وظیفه همگانی در برابر مسائل روز جامعه

برنامه سمت خدا 27 تیر 1397

بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد.

دارد دل ما راه نجاتی دیگر *** در مشهد و در قم عتباتی دیگر
بر بانوی با کرامت قم صلوات *** بر شاه خراسان صلواتی دیگر
شریعتی: «اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم» سلام می‌کنم به همه شما بینندگان خوب و شنوندگان نازنین‌مان. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. هفته آینده با حاج آقای لقمانی خداحافظی کردیم، آرزو می‌کنیم انشاءالله هرجا هستند خدای متعال پشت و پناهشان باشد. انشاءالله باز هم شاهد حضور گرمشان در برنامه سمت خدا باشیم. امروز یک مهمان ویژه داریم، کسی که دلمان بسیار برایشان تنگ شده بود. از ایشان خواهش کردیم تا به مناسبت ایام دهه کرامت در محضرشان باشیم، حاج آقای قرائتی عزیز سلام علیکم و رحمه الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای قرائتی: سلام علیکم و رحمه الله.
شریعتی: خدمت شما هستیم و بحث شما را می‌شنویم.
حاج آقای قرائتی: بسم الله الرحمن الرحیم، «الحمدلله رب العالمین، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
یک مقدار از مسائلی که از اختلاس گرفته تا تورم، تا دلار، تا ماشین و اجاره خانه، این اوضاع نابسامان اقتصادی، من فکر کردم کسی بخواهد دین داشته باشد خیلی باید مواظب باشد، چون گاهی وقت‌ها ما می‌گوییم چه کسی مقصر است، بی دینی هم می‌کنیم. من در این مورد یک مقدار صحبت کنم. همه ما خدا را قبول داریم، خداوند می‌فرماید: «إِنَّ رَبَّکَ لَبِالْمِرْصادِ» (فجر/14) خدا در کمین است. حدیثی را دیدم که پیغمبر فرمود: یک خلافی که می‌شود اطرافیان هم مورد قهر خدا قرار می‌گیرند. امام باقر فرمود: لعنَ رسول الله! رسول خدا لعنت کرده درباره‌ی شراب ده گروه را لعنت کرده است. یک اختلاسی که می‌شود، یک تورم که می‌شود، اینها یک تیمی هستند که زنجیر وار به هم وصل هستند و من این حدیث را برای شراب دارم. امام باقر فرمود: رسول خدا درباره‌ی شراب هشت گروه را لعنت کرده است. «وَ غَارِسَهَا» آن کسی که به قصد شراب درخت انگور را بکارد. «حارسها» آن کسی که شاخه‌هایش را حرس کند. «وَ بَائِعَهَا» آن کسی که انگور را به قصد شراب بفروشد. «وَ مُشْتَرِیَهَا» آن کسی که انگور را بخرد، «شاربها» آن کسی که شراب را بنوشد، «وَ آکِلَ ثَمَنِهَا» آن کسی که از این سود پیدا کند. «عاصِرها» آن کسی که آب انگور را بگیرد. «وَ حَامِلَهَا» آن کسی که شراب را جا به جا کند، «وَ الْمَحْمُولَهَ إِلَیْهِ» آن کسی که برایش شراب را ببرند. «و ساقِیهَا»‏ آن کسی که شراب را در لیوان بریزد. همه اینها را کنار هم گذاشته است.
یک اختلاس که می‌شود نقش رئیس بانک چیست؟ کارمندهای بانک چیست؟ وزارت اطلاعات چیست؟ نیروی انتظامی چیست؟ حدیث داریم روز قیامت یک قطره خون به سینه یک نفر می‌چکد. نگاه می‌کند می‌بیند قطره خون است. می‌گوید: این چه بود؟ می‌گوید: یک نفر را به ناحق کشتند و تو در یک قطره شریک هستی. کار سخت است. یعنی شرایط ما شرایط خاصی است. یک جمله دو بار در قرآن آمده است. آن جمله این است «بَعْضُکُمْ‏ مِنْ‏ بَعْض‏» (آل‌عمران/195) یعنی من از تو هستم و تو هم از من هستی. یعنی جامعه ما دارد فراموش می‌شود. یعنی فکر می‌کنیم هرچه گرانتر بفروشیم، بابا این هم برادر تو است. «بنی آدم اعضای یکدیگرند» یعنی یادمان رفته که همه یکی هستیم. یعنی ضرر به اسلام می‌خورد. اگر فردا بگویند: جمهوری اسلامی در فلان مسأله شکست خورد یا دچار مشکل شد، قرآن یک آیه دارد می‌گوید: دشمنان یک آرزوهایی برای شما دارند، چهار تا «ودّ» در قرآن است. «وَدَّ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ تَغْفُلُون‏» (نساء/102) دوست دارند شما غافل شوید. «وَدُّوا لَوْ تَکْفُرُون‏» (نساء/89) دوست دارند شما دست از مکتب بردارید. «وَدُّوا لَوْ تُدْهِن‏» (قلم/9) دوست دارند سازش کنید. «وَدُّوا ما عَنِتُّم‏» (آل‌عمران/118) عَنَت یعنی سختی، دوست دارند شما به درد سر بیافتید. این آرزوی دشمنان ماست. هرکس این کار را بکند در خط دشمن است. ممکن است نماز بخواند، روزه بگیرد، حجاب داشته باشد، ولی کاری می‌کند که جامعه به درد سر بیافتد. اینها مهم است.
گاهی هم اختلاس‌ها را که می‌گیرند می‌بینی یک راه قانونی است. بردند و خوردند ولی قانونی بوده است. یک آیه در قرآن داریم که اگر زنی ناشزه بود یعنی مرد همه نیازهای طبیعی را در حد وسعش انجام می‌دهد. خانه، ماشین، تلفن، موبایل، خوراک، پوشاک، مسکن، اما زن گردن کلفتی می‌کند و به وظیفه‌اش عمل نمی‌کند. قرآن می‌گوید: «فَعِظُوهُنَّ» (نساء/34) اول این را موعظه کنید. اگر موعظه اثر ندارد، «وَ اهْجُرُوهُنَّ فِی الْمَضاجِعِ» یعنی در رختخواب پشتت را به خانم بکن. اظهار کن که من از دست تو ناراحت هستم. اگر موعظه کردی اثر نکرد، پشت کردی اثر نکرد، می‌گوید: با چوب مسواک او را بزن. یکی گفت: با چوب مسواک که درد نمی‌آید! پس من با دسته بیل مسواک می‌کنم. الآن در مجلس هم همینطور است. قانون را طوری می‌کنند که درست هم هست. مثلاً می‌گویند: اگر یک ماشین بیاید اینقدر گمرک    است، می‌گوید: نصفش را از این مرز می‌آوردم و نصفش را از یک مرز دیگر. یعنی قانون‌های ما سوراخ دارد. بعضی آدم‌ها خبیث هستند، بعضی آدم‌ها پاک هستند، قانونشان سوراخ دارد. بعضی بد اجرا می‌کنیم. بعضی می‌گویند: حالا که همه می‌خورند، ما هم بخوریم.
یک کسی از خانه‌اش بیرون آمد، دید یک کسی با زغال بد خط روی دیوار تمیز شعاری می‌نویسد. صاحبخانه گفت: دیوار به این قشنگی چرا با این خط بد و زغال خراب کردی؟ گفت: من که نیستم آنها هم نوشتند. جلوی او را بگیر. گفت: آنها هم نوشتند گور پدرشان خندیدند. گفت: من هم گور پدرم می‌خندم! یعنی اینکه می‌گوید: چون او خورد، من هم بخورم، این جواب قیامت و عقل نیست. حالا که او آب آلوده خورد، من هم بخورم. این کار را نمی‌کنیم! در این مفاسد همه شریک هستند. قرآن می‌گوید: لقمه حرام آدم را فاجر می‌کند. فاجر که شدی آدم کافر می‌شود. «وَیْلٌ لِلْمُطَفِّفِین‏» (مطففین/1) وای بر کم فروش‌ها، کم فروش لقمه حرام می‌خورد. بعد می‌گوید: «إِنَّ کِتابَ الفُجَّارِ لَفِی سِجِّین‏» (مطففین/7) یعنی اگر آدم لقمه حرام خورد فاجر می‌شود. امام حسین روز عاشورا فرمود: شکم شما از حرام پر شده است که می‌خواهید مرا بکشید. «وَیْلٌ یَوْمَئِذٍ لِلْمُکَذِّبِین‏» (مطففین/10) یعنی اول سیگاری می‌شود، بعد تریاکی می‌شود و بعد هروئینی می‌شود. خوشحال نشوید که چه کسی لقمه حرام خورده و چه کسی لقمه حلال خورده است. حدیث داریم مال حرام نمو و رشد ندارد، اگر هم رشد کند «لم یبارک» برکت ندارد.
به کسی گفتند: چون شما آدم خوبی هستی سه دعایت مستجاب می‌شود. گفت: الحمدلله! دعای اول، خدایا زن من زیباترین زن‌های دنیا شود. آمد دید خانم چه شد. در همسایه پچ پچ افتاد و کارش به جایی رسید که مردم در کوچه صف می‌کشیدند خانم او را ببینند. گفت: عجب کاری کردیم و زندگی سخت شد. دعای دوم، خدایا زن من به قدری زشت شود هیچکس نگاهش نکند. آمد خانه دید چانه و لب کج شد. دعای سوم، خدایا زن من مثل روز اول شود. مال حرام اینطور است، خیر ندارد. حدیث داریم کسی که تکبر کند خدا او را خوار می‌کند. چرا توپ والیبال را با مشت می‌زنند؟ چون باد دارد. توپ چون باد دارد یا با دست می‌زنند یا با لگد می‌زنند. حدیث می‌گوید: اگر سر باد داشته باشد، تکبر باشد خدا خوار می‌کند. لقمه حرام خیر ندارد.
حدیث داریم «أَحْسِنْ‏ یُحْسَنْ‏ إِلَیْکَ» خیر برسان، خیر می‌بینی. «ارحم تُرحم» رحم کن به تو رحم کنند. جوان پول ندارد برای رهن بدهد، یک خرده کوتاه بیایید، رحم کنید. حتی اگر آدم خوبی باشید، خدا انبیاء را به کارگری وادار می‌کند، پیغمبر را به کارگری وادار می‌کند برای اینکه نسلت خیر ببیند. در قرآن یک قصه داریم موسی نزد خضر آمد و گفت: می‌خواهم عقب تو راه بیافتم و از تو چیزی یاد بگیرم. گفت: نمی‌کشی، ظرفیت نداری. گفت: قول می‌دهم صابر باشم. «إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ‏ صَبْراً» (کهف/67)    «أَ لَمْ أَقُلْ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ‏ صَبْراً» (کهف/72) هرچه حضرت خضر به موسی گفت: کارهای من یک کارهایی است که تو تحمل نمی‌کنی، گفت: تحمل می‌کنم. گفت: بسم الله! سوار کشتی شدند و خضر شروع به سوراخ کردن کشتی کرد. گفت: کشتی سوراخ شود آب درونش می‌آید همه غرق می‌شوند. گفت: گفتم تحمل نمی‌کنی. گفت: داریم غرق می‌شویم. بالاخره پیاده شدند، یک پسر غلامی بود که خضر سر او را برید. موسی گفت: چه کردی؟ گفت: نگفتم صبر نمی‌کنی. گفت: بچه کشتی! بعد به روستایی رسیدند، گرسنه بودند، نان خواستند، کسی به اینها نان نداد. بی مهری کردند، اینها داشتند می‌رفتند دیدند دیواری خراب است، گفت: بیا بنایی کنیم. گفت: این دیوار برای کیست؟ به ما چه؟ «لَوْ شِئْتَ‏ لَاتَّخَذْتَ عَلَیْهِ أَجْراً» (کهف/77) یک اجری می‌گرفتی. گفت: «هذا فِراقُ بَیْنِی» (کهف/78) حالا که اسم پول آمد پس ما از هم جدا می‌شویم. دلیل اینکه کشتی را سوراخ کردم این بود. بچه را به این دلیل کشتم. زیر دیوار هم گنجی بود، پدرش نوشته بود: بچه‌ها! بزرگ شدید این دیوار را خراب کنید، زیر این دیوار گنج است. اگر ما بنایی نمی‌کردیم این دیوار خراب باعث می‌شد گنج لو برود، غریبه‌ها بیایند گنج را ببرند. «وَ کانَ أَبُوهُما صالِحا» (کهف/82) چون پدر اینها خوب بود، یعنی خدا دو تا پیغمبر را به کارگری مفت دعوت می‌کند که شکم بچه‌ها سیر شود. شما آن مقداری که می‌خواهی به بچه‌هایت خیر برسانی، خیر به مردم برسان خدا پس گردن کسی می‌زند که بیاید به بچه‌ها خیر برساند. خیلی از خیرها که به ما می‌دهند بخاطر پدر و مادرهای ما است. پدران و مادران، نیاکان ما خیری رساندند و نسلشان خیر می‌بینند. پشت سر مردم خوب بگو ببین مردم پشت سر تو خوب می‌گویند.
حرف‌هایی که دارم این است که اول تا ثابت نشده چیزی نگوییم. افرادی ظالم هستند و افرادی مظلوم، ولی وقتی ما حرف می‌زنیم ظالم و مظلوم را در هم می‌کنیم. تا چیزی ثابت نشده، مثلاً چیزی را گردن دولت می‌گذارند، واقعاً دولت مقصر است. یک جایی هم واقعاً مردم مقصر هستند. وارسی کنیم و رگ را پیدا کنیم آمپول بزنیم. باید دقت کنیم. یک بازاری خلاف کرد، باید گفت: بازاری‌ها، یک آخوندی خلاف کرد باید گفت: آخوندها؟ ما خیلی آقازاده داریم که آقازاده‌های خوبی هستند. مؤسس حوزه علمیه قم یعنی استاد امام خمینی، حاج شیخ عبدالکریم حائری، امام فرمود: آن شبی که حاج شیخ عبدالکریم حائری از دنیا رفت، مؤسس حوزه علمیه قم، بچه‌هایش نان برای خوردن نداشتند. یک کسی هم ممکن است یک ولخرجی‌هایی بکند، قاطی نکنیم. همه را با هم جمع نکنیم.
پاسدارهای وزیر بهداشت و درمان گفتند: امشب مهمان زیاد داشتی؟ گفت: عقد دخترم بود. گفتند: عقد بود؟ اگر عقد است تالار می‌گرفتی. ما گفتیم: بیست تا مهمان زیاد است، آقا امشب بیست تا مهمان دارد! یعنی عقد وزیر ما با بیست مهمان برگزار شد، آدم هم هست که از هزار تا بانک قرض می‌کند حتی از بانک خون وام می‌گیرد که فلان تالار را بگیرد. مقداری بیگانه پرست شدیم. مقام معظم رهبری که فرمود: جنس ایرانی بخرید، اگر همه مردم گوش بدهند، ما خارجی‌ها را تحریم می‌کنیم. چرا آنها ما را تحریم کنند؟ ما تحریمشان می‌کنیم. گوش نمی‌دهیم، او گران شد ما هم گران می‌کنیم. یک کسی گوشش درد می‌کرد، یکی گفت: برو بکش! گفت: گوشم را بکشم؟ گفت: بله من دندانم درد می‌کرد کشیدم! یکوقت یک چیزی گران می‌شود که ربطی به این چیز ندارد. دلار گران می‌شود، اسفناج هم گران شود. چه رابطه‌ای بین دلار و اسفناج هست؟ یعنی انتقام می‌گیریم.
دوستی داشتیم به نام شیخ علی صفایی، کتاب‌هایی داشت که می‌نوشت «ع،ص» آدم فاضل و مبتکری بود. پسر ایشان شهید شد، ما به منزلش برای تسلیت رفتیم. گفت: پسرم بزرگ شده بود زن می‌خواست، پول نداشتم. خانه می‌خواست، پول نداشتم. جبهه رفت، هرچه از خدا می‌خواست اینجا نبود، آنجا خدا به او می‌دهد.    اگر نگاه‌ها خوب باشد خیلی از غصه‌ها برطرف می‌شود. گاهی به ظاهر بعضی چیزها تلخ است ولی درونش شیرینی است. بنده خدایی در اصفهان بی پول شد، اول طلاهای خانم را فروخت، بعد فرش‌ها را فروختند. تا یک روز خانم یک قابلمه مسی داشت، این قابلمه را برداشت بفروشد. این به گریه افتاد. فکر کردند او دیگر شکست و کم آورده است. گفتند: ناراحت نباش،«فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً»، (انشراح/6) گفت: من از محبت خدا گریه می‌کنم، چقدر خدا مرا دوست دارد. گفتند: فروش قابلمه چه کار به محبت خدا دارد؟ گفت: چهل سال پیش این را خریدم، خدا به ذهنم انداخت این را بخرم. خدا می‌دانست من چهل سال دیگر فقیر می‌شوم. از چهل سال پیش این قابلمه را خریدم و در آشپزخانه استفاده کردم حالا می‌‌فروشم خرج می‌کنم که نیازم به مردم نباشد.
اول اینکه تا چیزی ثابت نشده نگوییم. دوم اینکه اگر ثابت شد توجیه نکنیم. دلیل ندارد ما بیاییم همه کارهای دولت را توجیه کنیم و بگوییم: همه کارها درست است. اگر یک مسئول مملکتی یک کار خلافی کرد تعمیم بدهیم. قرآن پنج بار این آیه را تکرار کرده است. «وَ لا تَزِرُ وازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرى‏» (انعام/164) در کتاب انبیای قبل هم بوده است. یعنی گناه او را به گردن دیگران می‌اندازد. یک اداری رشوه گرفت، باید بگوییم کارمندان دولت همه رشوه می‌گیرند! یک آخوند بد شد، نباید بگوییم همه آخوندها! پس اول ببینیم ثابت شد یا ثابت نشد. اگر ثابت شد نسبت به آن شخص ثابت شد نه نسبت به دیگران. بعد هم که ثابت شد از راهش وارد شویم. باید به چه کسی گفت؟ اگر من یک خلافی کردم، این خلاف را باید به رئیس من بگویید. حق نداری این خلاف را گسترش بدهید. کسی روزه می‌خورد، می‌شود گفت: تو روزه خور تارک الصلاه زناکار هستی! این یک روزه خورده است، چرا همه گناهان را به او نسبت می‌دهید؟ یک کسی جرم کرده می‌خواهند شلاقش بزنند. می‌برند شلاق بزنند می‌شود گفت: جرم کردی، خیلی پست و بدبخت هستی! تو به چه حقی به او گفتی پست؟ جرم کرده شلاق بزن چرا اهانت کردی؟ جرم او ده تا شلاق است، کلمات دیگری هم گفتی که بی‌خود بود. حتی کسی مسلمان نیست، امام باقر(ع) یک رفیق داشت. یک روز این رفیق عصبانی شد و فحش مادر به نوکرش داد. امام باقر فرمود: چرا فحش دادی؟ گفت: مادرش مسلمان نیست. گفت: مسلمان نباشد می‌شود فاحشه گفت؟ من نمی‌دانستم شما آدم بددهانی هستی!
