در این چند دقیقه گوشهای از نتیجههای این انقلاب را برای عزیزان میگویم، اینهایی که سنی از آنها برآمده که خودشان بودند و دیدند و آنهایی که نسل نو هستند هم در جریان باشند.
مسأله اول اینکه ترس مردم تبدیل به شجاعت شد. یعنی مردمی که از یک پلیس ساده وحشت داشتند، یک مرتبه این انقلاب باعث شد که در خیابان ریختند و گفتند توپ و تانک و مسلسل دیگر اثر ندارد. این خیلی مهم است. افراد مأیوس بودند و امیدوار شدند. میگفتند: مگر میشود شاه را از مملکت بیرون کرد؟ شما مستأجر را نمیتوانی از خانه بیرون کنی، شاه را میخواهی از مملکت بیرون کنی؟ محال است. شد… مأیوسها امیدوار شدند.
1- انقلاب، عامل عزت و اعتماد به نفس
مسلمانها از حقارت نجات پیدا کردند. یکی از فرهنگیان باسابقه و فاضل و دانشمند میگفت: به شاه نامه نوشتیم که اجازه بده تهران مثلاً یک مدرسهی مذهبی داشته باشیم، فرض کنید ما یهودی هستیم. چطور اقلیتهای مذهبی و مسیحیها مدرسه دارند، کلیمیها مدرسه دارند. بگذارید ما مذهبیها هم یک مدرسه داشته باشیم که حجابش زیر نظر خودمان باشد. برنامههایش زیر نظر خودمان باشد. یعنی مسلمانها از شاه تقاضا میکردند که فرض کنید ما یهودی هستیم. شما یک نگاهی که به یهودیها میکنید به ما هم بکنید. این حقارت است. نه ما اینطور بودیم، کشورهای مشابه ما هم اینطور بودند. سالهای اول انقلاب من مکه رفته بودم. یکی از این کارمندهای سعودی میگفت: مسلمان نمیتواند بفهمد. فهم برای غربیهاست. جملهاش را حفظ هستم، مسلم مخ ما فی… مسلمان مخ ندارد. مگر ما میتوانیم بدون آمریکا زندگی کنیم؟ آمریکا ما را فهمیدند، گفتند: عربستان سعودی یک هفته نمیتواند خودش را بدون حمایت ما اداره کند. خیلی حقارت است. بیایند نفت آدم را ببرند، پول نفت را اسلحه بدهند و بعد هم بگویند: این اسلحه را بر سر یمنیها بزن و بعد هم بگویند: تو گاو شیرده هستی. نفت را ببر، پول را ببر، مسلمانها را ببر و بعد هم بالاترین تحقیر و ذلت این هم به رئیس کشور… گاو شیرده، ولی امام خمینی سال 42 من جوان بودم، من از ایشان شنیدم در مسجد اعظم فرمود: رئیس جمهور آمریکا بداند، پست ترین افراد نزد ما رئیس جمهور آمریکا است. آن زمان… حالا که مرگ بر آمریکا شعار ملی است. آن زمان که کسی جرأت نمیکرد نگاه چپ به دیوار سفارتخانه آمریکا بکند، امام خمینی فرمود: رئیس جمهور آمریکا بداند پستترین افراد نزد ما رئیس جمهور آمریکاست.
2- وابستگی شاه به آمریکا و اسراییل
بعضی از آقایان و روحانیون و انقلابیون را که ساواک میبردند، میگفتند: سه تا کلمه نگویید، هرچه میخواهید بگویید… 1- به آمریکا چیزی نگویید. 2- به شاه چیزی نگویید. 3- حرف اسرائیل را هم نزنید. این مثلث حفظ شود حالا انتقاد میخواهید بکنید از شهردار، فرماندار، وکیل، وزیر، سفیر، از دولت انتقاد بکنید ولی این سه تا را نگه دارید. شاه، اسرائیل، آمریکا این مثلث ما بود. نظامهای سلطنتی هم لرزه وارد شد. از وقتی شاهنشاه ایران شکست خورد و رژیم شاهنشاهی تمام شد این عربهای دور و بر ما هم به کشورشان رسیدند، اتوبانها و بلوارها و فرودگاهها، بسیاری از حرکتهایی که در کشورشان شد… دیدند عجب، چون مهم.. وقتی رژیم در خطر است ما خدماتمان را اضافه کنیم اینها ما را سرنگون نکنند. لرزه به حکومتهای طاغوت زده افتاد…
اندیشه کمونیست شکست خورد. کمونیست فعالیت داشت و خیلیها وابسته به آنها بودند، در خود ایران هم تودهایها بودند و هم مشابه تودهایها بودند، اینها میگفتند: ما نجات دهنده هستیم. ولی امام خمینی بود که به گورباچف نامه نوشت و گفت: کمونیست هم در ایام نه چندان دوری به زباله دان تاریخ ملحق خواهد شد. بیا خودت را نجات بده. اولین نامهای که به رهبر کمونیست در تاریخ نوشته شد نامه امام خمینی بود که بدانید رژیم شما رژیم شکست خوردهای است.
مالکیت چیزی نیست که آدم با قانون بگوید: مالک باشید و مالک نباشد، یک چیز طبیعی است. شما در حیوانها میتوانید این را امتحان کنید. یک الاغی، گاوی، گوسفندی، سرش را در آخور میکند و علف برمیدارد. همین که علف را دهان گرفت، اگر یک حیوان دیگر خواسته باشد از او بگیرد، لگدش میزند. این یعنی چه؟ یعنی چیزی که من سر خم کردم، من بدست آوردم برای من است. تو چه کار داری میخواهی از من بگیری؟ عربیاش این است. حدیثش «من حاز ملک» کسی که «حاز» حیازت، با ح جیمی، کسی که چیزی را بدست آورد، مالکش است. در حیوانها هم هست. شکست طرح کمونیست که مالکیت شخصی را حذف کنیم، مالکیت دولتی باشد، آن هم شکست خورد…