موضوع: کار در اسلام
تاریخ: 28/11/58
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبیّنا محمّد واهل بیته و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.
در یک دو جلسه قبل بحث کوتاهی درباره اقتصاد توحیدی داشتیم، کلیاتی گفتیم، حالا یک مقداری بحث را باز کنیم. همانطور که عرض کردم در کتابهای تعلمیاتی دینی شما، تقریباً 65 صفحه درباره اقتصاد اسلامی، بحثهای کوتاه و فشردهای دارد و کتابهایی هم در این زمینه نوشته شده است، حالا مقداری از روایاتی که در این باره در اسلام هست، خیلی فشرده فارسی آن را عرض میکنم.
1- کار در اسلام عبادت است
در اسلام، کار مقدس است و خلاف فکر جاهلی که هنوز مثلاً دختران و پسران ما هستند که میگویند من که کار نمیکنم، یک جوان دختر یا پسری که کار میکند، فکر میکند که این یک زحمت است و افتخارش به این است که کار نمیکند در حالی که ما برای کار کردن خیلی حدیث داریم، نه یک حدیث و دو حدیث، سی حدیث، بلکه یک دریا حدیث داریم (با کم و زیادش). صدها شاید حدیث درباره اهمیت کار داریم.
حدیث داریم: ملعون، ملعون، ملعون یعنی خدا لعنت کند، خدا لعنت کند، خدا لعنت کند کسی را که سفره که پهن میشود، میآید میخورد و میرود حتی 7 تا حدیث در کتاب وسائل الشیعه من دیدم که میگوید اگر خواستید مسافرت بروید باید جوری باشد که هم پول دانگی باشد و هم کار گروهی باشد. از باب مثال شما حق ندارید با کسی مسافرت بروید که خرج شما را میدهد برای این که ذلیل میشوید شما اگر دنبال من آمدید که من خرج شما را بدهم، هر جا تاکسی بود، باید شما در تاکسی را برای بنده باز کنید! چرا؟ برای این که من خرجی شما را میدهم. در مسافرتها با کسی مسافرت کنید که هر چقدر خرج شد، هر کسی خرج خودش را بدهد تا یک کسی حاج خانم نشود و یک کسی کلفت! یک کسی حاج آقا نشود و یک کسی کارگر! در زندگی همه باید با هم باشید.
2- ذلیل میشود کسی که در سفر خرجیاش را کس دیگر بدهد
شخصی در کاروانی به مکه میرود. هر چند مقداری که میرود یک حیوانی میخرد و ذبح میکند و کباب میکند و به حاجیان میدهد تا بخورند بعد که از مکه بر میگردد، امام (ع) او را به خانه راه نمیدهد! هر چه میگویند آقا من از دوستان و علاقمندان شما هستم، میفرماید: اما امسال در سفر حج که رفتی مسلمانها را ذلیل کردی! میگوید چرا؟ میفرماید: فهمیدی که چه کردی؟ میگوید آقا من کاری نکردم، خیلی گوسفند خریدم و کشتم و دادم به مردم که بخورند! فرمود؟ بله دفعه اول که انسان گوسفند میکشد و به مردم میدهد برای آن است که خوب، مهمان هستند و عزیزند اما مرتبه دهم و پانزدهم و بیستم، سر سفره حاج آقا نشستهاند، تو خودت را برای آنها بت میکنی و آنها چون دائماً سر سفره تو هستند، ذلیل میشوند. بنابراین یکی از دستورات اسلامیاین است که برای این که روحیه شما شکسته نشود، ذلیل نشوید و بله قربان گو و مطیع بار بیایید، دنبال کسی که میخواهد خرجی شما را بدهد، مسافرت نکنید، همچنین در کار هم باید شریکی باشد.
پیامبر اسلام (ص) با گروهی داشتند حرکت میکردند، قرار شد غذایی بخورند مثلاً آبگوشت. یکی گفت من گوسفند را ذبح میکنم، جمعیت زیاد بود. یکی گفت من ظرفها را فراهم میکنم، یکی گفت من فلان کار را میکنم، پیامبر (ص) فرمود: من هم هیزم جمع میکنم. هر کار کردند که شما پیامبرید، ما جای شما کار کنیم، فرمود من اگر کار نکنم، پس از غذا نمیخورم.
