موضوع: امر به معروف و نهی از منکر، شیوه ها- 18
تاریخ پخش: 72/06/11
بسم اللّه الّرحمن الّرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی تقوی»
هفتهی وحدت 12 تا 17 ربیع در آستانهی تولد پر برکت پیغمبر اسلام(ص) و امام صادق(ع) هستیم. در محضر زحمت کشان و پرسنل خدماتی هواپیمایی از همهی اقشار هستیم. موضوع بحث ما مسئلهی وحدت است. چون هفتهی وحدت است. راجع به اتحاد، من بحثی را خدمت شما عرض میکنم.
1- با وحدت کفار بر مسلمانان مسلط نمیشوند
اول اینکه قرآن میفرماید: «وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً»(نساء/141) نباید کفار راه نفوذی بر مسلمانها داشته باشند. کفار نباید حاکمیت داشته باشند. ما اگر وحدت نداشته باشیم، همینطور که الآن کشورهای اسلامی وحدت واقعی را ندارند، چون وحدت نداریم، کفار حکومت میکنند. ما مدرسه که بودیم یک قصهای در کتابهای درسی بود. نمیدانم الآن هم هست یا نه؟ پدری به بچه هایش ترکههای چوبی را داد و یکی یکی شکستند بعد اینها را با طناب به هم پیچید، بعد گفت: حالا بشکنید. گفتند: نمیتوانیم. در یک تجربهی آنی اگر با انگشتهای متفرق به دشمن حمله کنی دشمن ضربه نمیبیند. ولی انگشت شما میشکند. اما اگر اینها با هم متحد شدند، یک مشت و پتک قوی میشود.
معنی وحدت هم این نیست که همه دست از سلیقه شان، فکرشان، بردارند. اختلاف خودش یک رحمتی است. اصلاً اگر مردم یک طور بفهمند، رشدی در کار نبود. تکامل انسان در اثر تضاد است. اما مانعی ندارد که انسان اختلاف نظر داشته باشد اما اهداف مشترک و مقدس را فدای آن نظرات شخصی نکند. قرآن میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا أَطیعُوا اللَّهَ»(نساء/59) مطیع خدا باشید. مطیع خدا به معنی مکتب است. «وَ أَطیعُوا الرَّسُول» یعنی رهبر، «وَ لا تَنازَعُوا»(انفال/46) یعنی وحدت، نجات مسلمانها یکی اینکه قانونشان الهی باشد، اصلاً علت اینکه ما تولد پیغمبر را جشن میگیریم برای این است که قانون ما الهی است. نواب صفوی یک ضرب المثل زیبایی دارد. میگوید: شما هرچیزی را میخرید کارشناس باید دستورش را بدهد. اگر چیزی را از کارخانهای خریدی، دفترچهاش را باید مهندسی بنویسد که این را ساخته است. چون آن کسی که ساخته است میداند برای چه ساخته است. قانونش هم باید خود او بدهد. اصولاً سازنده باید قانون چیزی را بدهد. بعد میفرمود: خدا من را ساخته است. قانون من را هم باید خدا بدهد. انسان از یک علاءالدین که کمتر نیست. شما میگویی: هر کالایی را باید سازندهی آن قانون بدهد. ما هم باید سازنده قانون ما را بدهد. این غلط است که خدا من را خلق کند و من قانونم را از شرق و غرب بگیرم.
2- پیروی از رهبر غیر آسمانی ظلم است
اصولاً اگر دست انسان را در دست رهبر غیر آسمانی بگذاری ظلم است. چون من و شما مثل هم هستیم. شبی که مادر ما ما را به دنیا آورد آزاد به دنیا آمدیم. به چه دلیل من بله قربان گوی شما باشم؟ به چه دلیل شما بله قربان گوی من باشی؟ انسان وقتی متولد شد، به کسی بند نبود. وقتی هم از دنیا میرود بند به کسی نیست. بین مرگ و حیات هم نباید به کسی بند باشیم. دست بشر را در دست غیر خدا گذاشتن، ظلم به بشر است. اصلاً شما اگر ببینی پسری دستش در دست غیر پدرش است، میگویی: بیچاره، برای اینکه دستش در دست پدر و مادرش نیست. آدم باید دستش در دست پدر و مادرش باشد. ما باید دستمان در دست قانون خدا باشد. تازه رهبر هم باید کسی باشد که یک ذره لغزش نداشته باشد. خداوند در قرآن میفرماید: پیغمبر گرچه تو رهبر هستی، اما ما با کسی رودروایسی نداریم. «لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُک» (زمر/65) اگر خواسته باشی کج بروی تمام کارها را نابود میکنی. اگر ذرهای کج بروی شاهرگ تو را قطع میکنم. اگر مقام معظم رهبری، بنیان گذار جمهوری اسلامی، مرجع تقلید، امام صادق، رهبر ما باید معصوم باشد. باید عادل باشد. از افتخارات مکتب ما این است، که شرط امامت، عصمت یا عدالت است.
قرآن میگوید: برای وحدت و تالیف دل، البته وحدت هم وحدت واقعی است. قرآن میگوید: «فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ»(آل عمران/103) وحدت باید بین دل باشد. آخر گاهی وقتها آدم میگوید: سلام. متشکرم. مخلص شما. مشتاق دیدار. همه دروغ است. نه مشتاق دیدار بود. نه دلتنگ بود. قرآن میفرماید: زکات را از پردرآمدها بگیرید، به کم درآمدها بدهید. بعد میگوید: بخشی از این زکات که مالیات اسلامی است، باید از طریق حکومت و ولایت گرفته شود بخشی از این زکات باید برای تالیف دل داد. یعنی آدمهایی که قهر هستند. آدمهایی که نسبت به اسلام و مکتب دیررس هستند. بخشی از درآمدها باید صرف این شود.
3- از نظر قرآن کسی که تفرقه در دین میاندازد مشرک است
قرآن میفرماید: «وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکینَ»(روم/31) مشرک نباشید. بعد میگوید: خیال نکنید که مشرک خورشید پرست و بت پرست است. «مِنَ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُم» (روم/32) مشرک کسی است که در دین تفرقه میاندازد. یعنی مومن خداپرست هم اگر عامل تفرقه باشد، این هم مشرک است. «وَ لا تَکُونُوا مِنَ الْمُشْرِکینَ» مشرک نباشید. مشرک فقط خورشید پرست و بت پرست نیست. « مِنَ الَّذینَ فَرَّقُوا دینَهُم»(روم/32) اگر کسی در دین عامل تفرقه شد، او هم مشرک است.
4- وحدت در همه ادیان آسمانی است
مسئلهی اتحاد مربوط به اسلام نیست. خداوند به همهی انبیا گفته است: باید متحد باشید. «شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّى بِهِ نُوحا» ما به حضرت نوح هم سفارش کردیم. «وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهیمَ وَ مُوسى وَ عیسى» به ابراهیم و موسی و عیسی هم گفتیم «أَنْ أَقیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا»(شوری/13) به آنها هم گفتیم: «لا تَتَفَرَّقُوا» یعنی دستور وحدت یک دستور اسلامی نیست. دستور آسمانی نسبت به همهی ادیان است.
5- اصلاح بین افراد و زن و شوهر
اتحاد چند نوع است. یکبار اتحاد بین زن و شوهر است. دلالی میکند برای اینکه دو نفر را که با هم کدورت دارند آشتی بدهد. قرآن برای آشتی کنان یک آیه دارد. میگوید: «مَنْ یَشْفَعْ شَفاعَهً حَسَنَه»(نساء/85) کسی که شفاعت میکند، یعنی واسطه گری میکند. میگویند: پیغمبر شفاعت میکند. یعنی واسطه گری میکند. اگر کسی واسطه گری کند و دو نفر که بین آنها کدورت است آشتی بدهد خداوند اجر بزرگی به او میدهد. اگر کسی دو نفر را با هم آشتی بدهد. از تمام روزهها و نمازهای مستحبی پاداشش بیشتر است.
در آستانهی تولد پیغمبر بیایید از هم بگذریم. یک قصه از پیغمبر بگویم. پیغمبر را خیلی در مکه اذیت کردند. سنگ انداختند. خاکستر و شکمبهی شتر را ریختند. انواع توهینها را به ایشان کردند. شاعر، ساحر، کاهن، مجنون، به حضرت می گفتند. هرچه توانستند بگویند، گفتند. هرجنگی توانستند راه بیاندازند، راه انداختند. بالاخره وقتی پیغمبر پیروز شد یک عده از مسلمانها گفتند: حالا که پیروز شدیم پدر شما را درمی آوریم. «الیوم یوم المرحمه» امروز تلافی میکنیم. حالا که دور، دور ما است مو را از ماست میکشیم. پیغمبر فرمود: نه! «الیوم یُومَ المَرحَمَه» نگویید: انتقام، بگویید: رحمت! نگویید: چون او این کار را کرد، من هم چنان میکنم.
قرآن میفرماید: «فَأَصْلِحُوا بَیْنَهُما بِالْعَدْل»(حجرات/9) اگر دو نفر با هم مسئلهای داشتند اصلاح کنید. اصلاً نگذارید کار به دادگاه خانواده برسد. دادگاه خانواده چه کار میتواند بکند؟ یک قاضی شیرازی چه میداند که یک زن و شوهر نیشابوری چه مسئلهای دارند؟ قاضی تبریزی چه میداند که زن و شوهر مشهدی چه مسئلهای دارند؟ قرآن میگوید: اگر هم مسئلهای در خانواده ها هست، «فَابْعَثُوا حَکَماً مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها»(نساء/35) یک نفر از فامیل مرد و یک نفر از فامیل زن بیاید، و ببیند مسئله چیست؟ حالا این فامیلی میدانی چیست؟ اول اینکه فامیل زود درست میشود. یعنی اگر عروس و داماد ساعت 8 اختلاف پیدا کنند، ساعت 9 میشود دادگاه را تشکیل داد.
گاهی اگر قضیه به دادگاه بکشد خیلی طولانی میشود. یکی نفر به خاطر برفها از دست همسایه در زمستان نزد قاضی شکایت کرد. تابستان وسط ماه مرداد قاضی حکم داد که برف هایش را بیرون ببرد. گفت: خیلی خوب آب شد. یک آدم ساده نزد یک روحانی آمد و گفت: امسال هوا سرد است. یک دعا بنویس که هوا خوب شود. روحانی دید که به این مرد چه بگوید؟ به طور طبیعی هوا در زمستان سرد است. دید خیلی عوام است. گفت: خیلی خوب صبحها شما 60 روز بعد از نماز صبح یک چنین ذکری را میخوانی. 60 روز که از زمستان رفت هوا خوب میشود. بهترین دادگاه، دادگاه خانواده است. به این صورت که یک نفر از فامیل مرد و یک نفر از فامیل زن حضور داشته باشند. وقتی جمع شدند هم سرعت دارد. هم دقت دارد. چون فامیل خصلتهای فامیل را میشناسد. یعنی فامیل من میدانند که من عجول هستم یا نه؟ شجاع هستم یا ترسو هستم؟ سخاوت دارم یا خسیس هستم؟ فامیل خصلتهای انسان را میشناسد. « مِنْ أَهْلِهِ وَ حَکَماً مِنْ أَهْلِها» شناخت عمیق است. کار سریع است. خرج هم ندارد. الآن در دادگاهها من وکیل میگیرم. او هم وکیل میگیرد. وکیل من از من پول میگیرد که به نفع من بکند. وکیل شما هم پول میگیرد که به نفع شما باشد.
اینطور نیست. میگوید: «إِنْ یُریدا إِصْلاحا»(نساء/35) قرآن میگوید: اگر دو نفر حاکم شدند هدفشان اصلاح باشد. نه اینکه هرکس به نفع دیگری کار کند. مشکل را حل کنیم. ازحق حمایت کنیم. حمایت از فامیل نکنیم. فامیل پرستی هم شرک است. بچه پرستی هم داریم. لباس پرستی هم داریم. مثلاً من میبینم که یک روحانی با یک کت و شلواری دعوا میکند. من فوری بگویم: مرگ بر ضد ولایت فقیه! از کجا معلوم که حق با او باشد. شاید حق با کت و شلواری است. اول انقلاب یک نفر را گرفته بودند و راهپیمایی راه افتاده بود، یک نفر میگفت: آزاد باید گردد. آن طرفیها هم میگفتند: اعدام باید گردد. از من پرسیدند: تو چه میگویی؟ گفتم: نمیدانم. باید محاکمه گردد. نه آزاد باید گردد. نه اعدام باید گردد. باید محاکمه گردد. بعد از محاکمه ببینیم حق با کیست؟
از بهترین واسطهگریها این است که دلالی کنند و جوانهای عذب را داماد کنند. حدیث داریم از خودم نیست. بهترین واسطه گری واسطه بین عروس و داماد است. یک عروس و دامادی با هم دعوا کردند. نزد یک نفر آمدند و گفتند: اینها را آشتی بده. گفت: من قسم خوردم پایم را در این کارها نگذارم. چون اینها خوشی هایشان برای خودشان است و فحش و نفرینشان هم برای ما است. گفت: من قسم خوردم که دخالت نکنم. آیه نازل شد. «وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَهً لِأَیْمانِکُم»(بقره/224) زود از خدا مایه نگذارید.
6- برخی قسمها ارزش ندارد
گاهی وقتها آدم میگوید: من قسم خوردم. اول انقلاب دو سه نفر از این طرفدارهای سفت شاه را گرفتند. شبهای اول انقلاب بود. در تلویزیون گفتند: ممکن است شاه اشتباهاتی بکند اما چون ما به کلام الله سوگند خوردهایم باید پایبند باشیم. قسم ارزش ندارد. قسمی ارزش دارد که حق باشد. شما بگو: من گفتم ولله سرم را به این تیر آهن میزنم. چون قسم خوردم میزنم. من قسم خوردم با یک نفر دو کیلو آبغوره بخورم. خوب غلط کردی یک چنین قسمی خوردی. قسم میخورد که دیگر دنبالش نمیروم. حالا که به خانهی پدرش رفته است، بگذار با پای خودش بیاید. این قسمها از نظر شرعی ارزش ندارد. یعنی اگر ضد آن را هم انجام دهی گناه نکردی. چه کسی گفت: حرف مرد یکی است؟ مرد این است که از حرفش برگردد.
در جمع ما خلبان است. اگر ببینید که نقص فنی دارید برمی گردید. نمیگویید: مرد این است که برود. پیشنماز سر نماز میگوید: «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»(فاتحه/4) یادش میآید وضو نگرفته است. بگوید: نه زشت است. میگویند: آقا بی وضو سر نماز است. آبروریزی است. اگر ادامه دهی نامرد هستی. مرد این است که بگوید: آقایان! من وضو نداشتم. چون میخواهد عروس بیاورد و خانهاش ناتمام است از همهی بانکها وام میگیرد. به عروس بگو: ندارم. کم کم بقیه را هم میسازم. فعلاً همینطور سر کن. میگوید: تا دیپلمش را نگیرد شوهرش نمیدهم. خوب این حرف را زدی. ولی دخترت بزرگ شده است. اگر زود شوهرش بدهی به نفع تقوایش است. هیچ وقت یک دندگی نکنید. ما روحانیونی داریم که به خاطر لجبازی الآن خانه نشین هستند. ساواک میگفت: بالای منبر بروید و به شاه دعا کنید. بندهی خدا را گول زدند و رفت یک دعا به شاه کرد. حالا در جمهوری اسلامی یا عمامهاش را برمی دارند. یا خانه نشینش میکنند. شاه نمیخواست کت و شلواری به او دعا کند. شاه میخواست آخوند به او دعا کند. اگر یکی دو ساعت از عمامه دست میکشید راحت دینش را حفظ میکرد الآن هم با عمامه بود. این چون میخواست پرستیژش را نگه دارد، چون خواست در این لباس بماند پدرش درآمد. آدم نباید اسیر چیزی جز خداوند و منطق حق باشد. غیر از خدا و منطق حق هرچه باشد یک دندگی است.
در خطبهی 127 امیرالمؤمنین فرمود: «ایاکم والفرقه» (شرح نهجالبلاغه/ج8/ص112/خطبه 127) مواظب باشید که تفرقه به وجود نیاید. دروغی که از گناهان کبیره است اگر راستش را بگویی تفرقه میشود اینجا راست گفتن گناه است. اگر با دروغ بتوانی دو نفر را آشتی بدهی، دروغ گفتن حلال است. گناه کبیره حلال میشود برای اینکه در راه این است که دل مردم به هم یکی باشد. یک سری از افراد تکرو هستند. مثلاً وقتی همه کانادا میخورند. میگوید: برای من کوکا بیاورید. میگوییم: میدانی فرق بین کوکا و کانادا چیست؟ میگوید: نه! همه چای میخورند. میگوید: برای من آبجوش بیاورید. اصلاً بیمار است. فقط میخواهد با دیگران فرق اشته باشد. یک مرضی تحت عنوان مرض امتیاز طلبی دارد. در رانندگی آرتیست بازی میکند. دست به کاری میزند که نشان بدهد من دارم در یک خط ویژه میروم. امیرالمومنین فرمود: آدمهای تکرو همینطور که اگر یک گوسفند از گله و گوسفند جدا شود زودتر گرگ آنها را میخورد، آدمهای تکرو هم زودتر اسیر میشوند.
من با فلانی نمیتوانم کار کنم. چرا نمیتوانی؟ من یک همکار دارم. به او گفتم: من عیبم این است که سالی دو سه بار جوش میآورم. البته مختصر هم هست. یک نفر میگفت: من سالی دو بار مریض میشوم ولی هرکدام شش ماه طول میکشد. گفتم: ممکن است من سالی دو سه بار با شما درگیر شوم. از حالا قرار ما این است که ممکن است در سال با هم اختلاف پیدا کنیم. اما با هم کار میکنیم. تضاد فکری به این معنا نیست که استعفا بدهیم. همه باید با هم کار بکنیم. همه هم اختلاف نظر داریم. یک کسی خربزه میخورد. به او گفتند: سرما خوردی خربزه نخور. گفت: هم سرما میخورم. هم خربزه میخورم.
7- نماز جمعه و نماز جماعت مظهر اتحاد است
یکی از مسائل و مظهر اتحاد همین نماز جمعه و جماعت است. اسلام گفته است: روزی پنج بار مردم کنار هم بایستند و همدیگر را ببینند که کتف هایشان به هم بچسبد. سنیها چهار خوبی دارند که شیعهها ندارند. یکی احترام به قرآن است. سنیها قرآن را روی زمین نمیگذارند. همیشه میگویند: قرآن باید بلند باشد. اما ما میبینیم که قرآن و مفاتیحها همینطور روی زمین است. مهر کربلا و قرآن و کفش آلوده همه کنار هم است. این بی احترامی است. احترام قرآن خیلی مهم است. مسئلهی دیگر نماز اول وقت و جماعت است که آنها خیلی اصرار دارند. صف هایشان به هم چسبیده است. صف هایشان را منظم درست میکنند. حدیث داریم که در جماعت باید کتفها به هم بچسبد. اگر روزی 5 مرتبه کتف من به کتف شما چسبید، این چسبیدن کتف دنبال چسبیدن روح هم هست. هرچه بدن به هم نزدیک باشد، روح هم به هم نزدیک است. من اگر از آن سمت خیابان به شما سلام کنم علاقهام کم است. اما اگر به این طرف بیایم علاقهام زیاد است. شما چرا دوست دارید ضریح امام رضا را ببوسید؟ برای اینکه هرچه تماس نزدیکتر باشد انس و شوق بیشتر است. یکی از مظاهر وحدت همین نماز جمعه و جماعت است.
8- حمل بر صحت از عوامل وحدت است
یکی از عوامل وحدت حمل بر صحت است. گاهی وقتها ما از کسی بدمان میآید چون فکر میکنیم کارش غلط بود. یک موقع یک فیلمی را آوردند که فلانی با فلان خانم را بوسید. ما با او تماس گرفتیم. گفت: محرم من است. یعنی گاهی وقتها یک زن و شوهر با هم مینشینند. میگوییم: این چه کسی بود؟ یک تلفن میکنیم میگوییم: چه کسی بود؟ اسلام به ما اجازه نداده است که تلفنها را کنترل کنیم و بفهمیم چه کسی با فلانی چه رابطهای دارد؟ اگر کنترل نکنیم از دست ما در میرود. اگر سالی دویست مجرم از دست ما فرار کند خدا راضیتر است تا اینکه احتیاطاً سالی سیصد نفر بی گناه را دستگیر کنیم. یعنی از ترس اینکه بچهی ما در حوض نیفتد از صبح تا شب او را کتک بزنیم. بله یک موقع مسئلهی نظام است. مسئلهی نظام غیر از گناه شخصی است. گناه شخصی یک کانال دارد. در گناه شخصی اسلام گفته است چهار شاهد باید باشد. حتی اگر سه نفر شهادت بدهند فلانی چنین کرده است اگر شاهد چهارم پیدا نشد اسلام میگوید: به آن سه شاهد شلاق بزن که آبروی این را بردند. اما اگر یک توطئه علیه نظام است. برای نظام نمیشود کوتاه آمد.
حالا چون شما در صنعت هواپیما زحمت میکشید، یک داستان از یکی از مجلههای فرانسه برایتان بگویم. از وقتی هواپیماهای خارجی چند صندلیشان را برداشتند خوب بعضی از مسافرها مشکل نماز داشتند. هواپیمای جمهوری اسلامی چند صندلی را برداشتند یک نماز خانه درست کردند، فرانسه در مجلههای کثیرالانتشار خود نوشت که در ایران هنوز هم دین حکومت میکند. باید گفت: اروپا بله! در ایران دین حکومت میکند. و ما افتخار می کنیم که در ما دین حکومت میکند. یعنی دنیا روی این برداشتن صندلی شما فکر میکند. تحلیل میکند که قصه چیست؟
یکی از راههایی که میخواهیم با هم متحد باشیم باید اگر از همدیگر اشتباهی دیدیم به او بگوییم: این اشتباه چه بود؟ وقتی گفتیم دیدیم مشکل حل شد. من نمیدانستم. نسبت به شما بدبین بودم. من خودم نسبت به یک روحانی ناراحت بودم. یک عالم بزرگواری در دلم از او مسئله داشتم. میگفتم: چرا ایشان از قم بیرون نمیرود. ما این همه روستا داریم که روحانی ندارد. شهر داریم که روحانی ندارد. دنبال یکی از این کارهایی که مانده است برود. به او گفتم: چرا شما در قم ماندی؟ ایشان یک حرفی زد که من خیلی خجالت کشیدم. گفتم: معذرت میخواهم. حق با شماست. خیلی وقتها شما تصوری از من داری حمل بر صحت نمیکنی کدورت ایجاد میشود. اسلام گفته است که مسلمان کار مسلمان را حمل بر صحت کند.
گاهی زن میگوید: چرا دیر آمدی؟ کجا بودی؟ بین زن و شوهر اختلاف است که چرا شوهر دیر آمده است؟ یکی از دوستان ما میگفت: همسرم خواب دیده است که من یک زن دیگر گرفتم. الآن مدتی است که با ما قهر است. با خواب زندگی را تلخ کرده است. یک موقع میبینی یک کسی به خانه تلفن میکند یک چیزی میگوید. با تلفن یک آدم مغرض زندگی متلاشی میشود. با خواب زندگی متلاشی میشود. یعنی یک تیغ در فکر ما میرود و ما دیگر نمیتوانیم درست فکر کنیم. اگر میخواهیم متحد باشیم باید این تیغها را از مغزمان بیرون بکشیم. او هم آدم است. مسلمان است. از کجا معلوم که حرام باشد؟
9- ایثار از راههای ایجاد وحدت است
یکی از راههای محبت و ایجاد وحدت ایثار است. یکی برخورد منصفانه است. ما اگر بخواهیم متحد باشیم. مثلاً شیعه و سنی میخواهیم با هم متحد باشیم. آقا شیعهها قبول کنند که ما یک تیری داریم که آنها ندارند. ما میگوییم: رهبر امت باید یا معصوم باشد یا عادل باشد. امام جمعههای عراق در خطبههای نماز جمعه وقتی میگویند: از خدا اطاعت کنید «أَطیعُوا اللَّهَ وَ الرَّسُول»(آل عمران/132) از رسول اطاعت کنید. اما میگویند: منظور از اولی الامر یک کس دیگر است. هرکس میگوید: اولی الامر یک کسی است. کسی را که کنار الله و رسول گذاشتند کارش هم باید شبیه کار خدا و رسول باشد. نمیشود که هر جانوری را کنار خدا و پیغمبر گذاشت. مثلاً میگوید: آقای قرائتی من امروز دو نفر مهمان دارم. یکی جنابعالی هستی. یکی هم گربه است. این زشت است.
سنیها این را از ما قبول کنند که اولی الامر و رهبر امت باید با فضیلت باشد. باید سواد و شجاعت و تقوایش از همه بیشتر باشد. ما مفتخر هستیم که رهبر ما حضرت آیت الله خامنهای کسی است که ایشان میگفت: زمان شاه دیدم تا قطار بایستد نماز من غذا میشود. همینکه کندش کرد من شیشهی قطار را کشیدم و خودم را از قطار برای نماز پرت کردم. ما افتخارمان این است که ایشان راجع به نماز، راجع به انقلاب، راجع به فکر، راجع به سیاست بهترین است. اهل سنت از ما بپذیرند که هر کسی لیاقت رهبری ندارد. ما هم از آنها میپذیریم که حفظ قرآن آنها از ما جلوتر هستند. در تفسیر قرآن از ما جلوتر هستند. اخیراً ما هم توسط جناب بخشایشی که مفسرین شیعه را جمع کرده است حدود دو هزار نفر مفسر شناسایی شدند که کتاب هایشان هم هست. این مهم است. ما در ایران 8 جوان پیدا کردیم که این 8 نفر جوان گل در میان 30، 40 کشور رفتند و در حفظ و قرائت نفر اول و دوم شدند. یعنی بین چهل کشور اسلامی پرچم ایران بالا رفته است. این افتخار شیعه و نظام و ایران است. این جوان چرا باید مشکلات داشته باشد؟ چرا باید دنبال خانهی اجارهای باشد؟ به هر حال به دیگران گفتیم. بندهی خدایی بانی شد و هشت خانه گرفت. هر خانهای هشت میلیون تومان شد. کلیدها را به من داد. من هم به قم نزد آیت الله مشکینی بردم تا ایشان به جوانان بدهد. جوانی که در بین چهل کشور چنین کاری کرده است باید یک خانهی مجانی بگیرد.
وقتی مقام معظم رهبری برای تشییع جنازهی شهید آوینی میرود یعنی چه؟ یعنی در میان افرادی که در سینما و هنرمند هستند میتوانند هنرشان در راه رشد باشد. میشود هنری به وجود آورد که بچهها عیاش شوند. میشود هنری را به وجود آورد که بچهها حماسی و شجاع شوند. هنری که بچهها را سست میکند منفی است. هنری که بچهها را شجاع میکند مثبت است. مقام معظم رهبری تشییع جنازهی هنرمند رفت. در ادارهی شما آن کسی که از همه کوچکتر است اما سواد و فکرش بیشتر است باید دستش را بوسید. آن کسی که در وقت خطر از همه جلوتر میرود از همه مهمتر است.
لازم نیست که در اداره حتماً عکس رهبر و مقام معظم رهبری و رئیس جمهور باشد، هیچ اشکال ندارد که در هر ادارهای عکس بهترین پرسنلش را به دیوار بزنند. این عکس رانندهای است که در تمام مدت رانندگیاش تصادف نکرده است. این کسی است که تا به حال یک شکایتی از مراجعین نشده است. اگر من پیشنماز مسجد عکس شاگرد اول دبیرستانی که پشت مسجد است بگیرم و در مسجد بزنم عشق همهی شاگرد اولها به مسجد زیاد میشود. هم درس زندگی و هم درس بندگی را یاد میگیرند. ما میتوانیم خیلی کار ارزان بکنیم. مسئلهی تشویق مسئلهی مهمی است. یکی از راههای وحدت انصاف است. ما باید انصاف داشته باشیم که سنیها در آن چهار مورد از ما بهتر هستند. آنها هم انصاف داشته باشند که ما در تشخیص رهبر از آنها خیلی جلوتر هستیم. حمل بر صحت، انصاف، آشتی کنان، ایثار، شرکت در نماز جمعه و جماعت، اینها عواملی است که میتواند دلها را به هم نزدیک کند.
خدایا روح بزرگ و دید وسیع و فکر بلند، قلب بی کینه، رزق حلال بی منت، اولاد بی عیب، نماز مقبول، هنر مثبت، به همهی ما مرحمت بفرما. به بی دینها دین، به مریضها شفا، به کدورتها صفا، توطئهها خنثی، توطئه گران نابود بفرما. رهبر ما و امت ما، ناموس و نسل ما، عقائد و افکار ما، مرز و بو ما، زمین و آسمان ما، کشور ما، ذریهی ما، حفظ بفرما. در دنیا طاغوتها را همانند ایران بشکن. آمریکا در ایران خوار شد. آمریکا را در دنیا خوار کن. ما را از زمینه سازان حکومت امام زمان(ع) قرار بده.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»