پرسش و پاسخ -7

موضوع: پرسش و پاسخ(7)
تاریخ پخش: 77/10/08

بسم اللَه الرّحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

ماه مبارک رمضان در این جلسات نیم ساعتی و کمتر چند سؤال را جواب می‌دهیم همچنین در این جلسه به چند سؤال البته سؤالهایی که در ذهن چند نفر است نه سؤالها عمومی سؤالهای خاص را خصوصی از افراد بپرسند و سؤالهای تلویزیونی باید عمومی باشد.
1- ضرورت و اهمیت تقلید از متخصص
سؤال اول: چرا باید در احکام دین تقلید کرده؟ و سابقه تقلید را هم بیان فرمایید؟
جواب: تقلید یعنی واگذاری کارها به دیگر، و ما چاره‌ای جز تقلید نداریم چرا که مسلمانیم و می‌خواهیم به اسلام عمل کرده و اسلام را هم نمی‌دانیم چکار کنیم؟ راه دیگری نیست.
مثل: اینکه مریض هستیم و پزشکی هم نمی‌دانیم پس باید به نزد پزشک برویم.
و مثل: اینکه خانه می‌خواهیم و معمار و مهندس هم نیستیم، پس باید به آنها رجوع کرد.
تقلید راه منحصر به فرد است مگر اینکه عمل به احتیاط هرچه به ذهنش می‌رسد احتیاطی به آن عمل کند.
مثل: اینکه کسی نمی‌داند خانمش در خانه چه می‌خواهد احتیاطاً هرچه در بازار است می‌خرد و می‌برد خانه. و این آدم بیکار پر پول می‌خواهد. عمل به احتیاط کار مشکلی است که همه کارها را انجام دهد تا خداوند یکی از آنها را قبول فرماید.
معنای تقلید این نیست که عقل را کنار می‌گذاریم بلکه با همان عقل مرجع تقلید انتخاب کرده‌اند و از هر کسی تقلید نمی‌کنم او را بشناسم از نظر علم و تقوا و سابقه و شناخت او در حوزه بعد از او تقلید می‌کنم.
مثل: پزشک که با عقل تخصص و دانش و تجربه و سابقه او را تحقیق و بعد خود را در اختیار او می‌گذارم. البته بعد از تحقیق باید تسلیم او باشد. با عقل خیاط را انتخاب بعد او به هر کجای پارچه قیچی گذاشت من تسلیم خواهم بود.
تقلید دو نوع است: الف) خوب ب) بد و منفی
تقلید بد همین مدپرستی است. مثل کراوات یک تقلید از غرب است.
حال این کراوات گرما دارد یا سرما علامت سن و درجه و تخصص و کمال است؟ خیر
چرا فلان کفش را با ناراحتی پا می‌کنی اقرار به ناراحتی می‌کند در عین حال تقلید می‌کند. دلیل هم برای آن ندارد. من به یک کراواتی گفتم اگر شما دلیلی آوردی که آن چه علامتی است مثل عمّامه که علامت آخوندی است. لباس پرستاری، خلبانی، صنف و شغل است. من با عمامه دو کراوات با هم می‌زنم فکر هم می‌کنی که باسوادی، ولی باسواد ولی باسواد وابسته.
ولی من از کسی که یک از این وطن است و 80 سال درس خوانده و در عمر اهل تهجّد و زهد و شجاعت و تقوا. از امام خمینی(ره) تقلید کرده و 80 سال است او را می‌شناسم و حکمی که می‌دهد از قرآن ثابت کرده و قرآن از خالق من است و او بندِ به قرآن و خدا و خالق هست. ولی تقلید منفی هم او را نمی‌شناسد و هم دلیلی ندارد.
مدپرستان و غربی‌ها تقلیدی بسیار منفی دارند. و زنده باد خودمان که از کسی تقلید می‌کنیم که اگر یک گناه کند تا آخرعمر از او تقلید نمی‌کنیم و نباید از او گناه سراغ داشته باشیم.
2- انواع و اقسام تقلید و سابقه آن
ولی شما از کسی تقلید می‌کنی که هزار امضای خائنانه کرده پای قراردادهای استعماری و در عین حال در همه چیزمی خواهد مثل او باشد.
چهار رقم تقلید داریم:
1- عالم از عالم بد است
2- جاهل از جاهل بد است
3- عالم از جاهل بد است
4- جاهل از عالم خوب است
سه مورد اولی بد و منفی و محکوم است، گفت نشسته بود دیدم تابلو زده به سمت راست نگاه کنید، بعد به پشت سر، بعد به سمت چپ بعد نوشته بود شما چقدر به این طرف آن طرف نگاه می‌کنید تقلید جاهل از عالم فقط خوب است و این رجوع به کارشناس است و در همه دنیا بوده و چاره‌ای هم نیست.
هرکس کار خوب می‌کند باید از او یاد بگیریم چون خداوند به پیامبر هم می‌فرماید: «فَبِهُداهُمُ اقْتَدِهْ» (انعام/90) راه خوبی که انبیاء (گذشته) رفته‌اند تو هم اقتدا کن. البته درباره تقلید شرائطی است که باید به رساله عملیه مراجعه کنید. و عمل بی تقلید باطل است.
مثل اینکه خانه بی پروانه ساخت را شهرداری خراب می‌کند، مگر اینکه ماموران و مهندسان شهرداری بگویند ما هم اگر بودیم این ساختمان را چنین طراحی می‌کردیم.
مگر تصادفی درست باشد، بعد معلوم شود که این عمل با این شرائطی که انجام شده مطابق فتوای همان مرجعی است که باید از او تقلید می‌کردی.
باید فرزندان را با تقلید آشنا و رساله یک مرجع را در خانه داشته باشیم و اطاعت از فتوای او واجب است.
بگوید من که قبول ندارم، مثل رد کردن اهل بیت است. انگار امام صادق(ع) را قبول ندارد.
سابقه آن هم:
امام باقر(ع) به یکی (ابان ابن تغلب) می‌فرماید: «اجْلِسْ فِی مَسْجِدِ الْمَدِینَهِ وَ أَفْتِ النَّاسَ فَإِنِّی أُحِبُّ أَنْ یُرَى فِی شِیعَتِی مِثْلُکَ» (الفهرست طوسی/ص‌17) در مسجد بنشین و فتوابده.
مسئله «استفتاء»: یعنی فتوا خواستن، در قرآن آمده که:
«یَسْتَفْتُونَکَ» (نساء/176) (ای پیامبر) مردم از تو استفتاء می‌خواهند و سؤال می‌کنند.
پس سابقه تقلید در طول تاریخ بوده. و این عقلایی است. (صلوات حضار)
3- لباس و شرایط آن در اسلام
سؤال دوم: آیا اسلام برای لباس دستوری دارد و رنگ و نوع لباس برای پسر و دختر مشخص است؟
جواب: من یک وقتی از کامپیوتر 260 عنوان برای لباس گرفتم که شاید بیش از این هم باشد، تا این زمان بیش از این دسترسی نداشته‌ایم.
از وقت تولد تا آخر عمر با لباس کار دارد که کفن است.
لباس احرام و جنگ، دوختن آن، بهداشت آن، و لباس به بی لباسها، رنگ، جنس آن که برای همه آنها هم حدیث داریم و لباس عروسی، نماز استسقاء و برای نماز جمعه و نوع آنها.
و همه آنها هم شنیدنی است، بعضی از آنها را امروز در دنیای علم کشف کرده.
مثلاً: لباس قرمز بد است که امروز هم می‌گویند بدترین رنگ برای چشم قرمز است.
مثلاً: حضرت پیامبر(ص) لباسهایش را در دیگ می‌جوشاند که ضدّعفونی شود. الآن هم بهترین سیستمهای بهداشتی ضدّعفونی کردن لباس است.
هرچه دنیا پیش می‌رود اسلام از آنها جلوتر است (الحمدللّه) و جلوه ما زیادتر می‌شود.
لباس سیاه بد است جز در سه چیز:
عمامه کفش عبا و چادر
زنهای عرب به چادر هم می‌گویند عبا. آنها عبا دارند. رنگ لباس باید روشن باشد تا انسان زود بفهمد که چرک شده است به عکس ما دوست داریم که لباس قهوه‌ای، مشکی و سرمه‌ای باشد که هرچه چرک شد معلوم نباشد.
فرم و دوخت، کوتاهی و بلندی، که یک مطلب کلید خیلی از حرفهاست.
قرآن خطاب به زنهای پیامبر(ص) می‌فرماید: «یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی‌ قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً» (احزاب/32).
«فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ»: با کرشمه صحبت نکنید.
چون «فَیَطْمَعَ الَّذی فی‌ قَلْبِهِ مَرَضٌ»: آنکه در قلبش مرض است طمع می‌کند.
آنکه ریگی به کفش دارد میل پیدا می‌کند، گرچه این آیه برای صحبت کردن ولی برای لباس هم می‌شود استفاده کرد.
چون هر لباسی استفاده شود که آنکه در قلبش مرض هست هوس می‌کند ممنوع است و همچنین زلف حتی پسران، راهنمایی، دبیرستان، دانشجو که ممکن است نگاه بد به آنها شود لباس و صحبت و زلف و اختیار با خودت ولی ملاک و معیار این آیه نباید فراموش شود. این مسأله در مسائل سیاسی هم هست:
مثال: ممکن است من موردی داشته باشم که اگر تنها به خودم بگویی مشکل نباشد ولی اگر در روزنامه نوشتی کسی که در قلبش مرض است سوءاستفاده کند.
نفرموده «الَّذِین» کسانی که «الَّذی» یعنی گرچه یک نفر هوس کند اینکار ممنوع است. نگویید جامعه سالم است ممکن است دو نفر هرزه وجود داشته باشد، اسلام می‌گوید چشم یک هرزه را هم به کارت سیر نکن و دل او را شادنکن.
تازه زنهای پیامبر(ص) به جز چند نفر پیر و داغدیده و چند شوهر کرده بودند و اهل کرشمه نبودند. ولی می‌فرماید: کسی که اهل اهل هرزگی است از زن پیامبر هم نمی‌گذرد و از پیرزن هم نمی‌گذرد چه رسد به زن غیر پیامبر و جوان.
4- اصول اسلامی برای لباس و پوشش
چند اصل در اسلام برای لباس
الف) اصل عفت
ب) اصل رنگ
ج) اصل خودکفایی
خودکفایی برای ما یک اصل است که در شعار هم گفته‌ایم «استقلال » پارچه‌های کارخانه‌های کشور چرا نباید فروش رفته و تعطیل شود ولی پارچه‌های خارجی خوب فروش داشته باشد این ننگ نیست، که کشور را به نخ بفروشیم، اگراین نخ ایرانی باشد، چه می‌شود. گاندی برای استقلال هند می‌گویند: من یک لنگ می‌بندم از بافت هند برای استقلال، غربی‌ها چقدر ما را دوست دارند که به لباس آنها افتخار می‌کنیم.
د) اصل خودنمایی ممنوع:
ما خیلی مساوات را دوست داریم که زیادی هم از آن دم می‌زند، اگر همه زنها یک رقم لباس ساده و همه مساوی باشند، البته هرچه لباس متنوع و رنگارنگ دارند در منزل برای همسرانشان استفاده کنند ولی اگر هرکسی با رنگی هم مساوات از بین می‌رود و هم برای تهیه به همدیگر نگاه می‌کنند. (تکرار مطلب)
البته یک مقداری هم باید مقاومت کرد و آنهایی را هم که خودنمایی می‌کنند تحقیر کنیم.
حدیث: قَالَ امیرالمؤمنین(ع): «أَمَرَنَا رَسُولُ اللَّهِ(ص) أَنْ نَلْقَى أَهْلَ الْمَعَاصِی بِوُجُوهٍ مُکْفَهِرَّهٍ» (کافی/ج‌5/ص‌58) اگر گناه و منکری دیدی حداقل با اخم برخورد کن، عبوس کن. اگر نگاه کردیم او با آن قیافه همین را می‌خواهد.
مسأله دیگر اینکه ما در لباس اسراف داریم، وصله کردن لباس، شاید در هر خانه ایرانی یک ساک اضافی لباس باشد، قدیمی‌ها لباس را وصله و بعد آنها را رشته رشته و چهل تکه می‌دوختند. قرآن می‌فرماید: «وَ ثِیابَکَ فَطَهِّرْ» (مدثر/4) لباس را قیچی قیچی کن، در زمان جاهلیت برای افتخار لباس را بلند دوخته و اضافی آن را عده‌ای به دنبالشان می‌کشیدند. اسلام برای لباس خیلی دقت دارد.
لباس دادن به بی لباسها:
حضرت زهرا(س) را به خانه همسر می‌برند. فقیری را می‌بیند بین خانمها لباس عروس را بیرون آورده و به او می‌دهد.
و زیادی لباسهای عروسی خود را آویزان و اجازه نمی‌دهند عروس دیگری از آن استفاده کند. بدهید به مؤسسات خیریه تا دیگران هم از آن استفاده کنند. اگر این کار انجام شود چقدر مشکلات حل می‌شود و این از خیرات و برکات لباس است. (صلوات حضار)
5- حدود اختیارات و اجازه پدر و مادر
سؤال سوم: شرکت در مجالس که پدر و مادر اجازه نمی‌دهد و یا شرکت بدون اجازه آنها چه حکمی دارد؟
جواب: ما باید بر این باور باشیم که پدر و مادر ما را دوست دارند و اگر برای مجلسی اجازه نمی‌دهند مصلحت ما نمی‌دانند.
اگر انسان را نهی کردند باید ترک کند و اگر واجب عینی است اگر نهی هم بکنند باید برود و شرکت کند.
مثال: مرجع تقلید می‌گوید شرکت در انتخابات واجب عینی و همگانی است اگرچه پدر و مادر اجازه ندهند شرکت واجب است.
در قرآن چهار مرتبه داریم «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً» (بقره/83) به پدر و مادر نیکی کنید.
ولی یکجا می‌فرماید: اگر آنها بخواهند شما را منحرف کنند اطاعت نکنید.
«وَ إِنْ جاهَداکَ لِتُشْرِکَ بی‌ ما لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ فَلا تُطِعْهُما» (عنکبوت/8) اگر آنها تلاش کردند تو را از خط توحید منحرف کنند اطاعت نکن آنها را پس اطاعت مرز دارد مثل اینکه دختر باید با اجازه پدر باید ازدواج کند.
چون پدر بصیر و آگاه و دختر ممکن است گول خورده و آسیب پذیری او بیشتر باشد.
اما دختر رشید و باهوش و آگاه و شناخت عمیق دارد و با یک خنده و تلفن و بستنی و عکس و رفاقت پفکی نیست وگول نخورده. و همسری را انتخاب کرده که تمام کمالات انسانی را دارد. پدر هم با اصرار می‌گوید من به برادرم قول داده‌ام که با پسر او ازدواج کنی.
آنها هم بدانند که خداوند قاضی را گذاشته برای پدرهای زورگو. اسلام می‌خواهد این مسائل به بن بست کشیده نشود. و در این موارد باید قاضی حکم کند. البته کم اینچنین می‌شود اصل این است که پدر دلسوز است و او باید اجازه بدهد. و بدون اجازه آنها هم برای مصلحت اندیشی آنها اقدامی نکنیم.
البته بعضی از پدرها که فرزندان آنها راه حق می‌روند، مثل رفتن به مسجد با این حال مانع می‌شوند اینها مصداق این آیه از قرآن هستند که: «یَصُدُّونَ عَنْ سَبیلِ اللَّهِ» (انفال/47) ظالم ترین آدمها کسی است که مردم را باز می‌دارد از راه خدا باز دارد و این پدر و مادر اینچنین هستند باید مواظب باشیم گاهی به مصلحت است، اگر به مصلحت بود تسلیم و اگر زور می‌گویندحسابش جدا است.
مثل همسر که اجازه نمی‌دهد برای رفتن به فلان محل و مجلس و خانه چون ممکن است تاثیر منفی بر او داشته باشد. و یا جلسه گناه است و…
و گاهی هم بدون دلیل از روی قلدری می‌خواهد زن را بسوزاند، مرد حق حکومت دارد نه تحکّم، حکومت مصلحت اندیشی است و تحکّم زورگویی. خدایا توفیق بده اسلام ناب را شناخته عمل کرده و به دلهای دنیا منتقل کنیم.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment