دعای مکارم الاخلاق – 3، دوام در اطاعت و همراهی جماعت

موضوع: دعای مکارم الاخلاق (3)، دوام در اطاعت و همراهی جماعت
تاریخ پخش: 78/11/21

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

1- ایستادگی بر اعتقادات به حق
«وَ أَکْمِلْ ذَلِکَ لِی بِدَوَامِ الطَّاعَهِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَهِ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْیِ الْمُخْتَرَعِ» (صحیفه‌سجادیه/ص92)
زمان پخش بحث بهمن سالروز پیروزی انقلاب است که من هم به عنوان یک مسلمان و ایرانی به همه تبریک می‌گویم. موضوع بحث ادامه دعای مکارم الاخلاق ماه رمضان است. امام زین العابدین(ع) در یک دعا ارزش‌ها راخواسته، می‌فرماید: «وَ أَکْمِلْ ذَلِکَ لِی بِدَوَامِ الطَّاعَهِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَهِ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْیِ الْمُخْتَرَعِ»…
جملات قبل این بود که خدایا حالتی به من بده که کارهای خوبم را زیاد نبینم، بعضی‌ها مثلاً یک مدرکی دارد، حجه الاسلام فکر می‌کند آیت الله است، و یا لیسانس فکر می‌کند همه علوم دنیا را می‌داند، پیر مرد است فکر می‌کند همه عقلها در سر اوست. فکر نکنم که مهم هستم چون هر کس اینچنین فکر کند دنبال رشد نمی‌رود که من به آخرین درجه رسیده‌ام که بماند و بدیهای خود را زیاد ببینیم، تا عذر خواهی و استغفارکنم، بعددراین جمله می‌فرماید: «بِدَوَامِالطَّاعَهِ» دوام طاعت اطاعتم مثل ظرف بستنی.
یک بار مصرف نباشد, که فقط ماه رمضان مسجد بروم و ایام امتحان مطالعه کنم و یا به اتاق زایشگاه بگوید یا ابالفضل بعد او را فراموش کند، و محرم کارهایی را انجام دهد و فقط به آیت الله سلام کند. هرکسی را سلام گوید، و همیشه مطالعه کند، قرآن در این باره می‌فرماید: «قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا» (احقاف/113) آنان که گفتند خدا و سپس استقامت کردند.
خیلی‌ها، حتی فرعون هم وقتی دید غرق می‌شود گفت «یا الله» ولی این فایده‌ای ندارد. باید بگویی و به پای آن استقامت کنی.
قبر اسماعیل پای کعبه است. یعنی به پای آن مردم، و قبر امام خمینی(ره) در بهشت زهرا یعنی به پای انقلاب مردم، وقبر آیت الله نجفی مرعشی در کتابخانه، یعنی به پای این کتابهای مردم. بعضی نا آرام هستند هر چند سالی یک پستی می‌گیرند. به پای یک کار ایستادگی کن.
استقامت فکری: امام خمینی(ره) کتابی نوشته بنام «کشف اسرار» در حدود چهل سالگی وصیتنامه را هم در حدود80 سالگی نوشته. هر دو یک صدا و مطلب دارد و بافت فکری آن هم همینطور و لذا می‌فرماید: «تَوَفَّنی‌ مُسْلِما» (یوسف/101) مسلمان بمیرم یعنی تا آخر خط بیایم. و باز می‌فرماید: «فَادْعُ وَ اسْتَقِم» (شوری/15) دعوت کن و استقامت (در راه آن).
ممکن است در راه امر به معروف و نهی از منکر نیش و طعنه بزنند (تحت تأثیر قرار نگیر) مگر مقوا هستی که با باران سست بشوی. این که می‌گویند: (حدیث) مؤمن برای مؤمن آیینه است. یعنی اگر آیینه را خرد کنی باز هم خردهای آن عیب انسان را می‌گوید و نشان می‌دهد. در هر حال دست از کارش بر نمی‌دارد چه سالم باشد یا خرد و شکسته.
حدیث: اگر تاجری در یک رشته شکست خورد نگوید ما ستاره و بختمان چه شده؟
قرآن می‌فرماید:
گاهی زن و شوهر با هم توافق ندارند و گروه خونشان به هم نمی‌خورد و چنان به هم پیوند نمی‌خورند و چمن و چنار به هم پیوند نمی‌خورند اگر چه همه باغبان‌ها با هم جمع شوند، دو نژاد هستند.
بعد می‌فرماید:
از هم جدا نشوید و این هم در آخرین مرحله است.
بعد می‌فرماید: اگر جدا شدید فکر نکنید بدبخت می‌شوید. شاید برای هر کدام همسر خوبی که مطابق فکر وسلیقه‌اش باشد پیدا شود.
البته بدترین چیزها و حلالها طلاق است. حلال بدی است ولی با جدا شدن آسمان زیر و رو نمی‌شود.
قرآن می‌فرماید: «وَ أَوْصانی‌ بِالصَّلاهِ وَ الزَّکاهِ ما دُمْتُ حَیًّا» (مریم/31)وصیت می‌کنم به نماز و زکات تا زنده هستم.
و یا می‌فرماید: «الَّذینَ هُمْ عَلى‌ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ» (معارج/23) آنان که بر نمازشان مداومت دارند این طور نباشد که امشب عروسی است یا اتوبوس و بین راه، و یا پادگان و مشکلات و یا بیمارستان، مهمانداری، نباید باعث ترک و سهل انگاری برای نماز شود. در جای دیگر می‌فرماید: «کانُوا یَعْمَلُونَ» (بقره/134) همیشه اینچنین عمل می‌کنند. یعنی کارشان این چنین است و دوام و استقامت دارد. و یا «وَ کانُوا یَتَّقُونَ» (نمل/53) همیشه در حال تقوا و پرهیزکاری هستند.
این طور نیست که حالا چون ماه عسل است با عروس خوب حرف می‌زنند، نه در پیری هم با ادب با هم حرف می‌زنند.
ادب و تقوا باید دائمی باشد، و عمل و نماز و دعوت و اسلام و مسلمان بودن و استقامت کار، کارخیراست گرچه پول ندارند، چون یک ماه حقوقش عقب افتاده نباید کم کاری کند.
وظیفه‌ات را انجام بده، بر اساس پول کار نکن گرچه دولت حقوق را باید بدهد، اگر یک وقت کم و زیاد شد، شما کم نگذار، نه این که چون چک او برگشته پس جنس خراب به اوبدهیم. اگر او نتوانست به موقع بپردازد تو نامردی نکن، فتوت و کرامت معنایش همین است، بزرگوار باشیم و انتقام نکشیم. این از سیره امامان معصوم(ع) بود.
2- تأثیر پاسخ رحیمانه در برابر رفتارهای بد
حدیث: امام کاظم(ع) است هرکس به او فحش می‌داد برای او هدیه می‌فرستاد. اگر کارت عروسی می‌دهی به آنها هم که با شما دوست نیستند بدهی و دوست جدید بگیری نه این که همان دوست‌ها رانگهداری.
می گویند: بی عرضه کسی است که نتواند دوست بگیرد و بالاترین بی عرضه‌ها کسی است که دوستانش را از دست بدهد.
عید است با آنکه قهر هستی و دوستش نداری دیدار کن اینها هنر است. جعبه گزی را برای امام خمینی(ره) آوردند بازکرده دید خوب است فرمود بقیه آن را برای فلانی ببرید. گفتند فلانی یک روزی انقلابی بوده و حالا بریده رفته داخل خانه و در دسته‌ و حزب و یا روزنامه‌ای با انقلاب هم سو نیست. فرمود: انسان که هست و مسلمان، با ما نیست نباشد، ببرید وسلام مرا به او برسانید، از آن مصرف شده بگویید چون خوردیم و خوب بود برای شما آوردیم. بردند برای او، طرف از انقلاب بریده بود ولی راه رفت و گفت الله اکبر کلافه شده بود.
ما گاهی چهار نفر مسجد می‌آیند فکر می‌کنند ارث پدرشان است و اگر غریبه‌ای وارد شود علامت به هم نشان می‌دهند. این کیست امروز اذان می‌گوید مگر اذان و دعا ارث پدر توست؟ یک روز هم او اذان بگوید و دعا بخواند، اگر قدرت پول جمع کردن دارم به یک جوان دیگر هم منتقل کنم.
3- حل مشکلات با حضور در اجتماع
حدیث: اگر می‌خواهی صدقه بدهی، بده به فرزندت آن را بدهد.
که او هم پول دادن را یاد بگیرد، اگر همیشه یک نفر پول جمع کرد فردا این در دانشگاه نمی‌تواند پول جمع کند.
در دانشگاه سخنرانی داشتم روز آخر گفتم این جلسات ما و شما خوبی خیلی داشت ولی شما چند نقطه ضعف داشتید و آن این که پول ندادید و حال آن که در همه مساجد پول جمع می‌کنند، گرچه زیاد نه و کم هم دارید بدهید. به هر مقدار که می‌توانید. جمع کردیم دویست، سیصد هزار تومان شد. بعد گفتیم بدهید به یک دانشجویی که مشکل دارد مشکلش حل شود. هنر نماز این است که باید بشود «وَ أَکْمِلْ ذَلِکَ لِی بِدَوَامِ الطَّاعَهِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَه» خدایا به من توفیقی بده که به جماعتها ملحق بشوم.
کسانی که در قیامت به آنها خطاب می‌شود «فَادْخُلی‌ فی‌ عِبادی» (فجر/29) داخل شو در (بهشت) در میان بندگان من که در دنیا هم (فَادْخُلی‌ فی‌ عِبادی) داخل جماعت بندگان خدا باشند.
اگر در دنیا ملحق به مؤمنین شدیم در آخرت هم به آنها ملحق خواهیم شد. و کسانی در آخرت از نور شفاعت اهل بیت(ع) بهره مند می‌شوند که در دنیا از نور هدایت آنها استفاده کرده‌اند. نور اینجا، نور آنجا خواهد بود.
خداوند می‌فرماید: «وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعینَ» (بقره/43) رکوع کنید با رکوع کنندگان (با جماعت) نه در منزل تنهایی، و حتی با بانوان، می‌فرماید: «وَ ارْکَعی‌ مَعَ الرَّاکِعینَ» (آل‌عمران/43) «خانمها» (مریم) رکوع کن با رکوع کنندگان (با جماعت). «وَ ارْکَعُوا» برای مردان و «وَ ارْکَعی‌» برای زنان است.
می فرماید: (وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمیعاً وَ لا تَفَرَّقُوا)آلعمران (103)به ریسمان الهی چنگ زده و متفرق نشوید. حدیث: جماعت رحمت است، جدایی هم عذاب است. از تنها خوابیدن، و خوردن و سفر رفتن انتقاد شده است.
حدیث: «من سره ان یسکن بحبوحه الجنه فلیلزم الجماعه» (شرح‌نهج‌البلاغه/ج8/ص123) هرکس می‌خواهد در بهشت جایگاه بگیرد پس ملازم و همراه جماعت باشد.
حدیث: «من فارق الجماعه مات میته الجاهلیه» (شرح‌نهج‌البلاغه/ج8/ص123)
هر کس خود را از جماعت جدا کند به مرگ جاهلیت مرده است.
همه یک لباس می‌پوشند او رنگی می‌پوشد که یعنی به من نگاه کنید. دلش می‌خواهد نگاه به او کنند.
حدیث: بدترین لباس به نزد امام صادق(ع) لباسی بود که دل مردم را به خود جذب کند. گاهی که لباس نو بود می‌فرمود بشویید کمی از نو بودن بیفتد و اتو کشیده نباشد، ما باید دلها را جذب خدا کنیم.
به ما گفته‌اند، مردم مکه می‌گفتند چون ما اهل مکه هستیم نباید مثل بقیه از یک درب وارد شویم به مسجد الحرام حرکت خاصی داشتند می‌فرماید: «أَفیضُوا مِنْ حَیْثُ أَفاضَ النَّاسٌ» (بقره/199) از راهی که بقیه استفاده می‌کنند شما هم از آن استفاده کنید مثل بقیه «امین » بگو طوری می‌گوید که از میان جمعیت معلوم باشد و همه به او نگاه کنند (مریض است، مثل بقیه صحبت کن. عطسه کردن او هم مثل بقیه نیست، لباس و عطسه کردن و موها، کفش و لباس و رانندگی کمبودی دارد دلش می‌خواهد کمبودهایش را با نگاه مردم جبران کند. حدیث: «هر کس پز می‌دهد از درون کمبود دارد.»
مشکل روحی دارد احساس حقارت می‌کند می‌خواهد جبران کند، می‌تواند عمامه و لباس و تن و صدا و رانندگی وخانه و زندگیش معمولی باشد.
کسی که به شکلی حرکت می‌کند و با لباس می‌خواهد مردم به او نگاه کنند، این خطرناک است. البته معنای با جماعت باش این نیست که: خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو…
در صورتی است که مردم راهشان درست باشد حال اگر همه سیگار می‌کشند ما هم بکشیم؟ خیر اینجا عددی نیست. اگردر یک اتاق چند تا سیگاری نیستند و بقیه سیگاری هستند،بقیه باید بیرون روند چون تنفس از هوای سالم حق آنها است.
یا شب دو نفر می‌خواهند بخوابند و 8 نفر بیدار باشند، شب برای خوابیدن است و حق آن دو است. بقیه باید بیرون بروند برای صحبت کردن گرچه دو نفر باشند.
مثالی زدم که یک کشتی حرکت کرده و 100 مسافر دارد که چند نفر آنها چون شنا نمی‌دانند غرق شده و بقیه آن 100 نفربگویند خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو ما هم غرق شویم. همرنگ جماعت یعنی جماعت مؤمن که راهشان درست است.
حالا 22 بهمن است که بحث را گوش می‌دهند و خوب نیست که من از 22 بهمن غافل شوم چون هر کسی سهمی دارد.
خود بنده طلبه‌ای بودم زمان شاه با سختی افرادی را جمع کرده و صحبت می‌کردم ولی باید قدر آن را بدانیم.
4- پافشاری بر هدف با حداقل امکانات
برای آنهایی که زمان شاه را یاد ندارند خاطره‌ای بگویم:
زمان شاه برادرم سرباز بود، نزدیک خرم آباد جایی بنام بدرآباد بود، داستان مربوط به چند سال قبل است، من هم برای دیدن او به درب پادگان رفته به سرباز دژبان گفتم امکان دارد در پادگان سخنرانی کنم؟ مرا طرد کردند، دوباره گفتم گفت: برو آشیخ، به هر درجه داری گفتیم ما را نهی کردند که ما هم مسلمانیم ولی اگر اجازه بدهیم اذیت می‌کنند. برادر من هم نهی کردگفت مرا دیده‌ای برو مسأله ایجاد نکن، می‌خواهی دسته گلی به آب بدهی و همه ما گرفتار بشویم؟ ما رابه خیر تو امید نیست، شر مرسان اینها روی آخوند حساس هستند و نمی‌شود شما سخنرانی کنی گفتم اگر لباس آخوندی را بردارم گفتند نمی‌شود. لباس را عوض کرده آمدم شهر 30، 40 کیلو کاهو گرفتم و آماده کرده آوردم و به او گفتم نگو برادرم آخوند است بگو، بیایید کاهو بخورید. اگر همه هم نمی‌آیند بالاخره عده‌ای بیایند17، 18 نفر آمدند مشغول کاهو خوردن شدند خواستم حدیث بخوانم باز هم از مزاحمت ترسیدند، الاغی آنجا بود گفتم اطراف الاغ متفرق بنشینید کاهو بخورید من هم برای شما حدیث می‌خوانم. بنده در زمان شاه می‌خواستم دو حدیث برای برادرم بخوانم باید لباس را کنار گذاشته و با کاهو و الاغ و هنگام متفرق شدن حدیث بخوانم.
با حالا فرق نمی‌کند هر شبکه‌ای را می‌زنی، حدیث، یا ورزش، و… در تمام پادگان‌ها طلبه و روحانی و عالم و در دانشگاه، دانشجو هر سؤالی داشته باشد از طرف دفتر مقام رهبری یک طلبه و روحانی هست اگر بخواهد مراجعه می‌کند.
در ایران زمان شاه استانی داشتیم که یک نفر لیسانس ریاضی داشت ولی الآن در استانهای کوچک چندین نفر هستند. البته یکسری گناهان کم نشده، قبلاً دروغ بوده و حالا هم هست. رشوه و اسراف پول و ربا که گناه ربا از زنای با مادر بدتر است، هم قبلاً بوده وهم الآن. البته صدها گناه هم کم شده، مدرسه نبود، در نهضت سواد آموزی آن زمان چند میلیون بی سواد داشتیم و 4 میلیون را مابا سواد کرده‌ایم که مربوط به بنده و نهضت سواد آموزی است.
چون من دو پست دارم هم رییس بی سوادها هستم و هم رییس بی نمازها. در نهضت سواد آموزی وستاد اقامه نماز 60، 70 هزار نماز جماعت در آموزش و پرورش اقامه می‌شود، البته اجباری نباید در کار باشد و اگر در جایی هم برای نماز مسئولی به زور جمعیت را گرد می‌آورد سلیقه شخصی اوست. ما گفته‌ایم روحانی یا هر کس را که محصلین او را دوست دارند. نماز جماعت بخوانند ولی اجباری نباشد. اگر اجباری باشد از ستاد نماز نیست. ما گفتیم در پارک نشسته‌اید نماز هم بخوانید، نه با اتوبوس جمعیت ببریم در پارک برای نماز، بلکه باید به مسجد رفت، ولی برای آنکه در پارک نشسته، یک نمازخانه هم باشد، زمینه باشد هرکس بخواهد بتواند انجام دهد. مثل دانشگاه هست که هرکس می‌خواهد برود یا نرود، زمینه مطالعه و تحصیل و عبادت باید باشد.
5- رعایت انصاف در انتقاد کردن
بالاخره ملت ایران ترسو بوده‌اند، شجاع شدند، خط آمریکا کور شد و ترسوها شجاع شدند، این از 22 بهمن است. کسی که دوچرخه به برادر قرض نمی‌داد رفت روی مین تا کشور حفظ شود. این‌ها ارزش است. یک رفیق داشتم ضد انقلاب شد گفتند این هم رفیق شما یک روز رفتم سراغ او و گفتم چیست اشکالاتی را درباره انقلاب گفت که رشوه و دروغ و پارتی بازی و زندان، و زدن جزء آنها بود. گفتم البته اینها را برای شما گفته‌اند. خود شما از آن دقیق اطلاع ندارید، بدون دلیل می‌گویند اعدام باید گردد، آزاد باید گردد، تو چه می‌گویی؟ می‌گویم هیچی، محاکمه باید گردد بعد از محاکمه یا آزاد و یا اعدام باید گردد.
گفتم همه اشکالاتت را بنویس، همه را نوشت حدود 20 تا شد، گفتم سواد من و اطلاعاتم از شما بیشتر است. علاوه بر این 20 تا 20تا دیگر روی آن گذاشته خدمات انقلاب را می‌نوشتم. حکومت آمریکایی محو شد، ترسوها شجاع شدند، مدرسه ساختن برای روستایی و دانشگاه رفتن او، بردن آب و برق و گاز و تلفن، خدمات کمیته امداد و نهضت سواد آموزی، وجهاد سازندگی بسیج و سپاه آیا اینها ارزش نیست؟ با جمع و تفریق ببینیم کدام درست است؟
برای زخم یک انگشت نباید گفت که: بدن را نمی‌خواهم، زخم را مداوا کن. اگر ماشین سالم و با راننده است، نباید پیاده شویم برای این که دهان فلانی بوی سیر می‌دهد، و یا سیگار و پوست پرتقال از طرف مسافران این دلیل نمی‌شود.
راننده انقلاب امام خمینی(ره) و مقام رهبری و رییس جمهوری که ما خود به آنها رأی داده‌ایم. آنها را دوست داریم و آقای محله را خود انتخاب کرده و الا می‌رویم جای دیگر. ما خود همه اینها را انتخاب کرده‌ایم و همه از ما هستند و اصولاً اگر انتخاب نباشد بهشت هم ارزش ندارد. چند شب قبل آیه آخر سوره زمر را می‌دیدم. مطلب زیبایی بود که متوجه آن شدم.
می فرماید: بهشتی‌ها وقتی وارد بهشت می‌شوند: مأموران آن می‌گویند:
«قالَ لَهُمْ خَزَنَتُها سَلامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوها خالِدینَ» (زمر/73) «قالُوا الْحَمْدُ لِلَّه…» (زمر/74)، مأموران بهشت می‌گویند: سلام بر شماها درود بر شماها داخل شوید، آنها هم می‌گویند الحمد لله (حمد مخصوص خداست)
بعد می‌فرماید: «وَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ نَتَبَوَّأُ مِنَ الْجَنَّهِ حَیْثُ نَشاءُ» (زمر/74)
6- تقبیح زور و تکریم آزادی
می‌گویند: و ما وارث زمین شدیم و هر کجا از بهشت را بخواهیم انتخاب می‌کنیم و مستقر می‌شویم. این که می‌گویند هر کجا را که بخواهیم انتخاب می‌کنیم یعنی حتی در بهشت هم اگر آزادی انتخاب نباشد ارزش ندارد. باید روی قالی ابریشم بنشینی، می‌گوید می‌خواهم روی نمد باشم، چون نشسن روی قالی اگر زور در آن باشد ارزش ندارد.
خداوند رحمت کند مرحوم آیت الله طالقانی را مثال خوبی می‌زد که: سر سفره بچه می‌خواهد خود غذا بخورد ما منع می‌کنیم می‌گوید خودم قاشق را می‌گیرد غذا را بر سر و روی خودمی ریزد برخورد می‌کنیم قهر می‌کند و کنار می‌نشیند.
این بچه با این حرکات می‌خواهد بگوید که می‌خواهم آزاد باشم گرچه خودم را خراب کنم شرف دارد که وابسته به توباشم.
خداوند رحمت کند شهید بهشتی را که می‌فرمود: کار را بدهید به بچه مسلمان‌ها گرچه ناشی هستند 10 سال خراب خواهند کرد بعد درست خواهد شد.
و اگر کار را بدهیم دست متخصصین بی دین سال کلاه بر سر ما خواهند گذاشت. یا باید 10 سال تاوان ناشی گری را بدهیم و یا 90 سال تاوان متخصص بی دین را، برویم در این خط که حزب اللهی متخصص شود و دارند می‌شوند و خوب هم شده‌اند همان بنی صدری که می‌گفت بسیج ناشی، سپاه ناشی، الآن موشک او چه کار کرده؟ موشک سازی ناشی‌ها ثمرات بهمن نبود؟
برادران و خواهران برویم بر سر سفره علی بن ابیطالب(ع) که می‌فرماید: هرچه دیدی راستش را بگو.
اگر کمی خوبی دیدی و زیاد تعریف کردی تملق و چاپلوسی کرده‌ای، و اگر بسیار را یک کم تعریف کردیم حسودی است و باید یه اندازه باشد.
خدمات را حساب کن ضعف در بعضی افراد هست نظام را با فرد مخلوط نکنیم اگر من طلبه بد بودم نگویید حوزه علمیه و جامعه آخوندها، کار من بد بود.
اگر یک بازاری کلاه برداری کرد نباید به همه ناسزا گفت. نظام مقدس دهها هزار شهید داده آن را محکم باید نگهداشت و ضعفها را با امر به معروف و نهی از منکر و تربیت و نصیحت باید رفع کرد مثل این است که بخواهیم نقاط ضعف مسافرین که به قیمت خون دهها هزار شهید بدست آمده.
خدایا دین و دنیا و انقلاب و اسلام و ملت و رهبر، نسل و ناموس، آب و خاک ما حفظ بفرما. 22 بهمن طاغوت ایران شکسته شد طاغوتهای جهان بشکن. 22 بهمن آمریکا تحقیر شد در همه دنیا او را تحقیر بفرما. اسراییل از جمهوری اسلامی می‌سوزد سوزش او را روز افزون بفرما. ایران از خواب بیدار شد مسلمین جهان را بیدار بفرما. به مستضعفین توجه شد، آن را کامل بفرما. روح شهدا و امام خمینی(ره) و کسانی که انقلاب را به دست ما دادند از ما راضی و ما را پاسدار خونها و خدماتشان قرار بده.

«و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment