ارزیابی وضعیت دینی فرد و جامعه
2- روزه ظاهری و باطنی
3- رمضان، ماه قرآن
4- مسجد، وسیلهی هدایت جامعه
5- مسجد، محل تربیت پاکان
6- دوری از اسراف در مراسم مذهبی
موضوع: ارزیابی وضعیت دینی فرد و جامعه
تاریخ پخش: 24/05/90
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
رمضان نود هستیم و بحثها در استان سمنان ضبط میشود و ماه رمضان پخش میشود. موضوعی که میخواهم در این جلسه بگویم این است که چه هستیم و چه باید باشیم؟ یک نگاهی بکنیم ارزیابی خودمان و وضع دینیمان. موضوع: چه هستیم؟ چه باید باشیم؟
از نظر نماز، از نظر قرآن، از نظر روزه، از نظر مسجد، از نظر تحصیل، از نظر کار، از نظر مراسم، از نظر عزاداری، جشن و غیره، مقایسه کنیم. چون قرآن میگوید: یک خرده جلوتر بروید. به این که هستید قانع نباشید. یک آیه داریم فکر میکنم همهی ایرانیها بتوانند در چند ثانیه این آیه را حفظ کنند. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا» (نساء/136) ای کسانی که ایمان دارید یک خرده ایمانتان را، قویتر، عمیقتر کنید. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا…» «آمَ…»، «آمِ»… «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا» جلوتر بروید. دو روز نباید مثل هم باشد. دو روز مثل هم باشیم خسارت است. یک آیهی دیگر میگوید: «وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ» (بقره/155) بشارت بده به آنهایی که مقاوم هستند. بعد میگوید: صابر بودن کم است. «لِکُلِّ صَبَّارٍ» (ابراهیم/5) اول میگوید: صابر باش، بعد وقتی صابر شدی میگوید: برو بالاتر. «لِکُلِّ صَبَّارٍ».
در تحصیل، خدا به پیغمبرش میگوید: هیچوقت به خودت نگو من فارغالتحصیل هستم. نصفش را من میگویم و نصفش را شما بگویید. «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْماً» (طه/114) پیغمبر تو هم که پیغمبر هستی باید روز به روز باسوادتر شوی. فارغالتحصیل ندارد. قرآن میگوید در رشد باید هی جلو بروید. «زِدْناهُمْ هُدىً» (کهف/13) «وَ الَّذینَ اهْتَدَوْا زادَهُمْ هُدىً» (محمد/17) یعنی آنهایی هم که هدایت شدند، هی جلوتر بروند. پس ما نباید درجا بزنیم.
خوب نمازهایی که داریم، نمازهای مردود داریم و نمازهای مقبول.
1- نمازهای مردود و مقبول
نمازهای مردود قرآن میفرماید که: «ساهُونَ» (ماعون/5) اهل سهو هستند. یا مثلاًٌ «أَضاعُوا» (مریم/59) نماز را ضایع میکنند. در روایات داریم «اسْتَخَف» نماز را خفیف، سبک میکنند. در روایت داریم «أَهَان» به نماز اهانت میکنند. این نمازهای مردود است. گاهی میخواند و گاهی نمیخواند. سر نماز حواسش پرت است. با اینکه نماز ذکر است، «أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری» (طه/14) در ذکر غافل است. نماز را سبک میشمارد. مثلاً میگوید: نمازه… نمازه را خواندی؟ ما که نمازه را نخواندیم. نمازه… شما اگر بیرون رفتی، گفتند: کجا بودی؟ من رفته بودم جلسهی قرائتیه! اگر بگویی: قرائتیه، یعنی چه؟ سبک است. نماز خواندیم. نه نمازه! با لباس کثیف میخواند. سر نماز بدنش میخارد. «اللَّهُ أَکْبَر»، «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ، الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ، الرَّحْماَنِ الرَّحِیمِ، مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ، إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ، اهْدِنَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِیمَ، صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیرِْ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لَا الضَّالِّینَ» (با نشان دادن حرکت)
