موضوع: پیامبر اسلام(ص)، سیره تربیتی
تاریخ پخش: 75/05/11
بسم الله الرحمن الرحیم
اسلام و پیشرفتهای علمی:
زمانی که مسلمانها ساعت اختراع کردند یک ساعت فرستادند پهلوی پادشاه فرانسه عقربههای ساعت که میگشت مردم فرانسه گفتند این جن است چکش آوردند آن را بشکنند. یعنی زمانی که ما مخترع ساعت بودیم اروپا در توحش بود. شما کلمهی حمام را به لغت مراجعه کنید تمام کتابهایی که بالای دویست سال است در اروپا، کلمهی حمام در آن نیست اما در کتابهای اسلامی کلمهی حمام برای هزار و چهار صد سال پیش است. ما باید برگردیم سراغ متن اسلام.
1- سیره پیامبر در نشستن با اصحاب به شکل دایره بود
امروز بعضی از معاونین وزیر آموزش و پرورش آمده بودند ستاد نماز بعنوان یک کشف علمی جدید که در دنیا بررسی کردهاند که در نشستن بچهها سر کلاس آن بچههایی که جلو هستند احساس انس با معلم پیدا میکنند احساس میکنند که با معلم خودمانی هستند زودتر جواب میدهند حتی اگر ناقص هم بلد بود زود جواب میدهد فلذا رشد میکند. بچههایی که قدشان بلند است صف آخر مینشینند آنهایی که احساس میکنند با معلم فاصله دارند وقتی میخواهند جواب بدهند با صدای بلند که همهی کلاس بشنوند دیر جواب میدهند و خلاصه این که آثاری دارد روی رشد و فکر آنها و گفتهاند بهترین نحو نشستن این است که گِرد بنشینیم که هیچ کس احساس عقب و جلو نکند. خوب حالا این، کارشناسان اروپا و آمریکا نمیخواهد. پیغمبر(ص) ما از اول گرد مینشستند در جلسات ما هرچه اسلام گفته باید عمل کنیم و گرنه کارشناسان میگویند این رقمی عمل کنید.
دو نفر آمدند خدمت امام جواد(ع) امام فرمود: «شَرِّقا أَوْ غَرِّبا» (رجالالکشی/ص209) به شرق بروید و یا به غرب، چیز مفیدی پیدا نمیکنید چزی مفیدی پیدا نمیکنید چیز مفیدی پیدا نمیکنید جز این که ما اهل بیت آن را گفتهایم. الآن مدیریت اسلامی، برخوردهای پیغمبر(ص) همین مدیریت است.
2- شیوه مدیریت و ریاست در اسلام
ما با هیئتی رفته بودیم خارج. من سر گروه بودم به دوستان گفتم درست است که من رئیس شما هستم ولی از دست راست بروید آن آقایی که توی بعضی از ملاقاتهای رسمی میرفتیم میگفت مگر این رئیس شما نیست؟ میگفتند چرا میگفت پس چرا اول نرفت تو آن جا محال است کسی رئیس باشد و اول نرود. آنها مانده بودند که چرا اینها چیزهای استاندارد بین المللی را رعایت نمیکنند.
حدیث داریم پیغمبر(ص) گاهی میایستاد و به اصحاب میفرمود من دوست دارم شما جلو بروید میگفتند یا رسول الله نمیشود. میفرمود جدًّا نمیشود. آن وقت کسی را که پیغمبر(ص) او را جلو میانداخت تا آخر عمر قربان این پیغمبر میرود. نتیجهی رئیس بازی این است که اگر خبر مرگ این رئیس را دادند میگوید مُرد که مُرد، یکی دیگر. اما کسی شد مثل امام حسین(ع) که در کربلا فرمود اول علی اکبر شهید شود بعد جوانهای مردم. آن وقت هزار و چهارصد سال برای او گریه میکنند ولی برای رئیسی که گرفتار میز و صندلی است ممکن است خانمش یک هفته بلوز سیاه بپوشد. جا باز کردن در دلها و افکار یک مدیریت دیگر است.
3- خودباختگی برخی افراد
ما همه چیز را طراحی میکنیم روی جمادات که چه طور بسازیم؟ ما باید طراحی کنیم روی اخلاق که چه طوری حرف بزنیم. قرآن میفرماید: «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ» (احزاب/21) یعنی شماها در رسول خدا الگو بگیرید اگر میخواهید خودتان را طراحی کنید مثل او خودتان را بسازید. من یک وقت به جوانی گفتم آقا ران شما باریک است یا کلفت؟ گفت کلفت. گفتم ساق پایت چه؟ گفت: باریک گفتم شلواری که پایت کردهای برای رانت تنگ دوختهای در آن گیر کردهای آن وقت ساق پایت که باریک است پاچه را گشاد دوختهای چرا؟ گفت مد است. گفتم: میدانی مد است یعنی چه؟ یعنی نمیتوانم فکر کنم کجای بدنم چه لباسی را میخواهد.
در یکی از فرودگاههای غرب بودم. یکی از سوپردولوکسهای خودباخته آمد و گفت آقای قرائتی دیدی این کشور چه قدر شیک بود گفتم بله گفت چه قدر بهتر از ایران است گفتم چه میگویی؟ علم یعنی آن چه که تو بلد نیستی پز آن هم که چیزی نیست. گفت نه، این جا مهد علم است گفتم این کراواتی که تو گردن کردی اگر ثابت کردی چه دلیل علمی دارد من با عمامه دو کراوات روی هم میزنم. عکس را هم بزنید و بگویید این شیخی که آمده توی تلویزیون قرآن میگفت آمده فرانسه دو کراوات زده. آخر لباس یا باید گرم کند یا سرد کراوات نه گرم میکند و نه سرد و یا باید علامتی باشد که ایشان دکتر است مهندس است بالاخره یک علامت رمزی رازی… تازه مگر این جا فرودگاه نیست که با من صحبت میکنی شما نگاه کن دهها دهنهی فروشگاه هست همهاش یا کراوات میفروشند یا شراب یا سیگار یا عصا کدام یک از اینها فنی و علمی است. بله آن که بلدند بسازند اف چهارده و اف شانزده است که فرمولش را یاد نمیدهند اصلاً فرمول پپسی کولا را هم یادت نمیدهد یک عمری خوردی نفهمیدی چیه؟ گفت نه غرضم بهداشت است. اتفاقاً تهران خیلی بهداشتیتر از این جاست گفت چرا؟ گفتم پنجاه میلیون جمعیت دارند چهل و پنج میلیون سگ. سگهای آنها هم توی خود زندگیشان است. شما ادرار سگ را بدهید آزمایشگاه با پوست هندوانههای کنار خیابان ایران ببینید میکروب کدام بیشتر است.
4- روانشناسی کودک در سیره پیامبر
امروز چیزی داریم به نام روانشناسی کودک. تمام کسانی که برای کودکان کتاب روانشناسی مینویسند کیهان بچهها، باغ کودک، روز کودک… خیلی برنامههای کودک همهی کارها را کردند اما یکی از اینها حاضر نیست به بچه سلام کند اما پیغمبر(ص) ما وقتی از کنار بچهها میگذشت به آنها سلام میکرد و غذا دهان بچهها میگذاشت. انسبن مالک گفت: «إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص مَرَّ عَلَى صِبْیَانٍ فَسَلَّمَ عَلَیْهِمْ وَ هُوَ مُغِذٌّ» (مکارمالأخلاق/ص16). این روانشناسی کودک است.
5- عدالت و مساوات در اسلام
در یک نماز جمعه خواستم سخنرانی کنم رفتم بلندی ایستادم دیدم قسمتی که مردها نشستهاند قالیها افتاده پشت پرده که خانمها نشستهاند همه روی موکت نشستهاند. آقا من سخنرانی نمیکنم لطفاً بلند شوید سه چهار قالی از زیر مردها بلند کردیم انداختیم سمت زنها گفتم این است عدالت اجتماعی و السلام علیکم و رحمه الله. سخنرانی ندارد شما دوازده قالی این طرف انداختهای و آن طرف یک قالی نیانداختهای بعد هم تحقیقات میکنی راجع به عدالت اجتماعی.
مساوات، خیلی طرف داری میکنند از مساوات. اسلام دربارهی مساوات میفرماید که پدری در حضور پیغمبر(ص) یکی از دو فرزندانش را بوسید به دیگری اعتنایی نکرد. پیغمبر(ص) فرمود: «فَهَلّا ساوَیْتَ بَیْنَهُما» (مکارمالأخلاق/ص220) چرا بین بچه هایت فرق میگذاری. حدیث داریم کسی که بین فرزندانش فرق بگذارد گناه کبیره کرده. البته بچهها مثل هم باشند نه این که یکی پنج ساله و دیگری چهل ساله که پدر نردبان بگذارد و آن چهل ساله را هم ببوسد. در شرائط شبیه به هم. امام باقر(ع) دو تا بچه داشت یک خوب و یک بد. یک روز بچهی بد را نشانده بود به او محبت میکرد امام فرمود این بچه ناجنس است اما برای این که حسادتش تحریک نشود هر طور با آن رفتار میکنم با این بچه هم رفتار میکنم. ما الآن بلد نیستیم بچه داری کنیم غذا میگذاریم دهان بچه میگوییم بخور میگوید نمیخورم میگویم اگر نخوری میدهم به آنها! بعد میخورد یعنی با تحریک حسادت باعث میشود که این غذا بخورد. نمرهات چند است؟ خاک توی سرت دختر عمویت یا پسر عمویت از تو بهتر است میگوید خوب عمویم هم از تو بهتر است. «کَانَ النَّبِیُّ ص إِذَا أَصْبَحَ مَسَحَ عَلَى رُءُوسِ وُلْدِهِ وَ وُلْدِ وُلْدِهِ» (عدهالداعی/ص89) وقتی صبح میشد روی سر بچهها دست میکشید. من یک نوه دارم صداش زدم این چنان جذب تلویزیون شده بود کارتون. گفتم محمود بیا پشت، پشت آمد اصلاً چشمش را از تلویزیون بر نداشت. این فیلمها گاهی وقتها یک سری عوارض دارد که باید مواظب بود. در هضم غذا اثر دارد چون که وقتی آدم میفهمد چه میخورد ترشحات آب دهانش زیاد میشود و در هضم غذا مفید است.
6- نامهای زشت را باید تغییر داد
روایت داریم که امام باقر (ع): «أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص کَانَ یُغَیِّرُ الْأَسْمَاءَ الْقَبِیحَهَ فِی الرِّجَالِ وَ الْبُلْدَانِ» (قربالإسناد/ص45) اسمهای زشت را برطرف کنید. حضرت اسم دختری را پرسید گفت عاصیه فرمود عاصیه بد است. یعنی عصیان گناهکار. عاصیه یعنی زن جنایتکار. اسمت را عوض کن گفت چه بگذارم فرمود جمیله یعنی خوشگل حالا که اسمش را عوض کرد یک اسمی نگذاشت که حالا… مثل یک شوفور که به او میگویی آقا نوار موسیقی نگذار بیا این نوار شب عاشورا بابا جان من حال گریه ندارم حالا که نوار موسیقی میگذاری یک نوار دیگر به او بده این خیلی… پیوند او مثل پیوند اسفناج با گلابی است! اگر چیزی را میگیری یک چیز مشابه، حالا که دختر است و دلش میخواهد به او بگویند خوشگل پیغمبر(ص) فرموده اسمت را بگذار جمیله.
7- سفارش درباره همسایه
حضرت فرمود آنهایی که وضع مالیشان خوب است وقتی میوه میخرند برای همسایه هم بخرند اگر هم ندارند برای همسایه بخرند میوه را طوری بگذارند که میوه پیدا نباشد و وقتی هم میبرند خانه سفارش کنند به بچه «وَ لَا یَخْرُجْ بِهَا وُلْدُکَ یَغِیضُ بِهَا وُلْدَهُ وَ لَا تُؤْذِهِ بِرِیحِ قِدْرِکَ إِلَّا أَنْ تَغْرِفَ لَهُ مِنْهَا» (مسکنالفؤاد/ص114) نگذارید بچه میوه را دست بگیرد و توی کوچه بخورد.
8- حیا و پوشش مناسب برای بچهها
بستر خواب بچهها، بچهها را باحیا بار بیاورید. متأسفانه تابستان پدرها جلوی پسرها یک لباسهایی میپوشند باعث خجالت. امام حسن(ع) و امام حسین(ع) کوچولو بودند با لباس بلند رفتند توی آب فرات شخصی گفت بابا لباس هایت خراب شد فرمود لباس هایم خراب شود بهتر از این است که حیام خراب شود.
9- برخورد با نامحرم
من رفتم اتاق مسئولی در را که باز کردم یک منشی خانم داشت که خیلی خوشگل بود سرمان را پایین انداختیم و رفتیم اتاق رئیس گفتیم آقا این خانم محرم شما است گفت نه گفتم با این شکل شما روزی چند بار نگاهت به ایشان میافتد گفت آقای قرائتی ما از این حرفها گذشتهایم گفتم خواهش میکنم برای من جانماز آب نکش.
به امیرالمؤمنین(ع) گفتند یا علی(ع) پیامبر(ص) به زنها سلام میکرد شما چرا سلام نمیکنید فرمود من سی سال جوانتر از پیامبر(ص) هستم میترسم سلام کنم آن خانم طوری جواب بدهد که دل علی(ع) تکان بخورد. گفتم جواب سلام دل علی(ع) را تکان میدهد تو از این حرفها گذشتهای یعنی دین تو از علی(ع)…خجالت هم خوب چیزی است.
امام زین العابدین یک لباس شیک پوشید آمد توی کوچه به خودش نگاه کرد و برگشت به خانمش فرمود همان لباس قدیمی را بده گفت چرا؟ فرمود هر چه نگاه میکنم «کَأَنِّی لَسْتُ بِعَلِیِّ ابْنِ الْحُسَیْنِ» انگار من امام زین العابدین(ع) نیستم.
10- باید گاهی پایین بیاییم
آدم سوار ماشین شیک بشود بد مستی میکند این است که گاهی هم باید سوار مینی بوس شد. اگر معتاد به یک سری چیزها بشویم بعد اگر گرفتند بی دین میشویم دلیل این که بعضی از ایران فرار کردند این بود که میگفتند ما در ایران رئیس بودهایم حالا یا رئیس یا فرار. چون که اینها خودشان را نساخته بودند نمره اگر بیست نشد صفر هم نشود حالا نمره دوازده. حدیث داریم پیغمبر(ص) گاهی سوار اسب میشد و گاهی سوار الاغ میشد. خداوند به همهی حاجیها میگوید سالی یک مرتبه بروید داخل بیابان از خانه، قالی، هتل و کاخ بیرون بیایید توی عرفات در هوای داغ مکه توی خیمه زندگی کنید کفش، خیر؛ پا برهنه، باید روی پایت باز باشد بوی تعفن نباید جلوی دماغت را بگیری. امام رضا(ع) با برده هایش غذا میخورد. الآن در جمهوری اسلامی رئیسی را پیدا کنید که با خادمش غذا بخورد.
امام صادق(ع) میخواست بگوید اسلام دین جامعی است. یک مثال میخواست بزند. برای مثالش به یکی از اصحابش فرمود: شما اجازه بده من دست شما را فشار بدهم. امام صادق(ع) اجازه گرفت و دست ایشان را فشار داد مقداری که امام صادق(ع) فشار داد دستش را که برداشت جای انگشت حضرت جا برداشت. امام صادق(ع): اسلام برای این مقدار فشار هم جریمه تعیین کرده برای آموزش این حرکت حضرت دست یارش را که میخواست اجازه میگرفت.
11- خانهها باید حریم داشته باشد
بستر خواب بچهها را فرمود ده سال به بالا دو بچه با هم نخوابند. قدیمها زنگ در خانه هایشان کد داشت. مردها که میآمدند یک رنگی بود مثل چکش که آن را میزدند که یک بار زن نیاید پشت در. زنها که میآمدند زنگ حلقهای بود که میزدند یعنی اگر مرد است لخت نیاید در را باز کند. پشت بامها باید دیوار داشته باشد. ساختمانها را طوری طراحی کنید که ناموس ما حریم داشته باشد. حریم به نفع شهوت هم هست حتی آنهایی که میخواهند شهوت رانی کنند اگر خانهی آنها حریم داشته باشد لذتش بهتر از آن هاست که کافرند و نگاه کردن به زن کافر حلال است ما گفتیم نگاه کنیم ببینیم چیه؟ دیدم دختر و پسر وقتی به هم میرسند و میخواهند همدیگر را ببوسند بینی و بین الله انگار کاهگل میبوسد یعنی هیچ احساسی نداشت مثل این که بگویند آقا یک مینی بوس ببوس یک اتوبوس ببوس اصلاً جاذبه نداشت اما پیرزنهای ایران وقتی نوه خودشان را میبوسند چنان میبوسند که لذت میبرند یعنی یک بوس نود ساله ما از بوس بیست ساله آنها لذتش بیشتر است. حالیشان نیست چه طور کیف کنند این طور نیست که اگر حیا را کنار گذاشتیم لذت ببریم اینهایی که حیا را کنار گذاشتهاند لذت هم نمیبرند.
بیخود از شیر خشک تبلیغ کردیم حالا میفهمیم شیر خشک چه عوارضی دارد پشت قوطیهای شیر خشک بچههایی چاق و تپل و با چشمهای زاغ. هر زنی میدید میگفت میخواهم بچهام مثل این بشود حالا میفهمیم چه قدر دلار رفت. شیر خشک روی اعصاب، لثه، در دستگاه گوارش اثر گذاشت حالا دکتر مرندی هر سال کنگره میگذارد و میزند توی سرش که جوانی ما رفت، دلار ما رفت خوب باید از اول میگفتند شیر مادر. این همه حدیث داریم که بهترین غذا شیر مادر است. چرا ما از اسلام دست کشیدیم که حالا بزنیم توی سر خودمان.
12- اظهار دوست داشتن همسر به وی
چیزی خریدن برای همسر. پیامبر(ص) فرمود من از هر مردی بیشتر زنم را دوست دارم. حدیث داریم اگر کسی زنش را دوست دارد به خانمش بگوید من تو را دوست دارم و حدیث داریم اگر کسی به زنش بگوید من تو را دوست دارم این کلمه هیچ وقت از دل زن بیرون نمیرود. اگر کسی را دوست دارید بگوید که من تو را دوست دارم. افراد میآمدند پیش پیغمبر(ص) احوال او را میپرسید و میفرمود فلانی را نمیبینم. حضرت میفرمود چند روز است فلانی را نمیبینیم میگفتند آقا ایشان مسافرت است. خوب مسافرت است او را دعا کنید میفرمود خدایا سفرش را بی خطر بگردان همه میگفتند آمین وقتی بر میگشت میگفتند رسول الله احوال تو را پرسید به شما دعا کرد و ما هم آمین گفتیم این هم میگفت بمیریم برای پیغمبر(ص). اگر مریض بود میفرمود برویم عیادتش.
13- سیره پیامبر در برخورد با فقیر
شخص فقیری آمد خدمت پیغمبر(ص) و گفت میخواهم کار کنم پیغمبر(ص) فرمود خوب برو کار کن گفت نه پول دارم و نه وسیله کار حضرت فرمود من یک سر تبر دارم اما دسته ندارم یکی از اصحاب گفت آقا خانه من یک دسته تبر هست دسته را آورد و پیغمبر(ص) دسته تبر را به سر آن وصل کرد و کنارش را هم با چوبها کوبید و محکم کرد فرمود برو هیزم بکن گدایی نکن.
14- رفتار پیامبر درباره کودکی که بر جامه حضرت ادرار کرد
بچهای را آوردند که اذان در گوشش بگوید یا نام روی او بگذارد پیغمبر(ص) بچه را گرفت تا به او نگاه کرد بچه در دامن پیغمبر(ص) ادرار کرد مادرش شیون کرد فرمود چه کار میکنی گفت آقا دامن پیغمبر(ص). فرمود خوب اشکالی ندارد میروم و آن را میشویم چرا شیون میکنی که بچه بترسد.
15- درسهایی از بزرگان
سید جمال الدین اسد آبادی رفته بود اروپا دست هایش را شست و با دست غذا میخورد همه گفتند عجب اُمُّل قدیمی است اصلاً تمدن ندارد با دست غذا میخورد دید خیلی میخندند آمدند فیلمبرداری، عکس گفت چه شد؟ آقاجان من دست هایم را شستم میدانم چه طوری است اما من نمیدانم قاشق شما چه طوری است من به خودم ایمان دارم و به شما ایمان ندارم.
به بوعلی سینا گفتند پسرت روی اسب در مسافرت هر جا ادرارش میگیرد میآید پایین و ادرار میکند به او بگو مودب باش فرمود نه خیر پسر من نیست اگر پسر من باشد روی اسب ادرار میکند برای این که همین مقدار که میآید پایین نباید انسان ادرارش را نگه دارد. اسلام میگوید وقتی شما وارد مسجد شدی وضو داری اما اگر بروی ادرار کنی دو مرتبه وضو بگیری جماعت تمام میشود اسلام میگوید تمام بشود نماز را فرادا بخوان.
در گوش پدرم گفتم بابا جان مادرم میگوید توی خانه قند نیست میهمان آمده گفت پول بردار برو مغازه قند بگیر گفتم هیس! آبرویم رفت گفت آقایان میهمان شما توی خانه درخت قند دارید گفتند نه گفت شما قند بخواهید نمیروید بیرون قند بخرید چرا گفت من هم همین طور.
16- در اسلام فراغت نداریم باید جلسات با ذکر باشد
من چه قدر وقت پیش رفته بودم زنجان یکی از شهرهای خنک توی نماز جمعه گفتم مردم زنجان باید دو برابر مردم خوزستان سواد داشته باشند چونکه خوزستان آدم از عید عرق میکند اما در زنجان و همدان آدم مرداد هم عرق نمیکند کسانی که در شهرهای خنک زندگی میکنند باید دو برابر سواد داشته باشند و گرنه آب و هوای خنک حرام تان باشد.
ما در قرآن چیزی به نام فراغت نداریم مگر یک آیه. مگر یک آیه «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» (انشراح/7) یعنی پیغمبر(ص) وقتی که فارغ شدی نگو من فارغم «فَانْصَبْ» یک کار نو شروع کن «وَ إِلى رَبِّکَ فَارْغَبْ» (انشراح/8) ممکن است شما حال مطالعه نداشته باشی اما حال کار دیگر داشته باشی، پیغمبر(ص) چنین کرد «کَانَ لَا یَجْلِسُ وَ لَا یَقُومُ إِلَّا عَلَى ذِکْرِهِ تَعَالَى وَ لَا یُوطِنُ الْأَمَاکِنَ وَ یَنْهَى عَنْ إِیطَانِهَا» (معانیالأخبار/ص82) جلسات با ذکر باشد، جلسات لهو و لعب نباشد «وَ لَا یُوطِنُ الْأَمَاکِنَ وَ یَنْهَى عَنْ إِیطَانِهَا» حضرت سعی میکرد که نگویند این جا جای پیغمبر(ص) است، متأسفانه در مجلس ما هم همین طور است یک روز رفتم مجلس نشستم صندلی جلو گفتند آقا بلند شو این جا جای شورای نگهبان است گفتم امروز از شورای نگهبان کسی میآید گفت نه گفتم پس من نشستم گفت نه بلند شو گفتم بلند میشوم ولی این را توی تلویزیون میگویم.
زنی از اشراف دزدی کرده بود گفتند یا رسول الله دست او را قطع نکن البته دست هر دزدی را قطع نمیکنند اگر دست هر دزدی را قطع کنند نصف مردم بی دست هستند. بیست و شش شرط دارد که شماها این مسئله را نمیدانید من اخیراً به این فکر میکنم که چرا منبریهای درجه یک مسئله نمیگویند معمولاً مسئله را آخوندهایی میگویند که یا گمنام هستند یا سوادشان پایین است از این آخوندهای درجه دوازده. برای جواب این سوال یک چیز بدی به ذهنم آمده انشا ءالله که این طور نباشد چون مراجع هم نمیآیند تفسیر بگویند مراجع درس فقه و اصول میگویند ما مرجع تقلیدیم تفسیر درشان ما نیست چون آنها به کتاب خدا بها کم میدهند به بعضی از آنها خدا هم میگوید من هم به توضیح المسائل بها نمیدهم میگذارم یک مسأله گو بگوید که سواد ندارد این طوری انتقام میگیرد. پیغمبر(ص) فرمود خیر من دخترم زهرا(س) هم دزدی کند دستش را قطع میکنم.
17- افراد را با محبت باید شرمنده کرد
آیهای داریم برای فقیرهایی که فحش میدهند «وَ أَطْعِمُوا الْقانِعَ وَ الْمُعْتَرَّ» (حج/36) یعنی وقتی که کمک میکنی هم به آن کسی کمک کن که قانع است و هم آن کسی که میگیرد و تو را فحش میدهد. عربی آمد پهلوی پیغمبر(ص) گفت کمک کن پیغمبر(ص) هم کمک کرد عرب گفت این! ! پیغمبر(ص) فرمود بیا برویم خانه به قدری به او محبت کرد که ایشان شرمنده شد یعنی افراد را با محبت شرمنده کنید.
یک دیوانه روز اول دیوانگیاش یک پرچم دست گرفت شروع کرد به خواندن که دارم میروم کربلا یک دیوانه دیگر به او رسید و گفت آقا کجا میروی گفت کربلا گفت کی دیوانه شدی گفت امروز صبح گفت من سی سال قبل دیوانه شدهام هنوز امامزاده شهر نرفتهام شما روز اول دیوانگیات میخواهی بروی کربلا! ! ! ما سی و سه سال است که آخوندیم اسلام را نشناختهایم حالا بعضی اسلام شناسهای پلاستیکی چه طور روز اول دیوانگیشان میخواهند بروند کربلا.
زنی را دادند به شوهر کوری این زن هر روز میگفت حیف شوهر که تو کوری اگر بدانی که من چه قدر خوشگلم این شوهر هم خسته شد از بس این حرف را شنید مرد هم گفت خانم چند ماه است هر شب از خوشگلی خودت میگویی من هم چشم ندارم ببینم تو راست میگویی یا دروغ اما اگر خوشگل بودی چشم دارها تو را برده بودند همین که تو را برای من گذاشتهاند معلوم است که تو خوشگل نیستی.
رقاص خوب کسی است که توی روشنایی خوب برقصد نه تاریکی. مردم حالا همه رشد پیدا کردهاند حتی بچه کوچولوها. یک بچه کوچولو به پدرش گفت پول بده پدرش گفت ندارم نگاه به مادرش کرد و گفت مامان توی کاشان گداتر از این نبود که زن این شدی.
18- آدم نباید خودش را به یک فکر بفروشد
بندهی خوب خدا کسی است که «یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» (زمر/18) همه حرفها را گوش بدهد «فَیَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ» اما اگر کسی دائماً گوشش در اختیار کسی بود و حرف بقیه را گوش نداد زمانی که منافقین زندان بودند ما رفتیم زندان من را همه میشناختند. من داشتم میرفتم زن و شوهری بچه بغلشان بود بچه بغل مادرش یک نگاهی کرد و گفت مامان توی تلویزیون من دیدم بچه بغل مادرش من را میشناسد ما رفتیم دخترهای منافقی بودند گفتم خواهرها من را میشناسید گفتند نه از سازمان به ما گفتهاند به تلویزیون جمهوری اسلامی نگاه نکنید. مدت زیادی توی زندان بود تلویزیون گذاشتند از بغض نگاه نکرد که ببیند من چه میگویم. این که آدم خودش را به یک آدم و به یک فکر بفروشد بزرگترین بردگی است. در رساله میگویند ماه را دیدی فردا عید فطر است و لو علما بگویند ماه ثابت نشده. خودت یک آدمی. وقتی سیگار میکشی سرفه میکنی خودت آدمی. ما نباید مرید و تسلیم کسی باشیم حرفهای دو جناح را گوش بدهید منتهی باید کارشناس هم باشید چون که تشخیص کار هر کسی نیست. پزشک است که میگوید این آب میکروب دارد و این آب میکروب ندارد.
«و السلام علیکم و رحمه الله و برکاته»