موضوع: پرسش و پاسخ(15)
تاریخ پخش: 77/10/17
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التّقوی»
بحث امسال ما پاسخ به سؤالات است. البتّه میطلبد که انسان مراعات زمان و مکان را بکند و سؤالاتی هم که مربوط به شب نوزدهم است خوب است در این زمینه باشد. راجع به آنچه به این شب مربوط است. با یک صلوات میرویم به استقبال اوّلین سؤال. سؤالاتی مربوط به شب قدر، قرآن سر گرفتن، دعا و… اللهم صلّ علی محمّد و آل محمّد.
1- حکمت مشخص نبودن شب قدر
سؤال 1: چرا شب قدر معین نشده تا بتوان از آن بهتر کسب فیض کرد؟
شب قدر شبهای نوزدهم، بیست و یکم و بیست و سوم است. شب بیست و یکم مهمتر از شب نوزدهم است و شب بیست و سوم مهمتر از شب بیست و یکم است. چرا شب قدر معین نشده؟ اگر معین میشد… اگر معین نشود آدم بهتر میفهمد که رغبت مردم چقدر است؟ اگر یک شب باشد مردم همه رغبت میکنند. مثل این است که به شما بگویند: ساعت دو بعد از ظهر مشتری میآید بازار، همه بازاریها ساعت 2 بعد از ظهر میروند بازار. باید ندانند که مشتری کی میآید تا معلوم شود که چه کسی کاسب است؟ این معلوم نبودن نشانه رغبت است.
سؤال: چرا شب قدر معین نشده؟ پاسخ: تا معلوم شود که چه کسی رغبت دارد؟ اگر در یک میهمانی گفتند: ببخشید سفره را کی میاندازند؟ میگوییم: ساعت 30/9 شب، میگوید: من سر 30/9 میآیم. پس تو صاحبخانه را دوست نداری غذا را دوست داری. تو فقط زمانی میآیی که سفره پهن است. اما اگر آمدی برای زیارت صاحبخانه سفره را هم هر وقت که انداختند، انداختند. معلوم میشود صاحبخانه را هم دوست داری.
یکی هم: بعضی چیزها اگر معلوم نباشد بهتر است. چون اگر معلوم باشد هرکس شب قدر را درک کند مغرور میشود. هرکس در شب قدر مسافر باشد و خوابش ببرد میگوید: خاک بر سر من شب قدر از دستم رفت! اگر معلوم نباشد بهتر است. اگر گفتند: یا این شب است یا این شب است یا این شب، اگر یکی را از دست داد دیگری را بیدار میماند. گاهی وقتها صلاح به این است که آدم نداند. حالا چون شب ضربت خوردن حضرت علی(ع) هم هست یک قصّه هم بگویم. خودِ اینکه حضرت علی(ع) در جای حضرت رسول(ص) خوابید، با اینکه امام علم غیب دارد اما ارزش به این بود که حضرت نداند او را میکشند یا نه. یک شب که حضرت رسول میخواست هجرت کند حضرت علی(ع) در جای آن حضرت خوابید. اگر بداند که کسی کارش ندارد ممکن است من هم بروم بخوابم. اگر بدانیم ما را نمیکشند همه ما میخوابیدیم. ارزش کار امیرالمؤمنین به این است که اینجا نداند که او را میکُشند یا نه. و لذا بعضیها که میخواستند حضرت علی را بکشند گفتند: علی میدانست که او را نمیکشند. آنوقت حضرت علی پا شد و فرمود: در جای حضرت رسول خوابیدم و حال آنکه نمیدانستم که مرا میکشند یا نه. گاهی وقتها ارزش ندانستن بیش از دانستن است. یک وقت در خیابان یکی را نمیشناسی و به او سلام میکنی، این ارزش دارد که بعنوان یک مسلمان و انسان به او سلام کردی. اما میگویی: این کیه؟ میگویم: این رئیس قند و شکر است، زود میگویی: سلام علیکم! این سلام بخاطر قند و شکر است. او را نشناسی و سلام کنی ارزش دارد. ندانی و جای پیغمبر بخوابی ارزش دارد. پس همیشه دانستن ارزش نیست.
2- حکمت قرآن به سر گرفتن
سؤال 2: چرا در مراسم احیاء قرآن را روی سر میگذاریم؟
قرآن سر گرفتن عمل مستحبّی است. چون بارها پیغمبر فرمود: من دارم میروم و دو تا ثقل (چیز سنگین) نزد شما میگذارم. یعنی اگر خواسته باشید پوچ نشوید و باد شما را نبرد (کشتی را باد روی آب تکان میدهد و آنرا با طناب وصلش میکنند تا باد آنرا اینطرف و آنطرف نبرد) اگر میخواهید موجها شما را نبرند باید یا خودتان سنگین باشید که سنگین نیستیم یا به سنگینها تکیه کنید. من دارم میروم و دو چیز گرانبها جا میگذارم و به این دو وزنه شما را بند میکنم. یکی قرآن و دیگری اهل بیت(ع). ما در شب بیست و یک رمضان وقتی قرآن سر میگیریم یعنی: خدایا قرآن روی سر من است. این توسّل به قرآن است. توسّل به اهل بیت است: بعلی بن موسی، بعلی بن موسی، بمحمّد بن علی و… یکی قرآن و دیگری اهل بیت. و این دو ثقلند که از یکدیگر جدا نمیشوند. هم اهل بیت شفیعند طبق زیارت جامعه کبیره که آمده: «شُفَعَاءُ دَارِ الْبَقَاءِ» (منلایحضرهالفقیه/ج2/ص613) و هم قرآن: «وَ اعْلَمُوا أَنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ» (نهجالبلاغه/خطبه176) در نهج البلاغه داریم، اینها در روز قیامت شفیع هستند. اهل بیت چه کسانی هستند؟ علی بن ابیطالب و حضرت زهرا و یازده فرزندشان(ع) آیا زنهای پیغمبر جزء اهل بیت نبودند؟ باسمه تعالی، نه. هیچ یک از زنهای پیغمبر حتی خودشان هم نگفتند: ما جزء اهل بیتیم، حتی عایشه. با اینکه این همه روایت از او نقل شده، یکجا نگفته: من جزء اهل بیت هستم. خود عایشه هم نگفته. اگر عایشه جزء اهل بیت بود آیه: «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً» (احزاب/33) به قول علّامه طباطبایی به پیشانی شترش در جنگ جمل مینوشت. چون از هرچه میتوانستند استفاده کنند استفاده میکردند. ام المؤمنین هستند اما اهل بیت نیستند. در هیچ تاریخی و در هیچ حدیثی هیچ یک از زنان پیغمبر نگفتهاند: ما جزء اهل بیتیم. اهل بیت همانهایی هستند که پیغمبر عبا روی سرشان کشید. اینها شافعند و ما به اینها متوسّل میشویم. راجع به توسّل هم اگر سؤالی بود من جواب میدهم.
3- آداب و شرایط دعا
سؤال 3: برای بهره وری از شبهای قدر، آداب دعا را بیان فرمایید؟
آداب دعا را خیلی از ما بطور اتوماتیک میدانیم. حالا من هم میگویم. یک واجباتی در دعا هست. در دعا خیلی حرفها هست که: چگونه دعا کنیم؟ چه بخوانیم؟ چه وقتی بخواهیم؟ با چه لحنی؟ قبل از دعا یک سری آدابی داریم. موقع دعا هم یک سری آدابی داریم. بعد از دعا هم یک سری آدابی داریم. قبل از دعا: آدم وضو بگیرد. دعا دسته جمعی باشد. در دعا بچّه کوچولوها را هم با خود ببرد. چون حضور بچّههای بی گناه در جلسه مهم است. رو به قبله باشد. در مسجد باشد. بعد از توسّل باشد. حدیث داریم: اگر دستهایتان را بالا آوردید مقابل صورت و اینگونه دعا کردید خدا میفرماید: دستی که بالا آمد من خجالت میکشم آنرا محروم برگردانم، حتماً یک چیزی به او میدهم. حدیث داریم: اگر در دعا ده مرتبه بگویید: یا الله، یا الله، خدا میگوید: لبّیک، یعنی چه میخواهید تا به شما بدهم؟ حالا یا زود یا دیر. حدیث داریم: اگر کسی ده مرتبه بگوید: یا رب، یا رب… خدا میفرماید: چه میخواهی؟ به تو میدهم. گریه و اگر اشک ندارم قیافه گریه به خود بگیرم. اثر دارد. عذرخواهی کردن از آداب دعا است که: خدایا مرا ببخش. یک حدیث داریم به این مضمون که: آمد نزد امام و گفت: اماما! قرآن میفرماید: دعا کنید، مستجاب میشود، ما هرچه دعا میکنیم مستجاب نمیشود! امام فرمود: شماره را نمیگیری. مثل این است که میگویی: همه مردم تلفن میزنند و حرف میزنند من هرچه شماره میگیرم حرف نمیزنم؟! تو شماره چه کسی را میگیری؟! شماره را درست بگیر تا گوشی را بردارد. اگر گفتند: گنج در 34 متری است اگر شما 35 متر بکنی به گنج نمیرسی. دعا مثل آمپول است اگر تو رگ بزنی مهم است اما اگر کمی اینورتر بزنی میرود توی گوشت. باید ببینیم چگونه دعا کنیم. امام فرمود: اگر میخواهی دعایت مستجاب شود هفت تا کار کن: 1- از خدا تعریف کن. اگر عربی بلد نیستی فارسی تعریف کن: خدایا! عزیزی، قدرت داری، علم داری، مهربانی داری، لطف داری، رحمانی، رحیمی، ربّی، الهی، نوری و… 2- نعمتهای خدا را بشمار: خدایا خیلی چیزها به من دادی. خیلی عیبهای مرا پوشاندی. هرکس عیوب مرا میدانست از آنها کپی میگرفت و آبروی مرا میریخت. تو همه عیوب مرا میدانی و به روی خودت نمیآوری. چقدر از مَرَضها دورم کردی. چقدر بلاها را از سرم گذراندی. اصلاً مرا آفریدی. مرا انسان آفریدی. کی گفت: من انسان باشم؟ من اگر سوسک بودم با تخته کفش میزدند تو سرم و له میشدم. کی گفت: عاقل باشم؟ حلالزاده هستم. فطرت دارم. علم دارم. بیان دارم. قلم دارم. نعمتهای خدا را بشمارید. اگر یک بچّه بیاید پیش پدرش و بگوید: بابا جون! پول دفتر دادی، پول کاغذ دادی، پول آمپول دادی، کرایه خانه دادی، پول آب و برق و گاز دادی، خیلی برای من زحمت کشیدی حالا این کار را هم بکن. این پول را هم بده. آخر سر هم بگویی، خدایا من نمیتوانم نعمتهایت را بشمارم.
3- شکر: «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ» (فاتحه/2) وقتی الحمدلله میگویید؛ بگویید: الحمدلله به عدد هر ذرّه، به عدد هر اتم، به عدد آنچه به آن علم داری. برای هر نعمتی الحمدلله.
4- صلوات
5- بعد از صلوات بر پیغمبر و آل او عیبهای خودت را بشمار. منتها طوری نگو که کسی بفهمد. خدایا اینجا این دروغ را گفتم، اینجا این غیبت را کردم، اینجا این نگاه بد را کردم، اینجا این فکر بد را داشتم، اینجا این لقمه حرام را خوردم. یواش بگو تا کسی نفهمد. لغزشهایت را بشمار. عیبهایت را نشان بده. یک فقیری که میخواهد پول بگیرد دستش که کج است آستینش را بالا میکند این دست کج را نشان میدهد و بعد هم میگوید: بدهید. یعنی عیبت را نشان بده که: خدایا من خرابم وضعم خیت است. اظهار کنیم. ذلّت نزد هرکسی بد است تا آنجا که حدیث داریم: حق نداری عیبهایت را به هرکسی بگویی. خدا اجازه نداده یک مسلمان عیبهایش را به هر کسی بگوید. میخواهد تو آبرو داشته باشی. اما روبروی خودش بگو. هرچه میتوانی گناهت را نزد او بشمار. بعد هم بگو: خدایا برای هر گناهی مرا ببخش. عذرخواهی کن.
6- بعد از عذرخواهی باز هم صلوات بر پیغمبر و آل او.
7- بعد از صلوات دعایت مستجاب میشود. یکی از چیزهایی که در دعا اثر دارد این است که: انسان خودش هم از داراییاش بدهد. من یادم نمیرود در زمان شاه یک جوانی مرد. پدر محترمی داشت. وقتی آن جوان را در قبر گذاشتند، پدر گفت: خدایا این پسر من خیلی مرا اذیت کرد! خیلی گردن کلفتی کرد و مرا سوزاند. اما حالا دیگر مرده است، من از حقّ پدریام میگذرم، تو هم از حقّ خداییات بگذر. این خیلی مهم است. خدایا هرکس به من فحش داده او را بخشیدم بعد بگو: تو هم مرا ببخش. من امشب به یک فقیر اطعام میدهم، خدایا من عُرضهام این است یک شکلات به یک بچّه میدهم. تو بده و بگو: خدایا اندازه من این است تو هم به اندازه کَرَم خودت بده. از این کارها هم باید کرد. قلب پاک، کمک به فقراء،… خیلیها خانه ندارند. اینقدر آدم هست که اگر یک چرخ خیاطی به او بدهی از فقر او را نجات دادهای. اینقدر آدم هست که اگر یک دستگاه قالی برایش بزنی راه میافتد. یک ماشینی بخری و صبح تا ظهر به یک نفر و ظهر تا شب هم به یک نفر بدهی دو خانواده را از فقر نجات دادهای. با یک پیکان دسته دوم دو میلیونی دو تا جوان را به زندگی برسان بعد هم بگو: خدایا برسان، ببین میدهد یا نمیدهد؟ پولها را گذاشتی در بانک و میگویی: بده! او هم نمیدهد. تو چه کردی؟
4- دعای انبیاء مستجاب است
سؤال 4: آیا امکان دارد دعای پیامبران هم مستجاب نشود؟ البتّه دعای پیغمبران مستجاب میشود. هر سورهای در قرآن یک کُدی دارد. در قرآن سوره انبیاء بیشترین سورهای است که میفرماید: این پیغمبر همچنین خواست: «فَاسْتَجَبْنا لَهُ» (انبیاء/88) در هیچ سورهای به اندازهی این سوره (4 مرتبه) اینقدر «فَاسْتَجَبْنا لَهُ» نداریم. یعنی دعای انبیاء مستجاب میشود. لکن گاهی کنترل میشود. رد نمیشود اما اصلاح میشود. توجّه کنید: آیا دعای انبیاء الهی رد میشود؟ پاسخ: نه، دعای انبیاء رد نمیشود بلکه دعای مؤمنین هم رد نمیشود. خدا قول داده دعاها را مستجاب کند: «ادْعُونی أَسْتَجِبْ لَکُمْ» (غافر/60)، «وَ لَنْ یُخْلِفَ اللَّهُ وَعْدَهُ» (حج/47) خدا خلف وعده نمیکند. دعای هیچ کس رد نمیشود. منتها علّت آنکه رد میشود من در یک جلسه صحبت خواهم کرد. این هم میتواند مورد سؤال قرار بگیرد؛ دعای انبیاء اصلاح میشود اما هرگز رد نمیشود. من سه تا قصّه بگویم در دو دقیقه. یکجا پیغمبر باز دعا کرد خیلی گل و گشاد! خدا فرمود: دعایت را مستجاب میکنم اما نه به این گستردگی. یک خرده باید جمع و جورتر باشی. حضرت ابراهیم(ع) وقتی رهبر مردم شد گفت: «قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ» (بقره/124) تمام بچّه هایم رهبر شوند.! خدا فرمود: این خبرها نیست: «لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ» اگر بچّه هایت گنهکار باشند مقام امامت و رهبری به آنها نمیدهم. این دعا باز بود خدا آنرا بست. یکجا ابراهیم(ع) بسته دعا کرد خدا آنرا باز کرد. حضرت ابراهیم(ع) وقتی مکّه را ساخت گفت: «وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ» (بقره/126) به اهل مکّه از ثمرات و میوهها بده تا بخورند. خدا فرمود: یعنی چه؟! من به کفّار هم میدهم تا بخورند. چرا اینقدر بسته دعا میکنی؟ «وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلیلاً» (بقره/126) هرکس هم کافر باشد من کامیابش میکنم. به او میدهم تا بخورد. یکجا هم پس و پیش دعا کرد. گفت: خدایا ما مکّه و کعبه را ساختیم. بعد از ما یک پیغمبری برای مردم بفرست که آموزش بدهد به مردم و پرورش دهد مردم را. «یُعَلِّمُهُمُ وَ یُزَکِّیهِمْ» آموزش و پرورش. خدا فرمود: اینجا دعایت را مستجاب میکنم اما نه آنطوری که تو گفتی. پیغمبر به آنها میدهم نه «یُعَلِّمُهُمُ وَ یُزَکِّیهِمْ» بلکه: «یُزَکِّیهِمْ وَ یُعَلِّمُهُمُ» (جمعه/2) پرورش و آموزش. دعای انبیاء رد نمیشود ولی اصلاح میشود. یک چیزی به شما بگویم در این شب نوزدهم، دو تا رئوف در قرآن هست. یکی «بِالْمُؤْمِنینَ رَؤُفٌ رَحیمٌ» (توبه/128) یکی «إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحیمٌ» (بقره/143) پیغمبر نسبت به مؤمنین رئوف است. ولی خدا نسبت به همه مردم رئوف است، چه مؤمن چه غیر مؤمن. این را هم یکی از علمای شیراز گفته، که دیشب ما از یکی از دوستان یاد گرفتیم. در شب نوزدهم برویم در خانه خدا، اشک و توبه، خدا هم جوری است که سریع میبخشد. «یا سَریعَ الرِّضَا» (مصباحالمتهجد، ص849) زود راضی میشود. چیز کم را هم قبول میکند: «یَا مَنْ یَقْبَلُ الْیَسِیرَ وَ یَعْفُو عَنِ الْکَثِیرِ» (منلایحضرهالفقیه/ج1/ص132) زیاد را میبخشد. به خصوص که شب ضربت خوردن مولی علی بن- ابیطالب(ع) برویم در خانه خدا. «گر گدا کاهل بود *** تقصیر صاحبخانه چیست»
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته »