موضوع بحث: گناه شناسی، آثار گناه- رمضان 62
تاریخ پخش: 29/3/62
بسم اللّه الّرحمن الّرحیم
«الحمد للّه رب العالمین و صلی اللّه علی سیّدنا و نبیّنا محمّد و علی اهل بیته و لعنه اللّه علی اعدائهم اجمعین من الآن الی قیام یوم الّدین»
1- آثار گناه
بحثمان دربارهی گناه بود. مسائل زیادی دربارهی گناه داریم. اهمیت گناه، تجاهر و علنی انجام دادن گناه، اصرار بر گناه را گفتیم. حالا میخواهیم آثار گناه را بگوییم. در این ایام خودتان را آماده کنید تا هر روز بحث گناه را مطرح کنیم. چون قرآن دربارهی گناه آیات زیادی دارد و روایاتی هم که در مورد گناه است که غوغا میکند. بحث امروز ما دربارهی آثار گناه است. در قرآن دربارهی آثار گناه مطالب زیادی داریم که ان شاءالله برایتان میخوانم.
در قرآن دربارهی گناه آیات زیادی داریم. اینهایی که من میگویم، همهی آیات نیست، بخشی از آیات است. قرآن میفرماید: «فَأَنْزَلْنا عَلَى الَّذینَ ظَلَمُوا رِجْزاً مِنَ السَّماءِ بِما کانُوا یَفْسُقُونَ»(بقره/59) یعنی بر کسانی که اهل ظلم هستند رجز نازل کردیم. بر ظالم، پستیها و سختیها و زجرها را نازل کردیم. به خاطر این که آنها اهل رجز هستند، چون فاسق هستند، از آسمان بر اینها بلا نازل کردیم. پس گاهی بلای آسمانی به خاطر فسق است. اما اگر زمانی آمریکا جایی را بمباران کرد، آن بلای آسمانی نیست، پس عذاب آسمانی از آثار گناه است. «أَنْ یُصیبَهُمْ بِبَعْضِ ذُنُوبِهِمْ»(مائده/49) یعنی خدا اراده کرده است که به مردم به خاطر بعضی ازگناهانشان سختی اصابت کند.
چرا خدا اراده کرده است تا مردم سختی بکشند؟ به خاطر بعضی گناهانشان، خدا اراده میکند تا مردم حوادث تلخی را بچشند. «فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ»(انعام/6) یعنی مردم را به خاطر گناهانشان هلاک کردیم.
2- هلاکت بعد از اتمام حجت
حدیث داریم: کسانی که با گناه میمیرند، آمارشان بیش از کسانی است که با قضا و قدر و مرگ طبیعی میمیرند. یعنی بسیاری از گناهان مرگ و میر را به دنبال خود میکشند. مرگ و میر بسیاری به خاطر گناهانشان است. «فَأَهْلَکْناهُمْ بِذُنُوبِهِمْ» چه آیهی آسانی است. یعنی آنها را به خاطر گناهانشان هلاک کردیم. «فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»(اعراف/96) در قرآن میفرماید: ایشان را به خاطر آن چه کسب کردند مؤاخذه کردیم و با قهر و غضب اینها را گرفتیم.
مؤاخذهی خدا بیهوده نیست. خداوند ارحم الراحمین است. ابتدا پیغمبر را میفرستد و بدون فرستادن پیغمبر هیچ کس را غذاب نمیکند. «وَ ما کُنَّا مُعَذِّبینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً»(اسراء/15) قرآن میگوید: ماهیچ کس را عذاب نمیکنیم، مگر این که اول برای او پیغمبر بفرستیم. نصیحت میکند. استدلال میکند، معجزه میآورد. حوصله میکند. به او مهلت میدهد. راه را به او نشان میدهد. خطر لجبازی او را به او میگوید. یک بار، دوبار، و ده بار هم خدا او را میبخشد. ولی اگر خدا دید که او با آمدن پیغمبر قبول نکرد، دلیل و معجزه و نصیحت وی ولی قبول نکرد، به او مهلت هم داد ولی تجدید نظر نکرد، آن وقت است که نوبت عذاب میشود. یعنی اگر با قرص خوب نشد، وارد عمل جراحی میشویم.
