گناه شناسی، عوامل بازدارنده گناه-6

موضوع بحث: گناه شناسی، عوامل بازدارنده گناه-6، رمضان 62
تاریخ پخش: 24/04/62

بسم الله الرحمن الرحیم

«الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و علی اهل بیته و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین من الان الی قیام یوم الدین»

الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

1- توجه به قیامت یکی از عوامل بازدارنده گناه است
بحث در آخرین روز ماه رمضان که آخرین بحث ما دنباله مباحث قبلی درباره گناه شناسی است. موضوع بحث عواملی است که ما را از گناه باز می‌دارند. ذکر عاقبت گناه را می‌گفتیم. انسان فکر کند که این گناه به کجا می‌رسد، توجه به این که در حضور خداست. مسأله توجه به شخصیت و مقام انسانی انسان که خلیفه خداست و حیف است که این کار را می‌کند و این که لذت این گناه تو، به قیمت سختی دیگران تمام می‌شود. نگو من پولدار شدم! چند جوان را معتاد به هرویین کردی؟ تا به این ثروت رسیدی؟ ممکن است یک دختر به خاطر شهوترانی کوتاه یک مرد جوان، تمام طول عمرش بدبخت شود.
توجه به وضع قیامت و یکی از عوامل بازدارنده گناه یاد مسأله قیامت است. چون یکی ازگله‌های خدا در قرآن این است که می‌گوید: «بِما نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ»(ص/26) یعنی؛ مردم روز قیامت را فراموش کردند. و قرآن که حدود هزار آیه درباره معاد دارد. خوب، این بد است. در حالی که 6/1 آیات قرآن درباره معاد است، 6/1 سخنرانی‌های ما در این باره نیست. روز قیامت را فراموش می‌کنند. در جلسه قبل مقداری درباره قیامت صحبت کردیم، امروز هم باز می‌خواهیم چند آیه بخوانیم و ترجمه کنیم. به تفسیر آنها نمی‌رسیم. سیری و نظری به آیه‌ها می‌اندازیم و عبور می‌کنیم. اگر به این آیه‌ها ایمان دارید خوشا به حالتان و اگر ندارید، تا دقایقی از ماه رمضان مانده است، از خدا بخواهید برای همگی ما که خدایا به شهید ماه رمضان تو را قسم می‌دهیم، تا ایمان ما را دقیقه به دقیقه به خودت و قیامت و احکام و آیاتت زیادتر و بیشتر کن.
2- قیامت در قرآن
دنباله آیات را پی بگیریم تا ببینیم در قیامت چه خبر است. اگر گنهکار بداند چه خبر است، توجه به این آیه‌ها او را عوض می‌کند. آیه‌ای داریم در سوره قمر که می‌فرماید: «خُشَّعاً أَبْصارُهُمْ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ کَأَنَّهُمْ جَرادٌ مُنْتَشِرٌ»(قمر/7) روزقیامت چشمهای افراد گناهکار خشوع دارد. هر چقدر چشمهایشان اینجا خیره بود، آنجا پایین می‌افتد. خیلی‌ها که اینجا گردن کلفتی می‌کردند، آنجا کله‌هایشان پایین می‌افتد. اینها از قبرهایشان بیرون می‌آیند و مثل ملخ پخش شده. بعدقرآن در سوره عبس می‌فرماید: روز قیامت از یکدیگر فرار می‌کنند. انسان از برادرش فرار می‌کند. از مادرش فرار می‌کند. زن و شوهر از هم فرار می‌کنند. از همه فامیل‌هایش فرار می‌کند. روز قیامت وحشتی دارد که همه از هم فرار می‌کنند. هر چه اینها به هم پناه می‌برند، آنجا از هم فرار می‌کنند. «یَوْمَ تُبَدَّلُ الْأَرْضُ غَیْرَ الْأَرْضِ»(ابراهیم/48) روزی که انسان از پدر و مادر و برادر و دوستانش فرار می‌کند. «یَوْمَ یَفِرُّ الْمَرْءُ مِنْ أَخیهِ»(عبس/34) از برادرش فرار می‌کند. «وَ أُمِّهِ وَ أَبیهِ»(عبس/35) از پدر و مادرش فرار می‌کند. «وَ صاحِبَتِهِ وَ بَنیهِ»(عبس/36) از همسر و برادرش فرار می‌کند. «لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ یَوْمَئِذٍ‌شان یُغْنیهِ»(عبس/37) و خلاصه روز قیامت روزعجیبی است. هر که می‌خواهد بداند قیامت چه روزی است، آیه اول سوره حج را بخواند. می‌گوید: روز قیامت روزی است که «وَ تَرَى النَّاسَ سُکارى»(حج/2) مردم مست هستند، یعنی به مردم که نگاه می‌کنی مثل این است که مست هستند، آدم مست چگونه گیج است. «وَ ما هُمْ بِسُکارى‏»(حج/2) این‌ها مست نیستند ولکن عذاب خدا شدید است. عذاب خدا را که دیده‌اند، عقل از سر این‌ها پریده است. «یَوْمَ تَرَوْنَها تَذْهَلُ کُلُّ مُرْضِعَه عَمَّا أَرْضَعَتْ»(حج/2) مادری که بچه‌اش را شیر می‌دهد، باید چقدر خطرپیش بیاید که بچه‌اش را رها کند و فرار کند. باید خطر عظیم باشد که او بچه شیرخواره‌اش را پرت کند و فرار کند. روز قیامت چنین روزی است. «وَ تَضَعُ کُلُّ ذاتِ حَمْلٍ حَمْلَها»(حج/2) اگر زن حامله باشد، سقط می‌کند. «وَ تَرَى النَّاسَ سُکارى‏ وَ ما هُمْ بِسُکارى‏ وَ لکِنَّ عَذابَ اللَّهِ شَدیدٌ»(حج/2) مردم را مست می‌بینی ولی مست نیستند. عذاب خدا شدید است. عذاب خدا این‌ها را گیج می‌کند.
حالا چرا از بهشت برایتان نمی‌گویم. چون می‌روید بهشت را می‌بینید. اگر از جهنم ترسیدیدم، به بهشت می‌رویم. «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ»(الرحمن/46) برای کسانی که از مقام خدا بترسند، بهشت است. بهشت گفتنی نیست، جهنم گفتنی است. باید جهنم را بگوییم و از جهنم و از قهر خدا بترسیم و آن وقت، «خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ» و اما قرآن در سوره فرقان آیه 27 می‌فرماید: افرادی که دوست بد انتخاب می‌کنند، و دوست بد این‌ها را منحرف می‌کند دو دستانشان را در دهانشان می‌گذارند و «یَعَضُّ» یعنی گاز می‌گیرند «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً»(فرقان/27) ظالم دستانش را گاز می‌گیرد و می‌گوید کاش با فلانی رفیق نمی‌شدم. کاش با رسول خدا رفیق می‌شدم. کاش در خط امام بودم. او مرا منحرف کرد و. . . «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى‏ یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً» کاش راهی با رسول داشتم. کاش از پشت میز اداره با خدا راهی داشتم. کاش در میان پولهایی که به من می‌دادند با محرومان راهی داشتم. کاش خط رسول را دنبال کرده بودم. «یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبیلاً» وای بر من کاش با فلانی رفیق نمی‌شدم.
درباره روز قیامت قرآن می‌فرماید: عده‌ای در روز قیامت صورتشان سفید است. روسفید هستند و صورت عده‌ای سیاه است. یکی از دستورات ما این است که هنگام گرفتن وضو آب که به صورت خود می‌ریزید، این دعا را بخوانید. خدایا روزی که صورت‌ها سیاه می‌شود، روی من را سفید کن و خدایا روزی که صورت‌ها سفید می‌شود، مرا رو سیاه نکن. «اللَّهُمَّ بَیِّضْ وَجْهِی یَوْمَ تَسْوَدُّ فِیهِ الْوُجُوهُ»(کافى، ج‏3، ص‏70) روز قیامت صورت‌هایی سفید است، می‌خندند و شاد هستند، و افرادی زجرها می‌کشند. صورتهایی سیاه است. «وَ یَوْمَ الْقِیامَه تَرَى الَّذینَ کَذَبُوا عَلَى اللَّهِ وُجُوهُهُمْ مُسْوَدَّه أَ لَیْسَ فی‏ جَهَنَّمَ مَثْوىً لِلْمُتَکَبِّرینَ»(زمر/60) صورتهایشان سیاه است. آیا جهنم جایگاه متکبرین نیست؟ متکبر کیست؟ کسی است که حق را می‌فهمد و لجبازی می‌کند و در سوره ابراهیم آیه 49 می‌خوانیم «وَ تَرَى الْمُجْرِمینَ یَوْمَئِذٍ مُقَرَّنینَ فِی الْأَصْفادِ»(ابراهیم/49) یعنی مجرمین سخت در زنجیر بسته می‌شوند. یعنی پای مجرم را در غل و زنجیر می‌کنند و در سوره معارج دستورجلب صادر می‌شود و می‌گوید: مجرم را بگیرید و در غل و زنجیر بکشید. زنجیری که «ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً»(حاقه/32) زنجیر دراز. می‌گویند گاهی کلمه هفتاد برای مبالغه می‌آید. او را به جهنم ببرید و باید هم اینچنین باشد. مگر آسان است انسان آیت الله مدنی را تکه تکه کند. مگر آسان است انسان پیرمردی چون آیت الله دستغیب را تکه تکه کند. آیت الله اشرفی راتکه تکه کند. مگر آسان است حزب جمهوری را منفجر کند و بهشتی و یاران امام را بسوزاند. مگر درست است انسان رجایی، مفتح و هاشمی نژاد را شهید کند. زنان و مردان دزفول چه گناهی کردند. چه می‌تواند جواب این ظالمین باشد جز این زنجیرها؟ فلذا فریاد و خطاب هست. بگیرید این‌ها را. «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ»(حاقه/31-30) بگیرید و او را در غل و زنجیر کنید. او را به جهنم بیندازید. «یَوْمَ یَخْرُجُونَ مِنَ الْأَجْداثِ سِراعاً ً کَأَنَّهُمْ إِلى‏ نُصُبٍ یُوفِضُونَ»(معارج/43) با سرعت از قبر بیرون می‌آیند مثل این که به سوی علامتی می‌دوند. مثل این که جایی کار دارند. «خاشِعَه أَبْصارُهُمْ تَرْهَقُهُمْ ذِلَّه ذلِکَ الْیَوْمُ الَّذی کانُوا یُوعَدُونَ»(معارج/44) چشم‌ها پایین است و ذلت، تمام چهره این‌ها را گرفته است. این همان روزی است که خداوند وعده داده بود.
قرآن می‌فرماید: کتاب افراد خوب را به دست راستشان می‌دهیم. به کتابشان نگاه می‌کنند و داد می‌زنند که بیایید بخوانید. کتاب مرا ببینید. من قبول شدم. اما کارنامه عمل افرادی را به دست چپشان می‌دهیم. وقتی نگاه می‌کنند، به زمین می‌زنند یا عصبانی می‌شوند و می‌گویند ‌ای کاش کتاب را به من نمی‌دادند. روز قیامت روز دادن کارنامه‌هاست. نامه عمل عده‌ای را به دست راستشان می‌دهند و نامه عمل عده‌ای را به دست چپشان می‌دهند. «وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِ فَیَقُولُ یا لَیْتَنی‏ لَمْ أُوتَ کِتابِیَهْ»(حاقه/25) آن کس که نامه عملش را به دست چپش می‌دهند، می‌گوید: ‌ای کاش کتابم را به من نداده بودند. تا نداده بودند، من احتمال رستگاری می‌دادم. دیگر تمام شد. «وَ لَمْ أَدْرِ ما حِسابِیَهْ»(حاقه/26) کاش نمی‌دانستم، حسابم چیست. اگر آدم یک روزنه امیدی داشت، ولی می‌گوید: حالا دیگرفهمیدم وضعم چیست. «یا لَیْتَها کانَتِ الْقاضِیَه ما أَغْنى‏ عَنِّی مالِیَهْ»(حاقه/28- 27) مال من به دردم نخورد. وای بر من. «هَلَکَ عَنِّی سُلْطانِیَهْ»(حاقه/29) من سلطان بودم سلطنت و قدرت داشتم. امر و نهی می‌کردم. قدرت و سلطنت من نابود شد. نامه‌اش را به دست چپش داده‌اند. فریاد می‌زند و این‌ها را می‌گوید. «خُذُوهُ فَغُلُّوهُ»(حاقه/30) خطاب می‌رسد این کسی را که سلطنتش را به هدر داد، بگیرید و در غل و زنجیرش کنید. «ثُمَّ الْجَحیمَ صَلُّوهُ»(حاقه/31) او را به جهنم ببرید. «ثُمَّ فی‏ سِلْسِلَه ذَرْعُها سَبْعُونَ ذِراعاً فَاسْلُکُوهُ»(حاقه/32) در سلسله، یعنی زنجیری که هفتاد ذراع است او را به زنجیر بکشید. «فَلَیْسَ لَهُ الْیَوْمَ هاهُنا حَمیمٌ»(حاقه/35) در این جا دیگر دوستی نیست، هیچکس نیست. «وَ لا طَعامٌ إِلاَّ مِنْ غِسْلینٍ»(حاقه/36) طعامی برای این جنایتکاران جز چرک و خون جهنمیان نیست و اما قیامت.
ساعت آخر ماه رمضان هنوز روزنه امید هست. اگر امشب شب عید بود، به شما خبر بدهم آنچه که خداوند از اول ماه رمضان تا این شب مردم را می‌بخشد، در شب عید به همان اندازه مردم گناهکار را می‌بخشد. فقط ما باید حسابی باز کنیم.
3- سیره و روش امام سجاد در ماه مبارک
اما امام زین العابدین(ع) شب عید چه می‌کرد؟ امام زین العابدین برده‌هایی را می‌گرفت در خانه با ایشان کار می‌کردند و ایشان را تربیت می‌کرد و این‌ها را می‌ساخت. چون او در زمانی بود که نمی‌توانست برنامه داشته باشد. حوزه علمیه و کلاس و سخنرانی نداشت. برده‌ها را می‌خرید و در خانه با آنها کار می‌کرد. شب عید فطر همه را آزاد می‌کرد منتها برای هر کدام یک ورقه داشت. نقاط ضعفش را امام زین العابدین می‌نوشت. شب عید فطر برده‌ها را جمع می‌کرد و می‌گفت: بیایید. بعد می‌گفت: مثلاً شما هفتاد نقطه ضعف داشتی و هفتاد جا خلاف کردی و از ایشان تأیید می‌گرفت. بعد می‌گفت: این پرونده شما تحویل شما، با بقیه هم همین برخورد را می‌کرد. نقاط ضعفشان را می‌نوشت و شب عیدفطر از ایشان اقرار می‌گرفت، حالا چرا این کار را می‌کرد؟ می‌خواست وقت رفتن و خداحافظی اینها را به یاد قیامت بیندازد. کما اینکه ما هم در روز آخر ماه رمضان بهتر این است که قرآن ما را به یاد روز قیامت بیندازد، که بیشتر با قرآن آشنا شویم. بعضی از روزها، صبح‌ها دو آیه بخوانیم. بعد امام زین العابدین می‌فرمود: ‌ای برده‌ها هر چه می‌گویم، شما هم تکرار کنید. می‌گفت: ‌ای امام سجاد، ‌ای علی بن الحسین، همه برده‌ها که قرار بود آزاد شوند تکرار می‌کردند. می‌ایستاد و برده‌ها هم دور او جمع می‌شدند. می‌گفت: ‌ای علی بن الحسین همانگونه که تو نقاط ضعف ما را نوشتی خدا هم نقاط ضعف تو را نوشته است، و همه تکرار می‌کردند. بعد می‌گفت: امشب شب عید فطر است و همه شما را آزاد می‌کنم. برده‌ها هم از آزادی خویش در آن شب خوشحال می‌شدند. بعد که برده‌ها می‌رفتند امام زین العابدین به آسمان رو می‌کرد و می‌گفت: من در این شب عید بنده‌هایم را آزاد کردم تو هم سجاد را از آتش جهنم آزاد کن. آنقدر که خداوند در شب عید فطر بندگان را مورد لطف قرار می‌دهد بیشتر از آن میزانی است که از اول ماه رمضان خداوند مرحمت می‌کند و عوامل این جهنم چیست؟
امیرالمؤمنین (ع) مناجات عجیبی در مسجد
4- ترس حضرت علی از جهنم
کوفه دارد. امیر المؤمنین آیات جهنم را به صورت مناجات بیان کرده است و بعد دائم می‌گوید: خدایا من از تو تقاضا می‌کنم که در این روز مرا نجات دهی. و خلاصه در این «عَذابَ النَّارِ» چقدر عنایت وجود دارد. «رَبَّنا آتِنا فِی الدُّنْیا حَسَنَه وَ فِی الْآخِرَه حَسَنَه وَ قِنا عَذابَ النَّارِ»(بقره/201) در دعای مجیر چقدر می‌گوید: «أجرنا من النار یا مجیر»(البلدالأمین، ص‏362) چندین مرتبه امام این را می‌گوید. خدایا مرا از آتش جهنم نجات بده. در ماه رجب دعایی وارد شده است که در آخر دعا جملاتی وارد شده است که در آن هنگام آقایان ریششان را می‌گیرند و دست دیگر خود را به چپ و راست حرکت می‌دهند، امام وقتی این دعا را می‌خواند ریش خود را می‌گرفت و می‌گفت: «حَرِّمْ شَیْبَتِی عَلَى النَّارِ»(بحارالأنوار، ج‏95، ص‏390) خدایا ریش مرا در آتش جهنم نسوزان. مسأله جهنم خیلی مهم است.
عقیل وقتی می‌آید و می‌گوید: آقا کمی از بیت المال گندم و جوی اضافه به ما بده، ما عیال‌واریم امیرالمؤمنین آهن را داغ می‌کند و در دست او می‌گذارد و وقتی او دستش را می‌کشد، می‌گوید: همین طور که تو از این آتش می‌ترسی، علی از آتش جهنم می‌ترسد.
روزی رسول اکرم یک درهم به سلمان و یک درهم به ابوذر می‌دهد و می‌گوید: بروید خرج کنید. می‌روند خرج می‌کنند و فردا می‌آیند. رسول خدا یک اجاق درست می‌کند. یک تخته سنگ را روی اجاق می‌گذارد و داغ می‌کند. به سلمان می‌گوید برو بالا بگو این یک درهم را چه کردی؟ می‌رود و پایش می‌سوزد و پایین می‌پرد. به ابوذر می‌گوید برو و بگو چه کردی؟ می‌رود و پایش می‌سوزد و پایین می‌آید. رسول خدا با این نمایش و با این که پای دو صحابی بزرگ می‌سوزد می‌گوید: ‌ای سلمان، ‌ای ابوذر! شما نتوانستید یک درهم مرا روی این سنگ جواب بدهید، چطور می‌خواهید درآمدها و مصرف‌هایتان را در روز قیامت جواب بدهید. مسأله جهنم و معاد مهم است. یک بار دیگر بگویم. بیش ازهزار آیه درباره معاد داریم.
می‌گوید؛ اگر می‌خواهی جلوی کم فروشان را بگیری این‌ها را یاد معاد بینداز. ‌ای کم فروش «وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُم»(اعراف/85) چراکم می‌فروشی؟ «أَ لا یَظُنُّ أُولئِکَ أَنَّهُمْ مَبْعُوثُونَ لِیَوْمٍ عَظیمٍ»(مطففین/5-4) مگر جهنم را نشنیده‌ای. اگر ایمان به معاد باشد اینقدر جنایت نمی‌شود. اینقدر کلاهبرداری نمی‌شود، اینقدر در اداره کم کاری نمی‌شود، خیانت و توطئه نمی‌شود. «نَسُوا یَوْمَ الْحِسابِ»(ص/26)
و اما پای صحبت‌ها و مناجات امیر المؤمنین بنشینیم. که چگونه در برابر آتش جهنم التماس می‌کند. خدایا «أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ» خدایا مرا نجات بده. چند جمله می‌خوانیم و از همه التماس دعا داریم. خدایا تو را به آبروی گوینده این جملات، امیر المؤمنین که اکنون مناجاتش را می‌شنویم تو را به مقامش، به حق شهید این ماه، حضرت علی(ع)، جمهوری اسلامی ما را هر چه زودتر متصل به حکومت جهانی حضرت مهدی(ع) بگردان و عمر رهبرانقلاب را هر چه زودتر متصل به ظهور او گردان و ما را قربه الی الله بازوی حکومت اسلامی و عامل نشر اسلام درسراسر دنیا قرار بده.
خدایا عبادات همه ما را قبول و اگر نقص و عیبی دارند عفو بفرما.
آنچه در این مملکت برای بندگان خوبت مقرر کردی برای همه ما مقرر بفرما و اینک فریاد حضرت علی را بشنویم و ان شاء الله اگر عمری بود تاپنج شنبه بعد بحث را پی می‌گیریم.
«أَسْأَلُکَ الْأَمَانَ الْأَمَانَ یَوْمَ یَوَدُّ الْمُجْرِمُ لَوْ یَفْتَدِی مِنْ عَذابِ یَوْمِئِذٍ بِبَنِیهِ وَ صاحِبَتِهِ وَ أَخِیهِ وَ فَصِیلَتِهِ الَّتِی تُؤْوِیهِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ یُنْجِیهِ»(البلدالأمین، ص‏319) امیر المؤمنین می‌گوید: مجرم روز قیامت می‌گوید: من را نجات بده و پدرم را بگیر و به جهنم ببر، بچه‌ام را بگیر و به جهنم ببر، همسرم را بگیر و به جهنم ببر. اصلاً همه مردم کره زمین را بگیر و به جهنم ببر، پسرم را بگیر و به جهنم ببر. این خیلی مهم است. مجرم صحنه‌ای می‌بیند که می‌گوید: همه هستی، همه بستگانم را بگیر و بسوزان و مرا نجات بده. چقدر باید وحشت آور باشد.
«وَ فَصِیلَتِهِ الَّتِی تُؤْوِیهِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمِیعاً ثُمَّ یُنْجِیهِ» همه مردم زمین را بگیر و مرا نجات بده. «کَلاَّ، کَلاَّ» هرگز نمی‌شود، هرگز. خودت باید بسوزی. «کَلاَّ إِنَّها لَظى‏ نَزَّاعَه لِلشَّوى‏»(معارج/16-15) پوست را می‌کند. پوست را سرخ می‌کند. «مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ أَنْتَ الْمَوْلَى وَ أَنَا الْعَبْدُ وَ هَلْ یَرْحَمُ الْعَبْدَ إِلَّا الْمَوْلَى»(البلدالأمین، ص‏319) «یَوْمَ لا یَنْفَعُ الظَّالِمینَ مَعْذِرَتُهُمْ وَ لَهُمُ اللَّعْنَه وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ»(غافر/52) و اما بهشت؛
5- بهشت در آیات قرآن
وقتی آدم در بهشت می‌آید، قرآن می‌فرماید: «ادْخُلُوها بِسَلامٍ آمِنینَ»(حجر/46) به سلامتی بفرمایید. در امان هستید. «عَلَى الْأَرائِکِ مُتَّکِؤُنَ»(یس/56) بفرمایید، روی تخت‌ها بنشینید. «یَطُوفُ عَلَیْهِمْ وِلْدانٌ مُخَلَّدُونَ»(واقعه/17) زیبا صورتان دور شما می‌چرخند. «کَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَکْنُونِ»(واقعه/23) مثل دری است صورتهایشان. «إِذا رَأَیْتَهُمْ حَسِبْتَهُمْ لُؤْلُؤاً مَنْثُوراً»(دهر/19) وقتی به قیافه‌های بهشتی نگاه می‌کنی مثل در می‌مانند. «وَ لَحْمِ طَیْرٍ مِمَّا یَشْتَهُونَ»(واقعه/21) هرچه اشتها داری از گوشت پرنده می‌خوری. «وَ فاکِهَه مِمَّا یَتَخَیَّرُونَ»(واقعه/20) هر نوع از میوه که اختیار کنی. «وَ أَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى»(محمد/15) نهرهایی از عسل تصفیه شده. «وَ أَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ»(محمد/15) نهرهایی از شیر. «أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَیْرِ آسِنٍ»(محمد/15) نهرها از آبی که فاسد نمی‌شود. «وَ حُورٌ عینٌ»(واقعه/22) همسران زیبا. «وَ کَواعِبَ أَتْراباً وَ کَأْساً دِهاقاً»(نبأ/34-33) اینها نعمتهای مادی است و اما نعمتهای معنوی. «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیمٍ»(یس/58) خدا به شما سلام رسانده است. جوار ابراهیم، جوار حسین بن علی، جوار رسول خدا، آن وقت یک درگیری و تضادی هم هست.
بهشتی‌ها با آن نعمت‌ها. «وَ دانِیَه عَلَیْهِمْ ظِلالُها»(دهر/14) شاخه‌ها چنان خم شده‌اند در نزدیک دست اینها. یعنی چنان درختان بهشت نزدیک هم هستند که جلوی نور خورشید را می‌گیرند. سایه بان هستند. «وَ جَنَّاتٍ وَ عُیُونٍ»(شعراء/134) «وَ دانِیَه عَلَیْهِمْ ظِلالُها وَ ذُلِّلَتْ قُطُوفُها تَذْلیلاً»(دهر/14) «إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ مِنْ کَأْسٍ کانَ مِزاجُها کافُوراً»(دهر/5) «خالِدینَ فیها»(حدید/12) همیشه اینجا هستید. «وَ فیها ما تَشْتَهیهِ الْأَنْفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْیُن»(زخرف/71) هر چه دلت بخواهد به تو می‌دهیم. هر چه چشمت لذت ببرد، به تو می‌دهیم. در دنیاچشم آدم یکبار کیف می‌کند. اگر از یک فیلم خوشش بیاید حاضر است دو یا سه شب ببیند. وقتی تکراری شد، دیگرحالش را ندارد. ممکن است کسی که سی و سه پل اصفهان را ندیده باشد، دفعه اول که می‌بیند کیف کند اما اگر بیست بار سی و سه پل را ببیند. راننده تاکسی‌های اصفهان از دیدن آن کیف نمی‌کنند. برای آنها عادی است. اما قرآن می‌گوید: بهشت این طور نیست که اگر زیاد در آن بمانی خسته شوی و دیگر کیف نکنی. «وَ تَلَذُّ الْأَعْیُن» هر لحظه نگاه کنی لذت می‌بری.
انسان نه می‌تواند جهنم را بگوید و نه می‌تواند بهشت را بگوید، چون آن عالم، عالم دیگری است. انسان نمی‌داند که درباره عالم ملکوت چه بگوید. ما نمی‌توانیم وصف کنیم. در دنیا از هرچه تعریف می‌کنی وقتی به آن می‌رسی می‌بینی آنطور هم نیست اما در آخرت هرچه هم تعریف کنی بعد از دیدن می‌بینی بیش از اینهاست. بهشتیان از جهنمیان سؤال می‌کنند که: «ما سَلَکَکُمْ فی‏ سَقَرَ»(مدثر/42) چطور شد که شما به جهنم رفتید؟ «قالُوا لَمْ نَکُ مِنَ الْمُصَلِّینَ»(مدثر/43) ما به نماز پایبند نبودیم و این آخرین دقایق بحث ما در این ماه رمضان است. می‌گویند رابطه ما با خدا خوب نبود. بله گاهی نماز می‌خواندیم اما درماه رمضان. حدیث داریم که از کسانی که فقط ماه رمضان عبادت می‌کنند انتقاد می‌شود.
در ادامه جواب به بهشتیان می‌گویند: «وَ لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکینَ»(مدثر/44) محرومان جامعه سوختند، ما به فکرشان نبودیم. هیچ می‌دانید دادن یک درهم در ماه رمضان برابر با چند درهم در غیر این ماه است. ‌ای کسانی که امکان مالی دارید و وضع مالی شما خوب است تا دقایقی از ماه رمضان باقی است و شما پولی نداده‌اید در همین ماه یک چک بکش و خرج کن. در پول خرج کردن اخلاص داشته باشید. کسی می‌آید و پولی می‌دهد و می‌گوید: دلم می‌خواهد از این پول ساختمان سه گوش بسازی به اسم من و در شهر من. خب اگر برای خدا می‌دهی، اینقدر به آن قید و بند نزن. به یک نفر مورد اطمینان خود بده و بگو ببین خودت و خدا برای یک مصرفی خرج کن. اینقدر قید نزن که چنین و چنان باشد. کمی در وقفها و انفاقها باز و خالص نیت کنید. قید و بند زیاد نزنید.
می‌بینی مثلاً مدرسه‌ای را وقف کرده، آدم می‌خواهد وضو بگیرد و نماز بخواند، گفته است این مدرسه وقف همین آدمهای اینجاست. حالا عبور کننده‌ای آمده وضو بگیرد، معذور است. نمی‌تواند از اینجا استفاده کند. چیزی هم که می‌دهید با وسعت نظر بدهید. تا ماه رمضان باقی است، بدهید. نمی‌دانید امام زین العابدین در این ساعات آخر چه می‌کرد؟ خداحافظ ماه رمضان. قربان شب قدر. شب قدر خداحافظ. چه ماه خوبی بودی. چقدر گناهان ما در تو بخشیده شد. مثل کسی که با بچه جوانش می‌خواهد خداحافظی کند. امام زین العابدین این چنان خداحافظی می‌کند.
این پنجمین ماه رمضانی است که پای حرفهای ما نشستید. ان‌شاء‌الله خدا روز قیامت ما را شرمنده خود و شرمنده شما هم نکند.
چون آیه و حدیث خیلی خواندم و اگر روز قیامت وضع خودم خراب باشد شما خواهید گفت: این همان است که خودش چند سال درسهایی از قرآن می‌گفت و حالا دارند او را به جهنم می‌برند. گناه ما خیلی بیش از شماست، چون آیه‌ها و تفسیر و حدیثش را بلدیم. خدا به مقام محمد و آل محمد ما را نزد خود و شما و اولیا‌اش، نزد وجدانمان و شهدایمان شرمنده نکند.
اگر دو سه سال پیش می‌مردیم، راحت بودیم. الآن دویست سیصد هزار شهید، یقه ما را می‌گیرند و می‌گویند با خون ما چه کردید. دوربین و تلویزیون از آن ما بود. ما جمهوری اسلامی را برای شما آوردیم. چه کردید؟ شهدا خواهند گفت: چرا به بچه‌های ما سرنزدید؟ چرا ما را فراموش کردید؟ چرا هر دو سه روزدست به تلویزیونت کشیدی تا خاکش را بگیری ولی دست به سر بچه‌های من نکشیدی؟ ‌ای اداری چرا کم کاری کردی؟ محتکر، چرا احتکار کردی؟ آنها که روزه گرفتند گذشت و آنها هم که خوردند گذشت و دنیا اینچنین می‌گذرد. خوشا به حال آنها که روزه گرفتند و روزه و دعایشان قبول شد.
سلام به رسول خدا، سلام به امیرالمؤمنین، شهید ماه. سلام به فاطمه زهرا. سلام به امام حسن مجتبی و سلام به حسین بن علی. سلام به امام سجاد و سلام به امام باقر و امام صادق که بیشتر احادیثی که خواندیم از این دو امام بود و سلام به امام زندانی موسی بن جعفر و سلام به علی بن موسی الرضا و سلام به حضرت جواد و سلام به امام هادی و امام عسگری و سلام به حضرت مهدی و سلام بر کلینی و سلام بر علامه حلی و سلام بر طبرسی و سلام بر مؤسسین حوزه‌های علمیه قم و سلام بر شهدا و سلام بر جانبازان و سلام بر اسیران و سلام بر مفقود الاثرها و سلام بر شهدای گمنام و سلام بر دلهای سوخته و سلام بر شنونده‌ها و شهدای محراب و سلام بر بسیج و سلام بر ارتش و سپاه و سلام بر شهربانی و عشائر و ژاندارمری و مردم. سلام بر نماز جمعه خوآنها. سلام بر قدس و کعبه. سلام بر همه کسانی که درطول تاریخ فرمان اسلام و خدا را شنیدند و سلام بر هر کس که مورد نظر خداست و سلام بر شما بیننده‌ها و شنونده‌ها.
خدایا رهبر عزیز انقلاب را تا حکومت حضرت مهدی پایدار بفرما. خدایا همه توطئه‌ها را خنثی و همه توطئه گران رانابود و همه مستضعفان را نجات بده.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment