به امام هشتم بدهد. از او ل گفت: بابا اصلاً ما بعد از امام هفتم دیگر امامی نداریم. هفت امامی شدند. چرا؟ برای اینکه پولها را بردارد بخورد. گاهی انسان حاضر است، یک کسی را بگوید: آقا من این را قبولش ندارم، برای اینکه متاسفانه! مقلد یک آقا است. منتها این آقا میگوید: اینجا باید خمس بدهی. میگوید: ببخشید، حاج آقا یک آقا سراغ نداری که من به فتوای او باشم که، اصلاً دنبال یک مرجع میگردد که بگوید: آقا نماز صبح نخوانید. میگوید: قربانش بروم. این آقای خوبی است. یعنی ما وفادار نیستیم. حاضر هستیم مرجع خودمان هم عوض کنیم به خاطر اینکه… یک مرجع مثلاً میگوید که: این چیز، مثلاً خمس دارد یا خمس ندارد. وفاداری. «السلام علیک یا ابوالفضل(ع)»
خدایا به آبروی ابوالفضل(ع) که تا زنده بود، اهل بیت راحت خوابیدند، سقا بود ولی با لب تشنه، امان نامه آمد گفت: شمشیر، از امان نامه بهتر است. خدایا به آبروی ابوالفضل(ع) قسمت میدهیم ما را نسبت به دین، نسبت به حضرت مهدی (عج)، نسبت به انقلاب، نسبت به نظام اسلامی، نسبت به قرآن، نسبت به همهی نعمتهایی که به ما دادهای، خدایا ما را وفادار قرار بده. ایمانی به ما بده که هیچ حادثهای ما را از دین جدا نکند. زیارتش را با معرفت نصیب همهی آرزومندان بفرما.