یاد خدا

موضوع بحث: یاد خدا
تاریخ: 28/07/67

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث ما یاد خداست چون انسان وقتی گناه می‌کند که از یاد خدا غافل می‌شود و همین قرآن هم ذکر است. «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ»(حجر/9) یعنی ذکر هستم و شما را از خواب غفلت بیدار می‌کنم. خداوند به پیامبر(ص) می‌فرماید: «فَذَکِّرْ إِنَّما أَنْتَ مُذَکِّرٌ»(غاشیه/21) یا امام سجاد(ع) در دعا می‌فرماید: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ نَبِّهْنِی لِذِکْرِکَ فِی أَوْقَاتِ الْغَفْلَهِ»(صحیفه سجادیه، دعاى 20) یعنی خدایا! یاد خودت را در من زنده کن تاخواب نباشم. قرآن در مقام انتقاد می‌فرماید: بشر خیلی چیزها را کشف کرده است، ولی خودش را کشف نکرده بلکه خودش را گم کرده است. و اینقدر در زندگی غرق شده‌اند که خودشان را فراموش کرده‌اند و سر درگم هستند. چون زندگی پیچیده‌تر شده و در زندگی پیچیده یاد خدا مهم‌تر است.
1- یاد بنده، یاد خداوند
قرآن می‌فرماید: «فَاذْکُرُونی‌‌ أَذْکُرْکُمْ»(بقره/152) یعنی اگر شمایاد من باشید من هم یاد شما هستم. گویی خدا تواضع کرد. مثل اینکه رهبر انقلاب بگوید هرکس به من نامه بنویسد برایش نامه می‌نویسم. آن وقت از تمام دنیا برایش نامه می‌نویسند، البته علاقمندان. چه برسد به پیامبر(ص) و یا خدا.
«وَ لَذِکْرُ اللَّهِ أَکْبَرُ»(عنکبوت/45) را تفسیر کرده‌اند که اگر تو یاد خدا باشی خدا به یاد توست و یاد خدا خیلی مهمتر است. چون ما به خدا نیاز داریم ولی او به یاد من نیاز ندارد. مثل اینکه غنی و فقیر یا عالم و جاهل یاد یکدیگر بکنند. ما اگر یک مسئولی برایمان سلام برساند سر از پا نمی‌شناسیم. نمی‌دانم بگویم خدا تواضع کرده، چون این عبادت برای خدا غلط است. یا خدا می‌فرماید: «مَنْ ذَا الَّذی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً»(بقره/245) چه کسی به من قرض می‌دهد در حالی که همه چیز وحتی خود ما برای او هستیم. در حالی که «إِنْ یَشَأْ یُذْهِبْکُمْ وَ یَأْتِ بِخَلْقٍ جَدیدٍ»(فاطر/16) در یک لحظه همه چیز را نابود می‌کند و از نو موجودات جدیدی خلق می‌کند. چند درس در این آیه وجود دارد. یکی لطف خدا و دیگر اینکه چقدر لطف خدا به انسان ظرفیت می‌بخشد و انسان را در حدی بالا می‌برد که خدا یاد ما را می‌کند و یاد خدا فقط با زبان نیست بلکه با دل و اعضا و جوارح و. . . است و حتی وقت گناه.
قرآن می‌فرماید: یا خوب خوب باشد، یا نیمه خوب. زلیخا وقتی آرایش کرده درها را قفل کرد و به یوسف گفت: من آماده هستم. «قالَتْ هَیْتَ لَکَ قالَ مَعاذَ اللَّهِ»(یوسف/23) یوسف قبل از اینکه گناه کند، یاد خدا بود. اما برخی ممکن است قبل از گناه ترمز نکنند ولی بعد از گناه پشیمان بشوند. اینها هم خوب هستند «وَ الَّذینَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَهً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللَّهَ»(آل عمران/135) یعنی بعد از اینکه گناه و دسته گل به آب دادند، باز یاد خدا می‌کنند. یعنی مست مست هم نیستند. یعنی یا یاد خدا قبل از گناه و یادخدا بعد از گناه.
2- آثار یاد خدا
آثار یاد خدا؛ یک زمان انسان یاد نعمت‌ها را می‌کند و عاملی است برای شکر و این در دعاها فراوان است. می‌فرماید: «أَنْتَ الَّذِی، أَنْتَ الَّذِی» (بحارالانوار، ج2،ص170) یعنی خدایا هیچ بودم. قرآن می‌فرماید: «وَ لَمْ یَکُ شَیْئاً»(مریم/67) یعنی هیچ هستی و در حالی دیگر می‌فرماید: چیزی بودی ولی چیز قابلی نبودی. «لَمْ یَکُنْ شَیْئاً مَذْکُوراً»(دهر/1) یا جایی می‌گوید: چیز بی ارزشی بودی « أَ لَمْ نَخْلُقْکُمْ مِنْ ماءٍ مَهینٍ»(مرسلات/20) خدا به موسی گفت مردم را عاشق من کن. موسی گفت چگونه؟ خدا فرمود نعمتها من را برایشان بشمار.
به یاد قدرت خدا بودن عامل توکل است. خدا که نیرویی کم را در مقابل نیروی زیاد پیروز کرد، یا یک کشور را با این همه دشمن و مخالف بعد از 8 سال سربلند بیرون آورد. کشوری که هیچ بدهکار ندارد.
یاد لطف خدا عامل محبت است. یاد عدالت خدا «فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ»(زلزال/7) حتی سر سوزنی «مِنْ خَرْدَلٍ»(انبیاء/47) یعنی خدا مو را از ماست می‌کشد. پس عامل خوف است. اگر انسان به یاد امدادهای غیبی باشد. مردم مکه هیچ نیرویی نداشتند ولی «تَرْمیهِمْ بِحِجارَهٍ مِنْ سِجِّیلٍ فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ»(فیل/5-4) یعنی یک لشکر پرنده آمدند. یا ابراهیم صد ساله بود و خدا به او فرزندی داد. زکریا درپیری و در حالی که زنش نازا بود خدا به او بچه داد یا مریم بدون شوهر بچه دار می‌شود. یا فلانی بی اسلحه پیروز شد و. . . و این عامل رجا است و باعث می‌شود انسان امید پیدا کند. یاد اینکه چقدر از دستورات خدا تخطی کرده است.
در کاشان پیر زنی بود که جمله زیبایی می‌گفت. می‌گفت هر کاری کردم عبث بود و هر کاری هم نکردم عبث بود، یعنی کارهایی را که می‌باید نکردم و کارهایی را که نباید، کردم. و پیرزنی بود90 ساله که پشت چرخ نشسته بود و ابریشم می‌ریست. یعنی یاد تخلف از فرمان و دستورات خدا، عامل توبه می‌شود.
یاد مرگ باعث پایین ریختن تمام خیالات و هواها می‌شود. چون انسان مست در خیالات است، پس یاد مرگ و لقاءالله عامل تواضع است. حضرت علی(ع) می‌فرماید: اول تو که نطفه بوده، بعد هم که می‌میری و جیفه‌ای می‌شود، پس چرا بین این دو مرحله تکبر می‌ورزی و اینقدر باد در دماغت می‌اندازی.
یاد سنتهای الهی در تاریخ؛ قانون خدا این است که کسی را که تکبر کند، پایین می‌آورد و کسی را که تواضع کند، بالا می‌برد و آزمایش می‌کند. یعنی خداوند شرح وظایف و کارنامه‌ای برای خودش در رابطه با ما تنظیم کرده است. می‌فرماید: «إِنَّ عَلَیْنا لَلْهُدى‌‌»(لیل/12) بر ماست که پیامبر(ص) بفرستیم و مردم را هدایت کنیم. «وَ ما مِنْ دَابَّهٍ فِی الْأَرْضِ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ رِزْقُها»(هود/6) یعنی بر ماست که روزی شما را بدهیم. پس سنتهای الهی باعث عبرت می‌شود. و ما هم اگر ظلم کنیم فرقی با فرعون یا پهلوی نداریم. خدا هم قرار داد خاصی با جمهوری اسلامی ندارد و اگر آدمها عوض بشوند خداوند لطف خودش را بر می‌دارد.
خدا می‌فرماید: عده‌ای را هلاک می‌کنیم و شما را به جای آنها می‌آوریم تا «کَیْفَ تَعْمَلُونَ»(اعراف/129) و اینگونه نیست که این پست را نگیریم. امیر المومنین(ع) به والی‌اش می‌فرماید که نگاه کن پیشینیان چه کردند. یاد آفریده‌های خدا عامل ایمان می‌شود. اگر عکس خروس نقاش می‌خواهد، خود خروس خالق نمی‌خواهد؟ خداشناسی مثل یک دریاست که هرکس به هر گوشه‌ای از آن دست بزند دستش خیس می‌شود، از دلایل ساده گرفته تا دلایل عمیق.
از کسی پرسیدند: چگونه خدا را شناختی؟ گفت: گاو سیاه علف سبز می‌خورد، شیر سفید می‌دهد و این خداشناسی اوست. یا از پیزنی نخ ریس پرسیدند، گفت: دستم را از روی چرخ برداشتم دیگر کار نمی‌کند. ولی ما چقدر یاد خدا هستیم؟ ما حتی در حین نماز خواندن که یاد خداست از یاد خدا غافل هستیم، چه رسد به غفلتمان. امام حسین(ع) در روز عرفه در بیابان مکه می‌فرماید: (خدایا من خوبی هایم بدی است، بدی هایم که هیچ و علمم جهل است، جهلم که هیچ، من حقایقم ادعاست، ادعاهایم که هیچ. «إِلَهِی مَنْ کَانَتْ مَحَاسِنُهُ مَسَاوِیَ فَکَیْفَ لَا تَکُونُ مَسَاوِیهِ مَسَاوِیَ وَ مَنْ کَانَتْ حَقَائِقُهُ دَعَاوِیَ فَکَیْفَ لَا تَکُونُ دَعَاوِیهِ دَعَاوِیَ»(إقبال‌‌الأعمال، ص‌‌348) کسی گفت: بچه‌مان شهید شد و رفت، ولی او نرفت! ما که هستیم، نیستیم. چون او که شهید شد با خون خودش حجاب را آورد و مشروبات را برداشت. فیلم سینما و کتاب و فکرها را عوض کرد و اینها با خون خودشان کارهایی کردند، ولی ما که هستیم چه کردیم. چون نفس کشیدن که شرط نیست. امام حسین(ع) زیر سم اسب است ولی در قله هستی است در حالی که ممکن است کسی در قله هستی باشد ولی زیر سم اسب است، چون شخصیت مهم است.
کسی که یاد خدا را بکند در میان افرادی که مست و غافلند 1- مثل درختی است در میان کویر و بوته‌های تیغ 2- مثل زرمنده مخلصی است در میان رزمندگان فراری 3- مثل زنده است در میان مردگان.
قال النبی(ص): «ذاکر الله فی الغافلین کالشجره الخضراء فی وسط الهشیم»(شرح‌‌نهج‌‌البلاغه ‌‌ابن‌‌ ابى ‌‌الحدید، ج‌‌10، ص‌‌153) قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «ذَاکِرُ اللَّهِ فِی الْغَافِلِینَ کَالْمُقَاتِلِ فِی الْفَارِّینَ وَ الْمُقَاتِلُ فِی الْفَارِّینَ لَهُ الْجَنَّهُ»(المحاسن، ج‌‌1، ص‌‌39) به کسی گفتم: آقا ندزد! گفت: همه می‌دزدند. یا آقا کلک نزن! گفت: شما آخوندها گفتید در جنگ کلک مهم نیست، در بازار هم جنگ است. آخر این دلیل است؟ نه حرفت درست است و نه تشبیهت. مثل کسی که نزد دکتر رفت و گفت ریشم درد می‌کند و یخ خوردم. پزشک گفت نه دردت مثل آدم است و نه غذا خوردنت.
مؤمن یکی از معانی‌اش کسی است که امان می‌دهد، یعنی اگر ساده ترین مؤمن و رزمنده به بزرگترین دشمن امان نامه بدهد و او به نزد ما بیاید، بزرگترین اشخاص حق تعرض به او را ندارند. و احترام یک نامه سرباز ارزش دارد. هر چیزی حد دارد و تنها چیزی که حد ندارد یاد خداست و خدا می‌فرماید: «وَ اذْکُرُوا اللَّهَ کَثیراً»(انفال/45) اگر اف14 و اف16 و متخصص ترین خلبان‌ها باشند، ولی یاد خدا نباشد همان چیزی می‌شود که جهان امروز شده است. خداوند می‌فرماید: «اقْرَأْ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذی خَلَقَ»(علق/1) نصف جمعیت جهان نمی‌توانند بخوانند، چون سواد ندارند و آنهایی هم که علم دارند یاد خدا در آنها نیست. در نتیجه هر چه آمار باسواد‌ها بیشتر می‌شود، آمار جنایات هم بیشتر می‌شود. چون دزدی یک کفاش چند کوک است، ولی معلم و مهندس و روحانی، فکر و مملکت و دین را می‌دزدند. و علت اینکه دنیا را به آتش کشیده، این است که علم هست ولی دین و یاد خدا نیست. پس علم و دین باید در کنار هم باشد.
نعمتهایی را که خدا خصوصاً گفته به یاد بیاورید 12 تا است.
1- نعمت آزادی؛ «اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنْجاکُمْ»(ابراهیم/6) به بنی اسرائیل می‌گوید نعمت آزادی را که شما را از دست فرعون نجات دادیم شکر کنید.
2- نعمت وحدت؛ «وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَیْنَ قُلُوبِکُمْ»(آل عمران/103) یعنی الفت بین قلبهای شما ایجاد نمود.
3- نعمت؛ قدرت «وَ اذْکُرُوا إِذْ أَنْتُمْ قَلیلٌ مُسْتَضْعَفُونَ فِی الْأَرْضِ تَخافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ فَآواکُمْ وَ أَیَّدَکُمْ بِنَصْرِهِ وَ رَزَقَکُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ»(انفال/26) یاد خدا باشید چون به شما قدرت و امکانات داد.
4- نعمت جمعیت؛ «وَ اذْکُرُوا إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً فَکَثَّرَکُمْ»(اعراف/86) چون شما کم بودید و زیادتان کرد.
5- نعمت عزت؛ «فَضَّلْتُکُمْ عَلَى الْعالَمینَ»(بقره/47) چون شما را که زلیل بودید، عزیزکردیم و بر همه جهانیان فضیلت بخشیدیم.
6- نعمت امداد غیب؛ ی «اذْکُرُوا نِعْمَهَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ جاءَتْکُمْ جُنُودٌ فَأَرْسَلْنا عَلَیْهِمْ ریحاً وَ جُنُوداً لَمْ تَرَوْها»(احزاب/9) چون لشکری برای شما فرستادم که شما نمی‌دیدید. یعنی همان فرشتگان را.
7- نعمت هدایت؛ «وَ اذْکُرُوهُ کَما هَداکُمْ»(بقره/198) یاد خدا باشید. چون شما را هدایت کرد.
8- نعمت رهبری «وَ جَعَلَکُمْ مُلُوکاً»(مائده/20) شما را ملک قراد داد.
9- نعمت قانون، 10- نعمت امنیت 11- نعمت هلاکت طاغوت
و این نعمتها را خدا می‌فرماید به صورت ویژه شکر کنید.
برای کسانی که تازه تلویزیون را روشن کرده‌اند بگویم، بحثمان این است که چرا هر چه دانشگاه و تخصص در دنیا بیشترمی شود، آتش‌های فطری بیشتر می‌شود؟ چون تخصص هست ولی یاد خدا نیست. به خلبان می‌گوییم وقتی می‌گویی تا چند دقیقه دیگر بر روی زمین می‌نشینیم، «ان شاءالله» هم بگو، ولی می‌گوید: «ان شاءالله» ندارد. چون همه چیز کامپیوتری است. برای همین من دلم نمی‌خواهد، حادثه‌ای پیش بیاید ولی از این جهت که همه وقتی سوار ماشین می‌شوند دعا می‌کنند و ان شاءالله می‌گویند، ولی وقتی سوار قطار می‌شوندمی گویند سر ساعت می‌رسیم، چه خدا بخواهد چه نخواهد. خوب است قطار هم از ریل خارج شود تا اینطور نباشد که وقتی قطار فرمولی شد دیگر نام خدا را نیاورد. خدا می‌فرماید اگر بخواهیم آب را هم تلخ می‌کنیم. «لَوْ نَشاءُ جَعَلْناهُ أُجاجاً»(واقعه/70) «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً»(واقعه/65) یعنی همه درخت‌ها را خشک می‌کنیم. و اگر بخواهیم آب را فرو می‌بریم و هر چه بکنیم به آب نمی‌رسید، حالا شما بگو چاه عمیق و نیمه عمیق می‌زنیم. ابتدا انسان باید مراقبت‌های لازم را بکند ولی نه اینکه «ان شاءالله» نگوید.
من خودم فقط یک شب نان گدایی خوردم وآن هم شبی بود که نان در دست داشتم. 22 سال پیش طلبه نجف بودم و قرار بود با ماشین برویم مکه و گفتند 8-9 روز در راه هستید و 2 روز هم در گمرکها معطل می‌شوید، چون سفر یک ماه طول می‌کشد نان بگیرید و خشک کنید. ماهم تا نان گرفتیم و در کیسه شکر گذاشتیم و خشک کردیم برای توی راه. آخر شب نان‌ها را گرفتم و گفتم یک نان هم برای خودم بده ولی نانوا گفت خوب 40 تا نان داری، از همین‌ها بخور دیگر وما هم آمدیم و شب نانها را در حجره بقلی پهن کردیم تا خنک شود و وقتی شب خواستیم نان بخوریم، دیدیم نان نداریم و حجره بقلی هم درش قفل بود و برای برنج هم روغن نداشتیم. خواستیم بیرون برویم در مدرسه را بسته بودند و از گرسنگی خوابمان نمی‌برد و چاره‌ای جزگدایی از حجره‌هایی که چراغشان روشن بود نداشتیم، مجبور شدیم تکه نان جمع کردیم. یاکسی می‌گفت: شغل بلد هستم ولی گدایی می‌کنم، چند تا شغل بلدم که اولش شین است مثل شوفری، شاطری، شاعری و شهربانی و. . . دیدم شغل بلد است، ولی گرسنگی می‌کشد پس یاد خدا را فراموش نکنید. و برای همین خدا می‌فرماید: داستان ابرهه و مریم و زن نازا را که چطور بچه دار شد بخوانید.
در اینجا چند نکته است؛
اگر کسی یاد خدا نباشد، خداوند می‌فرماید: «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْری فَإِنَّ لَهُ مَعیشَهً ضَنْکاً»(طه/124) کسی که از یاد من اعراض کند و یاد خدا را فراموش کند، مثل اروپا و آمریکا زندگی برای او سخت می‌شود. سوره طه یعنی در مضیقه زندگی می‌کند نگویید آمریکا خیلی هم وضعش خوب است چون نمی‌گوید فقیر است و زندگی‌اش در مضیقه است.
در کشور ما افرادی هستند مرفه، پولدار بی خیال. ولی حرص دارند چون در حدیث تشبیه شده مال دنیا مثل آب دریاست که هر چه بخوری تشنه‌تر می‌شوی. بخل مرض دیگری است که نمی‌خواهد به کسی بدهد و آدم پولدار حسود هم فراوان دارد و او را نمی‌خواهند و دشمن زیاد دارد. و دیگری فراق است، چون کسی که پول دارد باید مواظب اموالش باشد. مساله خوف که می‌ترسد نابود شود. و مساله فراق که باید همه چیز را بگذارد و برود و یک پولدار این مرضها را دارد. اگر مستضعفی ماشینش در جوب بیفتد همه کمک می‌کنند، ولی اگر یک پولدار ماشینش درجوب بیفتد، همه خوشحال می‌شوند. قرآن می‌فرماید: کسی که یاد خدا نباشد به دنیا می‌چسبد و این مرضهای دنیاست و برعکس «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(رعد/28) یعنی کسی که یاد خداست دل آرامی دارد.
در دزفول بیش از 180 موشک افتاده و کسی روانی نشد، ولی کسی هم داریم که اگر کفشش تا به تا بشود روانی می‌شود. زندگی هرچه ساده‌تر باشد آرامشش بیشتر است. یاد خدا در همه حال باید باشد «الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى‌‌ جُنُوبِهِمْ»(آل عمران/191) افرادی هستند که در همه حال به یاد خدا هستند، کسی گفت در مفاتیح برای هر ساعتی دعا هست، یعنی باید همه دعاها را بخوانیم و من گفتم: مگر اتوبوس در ترمینالها در هر ساعت حرکت می‌کند، باید هر بار با آن بروی! این به این معناست که تو هر وقت رسیدی اتوبوس برایت هست.
اصولا حج یاد خداست «لِیَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ وَ یَذْکُرُوا اسْمَ اللَّهِ فی‌‌ أَیَّامٍ مَعْلُومات»(حج/28) یعنی به حج باید بروی تا ببینی ابراهیم چه کرد و چگونه می‌خواست اسماعیل را قربانی کند. حج آزمایشگاه است، مثل محصلین که ابتدا در کلاس فرمولها را می‌بینند و سپس در آزمایشگاه آن را می‌بینند. ما هم یک چیزهایی می‌خوانیم و در حج می‌بینیم.
تاریخ خواندن یا تشییع جنازه همه یاد است. در تشییع جنازه شهری رسم بود کسی می‌خواند «لِمِثْلِ هذا فَلْیَعْمَلِ الْعامِلُونَ»(صافات/61) برای چنین روزی به فکر باشید. چون ما معمولا در تشییع جنازه «إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُونَ»(بقره/156) و تشهد می‌گوییم، ولی این جمله خیلی جالب بود. در قرآن. . . بار گفتند «سیرُوا فِی الْأَرْضِ»(انعام/11) یعنی برو ببین دیگران ساختند و رفتند. قرآن انتقاد می‌کند که چرا برای عده‌ای یاد خدا تلخ است «وَ إِذا ذُکِرَ اللَّهُ وَحْدَهُ اشْمَأَزَّتْ قُلُوبُ الَّذینَ لا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَه وَ إِذا ذُکِرَ الَّذینَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ»(زمر/45) یعنی تا اسم خدا می‌آید، مشمئز می‌شوند و ناراحت می‌شوند. مثل خانه‌های طاغوتی که بچه‌ای از خدا حرف بزند، می‌گویند شیخ بازی در آوردی.
اما «وَ إِذا ذُکِرَ الَّذینَ مِنْ دُونِهِ إِذا هُمْ یَسْتَبْشِرُونَ» یعنی تا غیر خدا شد، یعنی به جای تلفن خدا(اذان) تلفن دوستش زنگ بزند، همچنین می‌رود که سرش به پاشنه در می‌خورد. یاد اولیای خدا یاد خداست، چون انسان با یاد اولیای خدا به یاد خدا می‌افتد و در جامعه اثر سازندگی دارد.
ذکر خدا در بازار؛ قرآن می‌فرماید: «رِجالٌ لا تُلْهیهِمْ تِجارَهٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللَّهِ»(نور/37) یعنی بازاری‌ها و مغازه دارانی که تا اذان می‌گوید، در مغازه را می‌بندند. و اگر واقعا یاد خدا در بازار باشد، کلاهبرداری از بین می‌رود. البته اگر واقعی باشد نه برای کلاهبرداری باشد. دوست ما می‌گفت: من رفتم بازار و دیدم کسی «سبحان الله» می‌گوید. رفتیم از او استکان نعلبکی خریدیم و گفت چون من شما روحانیون را دوست دارم، از شما سود نمی‌گیرم. بعد ما راغب شدیم و از او سماور خریدیم و سر سماور سرما را کلاه گذاشت. اگر انسان طوری باشد که تا اذان می‌گوید، برود نماز بخواند و البته در بازار هم چنین افرادی هستند و حتی بازاری‌ها هم اینها را قبول دارند و حجت خدا همه جا هست.
بعضی مواقع می‌گویند که اینجا سازمان ملل است یا سازمان غیر متعهدها است یا فلان کنفرانس است، ولی می‌گوید رهایش کن و هر جا هست بلند شو و نمازت را بخوان «اذْهَبْ أَنْتَ وَ أَخُوکَ بِآیاتی‌‌ وَ لا تَنِیا فی‌‌ ذِکْرى»(طه/42) یعنی موسی بابرادرت وقتی رفتی دربار فرعون، نگویی اینجا دربار است و شل بشوی. چون برخی تا کت و شلواری می‌بینند می‌گویند اینجا نباید «بسم الله» گفت باید بگویی «مرسی». خدا رحمت کند مرحوم بهشتی را که در جلسه‌ای از سران کشورها بود، ولی تا اذان شد، گفت: من با اجازه باید نماز بخوانم. پس در هر حال یاد خدا باشید. حرف من تمام نشد ولی نماز جمعه یاد خداست و قرآن می‌فرماید: «فَاسْعَوْا إِلى‌‌ ذِکْرِ اللَّهِ»(جمعه/9) یعنی با تلاش برو.
خدایا به حق محمد و آل محمد به ما توفیق بده تا به یاد تو باشیم و یکی از چیزهایی که باید به یاد آن باشیم شهدا و جانبازان هستند. و کسانی که می‌خواهند با پایشان خلاف کنند بدانند که افرادی پایشان را در راه انقلاب دادند وآنهایی که با چشمشان گناه می‌کنند یا با دستشان و. . . بدانند کسانی دست و چشمشان را هم برای انقلاب دادند و اگر ما یاد اینها باشیم گناه نمی‌کنیم. خدایا ما را از خواب غفلت بیرون بیاور. از برادران بنیاد مسکن برای اینکه مزاحمشان شدم، تشکر می‌کنم. ببینید چقدر خوب است! چون دیروز از دانشگاه به من تلفن کردند که دانشجویان خوابگاه ندارند و در شهر‌ها پراکنده شدند، گفتند در تلویزیون بگو. من گفتم اگر بگویم، مردم می‌گویند که ما خودمان هم در خانه اجاره‌ای نشستیم یا دختر و پسر بزرگ دارند و نمی‌شود، ولی یک طرحی در سال گذشته به علما دادیم که عالم هر منطقه‌ای نزدیک مسجد خانه‌ای اجاره کند و به دانشگاه بگوید که چند نفر را به این خانه بفرست و آنها هم با مسجد و روحانیت آشنا می‌شنوند و وحدت حوزه و دانشگاه همین است. و اینها شعاراست. وحدت واقعی همین است، البته همه علما پولدار نیستند ولی علمایی که بتوانند یک خانه اجاره کنند هستند. آن وقت این دکترها و مهندسین با علما تاب می‌خورند و ما این را گفتیم و علما تکبیر گفتند، ولی فراموش شد و باز می‌گوییم. الان دانشجو‌ها جا ندارند. بنیاد مسکن هم که الان هستیم از این. . . نفر5، 6 نفر مسکن داشتند و خودشان هم ندارند. و فکر می‌کنم از طریق علما قابل حل باشد.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment