2- هدفمند بودن ازدواج و تشکیل خانواده
3- ایمان، شرط اصلی در ازدواج
4- خانه سالمندان، دوری از فرهنگ قرآن
5- سپاس از زحمات والدین در دوران کودکی
6- حفظ عواطف انسانی در میان اعضای خانواده
7- دوری از نسبتهای ناروا در خانواده
موضوع: ویژگیهای انتخاب همسر
تاریخ پخش: 31/04/92
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث ما خانواده در قرآن بود. البته وقتی میگوییم: قرآن، منظور ما قرآن و اهل بیت است. قرآن میفرماید: زن و شوهر برای یکدیگر لباس هستند. «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن» (بقره/187) زن لباس مرد است، مرد هم لباس است. هردو برای همدیگر لباس هستند. لباس به انسان آرامش میدهد. همسر برای همسر باید آرامبخش باشد. لباس اگر بهداشتی نباشد، آدم را مریض میکند. همسر ناجور هم آدم را خراب میکند. لباس عیب آدم را میپوشاند. همسر هم باید عیب همسر را بپوشاند. لباس آدم را حفظ میکند، انسان هم باید لباس را حفظ کند. یعنی شما اگر لباست را حفظ نکنی، کثیف میشود، پاره میشود، یعنی هردو باید همدیگر را حفظ کنند.
1- تمثیل قرآن درباره رابطه همسران با یکدیگر
لباس خوب عزت است، لباس بد ذلت است. همسر خوب عزت است، همسر بد ذلت است. همین که هوا گرم شد، لباس نازک میشود. همسر هم همین که دید همسرش عصبانی است، شما هم نازک شو. یعنی او عصبانی است، در خانه کارها زیاد بوده، بچهها اذیتش کردند، غذایش سوخته، بیماری، مشکلی، اگر دیدی زن عصبانی است، مرد نازک شود. اگر مرد عصبانی بود، چک داشت، بدهی داشت، گرفتاری داشت، در صف بود، تورم بود، گرانی بود، کار گیرش نیامده بود، مالش را خورده بودند، اگر مرد وارد خانه شد، عصبانی بود، زن نازک شود. چه خبرت است؟ به من چه؟ بد اخلاقیات را در خانه آوردی؟ بابا حالا مرد بداخلاق است، شما نازک شو، زن عصبانی است، شما نازک شو. شما خودت را تنظیم کن با مشکلات.
لباس اگر مناسب نباشد مانع کار است. لباس اگر خیلی گشاد باشد آدم نمیتواند کار بکند. لباس تنگ باشد آدم نمیتواند تکان بخورد. لباس نامناسب مانع کار است. همسر نامناسب هم مانع کار است.
در لباس ففقط به زیبایی توجه نشود، جنس لباس، دوخت لباس، رنگ لباس هم نگاه کنید. در همسر هم فقط به خوشگلی همسر نگاه نکنید. جنس همسر، رنگ همسر، اخلاق همسر، شما اگر لباست شیک بود، نمیگویی: به به به! این لباس خیلی خوشگل است. خوشگل است ولی تنگ است. خوشگل است ولی گشاد است. خوشگل است ولی گران است.
انتخاب لباس نشانهی بینش و منش است. انتخاب همسر هم نشانهی بینش و منش انسان است. اصلاً اگر خواستیم افرادی را بشناسیم از ظاهر میشود مردم را شناخت. بد نیست این را بگویم. راههای شناخت مردم… دو صلوات بفرستید، این را بگویم. (صلوات حضار)
اگر میخواهید افراد را بشناسید ببینید چه حزبی است. الآن شما خودتان را میخواهید امشب بشناسید، «بِسْمِ اللَّهِ»! بخوانید چه شعری حفظ هستید. از اشعاری که حفظ است، از جکها و طنزهایی که حفظ است. از کلماتی که حفظ کرده است. از محفوظات میشود افراد را شناسایی کرد. این یک مورد.
چه دعایی میکند. از دعاها میشود فهمید این چه نژاد آدمی است؟
آلبوم عکسش، عکس ورزشکارها را جمع میکند، عکس هنرپیشهها است، عکس شعرا است، عکس پولدارها است. عکس خوشگلهاست. در آلبوم عکسش چه جمع کرده است؟ از عکسهایی هم که جمع کرده است، تمبر جمع میکند. قوطی کبریت جمع میکند. ته سیگار جمع میکند، چه جنسهای عتیقهای، چه دعایی میکند؟ چه چیزی جمع میکند؟ چه چیزی حفظ است؟ رفیقهایش چه کسانی هستند؟ با چه کسانی رفیق است؟ مثلاً رفیقهایش آدمهای هرز هستند؟ آدمهای مکتبی هستند؟ آدمهای هدفمند هستند؟ دانشمند هستند؟ از رفیقهایش میشود شناخت.
از لباسش میشود شناخت. یک کسی که لباسی پوشیده است، آدم نگاهش میکند میفهمد این چه کسی است؟ چرا گفتند: لباس شهرت ممنوع است؟ چون دلش میخواهد یک کاری کند نگاهش کنند. حالا با عمامه و ریش باشد، یا با فکل باشد، یا با بند کفش باشد، یا با زنگ موبایلش باشد. یا با بوق ماشینش باشد.
میخواهد خواستگاری برود، دنبال چه دختری میرود؟ دنبال چه پسری میرود؟ خلاصه انتخاب لباس نشان دهندهی بینش و منش است. یکبار دیگر آیه را بخوانید. «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن»
2- هدفمند بودن ازدواج و تشکیل خانواده
از مسائلی که باید به آن توجه کرد این است که ازدواجها باید هدفمند باشد. یکوقت انسان ازدواج میکند فقط نیاز شهوتی و غریزیاش را نگاه میکند. فقط نیاز امروزش را میبیند. یکوقت ازدواجش هدفمند است. یک آیه در قرآن داریم. الآن دولت رفته در خط اینکه یارانهها را هدفمند کند. اسلام میگوید: تمام کارهای شما باید هدفمند باشد. حالا اگر قرآن نبود زشت بود من این را بگویم. اگر من خودم میگفتم، میگفتند: آقای قرائتی تو خیلی آدم بیحیایی هستی. اما چون قرآن گفته دیگر بیحیایی نیست. قرآن میگوید: اگر خواستید با همسر همخوابی کنید، همخوابی میتواند هدفمند باشد. وگرنه اگر برای شهوت باشد که مرغ و خروس هم با هم جفت میشوند. مرغ و خروس نیستی. آمیزش جنسی باید هدفمند باشد. آیه چیست؟ «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُم فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُم» (بقره/223) جمله جمله بخوان، این را که خواندی سه قسمتش کن.
«نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُم» همسر شما بستر شماست. بعدش، حالا که بستر شد چه کنیم؟ «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ» بروید با همسر با هم بخوابید. خوب بعد… «وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُم» همخوابی شما براساسی باشد که ذخیرهی قیامت باشد. «وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُم» یعنی فقط برای شهوت نیست. ببینید ما در طول سال چیزی میخوریم. اما در ماه رمضان میگوییم: سحری بخور که فردا روزه بگیری. در طول سال نهار میخوریم. نهار خوردن عبادت نیست، سحری خوردن مستحب است. چرا؟ برای اینکه میگویند: سحری بخورم که فردا بتوانم روزه بگیرم. میگوید: با خانمت بخواب که فردا به ناموس مردم نگاه بد نکنی. از حلال تأمین شو، که فکر حرام نباشی. این را میگویند: هدفمند شدن همخوابی.
اگر امروز رئیس جمهوری میخواهد یارانهها را هدفمند کند، هزار و چهارصد سال پیش قرآن میگوید: همخوابی زن و شوهر باید هدفمند باشد. امیرالمؤمنین وقتی میخواهد همسر بگیرد، بعد از فاطمهی زهرا(س) میگوید: از فلان فامیل بگیرید. چون بچهها شجاع هستند. رفت امالبنین را گرفت. چهار تا پسر پیدا کرد، چهار تا پسر در کربلا در یاری امام حسین شهید شدند. قبل از ازدواج مادر، امیرالمؤمنین میگوید: من باید ازدواجم هدفمند باشد. هدفمند باشد!
گاهی ما در این شهرها میبینیم یک سیخ بالا رفته است. وسط فلکه، میگوییم: این چیه؟ میگویند: این نمودار فلان است. هیچ هدفی ندارد. پیامی ندارد. مثلاً میدان آزادی تهران، در میدان آزادی یک برجی است. میگویی: این برج چه علامتی دارد؟ سورهای در قرآن است به نام سورهی کهف، چند تا جوانمرد دیدند در جامعه هضم میشوند، جامعهی فاسد گفتند: برویم در بیابان، در غار، در کوه زندگی کنیم و دینمان را حفظ کنیم. بعداً که بنا شد اینها مردند گفتند: بر سر قبر اینها ساختمان بسازیم. گفتند: ساختمان نه! اگر میخواهید «قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً» (کهف/21) اگر بناست یاد بود باشد، مسجد بسازیم.
یکوقت در یکی از شهرها، در فلکه یک ساختمان ساختند. من به آن مدیر کل گفتم: این ساختمان چه پیامی دارد؟ خاصیتش چیست؟ مثل کراوات، کراوات مثلاً چه پیامی دارد؟ گرم کننده است یا سرد کننده؟ هیچ کدام. علامت فن است؟ نه، علامت تخصص است؟ نه، علامت سن است؟ نه، علامت سرمایه است؟ نه، هر لباسی یک دلیلی دارد. میگوید: این شال گردن مرا گرم میکند. این زیبا میکند. میگوید: اگر بناست، ساختمان بسازید، یک ساختمان هدفمند بسازید. چقدر در قرآن گفته: «فی سبیل الله، فی سبیل الله» میگوید: حتی اگر درس میخوانید، «یُبَاهِیَ بِهِ الْعُلَمَاء» (بحارالانوار/ج2/ص30) که پز بدهی، تو لیسانس هستی، من فوق لیسانس هستم. تو فوق لیسانس هستی، من دکترا هستم. اگر درس میخوانی برای اینکه پز بدهی، «لِیُمَارِیَ بِهِ السُّفَهَاء» تا جدل کنی با آدمهای بیسواد و نزد دانشمندان پز بدهی، این سواد هم سواد خوبی نیست. هدفمندی، ازدواج باید هدفمند باشد. شهوت یکی از مسائل ازدواج است.
آقا پسر، خانم دختر، این همسری که انتخاب میکنی نسلت را، شما در تاریخ سرمایهگذاری میکنی. «ذُرِّیَّهً طَیِّبَه» (آلعمران/38) باید ازدواج هدفمند باشد. کیلویی نیست. والله در پارک خوشم آمد، او هم پول بستنی ما را داد، یک لبخندی زد و اسام اس داد، یک تلفن داد. عکسش را هم داد، ما دیگر برویم ببینیم این کیه؟ همینطور… همسر که کیلویی نیست. متری نیست. هیکلی نیست. مگر گوسفند است که میگویی: رفتم از هیکلش خوشم آمد؟ همسر سرمایهگذاری در تاریخ است. شما میخواهی پدر نسلت باشد. شما میخواهی مادر نسلت باشد در طول تاریخ.
امیرالمؤمنین بعد از زهرا (س) فرمود: من میخواهم همسر بگیرم. ولی میخواهم ببینم نسل من در تاریخ چه میشود؟ یک کسی باشد بچههایش شجاع باشند. امالبنین را گرفت. چهار تا پسر، هر چهار تا در یک روز در کربلا شهید شدند. به ازدواج یک نگاه سرمایه گذاری تولیدی کنیم. آن هم تولید ملی، آن هم تولید خودکفا. آن هم تولید ابدی، تولید معنوی.
3- ایمان، شرط اصلی در ازدواج
در انتخاب همسر، امام حسن یک پیغامی به شما داده است. گفته: میخواهید همسر بگیرید، متدیّن باشد. یا عروس را دوست دارد، یا دوست ندارد. اگر متدیّنی بود که عروس را دوست داشت، زندگیشان شیرین است. اگر متدیّنی بود که خیلی هم از عروس خوشش نیامد. چون دین دارد لااقل به عروس ظلم نمیکند. این پیام امام حسن مجتبی است. به پسر دیندار دختر بدهید، اگر عروس را دوست داشت، زندگیشان هم شیرین است. بر فرض یکوقت کدورتی پیش آمد، ناراحت شد، در زندگیشان تلخی پیدا شد، چون دین دارد، بگویید… ظلم نمیکند.
4- خانه سالمندان، دوری از فرهنگ قرآن
یکی از مسائلی که در خانواده است این است که رسم شده پیرمردها را سالمندان ببرند. قرآن در این زمینه چه میگوید؟ پدر و مادرهای پیر را چه کنیم؟ از نظر قرآن سالمندان، ممنوع! من به عنوان معلم قرآن میگویم. خانه سالمندان در اسلام ممنوع! دلیل قرآنی:
1- «إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَر» (اسراء/23)، «یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ» یعنی نزد تو، «الْکِبَر» یعنی پیری. اگر نزد تو پدر و مادر، یکیشان یا هردو پیر شدند، «عِنْدَکَ الْکِبَر» کلمهی «عِنْدَکَ» از آن استفاده میشود که باید پدر و مادر پیر نزد خودت باشند. این را قبلاً اشاره کردم. حالا اگر عروس میگوید: من چه کنم؟ من که نمیتوانم پدر و مادر پیر تو را نگه دارم. من زن تو هستم. کلفت مادرت که نیستم. کلفت پدرت نیستم. حق با عروس است. ولی معنایش این نیست که شما سالمندان بگذارید. طبقهی بالا، طبقهی پایین، در همان کوچه، در همان محله، یک جایی باشد که این نزد تو باشد، یعنی هر روز به او سر بزنی. اگر هم خانم تو گفت: جایمان تنگ است. حوصلهام نمیرسد. آخر بعضی از سالمندان نق نقو هستند. در هر خانهای یکی از آنها باشد، بعضیهایشان بد اخلاق هستند. حق هم با عروس است. میگوید: من نمیتوانم. حوصلهام سر رفت. البته عروسهایی هم هستند که از اولیای خدا هستند. حالا همه که از اولیای خدا نیستند. به هر حال باید «عِنْدَکَ» باشد. یا در خانهات، یا کنار خانهات. این یک مورد.
2- آیهی قرآن میفرماید: «وَ لا تَنْهَرْهُما» (اسراء/23) پدر و مادرت را طرد نکن. سالمندان طرد پدر و مادر است. به خصوص خانه سالمندانی که در فاصلههای دور است. این یک رقم طرد است. قرآن میفرماید: «وَ لا تَنْهَرْهُما» پدر و مادرت را طرد نکن.
3- قرآن میگوید: «وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً» (لقمان/15) این هم آیهی قرآن است. یعنی با پدر و مادرت مصاحبت کن. یعنی با هم گفت و شنود کنید. کلمهی مصاحبت، کلمهی«وَ لا تَنْهَرْهُما»، کلمهی«عِنْدَکَ».
5- سپاس از زحمات والدین در دوران کودکی
آیهی دیگر، قرآن میفرماید: «رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیراً» (اسراء/24)، «کَما رَبَّیانی صَغیراً» یعنی خدایا همینطور که بابا و ننه وقتی کوچک بودم مرا تربیت کردند، من هم همانطور باشم. «کَما رَبَّیانی» شما وقتی کوچولو بودی، پدر و مادر مهد کودک گذاشتند. در مؤسسهای گذاشتند که برای اطفال است. مؤسسهای که برای بچههای بیپدر و مادر هستند. یا در خانهی خودش، چطور مریض شدی. خواب مادرت را گرفتی. همه زحمتی برای پدر و مادرت داشتی، پدر و مادر شما را یک مؤسسهی دیگر نگذاشت. خودش با پدر یک جای دیگر بخوابند. بچه را آنجا بگذارد، حوصله ندارم، گریه میکند، جیغ میزند، مریض میشود. رهایش کن. «کَما رَبَّیانی صَغیراً» چطور آنها تو را بزرگ کردند، حالا تو پدر و مادرت را سالمندان میگذاری. تازه او امید داشت که شما تا سی سال دیگر زنده هستی. پدر و مادرهای پیر، یک سال دیگر، دو سال دیگر، سه سال، چهار سال، مهمان هستند. او با امید سی ساله تو را ترک نکرد. تو با دو سه سال، پدر و مادرت را سالمندان میگذاری؟
قرآن گفته: اوف نگو. اوف چیه؟ وَه… وَه به پدر و مادرت نگو. «فَلا تَقُلْ لَهُما أُف» (اسراء/23) آیهی قرآن است. میگوید: اوف نگو. یعنی وَه نگو. خوب وَه گفتن مهمتر است یا آدم پدر و مادرش را در یک ساختمان دیگر بفرستد؟ اینها غصه میخورند. به عمرشان نگاه میکنند. امیرالمؤمنین میگوید: انسان لحظههای آخر عمرش «یُفَکِّرُ» یعنی فکر میکند. «فِیمَ أَفْنَى عُمْرَه» (بحارالانوار/ج7/ص200) این همه بچه بزرگ کردیم. ویار و زایمان و شیر دادن و بیخوابی و چند تا بچه و خانه و زندگی و کی شود بزرگ شوی؟ کی شود زبانت راه بیفتد، حرف بزنی؟ کی شود مدرسه بفرستمت؟ کی شود کنکور قبول شوی؟ همه کارهایم را کردم، حالا پیر شدم مرا آوردند سالمندان گذاشتند. چقدر غصه میخورد؟ «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ» (الرحمن/60) آیا جزای احسان، احسان نیست. این همه احسان پدر و مادر، حالا جزایش سالمندان است؟
یکی دیگر، داریم «کَمَا تَدِینُ تُدَان» (کافی/ج2/ص134) از هر دستی بدهی، از همان دست میگیری. نصفش را من میگویم، نصفش را شما بگویید. گندم از گندم بروید، جو ز جو! تو پدر و مادرت را سالمندان میگذاری، بچههای شما، شما را سالمندان خواهند گذاشت. این شتر در خانهی همه میخوابد. امروز پدر و مادرت را سالمندان گذاشتی، ممکن است بگویی: خودش گفته است. خودش گاهی میبیند در خانه ذلیل شده است. جوانها، عروسها، دامادها، بالاخره احساس میکند مزاحم است میگوید: آقاجان مرا سالمندان بگذار، خوش باشید. او به خاطر خوشی تو میگوید: مرا سالمندان بگذار. ولی معنایش این نیست که شما بگذارید. من به شما میگویم: قدمت روی چشم! اما معنایش این نیست که قدمت را روی چشم من بگذاری. ما یک چیزی گفتیم. گاهی وقتها میگوید: خودش گفته است. خودش بگوید.
6- حفظ عواطف انسانی در میان اعضای خانواده
پدر و مادر را خانه سالمندان نگذارید. این یعنی مرگ عاطفهها. امروز دنیا مشکلش این است که عاطفه ندارد. وقتی خبر می دهند پدرت مرد، به احترام مرگ بابا یک دقیقه ساکت است.
خدمت آیت الله العظمی گلپایگانی بودم، ایشان از پدرش قصه نقل کرد. گفت: پدر من، من اگر اشتباه نکنم میگفت: نه سالم بود، یا یازده سالم بود، پدر من از دنیا رفت، بعد زیر گریه زد. من نگاه کردم. یک مرجع تقلید حدود نود ساله است. گریه میکند برای نه سالگی. یعنی هشتاد سال پیش، دین ما این است. پیغمبر ما وقتی سر قبر مادرش آمد یک گریهای کرد. گریه، گفت: بله مادرم، آنوقت الآن اولادهای ما، خیلی عاطفه کم شدهاند. حتی بعضی از دانشجویان، با کمال تأسف، البته همهشان اینطور نیستند. دانشجوی خوب خیلی داریم. خیلی خیلی خیلی دانشجوی خوب داریم. اما دانشجوی بد هم داریم. یکی این است. از کنار استاد رد شد سلام نکرد. گفتند: آقا ایشان استاد است، خوب سلامش کن. گفت: این ترم پیش او درس ندارم. یعنی عاطفه مرد. عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز! دیگر عاطفه نیست امروز!
در اتوبوس نشسته، خوب این خانم حامله است، بچه به بغل است، بلند شو. جوان 120 کیلو است مثل چدن نشسته است. تو خیلی بیغیرت هستی. این زن بچه بغلش است. پیرمرد است، سید است، یک پیری وارد شد، یک زنی، حاملهای، بچه بغلی، خوب بلند شو. تحصیلات بالا رفته و عاطفه پایین آمده است. پدر و مادر را سالمندان نگذاریم. اگر شما امروز بچهات را سالمندان گذاردی، فردا هم بچههای شما، شما را سالمندان میگذارند.
قرآن بخوانم «أَنِ اشْکُرْ لی وَ لِوالِدَیْکَ» (لقمان/14) قرآن میگوید: «ِأَنِ اشْکُرْ لی» یعنی از من خدا شکر کن، بعد میگوید: «وَ لِوالِدَیْکَ» از پدر و مادرت هم شکر کن. آیا پدر و مادر را آدم سالمندان بگذارد شکر است؟ شکر نیست.
قرآن میگوید: «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانا» (بقره/83) آدم پدر و مادرش را سالمندان بگذارد، این احسان است؟ قرآن میگوید: «وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاس» (لقمان/18) از مردم رویت را برنگردان. آنوقت شما از پدر و مادر رویت را برمیگردانی؟ میگذاری سالمندان که هفته به هفته و ماه به ماه، شش ماه به شش ماه پدر و مادرت را نبینی. میگوید: رویت را از مردم کج نکن. تو پدر و مادرت را سالمندان میگذاری که رویت را از… این هم یکی از مسائل خانواده.
ما واقعاً سر سفرهی قرآن ننشستیم. بعد هم میدانی آه میکشد. لاتها فحش میدهند، مقدسین نفرین میکنند. پدر و مادرت اگر هرزه باشد فحشت میدهد. اگر آدم مؤمنی باشد، آهش تو را میگیرد.
اگر یک آب سردی دست کسی دادی، آب سرد دست تو میدهند. شما امروز در جاده میروی، یک سنگی را میبینی. خوب برو کنار این سنگ را بردار، ممکن است این سنگ لاستیک را بترکاند. یک مسافر را در جاده فلج کند. میگوید: به ما چه؟ شرح وظیفهی ما نیست. به ما ابلاغ نشده است. مأموریت نداریم. اضافه کار چیه؟ رد میشویم. بیاعتنایی میکنیم. یک حادثه برای خودت رخ میدهد.
خانم پشت موتور شوهرش یا برادرش نشسته است. لباس این خانم، ممکن است چادرش زیر پرهها برود. خوب اگر چادر این خانم لای پرههای موتور برود، خطر است. به ما چه! میافتد بیدار میشود!!! ای بیغیرت! خیلی بیتفاوتی. میگوید: وقتی زمین خورد، چشمهایش باز میشود دیگر حواسش را جمع میکند. خوب آقا، یک بوق بزن، آقا این چادر ممکن است این خانم را سرنگون کند. بیخیالی!
قدیمیها که میخواستند فحش بدهند، میگفتند: ای بیدرد! میدیدند این احساس ندارد. به امیرالمؤمنین گفتند: زیور یک خانم یهودی را از پایش بیرون کشیدند. مثل النگو که به دست میکنند، یک چیزی هم شبیه النگو به مچ پایشان میکنند، این زنهای عرب. آن را خلخال میگویند. خلخال را از پای یک زن یهودی درآوردند و بردند.امیرالمؤمنین فرمود: اگر کسی از غصه بمیرد جا دارد. این غیرت علی، غیرت امیرالمؤمنین است.
گفتند: شکمت سیر باشد، همسایهات گرسنه باشد، دین نداری. خیلی مهم است. اگر کسی سیر بخوابد و همسایهاش گرسنه باشد. دین ندارد. ولو هزار بار مشهد بیاید و عمره برود و کربلا برود. همسایه چند تا است؟ از هر طرف تا چهل خانه همسایه است. یعنی در شهرهای کوچک تقریباً همه همسایه هستند. در شهرهای کوچک نباید گرسنه باشد. چون همه همدیگر را میشناسند. سالمندان نگذاریم، تعهد داشته باشیم، دنبال وظیفهمان، از این حرفها نزنیم که به من ابلاغ شده، نشده.
دارم چه میگویم؟ خانواده در قرآن، هرچه میگویم سعی دارم از قرآن باشد، «إِنْ شاءَ اللَّه». خیلی آرزو دارم، آرزویم این است که همهی شهرهای ایران هر منبری، منبر رفت قرآن را باز کند و برای مردم بگوید. خالق شما این را میگوید. خالق شما این را میگوید. از تاریخ و شعر و فلسفه و عرفان و تحلیل سیاسی و از اینها به مقدار ضرورت استفاده کنیم. بدنهی حرف ما قرآن باشد. «لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّل» (نحل/44) برای مردم آن را بگو که نازل شده است. مردم اگر بدانند حرف خالق است، گوش میدهند. اگر بگویند: حرف خودش است، میگویند: سلیقهی خودش است. ما که مرید ایشان نیستیم، نمیخواهیم گوش بدهیم.
اگر مردی در خانه قسم خورد که با خانمش همخوابی نکند. اسلام میگوید: باید قسم را بشکنی و کفاره هم بدهی. جریمه دارد. مگر تو حق داری قسم بخوری که با خانمت همخوابی نکنی. بگویی: نه من قسم میخورم همخوابی نکنم که او در فشار قرار بگیرد. کار خلاف است، گناه است، مرد تنبیه میشود و جریمه دارد. «لِلَّذینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَهِ أَشْهُرٍ» (بقره/226) ایلا، «یُؤْلُونَ» یعنی ایلاء، ایلاء یعنی آدم قسم بخورد که با خانمش همخوابی نکند. میگوید: تا چهار ماه به تو فرصت میدهیم، بعد توبیخ، کفاره، باید قسمت را هم بشکنی.
حتی خانوادههایی که زن و شوهر ناسازگاری دارند، اصل این است که زن را نگه دارید. در قرآن هرجا گفته: نگه داشتن زن و طلاق زن، اول نگه داشتن را گفته است. همهی قرآن این است میگوید: «فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوف أَوْ تَسْریحٌ بِإِحْسان» (بقره/229) اول گفته: امساک، اصل این است که آدم با خانمش زندگی کند و جدا نشود. اگر ضرورت بود، اسم طلاق را برده است. یعنی هرجا بحث بین زندگی و طلاق است، اول کلمهی زندگی در قرآن است. این نکته است.
حق ندارید خانمهایتان را به قصد ضرر نگه دارید. «وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا» (بقره/231) مرد حق ندارد خانمش را در خانه به عنوان ضرر نگه دارد. بگوید: نه، در خانه نگهش میدارم میگویم: راضی نیستم خانهی پدرت بروی. در رویش قفل میکنم. خرجیاش نمیدهم. آب و برق را قطع میکنم. تلفنش را… کسی به قصد ضرر حق ندارد همسرش را در خانه نگه دارد. «وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا»
7- دوری از نسبتهای ناروا در خانواده
نسبت بد به خانم کسی حق ندارد بدهد. فرق بین زنا و نسبت زنا چیست؟ بیست شلاق است. کسی زناکار باشد، صد تا شلاق است. کسی نسبت زنا به خانمی بدهد، هشتاد شلاق است. خود زنا صد تا، نسبت زنا هشتاد تا. یعنی بیست تا فرقش است. یعنی نسبت زنا در مرز زنا است. مگر میشود گفت: فلان دختر با فلان پسر رابطه دارد؟ فلان زن با فلان مرد، «إِنَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیم» (نور/23) این را کلمه به کلمه بخوان من معنا کنم. بعضی از کلماتش را شما میفهمید. بعضی از آیهها آنقدر آسان است که فارسها هم بلد هستند.
«إِنَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلات الْمُؤْمِناتِ» کسانی که نسبت زنا بدهند به زنان غافل، غافل یعنی چه؟ یعنی خبر ندارد. روحش خبردار نیست. میگویند: تو چنین هستی. من نمیدانم. روحش خبردار نیست. همینطور نسبت بد به او میدهند. میگوید: «لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَه»، «لُعِنُوا» خدا در دنیا لعنتشان میکند. لعنت دنیا این است که باید هشتاد ضربه شلاق بخورد. قرآن جای دیگر هم میگوید: گواهی این را دیگر قبول نکنید. آدمی که به زن پاکدامن نسبت زنا میدهد، امضاء و گواهیاش در دادگستری از اعتبار میافتد. «وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَهً أَبَدا» (نور/4) شهادت و گواهیاش را قبول نکنید. «أبَدا» برای هیچ وقت. امضایش از اعتبار میافتد، هشتاد تا هم شلاق میخورد. این برای دنیا، «إِنَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیم»، «وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیم» مواظب آبرو باشید. همینطور راحت میگوییم دختره با پسره، پسره با دختره.
اگر سه تا عادل آمدند شهادت دادند که فلانی زنا کرده است. اسلام میگوید: سه عادل را بخوابانید و هرکدام را هشتاد ضربه شلاق بزنید. سه تا آدم عادل شلاق میخورند، هر کدام هشتاد تا. یعنی 240 ضربه شلاق را اسلام میگوید: به افراد عادل بزنید. مگر اینکه چهار تا شدند. اگر چهار تا عادل شهادت دادند، آن وقت کسی را که میگویند: زنا کرده، او را باید شلاق بزنید. اما اگر چهار تا نشدند، سه تا شدند، سه تا عادل، هر عادلی هشتاد ضربه شلاق که نسبت بد به کسی ندهید. والله دین ما این است.
حالا ببینیم چه کردیم؟ چه چیزهایی را شنیدیم. چه چیزهایی را گفتیم؟ چه آبروهایی را ریختیم؟ چقدر در خانه زنمان را در مضیقه قرار دادیم. مکتب ما این است، اینکه قرآن به عروس و داماد میدهند و میگویند: مهریه یک جلد کلام الله مجید یعنی بیایید طبق قرآن زندگی کنیم. بیایید طبق روایات اهل بیت زندگی کنیم.
خدایا، ای امام رضا، تو را به آبروی خودت و اجدادت و نسل معصومت و اجداد معصومت از خدا بخواه از الآن تا ابد همه چیز ما روی فرم قرآن و روایات باشد. لغزشهای گذشتهی ما را ببخش و بیامرز.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
موضوع: ویژگیهای انتخاب همسر
تاریخ پخش: 31/04/92
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بحث ما خانواده در قرآن بود. البته وقتی میگوییم: قرآن، منظور ما قرآن و اهل بیت است. قرآن میفرماید: زن و شوهر برای یکدیگر لباس هستند. «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن» (بقره/187) زن لباس مرد است، مرد هم لباس است. هردو برای همدیگر لباس هستند. لباس به انسان آرامش میدهد. همسر برای همسر باید آرامبخش باشد. لباس اگر بهداشتی نباشد، آدم را مریض میکند. همسر ناجور هم آدم را خراب میکند. لباس عیب آدم را میپوشاند. همسر هم باید عیب همسر را بپوشاند. لباس آدم را حفظ میکند، انسان هم باید لباس را حفظ کند. یعنی شما اگر لباست را حفظ نکنی، کثیف میشود، پاره میشود، یعنی هردو باید همدیگر را حفظ کنند.
1- تمثیل قرآن درباره رابطه همسران با یکدیگر
لباس خوب عزت است، لباس بد ذلت است. همسر خوب عزت است، همسر بد ذلت است. همین که هوا گرم شد، لباس نازک میشود. همسر هم همین که دید همسرش عصبانی است، شما هم نازک شو. یعنی او عصبانی است، در خانه کارها زیاد بوده، بچهها اذیتش کردند، غذایش سوخته، بیماری، مشکلی، اگر دیدی زن عصبانی است، مرد نازک شود. اگر مرد عصبانی بود، چک داشت، بدهی داشت، گرفتاری داشت، در صف بود، تورم بود، گرانی بود، کار گیرش نیامده بود، مالش را خورده بودند، اگر مرد وارد خانه شد، عصبانی بود، زن نازک شود. چه خبرت است؟ به من چه؟ بد اخلاقیات را در خانه آوردی؟ بابا حالا مرد بداخلاق است، شما نازک شو، زن عصبانی است، شما نازک شو. شما خودت را تنظیم کن با مشکلات.
لباس اگر مناسب نباشد مانع کار است. لباس اگر خیلی گشاد باشد آدم نمیتواند کار بکند. لباس تنگ باشد آدم نمیتواند تکان بخورد. لباس نامناسب مانع کار است. همسر نامناسب هم مانع کار است.
در لباس ففقط به زیبایی توجه نشود، جنس لباس، دوخت لباس، رنگ لباس هم نگاه کنید. در همسر هم فقط به خوشگلی همسر نگاه نکنید. جنس همسر، رنگ همسر، اخلاق همسر، شما اگر لباست شیک بود، نمیگویی: به به به! این لباس خیلی خوشگل است. خوشگل است ولی تنگ است. خوشگل است ولی گشاد است. خوشگل است ولی گران است.
انتخاب لباس نشانهی بینش و منش است. انتخاب همسر هم نشانهی بینش و منش انسان است. اصلاً اگر خواستیم افرادی را بشناسیم از ظاهر میشود مردم را شناخت. بد نیست این را بگویم. راههای شناخت مردم… دو صلوات بفرستید، این را بگویم. (صلوات حضار)
اگر میخواهید افراد را بشناسید ببینید چه حزبی است. الآن شما خودتان را میخواهید امشب بشناسید، «بِسْمِ اللَّهِ»! بخوانید چه شعری حفظ هستید. از اشعاری که حفظ است، از جکها و طنزهایی که حفظ است. از کلماتی که حفظ کرده است. از محفوظات میشود افراد را شناسایی کرد. این یک مورد.
چه دعایی میکند. از دعاها میشود فهمید این چه نژاد آدمی است؟
آلبوم عکسش، عکس ورزشکارها را جمع میکند، عکس هنرپیشهها است، عکس شعرا است، عکس پولدارها است. عکس خوشگلهاست. در آلبوم عکسش چه جمع کرده است؟ از عکسهایی هم که جمع کرده است، تمبر جمع میکند. قوطی کبریت جمع میکند. ته سیگار جمع میکند، چه جنسهای عتیقهای، چه دعایی میکند؟ چه چیزی جمع میکند؟ چه چیزی حفظ است؟ رفیقهایش چه کسانی هستند؟ با چه کسانی رفیق است؟ مثلاً رفیقهایش آدمهای هرز هستند؟ آدمهای مکتبی هستند؟ آدمهای هدفمند هستند؟ دانشمند هستند؟ از رفیقهایش میشود شناخت.
از لباسش میشود شناخت. یک کسی که لباسی پوشیده است، آدم نگاهش میکند میفهمد این چه کسی است؟ چرا گفتند: لباس شهرت ممنوع است؟ چون دلش میخواهد یک کاری کند نگاهش کنند. حالا با عمامه و ریش باشد، یا با فکل باشد، یا با بند کفش باشد، یا با زنگ موبایلش باشد. یا با بوق ماشینش باشد.
میخواهد خواستگاری برود، دنبال چه دختری میرود؟ دنبال چه پسری میرود؟ خلاصه انتخاب لباس نشان دهندهی بینش و منش است. یکبار دیگر آیه را بخوانید. «هُنَّ لِباسٌ لَکُمْ وَ أَنْتُمْ لِباسٌ لَهُن»
2- هدفمند بودن ازدواج و تشکیل خانواده
از مسائلی که باید به آن توجه کرد این است که ازدواجها باید هدفمند باشد. یکوقت انسان ازدواج میکند فقط نیاز شهوتی و غریزیاش را نگاه میکند. فقط نیاز امروزش را میبیند. یکوقت ازدواجش هدفمند است. یک آیه در قرآن داریم. الآن دولت رفته در خط اینکه یارانهها را هدفمند کند. اسلام میگوید: تمام کارهای شما باید هدفمند باشد. حالا اگر قرآن نبود زشت بود من این را بگویم. اگر من خودم میگفتم، میگفتند: آقای قرائتی تو خیلی آدم بیحیایی هستی. اما چون قرآن گفته دیگر بیحیایی نیست. قرآن میگوید: اگر خواستید با همسر همخوابی کنید، همخوابی میتواند هدفمند باشد. وگرنه اگر برای شهوت باشد که مرغ و خروس هم با هم جفت میشوند. مرغ و خروس نیستی. آمیزش جنسی باید هدفمند باشد. آیه چیست؟ «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُم فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُم» (بقره/223) جمله جمله بخوان، این را که خواندی سه قسمتش کن.
«نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُم» همسر شما بستر شماست. بعدش، حالا که بستر شد چه کنیم؟ «فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ» بروید با همسر با هم بخوابید. خوب بعد… «وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُم» همخوابی شما براساسی باشد که ذخیرهی قیامت باشد. «وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُم» یعنی فقط برای شهوت نیست. ببینید ما در طول سال چیزی میخوریم. اما در ماه رمضان میگوییم: سحری بخور که فردا روزه بگیری. در طول سال نهار میخوریم. نهار خوردن عبادت نیست، سحری خوردن مستحب است. چرا؟ برای اینکه میگویند: سحری بخورم که فردا بتوانم روزه بگیرم. میگوید: با خانمت بخواب که فردا به ناموس مردم نگاه بد نکنی. از حلال تأمین شو، که فکر حرام نباشی. این را میگویند: هدفمند شدن همخوابی.
اگر امروز رئیس جمهوری میخواهد یارانهها را هدفمند کند، هزار و چهارصد سال پیش قرآن میگوید: همخوابی زن و شوهر باید هدفمند باشد. امیرالمؤمنین وقتی میخواهد همسر بگیرد، بعد از فاطمهی زهرا(س) میگوید: از فلان فامیل بگیرید. چون بچهها شجاع هستند. رفت امالبنین را گرفت. چهار تا پسر پیدا کرد، چهار تا پسر در کربلا در یاری امام حسین شهید شدند. قبل از ازدواج مادر، امیرالمؤمنین میگوید: من باید ازدواجم هدفمند باشد. هدفمند باشد!
گاهی ما در این شهرها میبینیم یک سیخ بالا رفته است. وسط فلکه، میگوییم: این چیه؟ میگویند: این نمودار فلان است. هیچ هدفی ندارد. پیامی ندارد. مثلاً میدان آزادی تهران، در میدان آزادی یک برجی است. میگویی: این برج چه علامتی دارد؟ سورهای در قرآن است به نام سورهی کهف، چند تا جوانمرد دیدند در جامعه هضم میشوند، جامعهی فاسد گفتند: برویم در بیابان، در غار، در کوه زندگی کنیم و دینمان را حفظ کنیم. بعداً که بنا شد اینها مردند گفتند: بر سر قبر اینها ساختمان بسازیم. گفتند: ساختمان نه! اگر میخواهید «قالَ الَّذینَ غَلَبُوا عَلى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَیْهِمْ مَسْجِداً» (کهف/21) اگر بناست یاد بود باشد، مسجد بسازیم.
یکوقت در یکی از شهرها، در فلکه یک ساختمان ساختند. من به آن مدیر کل گفتم: این ساختمان چه پیامی دارد؟ خاصیتش چیست؟ مثل کراوات، کراوات مثلاً چه پیامی دارد؟ گرم کننده است یا سرد کننده؟ هیچ کدام. علامت فن است؟ نه، علامت تخصص است؟ نه، علامت سن است؟ نه، علامت سرمایه است؟ نه، هر لباسی یک دلیلی دارد. میگوید: این شال گردن مرا گرم میکند. این زیبا میکند. میگوید: اگر بناست، ساختمان بسازید، یک ساختمان هدفمند بسازید. چقدر در قرآن گفته: «فی سبیل الله، فی سبیل الله» میگوید: حتی اگر درس میخوانید، «یُبَاهِیَ بِهِ الْعُلَمَاء» (بحارالانوار/ج2/ص30) که پز بدهی، تو لیسانس هستی، من فوق لیسانس هستم. تو فوق لیسانس هستی، من دکترا هستم. اگر درس میخوانی برای اینکه پز بدهی، «لِیُمَارِیَ بِهِ السُّفَهَاء» تا جدل کنی با آدمهای بیسواد و نزد دانشمندان پز بدهی، این سواد هم سواد خوبی نیست. هدفمندی، ازدواج باید هدفمند باشد. شهوت یکی از مسائل ازدواج است.
آقا پسر، خانم دختر، این همسری که انتخاب میکنی نسلت را، شما در تاریخ سرمایهگذاری میکنی. «ذُرِّیَّهً طَیِّبَه» (آلعمران/38) باید ازدواج هدفمند باشد. کیلویی نیست. والله در پارک خوشم آمد، او هم پول بستنی ما را داد، یک لبخندی زد و اسام اس داد، یک تلفن داد. عکسش را هم داد، ما دیگر برویم ببینیم این کیه؟ همینطور… همسر که کیلویی نیست. متری نیست. هیکلی نیست. مگر گوسفند است که میگویی: رفتم از هیکلش خوشم آمد؟ همسر سرمایهگذاری در تاریخ است. شما میخواهی پدر نسلت باشد. شما میخواهی مادر نسلت باشد در طول تاریخ.
امیرالمؤمنین بعد از زهرا (س) فرمود: من میخواهم همسر بگیرم. ولی میخواهم ببینم نسل من در تاریخ چه میشود؟ یک کسی باشد بچههایش شجاع باشند. امالبنین را گرفت. چهار تا پسر، هر چهار تا در یک روز در کربلا شهید شدند. به ازدواج یک نگاه سرمایه گذاری تولیدی کنیم. آن هم تولید ملی، آن هم تولید خودکفا. آن هم تولید ابدی، تولید معنوی.
3- ایمان، شرط اصلی در ازدواج
در انتخاب همسر، امام حسن یک پیغامی به شما داده است. گفته: میخواهید همسر بگیرید، متدیّن باشد. یا عروس را دوست دارد، یا دوست ندارد. اگر متدیّنی بود که عروس را دوست داشت، زندگیشان شیرین است. اگر متدیّنی بود که خیلی هم از عروس خوشش نیامد. چون دین دارد لااقل به عروس ظلم نمیکند. این پیام امام حسن مجتبی است. به پسر دیندار دختر بدهید، اگر عروس را دوست داشت، زندگیشان هم شیرین است. بر فرض یکوقت کدورتی پیش آمد، ناراحت شد، در زندگیشان تلخی پیدا شد، چون دین دارد، بگویید… ظلم نمیکند.
4- خانه سالمندان، دوری از فرهنگ قرآن
یکی از مسائلی که در خانواده است این است که رسم شده پیرمردها را سالمندان ببرند. قرآن در این زمینه چه میگوید؟ پدر و مادرهای پیر را چه کنیم؟ از نظر قرآن سالمندان، ممنوع! من به عنوان معلم قرآن میگویم. خانه سالمندان در اسلام ممنوع! دلیل قرآنی:
1- «إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ الْکِبَر» (اسراء/23)، «یَبْلُغَنَّ عِنْدَکَ» یعنی نزد تو، «الْکِبَر» یعنی پیری. اگر نزد تو پدر و مادر، یکیشان یا هردو پیر شدند، «عِنْدَکَ الْکِبَر» کلمهی «عِنْدَکَ» از آن استفاده میشود که باید پدر و مادر پیر نزد خودت باشند. این را قبلاً اشاره کردم. حالا اگر عروس میگوید: من چه کنم؟ من که نمیتوانم پدر و مادر پیر تو را نگه دارم. من زن تو هستم. کلفت مادرت که نیستم. کلفت پدرت نیستم. حق با عروس است. ولی معنایش این نیست که شما سالمندان بگذارید. طبقهی بالا، طبقهی پایین، در همان کوچه، در همان محله، یک جایی باشد که این نزد تو باشد، یعنی هر روز به او سر بزنی. اگر هم خانم تو گفت: جایمان تنگ است. حوصلهام نمیرسد. آخر بعضی از سالمندان نق نقو هستند. در هر خانهای یکی از آنها باشد، بعضیهایشان بد اخلاق هستند. حق هم با عروس است. میگوید: من نمیتوانم. حوصلهام سر رفت. البته عروسهایی هم هستند که از اولیای خدا هستند. حالا همه که از اولیای خدا نیستند. به هر حال باید «عِنْدَکَ» باشد. یا در خانهات، یا کنار خانهات. این یک مورد.
2- آیهی قرآن میفرماید: «وَ لا تَنْهَرْهُما» (اسراء/23) پدر و مادرت را طرد نکن. سالمندان طرد پدر و مادر است. به خصوص خانه سالمندانی که در فاصلههای دور است. این یک رقم طرد است. قرآن میفرماید: «وَ لا تَنْهَرْهُما» پدر و مادرت را طرد نکن.
3- قرآن میگوید: «وَ صاحِبْهُما فِی الدُّنْیا مَعْرُوفاً» (لقمان/15) این هم آیهی قرآن است. یعنی با پدر و مادرت مصاحبت کن. یعنی با هم گفت و شنود کنید. کلمهی مصاحبت، کلمهی«وَ لا تَنْهَرْهُما»، کلمهی«عِنْدَکَ».
5- سپاس از زحمات والدین در دوران کودکی
آیهی دیگر، قرآن میفرماید: «رَبِّ ارْحَمْهُما کَما رَبَّیانی صَغیراً» (اسراء/24)، «کَما رَبَّیانی صَغیراً» یعنی خدایا همینطور که بابا و ننه وقتی کوچک بودم مرا تربیت کردند، من هم همانطور باشم. «کَما رَبَّیانی» شما وقتی کوچولو بودی، پدر و مادر مهد کودک گذاشتند. در مؤسسهای گذاشتند که برای اطفال است. مؤسسهای که برای بچههای بیپدر و مادر هستند. یا در خانهی خودش، چطور مریض شدی. خواب مادرت را گرفتی. همه زحمتی برای پدر و مادرت داشتی، پدر و مادر شما را یک مؤسسهی دیگر نگذاشت. خودش با پدر یک جای دیگر بخوابند. بچه را آنجا بگذارد، حوصله ندارم، گریه میکند، جیغ میزند، مریض میشود. رهایش کن. «کَما رَبَّیانی صَغیراً» چطور آنها تو را بزرگ کردند، حالا تو پدر و مادرت را سالمندان میگذاری. تازه او امید داشت که شما تا سی سال دیگر زنده هستی. پدر و مادرهای پیر، یک سال دیگر، دو سال دیگر، سه سال، چهار سال، مهمان هستند. او با امید سی ساله تو را ترک نکرد. تو با دو سه سال، پدر و مادرت را سالمندان میگذاری؟
قرآن گفته: اوف نگو. اوف چیه؟ وَه… وَه به پدر و مادرت نگو. «فَلا تَقُلْ لَهُما أُف» (اسراء/23) آیهی قرآن است. میگوید: اوف نگو. یعنی وَه نگو. خوب وَه گفتن مهمتر است یا آدم پدر و مادرش را در یک ساختمان دیگر بفرستد؟ اینها غصه میخورند. به عمرشان نگاه میکنند. امیرالمؤمنین میگوید: انسان لحظههای آخر عمرش «یُفَکِّرُ» یعنی فکر میکند. «فِیمَ أَفْنَى عُمْرَه» (بحارالانوار/ج7/ص200) این همه بچه بزرگ کردیم. ویار و زایمان و شیر دادن و بیخوابی و چند تا بچه و خانه و زندگی و کی شود بزرگ شوی؟ کی شود زبانت راه بیفتد، حرف بزنی؟ کی شود مدرسه بفرستمت؟ کی شود کنکور قبول شوی؟ همه کارهایم را کردم، حالا پیر شدم مرا آوردند سالمندان گذاشتند. چقدر غصه میخورد؟ «هَلْ جَزاءُ الْإِحْسانِ إِلاَّ الْإِحْسانُ» (الرحمن/60) آیا جزای احسان، احسان نیست. این همه احسان پدر و مادر، حالا جزایش سالمندان است؟
یکی دیگر، داریم «کَمَا تَدِینُ تُدَان» (کافی/ج2/ص134) از هر دستی بدهی، از همان دست میگیری. نصفش را من میگویم، نصفش را شما بگویید. گندم از گندم بروید، جو ز جو! تو پدر و مادرت را سالمندان میگذاری، بچههای شما، شما را سالمندان خواهند گذاشت. این شتر در خانهی همه میخوابد. امروز پدر و مادرت را سالمندان گذاشتی، ممکن است بگویی: خودش گفته است. خودش گاهی میبیند در خانه ذلیل شده است. جوانها، عروسها، دامادها، بالاخره احساس میکند مزاحم است میگوید: آقاجان مرا سالمندان بگذار، خوش باشید. او به خاطر خوشی تو میگوید: مرا سالمندان بگذار. ولی معنایش این نیست که شما بگذارید. من به شما میگویم: قدمت روی چشم! اما معنایش این نیست که قدمت را روی چشم من بگذاری. ما یک چیزی گفتیم. گاهی وقتها میگوید: خودش گفته است. خودش بگوید.
6- حفظ عواطف انسانی در میان اعضای خانواده
پدر و مادر را خانه سالمندان نگذارید. این یعنی مرگ عاطفهها. امروز دنیا مشکلش این است که عاطفه ندارد. وقتی خبر می دهند پدرت مرد، به احترام مرگ بابا یک دقیقه ساکت است.
خدمت آیت الله العظمی گلپایگانی بودم، ایشان از پدرش قصه نقل کرد. گفت: پدر من، من اگر اشتباه نکنم میگفت: نه سالم بود، یا یازده سالم بود، پدر من از دنیا رفت، بعد زیر گریه زد. من نگاه کردم. یک مرجع تقلید حدود نود ساله است. گریه میکند برای نه سالگی. یعنی هشتاد سال پیش، دین ما این است. پیغمبر ما وقتی سر قبر مادرش آمد یک گریهای کرد. گریه، گفت: بله مادرم، آنوقت الآن اولادهای ما، خیلی عاطفه کم شدهاند. حتی بعضی از دانشجویان، با کمال تأسف، البته همهشان اینطور نیستند. دانشجوی خوب خیلی داریم. خیلی خیلی خیلی دانشجوی خوب داریم. اما دانشجوی بد هم داریم. یکی این است. از کنار استاد رد شد سلام نکرد. گفتند: آقا ایشان استاد است، خوب سلامش کن. گفت: این ترم پیش او درس ندارم. یعنی عاطفه مرد. عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز! دیگر عاطفه نیست امروز!
در اتوبوس نشسته، خوب این خانم حامله است، بچه به بغل است، بلند شو. جوان 120 کیلو است مثل چدن نشسته است. تو خیلی بیغیرت هستی. این زن بچه بغلش است. پیرمرد است، سید است، یک پیری وارد شد، یک زنی، حاملهای، بچه بغلی، خوب بلند شو. تحصیلات بالا رفته و عاطفه پایین آمده است. پدر و مادر را سالمندان نگذاریم. اگر شما امروز بچهات را سالمندان گذاردی، فردا هم بچههای شما، شما را سالمندان میگذارند.
قرآن بخوانم «أَنِ اشْکُرْ لی وَ لِوالِدَیْکَ» (لقمان/14) قرآن میگوید: «ِأَنِ اشْکُرْ لی» یعنی از من خدا شکر کن، بعد میگوید: «وَ لِوالِدَیْکَ» از پدر و مادرت هم شکر کن. آیا پدر و مادر را آدم سالمندان بگذارد شکر است؟ شکر نیست.
قرآن میگوید: «وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْسانا» (بقره/83) آدم پدر و مادرش را سالمندان بگذارد، این احسان است؟ قرآن میگوید: «وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاس» (لقمان/18) از مردم رویت را برنگردان. آنوقت شما از پدر و مادر رویت را برمیگردانی؟ میگذاری سالمندان که هفته به هفته و ماه به ماه، شش ماه به شش ماه پدر و مادرت را نبینی. میگوید: رویت را از مردم کج نکن. تو پدر و مادرت را سالمندان میگذاری که رویت را از… این هم یکی از مسائل خانواده.
ما واقعاً سر سفرهی قرآن ننشستیم. بعد هم میدانی آه میکشد. لاتها فحش میدهند، مقدسین نفرین میکنند. پدر و مادرت اگر هرزه باشد فحشت میدهد. اگر آدم مؤمنی باشد، آهش تو را میگیرد.
اگر یک آب سردی دست کسی دادی، آب سرد دست تو میدهند. شما امروز در جاده میروی، یک سنگی را میبینی. خوب برو کنار این سنگ را بردار، ممکن است این سنگ لاستیک را بترکاند. یک مسافر را در جاده فلج کند. میگوید: به ما چه؟ شرح وظیفهی ما نیست. به ما ابلاغ نشده است. مأموریت نداریم. اضافه کار چیه؟ رد میشویم. بیاعتنایی میکنیم. یک حادثه برای خودت رخ میدهد.
خانم پشت موتور شوهرش یا برادرش نشسته است. لباس این خانم، ممکن است چادرش زیر پرهها برود. خوب اگر چادر این خانم لای پرههای موتور برود، خطر است. به ما چه! میافتد بیدار میشود!!! ای بیغیرت! خیلی بیتفاوتی. میگوید: وقتی زمین خورد، چشمهایش باز میشود دیگر حواسش را جمع میکند. خوب آقا، یک بوق بزن، آقا این چادر ممکن است این خانم را سرنگون کند. بیخیالی!
قدیمیها که میخواستند فحش بدهند، میگفتند: ای بیدرد! میدیدند این احساس ندارد. به امیرالمؤمنین گفتند: زیور یک خانم یهودی را از پایش بیرون کشیدند. مثل النگو که به دست میکنند، یک چیزی هم شبیه النگو به مچ پایشان میکنند، این زنهای عرب. آن را خلخال میگویند. خلخال را از پای یک زن یهودی درآوردند و بردند.امیرالمؤمنین فرمود: اگر کسی از غصه بمیرد جا دارد. این غیرت علی، غیرت امیرالمؤمنین است.
گفتند: شکمت سیر باشد، همسایهات گرسنه باشد، دین نداری. خیلی مهم است. اگر کسی سیر بخوابد و همسایهاش گرسنه باشد. دین ندارد. ولو هزار بار مشهد بیاید و عمره برود و کربلا برود. همسایه چند تا است؟ از هر طرف تا چهل خانه همسایه است. یعنی در شهرهای کوچک تقریباً همه همسایه هستند. در شهرهای کوچک نباید گرسنه باشد. چون همه همدیگر را میشناسند. سالمندان نگذاریم، تعهد داشته باشیم، دنبال وظیفهمان، از این حرفها نزنیم که به من ابلاغ شده، نشده.
دارم چه میگویم؟ خانواده در قرآن، هرچه میگویم سعی دارم از قرآن باشد، «إِنْ شاءَ اللَّه». خیلی آرزو دارم، آرزویم این است که همهی شهرهای ایران هر منبری، منبر رفت قرآن را باز کند و برای مردم بگوید. خالق شما این را میگوید. خالق شما این را میگوید. از تاریخ و شعر و فلسفه و عرفان و تحلیل سیاسی و از اینها به مقدار ضرورت استفاده کنیم. بدنهی حرف ما قرآن باشد. «لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّل» (نحل/44) برای مردم آن را بگو که نازل شده است. مردم اگر بدانند حرف خالق است، گوش میدهند. اگر بگویند: حرف خودش است، میگویند: سلیقهی خودش است. ما که مرید ایشان نیستیم، نمیخواهیم گوش بدهیم.
اگر مردی در خانه قسم خورد که با خانمش همخوابی نکند. اسلام میگوید: باید قسم را بشکنی و کفاره هم بدهی. جریمه دارد. مگر تو حق داری قسم بخوری که با خانمت همخوابی نکنی. بگویی: نه من قسم میخورم همخوابی نکنم که او در فشار قرار بگیرد. کار خلاف است، گناه است، مرد تنبیه میشود و جریمه دارد. «لِلَّذینَ یُؤْلُونَ مِنْ نِسائِهِمْ تَرَبُّصُ أَرْبَعَهِ أَشْهُرٍ» (بقره/226) ایلا، «یُؤْلُونَ» یعنی ایلاء، ایلاء یعنی آدم قسم بخورد که با خانمش همخوابی نکند. میگوید: تا چهار ماه به تو فرصت میدهیم، بعد توبیخ، کفاره، باید قسمت را هم بشکنی.
حتی خانوادههایی که زن و شوهر ناسازگاری دارند، اصل این است که زن را نگه دارید. در قرآن هرجا گفته: نگه داشتن زن و طلاق زن، اول نگه داشتن را گفته است. همهی قرآن این است میگوید: «فَإِمْساکٌ بِمَعْرُوف أَوْ تَسْریحٌ بِإِحْسان» (بقره/229) اول گفته: امساک، اصل این است که آدم با خانمش زندگی کند و جدا نشود. اگر ضرورت بود، اسم طلاق را برده است. یعنی هرجا بحث بین زندگی و طلاق است، اول کلمهی زندگی در قرآن است. این نکته است.
حق ندارید خانمهایتان را به قصد ضرر نگه دارید. «وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا» (بقره/231) مرد حق ندارد خانمش را در خانه به عنوان ضرر نگه دارد. بگوید: نه، در خانه نگهش میدارم میگویم: راضی نیستم خانهی پدرت بروی. در رویش قفل میکنم. خرجیاش نمیدهم. آب و برق را قطع میکنم. تلفنش را… کسی به قصد ضرر حق ندارد همسرش را در خانه نگه دارد. «وَ لا تُمْسِکُوهُنَّ ضِراراً لِتَعْتَدُوا»
7- دوری از نسبتهای ناروا در خانواده
نسبت بد به خانم کسی حق ندارد بدهد. فرق بین زنا و نسبت زنا چیست؟ بیست شلاق است. کسی زناکار باشد، صد تا شلاق است. کسی نسبت زنا به خانمی بدهد، هشتاد شلاق است. خود زنا صد تا، نسبت زنا هشتاد تا. یعنی بیست تا فرقش است. یعنی نسبت زنا در مرز زنا است. مگر میشود گفت: فلان دختر با فلان پسر رابطه دارد؟ فلان زن با فلان مرد، «إِنَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیم» (نور/23) این را کلمه به کلمه بخوان من معنا کنم. بعضی از کلماتش را شما میفهمید. بعضی از آیهها آنقدر آسان است که فارسها هم بلد هستند.
«إِنَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلات الْمُؤْمِناتِ» کسانی که نسبت زنا بدهند به زنان غافل، غافل یعنی چه؟ یعنی خبر ندارد. روحش خبردار نیست. میگویند: تو چنین هستی. من نمیدانم. روحش خبردار نیست. همینطور نسبت بد به او میدهند. میگوید: «لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَه»، «لُعِنُوا» خدا در دنیا لعنتشان میکند. لعنت دنیا این است که باید هشتاد ضربه شلاق بخورد. قرآن جای دیگر هم میگوید: گواهی این را دیگر قبول نکنید. آدمی که به زن پاکدامن نسبت زنا میدهد، امضاء و گواهیاش در دادگستری از اعتبار میافتد. «وَ لا تَقْبَلُوا لَهُمْ شَهادَهً أَبَدا» (نور/4) شهادت و گواهیاش را قبول نکنید. «أبَدا» برای هیچ وقت. امضایش از اعتبار میافتد، هشتاد تا هم شلاق میخورد. این برای دنیا، «إِنَّ الَّذینَ یَرْمُونَ الْمُحْصَناتِ الْغافِلاتِ الْمُؤْمِناتِ لُعِنُوا فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیم»، «وَ لَهُمْ عَذابٌ عَظیم» مواظب آبرو باشید. همینطور راحت میگوییم دختره با پسره، پسره با دختره.
اگر سه تا عادل آمدند شهادت دادند که فلانی زنا کرده است. اسلام میگوید: سه عادل را بخوابانید و هرکدام را هشتاد ضربه شلاق بزنید. سه تا آدم عادل شلاق میخورند، هر کدام هشتاد تا. یعنی 240 ضربه شلاق را اسلام میگوید: به افراد عادل بزنید. مگر اینکه چهار تا شدند. اگر چهار تا عادل شهادت دادند، آن وقت کسی را که میگویند: زنا کرده، او را باید شلاق بزنید. اما اگر چهار تا نشدند، سه تا شدند، سه تا عادل، هر عادلی هشتاد ضربه شلاق که نسبت بد به کسی ندهید. والله دین ما این است.
حالا ببینیم چه کردیم؟ چه چیزهایی را شنیدیم. چه چیزهایی را گفتیم؟ چه آبروهایی را ریختیم؟ چقدر در خانه زنمان را در مضیقه قرار دادیم. مکتب ما این است، اینکه قرآن به عروس و داماد میدهند و میگویند: مهریه یک جلد کلام الله مجید یعنی بیایید طبق قرآن زندگی کنیم. بیایید طبق روایات اهل بیت زندگی کنیم.
خدایا، ای امام رضا، تو را به آبروی خودت و اجدادت و نسل معصومت و اجداد معصومت از خدا بخواه از الآن تا ابد همه چیز ما روی فرم قرآن و روایات باشد. لغزشهای گذشتهی ما را ببخش و بیامرز.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»