حق مال – درسهایی از قرآن https://gharaati.ir محسن قرائتی Mon, 28 Nov 2022 08:05:23 +0000 fa-IR hourly 1 https://wordpress.org/?v=6.4.3 حقّ مال و ثروت در رساله حقوق امام سجاد علیه‌السلام (3) https://gharaati.ir/%d8%ad%d9%82%d9%91-%d9%85%d8%a7%d9%84-%d9%88-%d8%ab%d8%b1%d9%88%d8%aa-%d8%af%d8%b1-%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d9%84%d9%87-%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%b3%d8%ac%d8%a7%d8%af-%d8%b9-3/ https://gharaati.ir/%d8%ad%d9%82%d9%91-%d9%85%d8%a7%d9%84-%d9%88-%d8%ab%d8%b1%d9%88%d8%aa-%d8%af%d8%b1-%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d9%84%d9%87-%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%b3%d8%ac%d8%a7%d8%af-%d8%b9-3/#respond Thu, 17 Nov 2022 07:57:30 +0000 https://gharaati.ir/?p=9546 https://gharaati.ir/archive/pdf/1401.08.26.pdf https://gharaati.ir/archive/sound/1401.08.26.mp3 https://www.aparat.com/embed/TXvSC?data[rnddiv]=79241804297&data[responsive]=yes]]>

موضوع: حقّ مال و ثروت در رساله حقوق امام سجاد علیه‌السلام(3)
تاريخ پخش: 26/08/1401
عناوين:
1- بزرگ‌ترین آیه قرآن درباره حقوق مالی
2- رعایت تقوا و عدالت در مسایل مالی
3- پرداخت حقوق دست‌اندرکاران ثبت اسناد مالی
4- معیشت به جای خود، عبادت به جای خود
5- نقش مصیبت در زندگی انسان‌های مختلف
6- بهره‌گیری از مال در راه خیر، در زمان حیات
7- رعایت اعتدال در انفاق و هزینه زندگی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

مهمان امام زین العابدین سر سفره‌ی ایشان هستیم، رساله‌ی حقوق ایشان را که بیش از پنجاه حق است، در هر جلسه‌ای یک حقّی را توضیح می‌دهیم. الآن حقّ مال است، رابطه‌ی ما با مال، با ثروت چه هست؟ به نظرم آمد یک آیه‌ای که مربوط به داد و ستد است، بزرگ‌ترین آیه‌ی قرآن است، در قرآن آیه‌ای به این بزرگی نیست، سوره‌ی بقره هست و آیه‌ی 282. آیه از اینجاست، شما تلویزیون نشان بدهید، آیه از اینجا شروع می‌شود، تا اینجا می‌آید، ما هیچ آیه‌ای نداریم که تمام صفحه را بگیرد، بزرگ‌ترین آیات قرآن است، مال چه چیزی هست؟ مال مسائل مالی است، اسناد تجاری، چک و سفته و. چه‌طور می‌گویند اسلام کارهایش فردی است؟ اگر اسلام مربوط به مسائل اجتماعی نیست، پس چرا بزرگ‌ترین آیه‌اش مال مسائل مالی و اقتصادی است؟ بزرگ‌ترین خطبه‌های نهج البلاغه نامه به مالک اشتر است، سیاسی است، قرآن ما بزرگ‌ترین آیه‌اش، آیه‌ی حقوقی است، نهج البلاغه‌ی ما بزرگ‌ترین آیه‌اش، آیه‌ی سیاسی است، آن وقت باز می‌گوییم دین از سیاست جداست. دین از سیاست جداست، یعنی چه؟ یعنی شما باید این ورقه را برداری، از قرآن حذف کنی، چون این‌که دین نیست که، داد و ستد چه جوری باشد.
من در تفسیر نور سی تا نکته برای این آیه آوردم، البتّه من طلبه‌ی ناچیزی هستم، اگر بزرگان دقّت کنند، نکات بیش‌تری درمی‌آورند. مثال ما با قرآن مَثَل عوام با نفت است، به عوام که می‌گویی نفت چه چیزی هست؟ می‌گوید همین که در چراغ است، اما دنیای علم، دنیای پتروشیمی از این صدها فرآورده درست می‌کند، یک نگاه ساده به این آیه می‌کنی، از این سی تا در این بیست و پنج، شش دقیقه‌ای که صحبت کنیم، چند تایش را بگویم، اگر قرآن هم نزدیک دستتان است، بگویید.
بزرگ‌ترین آیه‌ی قرآن، در سوره‌ی بقره، آیه‌ی 282 هست، سراغ قرآن برویم. بسم الله الرّحمن الرّحیم
1- بزرگ‌ترین آیه قرآن درباره حقوق مالی
– «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا إِذا تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى فَاكْتُبُوهُ»، ای مؤمنین در داد و ستدها، همین که معامله نسیه هست، مدّتش معلوم باشد، مکتوب هم بنویسید، که چه کسی بستانکار است، چه کسی است، یعنی داد و ستدها باید نوشته بشود، ثبت بشود.
– خود «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا» درس دارد، یعنی یک چیزی را که می‌خواهی به کسی بگویی، محترمانه صدایش بزنی، نمی‌گوید «يا أَيُّهَا النَّاس‏» ، «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا كُتِبَ عَلَيْكُمُ الصِّيامُ» (بقره/ 183)، «يا أَيُّهَا النَّاس‏» هم داریم.
– ای کسانی که ایمان آورده‌اید، «تَدايَنْتُمْ بِدَيْنٍ»، یعنی اگر دِیْن، بدهکارید، من به شما بدهکارم، شما به من بدهکارید، افرادی که، طلبکار و بستکانکار رابطه‌شان چگونه باشد، حقوق مالی است.
– می‌گوید «إِلى‏ أَجَلٍ مُسَمًّى»، باید مدّتش معلوم باشد، آقا شما جنس نسیه می‌برید، یک ماهه، دو ماهه، چند ماهه؟ «أَجَلٍ مُسَمًّى»، یعنی تاریخ معلوم باشد.
– «فَاكْتُبُوهُ»، امر می‌کند، حتماً بنویسید.
بگو خب من سواد ندارم، الآن همه‌ی مردم باسواد هستند، با کم و زیادش، در صدر اسلام در جزیرة‌العرب هفده تا باسواد بود، کلّ منطقه هفده تا. می‌گوید: «خب سواد ندارم» می‌گوید: «یک آدم عادل پیدا کن بنویسد.»
– «وَ لْيَكْتُبْ بَيْنَكُمْ كاتِبٌ بِالْعَدْلِ»، «کاتِب»، یعنی یک کسی بنویسد، «بِالْعَدْلِ»، به عدالت بنویسد، یک آدم امینی پیدا کنید که تقوای قلمی داشته باشد، خلافکار نباشد، برای شما بنویسد که در چه تاریخی، برای چه مدّتی، بدهکار چه کسی است، بستانکار چه کسی است.
– حالا اگر به یک کاتب گفتیم بنویس، ناز می‌کند، می‌گوید ناز نکن، «وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ»، به کاتب گفتیم: «آقا ما سواد نداریم، یک معامله‌ای داریم، بیا برای ما بنویس»، ناز نکند، «وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ»
– «كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ»، به شکرانه‌ای که خدا سوادت داده، تو هم یک نامه‌ برای این‌ها بنویسد. این معنایش این است که هر کس هر چیزی دارد، باید در راه دیگران باشد، سواد داری، بیان داری، آبرو داری، کسی نمی‌تواند بگوید من مال خودم است، انسان هر چیزی دارد نسبت به و لذا در روایات داریم: « زَكَاةُ الْعِلْم‏ …» این، زکات چی، چی، یعنی هر چیزی زکات دارد، فقط گندم و جو و گاو و گوسفند زکات ندارد، هر کس، باید آدم واسطه بشود. «وَ لا يَأْبَ كاتِبٌ أَنْ يَكْتُبَ»، ناز نکند کاتب که بنویسد، «كَما عَلَّمَهُ اللَّهُ»، به شکرانه‌ای که خدا به تو داده.
– «فَلْيَكْتُبْ»، باید بنویسد. خب حالا چه چیزی بنویسیم؟ بستانکار مثلاً می‌گوید: «ده میلیون بنویسیم»، بدهکار می‌‌گوید: «نه آقا قبول نیست، هشت میلیون»، ده میلیون را بنویسیم، یا هشت میلیون را؟ می‌گوید: «هر چه که بدهکار گفت، باید بنویسید، چون می‌گوید بستانکار زیادتر می‌خواهد بگیرید، بدهکاری که می‌خواهد بپردازد، او که می‌خواهد مال را بدهد، او باید تعیین کند.»
2- رعایت تقوا و عدالت در مسایل مالی
– «وَ لْيُمْلِلِ»، املاء کند؛ «الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ»، یعنی هر کس بدهکار است، او باید بگوید بنویسد، من می‌خواهم بپردازم، پس آن چیزی را که من می‌گویم، باید بنویسی، بستانکار هم نگوید حالا که اسلام گفته هر چه بدهکار می‌گوید، پس تو هم سوءاستفاده نکن، تو هم انصاف داشته باش، «وَ لْيَتَّقِ اللَّهَ»، تقوا داشته باش، گفتیم هر چه تو بگویی، ما می‌نویسیم، به نفع، بدهکار، هر چه بدهکار گفت، بنویسیم، آی بدهکار تو هم دین داشته باش، حقّ مردم را پایمال نکن.
– «وَ لا يَبْخَسْ مِنْهُ شَيْئاً»، کمش نگذار، هیچی، ذرّه‌ای کمش نگذار.
خب حالا اگر آن آقای بدهکار سفیه بود، یا لال بود، «فَإِنْ كانَ الَّذي عَلَيْهِ الْحَقُّ»، «ضَعيفاً»، ضعیف بود، «أَوْ لا يَسْتَطيعُ أَنْ يُمِلَّ»، لال بود، «فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ»، ولیّ او بیاید بگوید بله، من ولیّ‌اش هستم، وصیّ‌اش هستم، ایشان بدهکار من است، پس یا باید بدهکار بگوید، یا اگر بدهکار مشکل دارد، ولیّ او بگوید. «فَلْيُمْلِلْ وَلِيُّهُ». ولیّ‌اش هم «بِالْعَدْلِ».
– خب حالا نوشتیم، کافی است؟ می‌گوید نه، «وَ اسْتَشْهِدُوا شَهيدَيْنِ»، دو تا شاهد هم بگیرید، دو نفر شاهد باشند که چه کسی، به چه کسی بدهکار است، هم بنویسید، هم شاهد داشته باشید.
– دو تا شاهد مرد باشند. «فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ»، اگر دو تا مرد نبود، یک مرد و دو تا زن. چرا اینجا یک مرد کار دو تا زن را می‌کند؟ چون در مسائل اقتصادی زن‌ها خیلی حسّاس نیستند، مرد حواسش بیش‌تر جمع است.
– شاهد چه کسی باشد؟ «مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ»، هر کسی را قبول دارید، مرضیّ الطّرفین باشد، یعنی یک کسی بیاید که هر دو طرف، بدهکار و بستانکار بگویند این قبول است.
– «أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى»، اگر یکی یادش رفت، آن دیگری یادش بیاورد.
– حالا اگر به شاهد بگوییم: «آقا بیا شهادت بده»، گفت: «من حالش را ندارم»، می‌گوید ناز نکن، «وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا»، اگر به شاهد گفتند آقا یک معامله‌ای است، شما بیا شهادت بده، ناز نکنید، این خیلی مهم است، تو می‌توانی شاهد باشی، شاهد باش، تو می‌توانی بنویسی، بنویس.
– «وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ»، خسته نشوید، حالا بابا حالا این که چیزی نیست، حالا کشتی آهن باشد، می‌نویسیم، حالا یک قاشق چایخوری فاکتور نمی‌خواهد. می‌گوید: «نه، در مسائل بیت المال، یا مال مردم، در مسائل مالی «صَغيراً أَوْ كَبيراً»، چه قاشق چایخوری باشد، چه کارخانه‌ی ذوب آهن باشد، ضعیر باشد، یا کبیر، این‌ها باید حساب و کتاب داشته باشد. واقعاً اگر به آیه‌ها عمل می‌شد، این همه اختلاس در کشور می‌شد؟!
ما از قرآن دور شدیم، یک کلمه در جلسه‌ی قبل گفتم، می‌گوید اگر فاسق خبری داد، تحقیق کن. (حجرات/ 6) این کلمه، این آیه درِ همه‌ی ماهواره‌ها را می‌بندد، اوّل این آقایی که پیام می‌دهد از آن طرف آب، یا از این طرف آب، این آقایی که در سایتش این پیام را گذاشته، این آقا کیه؟ چیه؟ آدم‌ها را بشناسید، هدف‌ها را بشناسید، افراد عادل باید دست‌اندرکار باشن، غیر از عادل، شاهد هم باید باشد، هم کاتب باید عادل باشد، هم شاهد باید عادل باشد، کاتب برای نوشتن ناز نکند، شاهد برای شهادت دادن ناز نکند، به این آیه‌ها عمل نشد، ریشه‌ی اختلاس‌ها همین است، وقتی چاکش باز شد، بخور، بخور می‌شود.
«وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغيراً أَوْ كَبيراً»، صغیر باشد، یا کبیر، کم باشد، یا زیاد، باید دقّت بشود.
– چرا این‌قدر دقّت کنیم؟ می‌گوید: «ذلِكُمْ أَقْسَطُ»، قسط، به عدالت نزدیک‌تر است، وقتی نوشتید، به عدالت نزدیک می‌شود.
– «وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ»، گاهی هم آدم یادش نیست، ولی نگاهش به خطّ خودش افتاد، یادش می‌آید، بلند می‌شود، شهادت می‌دهد، برای گواهی دادن قوامش بیش‌تر است.
– «أَلاَّ تَرْتابُوا»، سوءظن هم پیدا نمی‌کنیم که این مارمولکی کار کرده. مگر این‌که تجارت نقدی باشد، نقدی باشد دیگر نوشتن روی کاغذ، آن هم بد نیست باشد، اما معامله‌ی نسیه زمینه‌ی بخور، بخور است، معامله‌ی نقدی نیاز نیست، ولی عیبی هم ندارد.
3- پرداخت حقوق دست‌اندرکاران ثبت اسناد مالی
– بگو خب حالا اگر ما خواسته باشیم، شاهد باشیم، هی این می‌آید می‌گوید آقا بیا شهادت بده، او می‌‌گوید آقا بیا بنویس، من از کار و کاسبی می‌افتم. می‌گوید نه، این شاهد و قاضی و کاتب که می‌آیند شهادت می‌دهند و قضاوت می‌کنند، یک پولی هم به آن‌ها بده. «وَ لا يُضَارَّ كاتِبٌ وَ لا شَهيدٌ»، نه شاهدی که می‌آید گواهی می‌دهد، ضررر ببیند، نه کاتبی که می‌نویسد، ضرر ببیند، یعنی یک حقّی هم باید به آن‌ها داد. آخر یک کسی به یک خطّاط گفت: «دو سطر بنویس»، یک سطر نوشت و گفت: «چه‌قدر می‌شود؟» گفت: «فلان» گفت: «اوه، تو یک دقیقه، یک خط نوشتی، این‌قدر می‌خواهی پول بگیری؟!» گفت: «من بیست سال تمرین کردم، خطّم خوب شده، شما آن‌ها را هم باید حساب کنی.»
حقوق مالی را داشتیم می‌گفتیم، حقّ مال. امام رضا (الخصال، ج 1، ص 282) فرمود پول که جمع می‌شود، ببنید چه جوری جمع شده، هر جا پول جمع می‌شود، «لَا يَجْتَمِعُ الْمَالُ إِلَّا بِخِصَالٍ خَمْسٍ»، هر کسی پول جمع کرده، از یکی از این پنج راه پول جمع کرده:
1- «بِبُخْلٍ شَدِيدٍ»، یا بخل داشته، نداده، جمع شده؛
2- وَ أَمَلٍ طَوِيلٍ»، یا آرزویی دراز بوده، براساس آرزوها برداشته طرّاحی کرده، فلان منطقه را گرفته، زمینش را، کارخانه‌اش را، پولش را، وامش را، یا با برنامه‌های طولانی، یا حرص زیاد، یا به فامیل‌هایش نرسیده، یا آخرتش را فروخته، پول بیخود جمع نمی‌شود، هر جا پول جمع می‌شود، بخل بوده، محروم کردن فامیل‌ها بوده، یک چیزی توش بوده که این‌طور پول جمع شده، آدم وقتی حریص شد، دیگر هم خدا را فراموش می‌کند، هم خودش را فراموش می‌کند، قیامت را فراموش می‌کند، دوستانش را فراموش می‌کند، سلامتی خودش را فراموش می‌کند، خودش را مریض کرده به خاطر این‌که می‌خواهد پول دربیاورد.
بعد هم نگو عوضش درآمدش خوب است، حدیث داریم کسی اگر از راه حرام پول به دست بیاورد، خدا فقیرش خواهد کرد، «مَنْ كَسَبَ مَالًا مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ أَفْقَرَهُ اللَّه‏» (أمالی، طوسی، ص 182)، اگر درآمد حرام باشد، خدا فقیرش می‌کند.
4- معیشت به جای خود، عبادت به جای خود
گاهی وقت‌ها فکر می‌کنیم که اگر نمازمان را در خانه بخوانیم، زود تمام می‌شود، الله اکبر، بسم الله الرّحمن الرّحیم، یک نماز می‌خوانیم پنج دقیقه، برویم مسجد یک ربع طول می‌کشد. تیزبازی نکن، حدیث داریم این‌هایی که نماز می‌خوانند، می‌دوند بیرون از مسجد، یا از نماز فوری جدا می‌شوند، السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته، بلند می‌شود، «بعد از هر نماز واجبی یک دعای مستجاب هست» (بحار الأنوار، ج ‏90، ص 347)، یک دعایی بکن.
حدیث داریم امام ما که نماز می‌خواند، این‌قدر دعا می‌خواند که آفتاب بزند، بین‌الطّلوعین نمی‌خوابید. (من لا يحضره الفقيه، ج‏ 1، ص 504)
این آقا که از مسجد بیرون می‌دود، می‌رود در صف گوجه می‌ایستد، در صف تخم‌مرغ می‌ایستد. قبول کنیم گاهی وقت‌ها، نمی‌خواهم بگویم همه‌ی ما چه جوری هستیم، ولی گاهی وقت‌ها، گاهی درست است، گاهی عمل خودمان باعث می‌شود که زندگی‌مان تلخ بشود، گاهی این‌طوری است، گاهی هم امتحان خداست.
یک مَثَلی از قدیم داشتم، برایتان بزنم. در پادگان سه رقم سرباز را حالش را می‌گیرند:
– یک سربازی که بداخلاقی می‌کند، چموشی می‌کند، آن فرمانده‌اش، آن سروان و سرگردش یک کار سختی به این می‌دهد، می‌گوید این خیلی شر است، حالش را باید گرفت، هر روز می‌گویند کجا را بشوی، کجا را بردار، کجا را بگذار، سرباز چموش، یک؛
– دو، گاهی سرباز چموش نیست، پسر خوبی است، منتها می‌خواهند آموزشش بدهند، رزم شبانه، روزانه، جست و خیز، این نه به خاطر چموشی است، به خاطر آموزش است، می‌خواهیم او را آموزش دهیم؛
– گاهی وقت‌ها سرباز پهلوی افسر می‌آید، می‌گوید: «هفته‌ای دیگر عروسی خواهرم است، می‌شود من یک هفته مرخّصی بروم؟» یا سرگرد است، می‌خواهد سرهنگ بشود، می‌شود یک ارتقای درجه؟ می‌گوید اگر خواستی سرگرد و سرهنگ بشود، باید یک کار سختی را بکنی، یک مأموریتی بروی، یک عملیاتی را انجام بدهی، تا مقامت ارتقا پیدا کند.
پس سه رقم سرباز در فشار است: سرباز چموش، سرباز آموزشی، سربازی که می‌خواهند ارتقای درجه‌اش بدهند، می‌خواهد هفته‌ی دیگر مرخّصی به او بدهد برای عروسی خواهرش، می‌گوید پس این هفته شیفتت را اضافه بایست.
5- نقش مصیبت در زندگی انسان‌های مختلف
مثال پادگان را برای چه زدم؟ برای این حدیث، حدیث داریم: «الْبَلَاءَ»، بعضی حدیث‌ها به قدری آسان است که هر فارسی هم معنایش را می‌فهمد، لازم نیست آدم عربی بلد باشد، انگار فارسی حرف می‌زند، عربی است، ولی انگار فارسی است، «الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ»، کارهای سخت برای آدم ظالم، چون می‌خواهیم ادبش کنیم، چموشی کرده، «وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ»، برای مؤمن می‌خواهیم آموزشش بدهیم، امتحانش کنیم، «و للاولیاء درجه»، اولیای خدا که چموش نیستند، آموزش هم نیستند، چون می‌خواهیم به آن‌ها درجه بدهیم، پس نگویید: «آقا این مصیبت‌هایی که گیر ما می‌آید، چه جوری است؟!» برای بعضی از مردم مصیبت‌ها به خاطر رفتار خودشان است، اوّل دعای کمیل هست: خدایا بیامرز گناهانی که «تُنْزِلُ الْبَلَاءَ»، بعضی گناهان برای ما بلا نازل می‌کند، «تَقْطَعُ الرَّجَاءَ، تَهْتِكُ الْعِصَمَ، تُنْزِلُ الْبَلَاءَ، تُغَيِّرُ النِّعَمَ»، یعنی عمل ما باعث بدبختی ما می‌شود، بعضی این‌طور هستند، بعضی، بعضی، بعضی. بعضی هستند نه، «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ بِشَيْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ» (بقره/ 155)، برای آزمایش کارهای سختی را به این‌ها می‌دهیم که این‌ها رشد کنند، جست شبانه و روزانه برای این‌که دوره‌های آموزش ببینند، بعضی‌ها را می‌خواهند درجه‌اش را بالا ببرند، می‌گویند یک کار سختی بکند که یک افتخار به او بدهیم. «الْبَلَاءَ لِلظَّالِمِ أَدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ و للاولیاء درجه»
لقمه‌ی حرام
کسانی که مال یتیم را بخورند، آتش می‌خورند، قرآن می‌گوید، چند جا گفته: «إِنَّ الَّذينَ يَأْكُلُونَ أَمْوالَ الْيَتامى‏ ظُلْماً»، کسانی که مال یتیم را براساس ظلم بخورند، «إِنَّما يَأْكُلُونَ في‏ بُطُونِهِمْ ناراً» (نساء/ 10)، این آتش می‌خورد، این لقمه‌ی چرب فردای قیامت آتش می‌شود.
6- بهره‌گیری از مال در راه خیر، در زمان حیات
رابطه‌ی ما با مال!
امیرالمؤمنین فرمود: بزرگ‌ترین حسرت ما روز قیامت این است که آدم یک مالی را در غیر راهش خرج کند، مالی را پیدا می‌کند، ولی خرج نمی‌کند، بعد می‌میرد، این مال را به وارث می‌دهد، وارث از آن مال استفاده می‌کند، این روز قیامت حسرت می‌خورد که من جان کندم، مال پیدا کردم، ولی چون بجا خرج نکردم، وارثم از این مال چه استفاده‌هایی کرد، حسرت می‌خورد که با مال من وارثم خوش گذراند.
برادران و خواهرانی که سنّشان به من رسیده، دیگر بین شصت، هفتاد، در آستانه‌ی، بیش‌تر عمرشان را کرده‌اند، البتّه عمر دست خداست، بعضی‌ها ممکن است فردا بمیرند، هفته‌ی دیگر بمیرند، خود بنده، با شما هم فرقی نمی‌کند، در قرآن اگر اشتباه نکنم، چهارده مرتبه کلمه‌ی «بَغْتَهً» آمده است، یعنی ناگهان، کسانی که بچّه‌هایتان عروس شدند، داماد شدند، یک چیزی ذخیره کردید، این را باقیات الصّالحات بگذارید، حالا ممکن است بگویید این خیّر را قبول ندارم، این وصی را، بالأخره روی کره‌ی زمین یک نفر هست که قبول داشته باشی که! یک کسی می‌گفت: «فلانی آخوند، بد درآمد، فلان آخوند هم بد درآمد.» می‌گوییم خب حالا فرض کنید که در شهر پنجاه تا نانوایی است، سی تایش آردش خوب نبود، یا غذایش مسموم بود، یک نانوایی سالم در این شهر نیست؟! یک آدم خوب روی کره‌ی زمین نیست؟! چون قرائتی بد است، تو دیگر باید مثلاً بگویی حالا که قرائتی بد شد؟! دیگر من مسجدش نمی‌روم، حالا که نانوایی بست، دیگر نان می‌خورم؟! نه آقا، یک نانوایی دیگر. ممکن است بگویی مسئول هم ضعفی دارد، این وزیر هم نکات ضعفی دارد، نقاط ضعف سر جایش، توجیه نمی‌کنیم که بگوییم نه، همه‌ی کارها درست است، نه، توجیه آدم باید خیلی آدم احمقی باشد که عیب‌ها را نبیند و نفهمد، توجیه حماقت است، تضعیف جنایت است، تکمیل رسالت است. این سه تا کلمه را هم خواهش می‌کنم حفظ کنید، توجیه حماقت است، یعنی آدم باید آدم احمقی باشد که بگوید مردم همه سالم هستند، آدم بد نداریم، کارها هم همه درست است، توجیه دلیل احمقی است، ولی نمی‌گوییم حالا که عیب هست، پس ما نیستیم. مگر می‌شود بگوییم نیستیم؟! سیصد هزار تا با کم و زیادش شهید، جانباز و اسیر دادیم، این انقلاب سیصد هزار تا جوان تا به امروز پایش ریخته شده، حالا به خاطر این‌که کیه و کیه و کیه و کیه عیب دارند و کارشان خراب شد، بگوییم ما نیستیم؟! یعنی سیصد هزار تا شهید هیچ؟! توجیه حماقت است، تضعیف جنایت است، تکمیل رسالت است. رسالت ما، مسئولیت ما این است که بیاییم ضعف‌ها را برطرف کنیم. این کلام مال یکی از عزیزان دانشمندی بود که پدر شهید هم بود، به نام آقای آشیخ علی صفائی، کتاب‌هایش را عین صاد می‌گفت، کتاب‌های مفیدی و خوبی دارد، این جمله مال ایشان است، توجیه حماقت است، تضعیف جنایت است، تکمیل رسالت است. رسالت ما این است که حالا اگر مشکلی هم هست، ببینیم باید چه کرد، نماینده‌های مجلس باید به پا خیزند، به پا خیزند، خبرگان باید تکان بخورند، تکان بخورند، ائمه‌ی جمعه باید بسیج بشوند، بسیج بشوند، این عیب هست، باید این عیب برطرف بشود، راه دارد.
قرآن یک آیه دارد، می‌گوید: «وَ أْتُوا الْبُيُوتَ مِنْ أَبْوابِها» (بقره/ 189)، از در خانه داخل بروید، این معلوم است که هر عاقلی از در خانه می‌روید تو، چه گفتنی دارد؟! از در خانه بروید تو، آخر این همه آیه شد؟! از در خانه بروید تو؟! مگر کسی از پشت‌بام رفته تو؟! امام می‌گوید نه، این‌که می‌گویداز در خانه وارد شوید، امام می‌فرماید معنایش این است: هر کاری را از راهش وارد بشوید. (تفسير نور الثقلين، ج ‏1، ص 178) شما اگر پیشانی‌ات می‌خارد، کمرت را بخارانی که آن خارشش تمام نمی‌شود که، آنجایی که می‌خارد را باید بخارانی، مشکل چه چیزی هست؟ چه طور پیدا شده؟ به دست چه کسی بوده؟ مقصّر چه کسی است؟ هر کس هم مقصّر است، چند درصد مقصّر است؟ یک کسی ممکن است تقصیرش کم باشد. حدیث داریم روز قیامت یک قطره خون به سینه‌ی یک نفر می‌چکد، نگاه می‌کند می‌بیند یک قطره خون چکید، می‌گوید این قطره خون چیه؟ می‌گوید یک نفر را به ناحق کشتند، تو در یک قطره شریک بودی. (الکافی، چاپ إسلامیة، ج 2، ص 370 و 371) بنابراین توجیه نکنیم، تضعیف هم نکنیم، تکمیل کنیم، از راهش هم وارد شویم.
رابطه با مال
زیاد به دست بیاوریم حرص است، کم‌کاری کنیم، بخل است، ندهیم بخل است، زیادی بدهیم… .
7- رعایت اعتدال در انفاق و هزینه زندگی
قرآن یک آیه دارد، می‌گوید که علامت مؤمن این است که: «إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا» (فرقان/ 67)، وقتی که می‌خواهد پول خرج کند، ولخرجی نمی‌کند، «وَ لَمْ يَقْتُرُوا»، کمش هم نمی‌گذارد، «وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً» (فرقان/ 67)، نه کم، نه زیاد. امام با نمایش مَثَل زد، ظاهراً امام رضا بود، دستش را زیر شن کرد، گفت ببین داخل دستم یک مشت شن ریز داخلش هست، بعد دستش را کج کرد، شن‌ها ریخت، گفت این طوری نباشید که هر چه دارید خرج کنید، برای فردایت هم فکر کن. بعضی‌ها تا پول گیرشان می‌آید، اوّل می‌روند یک موتور قشنگ و یک نمی‌دانم ماشین قشنگ و حساب نمی‌کند پیری دارد، کوری دارد، بچّه دارد، آینده دارد، امام رضا دستش را زیر شن‌های ریز کرد، فرمود ببین دستم پر شن است، اگر کج کنم همه بریزد، غلط است، سفت هم بگیرم که هیچ یک شن بیرون نیاید، آن هم غلط است، مقداری در دستت باشد، مقداری هم خرج کنی.
در زندگی هم همین‌طور هست. حدیث داریم عمرتان را سه قسمت کنید، یک ساعتی را برای تفریح بگذارید، یک ساعتی را برای عبادت بگذارید، یک ساعتی را برای خرجی زن و بچّه بگذارید. (نهج البلاغه، حکمت 390)
دین ما، دین خوبی است، منتها عملکرد ما بد است، مشکل هم همین عملکردهاست، ما خیلی وقت‌ها حرف که می‌زنیم، می‌گویند آقای قرائتی حرف‌هایت را قبول داریم، اما پس چرا فلانی همچین کرد؟! پس چرا فلانی؟! یک مقدار هم دیر جواب دادن‌ها اذیت می‌کند، می‌گویند شما کی گفتید که فلانی اختلاس کرده، هنوز معلوم نشد که اختلاس بوده یا نبوده؟ و اگر بوده چه‌قدر بوده؟ مقصّر هست یا نبوده؟ بالأخره وقتی می‌گویید بوده، یا نگویید، یا اگر گفتید فوری بگویید این اختلاس هست، این هم دلیلش هست، زود کلک را بکَنید، این لفت دادن، قرآن می‌گوید زن بد را هم اگر طلاقش می‌دهید، زود طلاقش بده، ولش کن، او را آویزانش نکن که نه شوهر دارد، نه مطلّقه است. این گاهی وقت‌ها مردم آویزان هستند، می‌گویند: «ما یک چیزی شنیدیم» می‌گوییم: «چی شد؟» می‌گویند خبرش نیست. اگر بشود کارها زودتر جواب داده بشود، این مهم است.
خدایا همه‌ی مشکلات کشور و فرد و جامعه‌ی ما را حل کن، بدخواهان ما را خوشحال نکن، هدف‌هایی که شهدا برایش شهید شدند، به دست ما در آن خیانت نشود.

«و السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- آیه 282 سوره بقره بر چه امری تأکید دارد؟
1) رعایت حقوق بستکانکار
2) رعایت حقوق بدهکار
3) هر دو مورد

2- سفارش قرآن در خصوص معاملات غیرنقدی چیست؟
1) نوشتن بدهی
2) شاهد گرفتن
3) نوشتن و شاهد گرفتن

3- بر اساس روایات، نقش بلا و مصیبت در زندگی اهل ایمان چیست؟
1) تنبیه و تأدیب
2) امتحان و آزمایش
3) درجه و مقام

4- آیه 155 سوره بقره بر چه امری تأکید دارد؟
1) آزمایش همگانی
2) آمرزش مؤمنان
3) مجازات گنهکاران

5- بر اساس آیه 67 سوره فرقان، شیوه درست انفاق کدام است؟
1) ایثار اموال در راه خدا
2) اعتدال در انفاق
3) انفاق ثلث مال

پاسخ صحیح سوالات را در قالب یک عدد ۵ رقمی به شماره ۳۰۰۰۱۱۴ پیامک نمایید.
گزینه صحیح سوالات هفته قبل، در هر سوال مشخص گردیده است.
]]>
https://gharaati.ir/%d8%ad%d9%82%d9%91-%d9%85%d8%a7%d9%84-%d9%88-%d8%ab%d8%b1%d9%88%d8%aa-%d8%af%d8%b1-%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d9%84%d9%87-%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%b3%d8%ac%d8%a7%d8%af-%d8%b9-3/feed/ 0
حقّ مال و ثروت در رساله حقوق امام سجاد علیه‌السلام (2) https://gharaati.ir/%d8%ad%d9%82%d9%91-%d9%85%d8%a7%d9%84-%d9%88-%d8%ab%d8%b1%d9%88%d8%aa-%d8%af%d8%b1-%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d9%84%d9%87-%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%b3%d8%ac%d8%a7%d8%af-%d8%b9-2/ https://gharaati.ir/%d8%ad%d9%82%d9%91-%d9%85%d8%a7%d9%84-%d9%88-%d8%ab%d8%b1%d9%88%d8%aa-%d8%af%d8%b1-%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d9%84%d9%87-%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%b3%d8%ac%d8%a7%d8%af-%d8%b9-2/#respond Thu, 10 Nov 2022 19:54:37 +0000 https://gharaati.ir/?p=9511 https://gharaati.ir/archive/pdf/1401.08.19.pdf https://gharaati.ir/archive/sound/1401.08.19.mp3 https://www.aparat.com/embed/TgwG2?data[rnddiv]=28481606693&data[responsive]=yes]]>

موضوع: حقّ مال و ثروت در رساله حقوق امام سجاد علیه‌السلام (2)
تاريخ پخش: 26/8/1401
عناوين:
1- مال در قرآن، خیر، زینت و فضل الهی
2- بهره‌گیری از مال در ادای حقوق مردم
3- توسعه زندگی با بهره‌گیری از مال حلال
4- صرف مال در راه رضای خدا
5- کبر و غرور، آفت مال و ثروت
6- خطر صرف مال در راه نادرست
7- تحقیق و بررسی، در اخبار فضای مجازی

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

موضوع بحثمان در این برنامه‌ی درس‌هایی از قرآن مدّتی است بیان امام سجّاد را نقل می‌کنیم که حقوق بشر را گفته، نه حقوق بشری که امروز دنیا می‌گوید، حقوق بشری که امام سجّاد می‌گوید. اوّل که حقوق بشر، حقوق اعضای حقوق بشر را گفته، دنیا می‌گوید حقوق بشر، امام سجّاد می‌گوید حقوق چشم بشر، حقّ گوش بشر، زبانش، پایش، دستش، حقّ دوستت، حقّ دشمنت، حقّ همسایه‌ات، حقّ پدر، مادر، همسر. این حقوق بیش از پنجاه تا حق است، داریم صحبت می‌کنیم، الآن رسیدیم به حقّ مال. این مال چه حقّی دارد؟ یعنی هر کس هر مالی دارد، کم یا زیاد حقوقی دارد. از کجا آوردی؟ اسلام نمی‌گوید چرا داری، مقدار مالکیت در اسلام محدود نیست که آدم باید دو میلیون داشته باشد، صد میلیون داشته باشد، میلیارد داشته باشد، اسلام گفته هر انسانی محدودیت ندارد، ولی قانون دارد، از کجا آوردی؟ گاهی انسان مال زیادی دارد، حلال است، گاهی ممکن است مالش کم هم باشد، حرام باشد، یک مثالی در ذهنم هست، بزنم. دو نفر می‌روند کنار دریا، برای گرفتن ماهی تور می‌اندازند، یکی تور را بالا می‌کشد، صد تا ماهی داخل تورش رفته، یکی تور را بالا می‌کشد، دو تا ماهی داخل تورش رفته، یکی سرمایه‌دار می‌شود، یکی فقیر می‌شود، هیچ ظلمی هم به کسی نشده، نه استثماری بوده، نه استحماری بوده، نه غشّ و کلاهبرداری بوده، نه اختلاس بوده، نه کم‌فروشی، هیچی نبوده.
گاهی وقت‌ها مال به یک سمتی می‌رود. یک منطقه‌ی کشاورزی می‌کنند، یک طرف مزرعه میوه‌هایش خوب می‌شود، یک طرف مزرعه میوه‌هایش بد می‌شود، بنابراین هر کس دارد، نمی‌شود گفت این حتماً دزد است، اختلاس است. اسلام آن‌چه که در نهج البلاغه دارد، می‌گوید: «ارْفَعْ إِلَيَّ حِسَابَك‏» (نهج البلاغه، نامه‌ی 40)، ببین از کجا آوردی، اگر حلال است، نوش جانت، کم یا زیاد، حقّ مال.
حالا حلال پیدا کردی، کجا می‌خواهی خرج کنی؟ ممکن است بگویی من شبانه‌روز سه شیفته کار کردم، کار ابتکاری داشتم، پولدار شدم. خیلی خب، حالا هر کس پول دارد، هر جوری هست، می‌تواند خرج کند؟ نان خودت هست در سفره، دکتر به شما اجازه می‌دهد هر چه می‌خواهی، بخوری؟ سر سفره‌ی خودت مالک هستی، ولی انسانِ مالک هم حق ندارد هر چیزی دلش می‌خواهد انجام بدهد. راجع به حقّ مال صحبت می‌کردیم، مطالبی در جلسه‌ی قبل گفتیم، ادامه‌اش.
1- مال در قرآن، خیر، زینت و فضل الهی
لقب‌های دنیا: مال خیر هست، قرآن به کلمه‌ی مال خیر گفته است، مثلاً می‌خواهد بگوید اگر از دنیا می‌روی، مالی گذاشتی، وصیّت کن، می‌گوید: «إِنْ تَرَكَ خَيْراً الْوَصِيَّة» (بقره/ 180)، اگر خیری گذاشتی، عوض این‌که بگوید مال گذاشتی، می‌گوید خیر گذاشتی، پس در قرآن مال خیر است. مال زینت است. این هم، «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا» (کهف/ 46)، آیه قرآن است، پس هم خیر است، هم زینت. مال فضل هم هست، فضل خداست، لطف خداست، می‌گوید نماز جمعه که تمام شد، بروید مغازه‌ها را باز کنید، کاسبی کنید، جمعه هم تمام جمعه را تعطیل نکنید، فقط «إِذا نُودِيَ لِلصَّلاةِ» (جمعه/ 9)، صدای نماز جمعه را که شنیدید، «ذَرُوا الْبَيْعَ» (جمعه/ 9)، مغازه را ببندید، دومرتبه می‌گوید: «فَإِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ» (جمعه/ 10)، نماز جمعه تمام شد، بیایید مغازه را باز کنید، تعطیلات دو ساعت، یک ساعت، نیم ساعت. این‌که ما بگوییم، ده روز، پنج روز، هفت روز، بین التعطیلین، این تعطیلات خیلی در کشور ما زیاد است، کشورهای دیگر را نمی‌دانم، ممکن است، اسلام به ما گفته تعطیلات حداقل.
حالا مال چند تا لقب داشت؟ مال خیر است، مال زینت است، مال فضل خداست، ولی خب حقّش چه هست؟
در روایات یک «خَیْرُ الْمال» داریم، یک «شَرُّ الْمال» داریم. بهترین مال چه پولی است؟ یعنی الآن شما هر چه داری، کم یا زیاد مال خوبی است، یا نه؟ بهترین مال چه هست؟ امام رضا فرمود: «أَفْضَلُ الْمَالِ مَا وُقِيَ بِهِ الْعِرْضُ» (بحار الأنوار، ج ‏75، ص 352)، بهترین مال این است که آبرویت را نگه دارد، بهترین مال این است که آدم، خیلی‎ها افرادی هستند که پول دارند، ولی چون بد خرج می‌کنند، یا خرج نمی‌کنند، خودشان را تحقیر می‌کنند، می‌گویند فلانی گداست، خنس است، بخیل است، سخت است. خب این پولی که باعث می‌شود آبرویت بریزد، چه ارزشی دارد؟ یا یک ساختمانی می‌سازد، برجی می‌سازد با پول قرضی، بعد بدهکار می‌شود، مجبور می‌شود برج را بفروشد، مغازه و پاساژ و هر چه که دارد، بفروشد، قرض‌هایش را بدهد، یک مال است خیر ندارد، مال داری، ولی با مال آبروی خودت را ضایع کردی، اگر این مال آبرویت را حفظ کرده، مال خوبی است، اگر هم پول داری، هم مردم فحشت می‌دهند، یعنی معلوم می‌شود خوب نیست. «أَفْضَلُ الْمَالِ مَا وُقِيَ بِهِ الْعِرْضُ» ، این یک.
2- بهره‌گیری از مال در ادای حقوق مردم
«أَفْضَلُ الْمَالِ مَا قَضَيْتَ بِهِ الْحُقُوقَ» (غرر الحكم و درر الكلم، ص 208)، حدیث دیگر ، بهترین مال این است که حقّ مردم را بدهی. قرآن یک آیه دارد، می‌گوید: «فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى‏ طَعامِه‏» (عبس/ 24)، آقایی که داری غذا می‌خوری، یک خورده در غذایت دقّت کن، این‌که می‌خوری، حلال است، یا حرام؟ 2- این‌که می‌خوری، همسایه‌ها هم دارند، یا همسایه‌ها فقیر هستند؟
3- این‌که داری، چه‌قدر حق داری مصرف کنی؟ «فَلْيَنْظُرِ» نگاه کن از چه چیزی ترکیب شده، همین سیب زمینی هم که می‌خوریم، چند درصدش آب است، چند درصدش قند است، چند درصدش نشاسته است، فرمول این‌که می‌خوریم، می‌دانی چی هست؟ از کجا درست شده؟ زمین که ترش نیست، لیو ترش، ترشی‌اش از کجا آمد؟ زمین که شیرین نیست، این خرما و توتی که شیرین است، شیرینی‌اش از کجا آمد؟ غذا خوردنمان غافلانه نباشد. قرآن آن‌هایی که غافلانه غذا می‌خوردند، می‌گوید که: «يَأْكُلُونَ» (محمّد/ 12)، می‌خورد، اما «كَما تَأْكُلُ الْأَنْعام‏» (محمّد/ 12)، حیوان هم می‌خورد، هر خوردنی ارزش نیست، خوردن آگاهانه. از کجا آمد؟ از چه ترکیب شد؟ حالا که می‌خوری، از این انرژی‌اش چه استفاده‌ای می‌کنی؟ زور پیدا کردی، زور را کجا مصرف می‌کنی؟ دنیا خوب است، به شرطی که دست آدم فکور و عاقل بیفتد.
در قرآن یک آیه داریم، می‌گوید: «لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» (ذاریات/ 19 و معارج/ 25)، مالی ارزش داری که وقتی می‌خوری، بگویی همین که من می‌خورم، دیگران هم دارند بخورند، سهم آن‌ها را هم دادم.
یک روایت داریم، امام رضا علیه السلام وقتی می‌خواست غذا بخورد، می‌گفت یک ظرفی بیاورید، به قول ما مثلاً یک سینی، یک سینی بیاورید، هر چه در سفره‌ی خودش بود، بخشی از سفره‌ی خودش را برمی‌داشت می‌گذاشت در سینی، می‌گفت این را به همسایه بده، چون وقتی من می‌خورم، همسایه‌ام هم سیر باشد. (الكافي، چاپ إسلامية، ج ‏4، ص 52)
حدیث داریم که اگر کسی شکمش سیر باشد، همسایه‌اش گرسنه باشد، این دین ندارد، «مَا آمَنَ بِاللَّهِ»، ایمان ندارد به خدا کسی که شب می‌خوابد، شکمش سیر است، ولی همسایه‌هایش گرسنه هستند. (وسائل الشيعة، ج ‏17، ص 209) پناه بر خدا.
مال، بهترین مال این است که آبرویت را حفظ کند، بهترین مال این است که حقوقش داده بشود. «أَفْضَلُ الْأَمْوَالِ مَا اسْتُرِقَّ بِهِ الرِّجَال‏» (غرر الحكم و درر الكلم، ص 190)، بهترین مال این است که محبوب مردم باشی، یعنی پول را خرج کنی، دوستانت را دور خودت جمع کنی، صله‌ی رحم کنی، به این وام بدهی، به او کمک کنی، خیّر باشی، خیّر هم لازم نیست آدم خودش پولدار باشد، قرآن دو تا آیه داریم، یکی می‌گوید اگر داری از جیب خودت بده، انفاق کن، اگر هم نداری، از دیگران بگیر، بده به دیگران، یعنی ریش گرو بگذار، از آبرویت و چهره‌ات استفاده کن.
3- توسعه زندگی با بهره‌گیری از مال حلال
امیرالمؤمنین در روایتی فرمود: «أَفْضَلُ الْأَمْوَالِ أَحْسَنُهَا أَثَراً عَلَيْكَ» (غرر الحكم و درر الكلم، ص 202)، مال شما خوب است، یا نه؟ اگر اثر مال در زندگی‌ات هست، خوب است، افرادی هستند وضع مالی‌شان خوب است، اما لباس کهنه می‌پوشد، می‌تواند خانه‌ی خوب تهیه کند، اما در یک خانه‌ی خرابه زندگی می‌کند، یعنی به خودش، به زن و بچّه‌اش تنگ می‌گیرد، زندگی، زندگی فقیرانه است، می‌گوید این مال، مال خوبی نیست، بهترین مال این است که اثرش در زندگی شما هم باشد.
«خَيْرُ مَالِ الْمَرْءِ وَ ذَخَائِرِهِ الصَّدَقَةُ» (عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج ‏2، ص 61)، مالی که داری، صدقه هم می‌دهی؟ برای قیامتت هم پیش می‌فرستی؟ این‌ها روایاتی بود که راجع به مال بود.
«خَيْرُ مَالِكَ مَا أَعَانَكَ عَلَى حَاجَتِكَ» (بحار الأنوار ج 75، ص 12)، بهترین مال این است که مشکلات شما را حل کند، این مالی که داری، مشکلت را هم حل می‌کند، یا نه؟ خیلی‌ها پول دارند، ولی غرق در مشکلات هستند، یعنی از پولش برای حلّ مشکل خودش و دیگران استفاده نمی‌کند. «إِنَّ خَيْرَ الْمَالِ مَا أَوْرَثَكَ ذُخْراً وَ ذِكْراً وَ أَكْسَبَكَ حَمْداً وَ أَجْراً» (غرر الحكم و درر الكلم، ص 238)، بهترین مال این است که مردم دعا کنند، بگویند خدا پدرش را بیامرزد، خدا حفظش کند، خدا به سلامتش بدارد، یعنی چنان خرج کنی که مرم ستایش کنند. اگر مال داری ولی هیچ کس از تو تعریف نمی‌کند، نگاهت می‌کنند مثل.
«شَرُّ الْمَال» چیست؟ تا حالا گفتیم بهترین مال چیست، حالا بدترین مال چیست؟ «شَرُّ الْمَالِ مَا لَمْ يُنْفَقْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ مِنْهُ …‏» (تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص 369)، بدترین مال این است که در راه خدا خرج نشود.
4- صرف مال در راه رضای خدا
مال در چه راهی باید خرج بشود؟ چه داریم می‌گوییم؟ می‌گوییم امام زین العابدین دارد می‌آید می‌گوید هر چیزی حقّ دارد، مال هم به گردن ما حق دارد، حقّ مال چیست؟
1- مالت دادند، از این مال در راه خدا تلاش کن، «تُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ بِأَمْوالِكُمْ» (صف/ 11)، با مالش کمک می‌کند، یعنی جبهه نمی‌رود، ولی یک جبهه رفته را کمک می‌کند. «تُجاهِدُونَ … بِأَمْوالِكُمْ» (صف/ 11)، در قرآن داریم، «يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُم‏» (بقره/ 261 و 262 و 274، نساء/ 38، انفال/ 36) در قرآن داریم، «آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ» (بقره/ 177) در قرآن داریم، «وَ الَّذين‏في‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ، لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» (معارج/ 24 و 25) در قرآن داریم، تعبیرات قرآن «تُجاهِدُونَ» (صف/ 11)، «يُنْفِقُون‏» (بقره/ 3 و 215 و 219 و 261 و 262 و 265 و 274 و آل عمران/ 134 و انفال/ 3، توبه/ 121 و حج/ 35، قصص/ 54، سجده/ 16، شوری/ 38) «يُطْعِمُونَ» (انسان/ 8)، «آتَى الْمالَ عَلى‏ حُبِّهِ» (بقره/ 177)، «وَ الَّذينَ في‏ أَمْوالِهِمْ حَقٌّ مَعْلُومٌ، لِلسَّائِلِ وَ الْمَحْرُومِ» (معارج/ 24 و 25). خمس در قرآن هست، زکات 32 بار در قرآن هست، کفّارات در قرآن هست، قسم خوردی، عمل نکردی، جریمه‌اش این هست که مثلاً ده تا گرسنه را سیر کنی، کفّارات. نذر، نذر کردی، باید عمل کنی، «يُوفُونَ بِالنَّذْر» (انسان/ 7) آیه قرآن هست، قول دادی به خدا، باید عمل کنی.
ما حدود چند صد آیه در قرآن داریم، همه‌اش برای کمک به فقراست، تعبیراتش مختلف است، بعضی‌هایش در قالب خمس است، در قالب زکات است، در قالب «تُجاهِدُونَ في‏ سَبيلِ اللَّهِ» (صف/ 11) است، در قالب کفّاره است، در قالب «يُطْعِمُونَ» (انسان/ 8)، اطعام است، در قالب «يُؤْثِرُون‏» (حشر/ 9)، ایثار است، در قالب «يُنْفِقُون‏» انفاق است، چند صد آیه، بیش از دویست، سیصد آیه این است که به شکم مردم برسید، به معیشت مردم برسید. این‌ها استفاده‌های خوب است.
استفاده‌های منفی.
5- کبر و غرور، آفت مال و ثروت
کسانی که پول دارند، به خاطر این پولشان گردن‌کلفتی می‌کنند، این‌ها را هم آیه داریم، گردن‌کلفتانی که به خاطر پول گردن‌کلفتی می‌کنند:
1- می‌گوید که «أَ فَرَأَيْتَ الَّذي كَفَرَ بِآياتِنا وَ قالَ لَأُوتَيَنَّ مالاً وَ وَلَداً» (مریم/ 77)، زندگی‌اش خوب است، می‌گوید من هر جا باشم، خوش خواهم بود، من قیامت هم خوش خواهم بود، قیامت هم اگر باشد، من وضعم در قیامت خوب خواهد بود.
آیه‌ای دیگر می‌فرماید: «جَعَلْتُ لَهُ مالاً مَمْدُوداً، وَ بَنينَ شُهُوداً» (مدّثّر/ 12 و 13)، بچّه‌هایی زیاد دارد و بچّه‌هایش هم دور تا دورش هستند، یک منطقه‌ای را برای همه‌ی پسرها و دخترها و عروس‌ها و دامادها گرفته، همه دورهمی هستند، وَ بَنينَ شُهُوداً»، اولادهایش دورش هستند، «مالاً مَمْدُوداً»، یعنی ثروت گسترده دارد، اما «كَلاَّ إِنَّهُ كانَ لِآياتِنا عَنيداً» (مدّثّر/ 16)، ولی آدم لجبازی است، پول دارد، ولی انصاف ندارد، حق را می‌فهمد، قبول نمی‌کند.
مال دارد، به خاطر مالش سر به سر دیگران می‌گذارد. یک بچّه تاجر است، یک تاجر است، هر فقیری که می‌رود، متلکش می‌گوید، این فقیر هم چون دستش خالی است، جواب نمی‌دهد. قرآن یک آیه برای این‌ها دارد، حفظ هستید، به نظرم خیلی‌هایتان حفظ هستید، «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ، الَّذي جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ» (همزه/ 1 و 2)، وای به کسی که به این و آن نیش می‌زند، به خاطر این‌که پول دارد، چون پول دارد، نیش می‌زند، یا گاهی هم یک کمکی هم می‌کند، مثلاً غذا می‌دهد، میوه می‌دهد، شیرینی می‌دهد، گاهی هم پولش را خرج می‌کند، اما وقتی پولش خرج می‌کند، مردم را مسخره هم می‌کند، یعنی یک متلک هم به ایشان می‌گوید، این به خاطر این‌که جیبش پر است، جرأت به خودش می‌دهد که هم متلک بگوید، هم.
تحقیر. قرآن در سوره‌ی منافقین به منافقین می‌فرماید: «لا تُلْهِكُمْ أَمْوالُكُمْ» (منافقون/ 9)، اگر پول دارید، از خودتان غافل نشوید. «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ» (تکاثر/ 1)، در جلسه‌ی قبل گفتم، سرشماری می‌کنند، فامیل ما بیش‌تر است، فامیل ما بیش‌تر است، حزب ما، فلان.
آیه‌ای دیگر داریم، می‌گفتند: «نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْك‏» (بقره/ 247)، اگر بناست قدرتی پیدا بشود، ما باید داشته باشیم، چرا؟ چون ما پول داریم، چون پول داریم، باید رأی بیاوریم، انتخابات را باید برنده بشویم، رئیس جمهور را باید، شورای شهر را باید ما تعیین کنیم، فلان وکیل و وزیر و خبرگان را باید ما تعیین کنیم، چون پول داریم، این‌ها استفاده‌ی بد از مال است.
دین‌فروشی می‌کند، پول دارد، ولی با چه قمیتی؟ قرآن می‌فرماید بعضی‌ها: «إِنَّ كَثيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ» (توبه/ 34)، بعضی از دانشمندان یهود و نصاری، «لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ» (توبه/ 34)، مال مردم را به باطل می‌گیرند، ممکن است آدم آخوند هم باشد، قاضی است، عمّامه سرش است، جابجا می‌کند، اگر کسی دین‌فروشی کند، «إِنَّ كَثيراً مِنَ الْأَحْبارِ وَ الرُّهْبانِ»، بسیاری از دانشمندان یهود و نصاری «لَيَأْكُلُونَ أَمْوالَ النَّاسِ بِالْباطِلِ»، مال مردم را به باطل می‌خورند، یعنی از لباسش سوءاستفاده می‌کند، «يَشْتَرُونَ بِهِ ثَمَناً قَليلاً» (بقره/ 174)، دین‌فروشی می‌کند، دینش را داد، یک پولی گرفت.
بعضی‌ها غرور آن‌ها را می‌گیرد، فکر می‌کند حالا که پول دارد، عمرش هم طولانی است، عزّتش هم طولانی است، «يَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ» (همزه/ 3)، «يَحْسَبُ» یعنی در دنیای خیال فکر می‌کند که مالش به او خلود و جاودانگی می‌دهد، نه، ممکن است پول زیاد داشته باشی، ولی عمرت سرآمده، خیلی عمر نداری.
«کَنْز»، کسانی که پولشان را می‌خوابانند و در راه جامعه مصرف نمی‌کنند، این‌ها هم مسئولیت دارد.
امام سجّاد می‌فرماید که حقّ مالت این است که: «لَا تَأْخُذَهُ إِلَّا مِنْ حِلِّهِ» (تحف العقول، ص 267)، اگر حلال است، بگیر، حرام است، نگیر.
«مَنِ اكْتَسَبَ مَالًا مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ أَضَرَّ بِآخِرَتِه‏» (غرر الحكم و درر الكلم، ص 621)، اگر کسی یک پولی پیدا کند، ولی با دین‌فروشی، «أَضَرَّ بِآخِرَتِه‏»، ضرر به آخرتش زده است.
6- خطر صرف مال در راه نادرست
«مَنِ اكْتَسَبَ مَالاً مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ يَصْرِفْهُ فِي غَيْرِ حَقِّه‏» (غرر الحكم و درر الكلم، ص 644 و 645)، اگر درآمدت حرام باشد، مصرفت هم حرام می‌شود، یعنی مالی که از حرام جمع شد، خداوند مسیرش را جوری قرار می‌دهد که در راه حرام خرج بشود، خیلی مهم هست، از راه درآمد حرام یک پولی جمع کردی، خدا مسیر زندگی‌ات را جوری قرار می‌دهد که همان مال حرام بیش‌ترش را، یا مثلش را، یا مشابهش را در راه حرام خرج کنی. یک بار دیگر حدیث را بخوانم: «مَنِ اكْتَسَبَ مَالاً مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ» کسی که مالی، درآمدی داشته باشد که حلال نباشد، «يَصْرِفْهُ فِي غَيْرِ حَقِّه‏»، مصرفش هم نابجاست، پول نابجا، درآمد نابجا.
«مَنِ اكْتَسَبَ مَالاً مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ كَانَ رَادَّهُ إِلَى النَّار» (الإختصاص، ص 49)، کسی که درآمدش حرام باشد، این درآمد حرام مسیر او به سوی جهنّم است.
می‌فرماید که: «لَا تُحَرِّفَهُ» (تحف العقول، ص 267)، حقّ مال این است که مسیر مال را عوض نکنی. من وصیّت کردم این کار را بکنید، چرا وصیّت من را به هم می‌زنی؟! البته در وصیّت هم باید وصیّت کند مردم‌آزاری نشود. یکی وقتی یکی از مسئولین اوقاف به من می‌گفت: «یک کسی وصیّت کرده که فلان مبلغ را خرج کنید، بین راه نجف و کربلا، شب جمعه، در دعای کمیل این خرما را تقسیم کنید.» می‌گفت: «حالا ما کجا این را.» یعنی این وصیّت‌هایی است که زجر به مردم می‌دهد، اگر من مُردم، چنین کنید، چنین کنید، وصیّتتان یک وصّیتی باشد پهلوی یک اسلام‌شناس باشد، به حق وصیّت کنید، مردم‌آزاری نکنید، عزیزم من را در روستای پدری دفن کن، چه وصّیتی است می‌کنی؟! حالا مگر روستای پدری شما بهشت است که می‌خواهی آنجا دفن بشوی؟! بنده خدا در برف مُرده، روستایشان دو متر برف آمده، اصلاً نمی‌دانند این جنازه را چه‌طور در برف‌ها ببرند، می‌گویند وصیّت کرده. وصّیت می‌کنید، در آن مردم‌آزاری نباشد، ما زنده که هستیم به مقدار کافی مردم‌آزاری می‌کنیم، دیگر حالا مُردنمان.
یک کسی پهلوی من آمد، گفت: «آقای قرائتی غیبتت را کردم، حلال کن.» گفتم: «حلال» گفت: «نمی‌پرسی چی گفتم؟» گفتم: «ببین قیامت این‌قدر تو گیر هستی، دیگر گیر من یکی نباش، حلال، برو باقی کارهایت را درست کن.» افرادی هستند تا زنده هستند، هی اُرد می‌دهند، دستور می‌دهند، توقّع دارند، زندگی‌شان اسباب دردسر برای بستگان است، وقتی هم می‌میرند، وصیّت‌نامه‌شان دردسر می‌شود. بگویید آقا در راه خیر مصرف بشود، راه خیر یک وقت آب‌انبار ساختن است، یک وقت لوله‌کشی آب است، یک وقت ازدواج است، یک وقت کمک تحصیلی به یک دانشجوی طلبه است، ببینید کجا لازم‌تر است، ممکن است هر زمانی یک چیزی، یک وقت به مملکت حمله می‌شود، مسئله‌ی اصلی‌، جنگ می‌شود، یک وقت تهاجم فرهنگی است، مسئله فضای مجازی است، فضای مجازی می‌شود.
7- تحقیق و بررسی، در اخبار فضای مجازی
اسم فضای مجازی را نمی‌خواستم بر زبانم آمد، یک جمله بگویم. فضای مجازی از آن طرف آب و این طرف آب ندارد، تمام کانال‌هایی که پیام‌رسان هستند، ما یک شرط داریم، فقط این کلمه را من می‌توانم بگویم، گوش ما امانت است، قلب ما امانت است، زبان ما امانت است، ما حق نداریم هر چه دوست داریم، بگوییم، هر چه دوست داریم، بشنویم، هر چه دوست داریم، بخوریم، هر جایی دوست داریم، برویم، حتّی اگر او را هم بشناسی که چه کسی است، حالا از آن طرف آب یا از این طرف آب کیه چه چیزی گفته. قرآن به ما دستور داده، آیه‌اش (حجرات/ 6) را بخوانم: «إِنْ جاءَكُمْ»، چه اشکال دارد، یک آیه را، یک کلمه را حفظ کنید، نگاه به بی‌حالی من نداشته باشید، شما باحال گوش بدهید، بسم الله الرّحمن الرّحیم.
[پای تخته] «إِنْ» یعنی اگر، آیه قرآن است، «جاءَكُمْ»، اگر برای شما خبر آورد، ماهواره، فضای مجازی، اینترنت، هر چی، «فاسِقٌ»، اگر یک آدم فاسق، آدم گنهکار، «بِنَبَإٍ»، «نبأ» یعنی خبر، «فَتَبَيَّنُوا»، تحقیق کن. این آیه قرآن است، اگر فاسق خبری برای شما آورد، تحقیق کنید، شاید دروغ بگوید، حتّی عادل، ممکن است عادل هم گول بخورد. در فضای مجازی این آقا چه کسی بود؟ چه چیزی گفت؟ روی چه هدفی گفت؟ منظورش چه بود؟ آقا در همه‌ی سایت‌ها آمده! سایت یعنی دیوار کوچه، به دیوار کوچه می‌شود نوشت زنده باد قرائتی، می‌شود نوشت مرده باد قرائتی، نباید بگوییم چون در سایت‌ها آمده، پس حرف درست است. آقا چاپ شده! مگر نمی‌شود دروغ چاپ کرد؟ فیلمش هست! مگر نمی‌شود فیلمبرداری دروغ باشد؟ خیلی الآن چیزها را با هم ترکیب می‌کنند، یک جوری هم به هم می‌چسبانند که باور کردنش خیلی زود آدم باور می‌کند. «إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا» (حجرات/ 6)، این‌که قرآن می‌گوید من شفا هستم (إسراء/ 82)، یعنی الآن یکی از بلاهای اجتماعی ما این سایت‌ها و ماهواره‌هاست، اینترنت‌هاست، پیام‌هاست. قرآن می‌گوید شنیدی، خیلی خب، تحقیق کن، راست می‌گوید، یا دروغ، رد نکن، چون ممکن است راست باشد، قبول هم نکن، چون ممکن است دروغ باشد، پس چی؟ «تَبَيَّن» یعنی تحقیق کن.
نمی‌توانیم هر چه گفتند، ما گوش بدهیم، سر ما، سر است، سطل زباله نیست. این زبان ما می‌تواند حرف خوب بزند، اجازه نداریم هر چه می‌خواهیم، بگوییم، به هر کس هر چه می‌خواهیم بگوییم، دلیل داری؟
گاهی وقت‌ها افرادی را ما فاسد می‌دانیم، باید تحقیق کنیم که واقعاً این برداشت من این‌طور است. فکر می‌کنیم مثلاً این، روی سوءظنّ خودمان یک چیزی می‌گوییم. پیغمبر ما (اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد) با یک خانمی صحبت می‌کرد. یک نفر آمد برود، حضرت فرمود که: «این خانم من هست هان»، گفت: «آقا مگر من چیزی گفته بودم؟!» گفت: «نه، حالا اگر رد شدی، گفتی این زن چه کسی بود، این زن چه کسی بود، چه چیزی گفت.» پیغمبر هم مورد سوءظن قرار می‌گیرد.
گاهی وقت‌ها یک مردی، یک زنی، یک ماجرایی پیش می‌آید، تحقیق کنیم، نه زودباور باشیم، که می‌گویند آدم ساده‌ای است، هر چیزی به او می‌گویی، قبول می‌کند. به پیغمبر می‌گفتند «يَقُولُونَ هُوَ أُذُن‏» (توبه/ 61)، پیغمبر سرتاپا گوش است. فرمود گوش بودن من به نفع شماست.
تحقیق. در زمانی باید از فاسق‌ها تحقیق کرد. در زمانی ممکن است بگوییم که شرایط یک جوری است که افراد عادل را هم باز باید تحقیق کرد، چون عادل، خودش عادل است ولی آمدند دروغ به او گفتند، برایش سند ساختند، گولش را دادند.
جمله‌ی امام سجّاد این است، می‌گوید: «لَا تُحَرِّفَهُ» (تحف العقول، ص 267)، این «لَا تُحَرِّفَهُ» را می‌خواهم معنا کنم، «تُحَرِّف» یعنی تحریف، اگر یک پولی را گفتند خرج کن، تحریف نکن، وصیّت کرده این مال این امام‌زاده، شما بگو جای دیگر خرج می‌کنم. الآن ما چه‌قدر زمین‌ها و مغازه‌ها و پاساژها و کاروانسراها و مزرعه‌های اوقافی داریم، مسیرش عوض شده، درآمدشان، در بازار نگاه می‌کنی، آن طرف بازار یک مغازه سی متر هست، کرایه‌اش ماهی ده میلیون هست، راستش یک مغازه سی متر هست، کرایه‌اش ماهی دو میلیون است. می‌گوییم چه‌طور آن ده میلیون است، آن دو میلیون است؟ دو تا سی متر است، مغازه‌های در بازار روبه‌روی هم هست؟! می‌گویند خب این اوقافی است، مال اوقاف را می‌خوریم، بعد هم در اوقاف نظارت کنیم، در اوقاف نظارت کنند، تحریف نکنیم، وصیّت را عوض نکنیم، اگر گفت وصیّت به پسر خاله‌اش بده، حق نداری به پسر عمّه‌اش بدهی، اگر وصّیت گفت به خانمم بدهی، حق نداری به دخترش بدهی، حقّ مال این است که همان‌طور که مالک گفت، همان جا خرج کنید، تغییرش ندهید.

«و السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- در آیه 180 سوره بقره، از مال و ثروت چه تعبیری شده است؟
1) فضل الهی
2) خیر و برکت
3) زینت دنیا

2- بر اساس آیه 9 سوره جمعه، چه زمانی باید کسب و کار را تعطیل نمود؟
1) هنگام برگزاری نماز جمعه
2) تمام روز جمعه
3) بعد از ظهر روز جمعه

3- آیه 11 سوره صف، به کدام جهاد اشاره دارد؟
1) جهاد با قلم و نوشتار
2) جهاد با زبان و گفتار
3) جهاد با مال و ثروت

4- آیات سوره مدّثر، به کدام یک از عوامل عناد و لجاجت کفار اشاره دارد؟
1) دارایی و ثروت بسیار
2) علم و دانش بسیار
3) قدرت و توانایی بسیار

5- آیه 6 سوره حجرات، چه توصیه‌ای در خصوص اخبار فاسقان دارد؟
1) ردّ و انکار
2) سکوت و بی‌اعتنایی
3) تحقیق و تبیین

پاسخ صحیح سوالات را در قالب یک عدد ۵ رقمی به شماره ۳۰۰۰۱۱۴ پیامک نمایید.
گزینه صحیح سوالات هفته قبل، در هر سوال مشخص گردیده است.
]]>
https://gharaati.ir/%d8%ad%d9%82%d9%91-%d9%85%d8%a7%d9%84-%d9%88-%d8%ab%d8%b1%d9%88%d8%aa-%d8%af%d8%b1-%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d9%84%d9%87-%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%b3%d8%ac%d8%a7%d8%af-%d8%b9-2/feed/ 0
حقّ مال و ثروت در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام (1) https://gharaati.ir/%d8%ad%d9%82%d9%91-%d9%85%d8%a7%d9%84-%d9%88-%d8%ab%d8%b1%d9%88%d8%aa-%d8%af%d8%b1-%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d9%84%d9%87-%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%b3%d8%ac%d8%a7%d8%af-%d8%b9/ https://gharaati.ir/%d8%ad%d9%82%d9%91-%d9%85%d8%a7%d9%84-%d9%88-%d8%ab%d8%b1%d9%88%d8%aa-%d8%af%d8%b1-%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d9%84%d9%87-%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%b3%d8%ac%d8%a7%d8%af-%d8%b9/#respond Thu, 03 Nov 2022 09:39:13 +0000 https://gharaati.ir/?p=9494 https://gharaati.ir/archive/pdf/1401.08.12.pdf https://gharaati.ir/archive/sound/1401.08.12.mp3 https://www.aparat.com/embed/ikxzq?data[rnddiv]=18115950107&data[responsive]=yes]]>

موضوع: حقّ مال و ثروت در رساله حقوق امام سجاد علیه السلام (1)
تاريخ پخش: 19/08/1401
عناوين:
1- دقت در حلال و حرام کسب و کار
2- جایگاه مال و ثروت در آیات قرآن
3- دوری از اسراف و مصرف نابجا
4- انفاق و زکات، راه پاک شدن مال
5- خطر دلبستگی و وابستگی به مال دنیا
6- بهره‌گیری از مال در انجام کارهای خیر
7- دوری از رقابت‌های منفی در کسب مال

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

چند ماهی است شب‌های جمعه‌ی درس‌هایی از قرآن تلویزیون قبل از اخبار هفت، موضوع بحثمان حقوق است، حقوق از بیان امام زین العابدین. حضرت یک بیانیه‌ای دارد، بیش از پنجاه حق نقل کرده، از عضو گرفته، حقّ چشم و حقّ گوش و حقّ زبان و حقّ پا و حقّ دست، تا حقّ مادر، پدر، خانه، همسایه، برادر، خواهر، حقّ دوست، دشمن، حقّ مسلمان، حقّ غیر مسلمان، حقّ … هر شبی یکی از این‌ حق‌ها را ما صحبت می‌کنیم. در این جلسه چه می‌خواهیم بگوییم؟ حقّ مال. رابطه‌ی انسان با مال، مال دنیا، پول، سکّه، دلار، هر چی.
1- دقت در حلال و حرام کسب و کار
امام سجّاد فرمود: «وَ أَمَّا حَقُّ الْمَالِ فَأَنْ لَا تَأْخُذَهُ إِلَّا مِنْ حِلِّهِ» (تحف العقول، ص 267)، مال را نگیریم، جز این‌که حلال باشد.
«وَ لَا تُنْفِقَهُ إِلَّا فِي حِلِّهِ» (تحف العقول، ص 267)، هزینه نکنیم مگر حلال، یعنی از حلال گیرت بیاید، در حلال مصرف کن.
«وَ لَا تُحَرِّفَهُ عَنْ مَوَاضِعِهِ» (تحف العقول، ص 267)، از جای خودش عوضش نده، اگر این وقف شکر، وقف عاشوراست، شما حق نداری تاسوعا شربت بدهی، چون آن کسی که بانی هست، موقوفه وقف کرده، گفته این شکر مال عاشوراست، عاشورا شربت به عزادارها بدهید، شما تاسوعا بدهی، خلاف است. الآن هم همین‌طور است، می‌گویند این خودکار، مال این بانک است، خودکار این بانک را برداری بروی یک بانک دیگر، جرم است، «لَا تُحَرِّفَهُ عَنْ مَوَاضِعِهِ». وصیّت کرده که پول من را مثلاً این کار را بکنید، شما بگو نه، یک کار دیگر بکنیم بهتر است، خود طرف قبل از مرگش وصیّت کرده که من پولم را می‌خواهم پولم در این منطقه، در این راه خرج بشود، شما چرا جایش را عوض می‌کنی؟ «لَا تُحَرِّفَهُ عَنْ مَوَاضِعِهِ»، یعنی از موضع خودش تحریفش نکن.
«وَ لَا تَصْرِفَهُ عَنْ حَقَائِقِهِ» (تحف العقول، ص 267)، حقیقتش را تغییر نده.
«وَ لَا تَجْعَلَهُ إِذَا كَانَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ» (تحف العقول، ص 267)، پول خدا را در راه خدا، چون قرآن یک آیه داریم، می‌گوید: «مِنْ مالِ اللَّهِ» (نور/ 33)، «مالِ اللَّهِ»، یعنی مال، مال خداست، «آتاكُمْ» (نور/ 33)، یعنی خدا به تو داده، «رَزَقَكُمُ اللَّهُ» (مائده/ 88، انعام/ 142، اعراف، 50، نحل، 114، یس، 47)، این‌هایی که می‌خوانم، عربی‌هایش همه‌اش قرآن است، «آتاكُمْ»، «رَزَقَكُمُ اللَّهُ»، «مالِ اللَّهِ»، یعنی چیزی که خدا به تو داده، چون وقتی به دنیا آمدیم، همه لخت بودیم، چیزی نداشتیم، بعد هم که می‌خواهیم بمیریم، لخت می‌میریم، لخت آمدیم، لخت می‌رویم، مال یک امانتی است، امتحانی است به ما که از کجا آوردی؟ کجا خرج می‌کنی؟ در چه راهی؟
«وَ لَا تَجْعَلَهُ إِذَا كَانَ مِنَ اللَّهِ إِلَّا إِلَيْهِ» (تحف العقول، ص 267)، یعنی چیزی که از خدا هست، فقط در راه خدا خرج کن.
«وَ بِالْحَرِيِّ»، سزاوار این است که «أَنْ لَا يُحْسِنَ خِلَافَتَهُ فِي تَرِكَتِكَ» (تحف العقول، ص 267)، مالی هم که می‌خواهی بگذاری، مواظب باش که چه‌قدر پول می‌گذاری، برای چه کسی می‌گذاری، وصّی تو چه کسی است، زیر نظر چه کسی است، عمل نشود جز به طاعت خدا، نکند یک چیزی را برای وارث‌ها ذخیره کنی، وارث‌ها در راه گناه خرج کنند، تو جان کندی، پول جمع کردی، گذاشتی برای وارث، وارث هم با همین پولت و با همین ارث تو گناه کرد و ابزار گناه درست کرد، آن وقت تو در دنیا جان کندی، کیفش را وارث‌ها کردند.
2- جایگاه مال و ثروت در آیات قرآن
یک خورده درباره‌ی این صحبت کنیم، بسم الله الرّحمن الرّحیم. اصولاً اسلام راجع به مال چه می‌گوید؟ مال در قرآن لقب‌های خوبی دارد، عنوانش را من، آیات قرآنش را من یک کلمه‌اش را بنویسم که کد باشد برای عزیزانی که.
[پای تخته] رابطه‌ی انسان با مال:
1- مال فضل الهی است، مال فضل خداست، چون در سوره‌ی جمعه، آیه‌ی 10 می‌گوید که: «إِذا قُضِيَتِ الصَّلاةُ» نماز جمعه که تمام شد، «فَانْتَشِرُوا فِي الْأَرْضِ» بلند شوید، پخش بشوید، «وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّه‏»، اذان نماز جمعه را شنیدید، بازار را تعطیل کنید، مغازه‌ها را ببندید، بروید نماز جمعه، بعد از نماز جمعه دومرتبه بازار را باز کنید، «وَ ابْتَغُوا مِنْ فَضْلِ اللَّه‏».
2- مال زینت است: «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا» (کهف/ 46)، «الْمالُ وَ الْبَنُونَ»، اولاد و مال زینت دنیاست. مال فضل است، مال زینت است.
3- مال وسیله‌‌ی امتحان است: «وَ لَنَبْلُوَنَّكُمْ» (بقره/ 155)، شما را با مال امتحان می‌کنند، می‌دهند، ببینند چه کردی، می‌گیرند، ببینند چه کردی. ما باید جوری باشیم که دادن و گرفتن در ما اثری نکند. قدیم که، الآن حالا کارت می‌کشند، پول در بانک‌ها، هر جا، قدیم در بانک‌ها کارت نبود، کارمند بانک یک‌جا می‌ایستاد. رئیس بانک می‌گفت: «شما مسئول گرفتن باش.» هر کس می‌خواست پول به بانک بدهد، به او می‌داد، مسئول گرفتن پول بود ولی هیچ وقت تو بانک ملّق نمی‌زد که چون من امروز پول گرفتم. مال تو که نیست، کارمندی. یک روز رئیس بانک می‌گفت: «نه شما دیگر اینجا نایست، فردا آن قسمت بایست، بپرداز.» آن روزی که پول به مردم می‌دهد، غصّه نمی‌خورد، آن روزی که پول از مردم می‌گیرد، کیف نمی‌کند. یعنی ما باید مثل کارمندهای بانک باشیم، دادند، دادند، ندادند، ندادند. قرآن هم می‌گوید «لِكَيْلا تَأْسَوْا عَلى‏ ما فاتَكُمْ»، اگر از شما گرفتند، سکته نکنی، «وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاكُمْ» (حدید/ 23)، به شما دادند، جفتک نزنید. می‌گوید برخوردتان با مال باید برخورد همچین خیلی محترمانه باشد.
اسلام راجع به مال حرف خیلی دارد، تولید، چون محور کارهای اقتصادی سه تا کلمه است: «تولید، توزیع، مصرف». برای تولید چه‌قدر حدیث داریم، چه چیزی تولید کنیم؟ چه‌قدر تولید کنیم؟ چند ساعت تولید کنیم؟ چه جنسی؟ با چه شرایطی؟
3- دوری از اسراف و مصرف نابجا
تولید. مصرف، چه‌قدر بخوریم؟ نگوییم مال خودم است، مال خودت هست، حق نداری بخوری، این‌که می‌گوید: «كُلُوا وَ اشْرَبُوا»، بعد می‌گوید: «وَ لا تُسْرِفُوا» (اعراف/ 31)، بخور، مال خودت است، اما «لا تُسْرِفُوا»، حق نداری پرخوری کنی.
به حضرت شعیب می‌گفتند: «تو به خاطر نمازها و عبادت‌هایی که می‌کنی، نمی‌گذاری ما پول خودمان را، خودمان خرج کنیم.» گفت: «نه، نمی‌گذارم.» شما چرا مانع ما می‌شوی؟
دنیا عبورگاه است، توقّف‌گاه نیست، این هم یک نکته، قابل نوشتن است، دنیا عبورگاه است، توقّف‌گاه نیست، از دنیا بگیر، کامت را بگیر، رد شو، در دنیا قفل نشو، توقّف‌گاه نیست، عبورگاه است.
آیه‌ای داریم، آیه‌ی 24 سوره‌ی توبه، می‌گوید که دنیا خوب است، اما به شرطی که تو را از خوب‌ترها غافل نکند، آیه‌اش این است: «قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ»، ترجمه‌اش را هم خیلی‌هایتان می‌فهمید، «آباء»، «أب»، «أب» یعنی پدر، اگر پدرتان، «أَبْناؤُكُمْ» پسرتان، «إِخْوانُكُمْ» برادرتان، «أَزْواجُكُمْ» همسرتان، «عَشيرَتُكُمْ» فامیلتان، «أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها» ثروتی که جمع کردید، «تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها» تجارتخانه‌ای که دارید، «وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها» خانه و باغ و برجی که دارید، اگر هر یک از این‌ها «أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ في‏ سَبيلِهِ فَتَرَبَّصُوا» این‌ها را دوست داشته باش، منتها باید رضای خدا محبوب‌تر باشد. الآن خدا برای ما محبوب‌تر است، یا لاک ناخن؟ ما پیدا می‌کنیم گاهی، می‌شنویم این‌ها را که دختر می‌گوید: «چون لاک زدم به ناخنم، نماز نمی‌خوانم!» خب اگر می‌توانی، یعنی خدا را به خاطر لاک ناخن کنار نگذار. می‌گوید هر چه دوست داری، دوست داشته باش، به شرطی که خدا را بیش‌تر دوست داشته باشی.
نقل شد که پیغمبر به یک بچّه‌ای رسید، گفت: «من را دوست داری؟» گفت: «بله» گفت: «من را بیش‌تر دوست داری، یا خدا؟» به پیغمبر گفت: «تو را هم که دوست دارم، به خاطر خدا دوست دارم.» خیلی پیغمبر خوشش آمد.
برای هر خوبی یک اندازه‌ای داشته باشید، هر چیزی به چه اندازه خوب است. به ما می‌گویند دنیا خوب است، یک بار دیگر آیه را بخوانم، پدرتان، پسرتان، برادرتان، همسرتان، فامیلتان، ثروتتان، تجارتتان، مسکن و مأوایتان، همه‌ی این‌ها خوب است، استفاده کنید، ولی اگر رضای خدا پیش آمد، رضای خدا مهم‌تر است.
4- انفاق و زکات، راه پاک شدن مال
اگر انسان به مال بچسبد، این آلودگی است. خدا به پیغمبرش می‌گوید از مردم زکات بگیر، تا مردم پاک بشوند. (توبه/ 103) مگر مردم نجس هستند؟! بله، آدمی که زکات و خمس نمی‌دهد، به پول چسبیده است، آدمی که به پول بچسبد، پاک نیست، نه یعنی نجس است، باید آب بکشد، نه، پاک است، پاک نیست، یعنی روحش پاک نیست، یعنی روحش بخل دارد، مادّی‌گراست، به دنیا چسبیده است. قرآن یک آیه‌ای دارد، می‌گوید که: «أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ» (اعراف/ 176)، به زمین چسبیدی؟ «أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ»، یعنی چرا به زمین چسبیدی؟ زمین خوب است، ولی به زمین بچسبیم؟ نه.
می‌گوید: «وَ تَثْبيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ» (بقره/ 265)، باز آیه‌ای دیگر داریم، این‌ها همه‌اش قرآن است، قرآن می‌گوید پول که دادی، خودت را تثبیت می‌کنی، آدمی که پول خرج نمی‌کند، مثل حباب است، آدمی که پول خرج می‌کند، یک جایگاه اجتماعی دارد، سفت است، سخاوت در خودش زنده می‌شود، «تَثْبيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ».
به شعیب می‌گفتند: «أَ صَلاتُكَ تَأْمُرُكَ أَنْ نَتْرُكَ ما يَعْبُدُ آباؤُنا أَوْ أَنْ نَفْعَلَ في‏ أَمْوالِنا ما نَشؤُا» (هود/ 87)، تو به خاطر نماز مانع، بابا پول خودم هست، می‌خواهم خرج کنم، شما حق داری اسکناس خودت را آتش بزنی؟ حق داری دگمه‌ی پیراهنت را بِکَنی، بیخود دور بیندازی؟ مالک هستی ولی این‌طور نیست که خودمختار باشی، هر کاری می‌خواهی بکنی، حق نداری بکنی.
در آمد حرام.
«لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِل‏» (نساء/ 29)، پول باطل درنیاورید. ببینید آقا رزق ما این را باز هم گفتم، رزق ما از حلال اندازه‌گیری شده، این‌که می‌گویم، از خودم نیست، حدیث است، هر انسانی رزقش از حلال اندازه‌گیری شده، اگر این انسان عجله کند، به حرام بچسبد، خدا سهم حلالش را کم می‌گذارد، مَثَل قبلی را تکرار کنم. رزق شما این است که مثلاً 822 کیلو شکر وارد بدن شما بشود، 822 کیلو شکر، این سهم شما این است، گاهی یک جایی نگاه می‌کنی که عجب باقلوایی! عجب گرد و سوهانی! می‌بینی شیرینی خوبی است، عجب کلوچه‌ای هست! زیاد می‌خوری. بعد دکتر می‌گوید: «قندتان بالا رفته» یعنی دیگر در خانه‌ی خودتان هم قند نخور. در مهمانی رفتی ناخنک بزنی، یک مقدار اضافه بخوری، بعد می‌گویند قندت بالا رفته، در خانه‌ی خودت هم قند نخور.
حدیث داریم، امام کاظم فرمود: کسانی که پول حلال خرج نکنند، خدا زندگی‌شان را همچین تاب می‌دهد، که دو برابرش را در راه باطل خرج کنند. (تحف العقول، ص 408) مثلاً می‌خواهی بروی خانه‌ی یکی از بستگان فقیرت، یک کمکی هم به آن‌ها بکنی، به اسم عیدی ،چیزی. می‌گویی: «حالا اگر برویم آنجا، خرج داریم، نمی‌رویم.» بعد خدا یک خرجی پایت می‌گذارد، دو برابرش. همه، همین‌طور هستند.
رابطه‌ی ما با مال.
5- خطر دلبستگی و وابستگی به مال دنیا
مال خوب است، اما تکیه به مال ندهید. ببینید بعضی چیزها، آب دریا خوب است، اما به شرطی که کشتی را بیندازی رویش، اگر این آب داخلش برود، غرق می‌شود. مثنوی هم یک شعری دارد، می‌گوید: آب بیرون کشتی خوب است، پشتی است، داخل کشتی بشود، غرق می‌شود. تکیه به آب خوب است برای کشتی، اما آب دریا وارد کشتی بشود خوب نیست. دنیا خوب است، اما این دنیا برای این‌که همه چیز دنیایی باشد، به قول آن بنده خدا می‌گفت: «مرده هم می‌خواهد بشوید، نگاه می‌کند چه جوری بشوید، اگر مرده چاق بود، کیلویی می‌شوید، درآمدش بیش‌تر است، اگر مرده بلند است، متری می‌شوید، اگر مرده کوچولو است، عددی می‌شوید.» یعنی در مرده شستن هم وقتی نگاه، نگاه دنیایی شد، همه چیزش دنیایی می‌شود.
من یک وقت از یک نفر پرسیدم: «من چه جور آدمی هستم؟» یک خورده فکر کرد، گفت: «شما سالی یک روز آدم خوبی هستی؟» گفتم: «سالی یک روز؟! چه طور؟!» گفت: «روز عید که عیدی به ما می‌دهی، آدم خوبی هستی.» یعنی علاقه‌اش را حساب می‌کند که اگر عیدی دادم، آدم خوبی هستم، عیدی ندادم، آدم بدی هستم.
«وَ لا تَأْكُلُوا» (بقره/ 188، نساء/ 2، انعام/ 121)، برای لقمه‌ی حرام آیاتی داریم. «لا تَأْكُلُوا أَمْوالَكُمْ بَيْنَكُمْ بِالْباطِل‏» (نساء/ 29، بقره، 188)، لقمه‌ی حرام نخورید. «لِتَأْكُلُوا فَريقاً مِنْ أَمْوالِ النَّاسِ بِالْإِثْمِ وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (بقره/ 188)، خودتان هم می‌دانید این‌که لقمه حرام است.
رابطه‌ی ما با مال
6- بهره‌گیری از مال در انجام کارهای خیر
امیرالمؤمنین فرمود: «الْمَالُ وَبَالٌ عَلَى صَاحِبِهِ إِلَّا مَا قَدَّمَ مِنْه‏» (غرر الحكم و درر الكلم، ص 108)، مال اسباب دردسر است، روز قیامت، مگر آن مالی که از پیش بفرستی، یک کار خیری با آن بکنی. باز حضرت فرمود: «انسان که می‌میرد، ملائکه می‌گویند چی برای قیامتش فرستاده، وارثان می‌گویند چی فرستاده بعد از مرگش.» (نهج البلاغه، کلام 203) یعنی وارثین نگاه می‌کنند، بعد از مرگ ارثش چی هست، ملائکه می‌گویند چه کار خیری فرستاده، او می‌گوید چه ثروتی جمع کرده.
بعضی‌ها عنوانشان مال است، می‌گویند پول دارد، کارش درست است. آمدند پهلوی یکی از انبیاء گفتند یک فرمانده‌ی نظامی تعیین کن، ما برویم با دشمنان بجنگیم. پیغمبر هم اوّل یک خورده طفره رفت که شما مرد جنگ نیستید؟ گفتند: «نه، حتماً مرد جنگ هستیم، به ما ظلم شده، خونمان به جوش آمده، حتماً، حتماً فقط مشکل ما این است که فرمانده نداریم.» گفت: «خب این آقا فرمانده.» جناب طالوت را گفت فرمانده. گفتند: «این به درد نمی‌خورد» گفت: «چرا؟» گفت: «جیبش خالی است» گفت: «شما چه می‌خواهید؟ فرمانده‌ی نظامی می‌خواهید، فرمانده‌ی نظامی باید دو تا شاخص داشته باشد، یکی مغزش طرّاح و مبتکر باشد، یکی بازویش، بازوی جنگ باشد، اگر مغزش طرّاح است، بازویش رزمنده، چه کار به جیبش دارید؟!» گفتند: «لَمْ يُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ» (بقره/ 247)، این پول ندارد، به درد فرماندهی نمی‌خورد.
استفاده از دنیا مانعی ندارد. قرآن می‌فرماید که: «قُلْ مَنْ حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ» (اعراف/ 32)، آن چیزهایی که خدا به عنوان زینت آفریده، چه کسی حرام کرده؟
بهترین مال کدام است؟ بدترین مال کدام است؟
روایاتی داریم بهترین مال، چه مالی است. امام رضا، بهترین مال: «مَا وُقِيَ بِهِ الْعِرْض‏» (بحار الأنوار، ج ‏75، ص 352)، بهترین مال این است که آبرویت را حفظ کند. مالی که آبرویت را حفظ کند، نگویند فلانی فقیر است، بدبخت است، گداست، نگاه تحقیری به تو بکنند، آن مال، آن مقداری‌اش خوب است که آدم آبرویش در جامعه حفظ باشد.
دیگر چی؟ امیرالمؤمنین فرمود: بهترین مال این است که حقّ مردم را بدهی، «أَفْضَلُ الْمَالِ مَا قَضَيْتَ بِهِ الْحُقُوقَ.» (عيون الحكم و المواعظ، ص 122)، بهترین مال این است که بدهی مردم را بدهی. در قرآن می‌گوید کسی که مرد، «مِنْ بَعْدِ وَصِيَّةٍ يُوصي‏ بِها أَوْ دَيْن‏» (نساء/ 11)، ببنید وصیّت چه کرده، اوّل به وصیّتش عمل کنید، «دَیْن»، دینتش چه چیزی هست، به چه کسی بدهکار است، بدهی‌هایش را بدهید، به وصیّت عمل کنید، بعد اگر چیزی ماند، تقسیم کنید. هر کس مُرد و ارث گذاشت، نمی‌شود گفت مالش را خورد، وارث است، قرآن چند بار در قرآن تکرار کرده: «مِنْ بَعْدِ وَصِيَّة» (نساء/ 11 و 12)، این کلمه‌ی «مِنْ بَعْدِ وَصِيَّة» در قرآن مکرّر آمده، تکرار شده، یعنی کسی که، من می‌میرم، مالی دارم، اوّل ببینید به چه کسی بدهکارم، دو، ببینید به چه وصیّت کردم، بدهی را بدهید، وصیّت را هم بدهید، بعد آن وقت هر چیزی ماند، طبق قانون خدا تقسیم کنید.
«أَفْضَلُ الْأَمْوَالِ أَحْسَنُهَا أَثَراً عَلَيْكَ » (غرر الحكم و درر الكلم، ص 202)، بهترین مال این است که اثرش، وضعت خوب است، خب خانه‌ات را رنگ کن دیگر، خانه‌ات سیاه شده، ماشینت را عوض کن، وضعت خوب است، ماشین خوب بخر، آخر بعضی وقت‌ها ما فکر می‌کنیم اگر ماشین بد بخریم، این خوبی ما هست، نه، خوبی شما نیست.
یک خاطره بگویم. امام خمینی رضوان الله تعالی علیه چهارده سال نجف بود. بعضی از شب جمعه‌ها می‌رفتند کربلا زیارت امام حسین علیه السلام. وقتی می‌خواست برود زیارت، می‌فرمود که: «امشب یک ماشین خوب تهیه کنید، برویم کربلا، امشب، شب جمعه برویم زیارت.» ماشین خوب معنایش این نیست که ماشین گران باشد هان، ماشین سالم، نه ماشین گران. امام فرمود: «نان خالی آدم را نمی‌کشد، ما فرش نباشد، روی گونی و موکت هم زندگی می‌کنیم، روی نمد هم زندگی می‌کنیم، ما را نمی‌کشد، اما ماشین قراضه آدم را می‌کشد، به چه دلیل من پول بدهم ماشین قراضه بگیرم که ماشین قراضه من را بکشد؟»
بهترین مال، بله، باز پیغمبر فرمود: «خَيْرُ مَالِ الْمَرْءِ وَ ذَخَائِرِهِ الصَّدَقَة» (وسائل الشيعة، ج ‏9، ص 37) ، بهترین مال آن مقداری است که در راه خدا بدهیم.
یک حیوانی خانه‌ی پیغمبر بود، حضرت فرمود: این حیوان را بکشید، گوشتش را تقسیم کنید.» کشتند و گوشتش را تقسیم کردند. حضرت فرمود: «مسئله انجام شد؟» گفتند: «بله آقا، کشتیم، گوشتش را تقسیم کردند، یک چند مقداریش برای خودمان، (فرض کنید نیم کیلویش برای خودمان) مانده.» حضرت فرمود: «این‌طور نیست، بگویید همه‌اش برای قیامت مانده، این (نیم کیلو) که خودمان می‌خوریم، از بین خواهد رفت.» (سنن ترمذی، ج 4، ص 644، ح 2470). چیزی که در راه خدا بدهیم، ماندنی است، نه رفتنی.
استفاده‌ی منفی. افرادی هستند از مال استفاده‌ی منفی می‌کنند، «أَ لَيْسَ لي‏ مُلْكُ مِصْر» (زخرف/ 51)، فرعون می‌گفت من ربّ شما هستم، نمی‌بینید حکومت مصر دست من است، نهرهای آب از زیر تخت من در جریان است؟! یعنی از ثروتش سوءاستفاده می‌کرد. افرادی هستند از مالشان سوءاستفاده می‌کنند، مردم را به بردگی می‌کشند.
استفاده از مال، رابطه با مال چی هست. مال دست چه کسی باشد؟
7- دوری از رقابت‌های منفی در کسب مال
در قرآن دو تا سوره داریم، یک سوره داریم کوثر، یک سوره داریم تکاثر، کوثر خوب است، تکاثر بد است، هر دویش هم ریشه‌اش یکی است. «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ» (تکاثر/ 1)، «تَکاثُر» یعنی رقابت، او چه ماشینی خرید، من چه خانه‌ای خریدم، او چه برجی خرید، من چه خریدم، او چه دلار و ریال، من چه دلار و ریال. اگر چشم و هم چشمی باشد، تکاثر می‌شود، یعنی رقابت، می‌گوید رقابت بد است.
دو تا فامیل دعوا داشتند، ما بیش‌تریم، تو بیش‌تری، ما بیش‌تریم، تو بیش‌تری. گفتند: «دعوا ندارد، بشماریم.» شمردند، یکی برد و یکی باخت. آن کسی که باخت، طبق نقلی گفت: «زنان حامله را دو تا حساب کنیم، یک بار دیگر بشماریم.» باز شمردند، باز هم باخت. گفت: «برویم مرده‌هایمان را هم بشماریم، خیلی از ما فامیل‌هایمان مرده‌اند، ببینیم مرده و زنده چه کسی بیش‌تر است!» رفتند قبرستان، مرده‌شماری! آیه نازل شد: «أَلْهاكُمُ التَّكاثُرُ» (تکاثر/ 1)، سرشماری مرده‌ها شما را سرگرم کرد، «حَتَّى زُرْتُمُ الْمَقابِرَ» (تکاثر/ 2)، تا «زُرْتُمُ»، زیارت کردید، مقبره را، رفتید مقبره‌ی پدرتان، سر قبر پدرتان، استخوان پوسیده‌های پدرتان را بشمارید؟! استخوان پوسیده‌ای که باعث عبرت است، حالا باعث پُز شده؟! باید استخوان پوسیده‌های پدرتان را دیدید گریه کنید که ما هم به اینجا خواهیم آمد، پُز می‌دهید به استخوان پوسیده‌ها؟! این بد است که آدم با مالش رقابت، چشم و هم چشمی، این بد است، تکاثر.
کوثر خوب است، «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ‏» (کوثر/ 1)، پیغمبر ما به تو کوثر دادیم، «کوثر» یعنی خیلی (30:17) زیاد، به تو زهرا دادیم، زهرا چه کسی است؟ مادر امام رضا، مادر حضرت مهدی، مادر امام حسن. کوثر خوب است، تکاثر بد. مال دنیا اگر شما را به کوثر، کوثر آدم را به مسجد می‌برد، «إِنَّا أَعْطَيْناكَ الْكَوْثَرَ، فَصَلِّ‏» (کوثر/ 1 و 2)، حالا که کوثر داری، نماز بخوان، نماز شکر، تکاثر آدم را به قبرستان می‌برد، برویم مرده‌ها را بشماریم، پولی که به شما دادند، خرج دین مردم و اخلاق مردم و فقرزدایی از مردم، حلّ مشکلات مردم می‌کنی، کوثر است، اگر پولی که دادی، باعث تنوّع لباس و تنوّع خانه و تنوّع ماشین و مدل ماشین و مدل خانه و اگر پول را خرج خودت کردی، این ممکن است تکاثر باشد، اما اگر این پول برای رفاه مردم باشد، این کوثر است. این دست ما هست که این مال کوثر هست، یا تکاثر.
خدایا آن‌چه به ما داده‌ای کوثر قرار بده و در راه خودت قرار بده، هم درآمد، هم مصرف، هم مقدار مصرف، نوع مصرف و هم کمک و رسیدگی به فقرا و محرومین، آن‌چه به ما داده‌ای، در آن خیر کثیر قرار بده و از تلفات و هلاکت و نابود کردن و تلف کردن و اسراف و تبذیرهای گذشته‌ی ما ببخش و بیامرز.

«و السّلام علیکم و رحمة الله و برکاته»

«سؤالات مسابقه»

1- امام سجاد علیه‌السلام، حق مال را چه می‌داند؟
1) کسب مال از راه حلال
2) صرف مال در راه حلال
3) هر دو مورد

2- در آیه 10 سوره جمعه، چه تعبیری درباره مال و ثروت آمده است؟
1) فضل خدا
2) رزق خدا
3) زینت دنیا

3- آیه 31 سوره اعراف، از چه امری نهی می‌کند؟
1) دوری از اسراف
2) دوری از مال حرام
3) دوری از بخل

4- آیه 176 سوره اعراف، به کدام آفت مال و ثروت اشاره دارد؟
1) حرص و طمع به مال دنیا
2) ترک انفاق و زکات
3) دنیاپرستی و دلبستگی به دنیا

5- آیه 32 سوره اعراف به چه امری تأکید دارد؟
1) دوری از زینت‌های دنیوی
2) بهره‌گیری از زینت‌های الهی
3) پوشاندن زینت از نامحرمان

پاسخ صحیح سوالات را در قالب یک عدد ۵ رقمی به شماره ۳۰۰۰۱۱۴ پیامک نمایید.
گزینه صحیح سوالات هفته قبل، در هر سوال مشخص گردیده است.
]]>
https://gharaati.ir/%d8%ad%d9%82%d9%91-%d9%85%d8%a7%d9%84-%d9%88-%d8%ab%d8%b1%d9%88%d8%aa-%d8%af%d8%b1-%d8%b1%d8%b3%d8%a7%d9%84%d9%87-%d8%ad%d9%82%d9%88%d9%82-%d8%a7%d9%85%d8%a7%d9%85-%d8%b3%d8%ac%d8%a7%d8%af-%d8%b9/feed/ 0