گزینش و عزل و نصب -1

موضوع بحث: گزینش و عزل و نصب -1
تاریخ: 14/12/61

بسم الله الرحمن الرحیم

الهی انطفقنی بالهدی و الهمنی التقوی

چه کسی را انتخاب کنیم و به چه دلیل و اجرای چه کاری انتخاب کنیم و با چه معیاری عزل کنیم؟ کی را عزل کنیم؟ آیا حق انتخاب همه جا با من است؟ چگونه افراد را بشناسیم؟ اینها مسائل اجتماعی اسلامی است.
1- در گزینش، توانایی افراد مهم است
وقتی در گزینش سوال می‌شود باید دید آیا این فرد به درد این کار می‌خورد و آیا با شغل او مناسب است یا نه. برای گزینش نیروی رزمی قرآن می‌فرماید: «وَ زادَهُ بَسْطَهً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» (بقره/247)، وقتی مردم از پیامرشان فرمانده برای جنگ می‌خواهند و خداوند شخصی را تعیین می‌کند و می‌گویند به درد ما نمی‌خورد چون از خانواده فقیر است خداوند می‌گوید این اشکال شما بی جا است خانواده فقیر و یا پولدار نقشی در جنگ ندارد. و این فرد می‌تواند فرمانده باشد چون هم علم یعنی مسائل جنگی وارد است و هم توانایی رزمی دارد(جسم). پس آشنایی با تاکتیک‌های جنگ و هم توانایی رزم مطرح است. در بیت المال حضرت یوسف می‌فرمایند من را مسئول بیت المال کنید چون قدرت حفظ و آگاهی بر حفظ آن در من قوی می‌باشد. یا برای کار دختر شعیب می‌گوید‌ای پیغمبر‌ای پدر بزرگوار موسی برای کار کردن خوب است زیرا «الْقَوِیُّ الْأَمینُ» (قصص/26) است اگر مسئله کار است قدرت و امانت و اگر مسئله بیت المال است حفیظ علیم اگر مسئله رزمی است «فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ» و برای نصب هر مقام و شخصیتی هر خصوصیت مخصوص به خودش دارد.
و مثلاً رادیو و تلویزیون برای خودش دانشجو می‌گیرد چون می‌خواهد آنجا کار کند از دیپلم خودش می‌گیرد تا آنچه را می‌خواهد خودش به او یاد دهد بیاموزد.
و یا پزشکی برای خودش دانشجو می‌گیرد مهندسی برای خودش می‌گیرد و هر کدام براساس معیار خودشان گزینش را انجام می‌دهند و اشخاص مورد نظرشان را می‌پذیرند. مثلاً معیار پزشک در وزارت بهداری باید این باشد که بعد عاطفی و انسان دوستی او قوی باشد. اگر او آدم پول پرستی باشد و اگر در جائی پول بیشتری باشد به همان جا می‌رود که ما الان در غرب (آلمان غربی) خیلی پزشک داریم یعنی آدم باید سراغ شغلی برود که به بافتش می‌خورد و سوال‌ها و گزینش هم باید مناسب با شغل در نظر گرفته شود.
حضرت موسی (ع) می‌گوید: خدایا سخنگوی من برادرم هارون باشد زیرا او «هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِساناً» (قصص/34) او در بیان روان‌تر از من و دلنشین‌تر از من است.
2- باید در کلیه امور گزینش صحیح باشد
در گزینش همسر باید دید داماد خوب چگونه دامادی است و عروس خوب چه عروسی است و شاگرد خوب چگونه شاگردی است و همینطور شریک خوب و شغل خوب و حتی رهبر. چون انسان اصولاً موجودی انتخاب گر است.
ارزش ما به انتخاب است چون همین انتخاب غلط مثلاً همسر است که کسی را بدبخت می‌کند یا انتخاب غلط دوست که انسان را منحرف می‌کند و انتخاب صحیح مردم بود که خط امام را گرفتند و خط آمریکا را رها کردند و یک انتخاب می‌تواند سرنوشت ملتی و انسانی را تغییر دهد.
مسئله گزینش یک مسئله اداری نیست انسان همیشه باید گزینش داشته باشد و انتخاب کند انتخاب غذای غلط مریضی می‌آورد. در جزئی ترین مسائل نیز انسان باید انتخاب کند و در انتخاب خدا باید به انسان کمک کند چون گاهی اوقات بزرگ‌ها نیز در انتخابشان دچار اشتباه می‌شوند. «وَ اخْتارَ مُوسى‏ قَوْمَهُ سَبْعینَ رَجُلاً» (اعراف/155)
و موسی از قومش هفتاد مرد را انتخاب کرد و ممکن است حضرت موسی در انتخابش دچار اشتباه شود چه برسد به ما.
مواردی که انسان حق انتخاب ندارد:
3- برخی امور انتخابش در اختیار انسان نیست
1- مسئله انتخاب پیامبر 2- و نیز امام
قرآن در مورد امام می‌فرماید: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماماً» (بقره/124) بدرستی که من تو را برای مردم امام نصب می‌کنم. انتخاب امام به دست خداوند است «وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَهٍ إِذا قَضَى اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَه» (احزاب/36) حقی نیست برای مرد با ایمان و زن با ایمان وقتی خدا و رسولش امری را حکم کرد اختیار کنند. مثلاً رکعت نماز صبح که چند تا باشد اختیاری نیست.
مسائل حساس سرنوشت ساز و مسائل سیاسی سطح بالا اختیاری نیست مثلاً انتخاب امام که هر کسی سراغ یک نفر برود و این یک عیب است و هر کسی که انتخاب شد از گروهی که او را انتخاب کردند طرفداری کند.
انسان از آینده خبر ندارد و نمی‌داند این کار و عکس العمل من که امروز باعث چنین چیزی شد و نیز چه نقشی دارد. ما در مسائل محسوس هم گاهی می‌مانیم.
حدیثی داریم: انسان خیابان‌ها و کوچه‌های دنیا را گم می‌کند چطور خطوط عرفانی و ملکوتی آسمان‌ها را گم نکند و تجربه نیز نشان داده که خیلی وقت‌ها انتخابات ما خوب نبوده است.
چرا بعضی موارد حق انتخاب نداریم:
4- در مسئله رهبری خدا باید راهنمای انتخاب انسان باشد
1- مسائل مربوط به دنیا و زندگی مادی نمی‌باشد. (اگر انتخاب برای مسائل دنیا باشد اشکالی ندارد چون شعاع و خطر آن خیلی نمی‌باشد) کارهایی که شعاعش به عصرها و نسل‌ها و حتی تا قیامت ادامه دارد خیلی مهم است.
مسئله رهبری خیلی مهم است «الناس على دین ملوکهم»(کشف‏‌الغمه، ج‏2، ص‏21) انسان(مردم) بر دین ملوکشان هستند. هر جوری که رهبر قرار گرفت ما هم همان گونه می‌شویم. «النَّاسُ بِأُمَرَائِهِمْ أَشْبَهُ مِنْهُمْ بِآبَائِهِمْ»(تحف‏‌العقول، ص‏208) تقلیدهایی که مردم از رهبرانشان می‌کنند بیش از اجداد و پدر و مادرشان است.
پس مسئله رهبر برای امروز و فردا نبوده و یک خط فکری است. جرقه نیست و جریان است. و چند نسل است نه یک نسل. محسوس نیست و معقول است. گاهی مردم رهبری کسی را قبول می‌کنند و نمی‌دانند که در حال اشتباه کردن هستند چون بند به عالم ملکوت و عالم معقولات می‌باشد مربوط به تمام عصرها و نسل هاست.
و چون خیلی مهم می‌باشد(مسئله رهبری) خدا باید به انسان کمک بکند. پس انسان باید رشد کند و انتخاب کند ولی در مسائل اساسی نسلی و غیبی و ملکوتی و عقلی خدا باید مستقیماً انسان را راهنمایی کند مثل مسائل رهبری.
الآن به دنیا می‌گویند دنیای علم و صنعت چون رشدش از همیشه بیشتر بوده ولی حالا که رشد مردم از همیشه بیشتر است آیا انتخاباتشان درست است و رهبرشان رهبران حقی هستند؟ خیر هیچ زمانی انتخاب رهبری مردم درست نبوده است. و اگر یک مدتی درست باشد مسئله متداوم آن خیلی مهم می‌باشد.
الآن ما رهبری درستی داریم رهبری عادل و آسمانی و ملکوتی داریم و ما به او عشق می‌ورزیم نه بخاطر ترس چون اگر از بسیجی‌ها بپرسیم امام را دیده‌اید می‌گویند نه ولی اگر امام بگوید خودت را از هواپیما پرت کن از ارتفاع سه هزار متری خودش را پرت می‌کند و این عشقی است ملکوتی و استثنائی است در طول تاریخ و تمام دوره‌ها.
«وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَهٍ» (احزاب/36) مردان و زنان با ایمان حق ندارند وقتی خدا و رسولش حکمی کردند اختیار داشته باشد «وَ رَبُّکَ یَخْلُقُ ما یَشاءُ وَ یَخْتارُ ما کانَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ» (قصص/68).
بحث در مورد انتخاب در یک سطح گسترده است. یک سری جاها انسان حق انتخاب ندارد چون فوق عقل اوست و انسان آگاهی از علم غیب ندارد مثل مطلب در مورد رهبری که باید از طرف خدا باید چون عقل انسان نمی‌رسد.
5- انتخاب در بعضی جاها مرحله‌ای است
انتخاب در بعضی جاها باید مرحله‌ای باشد. یک نفر کسی را برده بود جایی که آقایشان باشد ولی با اخلاق مردم جور در نمی‌آمد و اگر خواستید آقایی برای جایی ببرید که گله و شکایتی به همراه نداشته باشد باید این طوری باشد اول اینکه یک روز او را برای یک تک سخنرانی دعوتش کنید اگر خوب بود بعدا برای یک دهه او را ببرید اگر آن هم خوب بود برای یک ماه رمضان او را ببرید و اگر آن هم خوب بود برای یک تابستان او را ببرید و اگر آن هم خوب بود برای همیشه او را ببرید. یک دفعه یک نفر را برای پذیرفتن مسئولیتی می‌برند بعد می‌بینند که او قدرتش را ندارد و ظرفیت ندارد و ناهماهنگی کرده و توازن روحی و کاری و مدیریتی خوبی ندارد و حالا تصمیم برداشتن او از سرکار می‌گیرند ولی کار مشکلی است(استخوان در گلو) باید مرحله‌ای باشد.
«إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى اتَّخَذَ إِبْرَاهِیمَ عَبْداً قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَهُ نَبِیّاً وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ نَبِیّاً قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَهُ رَسُولًا وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ رَسُولًا قَبْلَ أَنْ یَتَّخِذَهُ خَلِیلًا وَ إِنَّ اللَّهَ اتَّخَذَهُ خَلِیلًا قَبْلَ أَنْ یَجْعَلَهُ إِمَاماً»(کافى، ج‏1، ص‏175) یعنی خدا حضرت ابراهیم را مرحله به مرحله به مقام رساند اول عبدالله بود قبل از آنکه نبی الله شود بعد نبی الله شد بعد رسول الله شد و بعد خلیل الله شد و بعد امام شد. «رَفَعَ بَعْضَکُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ» (انعام/165) مراتب بر اساس این است.
البته باید این را هم دانست که «دَرَجاتٍ لِیَبْلُوَکُمْ» می‌باشد یعنی همه این مسئولیت‌ها آزمایشی می‌باشد. خدا افرادی را برای مسئولیت یا پستی امتحان می‌کند.
اگر با کسی دوست هستید و آن دوست به پست و مقامی رسید و امام می‌فرمایند اگر یک دهم علاقه‌اش به تو محفوظ بود «فَلَیْسَ بِصَدِیقِ سَوْءٍ»(أمالى طوسى، ص‏279) یعنی باز هم آدم بدی نیست اینجا می‌خواهد بگوید این قدر پست و مقام بد است که صد در صد دوستی‌های قدیمی را فراموش می‌کند و اگر با این حال یک دهم آن علاقه مانده معلوم می‌شود آدم خوبی است. یعنی ریاست نود درصد انسان را عوض می‌کند. ولی به هرحال کسی که مسئولیت دارد مطمئناً نمی‌تواند مثل قدیم رابطه داشته باشد پس باید در این موارد توقعات را کم کرد (مثلاً نباید گفت این آدم رئیس شده می‌خواهیم او را ببینیم باید مثل گوشت یخی برویم در صف) همه این ریاست‌ها و مسئولیت‌ها اعتباری است.
6- تکامل در طبیعت
اصولاً گزینش کار تمام طبیعت است. ریشه‌های درخت گزینش دارند انتخاب می‌کنند و مواد غذایی خاک را می‌گیرند. معده ما نیز انتخاب می‌کند و آنچه از غذا قابل جذب است می‌گیرد. زنبور عسل و نیز دستگاه گوارش ما اکسیژن می‌گیرد. در یکسری حوادث انسان با طبیعت هماهنگ است. مثل سختی‌هایی که برای انسان پیش می‌آید.
