موضوع: عفاف و حجاب، از منظر عقل و وحی
تاریخ پخش: 20/02/1403
عناوین:
1- پاسخگویی حضرت معصومه سلاماللهعلیها به سؤالات مردم
2- جلوهگری و خودنمایی، از مظاهر جاهلیت
3- زینتطلبی، ویژگی طبیعی زنان، اما در جای خود
4- کنترل نگاه مردان و پوشش زنان، برای سلامت جامعه
5- توجه به باطن، بیش از توجه به ظاهر
6- جلوهگری در جامعه، بستر فاصله طبقاتی
7- جلوهگری در جامعه، بستر تضعیف خانواده
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بحثی که عزیزان پای تلویزیون گوش میدهند، در آستانهی تولّد حضرت معصومه سلاماللهعلیها هست و قم و حوزهی علمیهی قم و موضوع بحث من عفاف و حجاب است، با دلیل منطقی، غیر از قرآن که دستور داده و روایات، غیر از قرآن، یعنی حتّی اگر مسلمان هم نباشیم، خودمانی بنشینیم صحبت کنیم.
1- پاسخگویی حضرت معصومه سلاماللهعلیها به سؤالات مردم
اما راجع به حضرت معصومه سلاماللهعلیها، چون شما دانشجو هستید، این خاطره را برایتان میگویم. مردم سؤالات زیادی، علمی جمع کردند. آمدند مدینه خدمت امام هفتم موسی بن جعفر علیه السلام. در را زدند. حضرت معصومه سلاماللهعلیها توی خانه بود، پدرش امام کاظم علیهالسلام توی خانه نبود. گفتند: «ما از فلان منطقه، راه دور آمدیم، سؤالات زیاد علمی داریم، میخواهیم امام کاظم جواب بدهد»، حضرت معصومه فرمود: «خودم جواب میدهم»، «یک دختر توی خانه؟! سؤالی که امام باید امام جواب بدهد، تو دختر جواب میدهی؟!»، گفت: «خب بله». اینها به هم نگاه کردند بدهیم نامه را، ندهیم، گفتند بدهیم، چی میشود. نامه را دادند و حضرت معصومه سلاماللهعلیها یک مدّتی رفت، تند تند جواب اینها را نوشت و گفت: «آقا این جواب شما این هست». ولی اینها شک داشتند واقعاً جواب درست هست یا نه، یک دختر توی خانه بتواند سؤال علمی جواب بدهد؟! دلشان چرکی بود. در راه برگشت امام کاظم علیهالسلام را توی کوچه دیدند، گفتند: «آقا خوب شد شما را در کوچه دیدیم، ما مثلاً از منطقهی قم آمدیم مثلاً، سؤالات زیاد علمی داشتیم. دختر شما گفت من جواب میدهم، جواب داد.»، گفت: «جواب داد؟»، گفت: «بله»، گفت: «بده ببینم» امام کاظم توی کوچه، تند تند ورقهها را دید، جوابهای حضرت معصومه را دید، بعد امام کاظم علیهالسلام این را گفت: «فِدَاهَا أَبُوهَا»، یعنی فدای این دختر، پدرش، یعنی پدرت قربات برود که دختر توی خانه اینقدر دانشمند باشد، ««فِدَاهَا أَبُوهَا»، یعنی فدای تو باشد پدر شما.
در روایات داریم دورهی آخرالزمان مرکز نشر اسلام قم هست. الآن از حدود صد کشور ما طلبه در قم داریم، صد کشور. رمضان امسال من مشهد بودم. مشهد، خب عید نوروز و رمضان توی هم افتاده بود. دید و بازدیدها، حوزههای علمیه و دانشگاهه ایرانی را تعطیل کرده بودند، ولی طلبههای خارجی جا ندارند، آنها که عید نوروز ندارند، فلذا آنها تعطیل نبودند، ما برای اینها کلاس گذاشتیم. حدود دویست، سیصد تا خانم، از هند و پاکستان و نیجریه و آفریقا و عراق و سوریه و، یک دویست تا خانم از کشورهای مختلف بودند، ما برای این دویست تا خانم صحبت کردیم. اینها یک دوره که میآیند، سه چهار سال ایرانند. دو سال اوّل فارسی یاد میگیرند. من شروع کردم آیهای را تفسیر کردن، گفتم: «شما فکر کنید، اگر از این آیه یک چیز نویی گیرتان آمد»، من باور نمیکردم مثلاً حالا من این آیه گفتم، ممکن است او هم بگوید یک نکته را هم من فهمیدم، این نکته را هم من اضافه کنم. ایشان بلند شد گفت: «من هشت تا حرف زدم»، گفتم: «هشت تا حرف روی حرف من زدی؟»، گفت: «بله»، گفتم: «بگو ببینم چی گفتی؟»، دیدم درست فهمیده، یک چیزهایی که دختر پاکستانی فهمیده، من نفهمیدم. یک روز دیگر یک دختر افغانی بلند شد، گفت: «من بیست و چهار تا نکته از این آیه درآوردم». بیست و چهار نکته! قرآن مثل چاه هست، هی باید سطل آب را انداخت، آبش را کشید. «استنطقوا القرآن»، یعنی هی قرآن را به نطق بکشید. خیلی بهتم زد. بعد گفتم: «ببینید، این از آن طرف دنیا بلند شده آمده، از آفریقا بلند شده آمده اینجا، فارسی یاد گرفته، با قرآن هم آشنا شده، آن وقت ما در خواندن یک نماز سنگینیم، «وَ إِنَّها لَکَبیرَهٌ إِلاَّ عَلَى الْخاشِعینَ» (بقره/ 45). خیلی خوشحال شدم، خدمات جامعه المصطفی بود. حدیث داریم دورهی آخرالزمان، اسلام از قم پخش خواهد شد. ستایش شده از حوزههای علمیه و اینها.
من چون حضرت معصومه سلاماللهعلیها دختر هست و روز دختر هم مثل اینکه همان روز هست؟ بله، هم روز دختر هست و اینها. اوّل اینکه تربیت یک دختر، مساوی هست با چند تا پسر، این را داشته باشید. من بچّههایم همه دخترند، همه شوهر کردند رفتند. یک بار یادم نمیآید در عمرم گفتم خدایا یک پسر به من بده. امام سجّاد علیهالسلام وقتی بچّهدار میشد، نمیپرسید پسر هست یا دختر، میپرسید: «سالم هست یا مریض؟»، میگفتند: «سالم هست»، میگفت: «الحمدلله». فرق نمیکند، دختر و پسر فرق نمیکند. یک بار یک کسی دلش برای من سوخت. تا من را دید زد توی سینهاش، گفت: «الهی، الهی به حقّ محمّد و آل محمّد خدا یک جفت پسرت بدهد»، من هم گفتم: «الهی، خدا به حقّ محمّد و آل محمّد خدا یک جو عقلت بدهد». کی گفت پسر بهتره؟ به چه دلیل پسر بهتره؟ روز دختر مبارک باشد.
2- جلوهگری و خودنمایی، از مظاهر جاهلیت
من میخواهم راجع به «تَبَرُّج» صحبت کنم. «تَبَرُّج» در قرآن آمده، «تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الْـ»؟ «الْأُولى» (احزاب/ 33). «تَبَرُّج» از همین «بُرج» هست، برج را در ساختمان میگوییم برج، برج به ساختمانی میگوید که در همهی ساختمانها میگوید به من نگاه کنید، هی چشمک میزند. ساختمانهایی که دل افراد را جذب میکند به آن ساختمانها میگویند؟، کمک کنید، برج، هر زنی و هر دختری که خودش را مطرح کند، اسلام گفته میخواهی مطرح کنی، برای شوهرت مطرح کن یک، هر کس هم خرجت را داد مطرح کن، بیاید با شما ازدواج کند، خانه ماشین، تلفن، اگر همهی امکانات را جور کرد، حالا نگاه کند. شما میگویی نه، من حراجم، مفت بیاید ببینید. «تَبَرُّج» یعنی خودنمایی، جلوهگرایی.
راجع به «تَبَرُّج» من دیشب یک چیزهایی را نوشتم، برایتان بگویم.
1- خیلیها رضای خدا پهلویشان مهم نیست. قبل از هر چیزی چرا حجاب و حیا و عفاف و اینها؟ خدا گفته، خدا گفته. خدا اونی را که خلق کرده میداند چه کرده. یک وقت اتریش یک همهپرسی کرده بودند که مشکل شما چیه؟، مهمترین مشکل را که میگفتند، زن میگفت: «من نمیدانم شوهرم خانه میآید، یا نمیآید و اگر میآید چه ساعتی میآید، صبح تا حالا با چه کسی بوده؟ نظام خانوادهی ما گسسته.» به مرد هم میگفتند مشکل شما چیه؟ میگفت: «والّا زنم رفته بیرون، نمیدانم چه زمانی میآید؟ با چه کسی بود؟ کجا رفتند؟ کجا آمدند؟» نظام خانواده پاره شده، این تمدّنشان است.
یک سؤال میکنم، شما جواب بدهید؟ افطاری خوشمزهتر هست، یا ناهار؟ افطاری، با هم بگویید: «افطاری». چرا؟ برای اینکه خودت را نگه داشتی، یک مدّتی نخوردی، حالا افطاری را با …. کسی که هی آن خانم را دید نگاه نکرد، آن خانم را دید نگاه نکرد، آن خانم را دید نگاه نکرد، هی هر چی دید نگاه نکرد، آن وقت شب خانمش را میبیند، خانمش ولو نمرهاش چهارده باشد، نمرهی بیست هست، چون صبح تا حالا کسی را ندیده، همین، زنده باد همین، نمرهی بیست هست. اما اگر یک کسی رسید هر چی خورد، یک خورده بادام خورد، یک خورده تخمه خورد، یک لقمه خورد، هر چی رسید یک لقمه خورد، این دیگر وقتی سفره چیدند، بس که پرخوری کرده، دیگر اشتهای لازم را ندارد. هیچ کسی را نبینید جز همسرتان، تا همسرتان پهلویتان مزه کند. کسی که هر کسی را دید و با هر کسی بستنی خورد و دست داد و عکس فرستاد و شعر گفت و مقاله خواند و اِساِماِس داد و این هی ور میرود به این و آن، لذّتی که باید از همسرش ببرد نمیبرد.
3- زینتطلبی، ویژگی طبیعی زنان، اما در جای خود
زن زینتطلب است، «أَ وَ مَنْ یُنَشَّؤُا فِی الْحِلْیَهِ» (زخرف/ 18)، آیهی قرآن هست، یعنی زن وجودش در طلا و زیباییست، اما برای چه کسی؟، «تَبَرُّج»، خودمان را، «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیَّهِ الْأُولى» (احزاب/ 33)، میگوید «تَبَرُّج» از جهل است. ارزش شما به کمال است. کسی که باطن ندارد، اینکه هیچ وقت، بوعلی سینا وقتی میخواهد بیاید بیرون، خودش را آرایش نمیکند، چون او علمش همه را جذب کرده. کسانی به خودشان ور میروند و هی خودشان را عرضه میکنند که کمالشان کمرنگ بشود، کمالات دیگر، یا کم دارند، یا ندارند، آن وقت خودش را با … ساختمانش را یک جور میسازد که …، کمال درونی ندارد، با آجرها و سنگ مرمر خودش را نشان میدهد. اصولاً امام کاظم علیهالسلام فرمود: هر کس خودش را نشان میدهد، یک کمبودی دارد. از راه حق آن کمبود جبران نشده، از راه باطل میخواهد جبران کند. چرا من دارم اینطوری صحبت میکنم، میبینم کسی نگاه نمیکند، بعد برمیدارم مثلاً یک خورده عمّامهام را جلوی سرم میگذارم، همچینی میگذارم، چرا؟ میخواهم مردم به من نگاه کنند، کمبود دارد، کمبود اینکه میخواهد دلها را ببرد و دلبر معنوی هم، هم میخواهد دلها را جذب کند، هم راه جذب؟ کمک کنید، «ندارد»، آن وقت با راههای عطسه و سرفه و موبایل و شعر و …
