پرسش و پاسخ -12

موضوع: پرسش و پاسخ(14)
تاریخ پخش: 77/10/14

بسم اللّه الرّحمن الرّحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

1- راهکارهای دعوت دیگران به نماز
سؤال اول:
من دوستانی دارم که نماز نمی‌‌خوانند من چگونه با آنها برخورد کنم؟
جواب: همه ما چنین دوستانی داریم یا خیلی‌‌ها و یا ممکن است بخواند ولی آسیب پذیری دارد که اگر جایش عوض بشود نمی‌‌خواند و یا رفیقش، سؤال خوبی است که خود چرا نماز بخوانیم و اگر رفیق ما نمی‌‌خواند چکار کنیم٬ و یا سؤال اینچنین مطرح شود: چگونه دوست و فرزندمان را به نماز و یا کارهای خوب دیگر دعوت کنیم؟
موسی(ع) به خداوند عرض کرد: خدایا من چکار کنم که مردم عاشق تو شوند؟
فرمود: ‌‌ای موسی نعمت‌‌های مرا برای مردم بشمار، اگر چنین کردی عشق مردم به من زیاد می‌‌شود و وقتی عشق آنها زیاد شد نماز می‌‌خوانند.
مثال: اگر پدر و مادر زحمات و خدمات خود را برای فرزند عصیانگر خود تعریف کنند، محبّت او به والدین زیاد، پس اگر امر و نهی به او داشتند او خوب گوش داده و عمل می‌‌کند. و ممکن است غافل باشند پس:
1- نعمتهای الهی را برای او بشماریم.
2- دوستان او نماز خوان باشند.
فضاسازی خیلی مهم است، ماهی‌‌ها چون در آب هستند شنا را یاد می‌‌گیرند.
3- آسان گرفتن نماز.
حال لازم نیست تمام مستحب‌‌ها را انجام بدهیم، بلکه به حداقل اکتفا کند. کسی که می‌‌خواهد مسلمان شود: اول «قُولُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ تُفْلِحُوا» (بحارالانوار/ج18/ص202) بس است دیگر صحبت از جبهه و جنگ و… نباشد.
4- نقش نماز و عاقبت ترک آن.
جوانان معتاد اهل نماز هستند؟ و جوانان فاسد و خلافکار و زندانی، در پارک بیشتر خلاف می‌‌شود یا مسجد وخلافکاری جایش کجاست؟ رفیق بد و… در جمع آیا بچه‌‌های مسجد پدر و مادر را می‌‌سوزانند یا لاابالی گرچه ممکن است گاهی هم به عکس شده ولی معمولاً چگونه است. آمار منحرفین و معتادین قرآن می‌‌فرماید: »إِنَّ الصَّلاهَ تَنْهى‌ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ« (عنکبوت/45) نماز انسان را از بدی‌‌ها باز می‌‌دارد.
مثال: کسی که لباس سفید بپوشد خود روی خاک نمی‌‌نشیند و کسی که نماز می‌‌خواند برای درجه خود حریم و حرمت قائل است.
مثال: شما ندیده‌‌اید یک روحانی با عمامه در خیابان بدود، هر چه هم عجله داشته باشد برای لباس حرمت قائل است.
مثال: هیچ وقت سردار و سرتیپ در خیابان تخمه نمی‌‌شکند برای درجه‌‌ی خود حرمت قائل است.
2- تأثیر شخصیت دادن به فرد و توجه به عمل خود
5- شخصیت دادن و عکس العمل
دانشجویی که نماز می‌‌خواند همه او را دوست داشته و حرف و امضای او را قبول می‌‌کنند و به عکس بی اعتنایی ویک بچّه در منزل اگر نماز بخواند احساس کند همه او را دوست دارند.
داستان تاریخی:
پیامبر(ص) یک خواهر و برادر رضاعی (که از یک مادر شیر خورده اند) داشت یک روز این خواهر و برادر آمدند و با او صحبت کردند، حضرت با برادر خیلی عادی برخورد و خواهر را خیلی احترام کرد.
سؤال کردند: چرا یکی را کم و خواهر را زیاد احترام فرمودید. حضرت فرمود: این خواهر پدر و مادرش را احترام می‌‌گذارد من هم او را احترام کردم. حضرت وارد مسجد شد گروهی به نماز و دعا مشغول و عده‌‌ای هم به بحث علمی. حضرت فرمود: من همه را دوست دارم ولی می‌‌خواهم در بحث علمی شرکت کنم.
6- با عمل اهمیّت نماز را القا کنیم.
اگر مادر با لباس شیک و عطر و قیافه‌‌ی خوب آماده شود دخترش سؤال می‌‌کند می‌‌خواهیم برویم عروسی بگوید می‌‌خواهم نماز بخوانم.
زن که می‌‌خواهد نماز بخواند، هر چه طلا دارد، ندارد نقره، ندارد بهترین لباس خود را بپوشد و مرد هم بهترین لباس با عطر. که فرزند احساس کند نماز یک چیزی است که اهمیّت نماز را با عمل، نه اینکه حال ناهار و یا بعد، ارزش نماز را با عمل، نه مثل بعضی که با بی اعتنایی و کسالت نماز خوانده و فرزند هم، وقتی می‌‌بیند با لباس کثیف و دهن درّه و…
فرق می‌‌کند خوش صدا و یا بد صدا اذان بگوید در دعوت و تشویق مردم به نماز و مسجد تمیز.
3- توجه به گرایشهای روحی و استمداد از خداوند
7- در نظر گرفتن گرایشهای روحی افراد.
فرزند تمام وجودش ورزش و دیدن مسابقات بین المللی است نگو مسجد، بگو ورزش را انجام بده در میدان ورزش سالن نمازخانه هم هست نماز هم بخوان، چیزی بگویید که بپذیرد.
نگو سینما نرو، بگو فیلم بد نگاه نکن، حلالها را حرام نکنید، که می‌‌روی ورزش من راضی نیستم. البته ما ورزشکار وفوتبالیست بین المللی و نماز خوان داریم، که در چند میدان بین المللی هم نماز خواندند در ورزشگاه تهران نمازجماعتی خواندند و اذان و «اشهد ان امیرالمؤمنین علیّاً ولی الله» و ماهواره‌‌ها در همه کشورها پخش و آخوندهای سنی اعتراضی کردند به پخش اذان با «اشهد ان علیاً ولی الله» در عوض شهرها و محله‌‌های شیعه نشین تعریف و تمجید کردند.
ما می‌‌توانیم در میدان ورزش هم کار خود را انجام دهیم. رسول خادم زمانی که پیروز شده و سجده شکر می‌‌کندخیلی مورد توجّه قرار گرفته و این کار ارزشمند است. همه دنیا همدیگر را بغل کرده و او به خاک افتاد و گفت: (الحمدالله) پس مهم گرایش روحی است.
8- استمداد از خداوند:
که از همه مهمتر است. خداوند به موسی فرمود: تو پیامبری. حضرت به خداوند عرض کرد: پس »قالَ رَبِّ اشْرَحْ لی‌ صَدْری وَ یَسِّرْ لی‌ أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَهً مِنْ لِسانی‌» (طه/25-27) از خدا نفوذ کلام بخواهیم. پس با این کارها می‌‌توانیم اثر بگذاریم.
4- تفاوت داستانهای قرآن با غیر آن
سؤال دوم: ما داستان و رمان زیاد داریم و قرآن هم داستان زیاد دارد، فرق داستانهای قرآنی و غیر قرآنی در چیست؟
جواب: انسان قصه و داستان را دوست دارد. و اینکه می‌‌گویند اسلام دین فطرت است انسان داستان را دوست داشته و قرآن داستان زیاد دارد. که داستان دارد. و دیگر اینکه: در تمام کشورها کتاب داستان پر تیراژ ترین کتابهاست وهمیشه هم در طول تاریخ گذشته و الآن این چنین بوده.
الف: داستانهای قرآن واقعیت دارد و خیلی از داستانهای دیگر خیالی است.
می فرماید: »نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ نَبَأَهُمْ بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْیَهٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً« (کهف/13) ما این قصّه‌‌ها را… (بعد می‌‌فرماید) بحق گفته‌‌ایم. و لذا مرحوم شهید مطهری اسم کتابش را گذاشته داستان راستان، حال یکی داستان «جسدی زیر برف »: شروع می‌‌کند به بافتن و پایش به هیچ کجا بند نیست.
ب: عبرت آموز است
می فرماید: »لَقَدْ کانَ فی‌ قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ« (یوسف/111) قصّه‌‌های قرآن عبرت آموز است.
ج: مایه تذکّر و موعظه است.
د: آرامش آور است.
می فرماید: برای تو قصه می‌‌گوییم تا: »نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَکَ» (هود/120) تا قلب تو را بواسطه‌‌ی آن آرام کنیم. بعضی از داستانها وحشت آوراست طرف شب خوابش نمی‌‌برد ولی همه داستانهای قرآن آرام بخش بوده و دلهره آور نیست.
1- حضرت مریم متّهم شد گفت: »یا لَیْتَنی‌ مِتُّ قَبْلَ هذا وَ کُنْتُ نَسْیاً مَنْسِیًّا« (مریم/23)‌‌ ای کاش مرده بودم مردم به من تهمت زده و می‌‌گویند: »یا أُخْتَ هارُونَ ما کانَ أَبُوکِ امْرَأَ سَوْءٍ وَ ما کانَتْ أُمُّکِ بَغِیًّا« (مریم/28) پدر و مادرت که انسانهای خوبی بودند. ولی تو بدون همسر صاحب فرزند شده‌‌ای، خدای چکار کنم که می‌‌گویند با این بچّه تو اهل (العیاذ بالله) زنا هستی. بعد به کمک و تأیید خدا بچّه‌‌اش در گهواره به صحبت آمد. یعنی‌‌ای زنها شما پاک باشید خداوند شماها را تأیید می‌‌کند.
2- ابرهه لشگر فیل سوار آورد تا خانه‌‌ی کعبه را خراب کند، بعد خدا می‌‌فرماید:
»أَ لَمْ‌‌تر کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحابِ الْفیلِ، أَ لَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فی‌ تَضْلیلٍ، وَ أَرْسَلَ عَلَیهِْمْ طَیرًْا أَبَابِیلَ، تَرْمِیهِم بحِِجَارَهٍ مِّن سِجِّیل،‌ فَجَعَلَهُمْ کَعَصْفٍ مَأْکُولٍ« (فیل/1-5) با خدا نمی‌‌شود طرف شد.
ه: هشدار می‌‌دهد.
عدّه‌‌ای تصمیم گرفتند برخلاف اینکه پدرشان از میوه‌‌های باغ انفاق و بخشش می‌‌کرده به فقرا، انفاق نکنند، لذا شب رفتند زود بخوابند که سحر میوه‌‌های باغ را چیده و تا صبح نشده تمام شود و فقرا نرسند به میوه‌‌ها.
قرآن می‌‌فرماید: صبح که آمدند »فَأَصْبَحَتْ کَالصَّریمِ« (قلم/20) باغشان سوخت.
یعنی اگر تصمیم بگیری ندهی خدا هم نمی‌‌دهد.
و: درس آموزی دارد.
5- عوامل تأثیرگذار در ترک عادت بد
سؤال سوم: کسی که به کار بدی عادت کرده چگونه می‌‌تواند ترک کند؟
جواب: یکی وسواسی و یکی به فحش و یکی به چشم چرانی و یکی به پرخوری و خواب بین الطلوعین و سیگار وامثال آن سؤال خوبی است و مهم. خودِ عادت خوب است که ما خود و فرزندان را به کار خوب عادت دهیم، ولی عادت بد، بد است.
مثل: فیلم، فیلم خوب ولی فیلم بد، بد است.
الف: اراده:
باید به خود تلقین کنیم که می‌‌توانیم، یکی از کارهای استعمارگران این است که می‌‌گویند: شماها نمی‌‌توانید من سالهای اول و دوم انقلاب به کشوری رفته بودم که البته نامش را نمی‌‌برم که بعد از روابط خوب، روابط بد شود ولی آنها می‌‌گفتند: چطور شما انقلاب کردید مگر می‌‌شود بدون آمریکا زندگی کرد. و خداوند می‌‌داند که با گوش خود شنیدم که گفت: مسلمان عقل ندارد و ما نمی‌‌توانیم، بدون آمریکا نمی‌‌توانیم نفس بکشیم.
ولی امام خمینی (ره) مسلمان عقل دارد. عقل مسلمان و ایرانی اینکه فقط سال گذشته مدال طلا در رشته‌‌های مختلف جوانهای ما کسب کرده‌‌اند.
ب: جایگزینی
مثلاً عادت کرده به موسیقی حالا نواری که آهنگ حلال دارد به جای او بگذارد. به جای سیگار تخمه، رفیق را عوض کند.
ج: تغییر محل و موقعیّت:
اگر همیشه با دوستانش دلقک بازی در می‌‌آورد، اگر برود کنار فلان شخصیت بنشیند این کار را نمی‌‌کند و یا اینجا پشت دوربین است نمی‌‌شود. در محلّی است که همه با زیرجامه بیرون می‌‌آیند ولی محل دیگر همه با شلوار اگر آنجا برود این کار را ترک خواهد کرد.
د: ورزش
ه: مطالعه
به خصوص مطالعاتی که در آن موعظه باشد، کتابهایی را که قدیمی‌‌ها می‌‌خواندند و تغییر می‌‌کردند ولی الآن متأسفانه نسل موعظه و گریه نیست و کانال عمیقی را ما از دست دادیم. مثل «کتاب منازل الاخره» آیت الله العظمی خوانساری مرجع تقلبد بود ولی هر چندی این کتاب را می‌‌خواند.
و: شرط و نذر
با خود شرط کند که مثلاً نصف روز نگاه نمی‌‌کنم و دو ساعت سیگار نمی‌‌کشم و الاّ خود را جریمه کند و نذر کند مرحوم شهید رجایی فرموده بود: هر روزی که نماز اول وقت نخواندم روز بعدش را روزه می‌‌گیرم.
ز: تدریجی، یکدفعه نمی‌‌شود و یا سختی است کم کم.
ح: استمداد از خدا
که از همه بالاتر است. و این توفیق در جوانی بیشتر میسّر است و در پیری کار مشکل می‌‌شود.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment