امام حسین (ع)، سخنان – 11

موضوع بحث: امام حسین(ع)، سخنان – 11، محرم 60
تاریخ پخش: 14/07/60

بسم اللّه الّرحمن الّرحیم

«السلام علیک یا اباعبداللّه و علی الارواح التی حلت بفنائک، علیک منی سلام اللّه ابداً ما بقیت و بقی اللّیل والنّهار و الا جعله اللّه آخر العهد منی لزیارتکم»

1- امام حسین در شب عاشورا فرمود: بهترین ثناها از آن خداست
شب عاشورا، شب تاسوعا و شب یازدهم، شبهای مهمی هستند. در برنامه‌هایی، سخنانی را از امام حسین(ع) داشتیم.
از اول محرم، هر شب برنامه‌مان همین بوده است. اگر عمری بود، بعد از محرم دوباره درسهایی از قرآن را ادامه میدهیم. یکی از سخنانی که امام حسین(ع) درشب عاشورا این است: «أُثْنِی عَلَى اللَّهِ أَحْسَنَ الثَّنَاءِ»(إرشادمفید، ج‏2، ص‏91) خدا را مدح میکنم. ثناء میکنم. میگوید: خدای من، بهترین تعریف‌ها، بهترین ستایش‌ها از آن توست. امام این را در شب عاشورا میگوید. شبی که یقین دارد به شهادت خواهد رسید. شبی که یقین دارد هیچ کدام از اینهایی که اطرافش نشسته‌اند و به او نگاه میکنند، فردا در این دنیا نیستند. شبی که در خیمه‌ها آب پیدا نمیشود. شبی که همه‌ی مشکلات متوجه امام حسین(ع) شده است. میگوید: ای خدا بهترین تعریف‌ها شایسته‌ی توست. این را عشق به خدا میگویند. اینطور نیست که اگر وضعیت خوب بود، به سراغ خدا برود. آخر اگر ما شکم هایمان سیر باشد، الحمد لله رب العالمین میگوییم. اما اگر زمانی در جایی از زندگی کم بیاوریم، میگوییم: ای خدا این چه وضع زندگی است؟ تعریف ما برای زمانی است که شکممان سیر است. شب عاشورا، شبی است که در طول تاریخ خیلی مهم است. آخر حساب کار امام حسین(ع) در مغز آدم نمیگنجد. بچه شیرخوره را فدا می‌کند. دخترانش کتک میخورند. ابوالفضلش را میدهد. علی اکبرش را میدهد. اصحابش را میدهد. یارانش را میدهد. تمام انواع سختی‌ها بر او وارد میشود. در شب سختی این جمله را میگوید: بهترین ثناها از آن اوست. چه شناختی و چه معرفتی است؟ من نمیتوانم بفهمم و من نمیتوانم بگویم.
خدا علامه امینی، صاحب الغدیر را رحمت کند. ایشان مرض سختی گرفته بود. بیماریش خیلی طول کشید. او را به تهران آوردند و در یک بیمارستان بستری کردند. یک روز من به عیادت ایشان رفتم. دستش را بوسیدم. گفتم: علامه آیت الله امینی، شما بانوشتن کتاب الغدیر، با آن رابطه‌ی خاصی که با آقا علی بن ابیطالب(ع) داری، برای چه اینطور ناله میکنی. شما که نزد خدا آبرو داری. گفت: تو فکر میکنی، اگر من مریض هستم، خدا از خدایی کم گذاشته است. خدا بزرگ است. گرچه من در سختی‌ها بسوزم. خدا عزیز است. علی بن ابیطالب آقاست. آنقدر ایشان گفت: علی آقاست. علی آقاست، که ما اصلاً خجالت کشیدیم که این چه سؤالی بود که کردیم. شرمنده شدیم. بالاخره باز دستش را بوسیدیم و بیرون آمدیم. دیگر علاقه‌اش روی احساس و چیزهای جزئی نیست و به خاطر نعمتهای مادی نیست.
امام حسین درشب سختی میگوید: بهترین ثناها از آن توست «و احمده علی السراء والضراء» خدایا شکرت میکنم حتی زمانی که ناراحت هستم. بعد کمی صحبت کرد و فرمود: آدم بعضی وقتها باید توازن را برقرار کند. گاهی مشکلی پیش میآید. میگوید: آخر چرا این چنین است. بعد آن وقت نعمتها را به یاد می‌آورد. بعد، توازن برقرار میشود. چون شیطان دائم می‌آید و وسوسه میکند که اینجا بدبختی است، این جا سختی است. نقاط و نکات منفی را به انسان گوشزد میکند. تا نقاط منفی میخواهند در ذهن مانور کنند، فوراً انسان باید نقاط مثبت را به یاد بیاورد تا وسوسه را دفع کند.
2- امام حسین در شب عاشورا نقاط مثبت را برای اصحاب بیان کرد
امام حسین(ع) برای اصحابش سخنانی فرمود. فرمود: خدا را شکر! «أَکْرَمْتَنَا بِالنُّبُوَّهِ»(إرشادمفید، ج‏2، ص‏91) نبوت به ما دادی! «عَلَّمْتَنَا الْقُرْآنَ» علم قرآن به ما آموختی! «وَ فَقَّهْتَنَا فِی الدِّینِ» دین را میفهمم. قرآن را میفهمم. اینها نعمت است، حالا لباسم کهنه است. آب ندارم، نان ندارم. این نقاط منفی هست. اما نکات مثبت را هم باید گفت. درجمهوری ما هم همینطور است. اگر زمانی انسان میگوید: گوشت که گران شد، پارچه که گران شد، فلان چیز که گران شد، نقاط منفی را میگوییم، درست است. ما همه را قبول داریم. چون نباید توجیه کرد. اما نقاط مثبت را هم بگوییم. نقاط مثبت چیست؟ این انقلاب چه عزیزهایی را ذلیل کرد؟ این مثبت است. چه ذلیل‌ها و تحقیر شدگانی با این انقلاب عزیز شدند؟ چه مطالبی از کتابها تغییر پیدا کرد؟ یک نفر میخواست در یک اداره نماز بخواند اما خجالت میکشید. به اسم دستشویی میرفت و پنهانی نماز میخواند. حالا نماز جمعه هست. هیچ کس از ما نمیترسید. همهی ما به قول امام از یک پاسبان میترسیدیم و الان میبینی شرطه وقتی در مسجد پیغمبر در مکه به یک زن مسلمان توهین میکند، زن مسلمان چنان سیلی در گوش شرطه میزند. در عربستان، امسال همین که میگفتند: ایرانی است، شرطه‌ها میترسیدند. ایرانیهایی که همه میترسیدیم، حالا همه از ما حساب میبرند. نقاط منفی و مثبت را باید با هم دید.
3- امام حسین در شب عاشورا فرمود من بیعتم را برداشتم
امام حسین(ع) در شب عاشورا جمعیت را که میبیند، فوراً نقاط مثبت را میگوید. نبوت در خانه‌ی ماست، فقه از ماست. آشنایی با قرآن نزد ماست. خدا را شکر «فَاجْعَلْنَا مِنَ الشَّاکِرِین» که ما را از شاکرین قرارداد. حالا کمی صحبت میکند و بعد به اصحابش میگوید: امشب شب عاشورا است. فردا همه‌ی ما شهید میشویم. هرکس میخواهد برود، برود. چراغ‌ها خاموش است. هوا تاریک است. هرکس میخواهد برود، برود. نکند غافلگیر شده باشید؟ در رودربایستی گیر نکرده باشید؟ هرکس میخواهد برود برود. به شهرهایتان برگردید. و هیچ کس نرفت. البته در راهی که به کربلا می‌آمد، باز امام حسین در منطقه‌ای فرموده بود، هر که میخواهد برود، برود. ما شهید میشویم. آن جا عده‌ی زیادی رفتند اما شب عاشورا کسی نرفت. فقط یک کتاب نوشته است که افرادی رفتند. آن کتاب «ناسخ التواریخ» است که آن را هم افرادی از محققین قبول ندارند. شب عاشورا اینهایی که مانده بودند از بهترین‌ها بودند. آن وقت درسی که میخواهم بگویم، این جاست.
امام حسین(ع) به پسران مسلم گفت: پدر شما مسلم، سفیر من بود. به کوفه رفت و او را به شهادت رساندند. شما یک شهید داده‌اید. دیگر برای شما بس است. گفتند: نه! ما باز هم طالب شهادت هستیم. گاهی به بعضی افراد میگویند: آقا کمک مالی میکنید. میگویند: آقا ما یک بار یک پولی داده‌ایم، بس است. اگر سهمیه‌ای هم باشد، ما دو بار در راهپیمایی شرکت کرده‌ایم. ما یک ماشین نان، با ده گوسفند به جبهه دادیم. دیگر بس است. هیچ وقت کافی و بس نیست. فرهنگیان ما هم میگویند: بس است. من فوق لیسانس هستم. شما که مرتب از سماور چای میریزی، گاهی هم باید مقداری آب در آن ریخت. شما یک فوق لیسانس گرفتی و 30 سال است که از آن چای میریزی. باید یک چیز هم بخوانی. اینطور نیست که آدم یک فوق لیسانس بگیرد و30 سال از آن چای بریزد. بس نیست. خدا به پیغمبرش میگوید: «قُلْ رَبِّ زِدْنی‏ عِلْماً»(طه/114) تو که پیغمبرم هستی بگو «زِدنی» یعنی خدایا علم مرا زیاد کن! تحصیل کافی است.
آقا ما زحمت هایمان را کشیده‌ایم. منبرهایمان را رفته‌ایم. هیچ وقت، هیچ چیز برای انسان بس نیست. حالا وقت بازنشستگی ماست. نوع کار عوض میشود. کار نباید تعطیل شود. قرآن میگوید: «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ»(انشراح/7) وقتی فارغ شدی «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً»(انشراح/5) با عسر، یسر است. با مشکلات آسانی همراه است. پس از مشکلات آسانی است. نابرده رنج، گنج میسر نمیشود. پس از مشکلات آسانی است. «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» وقتی از کار مشکلی فارغ شدی، شروع به کار جدید کن. این که ما دیگر کارهایمان را کردیم و دیگر کار نمیکنیم، درست نیست. بنابراین از این قصه چند درس میخواهیم بگیریم:
1- امام حسین فرمود: هرکس میخواهد برود، در رودربایستی طرف را گیر نیندازید. این خودش درس است. یک جمله ای داریم، حالا مدرکش را نمیدانم. جمله این است «المأخوذ حیاءاً کالمأ خوذ غصباً» کسی که چیزی را در رودربایستی از دیگری بگیرد مانند این است که از او بدزدد. ما میگوییم: آقا ما را مهمان نمیکنی؟ بی انصاف یک سور به ما بده. میگوید: خواهش میکنم بفرمایید. میگوید: برویم.4 البته این جمله معروف است. البته سند آن کجاست، الان آدرسی ندارم. ولی یک چیز هست. 1- کسی در رودربایستی گیر نکند.
2- به پسران مسلم گفت: پدر شما شهید شده است. از این خانواده یک شهید داده‌اید، بس است. میگوید: نه! بس نیست. پدرمان شهید شده است. ما چرا شهید نشویم؟
3- مسئله‌ی دیگری که میتوان مطرح کرد، این است که امام فرمود: من بیعتم را برداشتم. بروید که با شما کاری ندارم. اینها گفتند: تو با ما کاری نداری، وجدان ما چه میشود؟ این درس بسیار مهمی برای انسان‌های مقدس است. چون بعضی از مذهبی‌ها و دینداران خوب و محترم، به فقه بند هستند. میگویند: وظیفه‌ی شرعی نیست. گاهی وظیفه‌ی فقهی نیست، اما وظیفه‌ی انسانی هست. شما به ما میگویی: آقای قرائتی اگر نیازی از لحاظ مالی داشتی، به من بگو. من تأمین میکنم. میگویم: نه الحمد لله وضعم خوب است. من میگویم: نیاز ندارم ولی تو باید کمی عمیقتر فکر کنی. بسیاری از آدمهای عفیف هستند که قرآن میگوید: «یَحْسَبُهُمُ الْجاهِلُ أَغْنِیاء»(بقره/273) افراد وقتی نگاهشان میکنند، فکر میکنند وضعشان خوب است. اما شما چرا؟
امام از کسی که مسئول بیت المال است انتقاد میکند. میگوید: چرا در خانه مینشینی و به مردم میگویی: بیایید بگیرید. ممکن است یک فقیر خجالت بکشد. تو به ایشان بده. اصلاً چرا حواله میدهی؟ این کار غلط است. به او پول بده که خودش برود و گوشت بگیرد. وقتی یک حواله به او میدهی تا به دکان قصابی برود. خوب این قصاب نگاه میکند و میگوید: این هم از همان حواله‌ای هاست. فلان کمیته و فلان مسجد به او حواله داده است. من یک انسان هستم و نمیخواهم دیگران از فقر من آگاه شوند. سند فقر مرا به دستم نده. حواله دادن به معنی سند فقر به دست کسی دادن است. تحقیق کن اگر من اعتبار دارم، به من بده. اگرشک داری که من گوشت میگیرم یا نه، گوشت بخر و برای من بفرست. این سند فقر را به کسی ندهید. تحقیر میشود.
اسلام میگوید: این کار را نکنید. هفت حدیث داریم. البته شاید هم بیشتر باشد. هفت حدیث در وسائل الشیعه است که امام میگوید: هرکسی مسافرت میکند، با کسی مسافرت کند که دنگش راخود او بدهد. هم کار و هم پول تقسیم شود. آقا سی صد تومان خرج شد، زود باش دنگت را بده. برای این که اگر با کسی رفتی که او سهم تو را تقبل کند، شخصیت تو خرد میشود. بله قربان گو بار میآیی. باید در تاکسی را باز کنی و بگویی: حاج آقا بفرما! بنابراین شخصیت کسی نباید خورد شود.
4- غیر از وظیفه شرعی وظیفه انسانی داریم
امام حسین(ع) فرمود: در رودربایستی گیر نکنید. هرکس میخواهد، برود. من که امام هستم، از نظر فقهی تکلیف را از گردنتان برداشتم. اگر خواستید بروید. آنها میگویند: ما غیر از تکلیف و وظیفه‌ی شرعی یک وظیفه‌ی انسانی هم داریم. نزد رسول الله آمده و میگوید: میخواهم به فقرا سور بدهم، پیغمبر به او میگوید: این کار تو غلط است. باید پولدار و فقیر با هم بنشینند. چون اگر سور دادی، همه‌ی اینها که دعوت کردی، فقیر بودند، می‌آیند و درسالن مینشینند و میبینند که همه فقرا هستند. میگویند: این سفره را برای فقرا انداخته است. میفهمند که این سفره به خاطر فقر ایشان است. اما اگر آمد و در اتاق نشست و دید فقیر و پولدار سر یک سفره هستند، احساس کوچکی نمیکند. در نماز جمعه هیچ کس احساس کوچکی نمیکند. چون صف ثروتمندان و صف تاجران و صف فقراء نیست. باید اطعام هم این گونه که پیغمبر گفت، باشد.
امام حسین(ع) گفت: بیعت خود را برداشتم، بروید. گفتند: نه ما نمیرویم. وظیفه‌ی انسانی ما چه میشود؟ گاهی میگوید: آقا من بروم در نماز جمعه چه کنم؟ بالاخره اینقدر هستند که نماز جمعه را برگزار کنند. هستند که بخوانند. نماز جمعه به تو نیازی ندارد. اما وظیفه‌ی انسانی تو چه میشود؟ اگر نماز جمعه پتک انقلاب است، تو هم باید با این پتک همراه باشی. مگر این که بگویید، نماز جمعه بی خاصیت است. اگر نماز جمعه بی خاصیت است، پس هیچ، اگرنماز جمعه پتک است، هر مسلمانی باید با آن همراه باشد. اگر انتخابات پتک است، همه باید با آن همراه باشند، آقا اگر ماهم نرویم، دیگران رأی میدهند. اما تو چه؟ اصحاب امام حسین در شب عاشورا میتوانستند چنین بگویند. مثل بعضی‌ها که در نماز جمعه شرکت نمیکنند و در انتخابات رأی نمی‌دهند. یا مثلاً درباره‌ی جبهه میگوید: آقا خیلی‌ها هستند که بجنگند. اگر اصحاب امام حسین هم اینطور فکر میکردند، میگفتند: شب عاشورا است، امام حسین گفته است، برو! ما که شرعاً وظیفه نداریم، چون امام حسن فرمود: بیعتم را برداشتم. هر که میخواهد، برود. شرعاً که وظیفه نداریم. حالا ما باشیم یا نباشیم، فرقی ندارد. چون بالاخره امام حسین را میکشند. ما هفتاد نفر باشیم، کشته میشود. نباشیم هم باز کشته میشود. بودن و نبودن ما فرقی نمیکند. حالا هم که تاریک است، خداحافظ! خیلی ازمذهبی‌های ما اگر بودند، میرفتند. چون وظیفه‌ی فقهی وجود نداشت. گاهی میگوییم برادرجان، این جا نیاز شدید است. زود کمک برسانید، میگوید: بنده سهم امام را داده‌ام. خمس خود را هم داده‌ام. باشد کسی که زلزله زده‌ای، جنگ زده‌ای را ببیند، و جای زندگی برای دادن دارد، و پول برای وام دادن دارد و کمکی هم میتواند بکند، کسی که فریاد مظلومی را بشنود و کمک نکند، مسلمان نیست. خواه سهم امام را داده باشد یا نداده باشد. هیچ وقت انسان نباید بگوید: برای من بس است. در شب عاشورا امام حسین به بچه‌های مسلم گفت: برای شما بس است. گفتند: نه ما هستیم. بس نیست. باید باز هم خون بدهیم. بالاخره تا میگوییم: نه شرقی، نه غربی. بر سر ما خواهند زد و ما باید این شعار استقلال، آزادی را تا آخر برسانیم. گرچه به قیمت جان ما باشد. چون جان را می‌خواهی چه کنی؟ گیرم هزار کیلو سیب زمینی دیگر خوردی، دو هزار لیتر هم آب خوردی، بعد می‌خواهی چه کنی؟ جان را برای انسانیت میخواهیم. اگر انسانیت ما و استقلال ما و شخصیت ما در خطر افتاد، انسان جانش را فدا میکند.
5- در ماجرای کربلا چهار دسته افراد بودند
مسئله‌ی دیگر این است که روز کربلا، افراد چهار دسته شدند.
1- یک دسته آمدند و فداکاری کردند. هم مال و هم جان دادند.
2- یک دسته نیامدند و پشیمان شدند.
3- یک دسته گفتند: خودمان نمیآییم. اسب و مال میدهیم. که قصهاش را شنیدهاید که کسی به امام گفت: من خودم نمیآیم ولی یک اسب خوبی دارم، آن را میدهم. فرمود: اگر خودت نمیآیی، اسبت را هم نمیخواهم. بعضی مال میدهند، جان نمیدهند.
4- بعضی نه مال دادند و نه جان دادند. بعضی جان و مال را گرفتند. یعنی امام حسین را کشتند.
6- امام حسین فرمود: از ما دور است که زیر بار ذلت برویم
حالا یکی از سخنان امام حسین را در این چند دقیقه بنویسیم و تفسیر کنیم. این سخن را امام حسین در روز عاشورا گفت: «أَلَا إِنَّ الدَّعِیَّ ابْنَ الدَّعِیَّ»(اللهوف، ص‏97) یعنی کسی که زنازاده است. حالا او چه کرده است؟ ابن زیاد چه کرده است؟ «قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْن» یعنی میخواهد این حرف را ثابت و حتمی کند. «قَدْ رَکَزَ» میخواهد این کار را بین دو چیز حتمی کند. زنازاده میخواهد کار من را میان دو چیز منحصر کند. بگوید: راه سومی نداری. باید یکی از این دو تا را انتخاب کنی. «قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ القله [السَّلَّهِ] وَ الذِّلَّهِ وَ هَیْهَاتَ منا الذَلَّه» میگوید: بین شمشیر و ذلت یکی را انتخاب کن. گفته: حسین، یا باید ذلیل شوی و بیعت کنی، یا تو را میکشم. یا شمشیر یا بیعت. «هَیْهَاتَ منا الذَلَّه» از ما دور است که زیر بار ذلت برویم.
7- مفهوم عزت و ذلت
حالا عزت چیست و ذلت چیست؟ عزت به معنی نفوذ ناپذیری است. زمینی که سفت است، هرچه بیل به آن میزنند، فرو نمیرود. همین که بیل در آن فرو نمیرود، عربها به آن ارض میگویند «عزاز» یعنی ارض عزیز است. زمین سفت است. هرچه بیل میزنیم، فرو نمیرود. اگر تحت تأثیر قرار نگیرد، میگویند عزیز است. مؤمن عزیز است. قرآن میگوید: «وَ لِلَّهِ الْعِزَّهُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنین»(منافقون/8) مؤمن عزیز است. یعنی هرچه با بیل بر سر مؤمن بزنی، فرو نمیرود. هر کاری با او میکنند، نفوذ ناپذیر است. این معنای عزت است. حالا یک سؤال میکنم ایران عزیز است یا ذلیل است؟ ایران عزیز است. اگر تخم مرغ نیست پس دلیل نمیشود که عزیز نیست. چون حمله به ما میکنند که بگوییم بله قربان! هرچه بیل میزنند، زمین بیل را قبول نمیکند. اگر زمینی بیل را قبول نکرد، اعراب میگویند: زمین عزیز است. دستی که چرب است، وقتی که آب روی آن میریزی، چون چرب است، چربی آب را پس میزند. عرب میگوید: پوست عزیز شده است. یعنی آب رویش میریزم، آب به خوردش نمیرود. اگر ایران به جایی رسید که چیزی به خوردش نرفت، ایران عزیز میشود.
هفتاد و دو تن را یک جا میکشیم، میبینیم تکان نخورد. یک مرتبه رئیس جمهور و نخست وزیر، رجایی و باهنر را باهم منفجر میکنیم، باز میبینیم، ایران به خوردش نرفت. هرچه میکشیم، ایران چیزی به خوردش نمیرود. نه نماز جمعهاش خلوت میشود، نه راهپیماییاش خلوت میشود، نه علاقهاش به امام کم میشود. میگویند: ایران عزیزاست. ایران مثل زمین سفت میشود که هرچه به آن بیل میزنند، فرو نمیرود. کتکش میزنیم، از افراد کم میکنیم، هرکاری میکنیم، چیزی به خوردش نمیرود. بنابراین امام حسین فرمود: ما عزیز هستیم. یعنی ما را تکه تکه میکنند، هر کاری میکنند، ولی ما در برابر ذلت فقط میگوییم: نه! بچههای امام حسین را میزنند، باز هم جواب نه است. او را تحقیر میکنند، باز هم جواب همان است. گرسنگی و تشنگی میدهند، باز هم همان است. حتی اسب روی بدن هایشان میتازند که در طول تاریخ هیچ شهیدی نبوده است که بعد از شهادت روی بدنش اسب بتازند، باز جواب همان است. امام حسین عزیزی یگانه است که اگر بقیه بخواهند عزتی داشته باشند، باید از امام حسین الهام بگیرند.
حضرت فرمود: «أَلَا إِنَّ الدَّعِیَّ ابْنَ الدَّعِیَّ» آن مرد ناپاک مرا بین دو چیز منحصر کرده است، بین شمشیر و ذلت. شمشیر آری اما ذلت هرگز. اسلام میگوید: اگر آبی برای وضو به تو میدهند و منت سر تو میگذارند که من بودم که برای وضو به توآب دادم. اسلام میگوید: تیمم کن و نماز بخوان. از آبی که همراه ذلت است وضو نگیر. اسلام میگوید: در مقابل متکبر، تو هم ژست بگیر. اگر دیدی کسی بسیار ژست میگیرد، تو هم بسیار ژست بگیر. برای اینکه اگر کسی ژست گرفت و شما هم گفتی: سلام علیکم، در حقیقت ژست او را تأیید کردهای. برای اینکه او را بکوبی، تو هم در برابر ژست گرفتن، ژست بگیر. تکبر در مقابل متکبر صحیح است. ژست پذیر نباشید.
«الْمَوْتُ خَیْرٌ مِنْ رُکُوبِ الْعَارِ وَ الْعَارُ أَوْلَى مِنْ دُخُولِ النَّار»(اللهوف، ص‏119) این یک شعر است که بد نیست آن را بنویسیم. البته این یک مکتب است و شعر نیست. مکتب شما چیست؟ خطوط ایدئولوژی و اخلاق و استقلال و انقلاب ما این است. امام حسین(ع) فرمود: مرگ بهتر از این است که آدم، ننگ و عار را بپذیرد. مرگ از عار بهتر است و عار بهتر از نار است. گاهی وقتها آدم عارش میآید و خجالت میکشد. اما عار از نار بهتر است. انسان خلافی کرده است. ظلمی کرده است. غیبت یک نفر را کرده است. حالامی خواهد برود و به او بگوید: آقا من غیبت شما را کردم. من فلان وقت در بچگیام جیب شما را زدم. در بچگی فلان غلط را کردم. میخواهد از طرف عذرخواهی کند اما عارش میآید. ولی اگر نرفت تا عذرخواهی کند و نرفت تا مال مردم را پس بدهد، خدا هم روز قیامت او را به جهنم میبرد. آدم خیلی وقتها مدتها کاری را غلط انجام میدهد. میبیند نمازش غلط است. عارش میآید برود و سؤال کند. یک مسئلهای را بلد نیست اما عارش میآید که بپرسد. حتی زن چیزی را بلد نیست اما عارش میآید که از شوهرش بپرسد. شوهر چیزی را بلد نیست، عارش میآید از زنش بپرسد. گاهی زنها باسوادتر هستند و گاهی مردها با سوادتر هستند. او حاضر است به نار برود ولی عار را قبول نکند. مرگ از عار بهتر است وعار از نار بهتر است.
«الْمَوْتُ خَیْرٌ مِنْ رُکُوبِ الْعَارِ وَ الْعَارُ أَوْلَى مِنْ دُخُولِ النَّار» این مکتب امام حسین است. چرا امام حسین قیام کرد؟ جواب چرای آن این است: «هَیْهَاتَ مَنا الذَلَّه» برای این که ذلت و عار را قبول نکند.
من یک حدیث از امیرالمؤمنین در تلویزیون خواندهام. یک روز علی ابن ابیطالب(ع) خواست که به دکان قصابی برود. گوشتهای خوبی داشت. ایستاد تا گوشت بگیرد، بعد متوجه شد که پول همراهش نیست و رفت. قصاب آمد و گفت: آقا گوشت میخواستی؟ گفت: بله. گفت: بفرمایید. گفت: پول همراه ندارم. گفت: خواهش میکنم. مغازه از آن شماست. خواهش میکنم، این حرفها چیست؟ فرمود: باید گوشت بگیرم و بگویم: فردا پول تو را میدهم. به شکم خودم میگویم: تو فردا گوشت میخوری! آخر الان اگر من نسیه بگیرم، باید بله قربان بگویم. من به جای این که به تو بگویم: فردا پولت را میدهم به شکم خود میگویم: فردا گوشت میخوری!
از یک آخوند خوشم آمد. طلبهی قم بود. تابستانها برای قالی بافی میرفت. از اطراف کاشان بود. به او گفتیم: قالی میبافی؟ گفت: آری! به خاطر این که من باید از پدرم پول بگیرم و به قم بیایم تا درس بخوانم، پدرم پول ندارد و به اوفشار می‌آید و من تابستان یک قالیچه میبافم. مزد قالی را میگیرم و به قم میآیم و درس میخوانم. بعضی از دانشجوهای ما اوقات فراغت کار میکنند، و به خانواده فشار نمیآورند. ولی بعضیها به پدر و مادر فشارمی آورند تا ژست ایشان خراب نشود. امام صادق(ع) میرفت، بند کفشش پاره شد، کفش خود را به دست گرفت و پا برهنه رفت. هرچه مردم گفتند: آقا کفش ما را بگیر، آقا فرمود: کفش خودم پاره است و خودم پا برهنه میروم.
امام حسین ظهر عاشورا هیچ چیز نداشت. دیگر طاقت نداشت. چون دید دیگر روی اسب نمیتوانست بنشیند، یک نیزه به زمین زد و به آن تکیه داد. یاور هم نداشت. تشنه هم بود. امام حسین فقط یک چیز داشت و آن عزت بود. امام حسین خستهی داغ دیده را مخاطب قرار دادند، بیا و بیعت کن! فرمود: هرگز. آدمهایی هستند که میلیاردر هستند و همه چیز دارند ولی اگر یک عکس ببینند، شل میشوند. یک چک ببینند، شل میشوند. عزت یعنی اقتدار و سفتی و امام حسین عزیز است. این که میگوییم خدا عزیز است «إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیمٌ»(بقره/220) یعنی خدا چیزی به خوردش نمیرود. اینطور نیست که کسی بتواند خدا را تحت تأثیر قرار بدهد. آیات زیادی در قرآن داریم.
8- یقین یعنی انسان مسائل را باور کند
شب عاشورا شب یقین است. یقین یعنی چه؟ یعنی انسان مسائل را باور کند. در جبهه‌ی ما هم سربازان این چنینی هستند. خیلی حرفها هست که آدم نمیتواند بگوید. ولی چه بخواهید قبول کنید و چه نخواهید، امت ما باور کرده است. فقط بعضی هستند که دیر باور هستند. یعنی منتظر این است که در فلان روزنامه‌ی خارجی، بگویند یک ماهی در اقیانوس اطلس پیدا شده است که سه میلیون سال عمر دارد. فوراً اگر یک روزنامه‌ی خارجی گفته باشد، قبول میکند، اما اگر150 حدیث داشته باشیم که امام زمان زنده است و هزار و سی صد سال عمر دارد، میگوید: از نظر علمی نمیشود. به امام زمان که برسد، با هشت صد حدیث هم قبول نمیکند. اما یک خارجی بگوید: یک ماهی سه میلیون سال در اقیانوس اطلس عمر کرده است، قبول میکند. نمیدانم چطور است «وَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَهِ وَ إِذا ذُکِرَ الَّذینَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ»(زمر/45) وقتی میگویند: خدا! ناراحت میشود. «إِذا ذُکِرَ الَّذینَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ» وقتی میگویند: غیر خدا، میخندد. وقتی میگویند: خدا، وحشت او را میگیرد. برادران ما عالمی داریم غیر از این کانال، یک مراتبی است، یک اوضاعی است. یک مسائلی برای امام حسین کشف شد که در جبهه هم برای بعضی کشف شده است. حالا آقای بنی صدر در روزنامه‌اش نوشت. این حرفها چه چیزی است. او نمیپذیرد ولی ما میپذیریم و یکی از این خاطرات را من برایتان بگویم. قبول کردنش هم سنگین است. ولی برای ما سنگین نیست. برای شما هم که پای تلویزیون هستید سنگین نیست. آنهایی که اینها برایشان سنگین است، اصولاً خدا برایشان سنگین است.
آقای بهشتی را می‌شناسید که در بیست و یکم ماه رمضان کشته شد. در اصفهان یک دکتر بهشتی داریم که جزء هفتاد و دو تن است. یک بهشتی دیگر هم داشتیم. من با آن بهشتی که در اصفهان شهید شد، هفده سال هم شاگردی بودم. پدر این آقای بهشتی از علما و اوتاد اصفهان بود و این آقای بهشتی، خاطره‌ی نابی برایم نقل کرد. ما روایات زیادی داریم. کسی که با معرفت، خدمت حضرت رضا(ع) برسد و امام رضا را زیارت کند، لحظه‌ی مرگ امام رضا برای بازدیدش می‌آید. اما حالا چگونه امام رضا می‌آید؟ نمیدانم! یک تعداد روایت اینچنین داریم. آقای بهشتی میگفت: وقتی پدرم که از علمای اصفهان است میخواست بمیرد، من در اتاق بودم و هیچ کس نبود. تا پدرم جان داد، من ساعت را دیدم و نوشتم که چه تاریخی و چه ساعتی و چه دقیقه‌ای جان داد. بعد هم نشستم کمی گریه کردم و قرآن خواندم. صبح شد. صبح مادرم و برادرانم را صدا زدم. در روی کره‌ی‌‌ زمین، فقط من میدانستم و خدا که پدرم چه زمانی مرده است. بعد از مدتی که گذشت، جوانی در اصفهان به سراغم آمد. آقای بهشتی من با شما کاری دارم. پدر شما نیمهی شب سه شنبه در نصف شب مرد؟ میگفت: یک نگاه به آن جوان کردم و گفتم: شما که هستی؟ چون هیچ کس خبر ندارد. گفت: حالا بگو ببینم چنین بوده یا نه؟ گفتم همینطور بوده است. ولی خواهش میکنم خودت را معرفی کن. گفت: من یک بچه اصفهانی هستم. کسی نیستم. فقط من به مشهد به زیارت امام رضا(ع) آمدم. آن جا در مسافرخانه خوابیده بودم و خواب دیدم که به حرم رفتم. تاآمدم به حرم بروم، امام رضا از حرم بیرون آمد. گفتم: آقا کجا می‌روید؟ گفت: بهشتی به زیارت من آمده و الآن لحظه‌ی آخر عمرش است و من با زوارم قرار دارم که لحظه‌ی مرگ به بازدید ایشان بروم. حاج آقا مصطفی بهشتی الان دارد میمیرد. برای پرسیدن احوالش به آنجا میروم. این جوان اصفهانی میگفت: تا خواب دیدم، ازخواب بیدارشدم. چراغ را روشن کردم و ساعت را یادداشت کردم و از مشهد به اصفهان آمدم تا ببینم یک چنین چیزی بوده است یا نبوده است. آن دقیقه‌ای که یادداشت کردم درست بوده است یا نه؟
همچنین چیزهایی هست. منتهی ما مجبوریم حتماً از این روان شناسان و پزشکان دو سه مورد از اینها بگویند تا ما قبول کنیم.
شب عاشورا اصحاب امام حسین چیزهایی دیدند. یعنی وفاداری خود را اعلام کردند که حسین جان، اگر هفتاد بارکشته شویم، باز هستیم. یک چیزهایی را دیدند. چه چیزهایی دیدند؟ نمیدانم. چون آن یک کانالی میخواهد. هرچقدر بخواهی به بچه‌ی کوچک بگویی، شهوت هست، نمیفهمد. وقتی بزرگ شد، میفهمد. یک حالتی اصحاب امام حسین پیدا کردند که بعد از آن حالت شروع به شوخی کردند. شب آخر حیات، انسان باید گریه کند. اینها عبادت و نماز شبشان سرجایش بود. داشتند شوخی میکردند. یعنی مثل این که دارند به خانهی عروس میروند. برایشان یقین پیدا شده بود. الآن هم بعضی از برادران ارتشی و سرباز و سپاه در جبهه چنین هستند. در این عالم غیر از کانال یک، کانال دویی هم هست و اصحاب امام حسین شب عاشورا آن کانال را دیدند. عالم غیر از این جهان را دیدند و لذا برایشان روشن بود و لذا امام حسین هرچه به ظهر عاشورا نزدیکتر میشد، میخندید. مثل آدمی که بار را به منزل میرساند.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

لینک کوتاه مطلب : https://gharaati.ir/?p=1465

ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

scatter hitam gelombang kemenangan mahjong winssensasi mahjong wins 3 bawa hiburan dan profitmahjong ways 2 hadirkan suasana tegang scatter naga emassensasi spin mahjong ways 2 kini lebih hidupgelombang kemenangan tiada henti mahjong wins bikin pemain terpukausensasi putaran mahjong wins 3 membawa profit instanmahjong ways 2 suguhkan kejutan scatter profitscatter emas jadi simbol cuan besar di mahjong ways 2untung gede filosofi mahjong wins 3 hasilkan kemenanganjepe fantastis mahjong wins 3 profit jadi cuantak ada kata menyerah untuk bermain mahjong wins 3saldo rekening tak pernah habis berkat mahjong wins scattermahjong ways 2 tawarkan misteri di balik putaran biasamahjong ways 2 berikan kejutan lewat scatter emassensasi unik mahjong wins 3 kombinasi terbaik untung besarsakura niatnya santai eh scatter hitamsakura kembali heboh scatter wildsakura ken dapet thrsakura ketegangan dimulai dari spin pertamasakura kiki disapa dewi fortunasakura mahjong ways 2 bikin heboh lagisakura mahjong ways 2 tunjukkan taringsakura munculnya scatter hitam lebih manisasia3311asia3312asia3313asia3314sakura ciptakan kejutan besarsakura detik awal yang menegangkansakura drama hoki di mahjong wayssakura gak perlu kopi scatter hitam bikin meleksakura hadirkan drama scatter di awal spinsakura kayak dapat kabar baikaws disiplin spin rtp akurataws pola magnet scatter rtp liveaws prediksi scatter rtp awsbetaws turnamen pgsoft pragmatic profitasia3307asia3308asia3309asia3310pedagang kaki lima malam hari temukan pola gacor mahjong wins 3penjual bakso keliling temukan pola gacor mahjong wins 3tukang parkir terminal temukan pola scatter hitam mahjong wins 3petani garam pesisir kantongi 86881000 juta lewat mahjong wins 3 scatter hitamsensasi putaran tanpa henti mahjong wins membawa hiburanmahjong ways 2 sajikan jalan kemenangan luar biasaspin biasa bisa menang mudah di mahjong ways 2mahjong wins 3 jadi pilihan pemburu perkalian besarkombinasi maut scatter mahjong hari inisakura awal spin langsung panassakura bawa ketegangan seru mw2sakura bibir senyum hati tenangsakura bikin ketawa sendirisakura bukan scatter biasasakura bukan spin biasa mahjongmahjong wins 3 harapan kuli bangunanyoutube shorts gates olympus strategimahjong punya waktu emasmahjong mode balas dendammahjong lagi buka pintu jackpot besarmahjong butuh kesabaran tingkat dewafitur scatter hitam mahjong wins jepe besarperkalian besar di putaran mahjong winsputaran mahjong ways jadi legenda dengan scatter wildmahjong ways berikan scatter wild rahasia kemenanganmahjong wins hadirkan scatter anti boncosfakta mengejutkan jurnalis muda berhasil raup 430 juta dari strategi cerdas bermain mahjong wins 3perawat rumah sakit raih 370 juta lewat strategi pola unik di mahjong wins 3pegawai bank sukses kantongi 210 juta berkat strategi rapi di mahjong wins 3sopir truk sukses meraih 150 juta dengan kesabaran bermain di mahjong wins 3asia3303asia3304asia3305asia3306aws fitur scatter hitam cuanaws genz mahjongways2 scatteraws kejayaan olympus x500 rtpasia3299asia3300asia3301asia3302petani kopi untung rp140 juta dari mahjong wins sambil nunggu panen tibakisah penjahit pakaian wd rp90 juta dari mahjong setelah tutup usahaasia3295asia3296asia3297asia3298aws rutinitas wild bandito harianaws satpam scatter hitam mahjongaws scatter merah mahjong terungkapaws scatter merah turbo 7x5aws scatter merah vip qristeknik buy spin bongkar jackpotmahjong ways 2 free spin motorrtp live mahjong ways konsistenpemain freelance pola sweet bonanzamahasiswa akhir cuan mahjong wins 3tips scatter hitam mahjong ways abc1131pola scatter hitam mahjong waysbocoran sicbo dealer abc1131gates olympus x5000 viralasia3287asia3288asia3289asia3290asia3291asia3292asia3293asia3294pedagang asongan di terminal raup rp65 juta dari mahjong waysmahasiswa kostan raup rp360 juta dalam seharisakura momen pemain mahjong scattersakura ngamuk scatter di mahjongsakura perkalian mahjong scatter pemainsakura pesta kemenangan scatter mahjongsakura rasakan sensasi beruntun scattersakura scatter cuan melimpah gilasakura setiap hari scatter mahjong wayssakura turun scatter mahjong cuan besarasia3283asia3284asia3285asia3286gelombang perkalian tinggi menghentak hati pemain saat scatter hitam turun berkat mahjong wins 3mahjong wins 3 scatter hitam memicu ledakan kemenangan yang membuat layar berguncangsetiap reel mahjong ways 2 terpikat scatter wild naga emas yang menjanjikan perkalian tinggiscatter wild emas turun aura cuan menguasai setiap putaran mahjong ways 2saat dunia mahjong wins 3 dikuasai oleh scatter hitam yang menggila anda bisa menang dengan mudahpemain terhipnotis oleh kekuatan scatter hitam yang tak pernah kehabisan keberuntunganketika reel menyala mahjong ways jadi arena panas dengan hujan kemenangan dari scatter wildreel mahjong ways membara scatter wild emas jadi pusat ledakan profit setiap saattak ada yang bisa menandingi getaran scatter hitam saat menembus jalur kemenangankekuatan absolut scatter hitam yang menyapu semua simbol di mahjong wins 3lagi nyuci piring denger suara naga jackpot mahjong ways 2hansip pensiun dini bukan karena mahjong ways 2 tapi wins 3niatnya nostalgia mahjong ways 2 malah saldo nambah di wins 3pilih indomie susah apalagi cuan mahjong ways 2 vs wins 3bokap setia pola naga mahjong ways 2 anaknya beli tanahgetaran maxwin mahjong wins 3 lebih dahsyat dari gempadulu hp kentang sekarang iphone baru berkat mahjong wins 3s rezeki anak senja spin santai di mahjongs santai aja tinggal klik rejekis scatter hitam nongol lagis scatter lebih cepat dari flash sales seru parah scatter hitam siap bikin dompets spin panas kayak debat capress trending mahjong ways 2s waktu pas scatter wild muncul bersamaanajang pembuktian scatter emasaura scatter terpesona jepe instanledakan sensasi mahjong cuanmagnet scatter perkalian tinggimomen terjadi scatter mahjongpeluang emas aktif sensasionalputaran panas mahjong scatterscatter atmosfer mahjong winsslot depo 10kslot thailandasiaklubmacauklubgaruda76pondok88asiawin189heylink macauklubheylink asiaklubheylink hksbetheylink kapten76heylink mpoxoheylink garuda76heylink pondok88heylink leo1131viral asiaklubviral macauklubviral garuda76viral pondok88linklist garuda76linklist pondok88rawit303mpoxlASLI777Asli777pardenafis.irPekabuanaMpogalaxyMPOGALAXYsitus gacor server luar negeripsychopsyslot gacor hari inibathroomremodelingideadjakarta-miningclubdsiledslot gacor qrisscatter hitamabc1131Link Platfrom Situs Slot Online Gacor Gampang Menang