قرآن میفرماید: «وَ تِلْکَ الْقُرى أَهْلَکْناهُمْ لَمَّا ظَلَمُوا»(کهف/59) آن قریهها را هلاک کردیم. این اشاره به روستاهای قرنهای قبل است. خدا به پیغمبران پیشین فرموده است که اگر ما این قریه را زیر و رو کردیم، ایشان را بدبخت کردیم، به خاطر این است که اینها اهل ظلم بودند. باز قرآن میگوید: «فَلَمَّا عَتَوْا عَنْ ما نُهُوا عَنْهُ قُلْنا لَهُمْ کُونُوا قِرَدَهً خاسِئینَ»(اعراف/166) وقتی طاغی شدند، وقتی سرباز زدند، اول نهی میکنیم. وقتی دیدیم دوباره خطا کردند آنها را زیرو رو میکنیم. در آیهی دیگر میفرماید: «فَتِلْکَ بُیُوتُهُمْ خاوِیَهً بِما ظَلَمُوا»(نمل/52) پس به خاطر ظلم ایشان، خانههایی در هم ریخته و در هم کوبیده شدند. زلزلهها، زیر و رو شدنها، قهر خدا و زنگ بیدار باش است. البته نمیخواهیم منکر آیات طبیعی شویم. وقتی خداوند باران میفرستد، ما قوانین طبیعت را قبول داریم. آب اقیانوس بخار میشود. بخارها متراکم میشود. باد این بخارها را این طرف و آن طرف میبرد. بالاخره یک سری قوانین دارد تا باران شود. ما قوانین طبیعت را که خداوند در این طبیعت مستقر کرده است، قبول داریم. این را هم قبول داریم که هیچ وقت خدا در چهار دیوار قانون طبیعی کار نمیکند. ممکن است طبق این قانون کار کند و ممکن است نکند، چون خدا به این قوانین محدود نیست. «مِمَّا خَطیئاتِهِمْ أُغْرِقُوا»(نوح/25) به خاطر خطاهایی که داشتند، غرق شدند. چرا قوم نوح غرق شدند؟ بحث امروز ما چیست؟ بحث ما آثار گناه است.
گناه عامل غرق و اصابت سختیها وآمدن رجز از آسمان است. هلاکت به خاطر گناه است. اخذ خدا به خاطر «فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُونَ»(اعراف/96) کرده هاست. هلاکت وخرابی خانهها به خاطر ظلم است. سراسر قرآن پر از این آیه هاست. ما که داریم درسهایی از قرآن را در تلویزیون میگوییم، باید با این آیهها مأنوس باشیم. در این عالم حوادث تلخ و شیرینی رخ میدهد. اینها تصادف نیست. اینها شانس نیست. وهم و خیال نیست. عمل من و شماست. اعمال ما در هستی اثر دارد. تمام کارهای ما در هستی ضبط است. خیلی هم دقیق ضبط میشود. فاصلهی رادیوی خارج با ما خیلی زیاد است. آن وقت شما در ماشینت رادیوی خارج را میگیری. اگر این صدا در این فضا وجود نداشته نباشد که شما با پیچاندن یک پیچ رادیو نمیتوانی صدای هر کشور را بشنوی. پس این حرفی که الآن من میزنم محو نمیشود. این حرف هست. حتی صدای پیشینیان در این فضا هست. دیر یا زود توسط خیلی مسائل ممکن است مثلاً آدم بتواند آهنگ حضرت داوود را از فضا بگیرند. این کارهایی که ما میکنیم.
3- ضبط اعمال حتی در عالم طبیعت
اینطور نیست که در زمانی انجام و تمام شود. میماند و در عالم ضبط میشود و در روح ما اثر میگذارد. در طبیعت اثر میگذارد. این هستی با هم پیوندی دارد، مثل استارت ماشین میماند. وقتی شما ماشین را روشن میکنی، از اگزوزش دود بلند میشود. شما در جلو استارت میزنی، دود از عقب در میآید.
این دستگاه هستی با هم هماهنگ است. یک دروغ من در هستی اثر میگذارد. منتهی خیلی کارها محسوس نیست. مثلاً این که من دروغ گفتم، چرا برگهای سبز این درخت آبی نشد؟ چرا برگهایش قهوهای نشد؟ به طور خیلی ظریف و ملموس گناهان ما عامل حوادثی میشود. از نظر قرآن و حدیث این مسلم است. در جهان بینی الهی یعنی آن فکری که ما از قرآن گرفتیم، در این فکر به ما اینطور گفته شده است و از دلائل عقلی هم در این جهت شاهد داریم که آن اعمالی که انجام میدهیم، در این عالم منعکس است و در سعادت و شقاوت ما مؤثر است. «إِنَّ اللَّهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ»(رعد/11) خداوند سرنوشت ملتها را عوض نمیکند، مگر این که خود مردم بجنبند. اگر جنبیدید، خدا میجنبد. یعنی نظر خدا تغییر پیدا میکند. قرآن میفرماید: همهی کارهایی که شما خیال میکنید از خداست، دست خود شماست. بخش مهمی از کارها دست خودمان است. «وَ الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا»(عنکبوت/69) در راه خدا گام برداشتید. خدا راهها را به شما نشان میدهد. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ»(محمد/7) خدا را یاری کنید، خدا هم شما را یاری میکند. «فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ»(صف/5) اگر منحرف شوید، خدا منحرفتان میکند. «کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ»(مططفین/14) گناه در دل اثر میگذارد. روح انسان را عوض میکند.
4- تأثیر گناه در زندگی این جهان
انسان اول که گناه میکند، خیلی ناراحت است، خدایا گناه کردم، چه کار کنم؟ آدم اول که گناه میکند، خیلی ناراحت است، کم کم یک بار دیگر هم گناه میکند. اگر آدم یک دفعه تریاک بکشد، بگویند: فلانی تریاک کشیده است، آدم از عرق خیس میشود. بعد دفعهی دوم کمتر خجالت میکشد. دفعهی سوم میگوید: خودت تریاکی هستی، من کجا تریاکی هستم. دفعهی چهارم میگوید: ما گاهی میکشیم، معتاد که نیستیم. ذره ذره طوری میشود که اصلاً کیف میکند و افتخار میکند. تمام زنانی که فاسد شدند و شغلشان در زمان شاه فساد بود، اینها دفعهی اول که گناه بزرگ زنا را انجام دادند، شاید تا صبح از غصه نمیخوابیدند. بعداً به خاطر تکرار آمادگی پیدا میکند و اعلام میکند که شغل من زناست. شغل من فحشاء است. بنابراین «کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ» قرآن در سوره مطففین میفرماید: این عملها در روح و قلب اینها اثر میگذارد. اصلاً فکر و دیدشان را عوض میکند. غصهای در کار نیست. اگر الآن که یک جوان پاک هستی، یک سیلی در صورت یک نفر بزنی، ناراحت میشوی. ولی بعد کم کم کار آدم به جایی میرسد که از آدم کشی لذت میبرد. یک نفر یک مرد سیاه پوست را دید و او را کشت. گفت: چرا او را کشتی؟ گفت: میخواهم ببینم سیاه پوستان چگونه جان میدهند. یعنی اینقدر آدم کشی برایش عادی شده بود.
امام باقر فرمود: «إِنَّ الْعَبْدَ لَیُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُزْوَى عَنْهُ الرِّزْقُ»(کافى/ ج2/ ص270) گاهی انسان گناه میکند و روزیش کم میشود. گاهی انسان به خاطرگناه، روزیش کم میشود. مقداری از روزی افراد به عمل افراد بند است. قرآن هم چنین میفرماید: «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِب»(طلاق/3-2) اگر کسی تقوا داشته باشد، از راهی که فکرش را نمیکند، خدا برایش روزی میفرستد. البته باید این را بگویم که همیشه گناه عامل بند آمدن روزی آدم نیست. بعضیها گناه میکنند و دارای روزی زیادی هستند و خوش هستند. در قرآن مجید آیاتی داریم که خدا میفرماید: ما به ظالمین مهلت میدهیم تا پیمانهی ایشان پر شود. پس بگو چرا بنده گناه کردم و روزی من کم شد. فلانی ده برابر من جنایت کرده است، خیلی هم خوش است. شاگردی که خوب است، همین که فلان شخص کار بدی از او ببیند، به معلم میگوید. معلم هم او را صدا میزند و میگوید: شما چرا این کار را کردی؟ شما که دَرسَت خوب بود، چرا چنین کاری را کردی؟ ممکن است گوش او را بگیرد و یک پس گردنی هم به او بزند اما شاگردی که همیشه وضع او خراب است، معلم هر روز خودش را ناراحت نمیکند. میگوید: برای امتحانات ثلث سوم باشد. بخشی از آیات قرآن روی این معنا دور میزند که ما حال جنایت کاران را نمیگیریم، میگذاریم خوش باشند و هر کاری میخواهند بکنند. اگر دیدی جنایت کاری عیاش است و خوش است، نگو اگر این گناه کرده است، پس چرا خوش است؟ خدا برایش موعد قرارداده است. «إِنَّما نُمْلی لَهُمْ لِیَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهینٌ»(آل عمران/178) یعنی صبر میکنیم تا پیمانهی ایشان خوب پر شود. ما اینها را برای امتحان رها کردیم. برای این که تا گناه کردند روزی ایشان را کم کنیم، از ترس روزی گناه نمیکنند. مثلاً بگوییم هرکس گناه کند، کنکور قبول نمیشود. خوب همهی داوطلبان کنکور آدمهای خوبی میشوند ولی این ارزش ندارد. هرکس گناه نکند، فردا در بازار پول زیادی گیرش میآید. همهی بازاریها نماز شب خوان میشوند. آن که باید در افراد مختلف و وضعیتهای مختلف باشد، برای آزمایش است. یعنی گاهی هم آدم مؤمن فقیر است، گاهی هم آدم فاسق عیاش است و زندگی مرفهی دارد.
روایت داریم که سهمیهی باران مردم به خاطر گناه کم میشود. حدیث داریم: هر سال باران بر زمین یکنواخت میبارد. منتهی اگر مردم منطقهای گناه کردند، خداوند آن بارانی را که باید بر سر اینها ببارد، قطع میکند. یا اینکه باران در زمین و در بیابانی میبارد که هیچ فایدهای ندارد. مقدار ریزش باران در هر سال فرق نمیکند. محل باریدنش با مقدار و نوع عمل مردم رابطه دارد. این هم حدیثی است که سهمیهی باران به خاطر گناه کم میشود.
از امام صادق(ع) نقل شده است: «مَا أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَى عَبْدٍ نِعْمَهً فَسَلَبَهَا إِیَّاهُ حَتَّى یُذْنِبَ ذَنْباً یَسْتَحِقُّ بِذَلِکَ السَّلْبَ»(کافى/ ج2/ ص274) خدا نعمتی را که به انسان داده است، نمیگیرد. آدم کریم چیزی را که داد، پس نمیگیرد. خدا کریم است. نعمتهایی را که خدا به شما داده است، نمیگیرد، مگر این که شما مرتکب گناهی بشوید و خدا از شما بگیرد.
امام رضا(ع) میفرماید: هر وقت مردم گناهی نو ابتکار و اختراع کردند، یک راه جنایت و تجاوز نویی را به وجود آوردند، خدا هم بلای نویی بر اینها نازل میکند. هر وقت امت و فرد و جامعه سراغ خط کج و انحرافی رفتند، دست به یک توطئه نو و گناه فردی و اجتماعی جدیدی زدند، خدا هم بلای نویی بر اینها نازل میکند.
5- بعضی از آثار گناه در زندگی
امام صادق(ع) میفرماید: «یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا عَصَانِی مَنْ عَرَفَنِی سَلَّطْتُ عَلَیْهِ مَنْ لَا یَعْرِفُنِیَ»(کافى/ ج2/ ص276) خدا فرموده است: اگر آنهایی که مرا میشناسند، مرتکب گناهی شوند، یعنی اگر ما که خدا را میشناسیم گناهی را انجام دهیم خدا کسی را بر ما مسلط میکند که او خدا را نشناسد. یعنی خداشناسان گنه کار، زیر دست خدا نشناسان میروند. خدا مرحوم مجلسی را رحمت کند که کتاب بحار، این منبع عظیم را برای ما به یادگار گذاشت. حدیث داریم: گاهی نماز شب خواندن از نماز شب خوانها سلب میشود و این هم به خاطر گناه است. «إِنَّ الرَّجُلَ یُذْنِبُ الذَّنْبَ فَیُحْرَمُ صَلَاهَ اللَّیْل»(کافى/ ج2/ ص272) گاهی انسان نماز شب میخواند، بعد خدا حال نماز شب خواندن را از او میگیرد. امام میفرماید: گناهی کرده که خدا توفیق نماز شب خواندن را از او گرفته است. البته قانون کلی نیست، چون روایاتی هم داریم، افرادی نماز شب میخوانند ولی ظرفیت ندارند. زود اوج میگیرند و باد اینها را میگیرد. خیال میکنند خیلی آدمهای خوبی هستند. آن وقت خدا خواب را یکی دو شب بر اینها مسلط میکند که اینها را باد نگیرد. گاهی خدا برای تنظیم باد، این کار را میکند. گناهی هم نکرده است ولی به خاطر این که مغرور نشود، توفیق را از او میگیرد. مثل سخنرانی که خیال میکند، هر وقت بخواهد سخنرانی کند، مثل بلبل سخنرانی میکند. یک موقع یکی از سخنرانهایی که همه او را میشناسند، روحانی نیست اما از کسانی است که زیاد سخنرانی میکند و الآن هم یک مسئولیت اجتماعی و علمی دارد. ایشان میگفت: یک مرتبه به یک جلسهای رفتم وگفتم: عجب جلسهی خوبی است. الآن یک سخنرانی قّراء میکنم. خلاصه میگفت: حواسم را جمع کردم. رفتم وگفتم: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» اول سورهی حمد را میخوانم تا سخنرانی را شروع کنم. سوره را شروع کردم ولی فراموش کردم که بعد از«الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ»(فاتحه/4-3) است. دومرتبه از آغاز خواندم. میگفت: یکی دو بار تا «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» آمدم ولی این آیه را فراموش کردم.
گاهی خدا این صحنهها را به وجود میآورد تا آدم بداند هرچه دارد از اوست. گاهی خدا برای مدتی وحی را از پیغمبرش قطع میکرد. مردم میآمدند و سؤال میکردند. رسول خدا میفرمود: چند روز است وحی نازل نشده است. صبر کنید ببینم چه میشود. خدا کسانی را که دوست دارد، برای این که حتی یک لحظه غافل نشوند، چنین کاری میکند تا بدانند همه چیز دست اوست. چون اگر انسان به نعمت عادت کرد، قدر نعمت را نمیداند. ما در جمهوری اسلامی چیزهای زیادی داریم که چون در جمهوری اسلامی بودیم، قدرش را نمیدانیم. گاهی که تلویزیون راهپیماییهای کشورهای دیگر را نشان میدهد، آدم خندهاش میگیرد. مثلاً پانصد نفر راهپیمایی میکنند، آن هم چه راهپیمایی! زن و مرد با هم میگویند و میخندند. وقتی ما راهپیمایی خودمان را در برابر آن راهپیماییها میبینیم، خندهمان میگیرد.
انسان دلش سنگ نمیشود، مگر این که «بکَثْرَهِ الذُّنُوبِ» گناهانش زیاد شود. اینها همه از آثار گناه است. قساوت قلب است، اما خوب است آدم اینها را بنویسد.
یکی از آثار گناه این است که آدم وقتی گناه کرد، دعایش مستجاب نمیشود. روایتی داریم: «فَیَقُولُ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى لِلْمَلَکِ لَا تَقْضِ حَاجَتَهُ وَ احْرِمْهُ إِیَّاهَا فَإِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطِی وَ اسْتَوْجَبَ الْحِرْمَانَ مِنِّی»(کافى، ج2، ص271) گاهی انسان دعا میکند. برنامهی خدا این است که دعا را مستجاب کند، اما بعد انسان یک گناهی میکند، خدا به فرشتگان میگوید: دعای او را مستجاب نکنید، برای این که گناه کرد. «فَإِنَّهُ تَعَرَّضَ لِسَخَطِی وَ اسْتَوْجَبَ الْحِرْمَانَ مِنِّی» گاهی که دعا میکنیم و مستجاب نمیشود، به خاطر این است که بعد از دعا گناه میکنیم.
در این جلسات تا به حال چند مطلب را مطرح کردیم. اصرار بر گناه، تجاهر به گناه، آثار گناه و خطر گناه را گفتیم. حالا میخواهیم عوامل گناه را بررسی کنیم. عوامل گناه زیاد است. چطور میشود انسان گناه میکند؟ این مطلب خیلی مهمی است. بعضی میگویند: لعنت خدا بر شیطان. آخر شیطان که اجبار نمیکند.
6- گوشهای از رفتار مجرمان در قیامت
قرآن قصهای دارد که برایتان نقل میکنم. روز قیامت مجرمین شروع به التماس کردن میکنند. اصولاً مجرم از چند دسته کمک میخواهد. افراد گناهکار از پنج دسته کمک میخواهند و التماس میکنند:
1- خوبان 2- بدها 3- شیطان 4- ملائکه 5- خدا
این بحث خیلی جالب است و بد نیست که آیات قرآن را بخوانیم. مجرم روز قیامت شروع به التماس کردن میکند. از خوبان کمک میخواهد. میگوید: «أَنْ أَفیضُوا عَلَیْنا مِنَ الْماءِ أَوْ مِمَّا رَزَقَکُمُ اللَّه»(اعراف/50) بر ما از آن آبهایی که دارید بپاشید. گنهکاران به خوبان میگویند: کمی از آن نعمت هایتان را به ما بدهید. بالاخره لطفی به ما بکنید. آیهی دیگری میگوید: «انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ ْ قیلَ ارْجِعُوا وَراءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً»(حدید/13) نگاهی به ما کنید. ما این جا گنهکار هستیم. روز قیامت، وضع ما خراب شده است. یک نظر به ما بکنید. «نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ» نگاهی به ما کنید تا ما کمی از نور شما استفاده کنیم. ما این جا خیلی روسیاه هستیم. گنهکاران روز قیامت به خوبان التماس میکنند. از این به بعد هر چه میخوانم وحی است. یعنی متن قرآن را برایتان میخوانم. جایی که باید دربست تسلیم این آیات باشیم. مجرم روز قیامت شروع به التماس میکند، چون خودش را باخته است و وضعش خراب است. اول به خوبها میگوید: «انْظُرُونا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِکُمْ» نگاهی به ما بکنید تا ما از نور شما استفاده کنیم. به ما کمک کنید «قیلَ ارْجِعُوا وَراءَکُمْ فَالْتَمِسُوا نُوراً» در جواب به او میگویند: باید از دینا نور میآوردی. برو! این جا سرایت و قرض وجود ندارد. باید از دنیا میآوردی.
گنهکاران و مجرمین میگویند: «أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ»(حدید/14) در دنیا با هم نبودیم؟ من و تو که در یک اداره بودیم. میگوید: با هم بودیم. منتها من در اداره پشت میز، کار مردم را راه میانداختم. تو به فکر این بودی که میز را کجا بگذاری. هرچه مجرمین التماس میکنند که نگاهی به ما کنید، جواب میشنوند: حرف نزنید. آن طرف بروید. باید از دنیا نور بیاورید. «إِنَّ اللَّهَ حَرَّمَهُما عَلَى الْکافِرینَ»(اعراف/50) این نعمات ما بر شما حرام است. خلاصه مجرمین هر چه به خوبان التماس میکنند، فایده ندارد.
