عوامل بازدارنده از گناه (1)

1- ایمان به حضور خداوند، عامل دوری از گناه
2- خداوند، علیم، خبیر، سمیع، بصیر و رقیب است
3- آگاهی پیامبر و معصومان از کارهای مردم
4- آگاهی انسان از گذشته و حال خود
5- نظام هستی بر پایه حساب و کتاب دقیق
6- شهادت اعضای بدن در قیامت
7- غفلت، عامل ذلت و سقوط انسان
8- ماه رمضان، ماه تمرین دروی از گناه

موضوع: عوامل بازدارنده از گناه(1)

تاریخ پخش: 08/07/87

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

بحث را بیننده‌ها پای تلویزیون که هستند، روزهای آخر ماه رمضان تقریباً بحث را می‌بینند. دهه‌ی سوم و روزهای آخر! و یکی دو تا بحث هم راجع به گناه، من داشتم. حالا از چیزهایی که انسان را از گناه باز می‌دارد، توجه به دوربین‌های مخفی است. بنابراین موضوع بحث ما در این بیست و هفت هشت دقیقه، عوامل بازدارنده از گناه!

عوامل زیادی دارد، یک سری از عوامل، اعتقادی است. یک سری عملی است. یک سری اجتماعی است. یک سری فرهنگی است. یک سری سیاسی است. الان در این جلسه عوامل اعتقادی را می‌خواهم بگویم. عوامل مختلفی هست، عوامل اعتقادی هست. عوامل اجتماعی هست. عوامل خانوادگی هست. عوامل اقتصادی هست و… فعلاً بحثمان عوامل اعتقادی است. ما اگر ایمان داشته باشیم، یعنی غافل نشویم از اینکه خدا ما را می‌بیند. دوربین مخفی است. یعنی اگر یک راننده در یک جاده بداند که قدم به قدم پلیس راه دوربین مخفی گذاشته است، یک راننده بداند که این گازی که می‌دهد و سرعتی که دارد، سرعت روی صفحه ثبت می‌شود و وقتی می‌رود که ساعت بزند، آن صفحه نشان می‌دهد. من اگر بدانم این بحثی که الان دارم، مثلاً فرض کنید که فلان شخصیت هم پای تلویزیون الان دارد می‌بیند، ایمان داشته باشم، این مهم است.

1- ایمان به حضور خداوند، عامل دوری از گناه

ایمان به حضور! ببین. گاهی آدم در خانه‌اش ده تا سرفه هم می‌کند و از کسی عذرخواهی نمی‌کند. اما گاهی پشت دوربین تلویزیون می‌گوید: اِهِن! فوری می‌گوید: معذرت می‌خواهم. چرا معذرت می‌خواهی؟ چون خودت را در حضور می‌دانی. گاهی آدم پایش درد می‌کند، افرادی نشسته‌اند، می‌گوید: حاج آقا ببخشید، من پایم درد می‌کند، معذرت می‌خواهم. پا دراز  کردن که گناه نیست، اما چون ایشان حاضر است، به خاطر حضور او حیا می‌کنیم و لذا با اینکه حرام نیست، کاری هم که حرام نیست، فکر می‌کنیم گناه است و معذرت خواهی می‌کنیم.

علت اینکه امامان ما در دعاهایشان اینقدر معذرت خواهی می‌کنند، چون خدا را حاضر می‌بینند. کسی که خدا را حاضر می‌بیند، کاری را هم که گناه نیست، خیال می‌کند، یعنی نگاهش، نگاه گناه است. نور آن‌ها چون زیاد است، ریزها را هم می‌بیند. ببینید اگر در این سالن مثلاً حالا فرض کنید 500 متر است، در این سالن 500 متری اگر با یک چراغ قوه آمدی، می‌گوییم چه بود؟ می‌گوید: چیزی نبود. چرا؟ چون چراغ قوه نورش کم است. با نور چراغ قوه فقط اگر بشکه‌ای باشد، کامیونی باشد، می‌بینیم. گونی پر باشد می‌بینیم. اما اگر پرژکتور و اگر نور زیاد در این سالن بود، حتی یک ته سیگار را هم می‌بینید! یک چوب کبریت را هم می‌بینید. یعنی هر چه نور بیش‌تر باشد، ریزها بیش‌تر دیده می‌شوند. نور ایمان امامان زیاد است، و لذا کارهای ریز هم دیده می‌شوند. نور دین ما به اندازه چراغ قوه است، تا می‌گوییم گناه! می‌گوید مگر من آدم کشتم؟ مگر ما از دیوار کسی بالا رفتیم؟ یعنی ما فقط کامیون و بشکه را می‌بینیم. چون نور ایمانمان مثل نور چراغ قوه است، گناهان بزرگ را می‌بینیم. اما هر چه نور بیش‌تر باشد، چیزهای ریز را هم می‌بیند. این مهم است. امام حسین(ع) می‌گوید: خدایا! از خوبی‌هایم هم استغفار می‌کنم. ما از خلاف‌هایمان استغفار می‌کنیم، امام حسین(ع) می‌گوید: «الهی! مَن کانَ محاسِنُهُ معاصِی» خدایا محاسن یعنی حسن، خوبی‌ها، من خوبی‌هایم هم بدی است. خوبی‌هایم هم بدی است. یعنی یک کسی وقتی نگاه می‌کند به پول‌های بانک مرکزی، اصلاً قلکش هم فقر است. چون توجه به آن سرمایه، باعث می‌شود که… ولی کسی که توجه به بانک مرکزی ندارد، هی می‌گوید: بابا! پر شد. این قلکش پر شده است و مرتب بالا می‌پرد. این چون غافل از سرمایه است. چون از سرمایه غافل است، قلکش را می‌بیند. اگر توجه به آن سرمایه کند، دیگر قلکش را نمی‌بیند. اینهایی که چهار تا ذکر و ورد و نمی‌دانم چهار دفعه می‌روند جمکران و بعد هم می‌گویند: حاج آقا! ما رفتیم و امام زمان را ندیدیم. اول اینکه هیچ دلیلی نداریم که ما ببینیم. زیارت امام یک ارزش است. اما ما مأمور نیستیم برویم جمکران که امام زمان را ببینیم. ما مأموریم که به حرف امام زمان گوش بدهیم. امام زمان(ع) فرموده است زمانی که من غایب هستم، به مرجع تقلید مراجعه کن. مجتهد فقیه عادل بی‌هوس! خلاص! حرفش را گوش بده! اویس قرنی پیغمبر را ندید. اما از بهترین یاران پیغمبر بود و آدم‌هایی هم بودند که صبح تا شب پهلوی پیغمبر بودند، پیغمبر دلش از دست اینها خون بود. ما مأمور به دیدن نیستیم، دیدن ارزش است، کمال است. تازه آن‌هایی که حضرت مهدی(ع) را می‌بینند، امام اگر بخواهد می‌بینند، نه اینکه بگوید: بله! من خدمت حضرت می‌رسم! مگر اختیار با تو است که خدمت امام زمان(ع) برسی؟

افرادی هستند که ظرفیت کم است. دو رکعت نماز شب می‌خواند، هی می‌گوید من نماز حاجت هم خواندم، دعایم مستجاب نشد. خیلی نمازش را مهم می‌داند. من دعا کردم، ولی مستجاب نشد. من حمد خواندم و مریض خوب نشد. این حمدش نزد خودش خیلی مهم است. دعایش، جمکرانش، من افطاری دادم، من سال‌ها برای عاشورا و برای ابالفضل(ع) خرج می‌دهم. ما اگر بزرگی بزرگان را ببینیم، اگر پول‌های بانک مرکزی را ببینیم، دیگر قلکمان نزدمان سرمایه‌ای نیست.

2- خداوند، علیم، خبیر، سمیع، بصیر و رقیب است

ایمان به حضور خدا! اعتقادی! ایمان به حضور خدا! «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ» (فجر/14) «أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرى‏» (علق/14) «یَرى» یعنی خدا می‌بیند. «بِالْمِرْصادِ» یعنی خدا در کمین است. «یَعْلَمْ» خدا می‌داند. «شاهدٌ» خدا شاهد است. تمام این تعبیرها، برای همین است. خدا می‌بیند.  اینها ایمان به حضور خداست. این یک مورد. خدا محیط است، احاطه دارد. خدا خبیر است. خدا رقیب است. رقیب از «رَقَبَ» است. «رَقَبَ» یعنی گردن! رقیب یعنی کسی که… گاهی صندلی عقب تاکسی می‌نشینیم، یک مرتبه تاکسی می‌خورد به یک جایی، شما از صندلی عقب گردنت را اینطوری می‌کنی، این را می‌گویند رقیب! یعنی گردنش را چنین می‌کند که ببیند چی شد. خداوند رقیب است. محیط است. محیط یعنی احاطه دارد. یعنی در مشتش است. خوب! علیم را نوشتم؟ یعلم را نوشتم خوب به جای علیم! این تعبیرات زیاد در قرآن است. خبیر و بصیر است. سمیع است. اینکه این کلمات در قرآن تکرار شده است، الکی نیست. می‌خواهد بگوید هر چه مردم ایمان داشته باشند که در محضر خدا هستند، این خودش قوی‌ترین عامل است برای اینکه انسان، عوامل بازدارنده از گناه است. این یک مورد. حالا!

3- آگاهی پیامبر و معصومان از کارهای مردم

دوم! ایمان به علم و آگاهی پیامبر! ما باید بدانیم که پیغمبر هم می‌داند. چون قرآن می‌فرماید که «إِنَّا أَرْسَلْناکَ شاهِدا» (احزاب/45) «إِنَّا أَرْسَلْناکَ» ‌یعنی تو را فرستادیم، «شاهِدا» این آیه‌ی قرآن است. ما اگر یک کسی غیبت یک کسی را بکند، می‌گویم: می‌روم و به او می‌گویم ها! اگر به او بگویی می‌روم و به او می‌گویم، خودمان را نگه می‌داریم. بفهمد که طرف می‌فهمد. پیغمبر شاهد است. این هم یک مورد! سوره‌ی احزاب آیه‌ی 45! «شاهِداً»

امام‌ها هم می‌دانند. قرآن می‌فرماید که… ایمان به علم ائمه‌ی اطهار(ع)! عرض کنم که «جَعَلْناکُم‏» قرآن می‌فرماید که قرار دادیم شما را «أُمَّهً وَسَطا» ما شما را امت وسط قرار دادیم. «لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاس‏» (بقره/143) این آیه‌ی قرآن است. شما را امت وسط قرار دادیم تا شاهد بر مردم باشید. خوب این امت ما که نیستیم. چون شاهد دو تا چیز می‌خواهد. باید عادل باشد… شهداء یعنی شاهدها، شاهدها هم دو تا شرط دارند: 1- علم 2- عدالت! خوب حالا ببینیم این امت، این امت، که می‌گوید امت، این امت علم دارد؟ الان من و شما امت هستیم، مثلاً من می‌دانم شما چه کرده‌ای؟ شما امت پیغمبر هستی، می‌دانی من چه کرده‌ام؟ ما که علم نداریم، از همه گذشته، همه‌ی امت عادل هستند؟ پس معلوم می‌شود و حدیث داریم اینکه می‌گوید: امت! همه‌ی امت نیستند. بعضی از امت هستند و بعد روایت داریم آن بعضی از امت، اهل بیت پیغمبر هستند. چون غیر از اهل بیت پیغمبر، هم در عدالتشان شک داریم و هم در علمشان یقین داریم که علم ندارند. حتی مراجع تقلید! الان مراجع تقلید می‌دانند که شما چه کرده‌اید؟ غیر از اهل بیت پیغمبر هیچ کس نمی‌داند. این یک امتی باید داشته باشیم… ببینید آقا! در قرآن یک آیه داریم می‌گوید: امتی شاهد بر مردم هستند. ببینید شما کلمات را می‌فهمید. امت را که می‌فهمید یعنی چه! چون در فارسی هم می‌گوییم: فلان امت. وسط هم می‌فهمید یعنی چه! شهداء هم یعنی شاهد!  ناس را هم می‌شناسید یعنی مردم! می‌گوید شما را امت وسط قرار دادم تا شاهد بر مردم باشید. پس در قرآن یک آیه داریم، که می‌گوید شما امت وسط هستید، من تقاضا می‌کنم این را به خصوص اهل سنت این آیه را عنایت کنند. چون اهل سنت، نظرشان این است که این امت، همه‌ی امت هستند. و وسط را معنای دیگر معنا می‌کنند. بنده به دلیل روایات اینطور می‌خواهم معنا کنم.  قرآن می‌فرماید که شما را امت وسط قرار دادیم تا شاهد مردم باشید. آیه‌ی قرآن است و بین شیعه و سنی هم فرقی نیست. فقط ما حرفمان این است که شاهد باید بداند و یا نباید بداند؟ باید بداند. نداند که شهادت نمی‌دهد. شاهد باید عادل باشد یا نباشد؟ چه کسی از امت را شما سراغ دارید که هم عادل باشد و هم همه‌ی کارهای مردم را بداند؟ من و شما، مراجع تقلید، علماء، پروفسورها، اساتید دانشگاه، چه کسی را سراغ دارید که اعمال مردم را بداند؟ اینکه خدا می‌گویید شاهد بر اعمال مردم هستید، باید یک افرادی در امت باشند، که اینها همه‌ی کارها زیر نظرشان باشد و عادل هم باشند. روایات می‌گوید که آن آدم‌ها فقط اهل بیت هستند. تمام شد و رفت. شما می‌گویی: نه! بسیار خوب، نه! چه کسی را می‌گویی؟ بالاترین علمای امت، شاهد هستند؟ یعنی الان مثلاً مراجع تقلید، اساتید دانشگاه می‌دانند من چه کرده‌ام؟ من می‌دانم شما چه کرده‌اید؟ شما می‌دانید او چه کرده است؟ اینکه می‌گوید: «شاهداً» شاهد و شرط شاهد این است که بداند و عادل باشد و این دو شرط جز در اهل بیت(ع) نیست. البته غیر از اهل بیت عادل هستند، اما عالم نیستند. عالم به کارهای ما نیستند.

دیگر چه؟ ملائکه! ملائکه هم می‌دانند. قرآن می‌فرماید که: «وَ جاءَتْ کُلُّ نَفْسٍ مَعَها سائِقٌ وَ شَهید» (ق/21) هر انسانی که روز قیامت می‌آید، یک کسی هولش می‌دهد و یک فرشته این را جلو می‌راند، یکی هم شهادت می‌دهد. «شاهدٌ» «سائِقٌ» سوق می‌دهد «وَ شَهید» فرشته‌ها هم می‌دانند.

4- آگاهی انسان از گذشته و حال خود

دیگر که؟ خودمان هم می‌دانیم که چه کرده‌ایم. قرآن می‌فرماید که «شَهِدْنا عَلى‏ أَنْفُسِنا» (انعام/130) روز قیامت می‌گویند آقا ما خودمان می‌دانیم که چه کرده‌ایم. آیه‌ی دیگر می‌گوید: «شَهِدُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِم‏»  (انعام/130) می‌گویند می‌فهمیم که چه کردیم. قرآن می‌گوید که «اقْرَأْ کِتابَک‏»‌ (اسراء/14) روز قیامت به افرادی می‌گویند که پرونده‌ات را بخوان. «وَ وُضِعَ الْکِتاب» (کهف/49) یک کتابی باز می‌شود. انبیاء و همه می‌آیند و می‌گویند خوب! ‏«اقْرَأْ» به هر کسی می‌گویند که «اقْرَأْ کِتابَک‏» پرونده‌ات را بخوان. بعد می‌گویند خودت بگو که چه کار با تو کنیم؟ «کَفى‏ بِنَفْسِکَ الْیَوْمَ عَلَیْکَ حَسیبا» (اسراء/14) خودت بگو چه کار با تو کنیم؟ خودت بگو چه کنیم. این مهم است.

عرض کنم به حضور شما که وجدان! قرآن می‌گوید: «بَلِ الْإِنْسانُ عَلى‏ نَفْسِهِ بَصیرَهٌ» (قیامت/14) «وَ لَوْ أَلْقَى‏ مَعَاذِیرَهُ‏» (قیامت/15) گرچه کارت را توجیه بکنی، اما خودت هم می‌دانی خلاف است. امام رضا(ع) فرمود: کاری بکنید که در نماز جمعه بتوانید بگویید. هر کاری می‌کنید این سفره… من رفتم خانه‌ی یک کسی مهمانی خیلی سفره‌اش سلطنتی بود. گفتم شما اگر فیلم این سفره را در خیابان نشان بدهند، خیس عرق نمی‌شوی؟ گفت: چرا! گفتم: پس این سفره را نینداز. اگر یک سفره‌ای که در نماز جمعه نتوانی بگویی این سفره را در خانه‌ات نباید بیندازی! در قرآن یک آیه داریم که در روز قیامت نامه اعمال را می‌گویند: «هاؤُمُ اقْرَؤُا کِتابِیَه‏» (حاقه/19) بیایید و نامه‌ی من را بخوانید. همینطور کسانی در قیامت می‌توانند بیایند و بگویند کتاب من را بخوانید که در دنیا هم بگویند بیایید و پرونده من را بخوانید. کسانی که در دنیا می‌ترسند که پرونده‌شان خوانده شود، پیداست آنجا هم پرونده‌شان دست راستشان نیست. «هاؤُمُ» یعنی بدوید و بیایید. «اقْرَؤُا» قرائت کنید. «کِتابِیَه» بیایید و بدوید و نامه‌ی من را بخوانید. کسانی در قیامت نامه‌ی عملشان دست راستشان است، به مردم می‌گویند بیایید و بخوانید، که اینجا هم می‌گویند بازرس بفرست، ببیند. بازرس بفرست که کار من را ببیند. اگر کاری می‌کنیم که اگر بازرس فرستادید، رنگمان می‌پرد پیداست که کارمان درست نیست.

عوامل بازدارنده از گناه! ایمان داشته باشیم، ول نیستیم، رها نیستیم. آن خدایی که می‌داند چشم ما نیاز به حفاظت دارد، پنج رقم حفاظت برای چشم ما گذاشته است، چشم را گذاشته است داخل! در کوچه‌ی بن بست، که اگر مشت هم خورد، چشم آسیب نبیند. بعد هم چون چشممان از پی است، با آب نمک قاطی کرده است. چون پی باید با آب نمک قاطی شود. دم در هم یک مژه گذاشته است. در میان همه‌ی عضوها غلاف هم گذاشته است، پلک! پشت بام چشم هم ابروی سیاه گذاشته است که نور مستقیم به ابرو نخورد، و این ابروی مشکی جلوی فشار نور را بگیرد. خطور پیشانی‌مان را هم طوری طراحی کرده است که هر کس هر کاری می‌کند و وقتی عرق می‌کند، عرق‌هایش از این طرف بیاید. یعنی کسی عرقش در چشمش نریزد. آن خدایی که برای چشم ما پنج رقم محافظ گذاشته است، آن وقت برای خود شما محافظ نگذاشته است؟ چشم شما محافظ می‌خواهد، خود شما محافظ نمی‌خواهید؟

رفته بودیم کره‌ی شمالی، ما را بردند بازدید از یک جایی! یک عکس خیلی قشنگ بود، این مترجم هم… خوب کمونیست هستند، کره‌ی شمالی همه کمونیست هستند دیگر! 20 میلیون و همه کمونیست. به این مترجم گفتم این عکسه خودش درست شده است؟ گفت: نه! این نقاش ماهر دارد. گفتم: عکسه مهم‌تر است یا خود خروس؟ گفت: خوب خود خروس! گفتم: چطور شما معتقدید که عکس خروس نقاش می‌خواهد، خود خروس خدا نمی‌خواهد؟ گفت از این حرف‌ها شما نزنید. گفتیم: باشد! ولی بفهم که نمی‌فهمی! عکس که جان ندارد، نقاش می‌خواهد. آن وقت خود خروس نقاش نمی‌خواهد؟ برای چشم ما حفاظت هست، برای خودمان حفاظت نیست؟

5- نظام هستی بر پایه حساب و کتاب دقیق

خیلی هستی حساب و کتاب دارد. خیلی هستی حساب و کتاب دارد. یک فرمول‌های دقیقی هست که یک جا یک ذره جابجا شود، همه چیز بهم می‌خورد. همه چیز بهم می‌خورد. «الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ بِحُسْبانٍ» (الرحمن/5) آیه‌ی قرآن است. خورشید و قمر… شما می‌گویی سال چه زمان تحویل می‌شود، یعنی چه؟ یعنی حرکت کره‌ی زمین به دور خورشید در این ثانیه سال تحویل می‌شود. آن وقت شما این کره‌ی بزرگ در فضای بزرگ، دور خورشید بزرگ می‌گردد، ثانیه‌اش را می‌گویی، چطور بدون راننده و بدون تدبیر این دقت را می‌کنی؟ شما حاضری که به یک راننده بگویی که آقای راننده ماشین درجه‌ی یک، جاده‌ی درجه‌ی یک، در فلان ثانیه از کرمانشاه برو همدان! برو سنندج! می‌گوید: نه! نه! بگویی: نه! اصلاً جاده را خلوت می‌کنیم. پلیس راه و گردان جلو و عقب هم می‌گذاریم که دیگر هیچ کس در جاده نباشد. تمام موانع را برطرف می‌کنیم، این مقدار کیلومتر را شما بدون ثانیه برو! هیچ راننده‌ی درجه‌ی یک و پایه‌ی یک و هیچ ماشین درجه‌ی یک جرأت نمی‌‌کند که بگوید من در فلان ثانیه به سنندج یا همدان می‌رسم. آن وقت چرخ کوچک با داشتن راننده جرأت نمی‌کنید که قول بدهید. چطور کره‌ی بزرگ دور مسافت بزرگ، شما روی آن قول ثانیه می‌دهید، بدون راننده؟ باید ایمان داشته باشیم که خدا ما را می‌بیند. ایمان داشته باشیم که ملائکه ما را می‌بینند. خود ما شاهد هستیم. عمل ما حاضر است. قرآن می‌فرماید: «وَ وَجَدُواْ مَا عَمِلُواْ حَاضِرًا» (کهف/49) اصلاً عملش حاضر است. عملش حاضر است. یک بار، دوبار می‌شود توجیه کرد. باقی‌اش را که نمی‌شود. عمل حاضر است. در دنیا شما بنزین در ماشین می‌زنید، یک مسافتی را می‌روی و بنزین تمام می‌شود. یعنی این بنزین که دیدنی است، تبدیل به انرژی می‌شود که دیدنی نیست. حالا اگر گفتند همان خدایی که در اینجا جسم را به انرژی تبدیل می‌کند، غذا که می‌خوری جسم است، نان جسم است، تبدیل می‌شود به دودیدن! چطور اینجا نان انرژی می‌شود، حالا اگر یک قدرتی گفت، همان قدرت گفت: من همان انرژی را نانش می‌کنم، یعنی مثلاً ده کیلومتر دویدی، غذا هضم شده است، حالا من این انرژی‌ها را دومرتبه متمرکز می‌کنم، و تبدیل به نان می‌کنم. همان قدرتی که اینجا نان را تبدیل به انرژی کرد، می‌تواند انرژی را نان کند. عمل حاضر است. تجسم عمل! «وَ وَجَدُواْ مَا عَمِلُواْ حَاضِرًا»

6- شهادت اعضای بدن در قیامت

اعضای بدن شهادت می‌دهند. دست شهادت می‌دهد. و لذا قرآن می‌گوید که «تَشْهَدُ عَلَیْهِمْ أَلْسِنَتُهُمْ وَ أَیْدیهِم وَ أَرْجُلُهُمْ‏» (نور/24) اصلاً پا حرف می‌زند، دست حرف می‌زند. گاهی هم قرآن می‌گوید روز قیامت انسان به دستش اعتراض می‌کند، می‌گوید: «لِمَ شَهِدْتُم‏» (فصلت/21) خفه‌ شو! چرا شهادت می‌دهی علیه من؟ می‌گوید دست خودم نیست. «أَنْطَقَنَا اللَّه‏» (فصلت/21) چطور با این گوشت در دنیا حرف زدی؟ همان قدرتی که این گوشت را… شما با پی می‌بینید، چشم ما از پی است، با پی می‌بینی، با گوشت حرف می‌زنیم و با استخوان می‌شنویم، همان قدرتی که با استخوان شنوایی و با گوشت گویایی و با پی بینایی را درست می‌کند، اینجا خدا ما را به زبان آورده است.

مکان! «بسم الله الرحمن الرحیم». «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها» (زلزال/1) خوب این آیه را که ایرانی‌ها حفظ هستند، با هم بخوانیم، آخرهای ماه رمضان است، یک آیه بیش‌تر بخوانیم. با هم همه بخوانیم. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم‏. إِذَا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزَالهََا(1) وَ أَخْرَجَتِ الْأَرْضُ أَثْقَالَهَا(2) وَ قَالَ الْانسَانُ مَا لهََا(3) یَوْمَئذٍ تحَُدِّثُ أَخْبَارَهَا(4) بِأَنَّ رَبَّکَ أَوْحَى‏ لَهَا(5)» (زلزال) حالا! خدا حفظ کند آقای حسان را، این سوره‌ی زلزله را به شعر درآورده است. می‌گوید که:

این زمین در آن زمان پربلا  *** ناگهان چون زُلْزِلَتِ زِلْزَالهََا

از درونش أَخْرَجَتِ أَثْقَالَهَا *** با تعجب قَالَ الْانسَانُ مَا لهََا

مردگان خیزند برپا کلّهم  *** تا همه مردم یُرَوْاْ أَعْمَلَهُم‏

هر که آرد َ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ‏ *** یا که آرد ذَرَّهٍ خَیْرًا یَرَهُ

آن زمان خورشید تابان کُوِّرَت‏ (إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَت‏)  ***  کوه‌های سخت و سنگین سُیِّرَت‏ (وَ إِذَا الْجِبالُ سُیِّرَت‏)

آب‌ها در کام دریا سُجِّرَت *** آتش دوزخ به شدت سُعِّرَت

چون در آن هنگام جنت أُزْلِفَتْ  *** خود بداند هر کسی ما أَحْضَرَت‏

آن وقت این «یَوْمَئذٍ تحَُدِّثُ أَخْبَارَهَا» یعنی زمین شهادت می‌دهد که این آقا روی من چه کرد؟ پس خلاصه جای خلوتی نیست. ایمان داشته باشیم به حضور خدا، به آگاهی پیغمبر، به آگاهی اهل بیت، به آگاهی فرشته، به آگاهی وجدان، به شهادت اعضاء، به آگاهی زمان… یک حدیث هم داریم که هر روزی می‌گوید: «أَنَا یَوْمٌ جَدِید» من امرزو روز نویی هستم. «وَ أَنَا عَلَیْکَ شَهِید» (وسائل‏الشیعه/ج7/ص71) من شاهد کار شما هستم. یعنی زمان و زمین شهادت می‌دهند. خلاصه ما زیر دوربین‌های مخفی هستیم. ایمان به این جهت خیلی مهم است. با توجه به این دیگر ما نمی‌توانیم غافل باشیم.

7- غفلت، عامل ذلت و سقوط انسان

در قرآن چند مورد توبیخ تند است، برایتان بگویم. یک جا توبیخ می‌کند و می‌گوید: «أُولئِکَ کَالْأَنْعام‏» (اعراف/179) مثل چهارپا هستند. بعضی آدم‌ها مثل چهارپا هستند، مثل گاو هستند. بعضی آیه‌ها می‌گوید که «کَمَثَلِ الْحِمار»‌ (جمعه/5) «الْحِمار»‌ یعنی مثل الاغ هستند. بعضی نااهل‌ها را تشبیه می‌کند «کَمَثَلِ الْکَلْبِ» (اعراف/176) مثل سگ هستند. بعضی آدم‌های نااهل را می‌گوید: «کَالْحِجارَهِ» (بقره/74) مثل سنگ هستند. ولی یک چیزی در قرآن است چون آن چهار مورد قابل تحمل است چون الاغ بالاخره بار می‌برد، گاو لااقل شیر می‌دهد، سگ حفاظت می‌کند از خانه! نمی‌دانم سنگ «کَالْحِجارَهِ» سنگ برای بنایی خوب است. یک چیز در قرآن است که خیلی بد است. یعنی خیلی تند است، بد است یعنی تند است. می‌گوید که اینها مثل چهارپا هستند، بعد می‌گوید: «بَلْ هُمْ أَضَلُّ» از چهارپا بدتر هستند. می‌گوید: از چهارپا بدتر دیگر که هستند! می‌گوید: «أُولئِکَ هُمُ الْغافِلُون‏» (اعراف/179) غافل هستند. یعنی اگر کسی غافل باشد، خیلی خطرناک است. گاهی انسان بنشیند، شب به شب که می‌خواهد بخوابد، بنشیند و ببیند که چه کرده، صبح تا حالا ما چه کرده‌ایم؟ 24 ساعت از عمرمان رفت. در این 24 ساعت چه کردیم. چند تا کار مفید انجام دادیم؟ چند کلمه حرف زدیم و چند کلمه حرف‌هایش خداپسند بود. چند تا نگاه کردیم، چند تا را امضاء کردیم، چقدر پول خرج کردیم؟ کجا رفتیم؟ کجا آمدیم؟ یک مقدار خودمان را ارزیابی کنیم. قرآن می‌گوید افرادی که خودشان را ارزیابی نمی‌کنند، می‌میرند، «فَبَصَرُکَ الْیَوْمَ حَدید» (ق/22) چشم‌هایشان آهن می‌شود. چنین می‌شود. یعنی یک مرتبه جا می‌خوردند. چون می‌داند. خودمان را ارزیابی کنیم. غافل نباشیم. ماه رمضان ماهی است که انسان می‌تواند تمرین کند.

بچه بودم به مرحوم پدرم… خدا همه‌ی اموات را بیامرزد گفتم: آقا می‌خواهم بروم چراغانی! گفت: این لامپ را ببین! گفتم: خوب دیدم! گفت: آنجا هم صدتا مثل این است. ماه رمضان دیدید سیگار نکشیدید، باقی روزها هم نکشید. ماه رمضان دیدید مقداری قرآن خواندید، باقی روزها هم یک دو سه آیه قرآن بخوانید. دیدید با ماه رمضان خیلی کارها را می‌شود مثلاً افطاری‌ها، نمی‌دانم کمک به مردم، یک شرایطی ماه رمضان پیش می‌آید خوب باقی‌اش هم همینطور! این لامپ را می‌بینی؟ خوب آن یازده تا لامپ هم مثل این لامپ. از ماه رمضان باید یک خط یعنی یک تابلو درست کنیم برای طول سالمان! رمضان نمونه است. هر یک از ما می‌توانیم نمونه باشیم. ماه رمضان مردم با دست، به خانم خودشان، به مرد خودشان، همسر به هسمر دست دراز نمی‌کند، می‌گوید روزه هستم.

8- ماه رمضان، ماه تمرین دروی از گناه

خوب اگر ماه رمضان به حلال خودت دست درازی نکردی، خوب باقی ماه‌ها هم می‌شود به حرام دست درازی نکنی! من در ماه رمضان تمرین دارم. به حلال خودم دست دراز نکردم پس به حرام هم می‌شود دست دراز نکرد. خیلی‌ها می‌گویند: بگو دهان روزه هستم و نمی‌خواهم حرف زشت بزنم. خوب پس باقی وقت‌ها هم می‌شود حرف زشت نزد! اجمالاً از این ماه رمضان باید یک الگو بگیریم. یک… ماه رمضان مسجد رفتیم، خوب بعد ماه رمضان هم مسجد برویم. چرا فقط ماه رمضان مسجدها شلوغ باشد؟ خیلی کارها راما می‌توانیم بیش از اینکه هستیم، باشیم. قرآن می‌گوید: درجا نزنید. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا» (نساء/136) آیه‌ی قرآن است. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا آمِنُوا» تو که مؤمن هستی، یک قدم جلوتر برو! روز به روز ما باید رشد کنیم. «زِدْنی‏ عِلْماً» (طه/114) یعنی روز به روز باسوادتر شویم.  «زادَهُمْ هُدى‏» (محمد/17) روز به روز هدایتمان بیش‌تر باشد. «بَلِّغْ بِإِیمَانِی أَکْمَلَ الْإِیمَان» (صحیفه/ص92) ایمان من را روز به روز بیش‌تر کن! ما درجا نباید بزنیم.

خدایا! روز قیامت «تُبْلَى السَّرائِر» (طارق/9) پرونده‌ها کنار می‌رود، سه رقم کتاب در قیامت داریم. هر انسانی یک کتاب دارد، «طائِرَهُ فی‏ عُنُقِه‏» (اسراء/13) لوحش گردنش است. یکی هم «کُلُّ أُمَّهٍ تُدْعى‏ إِلى‏ کِتابِهَا» (جاثیه/28) هر امتی هم یک کتاب دارد. یکی هم کل انسان یک کتاب دارد. «وَ إِذَا الصُّحُفُ نُشِرَت‏» (تکویر/10) قرآن می‌گوید پرونده‌ها باز می‌شود، بعد انسان می‌بیند که اوه اوه اوه همه چیز را نوشته‌اند، می‌گوید: «ما لِهذَا الْکِتاب‏» (کهف/49) این چه کتابی است؟ «لا یُغادِرُ صَغیرَهً وَ لا کَبیرَهً إِلاَّ أَحْصاها» (کهف/49) ریز و درشت را ثبت کرده است. ما بدانیم که زیر نظر هستیم.

خدایا! تو را به حق محمد و آل محمد تمام لغزش‌های ما را ببخش و بیامرز! همینطور که ماه رمضان از ما جدا می‌شود، ما از گناهان جدا شویم. ایمانی به ما ذخیره بده که از این به بعد وقت گناه عامل بازدارنده ما باشد. کسانی که سال‌های قبل بودند و نیستند همه‌شان را ببخش! همه‌ی مشکلات را حل بفرما!

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
Comments (0)
Add Comment