کمال زن به چیست؟ صلواتی بفرستید. «اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم». «تَبَرُّج». یک بحثی را من قدیم داشتم، توی تلویزیون هم پخش شده، منتها حالا تلویزیون الآن چهل و چند سال هست حرف میزنیم، بعضی حرفها ممکن است تکراری باشد، ولی حرف تکراری هست منطق خوبی دارد. بعضیها میگویند: «تو نگاه نکن، من بیحجابم، تو نگاه نکن، چه کار به من داری؟!»، این را پریشب یک نواری برای من آوردند، دیدم که یک کسی جواب داده این را، تو نگاه نکن. مثل اینکه ما بوق میزنیم، میگوییم تو گوشهایت را بگیر، یا سیگار میکشم، اتاق پر از دود میشود، میگویم: «تو دماغت را بگیر.» این نمیشود که تو …،
4- کنترل نگاه مردان و پوشش زنان، برای سلامت جامعه
هر دو، هم باید او کنترل کند، هم باید او نگاه نکند. «قُلْ لِلْمُؤْمِنینَ یَغُضُّوا» (نور/ 30)، «قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ یَغْضُضْنَ» (نور/ 31)، ولی چشمت را نگاه کردی خیره نشو، یعنی من باید جوری اینجا صحبت کنم که اگر بیرون رفتم، به من گفتند: «دختر فلانی پای سخنرانیات بود»، بگویم: «والّا، شکل ایشان در ذهن من نیست». کسی را زیر نظر نگیرید، عمومی نگاه کنید، به شرطی که روی یک خانم تنهایی نگاه نکنید، جمعاً، مثل اینکه آدم نگاه میکند به درختهای جنگل، به گلهای گلستان، ولی اینکه با یک نفر، تنهایی، خصوصی زُل بزنی، نگاه کردنِ، ادامهی نگاه ممنوع. بگذار کسی شما را نبیند. اگر شما به حرام رسیدی، نگاه نکردی، به خدا بگویی: «خدایا حرام پیش آمد، من رفتم …، تو از حلال قسمت من کن، یک مورد مورد قبول من را».
«تَبَرُّج»، جلوهگری، اوّل اینکه این بیخ ندارد. تا کجا؟ مثلاً چند تا لباس؟ چند تا رنگ؟ چند رقم کفش؟ چند تا بند کفش؟ نهایت ندارد، آخر یک وقت میگویند: «آقا، دو تا مهمان داریم، سه تا مهمان داریم، ده تا مهمان داریم»، یک وقت میگویند: «آقا، در خانه باز باشد، هر که آمد آمد»، هر که آمد بالأخره بیخ ندارد، آخر ندارد، «تَبَرُّج» نهایت ندارد، این خطر «تَبَرُّج» است. مثل آب دریا، آب دریا را بخوری، تشنگیات برطرف نمیشود، بیشتر شور میشود.
خب، مسئلهی دوّم، «تَبَرُّج» هزینه دارد. کسی با لباس ساده میرود بیرون، لباس ساده ارزانتر است، کسی که میخواهد خودش را مطرح کند، هر رنگ لباسش یک جوری، خرج دارد، هزینه دارد، این هزینه را از کجا پیدا کند؟ راه درآمد هزینه؟ دست به هر کاری ممکن است بزند.
– وقت میبرد. «تَبَرُّج» وقت میبرد، یک خانمی که خودش را آرایش میکند، چند دقیقه راست آینه باید بایستد، خودش را درست کند، تا بیاید بیرون؟ هم هزینهبر است، هم زمانکُش هست، زمانبر هست.
آرایشگاهی آمد ریشهای حضرت علی علیهالسلام را درست کند، لبها تکان میخورد. این آرایشگاهی گفت: «آقا، لبت را نگه دار، موی روی لب را قیچی کنم»، فرمود: «لبم را نگه میدارم، ولی یک «سُبْحَانَ اللَّه» عقب میافتم هان!»، یعنی من اینقدر وقت ندارم که وقتم را صرف ریش و سبیلم کنم. هزینه میبرد، پول میخواهد، پولش را از کجا میخواهد بیاورد؟ از حلال، یا حرام؟ چهقدر زمان میبرد؟
5- توجه به باطن، بیش از توجه به ظاهر
«تَبَرُّج» سیر کمالات را به سمت ظواهر میبرد. عوض اینکه یک کتاب را ببیند چیه، جلد کتاب را نگاه میکند. ساختمان طبیعی زود تمام میشود، ولی وقتی ساختمان دکورسازی شد، چند برابر خرجش هست. سفتکاری که شد میگویند تازه نصفه خرجش هست، آن گچبریها و زیباکاریها و سنگ مرمرها، خرج آنجاها خیلی خودش را نشان میدهد. «تَبَرُّج» و جلوهگری پول میخواهد، از چه راهی؟ وقت میخواهد، چه وقتی؟ یک وقت وقتت را باید صرف چی بکنی؟ مثلاً میخواهی ورزش کنی، برو ورزش کن، ورزش خیلی مهم هست. اسلام خیلی از عبادتها را روی ورزش برده، مثلاً نمیگوید هر کلمهای که یاد گفتی، میگوید هر قدمی که برای تحصیل برداشتی، قدم برداشتن ورزش هست. نمیگوید هر عمّه و خالهای را که دیدی، میگوید هر نگاهی که به عمّه کردی، هر قدمی که برای صلهی رحم برداشتی، هر قدمی که برای عیادت مریض برداشتی. یعنی خیلی از روایات ما، ثواب را برده روی قدم زدن، قدم برای تحصیل، قدم برای صلهی رحم، قدم برای آشتی دادن دو تا مسلمان. ورزش مهم است، امّا تماشای ورزش چه فایدهای دارد؟ بنشین. خب چی چی؟ بلژیک به مکزیک گل میزند؟ خب من چه خاکی به سرم کنم؟! خودت ورزش میکنی، مثل اینکه آدم چهارپایه بگذارد، پولهای بانک را ببیند، چیه؟ پول هست، اوووه! به تو هم میدهند؟ نه. این پولی که به تو نمیدهند، تماشایش چه فایده دارد؟ یا ورزش کن. عمرت را استفاده کن، من نگاه کنم، او پولهایش را بشمارد، من نگاه کنم، او ورزش کند. ورزش ارزش دارد، امّا تماشای ورزش … به نظرم وقتی آدم حال مطالعه ندارد، چند دقیقهای طوری نیست، پنج ساعت نشسته، تماشای ورزش میکند، بعد توی درسش تجدید بشود.
رنگ لباستان سر کلاس شاد باشد، رنگ کلاستان شاد باشد. جسارت نیست من عبای شما را بگیرم؟ (خواهش میکنم)، ببخشید هان. شما الآن من را دیدید با این لباس؟ حالا هم من را ببینید. رنگ در روح اثر دارد. یک آیه در قرآن داریم، نمیدانم کسی حفظ هست یا نه، شاید دو، سه نفر حفظ باشید، «لَوْنُها تَسُرُّ النْـ؟»، «ناظِرین» (بقره/ 69)، یعنی رنگ، یک دانشکده هست در دانشگاه تهران، من تابلویش را دیدم، نوشته روانشناسی رنگها. بچّه سر کلاس وقتی نگاه میکند، باید به رنگ شاد نگاه کند، نه شادی که باز گلهایش و رنگش باز حواس آدم را پرت کند، ساده، شاد طبیعی.
6- جلوهگری در جامعه، بستر فاصله طبقاتی
فاصلهی طبقاتی را زیاد میکند. اگر تجمّل و تَبَرُّج باشد، آن که دارد انواع لباسها را میپوشد، آن کسی که ندارد آه بکشد، فاصلهی بین غنی و فقیر زیاد میشود، کینهی اغنیاء توی دل فقرا میرود، یک خانمی را که شما دیدی که به اندازهی همهی لباس شما فقط انگشترش قیمتی هست، یا با طلا جذب کرده، میگوید اینها پدرشان دزدند، اینها همانهایی هستند که اختلاس میکنند، همانهایی که کلاهبرداری میکنند توی بازار، توی خیابان، آنهایی که رشوه میگیرند. یک وقتی، یک دختری آمد خودش را جلوه داد، فاصلهی طبقاتی بین قوی و ضعیف زیاد میشود، آن وقت این فاصلهی قوی سوءظن توش هست، کینه توش هست، تهمت توش هست، این خانم خودش را آرایش کرده که چنین کند که چنان کند، تهمت توش هست، اینها همه …
عفاف و حجاب جامعه را سالم نگه میدارد. یکی دیگر. اصلاً «تَبَرُّج»، چشمها در خیابان باز هست، یا بسته هست؟ باز است، با هم بگویید: «باز». اگر خانمها آمدند جلوهگری کردند، «تَبَرُّج»، خودشان را مثل برج مطرح کردند با لباسشان، طلایشان، آرایششان، چشمها، زبانه که باز هست، این خانم هم خودش را عرضه میکند، اینها وقتی به همدیگر نگاه کردند، چی میشود؟ این قرآن را هم یک لحظه بگذاریم کنار، فرض کنید ما مسلمان نیستیم، نعوذ بالله، نگاه کردند، نگاه کردند علاقه پیدا میکنند. علاقه که پیدا کرد، ضرر علمی، یکی از اینها ضررعلمی هست. کتاب ندارید دم دستتان؟ دارد این کتاب را میخواند، این خانمی که خودش را آرایش کرده، میآید از بغلش رد میشود،. دومرتبه تا میرود حواسش را جمع میکند، یک خانمی دیگر از جلویش رد میشود. هی باید نگاه کند به کتاب، ولی دلش به کتاب نیست، این ضرر علمی دارد.
وقتی دو نفر به هم نگاه کردند، علاقه پیدا میشود. دنبال علاقه چی هست؟ چیزهایی پیدا میشود: یک، تلفن دادن، تماس گرفتن، نامه دادن. حالا این علاقه اگر خدای نکرده سر باز کرد، دوست پسر میگیرد، دوست دختر میگیرد، دنبال دوست گرفتن چه چیزهایی، اینها دیگر قال الصادق نیست، قال الله، قرآن نگفته، در جامعه ما میبینیم. وقتی نگاه کردی عاشق میشوی، علاقهمند میشوی، علاقهمند که شدی ضربهی علمی میخوری، حواسپرتی پیدا میکنی، بعد برای اینکه برسی یا نرسی؟ اگر رسیدی به کجا کشیده میشود؟ اگر، گاهی آدم به هوسش نمیرسد، خودش را میکشد، خودکشیهایی که میشود، به عشقش نرسیده خودکشی میکند،
امراض مقاربتی، آثار همین روابط هست. امراض روانی، چون هی تحریک میشود، هی خودش را نگه میدارد، هی تحریک میشود، هی خودش را نگه میدارد. فشاری که به اعصابش میآید. آمار طلاق بیشتر میشود. مرد میآید در خیابان، میبیند بَه! همه آرایش کردند! بعد میگوید: «ما با چه زنی زندگی میکنیم، اینها همه از زن ما خوشگلترند!» وقتی برمیگردد خانه دیگر علاقه به زنش ندارد، چون صبح تا حالا پانصد تا زن خوشگلتر از زن خودش دیده. امّا اگر هیچ، مردی که آمد خانه، زنهای دیگران را ندیده، نگاه کرده، ولی زیر نظر نگرفته، خیره نشده، با همان زن خودش زندگی طبیعی دارند. آمار طلاق بیشتر میشود. آمار طلاق برای چی بیشتر میشود؟
بعضی کارهای ما مثلاً میگوییم: «چرا ازدواج نمیکنی؟»، میگوید: «پول ندارم»، خب زندگی اشرافی، تجمّلات و این تبرّجها، روی چشم و هم چشمیها، او میخواهد سر سفرهاش چند رقم شیرینی باشد، او میخواهد چند رقم میوه باشد، او میخواهد چند رقم نمیداننم مربّا باشد. این تبرّج به سفرهها کشیده میشود، این مسئلهی …
زندگی را اگر هم دارید ساده داشته باشید. ممکن است شما بگویی: «آقا، من پدرم پولدار هست، یا تجارت مهمّی میکند»، خیلی خوب، هر کس حلال دارد نوش جانش، اما یک مقداری فاصلهی طبقاتی به خاطر این تبرّجات. وقتی یک ماشین ساده دارم نگاه میکنم، ماشین چند میلیاردی هست از بغلم رد میشود، «اووووه! خدایا، ای خدای پولدارها، به ما هم بده!»، با خدا این مسئلهدار میشود، این عاشق خدا بود، ایمان به خدا داشت، حالا میگوید: «خدا چرا به او داد، به من نداد؟!»
از خدا نعمت که میخواهید، آن نعمتی که خودت میخواهی نخواه، بگو: «خدایا خیر بده». نمیشود یک دعایی بخوانم که من زن این جوان بشوم، خیلی خوشتیپ هست. بله، قدّش خوب هست، ولی همّتش کوتاه است، « مَادُّ الْقَامَهِ» (نهجالبلاغه، کلام 234) یعنی قدّش خیلی بلند هست، ماشاءالله، ماشاءالله، لا حول و لا قوّه إلّا بالله، ولی به او میگویی برو نان بخر، میگوید حال ندارم، نخودچی میخورد که نان نخورد. امیرالمؤمنین میگوید قدّش بلند است، کیلویی، ازدواج کیلویی را قبول نکنید که … در دانشگاه بود، در خوابگاه بود، به من لبخند زد، من تلفن کرد، دخترهای گولخورده توی کجا، دخترهای محجّب بیشتر است، یا دخترهای کم عفاف و کمحجاب؟ گول خوردگان توی کدامها بیشترند؟ نظر علمی توی کدامها بیشتر است؟ امراض مراقبتی توی کدامها بیشتر است؟ آمار طلاق توی کدامها بیشتر است؟
7- جلوهگری در جامعه، بستر تضعیف خانواده
حجاب یک ارزش هست، شما یک چیزی که قیمتی هست، بعد هم، این را هم باز از حرفهایی هست که خیلی از من پخش شده، حرف خوبی هم هست، اینجا هم بگویم، شما هم برای دخترها بگویید اگر خواستید. هیچ زنی روی کرهی زمین نیست که بگوید: «من حاضرم شوهر من باشد، نود و نه درصد به من علاقه داشته باشد، یک درصد هم به یک خانم دیگر»، سراغ دارید که زن راضی باشد یک درصد، دو درصد، شوهرش یک خانم دیگر را دوست داشته باشد؟ یک همچین زنی هست، یا نیست؟ «نیست»، با هم بگویید: «نیست». میگوید صد درصد این شوهر من هست، باید مال باشد، میگوید دو درصد هم یک خانم دیگر دوست داشته …، خب خانمی که خودت را آرایش میکنی میروی نشان میدهی، خب آرایش میکنی یعنی چه؟ یعنی مردم! مردم! من! من را ببینید! خب شما با آرایشت دل مردها را جذب میکنی، شما که دل مردم را جذب میکنی، یک خانم دیگر هم آرایشش بهتر از شماست، دل شوهر شما را جذب میکند. از هر دستی بدهی، از همان دست پس میگیری، «مَنْ غَشَّ غُشَّ» (الکافی، ج 5، کِتَابُ الْمَعِیشَه، بَابُ الْغِش، ح 4، ص 160)، کلک زدی کلک میخوری. ما دلیل حجابمان این هست، میگوییم هیچ زنی راضی نیست یک درصد علاقهی شوهرش جایی دیگر برود، پس اگر علاقه نداری شوهر شما دلش برود جایی دیگر، شما هم دل مردم را جایی دیگر نبر. حرف ما در حجاب این هست.
اسلام به زینت عنایت دارد، نمیگوید کسی … یک بار حضرت رسول صلّی الله علیه و آله و سلّم آمد خانه، اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد، آمد خانه، به فاطمهی زهرا سلاماللهعلیها گفت که: «امیرالمؤمنین کجاست؟ علی کجاست؟»، گفت: «چند دقیقهی دیگر میآید؟»، گفت: «میدانی شوهرت میآید، چرا آرایش نمیکنی، نشستی؟! بلند شو اگر شوهرت میآید آرایش کن.»
لذّتهای حلال را راهش را باز کنید. بعد هم میگوییم: «چرا ازدواج نکردی؟»، میگوید: «خرجی»، خرجی ندارم یعنی چه؟ یعنی اگر من یکی باشم خدا قدرت دارد خرجی من را بدهد، امّا اگر دو تا شدیم، خدا دیگر قدرت ندارد. آن کسی که ازدواج نمیکند از ترس خرجی، یعنی اگر یکی باشیم خدا قادر است، دو تا شدیم قادر نیست. یا یک بچّه، میگوید: «یک بچّه بس است، یک بچّه بسم هست»، میگوید: «به زندگیشان نمیرسم.» اگر خدا خواسته باشد حال تو را بگیرد، از همان یک بچّه اینقدر مریض میشود و خوب میشود، مریض میشود و خوب میشود، پول پنج تا بچّه خرجش میکنی و ممکن است چهار تا بچّه داشته باشی، سال بیاید و برود، یک قرص نخورد. خدا خواسته باشد حالت را بگیرد، با یک بچّه هم حالت را میگیرد، یک خورده ملاکهایمان، ملاکهای ارزشی باید باشد.
تولّد حضرت معصومه سلاماللهعلیها را تبریک میگویم. ما باید قدر حرم را داشته باشیم که حدیث داریم کسی اگر قم زیارت حضرت معصومه برود، چند تا، ما نداریم امامزادهای که امام سفارش زیارتش را کرده باشد، زیارت حضرت معصومه سلاماللهعلیها. حالا به خصوص حوزهی علمیه و مرجعیت و اینها.
یک دعا میکنم، آمین بگویید: خدایا زن و مرد ما را، دختر و پسر ما را در راه مستقیم قرار بده. انواع انحرافها و خطرها را از بلا و بلاها را از آنها دور بفرما. کسانی که با زحمتشان در ما اثر داشتند، یعنی عامل وجودی ما بودند، پدر و مادر و نیاکان، استاد علمی بودند، استاد اخلاق بودند، در علم و صنعت کار کردند، هر کس به گردن ما حق دارد، خدایا همهی برکات و الطافت را نثار آنها بفرما. از الآن تا ابد قلب امام زمان علیهالسلام را از ما راضی و ما را برای او سرباز مخلص قرار بده.
دیدمتان خوشحال شدم.
«و السّلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- در آیه 45 سوره بقره، چه کاری برای عموم مردم سخت و سنگین شمرده شده است؟
1) نماز
2) حجاب
3) روزه
1- در آیه 45 سوره بقره، چه کاری برای عموم مردم سخت و سنگین شمرده شده است؟
1) نماز
2) حجاب
3) روزه
2- در آیه 33 سوره احزاب، جلوهگری زنان در جامعه، نشانهی چه امری شمرده شده است؟
1) تمدن نوین
2) جاهلیت قدیم
3) جاهلیت مدرن
3- آیه 18 سوره زخرف، به کدام ویژگی زنان اشاره دارد؟
1) همسردوستی
2) جلوهگری
3) زینتطلبی
4- آیه 30 سوره نور به چه امری فرمان میدهد؟
1) کنترل نگاه از سوی مردان
2) کنترل نگاه از سوی زنان
3) هر دو مورد
5- آیه 69 سوره بقره، به کدام یک از عوامل مؤثر در روح و روان انسان اشاره دارد؟
1) خنده و شادی
2) رنگ شاد
3) سفر و تفریح