از مکه یک نفر برگشته بود خدمت امام (ع)فرمود: چه کاروان خوبی، در کاروان ما یک نفر خیلی نمازهای با توجهی میخواند، خیلی کارهای خوبی میکرد، همهاش راز و نیاز و عبادت میکرد. امام (ع) فرمود: کسی که در کاروان این همه عبادت میکند، پس کارهای او را چه کسی انجام میداد؟ گفت: آقا ما فتخار داشتیم و کارهای او را انجام میدادیم. امام (ع) فرمود: کارهای شما از عبادت او ارزش بیشتری داد. همین سیب زمینی که تو پوست میکنی و او دارد نماز شب میخواند، کار تو ارزشش بیشتر است. البته مواردی هم فرق میکند. چون گاهی وقتها یک کسی که تخصص دارد، اگر کاری را انجام دهد، کار تخصصی خودش را از دست میدهد. به این نکته هم باید توجه کنیم حدیثها مثل شکر میماند، خود شکر را اگر توی حلق بچه بریزید خفه میشود، باید شکر را در آب حل کرد. بعضی احادیث را هم اگر بخواهیم مستقیماً به طرف بگویید، طرف بدآموزی پیدا میکند. مثلاً داریم که هر کس باید کار خودش را خودش انجام بدهد، امّا معنایش این نیست که یک استاد دانشگاه هم که قرار است امشب بنشیند و یک جزوه برای دانشجویان تهیه کند و یا یک دبیری که باید شب مطالعه کند، یک روحانی که باید برای منبرش، درسش، سخنرانیش فکر کند، بنشیند و کفشش را واکس بزند! خوب اگر استاد دانشگاه بنشیند و کفشش را واکس بزند، فردا درسش درست از آب در نمیآید.
کار تخصصی محفوظ امّا اگر یک جایی کار تخصصی نیست، یک روحانی، یک بازاری، یک کارگر، یک استاد دانشگاه همه کارهای تخصصی خودشان را کنار گذاشتهاند و میخواهند به یک مسافرتی بروند، آنجا دیگر این مقامها باید کنار برود، همه با هم، همه همسفر، کارها با هم و خدمات و زحمتها هم با هم. کار در اسلام مقدس است. کار در اسلام عبادت است.
3- مفهوم صحیح عبادت
گاهی وقتها میپرسند قرآن میگوید ما همه را برای عبادت آفریدیم. قرآن میفرماید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» (ذاریات/56)
«ما خَلَقْتُ» یعنی خلق نکردیم. جن موجودی است (یک وقت یک جوانی آمد و گفت آقا شما جن را قبول دارید؟ بله، یک موجودی خداوند به نام جن آفریده است. گفت: جن چیست؟ گفتم چه میدانم؟ گفت چطور میشود؟ در جائی نوشته بودند در پاریس باغی بوجود آورده بودند که پنج هزار نوع درخت انگور دارد، در مقالهای خواندم که دو هزار نوع سوسک داریم. خوب آن قدرتی که 5000 نوع انگور و 2000 نوع سوسک را میآفریند. خوب یک نوع هم به نام جن آفریده است. جن هم یک موجودی است دیگر!) خلق نکردم جن و انس را مگر برای عبادت. قرآن میگوید: هدف از آفرینش عبادت است، حالا عبادت چیست؟ عبادت دیدهای مختلف دارد بعضی میگویند عبادت همان کوشش در راه خدمت به خلق است، عبادت به جز خدمت خلق نیست. این شعر دروغ است و غلط است هر کاری که هدف آن شریف و مقدس و در راه خدا و برای خدا باشد عبادت است. بنابراین یک مقامش نیایشها است. نیایش و نمازها که عبادت است و یک قسم آن کار است که عبادت است.
امام صادق (ع) درباره کار میفرماید: «الْکَادُّ عَلَى عِیَالِهِ کَالْمُجَاهِدِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ» (کافى،ج5،ص88) کسی که زحمت میکشد برای عیال و زن و بچه خودش، او هم مانند مجاهد در راه خدا عبادت میکند. پس ما برای عبادت آفریده شدهایم. یک نوع عبادت نماز و یک نوع عبادت کار است. یک نوع عبادت فکر است. «نِعْمَ الْعِبَادَهُ» امام میفرمایند، نعم یعنی خوب است. «نِعْمَ الْعَمَلُ» یعنی کار خوب، «نِعْمَ الْعَبْدُ» یعنی بنده خوب است. «التَّفَکُّرُ فِی آلَاءِ اللَّهِ نِعْمَ الْعِبَادَهُ» (غررالحکم،ص56) یعنی فکر کردن عبادت خوبی است پس قرآن که میگوید: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ» جن و انس را خلق نکردم مگر برای عبادت، عبادت کار است، نماز است، تفکر هم هست. حتی ممکن است تفریح هم عبادت باشد. گاهی انسان تفریح میکند برای لذت بردن، این عبادت نیست اما گاهی تفریح میکند برای آنکه بعد بتواند کار مهمتری انجام بدهد، این عبادت است. یک وقتی شما مطالعه کردید، درس خواندید، زحمت کشیدید و خسته شدید و یا میخواهید خود را آماده کنید، اینها تفریحش هم عبادت است. بنابراین میشود انسان از نظر خودسازی به جایی برسد که هیچ کاری انجام ندهد مگر آن که عبادت باشد.
4- اگر هدف متعالی باشد همه کارها عبادت میشود
الان شما درس فیزیک و شیمیمیخوانید. میپرسم هدف شما از درس خواندن چیست؟ میگویید: میخواهیم نمره بگیریم. میپرسم: نمره که بگیرید هدف شما چیست؟ میگویید مدرک گرفتن. میگویم: هدف شما از مدرک گرفتن چیست؟ میگویید: میخواهیم در مملکت مقامی بگیریم میپرسم بعد از مقام گرفتن چه میشود؟ میگویید به پول میرسیم! بعد چه؟ هیچی. این عبادت نیست. امّا یک وقت درس میخوانید برای اینکه رشد کنید و دیگران را رشد بدهید. هدف شما از زندگی و خوراک و پوشاک و مسکن بالاتر است. اصول دین بعضیها سه تا است: خوراک، پوشاک، مسکن. اگر در همین سطح باشد: خانه، ماشین، تلفن، این عبادت نیست، امّا اگر هدف انسانیت باشد، این عبادت است.
حالا یک نشانه به شما بدهم که متوجه شوید که عبادت میکنید یا نه؟! حضرت عباسی حاضرید راست بگویید؟ فردا صبح اگر لب در دبیرستان شما یک نفر ایستاد و به هر کدام از شما یک مدرک داد و گفت الان هم ماهی نصف هزار تومان بگیر و برو. حضرت عباسی سر دوچرخه را بر میگردانی و میروی یا خیر؟
اگر هدف رشد باشد، مدرک و پول که فردا صبح به من میدهند، پس میزنم و میگویم من هنوز رشد نکردهام، من میخواهم درس بخوانم. اما اگر هدف مدرک و پول باشد، اگر فردا صبح همین مدرک و پول بیاید، همانجا توقف میکنیم.این نشانه اش است، خودتان را امتحان کنید که اگر به مدرک و پول رسیدید، میایستید و یا…؟
پس امکان دارد که انسان هر کاری که میکند عبادت باشد. کار مقدس است، تمام انبیاء ما کار میکردند. قرآن میگوید نوح نجاری بلد بود و کشتی هم ساخت، بسیاری از پیامبران ما چوپان بودند و این چوپانی هم یک سرّی دارد، چون چوپانی خیلی حوصله میخواهد. ساعت 6 صبح تا 6 بعد از ظهر باید بالای سر این بزغاله بایستد تا سیر شود کسی که 12 ساعت صبر کرد تا یک بزغاله سیر شود، این تمرین حوصله است و بعد هم برای امت جاهل صبر میکند تا اینها هدایت شوند. برای این که انبیاء حوصله کنند با مردم سر و کله بزنند، قبلاً یک مدتی را چوپانی میکردند. در هوای آزاد، در فضای خلوت، دور از انحرافها و تمرین حوصله.
5- اهمیت کار کشاورزی در اسلام
در میان کارها کار بازویی بهتر است یا کار میز و مبلی؟ حدیث داریم که اگر میخواهید کار پیدا کنید، سعی کنید کار بازویی داشته باشید و کارهای حرفهای داشته باشید و اسلامی روی این کار عنایت داشته است. به قدری اسلام برای کشاورزی سفارش کرده است. اسلام میگوید: اگر کسی درختی دارد، حق ندارد درخت را ببرد. مگر روی یک مصلحت مهمتر. کسی حق ندارد باغ خود را تبدیل به زمین و ساختمان کند و کسی حق ندارد باغ خود را بفروشد. اصلاً باغ را فروختن و یا نابود کردن کار خوبی نیست مگر این که در جایی دیگر باغی مثل این باغ بوجود بیاورد. اگر دو هزار متر باغ دارد و آن را به خانه مبدل میکند. باید در جایی دیگر دو هزار متر زمین را به باغ تبدیل کند، یعنی کشت و درخت را از بین نبرد.
حدیث داریم اگر کسی به یک درخت آب بدهد، همانند کسی که یک مؤمن تشنهای را سیراب کند، مأجور خواهد بود. ببینید چقدر اسلام به کشاورزی اهمیت میدهد.
حدیث داریم اگر دیدید که زمین لرزه شد و همه کرات آسمانی در حال به هم ریختن و به هم خوردن است (خداوند یک نظامی بر این کرات قرار داده است، برای پیدایش قیامت این نظام از بین میرود. قرآن میگوید: «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ» (تکویر/2-1) نور خورشید گرفته و تمام میشود، نجوم و ستارهها به هم میریزد، زمین لرزه میشود، زمین میشکافد، گداختگیهای به شکم اقیانوسها میخورد، «وَ إِذَا الْبِحارُ سُجِّرَتْ» (تکویر/6) آب دریاها به جوش میآید، خلاصه اوضاع جور دیگری میشود)، اگر شما یک نهال در دست دارید، اگر میتوانید آن نهال را بکارید.
رسول الله (ص)در حدیثی میفرمایند: «إِنْ قَامَتِ السَّاعَهُ وَ فِی یَدِ أَحَدِکُمُ الْفَسِیلَهُ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ لَا تَقُومَ السَّاعَهُ حَتَّى یَغْرِسَهَا فَلْیَغْرِسْهَا» (مستدرکالوسائل،ج13،ص460)
«إِنْ قَامَتِ السَّاعَهُ» (یعنی اگر دیدید که قیامت میخواهد بوجود بیاید) «وَ فِی یَدِ أَحَدِکُمُ الْفَسِیلَهُ» (اگر در دست یکی از شما نهالی است، دیدید که نظام هستی به هم خورد ولی شما یک نهالی در دست دارید) «فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ لَا تَقُومَ السَّاعَهُ حَتَّى یَغْرِسَهَا فَلْیَغْرِسْهَا» (اگر توانایی دارید که آن را بکارید، آن را بکارید) چقدر اسلام به کشاورزی اهمیت داده است. تمام انبیاء کشاورز بودهاند و دامداری شغل انبیاء بوده است.
الحمد لله حکومت اسلامیخوبیهای بسیاری را برای ما داشته است. یکی از خوبیهای آن این بوده است که در قدیم هر کس که پدرش زارع بود، عارش میشد که بگوید پدر من کشاورز است. امّا قرآن میگوید که زارع مال من است. خداوند اسماء زیادی دارد و یکی از اسامیخداوند زارع است. خود خداوند گفته است که اگر تو عارت میشود که به تو بگویند زارع، من عارم نمیشود و زارع هستم: «أَ أَنْتُمْ تَزْرَعُونَهُام نَحْنُ الزَّارِعُونَ» (واقعه/64) تو زارعی یا من؟ من زارع حقیقی هستم، تو فقط تخمیرا میکاری و یک نهالی را مینشانی، زارع واقعی من هستم. ببینید خدا به خودش زارع میگوید. «إِنْ قَامَتِ السَّاعَهُ وَ فِی یَدِ أَحَدِکُمُ الْفَسِیلَهُ فَإِنِ اسْتَطَاعَ أَنْ لَا تَقُومَ السَّاعَهُ حَتَّى یَغْرِسَهَا فَلْیَغْرِسْهَا»
حدیث داریم امام باقر در حال کشاورزی بود و عرق از سر و روی مبارکشان فرو میریخت. یک نفر نزد ایشان رفت تا ایشان را نصیحت کند. پرسید: ای امام باقر! اگر الان مرگ سراغ تو بیاید در حالی که این طور در حال بیل زدن هستی و برای مال دنیا زحمت میکشی، خجالت نمیکشی؟ با چه رویی خدا را ملاقات میکنی؟ فرمود: اگر الان مرگ به سراغ من بیاید، در بهترین حالت هستم برای اینکه در حال کار کردن هستم. این جملاتی درباره اهمیت کار کردن بود. دعای آدم بیکار مستجاب نمیشود. حدیث داریم اگر کسی کار نکند، دعای او مستجاب نمیشود.
6- در انتخاب کار نباید اجبار باشد
اما در انتخاب کار: در انتخاب کار بایستی جبر در کار نباشد و افراد آزادانه کار کنند. اصولاً در اسلام اکراه و جبر وجود ندارد. اجازه بدهید کلامیاز مولا علی (ع) را از نهج البلاغه بیاوریم. قناتی خشک شد و نیاز به لایروبی و تعمیر داشت تا آب آن بیشتر شود. مردم خدمت حضرت علی (ع) آمدند و گفتند یا علی، در فلان منطقه قناتی است که نیاز به لایروبی دارد، خواهش میکنیم شما نامهای به فرماندار منطقه بنویسید تا مردم را مجبور به لایروبی قنات کند! حضرت نامه ای به حاکم نوشت و فرمود: این طور که گزارش داده اند، قناتی نیاز به لایروبی دارد و اینها تقاضا میکنند که من مردم را مجبور کنم، امّا من کسی را مجبور نمیکنم، عبارت نهج البلاغه این است: «ولست اجیر» یعنی نیستم من که کسی را مجبور کنم. من کسی را مجبور به کاری نمیکنم. کار باید آگاهانه باشد. انسان نباید در مقابل کار انجام شده قرار بگیرد.
7- مزد کارگر را باید کامل پرداخت
احترام کارگر: حدیث داریم اگر کسی از کسی کار بکشد و مزد او را کم بدهد یا ندهد مزد او را بخورد، خداوند تمام کارهای خوبی که ایشان کرده است را از بین میبرد. حال قالیباف باشد، کارگر باشد، عمله باشد و یا معلم باشد، مدیر باشد و خلاصه هر کس که باشد. این درس ما چند تذکر داشت که سریعاً و خلاصه وار درج میکنیم:
1- اگر خواستیم به مسافرت برویم؛ با کسی که خرج ما را میدهد مسافرت نکنیم، با کسی برویم که سهم خودمان را پرداخت کنیم.
2- در کارها شریک شویم.
3- کار عبادت است و هر کار که نیت شما در آن خوب بود، عبادت است، حتی خواندن فیزیک و شیمی.
4- زراعت از صفات خداوند است.
5- اگر حوادث بوجود آمد، حتی در سختترین حوادث کشاورزی را رها نکنیم.
آب دادن به درخت تشنه مثل آب دادن به مؤمن تشنه است. به امید اینکه این حدیثها قدم به قدم ما را به اسلام نزدیک کند و اینها را شعار خودمان قرار دهیم و به آنها عمل کنیم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»