نماز را طوری میخواند که امام صادق فرمود: بعضی آن رقمی که نماز میخوانید، اگر با همسایهتان حرف بزنید، همسایهی شما جوابتان را… بگویید… نمیدهد. خیلی بد نماز میخوانید! غلط میخواند. یک عمری نماز میخواند معنایش را نمیداند. آخر شما یک عمری از یک کوچه بروید، به شما بگویند: آقا اسم کوچه چیه؟ اسم این کوچه، نمیدانم. مگر خانهی شما اینجا نیست؟ چرا….چند سال است خانهی شما اینجاست؟ 16 سال… 16 سال است از این کوچه میروی اسم کوچه را نمیدانی؟ به تو چه میگوید؟ یک عمر است میگوییم: «غیر المغضوب» مغضوبین چه کسانی هستند. نمیدانم! «والضالین» ضالین چه کسانی هستند؟ نمیدانم! «اَنجَزَ اَنجَزَ اَنجَزَ وعده، نَصَرَ نَصَرَ…» کمک کنید «نَصَرَ نَصَرَ نَصَرَ عبده» … «اَنجَزَ وعده و نَصَرَ عبده» این «اَنجَزَ وعده» یعنی چه؟ نمیدانم یعنی چه! بد است. نمازهایی که آدم یا غلط میخواند، یا سبک بخواند، یا گاهی بخواند، با لباس کثیف بخواند، آنوقت بخواهد یکجایی مهمانی برود، لباس شیک میپوشد. میخواهد نماز بخواند لباس پستش را میپوشد. این اهانت کردن است…
حدیث داریم نماز به افرادی میگوید: ضایعم کردی؟ خدا ضایعت کند! حدیث است. «ضَیَّعْتَنِی ضَیَّعَکَ اللَّهُ» (وسایل الشیعه/ج4/ص108) ضایعم کردی خدا ضایعت کند. و لذا میبینی از عمرش خیر نمیبیند، پول دارد از پولش خیر نمیبیند. اولاد دارد از اولادش خیر نمیبیند. نویسنده است از کتابش خیر نمیبیند. «ضَیَّعْتَنِی ضَیَّعَکَ اللَّهُ» حدیث داریم نماز به بعضیها میگوید: «کرمتنی کرمک الله» «کرمتنی» یعنی به من عزت دادی، خدا به تو عزت بدهد. اینها نمازهای مردود است، اما نمازهای مقبول.
«الَّذینَ هُمْ فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» (مؤمنون/2) آدمهایی که نمازشان با خشوع است. یک کسی نماز میخواند با ریشهایش هم بازی میکرد. «اللَّهُ الصَّمَدُ، لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ، وَ لَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدُ» (اخلاص/2-4) امام فرمود این کسی که با ریشش بازی میکند، اگر خشوع داشت بازی نمیکرد. خشوع! «عَلى صَلاتِهِمْ دائِمُونَ» (معارج/23) نمازش را ترک نمیکند. «وَ الَّذینَ هُمْ عَلى صَلَواتِهِمْ یُحافِظُونَ» (مؤمنون/9) روی نمازش حفاظت دارد. بگذارید کلماتش را بنویسم، چون بعضیها پای تلویزیون مینویسند. نماز مقبول نمازی است که «فی صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ» خشوع دارد، تواضع دارد، «دائِمُونَ» هیچ وقت نماز را رها نمیکند. «یُحافِظُونَ» مواظب نمازش است.
خدا نکند در کشورمان دختری باشد که به خاطر لاک زدن ترک نماز کند. روز قیامت این میخواهد چه بگوید؟ یعنی خدا را به اندازهی لاک ناخنش… اینها نمیدانند که یک زمانی گیر میکنند، «أَلا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ» (مطففین/4) عربیهایی که میخوانم قرآن است. قرآن میگوید: چرا کمفروشی میکنی؟ نمیدانی روز قیامت باید جواب بدهی؟ نماز نخواندی برای لاک؟! برای عروسی؟ مهمانی بود نمازم قضا شد. مسافر بودیم حالا دیگر نمازمان قضا شد. به این راحتی! حفاظت کنیم. شما اگر یک طلا داشته باشی، حفاظت میکنی. این برای نماز.
2- روزه ظاهری و باطنی
روزه، روزهای که ما میگیریم، همین امساک است. از طلوع فجر تا افطار غذا نمیخوریم. این پوست روزه است. مغز روزه این است که حالا که روزه هستی، فکرت هم روزه باشد، فکر بد نکن. چشمت هم روزه باشد. نگاه بد نکن. زبان هم روزه باشد حرف بد نزن. تازه روزه الگو است. چطور ماه رمضان توانستی سیگار نکشی خوب بعد از ماه رمضان هم نکشید. این سیگاریها تصمیم بگیرند، همینطور که این ماه رمضان نکشیدند هیچ طوری نشد، بعد از ماه رمضان هم سیگار نکشید. یک قدم جلوتر برویم. اینها روزههای مردود است. روزههای ضعیف است. مردود که نمیتوانم بگویم. روزههای پایین که فقط آدم گرسنگی میکشد.
اما روزهی درجه یک چیست؟ این است که 1- همینطور که شکمش روزه است فکرش و دست و پا و چشمش هم روزه باشد. یاد قیامت باشد. «وَ اذْکُرُوا بِجُوعِکُمْ وَ عَطَشِکُمْ فِیهِ جُوعَ یَوْمِ الْقِیَامَهِ وَ عَطَشَهُ» (وسایل الشیعه/ج10/ص313) پیغمبر فرمود: وقتی گرسنگی و تشنگی به شما فشار میآورد، یاد کنید که روز قیامت هم تشنگی است. روز قیامت هم گرسنگی است. یاد گرسنهها باشید. شما اگر ماه رمضان نداری بخوری، اینقدر آدم هست که در طول سال ندارد بخورد. ما داریم نمیخوریم. افرادی هستند ندارند که بخورند. یاد گرسنهها باشیم.
3- رمضان، ماه قرآن
و اما قرآن، قرآن ما و قرآنی که باید باشد. قرآن ما اینطور است: 1- تلاوت، حالا باز تلاوت خوب است. یعنی انصافاً دیگر در جمهوری اسلامی با این برنامههای ترتیلی که رادیو و تلویزیون دارد. انواع ترتیلها، صبح، ظهر، شب، سحر، افرادی که قرآن بلد نیستند، ولو حالا بخشی از ماه رمضان، بینندهها زمانی بحث را میبینند، که بخشی از ماه رمضان گذشت. اما این بخشی که نگذشته نیم ساعت سر سفرهی قرآن بنشین. این همه روزنامه خواندی چه کردی؟ این همه روزنامه خواندی چه کردی؟ قرآن را باز کنیم همراه تلویزیون، همراه رادیو، جلسات قرائت، البته رفتن در جلسهی قرائت و رفتن مسجد، ربطی با تلویزیون ندارد. انگور پلاستیکی آب ندارد. این اذانهایی که رادیو و تلویزیون میگوید یک ذره ثواب برای شما نیست. یعنی مثلاً اگر همهی تاکسیها ظهر که میشود رادیو را روشن کنند، همهی ایران روی صدای اذان برود. موجی هست اما اجری ندارد. آن اجری که هست این است که میگویند: خودت بگویی. ولذا به ما گفتند: اگر صدای اذان را هم شنیدی یواش بگو: «اللَّهُ أَکْبَر»! مثلاً مؤذن میگوید: «اللَّهُ أَکْبَر»! شما هم بگو: «اللَّهُ أَکْبَر»! یواش، نه اذان دسته جمعی… ما در اسلام اذان دسته جمعی نداریم. یک مؤذن خوش صدا اذان بگوید، شما هم یواش تکرار کنید. زمزمه کنید مستحب است. آن اذانی که ثواب دارد اذانی است که از حلقوم بگویی. اذان پلاستیکی، مسجدها متأسفانه، رادیو روشن میکنند صدای اذان رادیو را پشت بلندگو میگذارند. یعنی از پلاستیک به پلاستیک! این اذان نیست. این اذان پلاستیکی است. مثل انگور پلاستیکی است.
آنچه در بین ما هست با قرآن استخاره میکنیم، کنار آینه و چراغ عروس میگذاریم. جلسه هنوز جمع نشدند خوب به قاری بگو قرآن بخواند تا مردم جمع شوند. یعنی قرائت برای جمع شدن است. یکوقت همه که جمع شدند قرآن میخوانیم که خدا این را میگوید. یعنی اینگونه باشیم. یکوقت میگوییم: هنوز نیامدند، خوب بگو قاری قرآن بخواند تا مردم جمع شوند. این توهین به قرآن است. بالای سر مسافر میگذاریم. چاپ و نشر و تزیینات…
یک شب یک کسی خانهی ما آمد، گفت: من برایت یک قرآن آوردم ولی این سیصد هزار تومان قیمتش است. گفتم: اوه! ورقههایش چیست؟ جلدش چیست؟ حاشیهاش چیست؟ گفتم: والله، یک قرآن کوچک به ما بده بخوانیم، عمل کنیم، بهتر است. قرآن دکور شده است. مثل قلیانهای ناصرالدینشاهی آدمهای پولدار میخرند و در اتاقشان میگذارند. در دکور میگذارند. این نه تنباکو رویش است نه زغال، قلیان ناصرالدین شاهی است. قرآن در نزد ما در حد استخاره و سر قبر مرده و بالای سر مسافر و شروع جلسه و چاپ و نشر و تزیین است. این قرآن ما است.
اما قرآنی که باید باشیم چه؟ 1- خوب بخوان، «رَتِّلِ الْقُرْآن» (مزمل/4) 2- به کار ببند. درس بده. قرآن میگوید: اولیاء خوب خدا، بندگان خوب خدا، کسانی هستند که «إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَجِلَتْ قُلُوبُهُمْ» (انفال/2) قرآن بخوانند می لرزند. «اقشعّرت» قرآن داریم. یعنی میلرزند. برای مردم بیان میکنند. کارهایشان، محورشان قرآن است. یک بازاری دیدی که خواسته باشد جنس بخرد، نزد یک عالم برود و بگوید آقا در معامله قرآن سفارش به چه تجارتی کرده است؟ یک داماد نزد یک اسلامشناس برود و بگوید من میخواهم داماد شوم. یک عروس نزد یک اسلام شناس برود بگوید: من میخواهم عروس شوم. آن عروس یا آن داماد که قرآن گفته یا روایت گفته چه عروسی بوده است.
4- مسجد، وسیلهی هدایت جامعه
مسجدهای ما، در علائم آخر الزمان داریم، «مَسَاجِدُهُمْ عَامِرَهٌ» مسجد لوکس است. «وَ هِیَ خَرَابٌ مِنَ الْهُدَى» (بحارالانوار/ج2/ص102) هدایت در آن نیست. مسجد میسازند، صدها میلیون خرج آن میکنند، امّا میگویند که آن آقا اگر بیاید چون دانشمند است باید مثلاً یک پولی هم بدهیم. یک کسی بیاید که پولی نخواسته باشد. یعنی صد میلیون پول آهن و آجر میدهد، برای اینکه دو فلس پول به مخ بدهد مشکل دارد.
کسی نمایشگاه کتاب آمده بود، کتاب خریده بود گفت: حاج آقا! در تلویزیون بگو: کتاب گران است. گفتم: کتابها را چند خریدی؟ چند سال پیش بود. گفت: مثلاً اینها را اینقدر خریدم. گفتم: ببخشید کفشتان چند میارزد؟ تو اینقدر پول که برای کفشت دادی، پولی که برای پایت دادی، بیش از پولی است که برای مغزت دادی.
مسجد خرابه باشد. اما یک دانشمند در آن نماز بخواند، پر میشود. مسجد سوپردولوکس باشد، پیشنمازش ضعیف باشد، خلوت است. به مغز مسجد برسید. در فروع کافی جلد هشت، صفحه 17 هست، میگوید: دورهی آخر الزمان مسجدهایشان سوپردولوکس است. اما در آن هدایت نیست. یا فاتحه میگیرند. یا مراسم میگیرند. اینطور نیست کسی وارد مسجد شود، وقتی برمیگردد یک قدم بالا بیاید. نماز صبح تعطیل است. حالا ماه رمضان نگاه نکنید. اکثر مساجد نماز صبح تعطیل است. نماز ظهرش هم خلوت است. حلقات علمی نایاب است یا کمیاب است. در مساجد تبعیض است. بعضی از مساجد مردها پایین میآیند، زنها بالا میروند. با اینکه درد پا و زایمان و حاملگی و این مشکلات زنها بیش از مردها است. زنها را بالا میفرستند. پایین را به مردها میدهند….زنها!
گاهی مسجدها، دو سومش را به مردها میدهند. یک سومش را به خانمها میدهند. مثل اینکه مثلاً اینجا ارث است. که دو سوم مرد هستند. گاهی وقتها قالیها را زیر پای مردها میاندازند، زیر پای زنها موکت است. تبعیض بین بچه و بزرگ! یک احترامهای بیخودی. من در یک مسجد پیشنماز بودم. بعد هم رفتیم منبر، دیدم این کسی که مسئول مسجد است یک چایی آورد و یک مشت قند هم کنار استکان گذاشته بود. گفتم: آقا بیا! آدمهای زنده چند تا قند میخورند؟ گفت: دو تا! گفتم: چرا یک مشت قند اینجا میگذاری؟ این بچه شش سالش است، نگاه میکند میگوید: آقاجان در خانه به من میگویی: یک قند، ببین آقا چند تا قند خورد؟ تو مرا خراب میکنی. دو تا قند!
ما یکبار یک مهمان داشتیم قم، گفتم: من گرسنهام نیست. ولی شما برو کبابی کباب بخور، پولش را من میدهم. من الآن سیر هستم، شما برو غذا بخور. رفت و برگشت آمد پول بگیرد، دیدم خیلی میگیرد. گفتم: چند تا سیخ خوردی؟ گفت: یازده سیخ! (خنده حضار) گفتم: یازده تا سیخ! گفت: چند تا؟ گفتم: دو تا! گفت: تو گفت هرچه بخوری من میدهم. گفتم: هرچه بخوری یعنی آدموار بخوری. آخر تو یازده تا سیخ…
ما آنطوری که با خودمان عمل میکنیم، مثلاً اینجا موکت خانهی خودمان باشد کفشهایمان را میکنیم. اما چون موکت برای بیتالمال است، حاج آقا با کفش برو. خوش انصاف خانهی خودت با کفش میروی؟ قالی خانهی خودت را میاندازی با کفش بروی؟ چطور در اداره مهمانهایت را با کفش روی قالی میبری؟ نه آخر کفشهایت را بکنی خواهند گفت: دهاتی است. من افتخار میکنم که دهاتی باشم، اسراف نکنم و ذلت است که به من بگویند: شهری و علامت شهری و تمدن و روشنفکری و کلاس بالا یعنی اینکه با کفش روی قالی برویم. فکر میکند اگر با کفش برویم کلاس ما بالا است. کفشهایمان را بکنیم، اصلاً ما نمیفهمیم یعنی چه؟ چه چیزی را کمال میدانیم. چه چیزی را روشنفکری میدانیم؟ اینقدر ما روشنفکر خل داریم. خل خل است. در کله اش هم دنیایی از روشنفکری است. وقتی با او حرف میزنی این خل است. (خنده حضار)
آمده بود رسالهی فوق لیسانسش را بنویسد دربارهی زندگی محسن قرائتی! که شیخی در ایران پیدا شده حدود سی سال حرف میزند، سی و دو سال و بحثهایش هم کهنه نشده و این چهار چیز هم ندارد. یکی دکور عوض نمیکند. حالا امروز این چراغها را زدند به خاطر امام حسن مجتبی است و الا این گلها و اینها خبری نیست. دکور عوض نمیکند. موسیقی ندارد. میان پرده ندارد. کمک آموزشی ندارد. تکنولوژی… این خودش است یک تخته سیاه! خوب این آقایی که آمده یک رساله بنویسد به عنوان یک تحصیل کرده در مصاحبهای گفت: حاج آقا شما صبحها تخممرغ هم میخوری؟ من دیدم این فکر میکند من تخم مرغ میخورم حرف میزنم. آخر من با این مخ چه کنم؟ یک سؤالهایی میکنند. سؤالهای بیربط! سؤالهای بیربط!
یکوقت میخواستند از رییس جمهوری آقای هاشمی بود ظاهراً مصاحبه کردند، گفتند: شما نمرهی پایتان چند است؟ من هرچه فکر کردم آخر نمرهی پا چه ربطی به ریاست جمهوری دارد؟ دیدم این مصاحبهگر مثل این که گیج است. مثل اینکه آدم بگوید: آقا بوعلی سینا چند کیلو است؟ آخر این سؤال است.
نماز صبح تعطیل، نماز ظهر خلوت، حلقات علمی نایاب، تبعیض بین زن و مرد هست، تبعیض بین بچه و بزرگ هست، تبعیض بین پولدار و فقیر هست، یک بچه که وارد مسجد میشود سلام میکند، سلام! علیک سلام! یک آدم بزرگ سلام علیکم! یک پولدار سلام علیکم، احوال شما؟ بفرمایید حاج آقا… یعنی بچه را تحقیر میکنند، پولدار را تکریم میکنند. اینها عیبهای مسجد ما است. در مسجد هم خیلیوقتها بسته است. نظافت هم در شأن مسجد نیست. این مسجد ما است.
5- مسجد، محل تربیت پاکان
اما مسجدی که باید داشته باشیم:
1- قرآن می گوید: مسجد باید اینگونه باشد. «أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى» (توبه/108) اصل مسجد براساس تقوا باشد. روی چشم و همچشمی نباشد.
2- آنهایی که در مسجد میروند آدمهای حسابی باشند. «فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا» (توبه/108) در مسجد کسانی میآیند که خواسته باشند، تزکیه شوند. رشد کنند، اینهایی که وارد مسجد میشوند بالاترین زینت را با خودشان ببرند، مردها عطر بزنند. لباس خوب، زنها با بالاترین طلا، نقره، هرچیزی دارید، انگار میخواهند نزد داماد بروند. «خُذُوا» آیهی قرآن است، قرآن میگوید. هرچه خواندم قرآن بود. «أُسِّسَ عَلَى التَّقْوى» آیهی قرآن است. «فیهِ رِجالٌ یُحِبُّونَ أَنْ یَتَطَهَّرُوا» آیهی قرآن است. برای مسجد است. «خُذُوا زینَتَکُمْ عِنْدَ کُلِّ مَسْجِد» (اعراف/31) یعنی هم به قصد تربیت بروید، هم دست بچهات را بگیر و برو. چون بچه زینت است. «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَهُ» (کهف/46) «خُذُوا زینَتَکُم» مال زینت است، مسجد می روی زینت ببر یعنی چه؟ یعنی دست بچهات را هم بگیر و ببر.
پیشنماز چه کسی؟ هرکس قرائتش بهتر است. هرکس باسوادتر است. هرکس باتقواتر است. هرجا که نماز جماعت، هرکس بایستد جمعیت بیشتری به او اقتدا میکنند او پیشنماز شود. حتی برای یک نفر! یک نفر نزد پیغمبر آمد، گفت: ماه را دوتا کنی ایمان میآورم. «شق القمر» ماه دو تا شود من ایمان می آورم. پیغمبر از خدا خواست برای ایمان یک نفر ماه دو تا شد. ما حاضر نیستیم کنار برویم یک کسی دیگر بایستد، ولو جمعیت ده تا صف شود. میگویم: اِ… این مسجد به اسم من است. پدر در پدر من اینجا نماز میخوانده. مردم قدیم… بابا قدیم شما بودی، آدم خوبی بودی، هنوز هم آدم خوبی هستی، اما دیگر مصرفت تمام شده. آخر شما تاریخ مصرف دارید. شما دیگر نمیتوانید پیش نماز باشید. خسته شدی، پیر شدی.
6- دوری از اسراف در مراسم مذهبی
مسجد را محکم و بزرگ بسازید اما تجملات نداشته باشد. دست خط امام را من دیدم. منتهی عمل نشد. من دست خط امام را دیدم. امام فرمود: مصلی تهران بزرگ و محکم ساخته شود، بدون هیچ گونه تجملات. این دست خط امام بود. مصلی تهران شده نمایشگاه نخود، لپه، چرم، مصلی تهران از مصلی بودن افتاد، چون دستور امام عمل نشد. من دست خط امام را دیدم. با همین دو تا چشم! مصلی تهران را بزرگ و محکم بسازید. بدون تجملات! ما هر سقفیاش را هرکس هنر داشت، میگفت: این سقف را تمام هنرمان را در مصلی زدیم. آنوقت حالا مصلی شده… کعبه مگر زینت دارد؟ ما باید به چیز دیگر برسیم. ما به جای اینکه ببینیم این مخ دارد یا نه، هی زلفش را فِر میدهیم. و لذا بعد میبینیم دیوانه است ولی خوشگل است. ظاهرش قشنگ است.
مراسم ما، پر هزینه… در عروسیها چقدر خرج میکنند؟ «اللَّهُ أَکْبَر»! خدا میداند یادم نمیرود یک عروسی من تهران بودم، در یک جلسهای همینطور دیس برنج و خورشت همه را میریختند… میگفتند: بهداشتی نیست! این بهداشتی نیست یعنی چه؟ بله از او بپرس آقا شما مریض هستید؟ اگر گفت: نه من سالم هستم، تتمهاش را بخور. سور مؤمن حدیث است. ما پیغمبر را کنار میزنیم، میگوییم: بهداشتی نیست. بله اگر کسی بیماری دارد، بیمارشاش مسری است وگرنه… البته آنکه در دهان رفته نباید کس دیگری مصرف کند. قاشق دهان زده شده است. اما این مقدار برنج را چرا دور میریزی؟ یک دانه برنج زشت است من… نه زشت هم نیست. در چین یک سفرهای سران مملکت بودند. یک دانه برنج زمین افتاد. یکی از رهبران چین این دانه برنج را برداشت خورد. ایرانیها به هم چشمک زدند، گفت: ببین! این یک دانه برنج هم خورد! گفت: چشمک نزن. ما یک میلیارد و خردهای جمعیت هستیم هرکدام یک دانه برنج دور بریزیم، میشود یک میلیارد دانه برنج! ببین چند کیلو میشود. من اگر این دانه را نخورم، همهی چینیها یاد میگیرند.
امام آب خورد، لیوان نصفه بود. یک کاغذ برداشت، این کاغذ را در لیوان گذاشت، گفتند: چرا چنین میکنی؟ گفت: عصر هم تشنهام شد آن نصفه را میخورم. چون امام فرمود: نصف لیوان آب را دور بریزی، اسراف است. آنوقت ما در عروسیها چه میکنیم؟ در عزاداریها چه میکنیم؟ یکی از این کشورهای عربی من روز عاشورا رفتم. گوسفندهایی در هیئت کشته بودند، یک سینی بزرگ برنج و یک گوسفند هم رویش! نصف گوسفند روی آن! کمتر، بیشتر! یک خردهاش را میخوردند و باقیاش را دور میریختند.
1- نصف لیوان آب اسراف است. 2- اسراف گناه کبیره است. 3- گناه کبیره عادل را فاسق میکند. یکبار دیگر میگویم. نصفش را من میگویم و نصفش را شما بگویید. اسراف گناه کبیره است. گناه کبیره… اسراف گناه کبیره است و گناه کبیره عادل را فاسق میکند.
یعنی اگر یک پیشنمازی که پشت سر او نماز میخوانی در وضو زیاد آب بریزد، اسراف کند پشت سر این پیشنماز دیگر نمیشود نماز خواند. چون گناه کبیره میکند. آدم باید تمیز باشد. یعنی چقدر. شلنگ دست میگیری تمیز باشی. با سه کیلو آب گفتند غسل کنید. سه کیلو، ما دستهایمان هم بیش از سه کیلو… همینطور شیر را باز میکنیم آب میرود و ما هم صورتمان را میشوییم. هی… آب هم دارد میرود. بابا آب را ببند! آب را در مشتت بریز و شیر را ببند. حتماً باید سیلی بخوریم، حتماً باید قحطی شود. اسراف، پر هزینگی، تکلف، قومیت در مراسم ما، چشم و هم چشمی، در عروسیها اختلاط زن و مرد، نق و نوق و غیبت، اینها مراسم ما است، آنوقت مراسمی که باید باشد، اعتدال، تعاون، سادگی، کم کردن توقعات، صلح و صفا، پرهیز از گناه، همه را هم آیه داریم. یک مقدار در زندگیمان تجدید نظر کنیم، در نمازمان، در چیزهای دیگر هم هست، «إِنْ شاءَ اللَّه» جلسهی بعد خواهم گفت. اینها چیز علمی هم نیست. ولی مبتلابه است یعنی همهی ما به آن گرفتار هستیم. ولی مینشینیم تحقیقات میکنیم، پژوهش میکنیم، از آن طرف کرهی زمین اخبار را درمیآوریم، در سفرهی خودمان اسراف است. لباس ما اسراف است. حرف زدن ما غلط است. آرایش ما غلط است. نماز ما غلط است. پر از عیب ولی داریم از آن طرف دنیا، زمین و آسمان را به هم میبافیم.
خدایا یاد ما بده، حالا آدم میفهمد «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» (فاتحه/6) یعنی چه؟ تمام دعاها مستحب است فقط یک دعای واجب داریم. «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» یعنی خدایا من را هدایت کن، کج نروم. در خوردن، در شنیدن، در تصمیم، در موضعگیری سیاسی، در نشستن، بلند شدن، ازدواج، تجارت، سفر، خدایا همهی ما را برای همیشه در همه کار به راه مستقیم هدایت کن. همهی ما را از انواع لغزشها حفظ بفرما. تا حالا هر خلافی کردیم ببخش.