جایگاه زن در اسلام
2- ستایش خداوند از زنان پاکدامن و فداکار
3- بزرگداشت فداکاری هاجر در مراسم حج
4- حمایت از دختران مظلوم در قرآن
5- دوری از تحریک دیگران در سخن گفتن
6- حجاب، حافظ عشق و علاقه همسران به یکدیگر
7- حجاب، حافظ سلامت روانی جامعه
موضوع: جایگاه زن در اسلام
تاریخ پخش: 02/05/92
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث ما خانواده در قرآن بود. آیاتی را شنیدید و تفسیر شد و اما بحث نیم ساعت امشب. اول اینکه اسلام برای زن، خیلی ارزش قائل شده است. زن میتواند به جایی برسد که خدا بگوید: من تو را انتخاب کردم. همانطور که به مریم گفت: «إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلى نِساءِ الْعالَمینَ» (آلعمران/42)، «اصْطَفاکِ» مصطفی یعنی انتخاب شده. مریم من تو را انتخاب کردم. یعنی تا اینجا زن ظرفیت دارد.
1- الطاف غیبی به زنان مؤمن
زن میتواند یک الطاف غیبی را از عالم غیب دریافت کند، اگر زن الهی شد. حضرت زکریا به مریم گفت: نماز که میخوانی کنار سجادهات یک غذاهایی است، این غذاها از کجاست؟ این میوهها، میوهی فصل نیست. سردخانه و یخچال و فریزر هم که نبوده است. این میوه برای این فصل نیست، این میوهها کجا بوده است؟ «کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقا» (آلعمران/37) هروقت وارد میشد میدید کنار محراب مریم، رزق است. «قالَ یا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هذا» گفت: ای مریم این میوهها از کجاست؟ «قالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» گفت: میوهها از طرف خداست. یعنی میوهها غیبی است. یعنی زن میتواند منتخب خدا باشد، و رزق ویژهی غیبی دریافت کند.
زن میتواند در یک شرایطی مورد الهام قرار گیرد، نه وحی. بین الهام و وحی فرق است. وحی مخصوص انبیاء است. الهام یعنی یک جرقهای به ذهنش بیفتد. منتهی آن زنهایی که حساب شده هستند. فردا هر زنی بلند نشود بگوید: به من الهام شده است. مگر ندیدی قرائتی در تلویزیون گفت: به زنها الهام میشود. این الهامها، یک در هزار هم شاید راست نباشد. دکان است. اگر کسی مثل مادر موسی شد، آن الهامش الهام است. قرآن میگوید: به مادر موسی الهام کردیم. «وَ أَوْحَیْنا إِلى أُمِّ مُوسى أَنْ أَرْضِعیه» (قصص/7) به مادر موسی الهام کردیم برای حفظ جان بچه، چه کن.
زن میتواند در خانهی طاغوت باشد، اما علیه طاغوت باشد. اینطور نیست که حالا ما چون سر سفرهی شوهرمان هستیم، مجبور هستیم به حرف شوهرمان گوش بدهیم. شوهر نااهل است، فرعون است، اما زن 180 درجه ضد شوهرش است. هرچه شوهرش میگفت، او ضدش را انجام میداد.
یک نفر میگفت: من با زنم در عمرم دعوا نکردم. اختلاف پیدا نکردم. گفتیم: چطور؟ گفت: هروقت من خانه میآیم، خانم من نیست. هروقت هم خانم من میآید، من نیستم. بنابراین هیچوقت اختلاف پیدا نکردیم.هرچه فرعون میگفت، زن ضدش بود. پس میشود زن در خانهی فاسد باشد و ذرهای رنگ فساد نگیرد.
2- ستایش خداوند از زنان پاکدامن و فداکار
زن میتواند به جایی برسد که خدا از او تعریف کند. خدا ستایشگر این خانم باشد. فرمود: «وَ أُمُّهُ صِدِّیقَه» (مائده/75) مادر عیسی زن صدیقی بود. صدیق میدانید یعنی چه؟ صدیق از صدق است. صدق یعنی راست، صادق یعنی راستگو. صدیق یعنی همهاش صداقت است. فکرش، زبانش، عملش، همه صداقت دارد. بعضیها زبانشان راست میگوید، عملش دروغ میگوید. صدیق به کسی میگویند که تمام وجودش صداقت باشد. یعنی انگار کلک در او خلق نشده است. خدا ثناگوی یک خانم میشود، «وَ أُمُّهُ صِدِّیقَه».
یکی دیگر، زن میتواند به جایی برسد که خدا به پیغمبرش بگوید: از این خانم ستایش کنید. «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ مَرْیَم» (مریم/16) پیغمبر نگذار مریم فراموش شود. تاریخ مریم را برای مردم بگو. این مریم خانم عزیزی است باید نامش… مثل اینکه خدا به پیغمبر میگوید: «وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ» (شرح/4) من نام تو را گرامی داشتم، همینطور که من نام تو را گرامی داشتم، تو نام این خانم را گرامی بدار.
اصلاً حضرت موسی را چند تا زن اداره کردند. یکی مادر موسی بود که زایید و بچه را شیر داد و در جعبه گذاشت و به امر خدا در دریا انداخت. توکل به خدا کرد، به فرمان خدا این کار را کرد. یکی خواهر موسی بود که دنبال این رودخانه رفت، ببیند وضع این صندوق چطور میشود. و آمد و یک دلالی کرد و این بچه را به مادرش رساند. یکی زن فرعون بود، که وقتی فرعون میخواست موسی را بکشد، زن با نهی از منکر رأی او را زد و جلوی جنایت او را گرفت. یکی هم دختر شعیب بود که همسر موسی شد. در زندگی حضرت موسی، مرد یکی بود، هارون برادرش. اما چهار تا زن بود. یکی مادرش، یکی خواهرش، یکی زن فرعون، یکی همسر خودش. مادر و خواهر و همسر و یکی هم زن فرعون! حدود هزار تا آیه در قرآن داریم راجع به بنی اسرائیل و ماجرای موسی. معرکه گردان این حرکت موسی چهار تا خانم بودند.
زن میتواند آیت الهی باشد. خدا به مریم میگوید: تو و پسرت آیت الله هستید. یعنی نشانهی عظمت و قدرتنمایی خدا، «وَ جَعَلْناها وَ ابْنَها آیَهً لِلْعالَمینَ» (انبیاء/91)، «وَ جَعَلْناها» مریم را قرار دادیم و پسرش عیسی، هردو آیت الله، «آیَهً لِلْعالَمینَ» یعنی نشانهی قدرنمایی خدا برای کل جهانیان.
زن میتواند به جایی برسد که دیوار کعبه به افتخارش و به افتخار بچهاش شکافته شود. مادر… بگویید… امیرالمؤمنین، این مادر حامل چه بچهای است، که دیوار سخت برای او شکافته میشود؟
3- بزرگداشت فداکاری هاجر در مراسم حج
یک زن کنیز میتواند یک کاری کند که در طول تاریخ خدا به همهی پولدارهای کرهی زمین میگوید: مکه بروید، سعی صفا و مروه، جای این خانمی که برای آب له له میزد، همهی شما آنجا له له کنان، هروله کنان، سعی صفا و مروه کنید. بعد میگوید: «فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ» (بقره/158) من میخواهم، تشکر کنم از آن خانم برای اینکه یاد آن خانم زنده بماند، خدا گفته: «فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ» کجا شاکر گفته است؟ در سعی صفا و مروه. بعضی از کسانی که مکه نرفتند در جریان باشند. کنار کعبه یک خیابان سرپوشیده است، حدوداً چهارصد متر. حاجیها که مکه میروند هفت بار باید این چهارصد متر را حرکت کنند. یعنی هفت تا چهارصد متر. در این چهارصد متر، یک چهل متر است که رفتن حاجیها باید با هیجان باشد. یعنی باید هیجانی بدوند. یعنی تیزتر و تندتر و با حرکت شانه و این رقمی بدوند، هیجانی بدوند. خدا میگوید: حاجیها هرکس مکه میرود، چه برای حج، چه برای عمره، باید آنجا سعی کند. بعد میگوید: خدا میخواهد تشکر کند. سعی صفا و مروه چه کار به تشکر دارد؟ میگوید: چون یک خانمی اینجا به دنبال آب میدویده است، من میخواهم یاد آن خانم را در طول تاریخ گرامی دارم. یعنی خداوند با واجب کردن سعی صفا و مروه و مستحب کردن هروله و هیجان، آن چهل متر و چهارصد متر، من میخواهم با آن نمایش یاد آن خانم را زنده نگه دارم. «فَإِنَّ اللَّهَ شاکِرٌ» زن این است. حالا هر زنی به آن مقام نزدیکتر است ارزشش بیشتر است. هرچه فاصلهاش بیشتر است، ارزشش کمتر است.
4- حمایت از دختران مظلوم در قرآن
یکی از مسائلی که در قرآن هست، میگوید: حتی از دختر مظلوم مشرک باید حمایت کرد. مسلمانها که دختر در گور نمیکردند. بت پرستها این کار را میکردند. اما خداوند با یک لحن خاصی میگوید: چرا به این دخترت ظلم میکنی؟ بابا مشرک است، مشرک باشد. انسان که هست. چرا به این دختر ظلم کردی، دختر را زنده در گور کردی؟
«إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ» (تکویر/1) آن زمانی که نور خورشید گرفته شود. «وَ إِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ» (تکویر/2) ستارهها بینور شوند. «وَ إِذَا الجِْبَالُ سُیرَِّتْ» (تکویر/3) کوهها از دل زمین کنده و به حرکت دربیایند، «وَ إِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ» (تکویر/4) سرمایهها رها شده و مردم پا به فرار بگذارند. «وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ» (تکویر/5) حیوانات وحشی محشور میشوند یا در دل هم میروند. «وَ إِذَا الْمَوْءُدَهُ سُئلَتْ» (تکویر/8) در آن زمان از دختر زنده به گور سؤال میشود. «سُئِلَت» سؤال میشود. «بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» (تکویر/9) چه گناهی کرده بود؟
این وهابیها به ما میگویند: روضهخوانی غلط است. میگوییم: اول روضهخوان خود خداست. آن هم برای دختر مشرک مظلوم. مسلمانها که دختر در گور نمیکردند، بت پرستها بودند. دختر بت پرست چون به او ظلم شده است، خدا میگوید: «بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» آنوقت ما برای حضرت رقیه روضه نخوانیم، که دختر امام حسین و یتیم، به چه گناهی باید در خرابهی شام از بین برود؟ شما چه دینی دارید؟ وهابیها شما که مدعی اسلام هستید به دروغ. تو اگر مسلمان هستی قرآن میگوید: «وَ إِذَا الْمَوْءُدَهُ سُئلَتْ» باقیاش را هم شما بگویید… «بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ» دختر چه گناهی کرده بود؟ خدا برای دختر مشرک دلسوزی میکند، آنوقت برای دختر مؤمن دلسوزی نکنیم. از مظلوم باید دفاع کرد. هرجای عالم مظلوم است باید دفاع کرد. کار نداریم شیعه یا سنی. شیعه باشد باید بیشتر حمایت کنیم، اما سنی هم مسلمان است. اصلاً بودایی باشد، هرکجا مظلومی هست، دفاع از مظلوم واجب است. دلیل، «وَ إِذَا الْمَوْءُدَهُ سُئلَتْ، بِأَىِّ ذَنبٍ قُتِلَتْ»
آقا کشور ما این همه گرفتاری دارد، این همه فقیر دارد، درست است ما مثلاً به فلان کشور نفت بفرستیم یا نمیدانم چه بدهیم؟ این قرآن است و ما هم همه مسلمان هستیم. میگوید: زکات را که گرفتی، بخشی را به مسلمانهای فقیر بده، بخشیاش را هم به بیگانهها بده. نماز هم نمیخواند، به او بده. چرا به او دادی؟ «وَ الْمُؤَلَّفَهِ قُلُوبُهُم» (توبه/60) قرآن میگوید: دلش به اسلام جذب شود.
همین غذای امام رضا(ع) اگر به یک آدمی بدهید که اصلاً امام رضا را قبول ندارد. بگویید: تو امام رضا را قبول نداری، ولی این غذایش است. این غذای امام رضا را بخورد، نمکگیر میشود. خدا اول میگوید: «کُلُوا مِنَ الطَّیِّباتِ» بعد میگوید: «وَ اعْمَلُوا صالِحا» (مؤمنون/51)، اول میگوید: نعمتهای مرا بخورید، بعد میگوید: عبادت کنید. قرآن آخرش میگوید: «فَلْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ» (قریش/3) مردم باید عبادت کنند کعبه را، میگوییم: چرا؟ میگوید: «الَّذِى أَطْعَمَهُم مِّن جُوعٍ» گرسنه بودی، تو را سیر کردم. «وَ ءَامَنَهُم مِّنْ خَوْفِ» (قریش/4) اینکه انسان همینطور روحش تنگ باشد، نه ما تا… اینطور نیست. هم باید به فقرای داخل داد، هم به محتاجین خارج. قرآن اینطور میگوید. میگوید: زکات را تقسیم بر هشت کنید. سهمی برای فقرا، سهمی برای مساکین، سهمی برای که… سهمی برای که… یک سهم هم بده به آنهایی که دین ندارند. آخر برای چه؟ از مؤمن بگیریم و به بیدین بدهیم. میگوید: بله، از مؤمن بگیر، زکاتش را، مالیاتش را بده، بخشی از مالیات، نه همه را به بیدین بده. وقتی او خورد، ایجاد محبت میشود. تمام کارهایی که محبت را زیاد میکند در اسلام یا واجب است، یا مستحب است.
سوغاتی، گران نه ولو سوغاتی ارزان، یک تسبیح ارزان، یک سجاده ارزان، یک مهر کربلا، سوغاتی محبت را زیاد میکند. همین امام رضا عید غدیر که میشد در خانهی دوستانش انگشتر و عطر میفرستاد. میگفت: باید بفهمند عید غدیر است. مشهد آمدیم، بندر عباس که نرفتیم. فرق میکند بین مشهد و بندرعباس. بعضیها از عمره که میآیند شب میخوابند صبح میروند سر کار، اصلاً نمینشینند. فکر میکنند زرنگ است. ما شب آمدیم و صبح هم سر کار رفتیم. باسمه تعالی کار بیخودی کردی! اسلام میگوید، مکه رفتی باید یک ولیمهای بدهی. واجب نیست ولی جز شئون است.
یک جایی ما را دعوت کردند، عروس آورده بودند، نان و پنیر و هندوانه دادند. اول انقلاب بود. بعد هم گفتند: ما میخواهیم زهد اسلامی را… گفتم: این زهد نیست. این نفهمی است. این دختر وقتی متولد شد، اسلام گفت: به افتخار او یک گوسفند عقیقه کن. این دختر زمانی که هیچی نداشت، یک گوسفند به احترامش عقیقه شد. حالا که عروس شده، با سواد شده، با جهازیه آمده، تو نان و پنیر و هندوانه میدهی؟ این خل بازیها چیه؟ مکه حساب دارد. کربلا، مشهد حساب دارد.
آدم در مشهد باید حواسش را بیشتر جمع کند. اگر قرار است زبان ما هرچه میخواهد میگوید، خوب در شهر خودمان هم که اینطور بود. به احترام مکان، به احترام زمان، سیدها به احترامی که فامیل پیغمبر هستند باید بیشتر تقوا داشته باشند. آخوندها باید تقوایشان بیشتر از آدمهای عادی باشد. تو لباس پیغمبر را پوشیدی. این حرفهایی که میزنی دلیلش چیست؟ دلیلش این آیه است. خدا به پیغمبر میگوید: «یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساء» (احزاب/32) ای زنان پیغمبر، حساب شما با باقی خانمها فرق میکند. شما زن پیغمبر هستید. کسی که زن پیغمبر است، اگر خلاف کند خلافش دو برابر حساب میشود. آیهی قرآن میگوید: دو برابر. زن پیغمبر وصل به پیغمبر است. آخوند وصل به دین است. سید وصل به ائمه است. یک آدم تحصیل کرده این همه تحصیل کرده، باز هم حرفهایی که میزند بابا این حرفها در شأن شما نیست. پدر بزرگ آخر ریشت سفید شده، این حرفها اندازهی دهان شما نیست. دیگر شما پدر بزرگ هستی، نباید این رقمی حرف بزنی. برادر بزرگتر، یک خرده باید حریم قائل شویم.
5- دوری از تحریک دیگران در سخن گفتن
از مسائلی که باید عنایت داشته باشیم این است که حجاب زنها مقدارش چقدر باشد. مقدارش را در رساله به مرجع مراجعه کنید. آنچه مهم است عدم تحریک است. ما چند رقم تحریک داریم، همه هم در قرآن آمده است. گاهی با سخن، گاهی با کرشمه دختر حرف میزند. طوری تلفن میکند، طوری حرف میزند، طوری نامه مینویسد، کرشمه، قرآن میگوید: تحریک با کرشمه ممنوع! «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَض» (احزاب/32) یعنی نازک حرف نزنید، آن کسی که مریض است، هوسباز و عیاش است، دلش به سمت شما طمع کند. تحریک با بیان.
به امیرالمؤمنین گفتند: پیغمبر به زنها سلام میکند، شما چرا سلام نمیکنی؟ حضرت علی، امیرالمؤمنین فرمود: من سی سال از پیغمبر کوچکتر هستم. من نگران هستم به یک خانمی سلام کنم. خانم نازک جواب مرا بدهد، دل علی بلرزد. اوه اوه اوه… امیرالمؤمنین با آن ایمانش میگوید: نگران هستم تحریک شوم. حالا ما هم همینطور قاطی هم مینشینیم و دختر و پسر را در دانشگاه قاطی هم میکنیم، بعد هم یک اتاق درست میکنیم اسمش را میگذاریم دفتر اسلامی کردن دانشگاه. در ان دفتر را ببند، دخترها صبح دانشگاه بیایند و پسرها عصر! شما اینها را قاطی میکنید، دیگر چیزی نمیماند که شما میخواهید اسلامیاش کنید. آتش و پنبه را کنار هم گذاشتید بعد در اتاق نشستی که به نظر شما جهانبینی مقدم بر ایدئولوژی است یا ایدئولوژی مقدم بر جهانبینی است؟ خواب هستید یا مردم را خواب میکنید؟ بله جاهایی که استاد نیست، ضرورت است، در یک کلاس بنشینند، اما وقتی «ما شاءَ اللَّه» دهها هزار استاد دانشگاه داریم، کلاس هم داریم، استاد هم داریم، دلیل نمیشود که اینها را تنگ هم بنشانیم.
تحریک با لباس، آیهاش چیست؟ قرآن میفرماید: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى» (احزاب/33) طوری لباس نپوشید که جلوهگری کنید. لباسهایتان به مردم چشمک بزند، که مرا ببینید، مرا ببینید.
تحریک با نگاه. «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِم» (نور/30) نگاهت به خانم خورد، ادامه نده و چشمت را پیش کش. به خانمها هم میگوید: خانم، نگاهت به مرد خورد این نگاه را کش نده، کمش کن و پیش کش.
تحریک با آهنگ. قرآن فرمود: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَری لَهْوَ الْحَدیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» (لقمان/6) اهنگها ممکن است انسان را تحریک کند.
تحریک با اختلاط و قاطی هم بودن. زن سر کلاس بیاید، کلاس زن با کلاس مرد فرق میکند. در بهداری بیاید. زن باید کار کند ولی آیا حتماً باید مخلوط شویم.
تحریک با فیلم، انواع تحریکها، ببین غریزهی جنسی و شهوت جدی جدی است. شهوت خیلی جدی است. ماه رمضان هم سرش نمیشود. حاجی و عمامه هم سرش نمیشود. در همین حرم امام رضا یک پدری آمد نزد من گفت: آقای قرائتی در تلویزیون بگو: جوانها بیحیا شدند. گفتم: چه کردند؟ گفت: محرم و صفر میخواهد عروسی کند. گفتم: اینجا حرم است، این هم امام رضا است. راستش را بگو. تو خودت محرم و صفر حمام نمیروی؟ گفت: چرا. گفتم: اگر بناست حیا کنی تو پیرمرد حیا کن. تو حیا نمیکنی به پسرت میگویی: حیا کند. چیزی که حلال است، حلال است، چرا بیخود حلال خدا را حرام میکنی؟ یک سری از حرامهایی که انجام میشود به خاطر این است که ما حلالها را حرام میکنیم.
6- حجاب، حافظ عشق و علاقه همسران به یکدیگر
شهوت مثل گاز است. گاز اگر از مسیر خودش در چراغ رفت، غذا می پزد، اما اگر از مسیر خودش نبود، انفجار را به وجود میآورد. شهوت از مسیر خودش تولید نسل است. آرامش است، تقوا است، عبادت است. اگر از مسیر خودش نبود، انفجار است. پدر و مادرها باید کمک کنند. و اما فکلیها، بد حجابها و آرایش کردهها، من یک سؤال از این خانم ها میکنم هرکس توانست جواب مرا بدهد، جایزهی سنگینی به او میدهم. به هر خانم فکلی میخواهم بگویم. خانم راستش را بگو. دوست داری شوهر تو چشمش به خانم دیگر هم باشد. یا دلت میخواهد تمام عشق شوهرت به شما باشد؟ همهی زنهای فکلی و غیر فکلی، با حجاب و بیحجاب همه میگویند: نه، ما دوست داریم شوهر ما تمام عشقش متمرکز بر ما باشد. میگوییم: خوب خانم اگر تو دوست داری شوهر تو تمام عشقش به تو باشد، چرا با این قیافه بیرون آمدی؟ با این قیافه بیرون میروی، چشم مردها را به خودت جذب میکنی، تمرکز عشق مردها را نسبت به همسرش کم میکنی. این مردی که به تو نگاه میکند، اگر تو را با این قیافه نمیدید تمام عشقش به خانم خودش بود. خانمهای بیحجاب از نظر عقلی هیچ جوابی ندارند بدهند. یعنی کاری به دین نداریم. اصلاً دین را کنار بگذارید. ما میگوییم: خانم آیا میل داری شوهر شما علاقهاش همه رو به تو باشد، یا بخشی از علاقهاش جای دیگر باشد؟ میگوید: نه نه نه! همهی علاقهی شوهرم به من باشد. یک لحظه هم به کس دیگری علاقه نداشته باشد. میگوییم: همانطور که تو دوست داری تمام علائق شوهرت به تو باشد، یک درصدش هم نمیخواهی به دیگران باشد، با این قیافه که بیرون میآیی یعنی چه؟ یعنی مردم دنیا یک چند درصد از علاقههایتان را به من متوجه کنید. چطور تمرکز علاقهی شوهرت را میخواهی؟ تمرکز علاقهی شوهر خانمهای دیگر را نمیخواهی؟ همانطور که تو دوست داری تمام هدف شوهرت شما باشی، زنهای دیگر هم دوست دارند تمام حواس شوهرشان به آنها باشد و تو با این قیافه حواس مردم را پرت میکنی. این یک نکته است. بیحجابی و بد حجابی اگر شرعاً جایز هم باشد، از نظر عقلی جایز نیست. خودتان را حراج نکنید، به مردها عملاً چشمک نزنید که بیایید مرا ببینید. مردی که تو را دید علاقهاش نسبت به خانمش کم میشود. همینطور که تو نمیخواهی علاقهی شوهرت کم شود، زنهای دیگر هم نمیخواهند علاقهی شوهرشان به آنها کم شود و تو کم میکنی. این یک مورد. هیچکس نمیتواند این حرفها مرا جواب بدهد.
2- این کشورهایی که آزادی هست، آزاد آزاد آزاد هستند، سؤال کنیم. چون من تقریباً همهی دنیا را گشتهام. آمریکا، کانادا، اروپا، بارها شرق و غرب را گشتهام. حرف حرف منطقی است و هیچکس نمیتواند جواب بدهد. افطاری خوشمزهتر است یا نهار؟ لطفاً با هم بگویید. محکم بگویید. افطاری… چرا افطاری خوشمزهتر است؟ چون خودت را نگه داشتی. آدمی که چند ساعت خودش را نگه داشت، افطاری برایش خوشمزه است. همین قصه راجع به همسر هم هست. اگر نسبت به دختر مردم، خانم مردم خودت را نگه داشتی، خانمت برایت خوشمزه است. اگر کسی هیچزنی را نبیند جز خانمش، نمره خانمش برایش بیست است. حتی اگر شکل زنش ده باشد، نمرهاش بیست است. چون کس دیگر را ندیده است. اما اگر آدم راه میرود، یک انگشت از آن خورده، مثل حلوای نذری، انگشت، انگشت، یک پسته خورد. یک آجیل خورد، یک مغز بادام خورد، یک خرده تخمه شکست. یک بستنی خورد. اگر آدم هی راه میرود و یک چیزی میخورد، این وقتی سفره پهن میشود اشتهای لازم را ندارد. فقط خانم خودتان! افطاری خوشمزهتر است چون آدم خودش را نگه داشته است. آدم اگر خودش را نگه دارد، خانمش برایش نمرهاش بیست است.
حتی اگر بیحجابی حلال باشد، به این دو دلیلی که من گفتم، حجابتان را حفظ کنید. مردهای با غیرت، جوانهای با غیرت، به خواهرشان، به خانمشان بگویند: خودت را نشان دیگران نده. البته زن دلش میخواهد، آرایش جزء نژاد زن است. اصلاً نژاد زن این رقمی است که میخواهد نشان بدهد، خدا این را میداند. «أَوَ مَنْ یُنَشَّؤُا فِی الْحِلْیَهِ وَ هُوَ فِی الْخِصامِ غَیْرُ مُبینٍ» (زخرف/18) «یُنَشَّؤُا فِی الْحِلْیَهِ» یعنی زن ذاتش آرایش است. منتهی میگوید: خوب، آرایش میخواهی بکنی بکن، اما این آرایش را بگذار برای… «وَ لا یُبْدینَ زینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِن» (نور/31) آرایش بکن، فقط برای شوهرت. پس زن باید به آرایشش برسد چون جزء ذاتش است. منتهی مسیر آرایش محارم باشد.
در خانهها هم به هوای پسرعمو و پسر خاله و اینها، بالاخره در خانهها هم، ولو فامیل است سر سفرهی افطاری، و حتی در روضهها، آنجا هم خیلی وقتها از مرز شرع خارج میشویم. البته حجاب برای مرد هم لازم است. در خانهای که دختر بزرگ است، شما حق نداری لباس تنگ بپوشی. شرت پا کنی. خوب خواهرم بزرگ است. به همان دلیل که پای خواهر در شما اثر میگذارد، پای برادر هم در خواهر اثر میگذارد. مردها هم باید حجابشان را درست کنند. با زیر پیراهنی رکابی بدنهایی که جوان است، با این لباسهای نازک نگوید: خواهرم است. خواهرت باشد. حجاب برای مرد هم لازم است. تحریک ممنوع است. شهوت است، از مسیر طبیعیاش اسلام گفته از این مسیرها تأمین شود. ارضاء شود. تحریک نکنیم.
تمرکز یا تشتّت، مقدار حجاب، چقدر باید باشد؟ قرآن میفرماید: اگر یک خانمی مسلمان شد. هجرت کرد، خانم بت پرست بود، مسلمان شد، مثلاً از مکه به مدینه آمد. برخورد ما چیه؟ خوب این خانم چند تا مسأله، اول میگوید: امتحان کنید جاسوس نباشد. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا إِذا جاءَکُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ فَامْتَحِنُوهُن» (ممتحنه/10) «جاءَکُمُ الْمُؤْمِناتُ مُهاجِراتٍ» زنان با ایمان هجرت کردند، آمدند گفتند: یا رسول الله ما مسلمان شدیم، شوهر ما کافر بود، فرار کردیم، آمدیم به مسلمانها ملحق شدیم. اول «فَامْتَحِنُوهُن» که عامل نفوذی نباشد، جاسوس نباشد. وقتی امتحان کردیم، «فَإِنْ عَلِمْتُمُوهُنَّ مُؤْمِنات» اگر مطمئن شدی با ایمان است، سه کار بکن. این زنی که فرار کرده، اول به شوهرش ضرر زده است. چون شوهرش مهریه داده این را گرفته است. حالا این فرار کرده، آمده سمت شما. اول مهریهی شوهر کافر را بدهید. خیلی مهم است. یکبار دیگر میگویم، دقت کنید.
زن و شوهر کافر، زن مسلمان میشود. سمت مسلمانها میآید. اسلام میگوید: ای مسلمانها! این خانمی که سمت شما آمد، مهرش را به شوهر کافرش بدهید. شوهر کافر است، اما مهریهاش چه؟ مهرش را به کفار بدهید. این یک اصل است. دوم اینکه این زن شوهر میخواهد. مسلمانها با این زن ازدواج کنند. خرجی میخواهد، مهریهشان را هم به آنها بدهند. یعنی هم پولش بدهید، هم شوهرش بدهید، هم آن مقداری که شوهر کافر خرج ازدواج کرده بشود رد کنی. «آتُوهُمْ ما أَنْفَقُوا»
7- حجاب، حافظ سلامت روانی جامعه
ملاک لباس چیه؟ رنگ لباس چطور باشد؟ دوختش چطور باشد؟ جنسش چطور باشد؟ اسلام اینها را آزاد گذاشته است. فقط گفته: ملاک این باشد. 1- «ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِن» (احزاب/53) یک طوری باشد که به سلامت جامعه نزدیکتر است. سلامتی جامعه مهم است. آیهاش را بخوانید. «ذلِکُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِن» این ملاک است. «اطهر» یعنی طاهر، یعنی پاک باشد. «لِقُلُوبِکُمْ وَ قُلُوبِهِن» هر لباسی که بین زن و مرد دلها پاکتر است همان لباس خوب است. گاهی وقتها این رنگ لباس حواس آدم را پرت میکند. پیغمبر آمد نماز بخواند دید یک پارچهای، پردهای را حضرت زهرا آویزان کرده، گل دارد. فرمود: فاطمه جان گل این پرده حواس مرا پرت میکند. میخواهی نماز بخوانی تلویزیون را خاموش کن. ما میگوییم: نه هم نماز بخوانیم، هم فیلم را ببینیم. «اللَّهُ أَکْبَر»! «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم» «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمین» اگر توپ بازی باشد، با سرمان، با کله گل هم میزنیم. «مالک یوم الدین…» این نماز نیست. جلوی در باز نماز نخوان. حواس آدم پرت میشود. وسط رودخانه نماز نخوان. اسلام میگوید: اگر کفش قاضی تنگ است، قضاوت نکند. فشار به پا در قاضی اثر دارد. چه چیزی باعث میشود که آدم جامعه ما سالم تر است؟ هرطوری جامعهی ما سالمتر است، همانطور.
دخترها میخواهند بازی کنند، برای خودشان بازی کنند. پسرها هم برای خودشان بازی کنند. حالا دختر و پسر ولو فامیل یک روسری هم سر میکند. اما بالاخره در بازی جست و خیز دارد. بالاخره جوان هستند. همدیگر را میبینند. انسان هستند. جماد که نیستند. تحریک میشوند. بعضی بازیها تبدیل به رابطهی پررنگتر میشود.
قرآن راجع به شیطان میگوید: اول شیطان میآید و به شما تنه میزند. «إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّیْطان» (اعراف/201)، «مَسَّهُمْ» تماس میگیرد، یعنی تنه میزند. بعد اگر دید لبخندی زدی، بدت نیامد، شیطان فرو میرود. «یُوَسْوِسُ فی صُدُورِ النَّاسِ» (ناس/5) یعنی درونت میرود. اگر درون هم راهش دادی، با او مأنوس شدی، «فَهُوَ لَهُ قَرینٌ» (زخرف/36) اصلاً دیگر همانجا میایستد. بعد میشود «حِزْبُ الشَّیْطان» (مجادله/19) بعد میگوید: «أَوْلِیاءَ الشَّیْطان» (نساء/76) بعد خود انسان شیطان میشود. باید مردها هم حجاب داشته باشند. لباسی نپوشند که خواهرشان تحریک شود. زن داداششان تحریک شود. این مورد اول.
دوم اینکه هرچه «اَطهَر» حالا رنگ لباس، سفید باشد، سیاه باشد، سرمهای باشد، سرخ باشد، روی رنگ اسلام نظری ندارد ولی میگوید: «اَطهَر» روح باید پاک بماند. این هم یک مورد.
معنای ورزش دختر و پسر اختلاط نیست، یک سری آدمها را اسلام تخفیف داده است. تخفیفات در اسلام، 1- پیرمردهایی که دیگر از مردی افتادند. «أَوِ التَّابِعینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَه» (نور/31) یعنی مردانی که از مردی افتادند. خانمهایی هم که از زنی افتادند. آنها چه کسانی هستند؟ قرآن میفرماید: «وَ الْقَواعِدُ مِنَ النِّساءِ اللاَّتی لا یَرْجُونَ نِکاحاً» (نور/60) زنهایی که دیگر از پا افتادند و میل به همسر ندارند. زنی که میل به همسر ندارد، مردی که میل به همسر ندارد. یا بچهای که تشخیص نمیدهد، زن و شوهر و مسألهی جنسی را متوجه نیست. «أَوِ الطِّفْلِ الَّذینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلى عَوْراتِ النِّساء» (نور/31) پس سه گروه استثناء شدند. پیرزنهایی که میل شوهر ندارند. پیر مردهایی که میل به زن ندارند. بچههایی که چیزی متوجه نیستند. البته بچههای حالا خیلی چیز متوجه هستند. چون دیگر بچهها از پنج سالگی یک چیزهایی را میفهمند. به هر حال آنهایی که این رقمی هستند، برای آنها یک تخفیفاتی در اسلام داده شده است.
این بحث امشب تمام، چون شب جمعه است من چند تا دعا کنم. حدیث داریم که اگر میخواهید دعای شما مستجاب شود، اولاً دعای جمعی مستجاب میشود. الآن جمعیت چند هزار نفری داریم. 2- مکان مقدس است. 3- رو به قبله است. 4- گفتند در دعا اگر بچهها هم باشند، حضور بچهها هم در دعا اثر دارد. وضو داشتن هم اثر دارد. دست هم که بالا میآید، حدیث داریم دست که بالا میآید خدا میگوید: خالی برنمیگردانم. یا همین که میخواهد به او میدهم. یا اگر صلاحش نیست مشابه آن را به او میدهم. یا اگر اصلاً صلاحش نیست، یک بلا را از جانش دور میکنم. یا به نسلش میدهم و یا برای قیامتش ذخیره میکنم. دست بالا بیاید، محروم نمیکنم. دست هم بالا یعنی مقابل صورت، یعنی اینطور. و حدیث داریم اگر ده مرتبه یا رب بگویید. خدا میگوید: لبیک! چه میخواهی بگو به تو میدهم. و داریم شب جمعه هم در دعا اثر دارد. پس ببینید جمعیت «الْحَمْدُ لِلَّه» هست. بچهها، در جلسه هستند. شب جمعه، رو به قبله، با وضو، دست بالا، ده مرتبه یا رب، فکر میکنم این دعاها مستجاب میشود. اول هم به غیر خودمان دعا کنیم.
امروز جمعیتی از زنان پاکستان آمدند، یک چیزی گفتند که من واقعاً منقلب شدم. گفتند: راحت سر شیعه را میبُرند. ما جرأت نمیکنیم بیرون بیاییم. شیعهکشی یک برنامه شده برای استکبار. جوانها دعا کنیم. بعضی از کسانی که الان نیستند. زیر خاک هستند. بیمارستان هستند.
نسئلک و ندعوک باسمک العظیم… آهان، شب جمعه یک چیز دیگر هم هست. سلام به امام حسین هم مستحب است. یک جمله سلام، «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ السَّلَامُ عَلَیْکَ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ»
«نسئلک و ندعوک باسمک العظیم الاعظم، الاعز الجل الاکرم، به حق محمد و علی و فاطمه، و الحسن و الحسین و تسعه المعصومین من ذریه الحسین» به حق قرآن که سر سفرهاش نشستیم. به حق امام رضا که در خانهاش نشستیم، ده مرتبه «یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب، یا رب» «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ».
تمام مردههای ما و خود ما را بیامرز. هر کجا علیه اسلام و مسلمین، علیه اسلام و علیه تشیع، حرکتی است، طرحی است، فتنهای است، به نفع اسلام و تشیع خاموش بفرما. دشمنان ما را نابود بفرما. قلب امام زمان را از الآن تا ابد از ما راضی بفرما. هرچه شب قدر برای خوبها مقدر میکنی، همه را برای ما مقدر بفرما. بیمارها را شفا بده.
خدایا به همهی بیهمسرها، همسر خوب. به همهی بیمسکنها، مسکن خوب، به همهی بیکارها، شغل خوب، به همهی کدورتها صفا، به همهی مریضها، شفا. همهی سفرها بیخطر، همهی توطئهها خنثی، همهی توطئهگران نا اهل را نابود بفرما.
خدایا ایمان کامل، ایمان کامل، بدن سالم، عقل قوی، علم مفید، عمر با برکت، رزق حلال، عزت دنیا و آخرت، ذریهی طیبه، نیت خالص، حسن عاقبت، نصیب ما، بستگان، اساتید، شاگردان، مخاطبین، دوستان، همسایگان، ملتمسین دعا مرحمت بفرما. ما هستیم و قلبمان، خدایا در قلب ما، از قلب ما شرک و کفر و مفاسد را پاک بفرما.
خدایا هرچه بر عمر ما اضافه میکنی، به ایمان و علم و عمل و اخلاص و عمر و برکت ما بیفزا.
سید حسن نصر الله و دوستانش، در عراق آیت الله سیستانی، در ایران مقام معظم رهبری، لب مرز، مرزبانان عزیز، خادمین به نظام، خادمین به اسلام، خادمین به قرآن، پدران و مادرانی که در اسلام ما، تشیع ما، انقلاب ما، سهم داشتند. خانوادهی شهدا، جانبازان، اسرا، هرکس در وجود ما، در اسلام ما، در تشیع ما، در تعلیم و تربیت ما، در انقلاب ما هرگونه سهمی داشته، حیاً و میتاً چه مرده و چه زنده، همه را مردههایشان را بیامرز و زندههایشان را در پناه حضرت مهدی حفظ بفرما. کمتر از آنی ما را به خودمان واگذار نکن.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»