طبیعت به این گونه است که تکاملش بعد از زجر می‌باشد یعنی مثلاً خاک اگر در سرش نخورد نرم و علف نمی‌شود. علف نیز در دهن بزغاله اگر در سرش نخورد گوشت بزغاله نمی‌شود. گوشت بزغاله در زودپز اگر در سرش نخورد سلول انسان نمی‌شود. انسان نیز اگر در سرش نخورد رشد نمی‌کند قانون طبیعت به این شکل است که تکامل‌ها و رشد‌ها بعد از زیر و رو شدن‌ها و سختی‌ها و مشکلات است.
7- مراقب سوء استفاده از موقعیت‌ها باید بود
بعضی افراد کلک زده و خود را حزب اللهی جا می‌زنند امیر المومنین در جائی می‌گویند که مواظب کسانی که چهره عوض می‌کنند باشید مقام حزب الله به این شکل است. امام زین العابدین(ع): «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ جُنْدِکَ فَإِنَّ جُنْدَکَ هُمُ الْغَالِبُونَ وَ اجْعَلْنِی مِنْ حِزْبِک‏» (بحار الانوار، ج87، ص‏187) یعنی خدایا مرا حزب اللهی کن.
ولی با این حال که امام زین العابدین می‌خواهد چنین باشد جوانی می‌گوید من از ده سال پیش حزب اللهی بودم. امیر المومنین(ع): «إِنَّ الرِّجَالَ یَتَعَرَّضُونَ لِفِرَاسَاتِ الْوُلَاهِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَ حُسْنِ خِدْمَتِهِمْ وَ لَیْسَ وَرَاءَ ذَلِکَ مِنَ النَّصِیحَهِ وَ الْأَمَانَهِ شَیْ‏ءٌ»(نهج‏‌البلاغه، نامه 53) افرادی هستند که متعرض شده و از موقعیت‌ها سوء استفاده می‌کنند(نان را به نرخ روز می‌خورند)(هرجا باد می‌روند باد می‌زنند و عمل بخواهی نشوی رسوا. . .) «وَ حُسْنِ خِدْمَتِهِمْ»(به این دخترها توجه کنند) چه بسیار دخترانی که خواستگاران جوانی داشتند که خود را حزب اللهی جا زدند و نیز انقلابی جا می‌زنند و می‌گویند مال دنیا ارزشی ندارد به دختر مهریه نمی‌دهد و دختر قبول می‌کند و بعد از دو سه ماه همه چیز معلوم شده و به این ترتیب دخترانی که می‌خواهند مثل اسلام مهریه نگیرند دچار ترس می‌شوند. بخاطر فشارهای بعد از ازدواج که بخاطر خیانت‌های قبلی می‌باشد. «وَ لَیْسَ وَرَاءَ ذَلِکَ مِنَ النَّصِیحَهِ وَ الْأَمَانَهِ شَیْ‏ءٌ» در پشت این ظاهرش از نصیحت و امانت خبری نیست. انسان موجود خطرناکی است و داریم «الانسان علی نفسه بصیره» (کافی،ج2،ص294) انسان بر نفسش بصیر و آگاه است و نیز آیاتی داریم که انسان خودش را نیز نمی‌شناسد. «وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً» (کهف/104) یعنی انسان تصور می‌کند که آدم خوبی است «فَرَآهُ حَسَناً» (فاطر/8) یعنی انسان خیال می‌کند خوب است.
پس کسانی که می‌خواهند انتخاب کنند نباید عجله کنند و زود قضاوت کنند و اگر با فردی مدتی کوتاه باشند می‌گویند فرد خوبی است(حزب اللهی) ولی بعد از امتحان از گفته خود پشیمان می‌شوند.
8- باید افراد باتقوا و با تجربه را بعد از آزمایش انتخاب کرد
امیرالمومنین(ع): «وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَهِ وَ الْحَیَاء مِنْ أَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَهِ وَ الْقَدَمِ فِی الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَهِ فَإِنَّهُمْ أَکْرَمُ أَخْلَاقاً وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً وَ أَقَلُّ فِی الْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً وَ أَبْلَغُ فِی عَوَاقِبِ الْأُمُورِ نَظَراً»(نهج‏‌البلاغه، نامه 53) و انتخاب کن از میان مردم اهل تجربه را. اگر تجربه بد عمل کرد او را کنار بگذار و نیز باید حیا داشته باشد «مِنْ أَهْلِ الْبُیُوتَاتِ الصَّالِحَهِ» و از اهل خانواده‌های صالح. ما همیشه این مشکل را داریم که عده‌ای با تجربه بی تقوا داریم و عده‌ای باتقوای بی تجربه. یعنی نباید این افراد را برکنار کرد باید در کنار این افراد، افراد دیگری را قرار داد تا کمبودش جبران شود. و تجربه و تقوا(مکتب) با هم جمع شود (ادامه حدیث) «وَ الْقَدَمِ فِی الْإِسْلَامِ» قدمت داشتن در اسلام. «فَإِنَّهُمْ أَکْرَمُ أَخْلَاقاً»، خیس شدن در اسلام مثل فرق بین داغ و پخته که داغ سرد می‌شود ولی پخته خام و غیر پخته نمی‌شود. و باید این طوری باشد و انقلابی نباید زود قضاوت کند.
«وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً وَ أَقَلُّ فِی الْمَطَامِعِ»، مطاعشان کم است ما بلغ فی عواقب امور دور نگرند. «ثُمَّ انْظُرْ فِی أُمُورِ عُمَّالِکَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً»(نهج‌‏البلاغه، نامه 53) یعنی اول آزمایش کن بعد انتخاب و اختیار کن. البته آزمایش باید مخفیانه باشد چون اگر بداند خودش را نشان نمی‌دهد.
پسرهای قدیم می‌گفتند یک ماه برویم مسافرت و اگر اخلاقمان بهم خورد عقد کنیم ولی اگر دختر بداند می‌خواهی او را امتحان کنی که خودش را نشان نمی‌دهد و پسر نیز اگر بداند دختر می‌خواهد امتحانش کن بجای ده تومان صد تومان می‌دهد. مثال یک نفر به دیگری گفت سرکه 7 ساله داری؟ گفت بله و آن فرد گفت یک لیوان بده و طرف گفت اگر می‌خواستم به تو و امثال تو بدهم که 7 سال آن را نگه نمی‌داشتم.
حدیث داریم که پول در کسی باقی نمی‌ماند مگر به بخل شدید(حرص طویل) مثال: به فردی می‌گوئیم دو راه وجود دارد بلند و آسفالت و دیگری کوتاه با دست انداز اگر راه کوتاه را انتخاب کرد از رانندگی او را عزل کنید.
«وَ لَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاهً وَ أَثَرَهً»(نهج‌‏البلاغه، نامه 53) آزمایش کردن و اختیار کردن نباید از روی علاقه و روابط باشد باید حق باشد.
یکی از فرماندهان ارتش مریض شدند دستور دادند که ایشان باید یک لیوان آب پرتقال و دو سیخ کباب بخورند ولی در جبهه بودند و به ایشان نمی‌دادند و می‌گفتند برای حزب اللهی این چیزها حرام است.
وصیت می‌کنند که سر قبر من گریه نکنید چطور است که حضرت یعقوب برای پسرش گریه کرد که چشمانش سفید شد. البته گریه‌ای که نشانه ضعف باشد نباید کرد ولی این گریه‌ها نشانه ضعف نیست نشانه عاطفه است مثل گریه‌های پدر برای فرزندش.
امیدواریم به جائی برسیم که خدائی شویم. انشاء الله به جائی برسیم که اگر دو صنف به دعوا می‌پرداختند و ما جزء یک صنف بودیم طرف حق را بگیریم و حقیقت نگر باشیم و هیچ ضابطه‌ای جز رضای خدا و قرآن در ما حکومت نکند.
سلام به امامی که این جامعه را چنین متحول کرد الحمدلله رب العالمین که خدا چنین امامی به ما داد و سلام بر شهدا و خانواده‌های آن‌ها و رزمندگان و مجروحین و معلولین انقلاب و آنهایی که پشت جبهه خدمت می‌کنند و سلام بر پرستارهایی که دارند شبانه روز مجروحین را مراقبت می‌کنند سلام بر افراد جهاد سازندگی که شبها برای مجاهدین جاده می‌کشند و سلام بر کسانی که خون و جان می‌دهند ‌ای خواهر و‌ ای برادر امام اعلامیه هشت ماده‌ای داده و اما حجابت را درست کن اگر روسری پس رفت چراغ سبز برای فردی است که روسری بر سر نمی‌کرد. و این کارها دهن کجی به جمهوری اسلامی می‌باشد پس حجابتان را درست کنید و اگر امام فرموده تفتیش نکنید(در اعلامیه) که جوانهای حزب اللهی(دختر و پسر) و غیرت اسلامی و نهی از منکر هست خونهای شهیدان را پایمال نکنید و مردم را عصبانی نکنید که این دهن کجی‌ها را تحمل نمی‌کنند ان شاء الله خودتان را با انقلاب وفق دهید.

«و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment