جامعیت دین اسلام
موضوع: جامعیت دین اسلام
تاریخ پخش: 03/08/86
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
در این جلسه بحثمان بحث اسلام دین جامع است. یعنی توجه به همه ابعاد دارد. اسلام دین جامع است. زندگیهای ما معمولا یک سو نگر است. یعنی آنکس که در والیبال است در فوتبال کمرنگ است. آنکس که فوتبالیست است در والیبال کمرنگ است. پزشک قلب در کلیه وارد نیست. پزشک کلیه در چشم وارد نیست. معمولا به خاطر محدودیتهایی که انسان دارد. یک کار را بیشتر نمیتواند انجام دهد. اما خدا که محدودیت ندارد. خدا بی نهایت است. لذا دین اسلام هم دین بی نهایت است. نمونههایی از بی نهایتی دین:
موضوع بحث در اسلام شناسی: اسلام دین جامع
یعنی همه چیز را در نظر دارد. نمونه ها: یک نمونه از قرآن برایتان بگویم. سوره تغابن که امروز صبح متوجه شدیم به شما بگویم. میفرماید که: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا» ای کسانیکه ایمان آوردهاید! «إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ وَأَوْلَادِکُمْ عَدُوًّا لَکُمْ» (تغابن/14) قطعا بعضی از همسرانتان و فرزندانتان دشمنانتان هستند.
1– شیوه برخورد با همسر و فرزندان بی ایمان
«فَاحْذَرُوهُمْ» (تغابن/14) از آنها بر حذر باشید. از همسرتان دوری کنید. از همسر دوری کنیم؟ بله ولی «وَإِنْ تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا» (تغابن/14) میگوید: «ان» به درستی که «من» از «إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِکُمْ » بعضی از همسرانتان، نه همه شان. «وَأَوْلَادِکُمْ» بعضی بچهها بعضی همسرها، «عَدُوًّا لَکُمْ» بعد میگوید «فَاحْذَرُوهُمْ» دوری کنید از اینها. بعد پشت سر «فَاحْذَرُوهُمْ» فوری عاطفی است. این تلخی اش است اما میگوید «وَإِنْ تَعْفُوا» اگر عفو کنید. «وَتَصْفَحُوا» اگر صفح کنید. «تغفروا» ببخشید. «فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ» (تغابن/14) این هم بحث خانواده و هم بحث جامعیت است. حالا چرا گفته است «عدو»؟ قصه اش را به شما بگویم. پیغمبر ما 40 سالگی به پیغمبری رسید. سه سال مخفیانه در مکه کار کرد، شد 43 سال. 10 سال هم علنی کار کرد شد 53 سال. اما مسلمانها در مکه تحت شکنجه بودند. بت پرستان و مشرکین مسلمانها را اذیت میکردند. بنا شد که پیغمبر هجرت کند. وقتی پیامبر هجرت کرد مسلمانها گفتند ما هم هجرت کنیم. خانمها و بچه هاشان گریه میکردند که نه هجرت نکنیم. اینجا هم بعضی گفتند به خاطر اینکه خانمم گریه میکند هجرت نمیکنیم. اینجا این آیه نازل شد که مسلمانها! بعضی خانمها و بچهها دشمن هستند از آنها دوری کنید. شما به خاطر اشک خانمت دست از دین برندار. هجرت واجب است. این که میگوید «عدو» یعنی دشمنی در مکتب است. نه اینکه من گفتم لباس کرم، او گفت لباس آبی. اصلا این خانم، دشمن من است. این شوهر دشمن من است. من میگویم بستنی او میگوید فالوده. من میگویم برویم خانه عمه او میگوید برویم خانه دایی. دشمنی در این مسائل جریی نیست. رنگ لباس چه باشد. چه غذایی بخوریم، ماشین چه بخریم، عروسی چگونه باشد. اینها اختلاف سلیقه است. دشمنی نیست دشمنی آنجاست که دین میگوید هجرت کن. همسر میگوید هجرت نکن. دین میگوید شراب نخور. رفیقم میگوید شراب بخور. دین میگوید سیگار نکش. او میگوید حالا بکش طوری نیست. دین میگوید دروغ نگو او میگوید حالا بگو. دشمنی در مسائل مکتبی است. در مسائل زندگی اینها اختلاف سلیقه است. آخر بعضیها میگویند آقا این دشمن من است. میگویم چه کرده است؟ میگوید هرچه که من میگویم این داماد بهتر است او میگوید آن عروس بهتر است. این اختلاف سلیقه که دشمنی نیست. دشمنی در مکتب است. پس کلمه دشمن را زود به کار نبرید. بعد میگوید: بعضی دشمنند. آنوقت اینها که هجرت میکردند میگفتند ما که هجرت میکنیم کاری به اشک تو هم نداریم اما اگر بعدا هم پشیمان شدی آمدی مدینه ما دیگر راهت نمیدهیم. آیه نازل شد که نه امروز ممکن است خانم مخالف تو باشد ولی فردا، یک سال دو سال بگذرد خانم هم فکر کند بگوید زندگیش دارد از دست میرود، شوهرش بخاطرپیغمبر و بخاطر اسلام هجرت کرده، آنهم بیاید هجرت کند. اگر هجرت کرد راهش دهید. نگو نه تو زن خوبی نیستی. من دوسال پیش که میخواستم تو مخالف بودی، حالا که مخالف بودی باید تا آخر عمرت مخالف باشی. بابا نکنید این کار را. «تَعْفُوا» عفو، «وَتَصْفَحُوا» «تَغْفِرُوا». فرق اینها چیست؟ درباره اینکه فرق اینها چیست، یک صلوات بفرستید بگویم.
عفو یعنی گذشت. بگذرید.
2- گذشت و مغفرت نسبت به همسر خطا کار
حالا یک زمانی ایشان مخالف شما بوده. بنده یک زمانی میخواستم طلبه شوم، عدهای مشورت کردم گفتند نه طلبه نشو. حالا نه این اصلا چهل سال پیش هم که میخواستم طلبه بشوم میگفت طلبه نشو. این اصلا ضد آخوند است. مرگ بر ضد ولایت فقیه. بابا سلیقه اش این بوده که شما اگر کار دیگری بکنید بهتر است. دشمن که نیست. یک زمانی به این رئیس جمهور رای داده، یک زمانی به این وکیل رای داده، یک زمانی پشت سر این آقا نماز خوانده، اصلا یک زمانی خط سیاسی اش یک چیز دیگری بوده، کینه نداشته باشید. اگر برگشت شما بپذیرید. «تَعْفُوا» یعنی این. گذشت کنید. صفح یعنی چه؟ یعنی سرزنش نکنید. آخر بعضیها میگذرند ولی هی سرزنش میکنند. «تَغْفِرُوا» یعنی چه؟ یعنی از یاد بردن. از یادت برود. در قرآن راجع به مردم میگوید «وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا» (نور/22) باید عفو کنند باید صفحه را برگردانند. اما را جع به زن و شوهر عفو و صفح و مغفرت با هم آمده، هیچ جای قرآن این سه کلمه با هم نیامده. راجع به زندگی اجتماعی در جامعه میگوید عفو بکنید، صفح بکنید اما راجع به خانواده میگوید مغفرت هم باشد. تا جائی که خانوادهای که عدو است. الله اکبر چه دینی داریم! موضوعی که داریم:
اسلام دین جامعه. یعنی در یک آیه که سخن از عداوت و دشمنی است، در همان کنار دشمنی، گذشت، سرزنش نکردن واز یاد بردن. یعنی دین ما دینی است که دشمنی و عفو را بهم چفت کرده. دکترای حقوق، دانشجویان رشته حقوق، قاضی ها، همه اینها که دم از حقوق میزنند دقت کنید. میگوید «وَکَتَبْنَا عَلَیْهِمْ» (مائده/45) نوشتیم بر یهودیها در تورات، «فیها» در تورات، اسلام هم هست تورات هم هست. قوانین کیفری و جزائی. «أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ» (مائده/45) کشت، بکشید. «وَالْعَیْنَ بِالْعَیْنِ» کور کرد، کورش کنید، «وَالْأَنفَ بِالْأَنفِ » دماغ برید دماغش را ببرید، «وَالْأُذُنَ بِالْأُذُنِ» گوش برید گوش ببرید، «وَالسِّنَّ بِالسِّنِّ» دندان شکست دندانش بشکنید، یعنی مقابله به مثل بکنید، بعد میگوید اینها به عنوان نمونه، «وَالْجُرُوحَ قِصَاصٌ» هر جراحتی به شما وارد کرد عین آن جراحت را بهش… پشت سرش که میگوید مو را از ماست بکش، بعد میگوید «فَمَنْ تَصَدَّقَ» صدقه بده، این آقا را که این دسته گل را آب داده ببخشش. صدقه که فقط مالی نیست که آدم پول بدهد، گاهی هم بخشش صدقه است. بعد میگوید حالا.. ببخشمش، گوش من را بریده ببخشمش؟ دماغ من را بریده ببخشمش؟ … میگوید ببین ببین عوضش هم خدا تو را میبخشد.
3- بخشش خطاکار، کفاره گناهان
«فَهُوَ کَفَّارَهٌ لَهُ» (مائده/45) یعنی اگر تو ببخشیش، خدا بخاطر این بخشش تو گناهان گذشته تو را میبخشد. ببینید کنار بکش، ببر، بزن، بکوب، .. در آیه بکوب بکوب، «وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْف وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُن وَ السِّنَّ بِالسِّن …» (مائده/45) در آیهای که میگوید بکش بکش، پشت سرش میگوید «فَمَنْ تَصَدَّقَ» (مائده/45) ولی بیا و عفوش کن. عفوش کنی چه خاصیتی دارد؟ پنجاه سال شصت سال چهل سال خلاف کردی، خدا بخاطر این عفو گناهان چهل ساله تو را بخاطر این عفو.. یعنی دین ما دینی است که قوانین کیفری و بکش بکشش با رحمش باهم در یک آیه آمده. در یک آیه که میگوید « عدو» در همان آیه میگوید عفو و صفح و مغفرت. در همان آیهای که میگوید «وَ الْأَنْفَ بِالْأَنْف وَ الْأُذُنَ بِالْأُذُن وَ السِّنَّ بِالسِّن …» در همان آیه بکش بکش میگوید «فَمَنْ تَصَدَّق» اگر خانم گریه میکند میگوید هجرت نکنید، گوش به حرفش نده، ممکن است همسر، مرد از زن یک توقعی داشته باشد، یا زن از مرد، فرقی نمیکند، اگر توقع خلاف دین است گوش به حرفش نده، اما گوش نده معنایش این نیست که قهر کن. گوش به حرفت نمیدهم اما دوستت هم دارم. نه تسلیم، نه خوشایند. در مسیر خطا پوشی بالاترین مرحله را بروید. وقتی میخواهید عفوش کنید هان.. خیلی خب حالا بخشیدمش بگو برو گمشو.. نه. اگر میخواهید ببخشید، قشنگ ببخشید. عفو، صفح، مغفرت. تعادل بین وظیفه و غریزه. وظیفه چیست؟ هجرت. غریزه چیست؟ بچهام است، دوستش دارم. غریزه میگوید بچه ات را دوست داشته باش، همسرت را دوست داشته باش، وظیفه میگوید هجرت کن. اسلام میگوید هم وظیفه هم غریزه. هجرتت را بکن اما با اینها هم کینه نداشته باش. ممکن است امروز سلیقه اش غیر سلیقه شماست، بعدا با سلیقه شما بخواند. عفو شما عفو الهی را دارد. «غَفُورٌ رَحیم» خب. پس این یک نمونه از جامعیت است.
4- نمونههای خداشناسی در زمین و آسمان
نمونه دیگر برای خدا شناسی. میگوید عوامی؟ شتر. «أَفَلَا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ» (غاشیه/17) نگاه کن به شتر، خدا شتر را چطوری خلق کرده؟ مگر من چوپانم؟ میگوید «وَإِلَى السَّمَاءِ کَیْفَ رُفِعَتْ» (غاشیه/18) فضا نوردی؟ برو در آسمان. کلاس خداشناسی هست، چه شتر، چه آسمان. یعنی شتر و آسمان را کنار هم گذاشته. الان بعضی از سخنرانان ما علمی حرف میزنند. خواص میفهمند اما عوام نمیفهمند چه میگوید. بعضی از سخنرانان عوامی حرف میزنند. حرفهایشان آبکی است، عوام میفهمند اما خواص نمیپسندد، میگوید حرفهایش علمی نیست. اسلام میگوید حرف جوری باشد که عوام بفهمد خواص بپسندد. این جامعیت است. خداوند در قرآن میگوئیم دین جامع است هم گفته «وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ» (تین/1) تین با ت دو نقطه یعنی قسم به انجیر. صد تایش یک کیلو است. قسم به انجیر کوچولو. بعد میگوید «فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ» (واقعه/75) قسم به مدار ستارگان. نمیگوید به ستاره ها. چون ستاره کوچک است، مدارش بزرگ است. ماشین کوچک است جاده اش بزرگ است. خدا وقتی قسم میخورد هم به چیز کوچک قسم میخورد هم به هستی. هم میگوید «وَالتِّینِ وَالزَّیْتُونِ» (تین/1) قسم به انجیر که آدم چهارتایش دوتایش را در یک لپ قورتش میدهد هم میگوید «وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا» (شمس/1) قسم به خورشید که نمیشود نگاهش کرد. این جامعیت است. سوگند به خورشید. چرا خدا گاهی به خورشید بزرگ قسم خورده است گاهی به انجیر کوچک؟ برای خدا کوچک و بزرگ وجود ندارد. انجیر و خورشید یکی است. مگر میشود؟ بله مانند خود شما. خود شما وقتی میخ میبینی و کوه هم میبینی یک جور است. یعنی نه اینکه برای میخ زور کم بزنی اما برای دیدن کوه زور بزنی همین طور که چشم شما میخ و کوه را یک جور میبیند، هیچ فشاری به چشم نمیآید چه میخ ببینی چه کوه ببینی. چطور میخ و کوه برای چشم شما یک جور است، کاه و کوه هم برای خدا یک جور است ولذا گاهی میگوید «والتین» قسم به انجیل کوچک و گاهی میگوید «والشمس» قسم به خورشید بزرگ.
قسم که میخورد، گاهی به حیوان قسم میخورد. کجا به حیوان قسم خورده؟ «وَالْعَادِیَاتِ ضَبْحًا» (عادیات/1) منتهی نه هر حیوانی، «وَالْعَادِیَاتِ» جمع عادیه، عادیه اسبی است که میدود، «ضبحا» یعنی اوه اوه میکند. در جبهه اسبها میدویدند، به اوه اوه میرسیدند، حالا اوه اوه باز برای سینه است. میگوید «فَالْمُورِیَاتِ قَدْحًا» (عادیات/2) موریات جمع موریه، موریه یعنی جرقه، اسبهایی که در جبهه میدویدند سمشان به سنگ میخورد، جرقه میزد، میگوید به آن جرقه سم اسب، به شرطی که اسب در جبهه باشد یعنی اسب رزمنده، یعنی رزمنده به قدری عزیز است که خدا به جرقه سم اسبش قسم میخورد. از آن طرف هم میگوید (والامرک یا رسول الله) به جانِ تو قسم، یعنی گاهی به اشرف مخلوقات قسم میخورد گاهی به جرقه… این خیلی مهم است، این فکر را چه میکند به فکر، اسلام چه میکند. وقتی میخواهد میگوید دعا کن، اصلا بعضی دعاها هیچ وقت مستجاب نخواهد شد. دوباره میگویم بعضی دعاها هیچ وقت مستجاب نمیشود، اما به ما گفتهاند بخوان. بگویم نمونهاش را، دعایی که به ما گفتهاند بخوان: «اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیر» خدایا همه فقیرها را بینیاز کن، این هیچ وقت مستجاب نمیشود. یعنی هیچ وقت نخواهد بود، نه بوده، نه هست، نه خواهد بود. هیچ وقت نخواهد بود که در کره زمین فقیر وجود نداشته باشد. اما تو وقتی دعا میکنی باید چشم اندازت وسیع باشد. اینکه میگوید دعا کن لازم نیست مستجاب شود، یکی از برکات دعا این است که فکرت را باز میکند. خودِ فکر باز مهم است. ازدواج که همهاش برای شهوت نیست، اصلا ازدواج فکر را باز میکند. آدمی که زن ندارد میگوید خودم، کتم، شلوارم، کیفم، زلفم، م، م، … اما وقتی که همسر گرفت میگوید خودم و زنم و بچهام و پدرزنم و مادر زنم و… یعنی ازدواج یک خورده فامیلها را گسترش میدهد، فکر را باز میکند. ازدواج این است. یک کسی میگفت نمیشود این گلی که میزنیم در ایران بزنیم اینقدر پول خرج نکنیم برویم آن طرف دنیا گل بزنیم. گفتیم ببین گل زدن ارزشش در ایران هست اما ارتباطاتش دیگر در ایران نیست.
5- درود به بندگان صالح در هر نماز
اسلام دینِ ارتباطات است. شما در هر روز 5 بار به مردم کره زمین سلام میکنید. کی؟ بله، شما هر روز 5 بار که نماز میخوانی میگویی «السَّلَامُ عَلَیْنَا» نمیگویی (و علی ایرانیها)، (و علی ترکها) السلام علینا و علی کردها، لرها، عجم ها، عربها، السلام علینا و علی زنها، مردها، السلام علینا و علی اندونزی، مالزی، اینطور نیست. «السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِین» درود بر بندگان خوب کره زمین. حتی نمیگویی سلام بر بندگان زنده، سلام بر بندگان مرده، یعنی فکر ما باید از خودم برود بیرون. «ناس» همه را ببینیم. اسلام میخواهد باز کند ما را. بعضیها بسته هستند. میگوییم اصول دین چند تاست؟ میگوید سه تا است. خوراک، پوشاک، مسکن، یعنی غیر از شکم و شهوت اصلا چیزی حالیش نیست. یک خورده… اصلا بعضیها فقط یک کانال میبینند. آقا جان، حالا ورزش را دوست داری ببین کانال ورزش را، یک بار هم ببین آن آقا چه میگوید، نه فقط اینطوری است. فقط یک کانال میبیند، چرا باز نیستی؟ چرا بستهای؟ قرآن میگوید فکرت را باز کن، «الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ» (زمر/18) همه حرفها را گوش بده، «فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» (زمر/18)
بعضیها هستند جز محله خودشان روضه نمیروند، بعضیها هستند فقط پشت سر یک آقا نماز میخوانند، خوب برو یک آقای دیگر، آقاهای دیگر فاسق که نیستند. حتی داریم اگر میخواهی دعا کنی با خودت به چهل تا مسلمان دعا کن بعد به خودت دعا کن. این مخی که اینقدر دلسوز است که فکرش باز است اول دعا به دیگران میکند، بعد دعا به خودش، خدا به خاطر این روحیهای که دارد دعای خودش را هم مستجاب میکند، میگوید این روحیه خوبی است، این آدم خوبی است. بچه مدرسهای داریم نشسته است، میبیند کناریاش خودکار ندارد، برای اینکه کتش پیدا نباشد، کتش را همچین میکند که نبیند که این توی کیفش دو تا خودکار است. بابا خوب یک خودکارت را به کناریات نمیدهی؟ باز فکر کن.
6- توجه امام علی(ع) به شاد کردن یتیمان
دیگر چه؟ یک بار میگوید واجب. ماه رمضان واجب است، فردا عید فطر حرام است، الله اکبر. دیروز واجب بود روزه، روز عیدفطر حرام. امیرالمؤمنین، رهبر جهان اسلام امیرالمؤمنین است. آنوقت در خانه یتیمها را میبیند صدای بزغاله میکند، بع، مع، میگویند یاعلی زشت است، ما الان اگر سفیرهایمان بنزشان مشکی نباشد، میگویند توهین شد به ما. سفیر باید بنزش مشکی باشد. امیرالمؤمنین رئیس حکومت اسلامی، اصلا میگفتند سازمان ملل مگر میشود بیکراوات رفت؟ نه، رئیس جمهور ما بیکراوات رفت هیچ طوری هم نشد، این حرفها چی است؟ مگر میشود؟ بله میشود، امیرالمؤمنین صدای بز میکند. میگویند آقا زشت است شما صدای بزغاله میکنید، شما امیرالمؤمنین هستی، فرمود علی صدای بز میکند، عوضش یک یتیم میخندد. خنده یتیم بیش از پرستیژ من ارزش دارد. ببینید هم امیرالمؤمنین است، هم یتیم را میخواند.
پیغمبر ما در سجده «سُبْحَانَ رَبِّیَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِه، سُبْحانَ اللَّه سُبْحانَ اللَّه سُبْحانَ اللَّه» کمرش سنگین شد، بچهها آمدهاند روی کمرش بازی میکنند، آنقدر سجده را طول داد، بعد از سجده گفتند یارسول الله خیلی سجده را طول دادی، فرمود کمرم میدان ورزش بود خواستم بازی بچهها به هم نخورد، یعنی هم با خدا حرف میزند، هم کمرش میدان ورزش است، اصلا نداریم ها، یک همچین رهبری نداریم. روی کره زمین رئیس جمهور نیست که حاضر باشد صدای بزغاله کند برای یک یتیم. نه بوده نه هست نه در آینده خواهد بود. نداریم یک کسی که هم وصل به خدا میشود، هم کمرش میدان ورزش بچهها میشود. الله اکبر، شب عاشورا یک عده شوخی میکردند، یک عده هم نماز شب میخواندند، یکی گفت بابا، آخر شب آخر است فردا شهید میشویم فرمود اتفاقا فردا میرویم پهلوی حورالعین. جک میگفتند، میگفت من میدانی اهل جک نیستم، ولی لذت میبرم که فردا شهید میشوم. یعنی در یک خیمه هم اشک است هم جک، کجا پیدا میکنی؟ نماز شب خوانهای ما جک نمیگویند، جک گوهای ما نمازشب نمیخوانند. همهاش دنبال اسام اس است که امروز جک تازه نیامده؟ اصلا مثل اینکه خدا این را خلق کرده برای طنز. بابا طنز خوب است ولی همهاش، بعضیها در جامعه ما فقط مثلا مجله که میخرند آن مجلهای را میخرند که کاریکاتور درست میکند. گاهی جک خوب است، اما هرچی پول داریم شما لحاف کرسی نخر. هم جک هم…
شب عرفه حاجیها که میروند مکه، شب عیدقربان در یک بیابان هستند، همه هم کفن پوشیدهاند، تمام لباسهایشان را حاجیها باید بیاورند بیرون، یک پارچه سفید کمر، یک پارچه سفید روی دوش، دو تا حوله، خوب چه کنیم؟ هیچی، بنشین گریه کن، دعای عرفه در بیابان روی خاک بنشین اشک بریز، خوب فردا صبح چاقو دست بگیر گوسفند بکش. یعنی یک دست مفاتیح، یک دست به چاقو. امیرالمؤمنین صدای بزغاله، توی یک خیمه هم جک هم نماز شب، در یک بیابان اشک، در بیابان کناری چاقو، الله اکبر.
7- قصاص اسلام در کنار عفو و گذشت
یک جا میگوید حیوان را از خواب بیدار نکن، اگر یک تخم مرغی میخواهی برداری میبینی مرغ خواب است، بیدارش نکن. به مرغ رحم کن، به جوجه رحم کن، به بچه شتر رحم کن، اگر شترها را به قصد زکات گرفتی، «لا تفرق بَیْنَ النَّاقَه و فصیلتها» نکند شتر را به قصد زکات بگیری، بچهاش بیمادر برّ و برّ کند. به بچه حیوان یک جا میگوید رحم کند، از آن طرف میگوید «فَقَاتِلُوا أَئِمَّهَ الْکُفْر» (توبه/12) رهبران کفر را قلع و قمع کن. یک جا میگوید رهبر کفر قلع و قمع شود، یک جا میگوید به یک جوجه رحم کن. خوب، یک جا میگوید «اقتلوا» بکش، یک جا میگوید «فاعفوا» عفو کن. هر دو را دارد.
8- رعایت کیفیت و کمیت در نماز جماعت
هم توجه به کیفیت دارد، هم کمیت. هم عدد زیاد شود، بعضی جاها عدد مهم است. مثلا اگر در یک مسجد ده تا آیت الله العظمی نماز بخوانند، یعنی ده تا آیت الله العظمی رفتند در یک مسجد پشت سر یک آیت الله العظمی یازدهمی اقتدا کردند، ده تا مجتهد در یک صف ایستادهاند به یک مجتهد دیگر اقتدا کردهاند. در یک مسجد دیگر یازده تا کارگر ساده هستند. شما در خیابان هستی، بروم این مسجد یا این مسجد؟ اسلام میگوید کدام؟ میگوید یازدهتا. نماز جماعت هرچه عدد بیشتر باشد خوب است. چون یکی به یکی اقتدا کند یک مرتبه میشود هفتاد و پنج برابر، نماز جماعت یک نفره، دو تا بیشتر، سه تا بیشتر، به ده تا که رسید دیگر هیچ کس حسابش را ندارد. مثل انگشت، شما اگر یک انگشت داشته باشی تلفن میگیری، دو تا داشته باشی سطل ماست بلند میکنی، سه تا داشته باشی سیب زمینی بر میداری، چهار تا داشته باشی سطل آب برمیداری، پنج تا داشته باشی آمپول میزنی، همینطور هر انگشتی یک کار، انگشتها به ده تا که رسید دیگر بینهایت میشود، یعنی هیچ کس در تاریخ پیدا نشده که بگوید والا من بیکار بودم رفتم اداره کاریابی گفتند ما یک آدم یازده انگشته میخواهیم. من چون ده تا داشتم استخدام نکردند. یعنی هیچ انسانی در هیچ جای کره زمین نیاز به انگشت یازدهمی ندارد، یعنی به ده تا که رسید حساب و کتاب ندارد. همینطور که انگشتان به ده که تا رسید دیگر بیحساب است، نماز جماعت هم به ده تا که رسید دیگر فرشتهها هم نمیتوانند حسابش را بکنند، الله اکبر. هم گاهی میگوید عدد زیاد باشد مثل جماعت، «وَاذْکُرُوا اللَّهَ کَثِیرًا» (انفال/45) هم میگوید کیفیت، «هُمْ فِی صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ» (مؤمنون/2) یعنی سر نماز با توجه نماز بخوان. بعضیها خیلی بد نماز میخوانند، همچین نماز میخوانند، «خمیازه، اللَّهِ أَکْبَرُ، بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم، خمیازه، غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ خمیازه» امام صادق فرمود بعضی به قدری زشت نماز میخوانند که اگر اینطور که با خدا حرف میزنند با همسایهشان حرف بزنند همسایه جواب نمیدهد. نماز کریم است. داریم اگر اذان را شنیدی وضو گرفتی معلوم میشود تو قدر نماز را نداری، کسی قدر نماز را دارد که قبل از اذان وضو بگیرد، اگر صبر کردی در خانهات را زدند گفتی کی است، پیداست مهمانانت را دوست نداری، مهمانی را که دوست داری قبل از اینکه در خانهات را بزند میروی سرِ کوچه میایستی. قبل از اذان وضو بگیر. نماز گفتگوی با خداست. امام سجاد لباس شیک پوشیده بود گفتند آقا، میروی خانه عروس؟ بله میروم با خدایی حرف بزنم که خالق همه عروسها است، خالق عروسهاست.
اسلام دینِ جامعی است. من سی تا نوشتهام، هفت، هشت تایش را بیشتر نگفتم. گاهی برای یک دختر کافر دلسوزی میکند، دختر کافر؟ آخر کافرها، مشرکین، همینکه زنشان دختر میزائید زنده در گور میکردند، قرآن با یک لحنی، این لحن هم در هیچ جایی، 114 تا سوره داریم، فقط این سوره با این لحن است، «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ» (تکویر/1) روزی که خورشید گرفته شود، «وَإِذَا النُّجُومُ انکَدَرَتْ» (تکویر/2) نور ستارهها گرفته شود، «وَإِذَا الْبِحَارُ سُجِّرَتْ» (تکویر/6) دریاها به جوش بیاید، «وَإِذَا الْعِشَارُ عُطِّلَتْ» (تکویر/4) چی؟ یک همچین روزی چه خبر است؟ «وَإِذَا الْمَوْءُودَهُ سُئِلَتْ بِأَیِّ ذَنْبٍ قُتِلَتْ» (تکویر/8-9) چرا دختر کافرت را در گور کردی؟ یک مرتبه خدا با آن لحن تند برای یک دختر کافر غصه میخورد. یک بار این رقمی است، یک بار هم میگوید این مسلمان بخاطر اینکه جرم کرد شلاقش بزن، یعنی گاهی برای یک دختر کافر دلسوزی میکند، گاهی برای یک مسلمان مجرم دلسوزی نمیکند. این است جامعه. من سی تا نوشتهام، ده پانزدهتایش را گفتم. ما اسلام را نشناختیم، خلاص، اسلام را نشناختیم.
خدایا، توفیق بده ما اسلام را درست بشناسیم، درست عمل کنیم، مزه اسلام را به عمق روح ما و نسل ما بچشان. توفیق بده این اسلام را به دیگران هم بچشانیم.