موضوع: ایمان کامل (1)، فضیلت صلوات
تاریخ پخش: 78/09/22
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
ماه رمضان امسال دعای مکارم الاخلاق را تفسیر میکنیم. در جلسه قبل «مکارم» را معنا کردیم و امتیازات اخلاق اسلامی ده تا بود نسبت به اخلاقی که دنیا و روانشناسان و اندیشمندان میگویند. میخواهیم وارد دعا بشویم. اول دعای صلوات است که: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ». قانون دعاهای امام زین العابدین(ع) این است که همراه با صلوات است. درباره صلوات چند جمله صحبت کنیم:
1- ابعاد معانی دعای صلوات
الف) صلوات یک شعار است: مثل پرچم جمهوری اسلامی که رنگش برای کشور ایران و آرمش مخصوص یک کشور است. کف زدن یک نوع تشکرعمومی است، اما صلوات یک شعار خصوصی است.
ب) معرفی الگوست: وقتی میگویی درود بر این شخص، یعنی الگوی من اوست. وقتی میگویی: یعنی یا رسول الله دوستت دارم. «اللَّهُمَّ صَلِّ»
ج) نشانه قدر دانی است: یعنی یا رسول الله من یادم نرفته که بخاطر تو ما هدایت شدیم.
د) دعا است.
ه) کار خداوند و فرشتگان است: چون قرآن یک آیهای دارد که تقریباً همه ایرانیان حفظ هستند که: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» (احزاب/56). بدرستیکه خداوند وملائکه درود میفرستند بر پیامبرای کسانی که ایمان آوردهاید شما هم بر او صلوات بفرستید…
و) کلید قبولی نماز است: اهل سنت چهار رهبر دارند: 1- ابوحنیفه، امام شافعی، احمد حنبل و مالک. اما شافعی شعری دارد که: «یا اَهْل بَیْتِ رَسُول الله حُبُّکُم – فَرْضٌ مِنَ اللَّهِ فی القرآن اَنْزَلَهُ» میگوید: یا اهل بیت رسول الله حب و دوستی شما را خداوند بر ما فرض و واجب و نازل کرده. خداوند که میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» ای کسانی که ایمان آورده درود بفرستید؛ این امر از طرف خداوند است، و این درسی است که به مدیر کلها میدهد که اگر خواستید بخشنامهای کنی اول خود عمل کنند، اول خودتان بروید مشغول نماز شوید. و کسی حرفش اثر میکند که اول خودش عمل کند. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: من به چیزی دستور ندادم مگر اینکه اول خود عمل کردم. خداوند از قول پیامبر(ص) در قرآن میفرماید: «وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَکُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمینَ» (زمر/12). خداوند وقتی میخواهد بخشنامه کند نمیگوید ماده فلان، بخشنامه فلان که: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ»: ای کسانی که ایمان آوردهاید درود فرستید. اول میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ» خودم که خدا هستم و ملائکه (هم) درود میفرستیم، پس شما هم صلوات بفرستید. از این معلوم میشود که هرکس میخواهد در دستورش موفق بشود اول خودش باید عمل کند و پیش قدم باشد و این یک درس مدیریتی است. حدیث: بهترین ذکرها صلوات است و نور قبر و وسیله استجابت دعا و در میزان هیچ چیز به اندازه صلوات ارزش ندارد.
جملهی دوم: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ» (صحیفه سجادیه/دعاى 20) خدایا ایمان مرا کامل کن، چون ما چند رقم ایمان داریم و ایمان درجه بندی دارد.
2- انواع ایمانها و گرایشها
الف) ایمان لحظهای: مثل کسی که سوار بر کشتی است چون نزدیک است غرق شود میگوید: «یا الله» همان لحظه ایمان میآورد اما بعد که نجات یافت، قرآن میفرماید: «فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذا هُمْ یُشْرِکُونَ» (عنکبوت/65) چون آنها را نجات میدهیم فراموش میکنند. یا اولادش رفته کنکور امتحان بدهد خانم چنان تسبیح دست گرفته و «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» میگوید. یا پشت زایشگاه، در اتاق عمل… اینها ایمان لحظهای است. و یا شکوفایی آن، لحظهای است که همان موقع توجه خاص دارد.
ب) ایمان سطحی: عمق ندارد. خداوند در قرآن میفرماید: «وَ لَمَّا یَدْخُلِ الْإیمانُ فی قُلُوبِکُم» (حجرات/14). ایمان در قلب شماها نرفته. مثل چیزی را که پوش میدهند پوست آن خیس میشود، اما خشک است.
ج) ابتر است: ابتر یعنی بی عقبه. ایمان دارد ولی زود کافر میشود. میفرماید: «آمَنُوا ثُمَّ کَفَرُوا» (نساء/137). ایمان میآورد ولی بعد کافر میشود، عاقبت آن به خیر نیست.
د) ایمان توطئهای: چند تا از سران یهود گفتند: توطئه کنیم تا کمر اسلام را بشکنیم، نقشه کشیدند که صبح میرویم ایمان میآوریم به پیامبر اسلام، غروب دست از ایمان ظاهری خود بر میداریم. و این کار دوفایده دارد: 1- وقتی ما علما و بزرگان یهود صبح ایمان آورده و غروب برگشتیم دیگر کسی از یهودیان هوس مسلمان شدن نمیکنند. مثل اینکه چند نفر از شهر شما بروند تهران بعد از 5 ماه برگردند و یا صد نفر ازدواج کرده و بعد از یکماه عروس را طلاق بدهند، بقیه عروسها میترسند ازدواج کنند چون دور تا دور ما عروس مطلقه است (طلاق داده شده) و نکند جوانی ما را به ازدواج درآورده و فردا طلاق داده و جدا شود. 2- مسلمانها هم در ایمانشان سست میشوند. چون پیش خود فکر میکنند که دین ما سست است چون اسلام ما نتوانست علمای یهود را جذب کند. اگر عدهای به سخنرانی من آمدند و وسط آن جلسه ده تا استاد دانشگاه رفتند بقیه فکر میکنند که قرائتی سخنانش آبکی بود چون اساتید ما رفتند. ولذا خداوند به پیامبر خبر داد که: عدهای از یهودیها به این منظور صبح مسلمان و غروب از اسلام بر خواهند گشت، پس نه با آمدن آنها شاد و نه با رفتن آنها ناراحت بشوید، چنین میفرماید: «آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ» (آل عمران/72) صبح ایمان بیاورید و آخر روز کافر شوید.
ه) ایمان بی عمل: چنان میگوید: «به ولای علی» ولی هیچ کاری از او به علی(ع) شباهت ندارد. من مسلمان و حزب اللهی هستم، مسلمانی و از سال گذشته تا به حال به مسجد نرفتهای؟ حداقل هفتهای یک دفعه برو. حتماً باید یکی بمیرد برویم مسجد، خانه خدا کتاب خدا، اولیاء خدا، و… لذا خداوند در قرآن در بسیاری از جاها که فرمود: «آمَنُوا» کنارش فرموده: «وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ» یعنی همراه ایمان باید عمل صالح باشد.
و) ایمان با هدف مادی: اگر ایمان با هدف مادی باشد اینچنین میشود که قرآن میفرماید: «فَإِنْ أَصابَهُ خَیْرٌ اطْمَأَنَّ بِهِ» (حج/11). اگر این عزاداری برنج و قیمه هست سینه میزند و اگر شام نباشد، جلسه خلوت است.
ز) ایمان منافقانه: یعنی ظاهرش ایمان و باطنش کفر است.
برمیگردیم به تفسیر دعا: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ» (صحیفه سجادیه/ص92). خدایا دین فروش خیلی زیاد است. گاهی به خاطر نفع خط سیاسی و گاهی شهوت و یا نفع اقتصادی و یا قبیله و زبان ودوست… شاعر میگوید:
بود بازار گرم دین فروشی بر سر راهم *** خداوندا من از این گرمی بازار میترسم
شما جوان هستید قبل از هر چیز از خداوند ایمان و تقوا بخواهید، ایمان علامت این است که ریشه سالم است، حال اگر برگها هم ریخت، ولی ریشه و تنه سالم باشد باکی نیست با یک آبیاری و سم پاشی حل میشود ولی خدا نکند که ریشه فاسد شود که دیگر چارهای نیست و لذا ایمان خیلی مهم است. که حضرت سجاد(ع) اولین چیزی که ازخداوند میخواهد ایمان است. ایمان جلو خسارت را میگیرد و لذا میفرماید: «وَ الْعَصْرِ إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ» (عصر/3-1). قسم به عصر (غروب عمر انسان) که انسانها در زیان هستند بجز آنها که ایمان آورده و…
آنچه گفتیم ایمانهای منفی بود و در مقابل آن، ایمانهای مثبت است، ایمانهای مثبت عبارتنداز:
3- انواع ایمانهای مثبت
1- ایمانی که روز به روز بیشتر شود (ایمان با استقامت): حدیث داریم که، ایمان10 درجه است و بعضی دو درجه و بعضی سه درجه ایمان دارند. حال شما که پای تلویزیون نشستهاید ببینیم چقدر ایمان دارید. امام(ع) میفرماید: میخواهی ببینی چقدر ایمان داری ببین به چقدر گناه میکنی؛ اگر بخاطر 100 تومان دروغ گفتی و اگر به خاطر یک سکه، و اگر به خاطر یک حواله پیکان و اگر به خاطر یک قطعه زمین، و اگر به خاطر یک بستنی دروغ گفتی ایمان شما 4/1 بستنی است و انسانهایی هستند که زود دینشان را میفروشند. حال ایمان علی بن ابیطالب را قیمت کنیم. فرمود: «والله قسم اگر کره زمین را «اقالیم سبعه» اگر حکومت جهان پهناور را به من بدهید که یک گناه کوچک کرده و به اندازه یک پوسته جوی از دهان مورچهای بگیرم، به خدا قسم چنین نخواهم کرد.» و این زشت نیست که ایمان امام ما به اندازه و یا بیشتر از هستی باشد ولی ما شیعه او باشیم. ایمان ما با یک بستنی و سکه و شام و ناهاری و کفشی و کلاهی خریده شود؟ ماه رمضان وقتی است که انسان تصمیم بگیرد گناه نکند، یک ماه رمضان گناه نکنیم بعد ببینیم میشود گناه نکرد. سیگار یک ماه رمضان نمیکشم بعد از رمضان هم نکش، پس ماه رمضان ماه تمرین است. ایمان، ایمانی است که انسان بر آن استقامت داشته باشد میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ أَلاَّ تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَبْشِرُوا بِالْجَنَّهِ الَّتی کُنْتُمْ تُوعَدُونَ» (فصلت/30). «إِنَّ الَّذینَ قالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقامُوا فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» (احقاف/13). آنان که گفتند خدا و در آن راه استقامت کردند. این آیه در قرآن دوبار آمده در یکجا بعد از «ثُمَّ اسْتَقامُوا» جمله «تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلائِکَهُ» ملائکه بر آنها نازل میشوند؛ در یکجا بعد از «ثُمَّ اسْتَقامُوا» جمله «فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ» ترسی بر آنها نیست.
4- ایمان آگاهانه و عالمانه
2- ایمان بر اساس فکر و علم: بعضیها دین دارند ولی در دینداری سست هستند یعنی دینشان ریشه ندارد، یعنی با یک اشکال سست میشود، در قرآن میفرماید: «یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ» (آل عمران/191). فکر میکنند در خلقت آسمان و زمین (بعد میگویند) خدایا اینها را بیهوده نیافریدهای. «رَبَّنا» گفتن آنها بر اساس فکر کردن است، اگر انسان چیزی را بر اساس فکر پذیرفت استقامت دارد. یک خانم وقتی با فکر فهمید که حجاب برکاتی دارد که: 1- مساوات اجتماعی است: اگر چادر را کنار گذاشتیم هر کسی با رنگی میآید، رنگ و وارنگ که شد آنها که ندارند افسوس میخورند اگر چادر روی رنگها درآمد، دیگر جلوهها دل فقرا را نمیلرزاند. 2- وقتی جلوه گری نشد حواسها جمع است. اگر جلوه گری نشد دانشجو با حواس جمع خوب درس میخواند ولی در غیر این صورت تمرکز فکر نخواهد بود. 3- عفت محفوظ میماند: پس با فکر رسید به آنجا که حجاب به نفع اوست حال هرکس هم که میخواهد بی حجاب باشد. ایمان کامل یعنی عالیترین درجه ایمان. «وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ» پس دعای ماه رمضان ما، ایمان کامل باشد و ایمانی که هنگام مردن آن را از ما نگیرند. در اصول کافی بابی داریم به نام «بَابُ الْمُعَارِینَ» (کافی/ج2/ص417) یعنی کسانی که ایمانشان عاریه ایست. عمری دین دارند ولی لحظه مردن بی دین میشوند، ایمانشان قرضی است، ایمان واقعی و قلبی ارزش دارد.
5- عوامل زیاد شدن ایمان
الف) فکر: اینکه میگویند فکر عبادت است و اباذر وقتی نماز میخواند به جای خواندن تعقیبات فکر میکرد. فکر بزرگترین ایمان است، فکر در آفرینش.
ب) عمل: هرچه عمل زیاد شود ایمان هم زیادتر میشود، مثل بچه، اگر نوزاد باشد و بمیرد مادر کمتر گریه میکند ولی اگر در دامن او و انس داشته باشد بیشتر محبت میآید و دلسوزی زیادتر میشود. سر بیل که در خاک میرود و عمل میکند سفید و براق است بالای آن که اهل عمل نیست سیاه است و زنگ زده. اگرمی خواهید ایمان شما قوی شود عمل کنید.
ج) دوست خوب: وقتی به نزد افراد خوب مینشینید، حالات او در انسان اثر میگذارد، حدیث درباره دوست خوب این است که: «یُذَکِّرُکُمُ اللَّهَ رُؤْیَتُهُ» (کافی/ج1/ص39) دیدن او شما را به یاد خدا بیاورد.
د) یاد خدا و معاد
ه) تاریخ و عبرتها
و) حوادث
از خداوند بخواهیم هرچه از عمر ما کم میشود بر ایمان ما افزوده شود، درجا نزنیم. در قرآن میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا» (نساء/136)ای کسانی که ایمان دارید ایمان بیاورید. یعنیای کسانی که ایمان دارید یک قدم جلوتر بروید، روز به روز باید جلو برویم سواد ما زیاد بشود: «رَبِّ زِدْنی عِلْماً» (طه/114) خدایا علم مرا زیاد کن. بینش ما زیاد شود: «زادَهُمْ هُدىً» (محمد/17). ایمان ما زیاد شود: «وَ بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَانِ».
6- برکات ایمان
1- از برکات ایمان این است که انسان را از خسارت نجات میدهد میفرماید: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفی خُسْرٍ إِلاَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحات» (عصر/3-2). عمر انسان مثل یخ آب میشود مگر اینکه ایمان (داشته باشد). حال که از عمر کم میشود باید بر ایمان افزوده میشود و اگر نشود، خسارت است.
2- اگر انسان ایمان داشته باشد خداوند لغزشهایش را میبخشد: میفرماید: «وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَنُکَفِّرَنَّ عَنْهُمْ سَیِّئاتِهِمْ وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَحْسَنَ الَّذی کانُوا یَعْمَلُونَ» (عنکبوت/7). آنها که اهل ایمان و عمل صالح هستند بدیها و لغزشهایش را میپوشانیم و میبخشیم. ملاک ایمان است. یکی میگفت من کلید کعبه را دارم و دیگری میگفت آبرسانی کعبه به دست من است. امیرالمؤمنین(ع) این برخورد را دید فرمود: من نه کلیددار هستم و نه آب رسان هستم ولی من قبل از شما ایمان آوردهام و مؤمن بودهام. گفتند برویم به نزد پیامبر (ص)، برای داوری، ازحضرت سؤال کردند، آیه نازل شد: «أَ جَعَلْتُمْ سِقایَهَ الْحاجِّ وَ عِمارَهَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ» (توبه/19). آیا سقایی و آب رسانی به حاجیها و کلیدداری خانه خدا مثل کسی است که ایمان آورده (هرگز). پس برنده علی(ع) است.
3- کسی که ایمان داشته باشد مردم او را دوست دارند: قرآن میفرماید: «إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» (مریم/96). اگر کسی ایمان داشته و عمل صالح انجام دهد، مهرش در دلها مینشیند. مثلاً صیاد شیرازی را حدود هزار جلسه ختم برای او گرفتند، شاید برای کمتر مرجع تقلیدی این تعداد جلسه گرفته باشند. صیاد حزب و روزنامه داشت یا پول. جز برای ایمان چیزی نبود. شاید شهری نباشد که خیابان آیت الله سعیدی نباشد، مگر آیت الله سعیدی غیر ازعلم و سواد اینها چکار کرده؟ او گیر خودش نبود. یک بار در خیابان تهران میرفت دید فقیری میلرزد، پول نداشت به او بدهد عبایش را به او داد گفتند: عبای شما کو؟ گفت: دادم به فقیر من قبا دارم و گرم هستم عبا را به او دادم. وقتی پیشنهاد امام جماعتی را در تهران به او دادند، پذیرفت. نگفت اگر من قم بمانم مثل فلانی میشوم. بعضیها گیر شرق بعضی غرب و بعضی گیر خود هستند. به یک نفر گفتند: چرا تفسیر نمیگویی؟ گفت: اگر آن درس را ندهم و تفسیر بگویم خواهند گفت ملا نیست؛ من بایددرسی بگویم که در جامعه بگویند این ملا است… میداند این درس فایدهای ندارد، فقط برای مدرک میخواند و این را میداند و میفهمد. عشق به مدرک و عنوان و عمری دویدن دنبال این عناوین و به جایی هم نمیرسند. چیزهایی به ذهن من میآید نمیدانم تلویزیونی هست یا نه؛ اگر نگویم بهتر است. حال گامهایی باید برداشته شود.
چطور ایمان خود را کامل کنیم؟ در جواب چند عامل نوشتهام. الف) ایمان مخلوط: قرآن میفرماید: «وَ ما یُؤْمِنُ أَکْثَرُهُمْ بِاللَّهِ إِلاَّ وَ هُمْ مُشْرِکُونَ» (یوسف/106). گاهی ایمان همراه با شرک است. میگوید هم خدا را میخواهد هم خرما را. میگوید خدا را قبول داریم و اگر چه خدا کمک میکند، اما آمریکا هم هست. در دل از آمریکا وحشت دارد و نرسیده به اینکه بگوید آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، یعنی هم از آمریکا حریم نگه میدارد، هم از خدا. ایمان دارد ولی رگههای شرک هم دارد.
ب) ایمان دارد ولی رگههایی از شریک هم در آن است: قرآن میفرماید: «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا» (حجرات/15). باید ایمانی باشد که دیگر در آن شک نکند. سؤال بد نیست، تشکیک بد است. مثل نقشهای که کامل است ولی گوشهای از آن مبهم است. سؤال کن ولی نمیشود گفت برای خاطر این ایراد، نقاشی اصلا در کار نیست، یک جا را نفهمیدی بگو: من نفهمیدم، برای یک ایراد و اشکال همه زیباییها را زیر سؤال میبرد. جهان هستی طراحیاش از خداست. گیرم نفهمیدی خاصیت جنگل چیست؟ چرا آفریده؟ چرا اینچنین کرد؟ گیرم یک گوشه را نفهمیدی باید به کل آن ایراد و اشکال کنی؟
ج) ایمان کامل یعنی اینکه انسان بعد از باور خجالت نمیکشد: «یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَهَ لائِمٍ» (مائده/54). وقتی گفت خدا. دیگر از خنده و گریه دیگران ترسی نداشته باشد، وقتی ایمان کامل بود، با خنده افراد جا نمیخورد. میدانی رادیو خارج و بی بی سی چه گفت؟ هر چه میخواهند بگویند. 43 رادیو، زمان جنگ به امام (خمینی ره) جسارت میکردند، او تکان نخورد و به یکی از افراد فرموده بود: پشت دیوار جماران مردم کره زمین دعا کنند و یا نفرین کنند در من اثری ندارد. علی(ع) فرمود: اگر در دست شما طلاست، مردم کره زمین گفتند: سفال است، اثری نگذارد. و اگر سفال است، گفتند: طلاست آرام باش. وقتی به باور رسیدی با موج حرکت نمیکنی. خدایا به حق محمد و آل محمد ایمان کامل به همه ما مرحمت بفرما. ایمانی که دچار موج زدگی و تشکیک، پول زدگی و مقام زدگی و فامیل زدگی نشویم و ایمانی که هیچ رگه شرک در آن نباشد به ما و نسل ما مرحمت بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»