به سراغ بدها میآیند. بدها دیگر به بدها پناه میبرند. مثل دو نفر که دارند در دریا غرق میشوند. آن یکی از آن دیگری کمک میخواهد، ولی او هم دارد غرق میشود. «إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً»(ابراهیم/21) هویدا به سراغ شاه میرود. ازهاری سراغ علم را میگیرد. بدها به بدها پناه میبرند. گداها نزد پولداران میروند. میگویند: «إِنَّا کُنَّا لَکُمْ تَبَعاً» یعنی من که در دنیا جاوید شاه میگفتم، به این روزگار افتادم. من خواستم تو را راضی کنم. شاه هم به دنبال کارتر میدود. میگوید: من تابع شما بودم. بدبختی من این است که بله قربان گوی شما بودم. اگر افسارم را پاره کرده بودم و خودم فکر کرده بودم «لَوْ لا أَنْتُمْ لَکُنَّا مُؤْمِنین» (سباء/31) اگر شما نبودید، ما خود سر عقل میآمدیم و ایمان میآوردیم. بدبختی من این است که دنبال تو آمدم و روزگارم را سیاه کردم. خدا تو را ذلیل کند. میگوید: به من چه ربطی دارد؟ تقصیر خودت است، نباید میآمدی. میگوید: آخر تو مرا گمراه کردی. میگوید: من گمراهت کردم؟ من رئیس تو بودم. دستور دادم، میخواستی گوش ندهی. «رَبَّنا آتِهِمْ ضِعْفَیْنِ مِنَ الْعَذابِ»(احزاب/68) خدایا عذاب اینها را دو برابر کن، چون اینها کج رفتند و ما را هم منحرف کردند. خدا میگوید: «لِکُلٍّ ضِعْفٌ»(اعراف/38) عذاب همهی شما دو برابر است. آنها اینطور هستند. به خاطر این که منحرف بودند و شما را هم منحرف کردند، عذابشان دو برابر است. رهبران دو گناه دارند. هم منحرف شدند، هم منحرف کردند. چرا شما دو برابر عذاب میشوید؟ شما هم کج رفتید و هم با انحرافتان آنها را تشویق کردید. مگر نمیدانی که اگر در اسلام کسی را که بی گناه میکشند، حق نگاه کردن نداری؟ یا باید از مظلوم حمایت کنی. یا اگر نمیتوانی و فریادت به جایی نمیرسد، عبور کن و برو. چرا تماشا کردی؟ تو که پای چوبهی دار میایستی و اعدام ناحق را تماشا میکنی، تماشای قتل مظلوم هم گناه دارد. یا باید حمایت کنی، یا باید بروی. هرچه به خوبها التماس میکنند، فایده ندارد. سراغ بدان میآیند باز هم فایدهای ندارد. به سراغ شیطان میروند. به شیطان میگویند: ذلیل شوی! خاک بر سرت کنند. شیطان میگوید: چرا؟ میگویند: تو ما را وسوسه کردی. قرآن میگوید: «فَلا تَلُومُونی وَ لُومُوا أَنْفُسَکُمْ»(ابراهیم/22) شیطان میگوید: مرا ملامت نکنید. بر سر خودتان بزنید. من که شما را هل ندادم. من شما را وسوسه کردم. من یک عکس به شما نشان دادم، خیلیها هم این عکس را دیدند و نیامدند اما توآمدی. من که خشکت نکردم. تو خود خشک بودی. من هم به روی تو اره گذاشتم. باغبان که به باغ میآید، درخت را خشک نمیکند. هر کدام از درختها که خشک است میبرد. تو خودت بد جنس بودی و آغشته به بنزین بودی، من هم تو را آتش زدم. تو در سرازیری رفتی، من هم تو را هل دادم. کار من این بود. «إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُکُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لی»(ابراهیم/22) قرآن میگوید: فقط من دعوت کردم خودت استجابت کردی. نباید میآمدی.
7- درخواست مجرمان در قیامت
مجرم هرچه روز قیامت التماس میکند و شیطان را ملامت میکند، شیطان میگوید: تقصیر خودتان است. سراغ ملائکه میآید. به ملائکه میگوید: ای ملائکه! مسئول شکنجه است. مأمور شکنجهی خداست. مأمور جهنم است. به مسئول شکنجه میگویند: تو وساطت من را بکن. «وَ قالَ الَّذینَ فِی النَّارِ لِخَزَنَهِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّکُمْ یُخَفِّفْ عَنَّا یَوْماً مِنَ الْعَذابِ»(غافر/49) ای مأمور جهنم از خدا بخواه تخفیف بدهد. حالا جهنم را تعطیل نکن، ولی کمی تخفیف بده. آن هم نه برای همیشه «یوماً» برای یک روز. ای مأمور شکنجه ازخدا بخواه جهنم یک روز کم شود. مأمور شکنجه میگوید: چند سال عمر کردی؟ میگوید: 76 سال، میگوید: 76سال فکر نکردی، حالا به فکر افتادی؟ صدای حق را نشنیدی؟ الله اکبر نماز جمعه را نشنیدی؟ یک بار هم به نماز جمعه نرفتی. زمستانها در برف نماز جمعه خواندند. تابستانها با دهان روزه، آفتاب به مغزشان میخورد. روی آسفالت داغ نماز جمعه خواندند. چند سال عمر کردی، یک بار به نماز جمعه نرفتی؟ نمیخواهم بگویم واجب عینی است ولی خوش انصاف اگر عذری نداری برو. البته ممکن است کسی عذری داشته باشد.
در هر صورت به مأمور شکنجه میگویند: تو وساطت کن. میگوید: من وساطت تو را نمیکنم. برای این که سر و ریشت سفید شد. عمری از تو گذشت، صدای حق را نشنیدی و گوش ندادی. آخرین جمله این است. وقتی میبینند خوبها و بدها جوابی ندادند و فایدهای نداشت، خوبها میگویند: باید از دنیا نور میآوردی. قرض نداریم. به بدها میگویند: ما که به دنبال شما آمدیم. میگویند: چشمتان کور، نباید میآمدید. به شیطان میگویند: تو ما را گمراه کردی. میگوید: بر سر خود بزن نباید میآمدی. من فقط وسوسه کردم. به مأمور شکنجه میگویند: وساطت کن. میگوید: وساطت تو را نمیکنم. عمری صدای حق را نشنیدی حالا از من میخواهی که واسطه شوم؟ آخرین روزنهی امید این است: «رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ»(مومنون/107) اگر گناه کردیم، ما را باز گردان. «قالَ اخْسَؤُا فیها وَ لا تُکَلِّمُونِ»(مومنون/108) خدا میگوید: خفه شوید، حرف نزنید. مسئله این نیست که شما در راه من نبودید. مسئله این است که شما آنهایی را که در خط بودند، مسخره میکردید. اگر خود تو منحرف بودی، اینگونه عذاب نمیشدی. بیشتر عذابت از این است که حزب اللهی را مسخره میکردی. سر به سر نماز جمعه خوانها میگذاشتی. سر به سر مکتبیها میگذاشتی. نیش میزدی و سر به سر میگذاشتی. گناه نیش تو مهم است. تو مسخره میکردی.
ماه رمضان ماه عبادت است و این شبها و روزها مقدس است. دعا کنید که خدایا تو را به مقام محمد و آل محمد ما را بیامرز. خدایا مارا از این مجرمین که روز قیامت التماس میکنند و از این و آن کمک میخواهند و جواب رد میشنوند، قرار نده. خدایا آن شهدایی را که این پادگانها را مرکز اسلامی قرار دادند، روحشان را از ما راضی و خون ما را پلهای قرار بده که درهمهی پادگانهای دنیا، صدای اسلام بلند شود. قلب مبارک حضرت مهدی را از ما شاد، نایبش رهبر انقلاب را درپناهش حفظ، هواداران اسلام را تأیید، توطئههای دشمنان را خنثی بگردان. توطئه گران را نابود بفرما. هرچه به علم ما اضافه میکنی، به ایمان و تقوا و اخلاص و عمق کار ما بیفزا. ما را یک لحظه به خود واگذار مکن.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»