پرسش و پاسخ -1

موضوع: پرسش و پاسخ(1)
تاریخ پخش: 77/10/01

بسم الله الرّحمن الرّحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

گفتیم امسال در خدمت عزیزان پاسخ به سؤالات داشته باشیم. سؤالاتی فردی و در حد صد و 200 نفر یا سؤال همه است. در این جلسه سؤالاتی را جواب می‌دهیم که مربوط به عبادت است.
اول معنای عبادت: یعنی کارهای انسان رنگ خدایی داشته باشد، نه تنها نماز و روزه قبول درگاه خدایی باشد، بلکه عملگی و بنایی هم باید قبول درگاه الهی شود.
حضرت ابراهیم(ع) برای ساخت خانه خدا بنا شد و اسماعیل(ع) همه عمله، می‌فرماید: «وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْتِ وَ إِسْماعیلُ« (بقره/127) بعد می‌فرماید: «رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنْتَ السَّمیعُ الْعَلیمُ» خدایا از ما قبول فرما.
پس هرچیز که رنگ عبادت و در راه خدا باشد عبادت است، بنابراین ممکن است یکی در مغازه برای خدا کار کند ودیگری در مسجد و جبهه برای خدا نباشد، ممکن است یکی هم قرآن بخواند ولی به قصد ریا و خودنماییباشد، دستور خداست انجام می‌دهد، نه اینکه دیگران ببینند و یا بشنوند. حال سؤال:
1- خداوند به عبادت ما نیاز ندارد
سؤال اول: آیا خداوند به عبادت ما نیاز دارد؟
جواب: این سؤال از طرف افراد زیادی می‌شود.
قرآن می‌فرماید: «إِنْ تَکْفُرُوا أَنْتُمْ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ جَمیعاً فَإِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ حَمیدٌ« (ابراهیم/8)
(در جای دیگر می فرماید »إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ« (عنکبوت/6) اگر کافر شویدشما و هرکس که در زمین است همه، خداوند بی نیاز ستایش شده است. (بی نیاز از عالمیان است. می‌گوید:
گرجمله کائنات کافر گردند *** بر دامن کبریاییش ننشیند گرد
مثال: اگر استاد سفارش به درس خواندن می‌کند، آیا درست است که شاگردی بگوید: شما به درس خواندن ما نیازدارید؟ استاد چه نیازی دارد.
مثال: اگر پدر و مادر برای رشد و جلوگیری از ضرر و سقوط فرزند را امر و نهی می‌کنند، فرزند بگوید: آیا شما به این کارها نیاز دارید؟
مثال: اگر مهندسی می گوید: خانه هایتان را رو به روی خورشید بسازید، بگوییم: آیا خورشید نیاز دارد؟ همه خانه‌ها رو به خورشید یا پشت به خورشید باشد برای او فرقی نمی‌کند.
حال همه مردم عبادت خدا را کرده یا ترک کنند در خدایی خدا اثری ندارد.
پس هرگز خداوند به عبادت ما نیاز ندارد، بلکه خلق خدا هم به بشر نیاز ندارد.
مثلاً زمین به ما نیاز دارد یا ما به زمین، اکسیژن به ما نیاز دارد یا ما به آن، ماهی به ما نیاز دارد یا ما به ماهی، جنگل به ما یا ما به جنگل نیاز داریم. پس عبادت ما نشانه نیاز خداوند به عبادت ما نیست بلکه ما ضعیف و در همه حال به لطف ورزی و محبت و توجه خداوند نیاز داریم در همه حال.
2- فلسفه عبادت و ریشه‌های آن
سؤال دوم: پس اگر خداوند نیاز به عبادت ما ندارد، پس چرا باید عبادت کرد؟ فلسفه و دلیل آن چیست؟
جواب: جواب در سؤال اول بود که اگر خورشید به خانه‌های ما نیاز ندارد پس ما برای نیاز خود خانه‌ها را رو به خورشید می‌سازیم و درس خواندن هم نیاز ما می‌باشد.
ریشه‌های عبادت کدام است؟
الف) معرفت و شناخت: چون عظمت او را شناختم
علامه طباطبایی در خیابان راه می‌رود اگر کسی او را نشناسد ممکن است بی توجهی هم بکند ولی اگر او را شناخت، او را احترام می‌کند. فلسفه این احترام معرفت و شناخت است.
فردی در میان دانش آموزان نشسته مثل بقیه کسی توجه ندارد یکی می‌گوید فلانی را می‌شناسید نفر اول درمسابقات بین المللی و در مسابقات بسیاری مدال طلا گرفته، همه او را احترام می‌کنند و تعظیم.
معرفت و شناخت انسان را به تعظیم و کرنش وامی دارد.
ب) چون به ما نعمت داده:
فردی از من سؤال می‌کند من ابراز و اظهار خستگی می‌کنم و عذرخواهی، می‌گوید فلانی یادت رفته من فلان مورد به شما کمک کردم، زمانی که فهمیدم از طرف او نعمتی و کمکی شده فوری اظهار تشکر و آمادگی برای کمک به اومی کنم، زمانی که فهمیدم بر من حق دارد تواضع می‌کنم، یکی از دلائل عبادت خداوند آن است که ما بفهمیم که خداوند بر ما نسبت به دادن نعمتها حق دارد.
ممکن است خیلی از پدر و مادرها، مربیان و اساتید دانشگاه این سؤال را داشته باشند که:
3- عشق به عبادت
چه کار کنیم که افراد عاشق خداوند و در نتیجه او را عبادت کنند؟ جواب را خداوند فرموده به حضرت موسی(ع) که اگر نعمتهای مرا برای مردم برشماری، آنها عاشق می‌شوند و علاقمند.
دوستی داشتم ضد انقلاب شد. روزی به دیدار او رفته و علت پرسیدم، گفت: آخر فلان مورد پارتی بازی فلان و فلان وفلان خلاف صورت گرفته، حدود بیست نقطه ضعف نوشت، به او گفتم اطلاعات شما کم است. حدود سی نقطه ضعف هم به او اضافه کردم شد پنجاه نقطه ضعف برای جمهوری اسلامی گفت: پس چه جوابی داری؟ گفتم: حالا خدمات، چقدر دانشگاه و کتابخانه، روستاها، آب و برق و گاز، پیشرفتهای علمی و صنعتی و بین المللی و… همه اینها همه بوده، شما و جمع و تفریق کنید بعد قضاوت، قبول کرده و گفت شما چرا دیر به منزل ما آمدی، گفتم بله مقصر من هستم که نیامده‌ام این حرفها را زودتر به شما بگویم.
مثال: پسر و دختری که در خانه در مقابل پدر و مادر گردنکشی می‌کنند، اگر پدر و مادر زحماتی که درباره آنها کشیده‌اند برای او توضیح دهند، آنها آرام و تسلیم شده و احترام می‌گذارند.
ج) نیاز انسان و بشر:
انسان پناهگاه می‌خواهد و انس و امید و آرامش، و عبادت امید و انس با خداوند است، و زنده کردن روحیه توکل وامید است.
پس خداوند نیاز به عبادت ما ندارد، و اینها هم برکات عبادت است. البته خلاصه جواب دادیم.
4- عبادن فقط خدمت به خلق نیست
سؤال سوم: آیا خدمت به مردم جای نماز و روزه را می‌گیرد یا خیر؟
جواب: شعری است که می‌گویند: عبادت به جز خدمت خلق نیست، و این اشتباه است.
البته هست افرادی در جامعه که اهل عبادت نیست ولی اهل خدمت به فقرا و اسیران و خانواده شهدا است.
مثال: اگر انسان سیب میل کند خاصیت آن به جای انگور هست؟ خیر هر کدام مزه و خاصیت خود را دارند، و آیا وزنه برداری خاصیت شنا را دارد؟ خیر، هر کدام به جای خود.
حرف زدن با خدا٬ خود منظور و مقصودی است، البته دین که پزشکی نیست، که هر پزشکی ممکن است یک تخصص داشته و کار به تخصص دیگری نداشته باشد مثل متخصص گوش یا چشم، دین تخصصی نیست بلکه همه چیز در آن است.
الف) خدمت به خلق، که در عبادت نهفته است، همه می‌دانید که حضرت امیرالمؤمنین(ع) در رکوع نماز انگشتر به فقیر داد، و خداوند در قرآن چندین مرتبه نماز و زکات را به همدیگر گره زده یا با هم ذکر نموده، و اگر کسی نماز بخواند و زکات نداده و به فقرا کمک نکند نمازش قبول نیست.
حدیث اینکه نماز و زکات با هم وگرنه قبول نیست مثل: زنی که با یک جفت گوشواره نه با یکی عروسی می‌رود. مثال: جفت ریل برای راه رفتن قطار با یکی راه نمی‌رود.
ب) روزه: یکی از فلسفه‌های روزه این است که گرسنگی را به یاد فقرا و خدمت به خلق تحمل کن.
ج) حج: بر هر حاجی واجب است یک گوسفند ذبح کرده و به فقرا هدیه کند و عید فطر سه کیلو گندم هر نفر به فقرا.
زکات: کمک به خلق است.
خمس: هر یک میلیون مازاد بر خرج سال دویست هزار تومان باید بدهد، و این کمک به خلق است.
جهاد: عده‌ای یاغی در مقابل مردم طغیان می‌کنند.
قرآن درباره جهاد می‌فرماید: »فَقاتِلُوا أَئِمَّهَ الْکُفْرِ« (توبه/12) با پیشوایان کفر جنگ کنید.
طاغوت را از میان بردارید، تا راه برای مردم باز شود، آیا امام خمینی(ره) که شاه را برداشت خدمت به خلق نکرد، فکرمی کند که اگر چند ریال به فقیر و یک سیگار به دیگری و بستنی و پتو، بعد هم نماز نخوانده و می‌گوید: خدمت به خلق، پس خدمت به برداشتن طاغوت است.
پس همه اینها در عبادت هست و هر عبادتی یک خاصیتی دارد، باید همه باشد و هر چیز به جای خود.
5- شکل و ساختار یکسان عبادت
سؤال چهارم: چرا عبادت باید به شکل خاص و مثلاً نماز صبح دو رکعت است؟
جواب: عبادتها مثل نماز یومیه به شکل مخصوصی و در بیست و چهار ساعت چند ساعت این عبادت انجام می‌شود، بقیه هرکسی به شکلی می‌تواند عبادت و خدمت کند، از راه‌های فکر، کمک به فقرا، آسفالت جاده، وام دادن، و در این راه‌ها شیوه مخصوص نیست جز عبادت آن هم در چند دقیقه و دیگر اینکه:
اگر عبادت به اختیار خود انسان باشد هرکسی به شکلی و چه بسا خرافات هم داخل می‌شود. مثل آن چوپان که به خدا می‌گوید کجایی که سرت را شانه کنم، و… مثل: احترام که هرکسی به شکلی، یکی دست به سینه، و یکی «صبحکم اللّه بالخیر و… »و دیگر اینکه: هماهنگی می‌شود بین همه، مثل خلبان‌ها که همه باید به برج مراقبت به یک زبان و آن هم انگلیسی تماس گرفته وصحبت کنند و این یک هماهنگی است. پس دوری از خرافات و هماهنگی و هرکس به هر شکل در کارهای متفرقه که می‌تواند.
6- استمرار و دائمی بودن عبادت
سؤال پنجم: بعضی‌ها می‌گویند: ما به مرحله‌ای رسیده‌ایم که احتیاج به نماز نداریم؟ جواب: هستند بعضی‌ها که می‌گویند: ما نماز نداریم، نیاز داریم، مثل بعضی صوفی ها.آیه‌ای هم در قرآن داریم: »وَ اعْبُدْ رَبَّکَ حَتَّى یَأْتِیَکَ الْیَقینُ« (حجر/99) عبادت تا به یقین برسد.
یا تفسیر از عبادت مثل جرثقیل است که ما گاهی به آن نیاز داریم. همین که سقف را به پا کردیم دیگر کار نداریم یا مثل تنفس که در هر حال به آن نیاز داریم تا بشر هست به اکسیژن نیاز دارد.
باید دید تلقی از عبادت چیست؟ پناه بردن به خدا که معنای عبادت هست همیشه مورد نیاز انسان است. قرآن می‌فرماید: »أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ« (رعد/28)عبادت تشکر است و تا انسان از خداوند نعمت می‌گیرد باید تشکر کند. مثال: نمی‌شود گفت به کارگرها یکسال حقوق بدهید و یکسال حقوق ندهید، خیر تا کار هست حقوق هم باید باشد، وتا نعمت هست تشکر هم هست. پس عبادت، انس و شکر و پناه بردن، و آرامش روح است، و انسان همیشه به اینها نیاز دارد. جواب آیه چیست که «عبادت کن تا به یقین برسی»
مثال: اگر گفتند نردبان بگذار تا بالای درخت بروی، معنایش این نیست که وقتی رفتی بالای درخت دیگر به آن نیازی نیست، خیر. همیشه نیاز به پیامبر و علی (ع) هست.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment