باران – درسهایی از قرآن https://gharaati.ir محسن قرائتی Sat, 10 Jul 2021 05:28:59 +0000 fa-IR hourly 1 https://wordpress.org/?v=6.4.3 صرفه‌جویی در مصرف آب (2) https://gharaati.ir/%d8%b5%d8%b1%d9%81%d9%87%e2%80%8c%d8%ac%d9%88%db%8c%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%b5%d8%b1%d9%81-%d8%a2%d8%a8-2/ https://gharaati.ir/%d8%b5%d8%b1%d9%81%d9%87%e2%80%8c%d8%ac%d9%88%db%8c%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%b5%d8%b1%d9%81-%d8%a2%d8%a8-2/#respond Thu, 01 Jul 2021 09:16:32 +0000 https://gharaati.ir/?p=8282 https://gharaati.ir/archive/pdf/1400.04.10.pdf https://gharaati.ir/archive/sound/1400.04.10.mp3 https://www.aparat.com/embed/bNi9X?data[rnddiv]=57166633034&data[responsive]=yes]]>

موضوع: صرفه‌جویی در مصرف آب (2)
تاريخ پخش: 10/04/1400
عناوين:
1- نقش کشاورزی در حفظ محیط زیست
2- آب، یکی از نشانه‌های خداشناسی
3- آب‌رسانی به حیوانات
4- عمل صالح، در فرهنگ قرآن
5- مقابله با خواسته‌ها و آرزوهای دشمن
6- انجام اقدامات خانگی برای صرفه جویی در آب
7- تدبیر و برنامه‌ریزی برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه
اللهم صل علی محمد و آل محمد، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

بحث ما در جلسه‌ی قبل راجع به مصرف بود، به خصوص مصرف آب و مصرف همه چیز، بنزین، گازوئیل، وسائل نقلیه، غذا، لباس. اصولاً ما پر‌مصرف هستیم. بعضی هم خیال می‌کنند که اگر بیشتر بخورند، قوّتشان بیشتر است و حال آن‌که داریم که اگر می‌خواهید چابک باشید، غذا کمتر بخورید. من راجع به مصرف یک چند تا جمله گفتم، در این جلسه هم چند تا امر دیگر بگویم.
محیط زیست کارش راجع به زمین هست و آب هست و هوا هست و گیاه هست و حیوان‌ها. و آب در همه‌ی این‌ها نقش دارد، یعنی اگر آب خوب مصرف بشود، هم زمین آباد می‌شود، هوا لطیف می‌شود، برای گیاهان خوب است، برای حیوانات خوب است، یعنی تمام موضوعات محیط زیست سرچشمه‌اش آب است. قرآن یک آیه داریم، می‌فرماید که: «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ» (انبیاء/ 30) یعنی هر موجود زنده‌ای ریشه‌اش آب است. من بیمار شدم، رفتم بیمارستان، سرم به من وصل کردند، بعد از سرم حالم خوب شد، دکتر این آیه را خواند: «وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ كُلَّ شَيْ‏ءٍ حَيٍّ» آب سبب حیات است. الآن قسمت عظیمی از بیمارهای ما از طریق سرم بهبود پیدا می‌کنند.
1- نقش کشاورزی در حفظ محیط زیست
خیلی به کشاورزی سفارش شده است. شما حساب کن بین کشاورزی و کارخانه‌داری. کشاورزی همه‌اش برکت است، برگش، چوبش، میوه‌اش، میوه‌ی ترش، میوه‌ی خشکش، صادراتش، برکاتش، هیچ جا را هم خراب نمی‌کند، اما کارخانه‌ها هر جایی یک کارخانه‌ای هست، آب‌هایی که از کارخانه استفاده می‌شود، هم هوا را بدبو می‌کند، هم محیط را، نمی‌خواهم بگویم کارخانه نباشد، می‌خواهم بگویم مقایسه بین کارخانه‌داری و کشاورزی. کشاورزی هر چه هست برای محیط زیست و برای سلامتی و برای نشاط است، کارخانه نه، تق و توق و سر و صدا و سالن و هوای گرفته و بعد مسئله‌ی آب، مسئله‌ی مهمی است.
از چیزهایی که باید درباره‌ی آب خدمتتان عرض کنم، این مسئله است. قرآن راجع به آب خیلی آیه دارد. می‌گوید یک مقدار فکر کن اگر صبح کَندید به آب نرسیدید، هی چاه را عمیق، عمیق، عمیق، به آب نرسیدید، چه کسی برای شما آب می‌آورد؟: «إِنْ أَصْبَحَ ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتيكُمْ بِماءٍ مَعينٍ‏» (ملک/ 30) اگر بلند شدید دسترسی به آب ندارید، چه کسی آب برای شما می‌آورد؟ امام می‌فرماید که: این راجع به امام زمان هم هست، اگر دستتان به امام زمان نرسید، حجت خدا برای شما چه کسی است؟ (إثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج ‏5، ص 82)
امام سجاد در صحیفه‌ی سجادیه یک دعا دارد مخصوص آب خواستن. (دعای نوزدهم)
حدیث داریم که صله‌ی رحم کنید: «وَ لَوْ بِالسَّلَامِ» (تحف العقول، ص 57) مال غیر مالی است، «وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ» (الكافي، چاپ الإسلامية، ج ‏2، ص 151) دید و بازدید فامیل‌ها بروید ولو با یک مقدار آب. «شَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ» یعنی ولو یک لیوان آب. یعنی از جزئی به کلی. وقتی می‌گوید: «وَ لَوْ بِالسَّلَامِ» ولو با سلام کردن، ولو با یک لیوان آب، یعنی باید حتی در مصارف جزئی دقت کرد. آخه یک وقت ما می‌گوییم خمس، می‌گویند پولدارها بدهند، می‌گوییم بابا خمس یعنی اضافه بر زندگی‌تان آمده است، شما پارسال تا حالا زندگی کردی، یک چیزی ذخیره کردی، زندگی طبیعی، نه اسراف، نه بخل، یک زندگی معمولی، ولی باز هم یک پس‌اندازی داری، پس‌انداز کمت هم هست، باید باز بدهی. می‌گویند نه خمس برای سرمایه‌دارها هست، اسراف مال آن‌هایی هست که بردند و خوردند، نه آقا بنده هم یک قاشق غذا بخورم، ممکن است یک قاشقِ اسراف باشد، همین که سیر شدی. گاهی هم می‌گوییم آخه نخوریم اسراف می‌شود، خب بخوریم هم اسراف می‌شود. شما می‌گویی چهار تا قاشق دیگر هست، اگر نخوریم اسراف می‌شود، پس بخوریم. خب این اسراف در برنج را شما جلویش را گرفتی، بعد بر معده‌ی شما فشار می‌آید، اسراف نیست؟ اسراف بر معده فشار نمی‌آورد؟
مثل کسی که با پیشانی‌اش گردو می‌شکند، خب حالا این ضربه به بدنت نیست؟ گاهی مثلاً می‌گوییم صرفه‌جویی می‌کنیم با سنگ گردو نمی‌شکنیم، با پیشانی می‌شکنیم. خیلی‌ها اسراف می‌کنند، بله.
وقتی به ما گفتند در محیط کوچک و در وضو با ده سیر آب وضو بگیر. در حمام‌ها خیلی آب مصرف می‌شود، خیلی مصرف می‌شود. گاهی هم می‌گوییم وصل به کُر بشود، بر فرض جایی که لازم است وصل به کُر بشود، به اندازه‌ی یک نخ قرقره کافی است که وصل به کُر بشود، اتصالش با یک نخ قرقره هم متصل می‌شود.
2- آب، یکی از نشانه‌های خداشناسی
درباره‌ی اسراف قرآن می‌گوید: شما نگاه کن آب وسیله‌ی خداشناسی است: «أَ فَرَأَيْتُمُ الْماءَ الَّذي تَشْرَبُونَ» (واقعه/ 68) شما در آبی که می‌خورید دقت کردید تا حالا؟، «لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً» (واقعه/ 70) بخواهیم تلخش می‌کنیم. ما یک عمری از آب استفاده می‌کنیم، فکر می‌کنیم که این آب شیرینی‌اش دست خداست، حالا الآن که می‌خواهیم آب دریای تلخ و شور را شیرین کنیم، نگاه کنیم چه هزینه‌ای برمی‌دارد؟
بیشترین اسراف در کشاورزی می‌شود. کشاورزان ما باید دوره ببینند چه جوری می‌توانیم با آب کم، کشاورزی مطلوبی داشته باشیم؟ کار را هم از جزئی شروع کنیم. شما در اتاقت هم هست، در آپارتمان هم که هستی یک گلدان داری، وقتی می‌خواهی وضو بگیری، اگر بیایی دم گلدان وضو بگیری، هم وضو گرفتی، هم گلدان آب خورده است. از جزئی شروع کنیم: «وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ»، «وَ لَوْ بِشَرْبَةٍ مِنْ مَاءٍ» که حدیث است می‌خواهد بگوید که از جزئی به کلی می‌رسد، چون کلی افراد خاصی هستند که اسراف کلان دارند و اسراف زیاد دارند، اما اسراف کم در همه‌ی خانه‌ها هست.
شکرگزاری. اگر بخواهیم آب را تلخش می‌کنیم، به چه کسی تلگراف می‌کنی؟ این درخت‌ها فکر نکنید باید سبز باشد، بخواهیم «حُطاماً»، «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً» (واقعه/ 65) بخواهیم درخت‌ها را خشکش می‌کنیم. ما فکر می‌کنیم این درخت باید سبز باشد، آب هم باید شیرین باشد، نه باید نیست.
حتی آب‌رسانی به حیوان‌ها. گاهی یک چیز جزئی سبب یک چیز کلی می‌شود. یک خاطره بگویم شخصی غلامی داشت در باغی کار می‌کرد. برای غلام غذا آوردند. یک سگ هم وارد باغ شد، راست این غلام نشست. این غلام هر وقت می‌رفت غذا بخورد، سگ هم نگاهش می‌کرد. لقمه‌اش را به سگ داد. خورد دومرتبه، لقمه‌ی دوم باز، لقمه‌ی سوم، هفتم، دهم. همه‌ی غذایش را به سگ داد. یک نفر که منظره را دید، گفت که: خودت نخوردی؟! گفت: این سگ از راه دور آمده و هی راست من نگاه می‌کرد، من وجدانم قبول نکرد که من سیر باشم، سگ گرسنه! خیلی از این جوانمردی خوشش آمد. رفت پهلوی صاحب باغ، گفت: آقا، این غلامت را به من می‌فروشی؟ گفت: بله، می‌فروشم. گفت: بسم الله. غلام را فروخت. گفت: باغ را هم به من بفروش. باغ را هم خرید. غلام را آزادش کرد، باغ را هم به غلام بخشید. یعنی یک لقمه به سگ داد.
3- آب‌رسانی به حیوانات
حالا از این بالاتر. حضرت موسی را می‌خواستند بگیرند و او را بکشند. یک نفر به دو آمد به موسی خبر داد که جلسه‌ی شورایی تشکیل داده برای این که تو را بگیرند و بکشند: «إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُون‏» (قصص/ 20) قرآن می‌گوید. فرعون در دربار با کارگزاران و همفکرانش مشورت کرد که با موسی، حضرت موسی علیه السلام چه کنیم؟ گفتند: بگیریم او را بکشیم. زود در برو. حضرت موسی هم که دید تحت تعقیب است، برنامه‌ریزی برای کشتن او دارند، از منطقه فرار کرد. کجا رفت؟ رفت مدین. مدین دیگر تحت حکومت فرعون نبود. هنوز وارد شهر نشده، دید که گوسفندانی هستند و چوپان‌ها گوسفندها را آورده‌اند لب چشمه، آب بدهند. خب طبیعی است چوپان هستند گوسفندها را آورده‌اند لب چشمه آب بخورند. بعد دید دو تا خانم آن کنار ایستاده‌اند. این حضرت موسایی که جوان بود و خودش هم تحت تعقیب و فراری بود، رفت پهلوی خانم‌ها. گفت: خانم‌ها ببخشید شما چرا کنار ایستاده‌اید؟ گفتند: ما پدرمان پیر است، نمی‌تواند چوپانی کند، ما دو تا دختر چوپانی می‌کنیم، ما هم گوسفندها را آورده‌ایم آب بدهیم، منتها لب چشمه مرد است، تنه‌مان به تن مردها می‌خورد، ما این کنار ایستاده‌ایم مردها بروند، دور چشمه خلوت بشود، ما برویم آب بدهیم. موسی گفت که: من برایتان آب بدهم؟ گفتند: دست شما درد نکند. گوسفندها را گرفت و رفت لب چشمه این‌ها را سیراب کرد. دخترها رفتند خانه. به نظر رسید که این‌ها زود آمدند. پدرشان پرسید امروز زود آمدید. گفتند: یک جوانی آمد دید ما کنار هستیم، پرسید به خاطر این‌که ما تنه‌مان به تنه‌ی مردها نخورد، کنار ایستادیم، گوسفندها را گرفت آبش داد، ما زودتر آمدیم. خب این پیرمرد چه کسی هست؟ حضرت شعیب پیغمبر. حضرت شعیب به یکی از دخترها گفت که: بروید به این جوان بگویید بیاید خانه. موسی هم وقتی آب داد خسته شد، چون قرآن می‌گوید: «تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ» (قصص/ 24) رفت یک سایه پیدا کرد، افتاد، نشست و گفت: «خدایا فقیرم» که امام صادق فرمود: فقیرم، یعنی گرسنه‌ام هست. هم هوا داغ بود، هم گرسنه‌اش بود. گفت که: برو به او بگو بابایم گفته بیا خانه مزد سقّایی‌ات را بدهم، تو امروز برای ما کار کردی، ولو برای پول کار نکردی، برای خدا کار کردی، ولی من باید مزد بدهم. آخه بعضی‌ها می‌گویند فلانی آدم مخلصی هست، خب مخلص است به تو چه؟! او برای خدا کار می‌کند ولی تو حقش را به او بده. صِرف اینکه یک نفر آدم خوبی هست، مخلص است، حقش را از بین نبرید. موسی مخلص بود، برای پول کار نکرد، ولی پدره فهمید که بالأخره زحمت کشیده باید مزدش را به او داد. آمد حالا یک مقدار قرآن هم بخوانم: «إِنَّ أَبي‏ يَدْعُوكَ» (قصص/ 25)، بابایم دعوتت کرده است. چه کارم دارد؟ «لِيَجْزِيَكَ» (قصص/ 25) می‌خواهد جزا، پاداش بدهد. پاداش چی؟ «أَجْرَ ما سَقَيْتَ» (قصص/ 25) اجر سقّایی‌ات را. تو گوسفندها را آب دادی، بابایم گفته بیا خانه مزدت را بدهم. خب موسی هم عقب دختر رفت خانه. قصه را گفت که من موسی هستم، تحت تعقیب حکومت فرعون هستم، جلسه‌ی مشورتی برای گرفتن و اعدام من کشیده شده و من فرار کردم، وارد مدین شدم. گفت: خیلی خب، «نَجَوْتَ» (قصص/ 25) تو نجات پیدا کردی. اول اینجا خانه‌ی خودم باش، این مسکنت حل شد، دوم همسر هم نداری که، یکی از دخترهایم را هم به تو می‌دهم، هر کدام را که خواستی، مهریه نداری، یا هشت سال، یا ده سال چوپانی کن، این هم مهریه، شغل هم نداری، چوپان خودم باش، مربی می‌خواهی، همدم می‌خواهی، من پیغمبر شعیب همدم تو. یعنی مسئله‌ی مسکنش حل شد، همسرش حل شد، شغلش حل شد، امنیتش حل شد، همه‌ی مشکلاتش حل شد، برای چی؟ برای این که رفت به گوسفندها آب بدهد. قرآن این ماجرا را نقل می‌کند می‌گوید چیزی را ساده نگیرید. گاهی به یک حیوان رحم می‌کنی، خدا یک بلایی را از تو دور می‌کند. آب دادن مهم است.
حالا این بحث را من چند سال پیش برای سازمان آبی‌ها کردم. گفتم شما به همه‌ی ایران آب می‌دهید، کسی از شما تشکر نمی‌کند، ولی حضرت موسی برای چهار تا بزغاله آب داد، خدا در قرآن آورده، در طول تاریخ هم، همه می‌خوانند که عجب به بزغاله آب داد! سؤال چرا موسی به بزغاله آب داد، خدا تعریفش را می‌کند، ما سازمان آب و برق و وزارت نیرو به همه‌ی مردم آب می‌دهیم، کسی تعریفمان را نمی‌کند؟ خود وزیر هم نشسته بود، وزیر وقت. گفتم:
1- موسی تحت تعقیب بود؛
2- کسی تقاضا نکرد؛
3- اضافه‌کار نخواست؛
4- مأموریت نبود؛
5- به دخترها وام‌دار نبود، بگوید چون پدرش به من کمک کرده، من هم بزغاله‌شان را آب بدهم، وام‌دار نبود؛
6- برای شکل دخترها نرفت رو به دخترها، دلش به حال دخترها سوخت که دو تا دختر مظلوم کنار ایستاده‌اند، رفت با دخترها حرف زد برای مظلومیتشان، نه برای این‌که خوشگل بودند؛
7- تابستان بود، چون می‌گوید وقتی آب داد رفت کنار سایه، پیداست تابستان بود؛
8- بعد هم نگفت به دخترها حالا من بزغاله‌ها را آب دادم بروید خانه، یک نانی، چایی برای من بیاورید، به خدا گفت: خدایا من گرسنه هستم، «رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقيرٌ» (قصص/ 24). بعد امام فرمود: گرسنه‌اش بود. (تفسير العياشي، ج ‏2، ص 335) گرسنه بود، ولی به دخترها نگفت یک تکه نان به من بدهید، شرط نکرد.
ما الآن کار می‌کنیم اضافه‌کار، مأموریت، استخدام رسمی، بایگانی، حقوق ثابت، عرض کنم به حضور جنابعالی که گاهی وقت‌ها یک کاری، در یک شرایطی، یک ارزشی پیدا می‌کند. یک لیوان آب ظهر عاشورا ده میلیارد تومان می‌ارزد، اما غروب عاشورا یک قرون هم نمی‌ارزد. یک کاری در یک زمان خاصی ارزش دارد.
«هُنالِكَ دَعا زَكَرِيَّا» (آل عمران/ 38) حضرت زکریای پیغمبر بچه‌دار نمی‌شد، خیلی از خدا خواست، بچه‌اش نداد، یک جا یک ماجرایی پیش آمد، دلش سوخت، تا سوخت دعا کرد، گفت: حالا مستجاب شد. یعنی شرایط، یعنی هر کاری یک زمانی می‌خواهد، مکانی می‌خواهد، یک شرایط خاصی ارزش دارد.
4- عمل صالح، در فرهنگ قرآن
گاهی وقت‌ها آدم به یک کسی رأی می‌دهد، رئیس جمهور است، شهردار است، شورای شهر است، رأی می‌دهد. یک انتخابات است، اما گاهی وقت‌ها در مقابله با آمریکاست، یعنی آن طرف آب می‌گویند رأی ندهید، رأی ندهید، اینجا مثلاً ولی فقیه می‌گوید رأی بدهید. اینجا بین حق و باطل است، این رأی دادن دیگر همه‌اش عبادت می‌شود، این دیگر سیاسی نیست. آقا هم در بیانشان فرمودند که یک آیه در قرآن داریم که عمل صالح چه هست؟ می‌گوید یکی از اعمال صالح، چند تا چیز عمل صالح است. یکی این‌که پدر زن وقتی می‌خواهد دخترش را به داماد بدهد، در بله‌برون به داماد گیر ندهد. خانه داری؟، شغل داری؟، معافی داری؟، چی داری؟، چی داری؟، فقط تشخیص بدهید این آدم کمال دارد یا ندارد، انسان هست یا نه، ممکن است بیکار باشد اما بی‌عار نیست، کار گیرش بیاید می‌کند، بعضی‌ها نه، از زیر کار در می‌روند، می‌خواهد کار نکند، همین که داماد لیاقت داماد شدن را دارد، و لذا می‌گوید: «وَ أَنْكِحُوا الْأَيامى‏ مِنْكُمْ وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ» (نور/ 32) این صالحین، جوان‌های صالح را داماد کنید، نه هر کس که رسید، چون ممکن است که یک کسی باشد آدم صالحی نباشد، دختر را هم برود بدبخت کند، فردا هم با دو تا بچه طلاقش بدهد. «وَ الصَّالِحينَ مِنْ عِبادِكُمْ» (نور/ 32) آیه قرآن می‌گوید جوان صالح را پیدا کن، دیگر شرط نکن. خانه داری؟ مگر خودت وقتی داماد شدی، خانه داشتی؟ قرآن قول داده که به خاطر فقر ازدواج را عقب نیندازید «إِنْ يَكُونُوا فُقَراءَ يُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» (نور/ 32) خدا غنی می‌کند، خدا در قرآنش قول داده است.
شما در کنار خیابان بایست، مصاحبه کن، یک نفر پیدا نمی‌کنی که بگوید من قبل از ازدواج وضعم خوب بود، بعد از ازدواج وضعم بد شد، تمام مردمی که در خیابان می‌روند همه لحظه‌ی ازدواج زندگی‌شان کم رنگ بوده، اما بعد از ازدواج زندگی‌شان رو آمده است. بعد قرآن می‌گوید که حضرت شعیب گفت که: «وَ ما أُريدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ» (قصص/ 27) من نمی‌خواهم تو به مشقّت بیفتی، «سَتَجِدُني‏ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحينَ» (قصص/ 27) خواهی دید که من آدم صالحی هستم. پس یک نمونه از آدم صالح پدر دختری هست که در بله‌برون به داماد گیر ندهد. داماد دارد بدهد، ندارد ندهد، ولی گیر ندهد، به شرط این که، به شرط این که. این یکی. «سَتَجِدُني‏ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّالِحينَ»
5- مقابله با خواسته‌ها و آرزوهای دشمن
یکی از کارهای صالح این است که دشمن عصبانی بشود، آیه‌اش را هم بخوانم، یک کلمه‌اش را «يَغيظُ»، ««يَغيظ» همان «غیظ» است، ما می‌گوییم فلانی غیظ کرده است. اگر یک کاری کردی که «يَغيظُ الْكُفَّار» (توبه/ 120) کفار به غیظ درآمدند، اگر کفار را عصبانی کردی، برای شما عمل صالح می‌نویسند. ما وقتی در یک انتخابی شرکت می‌کنیم، آمریکا تحقیر می‌شود، ضدّ انقلاب تحقیر می‌شود، تبلیغات خارجی‌ها همه خنثی می‌شود، عصبانی می‌شوند که عجب باز 22 بهمن شد، آمریکا عصبانی شد، باز روز قدس شد، اسرائیل ناراحت شد، باز انتخابات شد، آن‌ها تبلیغاتشان رفت روی هوا. این «يَغيظ»، همین که «يَغيظ»، می‌گوید: «كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ» (توبه/ 120)، هر حرکتی که دشمن را عصبانی کند، عمل صالح است.
کارها در یک شرایطی عبادت می‌شود، یعنی سیاست است، عبادت می‌شود. عبادت است، سیاست می‌شود. اصلاً در اسلام این‌ها از هم جدا نیست. مثلاً نماز جمعه مگر نماز نیست، باید قصد قربت باشد، رو به قبله، با وضو، با این‌که عبادت است سیاست هم هست، چون در نماز جمعه امام رضا فرمود، امام جمعه: «يُخْبِرُهُمْ بِمَا وَرَدَ عَلَيْهِمْ مِنَ (الْآفَاقِ مِنَ) الْأَهْوَالِ الَّتِي لَهُمْ فِيهَا الْمَضَرَّةُ وَ الْمَنْفَعَةُ» (وسائل الشيعة، ج ‏7، ص 344) اخبار دنیا را باید امام جمعه در نماز جمعه بگوید. آمدم نماز بخوانم ولی باید اخبار را. تازه شنیدن اخبار جای یک رکعت نماز هم هست. از امام پرسیدند: نماز ظهر چهار رکعت است، چرا جمعه‌ها نماز جمعه دو رکعت است؟ جمعه به جای نماز ظهر، نماز جمعه می‌خوانیم، نماز جمعه دو رکعت است، چرا نماز روزهای دیگر چهار رکعت است، نماز جمعه دو رکعت است؟ امام فرمود: چون دو تا خطبه دارد، «لِمَكَانِ الْخُطْبَتَيْن‏» (الكافي، چاپ الإسلامية، ج ‏3، ص 272)،چون دو تا خطبه دارد، مردم دو تا خطبه شنیدند، می‌گوید برای این که به مردم فشار نیاید، دو رکعت کم کن، دو رکعت کم کن، یعنی مراعات حال مردم را بکن، به خصوص تابستان.
به هر حال عمل صالح چه هست؟ عمل صالح این است که در بله‌برون به داماد گیر ندهیم.
دیگر عمل صالح چه هست؟ عمل صالح این است که حرکت و موضع‌گیری‌مان جوری باشد که دشمن «يَغيظُ» غیظ کند، عصبانی بشود، این‌ها عمل صالح است.
آب دادن به حاجی‌ها یک مقامی بود. اصلاً آب دادن به حاجی‌ها یک پُستی بود، مثل کلید کعبه. در قرآن داریم که دو نفر به هم پُز می‌دادند، افتخار می‌کردند، یکی می‌گفت من کلید کعبه دست من است، یکی می‌گفت: من مسئول آب‌رسانی هستم، به حاجی‌ها آب می‌رسانم. حضرت امیر آمد رد شود، گفت: خب من نه مسئول آب‌رسانی هستم، نه کلید کعبه را دارم، ولی من سابقه‌ی ایمانم بیش از شما هست، من قبل از شما مسلمان شدم، به پیغمبر اسلام ایمان آوردم. یک خورده به این‌ها بر‌خورد، چون حضرت علی هم جوان، یک نوجوان بود، به دو تا پیرمرد بگوید که من از شما کمالاتم بیشتر است، تو ذوقشان خورد، رفتند پهلوی پیغمبر که این پسر عموی شما ما را تحقیر می‌کند، می‌گوید من سابقه‌ی ایمانی‌ام بیش از شماست. آیه نازل شد: «أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ» (توبه/ 19)، «سِقايَة»، سقای همان سقّایی، سقّایی حاجی‌ها، یعنی آب دادن به حاجی‌ها و «عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ» (توبه/ 19) و کلید کعبه، « كَمَنْ آمَنَ بِاللَّهِ» (توبه/ 19) شما آن مقام سقّایی و مقام کلیدداری کعبه را پهلوی ایمان می‌گذارید؟! مقام ایمان کجا، کارهای شما کجا؟! کارهای شما خدمات است، خدمات هم ارزش دارد، اما این خدمات کمالش به درجه‌ی ایمان نمی‌رسد. یعنی آب دادن به حاجی‌ها مقام بود. به هر حال.
6- انجام اقدامات خانگی برای صرفه جویی در آب
حدیث داریم که حتی اگر کسی یک درختی را آب بدهد، ثواب کسی را دارد که یک تشنه‌ای را آب بدهد. حالا ما باید بنشینیم روی مسئله‌ی آب طرح بدهیم، از خود مردم. در همین سیفون‌هایی که در دستشویی هست. شما یک آجر بگذار، دو لیتر آب کم می‌شود. مگر شما نمی‌خواهی سیفون را بکشی، یک آجز بگذار، زودتر سیفون، آب بالا می‌آید، وقتی می‌خواهی بکشی، همان آبی که، از آنجا می‌شود استفاده کرد. شیر را باز کنیم، ببندیم، شیر را نازک باز کنیم. عرض کنم به حضور شما که به هر حال نگذاریم که ما در رفاه کامل باشیم و عزیزان ما، برادران ایمانی ما، در مناطقی گرفتار کمبود آب داشته باشند. حالا این کار یک همت و عزم عمومی می‌خواهد.
خود مردم هم ممکن است طرح بدهند. این آبیاری قطره‌ای خیلی چیزها را حل می‌کند، چون بسیاری از اسراف‌های آب، آب کشاورزی است. مثلا یک بوته کاشتیم، چهار تا بادمجان و کدو دارد، چه‌قدر آب روانه می‌کنیم تا به آن باغچه برسد، برای این‌که مثلاً دو کیلو کدو بدهد، این لیترهای آب را حساب کنیم یک وقت می‌بینی عجب ما پانصد لیتر آب را خرج کردیم که یک کیلو کدو برداریم. این‌ها را باید نشست فکر کرد، کار من هم نیست. از خود مردم بخواهیم که آقا برای صرفه‌جویی در آب طرح بدهند، خود سازمان آب، وزارت نیرو هم جایزه بدهد، بگوید من به صد نفر جایزه می‌دهم، همه فکر کنند، نخبگان هم فکر کنند، طرح بدهند، آدم‌های عادی هم فکر کنند، طرح بدهند.
عرض کنم به حضورتان گاهی وقت‌ها سه تا پیراهن در ماشین لباسشویی می‌اندازند، بگذارم این سه تا پنج تا بشود بیندازم، ممکن است در آب صرفه‌جویی بشود.
به امام گفته بودند شما باید ورزش کنی. ایشان روزی چند مرتبه دقایقی را ورزش می‌کرد، ولی وقتی ورزش می‌کرد یک تسبیح هم دستش بود، «سبحان الله، سبحان الله» می‌گفت، بعد گفت: من با پایم ورزش می‌کنم، زبانم چرا باید بیکار باشد؟! این را صرفه‌جویی می‌گویند.
امیرالمؤمنین کفش‌هایش را وصله می‌زد، می‌گفت: «سبحان الله، سبحان الله». گفتند: چه می‌کنی؟ گفت: با دستم وصله می‌کنم، چرا زبانم بیکار باشد؟
به خصوص ما که دشمن داریم. هر روزی ممکن است یک چیزی را برای ما قهر کنند، به ما ندهند، ما را در تحریم قرار بدهند، مگر امام حسین را در تحریم آب قرار ندادند؟ به امام حسین آب ندادند. ما الآن دشمنانمان کمتر از یزید نیستند. بعضی‌ها جرمشان بیش از یزید است، ولی باید مواظب باشیم که انواع راه‌های تدبیر را داشته باشیم.
مثلاً داریم لباس در خانه با لباس مهمانی باید دو تا باشد. این با همان لباسی که می‌رود اداره و مهمانی، با همان لباس هم در خانه می‌نشیند، این اسراف است، این لباس برای بیرون است، کنار بگذار.
برای نماز گفتند لباس نماز بپوشی. زن‌ها یک کمالی که دارند که مردها ندارند این است که چادر نمازشان سفید است. نماز با لباس سفید ثوابش بیشتر از رنگ‌های دیگر است. صرفه‌جویی کنید در این‌ها.
ما داریم زن‌های خوبی که مثلاً من دیدم این‌ها را که زن خودش پیراهن عروسی‌اش را به دخترش داده، دخترش هم به نوه‌اش داده، یعنی سه نسل این پیراهن را پوشیده‌اند، صرفه‌جویی است، که این صرفه‌جویی بشود.
این که مثلاً یک پیراهن را یک نفر در یک جلسه بپوشد، چرا؟ باز من دختری را سراغ دارم که پیراهن عروسی که داماد برایش خرید، نه تا عروس تا الآن که بنده اینجا نشسته‌ام، نه تا عروس دیگر هم آن را پوشیده‌اند. این‌ها صرفه‌جویی است.
گاهی وقت‌ها مثلاً می‌خواهیم آب بخوریم، آب را با چایی تلخش می‌کنیم، بعد می‌بینیم تلخ است نمی‌شود خورد، با قند شیرینش می‌کنیم.
7- تدبیر و برنامه‌ریزی برای صرفه‌جویی در هزینه‌ها
این سبزی که می‌خریم. برای سبزی که ما می‌خوریم، چهار بار پول حمّالی می‌دهیم:
1- کشاورز از بیرون شهر سبزی‌ها را با گل توی میدان می‌آورد. پول گِل‌کِشی‌اش را هم ما می‌دهیم؛
2- از میدان، سبزی‌فروش محله می‌رود میدان، این سبزی را با گلِ‌هایش می‌آورد داخل مغازه، باز آن وانتش را هم ما می‌دهیم؛
3- ما می‌رویم دکّان سبزی‌فروشی، سبزی را با گِل‌هایش می‌خریم می‌آوریم خانه، خودمان حمالی می‌کنیم.
4- سبزی را که پاک کردیم، گِل‌هایش را در سطل زباله می‌ریزیم، دومرتبه شهرداری این گِل‌ها را به بیابان می‌برد.
یک بار دیگر با من باشید:
1- حمل گِل از صحرا به میدان؛
2- حمل گِل از میدان به فروشگاه سبزی؛
3- حمل گِل از مغازه‌ی سبزی‌فروشی به منزل؛
4- حمل گِل از منزل دومرتبه توسط ماشین شهرداری به بیرون شهر.
یعنی چهار بار پول گِل‌کشی می‌دهیم تا سبزی بخوریم. این‌ها تدبیر نیست. چه قدر روایت داریم که بنشینید فکر کنید که چه جوری زندگی کنید. امیدوارم که یک حرکتی بشود، مملکت ما دشمن دارد، مسلمان‌ها نیاز دارند، هر خانه‌ای یک لامپ را خاموش کند، چه می‌شود هر خانه‌ای یک لامپ را خاموش کند و فرهنگ دوچرخه‌سواری، مصرف آب، مصرف برق، مصرف دارو. ما با ده تا قرص خوب می‌شویم، چرا بیست تا بخوریم؟ حدیث داریم وقتی با اولین دفعه که بهبود یافتی، دوا را قطع کن. البته بعضی دکترها اجازه نمی‌دهند می‌گویند باید تا آخرش شصت تا قرصش را بخوری، حالا آن را دیگر من دخالت نمی‌کنم. بعضی وقت‌ها ممکن است باید دارو را ادامه داد، مثلاً داروی قند و داروی فشار و این‌ها را، نمی‌شود یک بار قرص قند بخوری، دیگر نخوری. چون قند دائمی است پس دارویش هم باید دائمی باشد. من حالا آن را بلد نیستم، حق دخالت هم ندارم، ولی یک مواردی که عرض کنم به حضور جنابعالی که صرفه‌جویی کنیم.
امیدوارم که هر چه اسراف کردیم خدا ما را ببخشد و یک بسیج عمومی بشویم. خدایا تو می‌دانی که چه‌قدر آب هدر دادیم، عمر هدر دادیم، کاغذ، دارو، لباس، پارچه، ماشین، لباس، گازوئیل، بنزین، چه‌قدر استعدادها را حرام کردیم، آن چه تلف کردیم، هدر دادیم ببخش و عقل هدر ندادن را به همه‌ی ما مرحمت کن.

«و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- در قرآن چه چیزی منشأ حیات شمرده شده است؟
1) خاک
2) آب
3) هوا
2- آیه 68 سوره واقعه، به کدام بعد آب اشاره دارد؟
1) وسیله خداشناسی
2) وسیله رویش گیاهان
3) وسیله حیات جانداران
3- حضرت موسی از چه طریقی مورد حمایت حضرت شعیب قرار گرفت؟
1) مؤمن آل فرعون
2) کمک به نیازمندان
3) آب دادن به گوسفندان
4- آیه 38 سوره آل‌عمران، به کدام دعا اشاره دارد؟
1)دعا برای فرزنددار شدن
2) دعا برای عاقبت به خیری
3) دعا برای سلامت و عافیت
5- در آیه 120 سوره توبه، چه کاری عمل صالح شمرده شده است؟
1) صلح و سازش با دیگران
2) عصبانی‌کردن دشمن
3) شرکت در نماز جمعه

]]>
https://gharaati.ir/%d8%b5%d8%b1%d9%81%d9%87%e2%80%8c%d8%ac%d9%88%db%8c%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%b5%d8%b1%d9%81-%d8%a2%d8%a8-2/feed/ 0
خطر اسراف در مصرف https://gharaati.ir/%d8%ae%d8%b7%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d8%b1%d8%a7%d9%81-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%b5%d8%b1%d9%81/ https://gharaati.ir/%d8%ae%d8%b7%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d8%b1%d8%a7%d9%81-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%b5%d8%b1%d9%81/#respond Thu, 24 Jun 2021 06:07:25 +0000 https://gharaati.ir/?p=8279 https://gharaati.ir/archive/pdf/1400.04.03.pdf https://gharaati.ir/archive/sound/1400.04.03.mp3 https://www.aparat.com/embed/EkNF0?data[rnddiv]=32043652078&data[responsive]=yes]]>

موضوع: خطر اسراف در مصرف
تاريخ پخش: 03/04/1400
عناوين:
1- نزول باران بر اساس اندازه و تقدیر الهی
2- جایگاه آب در عبادات دینی
3- اسراف، گناه کبیره
4- رعایت برادری دینی در مصرف آب
5- خطر اسراف در مهمانی‌ها و پذیرایی‌ها
6- هستی، امانت خدا در دست بشر
7- ترویج فرهنگ دوچرخه‌سواری در حمل و نقل شهری

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه
اللهم صل علی محمد و آل محمد، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

موضوع بحث ما در این بیست و چند دقیقه مسأله‌ی مصرف است، یک چیزی است که همه به آن گرفتاریم و چهار فصل هم به آن نیاز داریم. زمستان یک جور بد مصرف می‌شود، تابستان یک جور دیگر، به خصوص مصرف آب. من چون معلم قرآن هستم، از قرآن می‌خواهم نکاتی برایتان بگویم.
1- نزول باران بر اساس اندازه و تقدیر الهی
اول که این باران‌ها الکی نیست، اندازه دارد. قرآن می‌فرماید: «أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً بِقَدَرٍ» (مؤمنون/ 18)
از آسمان آب‌هایی که ما دادیم جیره‌بندی است. فکر نکن رگبار آمد، سیل آمد، « بِقَدَرٍ» یعنی اندازه‌گیری شده، حساب و کتاب دارد. بعد می‌فرماید: «فَأَسْكَنَّاهُ فِي الْأَرْضِ» (مؤمنون/ 18) این آب را در زمین ذخیره می‌کنیم برایتان، «وَ إِنَّا عَلى‏ ذَهابٍ بِهِ لَقادِرُون‏» (مؤمنون/ 18)، خواسته باشیم هم آن را ببریم، می‌بریم. یعنی می‌توانیم شما را گرفتار کمبود آب بکنیم.
یک چیزی را من دیشب متوجه شدم، تا دیشب توجه نداشتم، برای من نو است، هر چیزی کمبود بود، نماز ندارد. مثلاً نان کمبود بود، نماز نان، لباس کم بود، نمی‌دانم هوا سرد بود، ولی می‌گوید وقتی آب نیست، نماز باران دارد. یعنی برای هیچ کمبودی در اسلام نماز خاص ندارد، اما برای کمبود آب نماز باران دارد، این هم با یک شکل خاصی.
بنابراین باران یک پدیده‌ی طبیعی بی‌هدف و بی‌حساب نیست، باران پدیده‌ای است هدفمند، جیره‌بندی شده.
آب را خداوند پاداش قرار می‌دهد، می‌گوید اگر شما در دینتان استقامت کنید، پاداش شما این است که آب فراوان به شما می‌دهم، آیه‌اش این است: «وَ أَنْ لَوِ اسْتَقامُوا عَلَى الطَّريقَةِ» (جن/ 16)، اگر شما که راه حق را انتخاب کردید پایدار باشید، وفادار باشید، چه می‌کنم؟ «لَأَسْقَيْناهُمْ ماءً غَدَقاً» (جن/ 16) آب فراوان برایتان می‌فرستیم.
خدا آب را پاداش استقامت قرار داده، پاداش استقامت در راه حق، پاداشش آب است. هیچ کمبودی نماز ندارد، مثلاً کمبود میوه، نماز ندارد، ولی آب کمبودش، نماز باران دارد.
باز قرآن می‌گوید که شما گاهی که گرفتار کمبود آب می‌شوید به خاطر بعضی از عمل‌هایتان است، عذرخواهی از خدا کنید، استغفار کنید، آب جاری می‌شود: «يا قَوْمِ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ» (هود/ 52) استغفار کنید، «تُوبُوا إِلَيْهِ» (هود/ 52)، توبه کنید، «يُرْسِلِ السَّماءَ عَلَيْكُمْ مِدْراراً» (هود/ 52) آسمان را دستور می‌دهیم برایتان آب می‌فرستیم. این پیداست که اعمال ما و گناهان ما در باران اثر دارد.
2- جایگاه آب در عبادات دینی
مهم‌ترین عبادات ما نماز است، دروازه‌ی نماز است، یعنی شما خواسته باشی نماز بخوانی باید اول وضو بگیری، غسل کنی، کلید رابطه‌ی خلق با خالق نماز است و این رابطه از آب شروع می‌شود، از وضو و طهارت شروع می‌شود.
با چه‌قدر آب باید وضو بگیریم؟ ده سیر، مقداری که گفته‌اند صاع، صاع یعنی ده سیر.
غسل چه‌قدر؟ حالا من خودم هم این حرف‌هایی که می‌زنم از خدا خجالت می‌کشم، چون خیلی از ماها گرفتار اسراف آب هستیم. با یک لیوان آب می‌شود وضو گرفت. آدم وقتی می‌خواهد، ببینید این را بگویم برایتان، این هم نکته‌ی نو و جدیدی است که می‌خواهم بگویم، جدید است، توجه کنید. قرآن راجع به اسراف می‌گوید: «كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» (اعراف/ 31) بخورید، بیاشامید، اسراف نکنید. مثلاً آدم بخواهد آب بخورد چه‌قدر اسراف کند، فرض کنید با یک لیوان تشنه‌اش است، اگر اسراف کند می‌شود یک و نیم لیوان، دو تا لیوان. پس خداوند به یک لیوان آب گفته اسراف. توجه کردید. نکته‌ی مهمی بود هان.
ما فکر می‌کنیم اسراف این است که با شلنگ آب ماشین بشوریم، خانه بشوریم، نمی‌دانم باغ و باغچه را آب بدهیم، قرآن به یک لیوان آب اسراف گفته است، کدام آیه؟: می‌گوید: «كُلُوا وَ اشْرَبُوا»، «كُلُوا» یعنی بخورید، «وَ اشْرَبُوا» یعنی بیاشامید، «و اشْرَبُوا» آب بخورید، بعد می‌گوید اسراف نکنید. مگر آدم در آب می‌تواند اسراف کند، فوقش یک آدم شکمو هم باشد به جای یک لیوان، دو تا لیوان آب می‌خورد ولی به لیوان دوم گفته اسراف.
اسراف که شد چی؟ آخ! یک می‌گوید:
1- دوستت ندارم: «لا يُحِبُّ الْمُسْرِفينَ» (اعراف/ 31) محبوب خدا نیستی، چون اسراف کردی.
2- خدا یک جا کمش می‌گذارد: روایت داریم امام سجاد یک ذره‌ای غذا را دید که دارد حرام می‌شود، دستور داد به همین مقداری که در این جلسه غذا حرام شد، جیره‌بندی را کم می‌کنم.
ما اگر یک روز، دو روز از امام سجاد یاد بگیریم، واقعاً بگوییم دو تا قاشق زیاد آمد، شب دو تا قاشق کمتر مصرف کنیم، یعنی زن و بچه‌مان را وادار کنیم که صرفه‌جویی کنند، خیلی اسراف می‌شود و فکر می‌کنیم قحطی نیست، هنوز هم که بنده خدمت شما هستم مناطقی واقعاً خیلی به سختی زندگی می‌کنند.
امام رضا علیه السلام دید که یک سیبی را نیمه‌خور کردند. عصبانی شد فرمود: بابا شما شکمتان سیر است، افرادی هستند که همین سیب نیم خورده را. (الكافی، چاپ الإسلامية، ج ‏6، ص 297)
3- اسراف، گناه کبیره
چیزی را حرام نکنیم. اسراف گناه کبیره است. گناه کبیره یعنی آدم عادل اگر این کار را بکند، فاسق می‌شود. سه تا کلمه از امام می‌خواهم بگویم پهلوی هم بنویسید، ببینید چه می‌شود. سه تا جمله را پهلوی هم بگذارید:
1- دور ریختن نصف لیوان آب اسراف است؛ داشته باشید؛
2- و اسراف گناه کبیره است، داشته باشید؛
3- و گناه کبیره عادل را فاسق می‌کند.
نتیجه چه هست؟ این یعنی بنده اگر بخواهم وضو بگیرم اسراف کنم به خاطر اسراف گناه کبیره کرده‌ام، فاسق شدم، پشت سر من نمی‌شود نماز خواند. چرا؟ به خاطر یک لیوان آب. این مهم است.
یک آیه بخوانم: «وَ أَهْلَكْنَا الْمُسْرِفين‏» (انبیاء/ 9) آیه قرآن است. ما مسرفین را هلاک می‌کنیم. شوخی نگیریم. حتی بعضی‌ها مثلاً می‌خواهند وضو بگیرند شیر را باز می‌گذارند، دارد صورتش را می‌شوید، آب هم الکی می‌رود، خب شیر را ببند.
سلام و صلوات خدا بر امام خمینی، وضو که می‌گرفت، تا مشتش پر می‌شد شیر را می‌بست. در زندگی ایشان نوشته‌اند در وضو این‌قدر دقت داشت.
از مرحوم حاج احمد آقا نقل شد که امام یک لیوان آب خورد، بعد یک کاغذ در لیوان گذاشت، کاغذ را هم فشار داد که به لیوان بچسبد، گفت: آقا برای چی؟ گفت: من عصر هم تشنه‌ام بشود، آن نصفش را هم می‌خورم، یعنی نصف این لیوان آب را برای عصرش نگه می‌داشت.
بعد می‌دانید مگر مالک همه چیز خدا نیست؟ خدا اجازه نمی‌دهد ما بیش از اندازه تصّرف کنیم. این اسم‌هایی هم که رویش می‌گذاریم، آخه زن‌ها، مردها، بعضی‌ها که آب می‌ریزند می‌گویند آدم تمیز باشد خوب است، یک کلمه‎‌ی تمیز باشد خوب است می‌گوید، شلنگ را باز می‌کند، این حیاطی که می‌تواند جارو کند، با شلنگ برگ‌هایش را جمع می‌کند.
4- رعایت برادری دینی در مصرف آب
ما به این آیه معتقد هستیم یا نه؟ «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَة» (حجرات/ 10) آیه قرآن است، همه‌ی مسلمان‌ها برادرند، من اگر شما را برادر بدانم، بدانم اینجا که آب زیاد مصرف شد، یک منطقه آبش کم می‌شود. من آب زیاد مصرف می‌کنم، یک منطقه کمبود آب دارد، مسئله‌ی مهمی است.
راجع به آب و راجع به هر چیزی، بنزین، گازوئیل، خوراک، لباس، دارو، درمان، کاغذ. من از معاون وزیر آموزش و پرورش شنیدم، معاون وزیر قبل، که بعضی کشورها که تولید کاغذ می‌کنند و به دنیا می‌فروشند، خودشان یک کتاب آموزش و پرورش را نُه بار می‌خوانند، یعنی امسال این بچه می‌خواند، سال دیگر یک بچه دیگر، سال دیگر یک بچه دیگر، با اینکه تولید کاغذ می‌کند، خودش صرفه‌جویی می‌کند، ما که کاغذ می‌خریم. یک نامه‌ای که مثلاً می‌شود با یک همچین نامه‌ای نوشت، چرا نامه‌ی بزرگ؟!
امیرالمؤمنین فرمود: «قلمتان را تیز کنید، سطرها را کنار هم بنویسید، … بیت‌المال تحمل این همه ضرر را ندارد.» (وسائل الشيعة، ج‏ 17، ص 404)
ما خیلی گرفتار اسراف هستیم. هم بد مصرف می‌کنیم، هم کج مصرف می‌کنیم، هم مصرف خودمان را گناه نمی‌دانیم. ما وقتی که می‌گوییم گناه، مثل اینکه یک کسی دزدی کرده می‌گوییم گناه است، اختلاس گناه است. اختلاس یعنی چه؟ یعنی مال را از این بانک به نفع خودت کشیدی بیرون، خب آب را هم از این لوله به نفع خودت بیرون می‌کشی. این اختلاس است دیگر. اختلاس که فقط مال نیست. بد مصرف کردن اسراف است. گفتند دم غروب مطالعه نکن، دم غروب نور برای مطالعه کم است. شما اگر دم غروب با زور مطالعه کردی، اسراف کردی. این چشم امانت است، امانت را باید خوب نگه داری، آب امانت است، خاک امانت است. همه چیز امانت است، بچه‌های دست ما امانت است. تفریحمان به این است که بیخود گاز بدهیم، بیخود ترمز کنیم، مردم نگاهمان کنند. که چی؟!
راجع به آب، بگو آقا پولش را می‌دهم. خب پولش را بدهی حلال می‌شود؟ با الفاظ که حلال و حرام نمی‌شود که. من این را در تلویزیون یک وقتی گفتم، یک کسی جگر خرید، برید، به سیخ کشید، روی آتش گذاشت، شروع کرد به باد دادن، گربه‌ها جمع شدند. یک مرتبه به گربه‌ها گفت: بلال است، بلال است! یعنی جگر نیست. حالا اگر به جگر بلال گفتی بلال، گربه‌ها می‌روند.
می‌گوییم آقا حلقه‌ی طلا بر مرد حرام است، نماز هم باطل است. می‌گوید: نامزدی است، نامزدی است!! یعنی با تغییر اسم که عوض نمی‌شود که.
5- خطر اسراف در مهمانی‌ها و پذیرایی‌ها
یا اسراف، چرا باید غذا این‌قدر بماند؟ غذا مانده برای چی بخورند الآن؟ می‌گوید خب حالا یک بار می‌بینی کم می‌آید، خب یک بار هم می‌بینی زیاد می‎آید، از آن طرفش هم بگو، می‌ترسم کم بیاید، خب می‌ترسم زیاد بیاید، آن هم ترس دارد. یک وقت یک کسی به من گفت: انگشترت را به من بده، گفتم: چرا؟ گفت: می‌خواهم نگاهش کنم بگویم این را آقای قرائتی به من یادگاری داده است. گفتم: تو اگر می‌خواهی یاد من بیفتی، به تو نمی‌دهم تا دیدی نیست، بگو قرائتی هم انگشتر را نداد، تو که می‌خواهی یاد من باشی، همان‌طور که نگاهش می‌کنی یاد من؟! شما می‌گویی می‌ترسم کم بیاید، از آن طرف بگو می‌ترسم زیاد بیاید. آن هم یک ترس است.
به هر حال کشور ما و مردم ما خیلی اسراف می‌کنند، خیلی اسراف می‌کنند. دوش گرفتن را سفارش شده بیش از پنج دقیقه نباشد. پنج دقیقه هم زیاد است. گیاه درست می‌کنیم، ببینید چه گیاهی نیاز به آبش کمتر است، از آن گیاه استفاده کنید. لوله‌های آب گرم را عایق‌بندی کنید. آخه ما الآن زمستان شیر آب را باز می‌کنیم صبر می‌کنیم تا بیاید تا آب داغ بشود، اگر لوله‌ها عایق‌بندی بشود، دیگر لازم نیست کلی آب مصرف بشود تا به آب داغ برسیم. شیر بستن را به کودکان هم یاد بدهیم. اصلاً همه‌ی کارها را باید به بچه‌ها یاد داد. کارهای خوب را باید به بچه‌ها یاد داد. حدیث داریم پول می‌خواهی به فقیر بدهی، خودت به فقیر نده، به بچه‌ات بده بگو تو بده به فقیر، که این هم.
در مراسم انتخابات دیدند یک زنی دو، سه تا بچه آورده است، گفت: بچه‌هایم را آوردم ببینند، یاد بگیرند.
یک تاجری بود وقتی می‌خواست خمس و سهم امام بده، بچه‌هایش را هم می‌برد خانه‌ی آیت الله، می‌گفت: آقا این‌ها بچه‌های من هستند، من وقتی می‌خواهم خمس به شما بدهم، می‌آورم ببینند که من خمس دادم که این‌ها هم یاد بگیرند.
می‌خواهی افطاری بدهی، به بچه‌ات بگو من غذا تهیه می‌کنم تو همشاگردی‌هایت را دعوت کن، افطاری را تو بده. یاد بده که بچه‌ی شما هم افطاری بدهد، بچه‌ی شما هم به فقرا کمک کند، بچه‌ی شما هم خمس بدهد، شیر آب را یادش بده، ببند شیر آب را.
به هر حال اسراف گناه کبیره است و ما هم مرتکب این گناه می‌شویم، با کمال تأسف. این برای این قسمت.
6- هستی، امانت خدا در دست بشر
خدا هستی را آفریده و چیزهایی را که خدا در اختیار ما قرار داده، امانت است، اسراف یعنی خیانت به امانت. من چون هر چیزی. می‌توانم در گوش خودم بزنم؟ نه؛ صورت شما امانت است، دست شما امانت است، بد استفاده کردن نوعی خیانت است.
بالاترین اسراف، اسراف عمر است. الآن تابستان حوزه و دانشگاه تعطیل است، آموزش و پرورش تعطیل است. خب هوا داغ است، باید مراعات کرد، این اصلش درست است، اما هیچ نباید مطالعه کرد؟ یعنی هوا که داغ است سه ماه تابستان، صبح ساعت پنج و شش و هفت و هشت هم نمی‌شود مطالعه کرد؟ تابستان هم از دو، سه ساعت به ظهر داغ می‌شود تا چهار و پنج بعد از ظهر، کسی اگر اهل مطالعه باشد که می‌تواند کار کند. افرادی بودند در زندان کتاب نوشتند. افرادی بودند در تابستان مطالعه کردند. از پاره وقت‌ها، عمرمان را تلف می‌کنیم، اسراف عمر: «قُلْ إِنَّ الْخاسِرينَ الَّذينَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ» (زمر/ 15) قرآن می‌گوید خاسر، زیانکار واقعی کسی است که دارد عمرش را، جوانی‌اش را از دست می‌دهد.
در کدام خانه یک ساک لباس زیادی نیست؟ شاید پیدا نکنی. هر خانواده‌ای یک ساک لباس زیادی دارد، حالا بعضی‌ها که چمدان لباس زیادی دارند، ما خانه‌ی فقیرها را می‌گوییم. شما حساب کن چند میلیون، چند صد هزار تا خانه در ایران هست، هر خانه‌ای یک ساک لباس، چند تا قطار لباس زیادی ما داریم؟ در مقابلش آدم داریم که برای لباس گیر است.
یک حدیث دیدم، حدیث قشنگی است. «إِصْلَاحُ الْمَالِ مِنَ الْإِيمَانِ.» (الكافي، چاپ الإسلامية، ج ‏5، ص 87). عجب حدیث قشنگی است. «إِصْلَاحُ الْمَالِ مِنَ الْإِيمَانِ.» یعنی اگر شما ایمان داری، مالت را تعمیر کن، چرا دور می‌اندازی، اسقاطی. چرا اسقاطی؟ «إِصْلَاحُ الْمَالِ مِنَ الْإِيمَانِ.» چرا از رده خارجش می‌کنی؟ خانه را بازسازی کن، چرا از بُن تخریب می‌کنی؟ خانه‌ای که قابل استفاده هست.
بعضی‌ها خیلی مواظب بودند. خدمت یکی از علمای بزرگ نود ساله نشسته بودم، در هواپیما. میوه آوردند، از آن میوه‌هایی که در هواپیما به همه می‌دهند، خیاری بود و نمی‌دانم یک چاقو. من کنارش نشستم دیدم این با چاقو خیار را پوست کند خورد، بعد این چاقو را در کیسه‌اش گذاشت. من خندیدم گفتم: آقا شما چاقو را در کیسه ات گذاشتی؟ گفت: بله. گفتم: چرا؟ چاقو یک بار مصرف است، گفت: یک بار مصرف یعنی چی؟ این را من می‌برم دو تا، سه تا خیار دیگر هم خانه با آن پوست می‌کنم، یک بار مصرف یعنی چه؟ یک بار مصرف مال چیزی است که میکروبی بشود، آلوده بشود، بهداشتی نباشد، خب یک بار مصرف، اما این چاقو که همان‌طور که این خیار را پوست کند، یک خیار دیگر را هم می‌تواند پوست بکند، انتقال میکروب که نیست. من همین طور ماندم که چه جوری این‌ها صرفه‌جویی می‌کنند و چه جوری کشتی نفت را در دریا می‌فروشند می‌خورند، یعنی چه دزدی‌هایی می‌شود، از آن طرف چه آدم‌هایی چه‌قدر دقت می‌کنند.
جیره‌بندی را قرآن به ما گفته حضرت یوسف، شاه مصر یک خوابی دید، خوابش را گفتند یوسف می‌تواند تعبیر کند، تعبیر که کرد، گفت: بله، تعبیر خواب شما این است. گفت: حالا باید چه کرد؟ گفت: باید گندم را ذخیره کنید، شما امسال هر چه گندم هست، آن مقداری که واجب است بخورید، بخورید، باقی‌اش را ذخیره کنید، آن هم در خوشه‌ی خودش ذخیره کنید، در آن زمان‌ها سیلو نبوده است. از این معلوم می‌شود که وجود گندم در خوشه باعث حفظ خوشه است. گفت: هفت سال ذخیره کنید.
جیره‌بندی آب در قرآن آمده است. حضرت صالح به مردم گفت: این آبی که می‌آید یک روز مال شما، یک روز مال شتر، یعنی قسمت کرد. یعنی جیره‌بندی گندم در قرآن آمده است، جیره‌بندی آب در قرآن آمده است.
بعضی فقرا هم اسراف می‌کنند. فکر نکنید اسراف مال پولدارها است، هم روایت داریم، هم با چشم‌هایمان می‌بینیم: «رُبَّ فَقِيرٍ أَسْرَفُ مِنْ غَنِيٍ» (الكافي، چاپ الإسلامية، ج ‏3، ص 562) فقیر است، ولی اسرافش از غنی بیشتر است، وضع مالی‌اش خیلی بد است، ولی سیگار می‌کشد، خب سیگار اسراف است، بارها من این را گفته‌ام، ولی باز هم باید بگویم: هر کس می‌خواهد سیگار بکشد، پول آتش بزند؟ چرا؟ چون اگر پولت را آتش بزنی، پولت از بین رفته، ولی اگر این پول را سیگار خریدی، سیگار کشیدی، هم پولت از بین رفته، هم ریه‌ات، ریه‌ی خودت را از دست می‌دهی. گاهی افراد فقیر هم هستند، در زندگی‌شان به شانزده تا بانک، یک کسی می‌گفت از همه‌ی بانک‌ها وام گرفته‌ام جز بانک خون، خب بانک خون هم، خون می‌گیرد. «رُبَّ فَقِيرٍ أَسْرَفُ مِنْ غَنِيٍ».
کجا مصرف کنیم؟
از آن طرف روایت گفته اگر می‌خواهی ببینی پولت برکت دارد، اگر پول اینجا مصرف شد، پول مبارکی است. کجا؟:
1- «خَيْرُ الْأَمْوَالِ مَا أَعَانَ عَلَى الْمَكَارِمِ.» (عيون الحكم و المواعظ، ليثي، ص 238):
بهترین مال این است که کمالات را در تو زنده کند. پول بدهی برای تحصیل، برای کتاب، برای مجله‌ی مفید، یعنی پولی که دادی یک چیزی گیرت بیاید، کمال گیرت بیاید، اگر پول خرج کمال کردی.
خیلی‌ها هستند تابستان خیاطی یاد می‌گیرند، گلدوزی یاد می‌گیرند، نقاشی یاد می‌گیرند، یک کتابی، یک درسی، شنا یاد می‌گیرند، این پول، پول ارزش است، «خَيْرُ الْأَمْوَالِ مَا أَعَانَ عَلَى الْمَكَارِمِ.» حدیث است.
2- «أَفْضَلُ الْمَالِ مَا قَضَيْتَ بِهِ الْحُقُوقَ.» (عيون الحكم و المواعظ، ليثي، ص 122):
بهترین مال، مالی است که حق مردم را بدهی. از این پولی که ذخیره کردی حق مردم، حق همسایه، حق فقراء، خمس، زکات. «أَنفع الْمَالِ مَا قُضِيَ بِهِ الْحَقوق». این پول‌هایی است که مصرفش به جا است.
7- ترویج فرهنگ دوچرخه‌سواری در حمل و نقل شهری
توازن بین دخل و خرج مهم است، تولید چه قدر است، مصرف چه قدر است. این فرهنگ دوچرخه‌سواری را، گاهی هم مسئولین اقدام می‌کنند ولی پشتش را نمی‌گیرند، یا پشتش را کم می‌گیرند، کم می‌گیرند، ولی مثلاً فرهنگ دوچرخه. لاأقل خیابان‌هایی که، بعضی از خیابان‌ها سربالایی است، طولانی است، خب یک مشکلاتی دارد، اما گاهی وقت‌ها از یک خیابان مثلاً یک خیابان جلوتر است، خب با دوچرخه می‌شود رفت. این زنده کردن فرهنگ دوچرخه‌سواری، این صرفه‌جویی خوبی است.
اگر دوچرخه‌سواری راه بیفتد، پنج تا از مشکلات مملکت حل می‌شود:
مشکل نرخ ماشین، مشکل ترافیک، مشکل دود و دم و محیط زیست، این‌ها همه حل می‌شود. هوای سالم، مشکل ورزش، ما وقتی می‌خواهیم جوان‌هایمان ورزش کنند، میلیاردها باید خرج کنیم برای زمین و فلان، خب بعضی ورزش‌ها این طوری است ولی ورزش عمومی، راه رفتن. حدیث داریم بهترین دوای مریض‌ها راه رفتن است: «خَيْرُ مَا تَدَاوَيْتُمْ بِهِ الْمَشِي‏» (بحارالأنوار، ج 59، ص 128) حدیث است، یعنی بهترین دوای شما این است که قدم بزنی. اصلاً عبادت‌های ما روی ورزش است، مثلاً نمی‌گوید هر کلمه‌ای که یاد گرفتی چه‌قدر ثواب دارد، می‌گوید هر قدمی که برای تحصیل برداشتی، نمی‌گوید هر نگاهی که توی صورت عمه کردی چه قدر ثواب دارد، می‌گوید هر قدمی که برای صله‌ی رحم برداشتی. هر قدمی که برای جماعت، هر قدمی که برای صله‎ی رحم، هر قدمی که برای تحصیل، اصلاً ثواب‌ها را برده روی قدم زدن. عنایت دارد یعنی مسئله‌ی ورزش.
اگر فرهنگ دوچرخه‌سواری راه بیفتد، مشکل هوا حل می‌شود، مشکل ترافیک حل می‌شود، مشکل نرخ ماشین حل می‌شود، خیلی چیزها حل می‌شود، مشکل ورزش حل می‌شود.
ما متأسفانه این سبک زندگی هم که مقام معظم رهبری فرمود سبک زندگی یعنی سادگی. منتها چیز خوب خوردن اسراف نیست هان. یک کسی آمد خدمت امام، خرمای خوبی بود، برای امام خواست امام را نصیحت کند، گفت: «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ النَّعيمِ» (تکاثر/ 8)، آیه قرآن است، ترجمه‌اش این است: روز قیامت باید جواب نعمت‌ها را بدهید. امام فرمود: خدا روز قیامت ما را زنده می‌کند که بگوید چرا خرما خوردی؟! خرما خوردی خدمت مادی است، آن نعیمی که قرآن گفته روز قیامت می‌پرسد به چه کسی رأی دادی؟ پشت سر چه کسی رفتی؟ رهبرت چه کسی بود؟ خط فکری‌ات را از چه کسی گرفتی؟ الگوی تو شرق بود یا غرب؟ نه الگوی تو این است که خرما خوردی یا نخوردی؟ این مسئله مهم است.
حدیث داریم «المالُ وبالٌ على صاحِبِه إلّا ما قدَّمَ مِنه‏» (غرر الحكم و درر الكلم‏، ص 108)
اگر صرفه‌جویی کنی، فقیر نمی‌مانی. داریم در روایات که هر جا می‌بینید فقیری هست، کنارش یک آدم دو پرس خورده، فقیری را نمی‌بیند مگر اینکه کنارش یک پرخور هست.
چه اسراف‌هایی در کشور ما می‌شود. چند ماه پیش بود، یک برنامه‌ای تلویزیون نشان داد که جوجه‌های یک روزه را، همه را با تراکتور زیر خاک کردند، من این صحنه را دیدم، و نمردم و دیدم بعد از یکی دو ماه بحث گوشت مرغ مسئله شد که مسئولین کشوری هم نتوانستند، مسئولین نظام هم نتوانستند حل کنند. یعنی در نظامی که جوجه‌ی یک روزه‌اش را زیر تراکتور دفن می‌کنند، بعد از چند روزش می‌نشینند در صف تخم مرغ می‌ایستند، این‌ها انتقام است، یکی از لقب‌های خدا «ذُو انْتِقام‏ (مائده/ 95) است. در قرآن گفته ما انتقام می‌گیریم فکر نکن حالا. بله.
قهقهه‌های بلند، حدیث داریم که اگر یک جا رفتید قهقهه کردید فوری بگویید خدایا مرا ببخش، قهقهه نه، خنده طوری نیست، تبسم طوری نیست، اما بد مستی، خنده‌های تند عقوبت دارد، چون یک عده دارند غصه می‌خورند. به ما گفته‌اند در تشییع جنازه خنده‌ات هم گرفت خودت را نگه دار، خب یک عده مصیبت‌زده هستند، در بین مصیبت‌زده‌ها چرا بخندیم؟ یک عده ندارند بخورند. حدیث داریم اگر میوه نوبر است، به بچه‌ات نده در کوچه بخورد، چون بچه‌های همسایه میوه را می‌بینند، به مادرشان می‌گویند میوه می‌خواهیم. اصلاً علتی که به مسکین، مسکین می‌گویند، چون مسکین از مسکن است، مسکن یعنی خانه، مسکین کسی است که پول ندارد برود بیرون، در خانه می‌نشیند، می‌گوید بروم بیرون بچه‌ام می‌گوید موز می‌خواهم، بروم بیرون بچه‌ام می‌گوید بستنی می‌خواهم، من هم که ندارم، من بروم آنجا مهمانی، من هم باید یک مهمانی بدهم، من که نمی‌توانم مهمانی بدهم، پس نمی‌روم این را مسکین می‌گویند، یعنی رفته در مسکنش نشسته به خاطر اینکه پول ندارد. مسکین «مَن أسکَنَهُ فَقرُه» فقرش او را زمین‌گیر کرده، ما می‌گوییم زمین‌گیر.
«إِنَّ خَيْرَ الْمَالِ مَا أَوْرَثَكَ ذُخْراً وَ ذِكْراً وَ أَكْسَبَكَ حَمْداً وَ أَجْراً.» (عيون الحكم و المواعظ، ليثي، ص 153) می‌گوید پولت را می‌خواهی خرج کنی چرا اسراف می‌کنی؟ ما یک کاری یک وقت آرایشگاهی رفته بودیم، این آرایشگاهی یک قیچی دست گرفت یک مو می‌زد، بعد همین‌طور الکی به هم می‌زد، باز می‌آمد یک مو می‌زد، به او گفتم: آقا یک مو اینجا زدی، باز چرا الکی می‌جنبانی؟ گفت: آخر باید فضا‌سازی کنم، یعنی یک عده. یعنی از یک قیچی گرفته تا.
اگر مسئله‌ی قناعت و مسئله‌ی زهد و مسئله‌ی ساده‌زیستی و مسئله‌ی صرفه‌جویی در همه چیز، در آب، در نان. شهردار هر منطقه بیاید نانوایی که خوب نان می‌پزد تشویقش کند، الآن نانوا خوب بپزد یا بد بپزد، فرقی نمی‌کند، کسی از آن‌ها تفقدی نمی‌کند. باید ما الگوهای مصرفمان را نشان بدهیم که چه‌طور با پول کم، زندگی راحت‌تری می‌شود انجام داد.
امیدوارم به خصوص در این تابستان، عرض کنم به حضور شما که در مصرف آب و در مصرف عمر تابستانی و در همه چیزی صرفه‌جویی کنیم تا قهر خدا ما را نگیرد و تا دیگران گرفتار کمبود نشوند.

«و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»


«سؤالات مسابقه»

1- آیه 18 سوره مؤمنون به چه امری اشاره دارد؟
1) نزول باران به اندازه
2) ذخیره‌سازی آب در زمین
3) هر دو مورد
2- آیه 52 سوره هود، به کدام یک از آثار توبه و استغفار اشاره دارد؟
1) دوری از آتش دوزخ
2) ورود در بهشت الهی
3) نزول باران از آسمان
3- در فرهنگ اسلامی،‌حکم اسراف در مصرف چیست؟
1) گناه کبیره
2) گناه صغیره
3) مکروه
4- آیه 9 سوره انبیاء، به هلاکت کدوم یک از گروه‌ها تأکید دارد؟
1) منافقان
2) مسرفان
3) مشرکان
5- آیه 15 سوره زمر، به کدام یک از اقسام اسراف اشاره دارد؟
1) اسراف در عمر
2) اسراف در مال
3) اسراف در انفاق

]]>
https://gharaati.ir/%d8%ae%d8%b7%d8%b1-%d8%a7%d8%b3%d8%b1%d8%a7%d9%81-%d8%af%d8%b1-%d9%85%d8%b5%d8%b1%d9%81/feed/ 0