یا مثلاً فرض کنید گاهی کینه‌هایمان را سر پول و فقر پیاده می‌کنیم. مثلاً یک ماشین قیمتی رد می‌شود می‌گوییم: بگیر پدرسوخته را طاغوتی است! یک ماشین قراضه رد شود می‌گوییم: ولش کن مستضعف است. به تو چه! هرکس از چراغ قرمز رد شد او را بگیر. «إِنْ یَکُنْ غَنِیًّا أَوْ فَقِیراً فَاللَّهُ أَوْلى‏ بِهِما» (نساء/135) پولدار است یا فقیر، تو کار خودت را بکن. بنز دارد یا ژیان باید برای تو مساوی باشند. به مقداری که ثابت شده قضاوت کنیم، در قضاوت پای همه را وسط نکشیم. یک کارهایی باعث سلب اعتماد می‌شود و تضعیف نظام است. جالب است که بعضی از آقایانی که نسبت به انقلاب اشکال دارند، همه می‌گویند: تضعیف نظام حرام است. ما مرجعی نداریم که بگوید: نضعیف نظام جایز است. آنهایی که حرفی در دل دارند یا به زبان می‌آورند، یا یک جایی اجتهاد و سلیقه‌شان با نظام نمی‌خورد، در عین حال می‌گویند: تضعیف نظام جایز نیست.
قرآن یک آیه دارد می‌گوید: گناه چهره‌ها دو برابر است. «یا نِساءَ النَّبِیِ» ای خانم‌های پیغمبر ‏«لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ» (احزاب/32) شما با باقی زن‌ها فرق می‌کنید. «مَنْ یَأْتِ مِنْکُنَّ بِفاحِشَهٍ مُبَیِّنَه‏» (احزاب/20) زن پیغمبر اگر خلاف کند عذابش دو برابر است. شما زن پیغمبر هستی. گناه آخوند دو برابر کت و شلواری‌ها است. همین آخوند سیگار بکشد، گناه سیگار کشیدن آخوند بیشتر است. حالا اگر همین آخوند در مسجد سیگار کشید، گناهش بیشتر می‌شود. اگر بین دو نماز کشید باز بیشتر است. شراب خوردن هشتاد ضربه شلاق دارد اما در ماه رمضان شراب خوردن صد ضربه شلاق دارد. بیست ضربه برای اینکه در ماه رمضان خورده است. امام صادق به یک نفر گفت: خلاف از هرکسی خلاف است ولی از تو بیشتر است چون فامیل ما هستی. کار نیک از هرکس ارزش دارد ولی از تو ثوابش بیشتر است چون منسوب ما هستی. آیا این داشته‌ها رزق شماست؟ داشتن رزق نیست، کامیابی رزق است. خیلی‌ها دارند ولی کامیاب نیستند. ممکن است کسی انواع کت و شلوار را داشته باشد ولی چند تا را می‌پوشی؟ من در کتابخانه‌ام کتاب‌های زیادی دارم ولی فرصت مطالعه هم دارم. سجاده خیلی قشنگ است اما کیست که روی آن نماز بخواند. چاپ قرآن زیباست اما چه کسی این قرآن را می‌خواند؟
شیخ علی صفایی می‌گفت: توجیه حماقت است. ما نباید توجیه کنیم، کسی خلاف کرد توجیه نکنیم ولی تضعیف هم جنایت است. ما صدها هزار جوان داشتیم که یا اسیر شدند یا جانباز شدند، یا شهید شدند تا این نظام به دست آمده است. تضعیف نظام جنایت به خون شهداست. دیروز در فرودگاه مشهد بودم، یک خانمی بود گفتند: از نیجریه آمده یک مترجم هم داشت، گفتند: این خانم مادر پنج شهید است. تکمیل رسالت است. توجیه حماقت است. تضعیف جنایت است، تکمیل رسالت است. رسالت ما این است که بیاییم عیب‌ها را برطرف کنیم. گاهی هم رودروایسی نکنیم. یکی از نمایندگان حضرت علی به مهمانی دعوت شد که اشراف بودند و فقرا نبودند. حضرت امیر یک نامه توبیخی نوشت که شنیدم به مجلسی رفتی که پولدارها بودند و فقرا نبودند. الآن 1400 سال است این بنده خدا در نهج البلاغه آبرو ندارد! عثمان بن حنیف در نامه 45 نهج‌البلاغه است. اینکه تاجرها دور هم یک چیز خوب بخورند که حرام نیست ولی حضرت می‌گوید: تو نماینده امیرالمؤمنین هستی. نماینده امیرالمؤمنین نباید این کار را بکند.
یکوقتی از شبکه یک به من گفتند: حالا که شما از ما پول نمی‌گیرید یک چیزی به شما بدهیم. چک نوشتند و به من دادند. من دیدم مبلغ چک سنگین است و دهانم پر از آب شد. گفتم بروم از آقا بپرسم که من تا حالا پول نگرفتم حالا این چک را بگیرم یا نه؟ به آقا گفتم، تأمل کرد و فرمود: تو آقای قرائتی هستی…
یک خرده بازنگری کنید، این همه دکترای اقتصاد داریم الآن مشکل مملکت ما اقتصاد است؟ این دکترای اقتصاد چه حرف حسابی دارد؟ دکترای اقتصادی یک تکان بخورند ما بدانیم خاصیت اینها چیست؟ یا دکترای حقوق، پنجاه سال است حقوق فلسطین از بین می‌رود. این دکترای حقوق یک آروغ بزنند. دانشگاه‌های ما بی خاصیت شده است. دوازده میلیون بچه مدرسه‌ای تعطیل هستند. پنج میلیون هم دانشجو، می‌شود هفده میلیون. یک میلیون هم معلم داریم هجده میلیون، هجده میلیون آدم داریم که سر و کارش با کتاب و قلم و بیان و درس است. سه ماه هم تعطیل است. آقا جان بلند شوید یک هنری یاد بگیرید. دختر خانم یک خیاطی یاد بگیر. مملکت از این بدتر هم خواهد شد. تا مادامی که ما مهارت نداشته باشیم بدتر خواهد شد.
خاک آموزش و پرورش و دانشگاه را باید عوض کرد. علوم غیر مفید را باید بیرون ریخت و علوم مفید را جایگزین کرد. به جای محفوظات و مدرک باید هنر و مهارت بیاموزیم. از فوق لیسانس کشاورزی پرسیدند: برگ چغندر بزرگتر است یا برگ شبدر؟ گفت: نمی‌دانم. در ژاپن در سطل آب گوجه کاشتند و پنجاه کیلو گوجه برداشتند. شما آن فرمول را پیدا کن و آن گوجه را در ایران پیاده کن، من به شما دکترای کشاورزی می‌دهم. امام خمینی به بچه سیزده ساله رهبر گفت. گفت: رهبر من حسین فهمیده است. پایان‌نامه‌های دانشگاهی چه فایده دارد؟ من نزد علامه طباطبایی رفتم، جوان بودم. تابستان‌ها مشهد می‌آمد، در صحن آزادی پشت سر آیت الله میلانی اقتدا می‌کرد و معتقد بود اعلم آقای میلانی است. من گفتم: قرآن آیه‌ای دارد « إِنَّما یَخْشَى‏ اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ» (فاطر/28) یعنی علما از خدا می‌ترسند. گفت: بله آیه قرآن است. گفتم: من اول طلبگی سر نماز گریه می‌کردم. حالا با سواد شدم حواسم پرت می‌شود. پس این آیه چیست؟ گفت: معلوم می‌شود اینهایی که در حوزه خواندی علم واقعی نبوده است. حضرت امیر فرمود: «ثمره العلم‏ العبودیه» علم این است که حاج احمد آقا می‌گفت: امام اول اشک‌هایش را با دستمال کاغذی پاک می‌کرد. یک مدتی گذشت دستمال کاغذی کافی نبود. با پارچه پاک می‌کرد. اواخر عمر با حوله اشک‌هایش را پاک می‌کرد. خروجی درسهایی که ما می‌خوانیم چیست؟ حتی سؤال‌های مذهبی خیلی چیزهایش به درد نمی‌خورد. سؤال باید چهار تا مشکل را حل کند. یا یک واجب باشد، یا مستحب باشد. یا باید مشکل جامعه را حل کند، یا مشکل فرد را حل کند.
در حرم حضرت معصومه بودم، سه امام در مورد زیارت حضرت معصومه صحبت کردند. امام کاظم فرمود: «فداها أبوها» امام کاظم فدای این دختر شود. سؤالات زیادی را در خانه امام کاظم آوردند، حضرت خانه نبود. حضرت معصومه گفت: بدهید من جواب دهم. مردم گفتند: یک دختر که نمی‌تواند جواب مسائل علمی را بدهد. نامه‌ها را گرفت و به خانه برد و به همه سؤالات جواب داد، مردم هم گرفتند و شک داشتند جواب درست است یا نه. در راه که برگشتند امام کاظم را دیدند. گفتند: شما خانه نبودی حضرت معصومه جواب داد. حضرت نامه‌ها را گرفت و در کوچه امام کاظم یکی یکی دید. فرمود: من فدای این دختر بشوم! در حرم حضرت معصومه بودم یک کسی گفت:. آقای قرائتی امام زمان زن و بچه هم دارد؟ گفتم: واجب است بدانی؟ گفت: نه، مستحب است بدانی؟ گفت: نه. گفتم: الآن مشکل جامعه ما خانم امام زمان است؟ گفت: نه. گفتم: شخص شما با خانم ایشان مسأله‌ای داری؟ گفت: نه. گفتم: سؤالی کردی که نه واجب بود، نه مستحب بود، نه مشکل جامعه را حل کرد و نه مشکل فرد را. برای چه سؤال می‌کنی؟ باید از تابستان استفاده کنیم. قدیم مهمانی داشتند تا سی نفر مهمان را غذا می‌دادند. امروز سه نفر بیشتر مهمان بیاید رستوران می‌برند. بی حوصله شدند. بعد از رستوران بدتر شد، برویم ساندویچ بخوریم. بدتر شد، آبمیوه بخوریم. چون ساندویچ هم باید جوید دیگر حال جویدن نیست. یک هنری یاد بگیریم.
طرح تحول هم شوخی است، ما طرح تحول نمی‌خواهیم، مرد تحول می‌خواهیم. آدم جسور می‌خواهیم. آیت الله شهید سعیدی که خدا رحمتشان کند، شب جمعه اول ماه رجب از تهران به مشهد زیارت امام رضا آمد. شب لیله الرغائب، یکی از دوستانش گفت: من قبل از انقلاب سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات و روحانیون مهاجر و مستقر نبود. یکی از علمای مشهد طلبه‌ها را به دهات می‌فرستاد. گفت: آیت الله سعیدی، در یک روستا آخوند نداریم. گفت: والله من از تهران برای زیارت امام رضا آمدم. ولی اگر یک روستا آخوند ندارد، امام رضا حاضر است من در آن روستا بروم و یک مسأله و حدیث برای مردم بگویم. از کنار امام رضا حرم نرفته به روستا رفت. من چند تا آخوند این رقمی می‌خواهیم. دولت هم حواسش را جمع کند. دولتی‌ها کاری کنند مردم احساس کنند حالا که مشکل دارند دولتی‌ها هم کوتاه آمدند. دولت گفت ساعت شش تا دو بعداز ظهر ساعت کاری باشد. اگر می‌گویند: برق مصرف نکنید، خودش هم عمل کرد. خدا در قرآن می‌گوید: اگر خدا هم هستی می‌خواهی دستور بدهی، اول خودت عمل کن. گفتم: خدا می‌خواهد به ما دستور بدهد، مردم صلوات بفرستد. اول می‌گوید: خودم صلوات می‌فرستم. «إِنَ‏ اللَّهَ‏ وَ مَلائِکَتَهُ‏ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلِیماً» (احزاب/56) خدا و فرشته‌ها بر پیغمبر صلوات می‌فرستند، بعد می‌گوید: شما هم صلوات بفرستید. دولت باید خودش را سبک کند ما همه با هم باشیم. وقتی جرم ثابت شد من و من نکنند. مردم اگر دو تا آدم را ببینند، با آنها برخورد شد آرام می‌شوند. آیت الله العظمی گلپایگانی فرمود: اگر مردم ببینند دو تا قاضی هم شلاق خورد ایمانشان به نظام سفت می‌شود. اگر مردم ببینند دو تا قاضی خلاف کردند و شلاق خوردند، قصه جدی است.ژ
شریعتی: امروز صفحه 384 قرآن کریم، آیات نورانی سوره مبارکه نمل در برنامه سمت خدا تلاوت خواهد شد. امروز سالروز رحلت مرحوم حاج آقای مهندسی هم هست. انشاءالله خداوند رحمتشان بکند و مهمان سفره سید الشهداء(ع) باشند.
«وَ إِنَّهُ لَهُدىً‏ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤْمِنِینَ «77» إِنَّ رَبَّکَ یَقْضِی بَیْنَهُمْ بِحُکْمِهِ وَ هُوَ الْعَزِیزُ الْعَلِیمُ «78» فَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّکَ عَلَى الْحَقِّ الْمُبِینِ «79» إِنَّکَ لا تُسْمِعُ الْمَوْتى‏ وَ لا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعاءَ إِذا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ «80» وَ ما أَنْتَ بِهادِی الْعُمْیِ عَنْ ضَلالَتِهِمْ إِنْ تُسْمِعُ إِلَّا مَنْ یُؤْمِنُ بِآیاتِنا فَهُمْ مُسْلِمُونَ «81» وَ إِذا وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ أَخْرَجْنا لَهُمْ دَابَّهً مِنَ الْأَرْضِ تُکَلِّمُهُمْ أَنَّ النَّاسَ کانُوا بِآیاتِنا لا یُوقِنُونَ «82» وَ یَوْمَ نَحْشُرُ مِنْ کُلِّ أُمَّهٍ فَوْجاً مِمَّنْ یُکَذِّبُ بِآیاتِنا فَهُمْ یُوزَعُونَ «83» حَتَّى إِذا جاؤُ قالَ أَ کَذَّبْتُمْ بِآیاتِی وَ لَمْ تُحِیطُوا بِها عِلْماً أَمَّا ذا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ «84» وَ وَقَعَ الْقَوْلُ عَلَیْهِمْ بِما ظَلَمُوا فَهُمْ لا یَنْطِقُونَ «85» أَ لَمْ یَرَوْا أَنَّا جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِیَسْکُنُوا فِیهِ وَ النَّهارَ مُبْصِراً إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ «86» وَ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَفَزِعَ مَنْ فِی السَّماواتِ وَ مَنْ فِی الْأَرْضِ إِلَّا مَنْ شاءَ اللَّهُ وَ کُلٌّ أَتَوْهُ داخِرِینَ «87» وَ تَرَى الْجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَهً وَ هِیَ تَمُرُّ مَرَّ السَّحابِ صُنْعَ اللَّهِ الَّذِی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْ‏ءٍ إِنَّهُ خَبِیرٌ بِما تَفْعَلُونَ «88»
ترجمه: و البتّه که آن (قرآن) براى اهل ایمان، مایه‏ى رحمت و هدایت است. بدون شک، پروردگار تو با حکم خود میانشان داورى خواهد کرد و او صاحب قدرت و آگاه است. پس بر خداوند توکّل کن (و بدان) که تو بر حقّ آشکار هستى. بى‏شک، نمى‏توانى دعوت خود را به گوش مردگان برسانى، ونمى‏توانى کران را آنگاه که روى برمى‏گردانند و پشت مى‏کنند، فراخوانى (و حقیقت را به آنان بفهمانى). تو هدایت کننده کوران از گمراهیشان نیستى؛ تو فقط مى‏توانى سخن خود را به گوش کسانى برسانى که به آیات ما ایمان آورده‏اند و در برابر حقّ تسلیم هستند. و هرگاه سخن (و وعده‏ى عذاب الهى) بر مردم حتمى شود، جنبنده‏اى را براى آنان از زمین بیرون آوریم تا با مردم سخن گوید، که همانا مردم آیات ما را باور نمى‏کردند. و (یاد کن) روزى که از هر امّتى گروهى از کسانى که آیات ما را انکار مى‏کنند محشور مى‏کنیم، پس آنان از پراکنده شدن منع مى‏شوند. چون گردآیند، (خداوند) مى‏فرماید: آیا آیات مرا دروغ انگاشتید و حال آن که به آنها احاطه‏ى علمى نداشتید، آیا شما (در طول حیات جز تکذیب) چه مى‏کردید؟ و به خاطر ظلمى که کردند، حکم (عذاب) بر آنان مقرر گردید، پس آنها حرفى نمى‏زنند (و سخنى ندارند که بگویند). آیا ندیدند که ما شب را قرار دادیم تا در آن آرام گیرند و روز را روشنى بخش ساختیم؟ (تا در آن براى معاش خود تلاش کنند) حتماً در این امر براى کسانى که ایمان دارند عبرت‏هایى است. و (یاد کن) روزى که در صور دمیده شود، پس هرکه در آسمان‏ها وهرکه در زمین است به هراس افتد، مگر آن کس که خدا بخواهد وهمگى خاضعانه نزد او آیند. و کوه‏ها را مى‏بینى و مى‏پندارى که بى‏حرکتند، در حالى که آنها همچون ابر در حرکتند. (این) صنعت (ماهرانه) خداست که هر چیزى را با دقّت ساخته است، او به هرچه انجام مى‏دهید آگاه است.
شریعتی: نکات پایانی را بفرمایید و انشاءالله دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای قرائتی: قرآن می‌گوید: یک سری از سیلی‌هایی که می‌خورید برای گناهانی است که می‌کنید. «اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل النقم، تنزل البلاء» یک مقداری گناه زیاد شده است. خواهرم، این حجابی که اسلام می‌گوید، چند گرم است؟ زنان بی حجاب لباس دارند اما یک مقدار لباسشان کوتاه است، یک مقدار هم نازک است. یعنی لباس یک خانم بد حجاب و خوب حجاب شاید نیم کیلو فرق دارد. نماز چند دقیقه طول می‌کشد؟ می‌گفت: من با خدا فارسی حرف می‌زنم. گفتم: فارسی حرف بزن منتهی شبانه روز 24 ساعت است، 24 ساعت، 48 تا نیم ساعت است. نیم ساعتش را گفته عربی حرف بزن. 47 تا نیم ساعتش را به هر زبانی خواستی با خدا حرف بزن. پانزده کیلو گندم برای تو، از این پانزده کیلو یک کیلو برای خدا نیست. خورشید و باد و باران و زمین سهم نداشت؟ ما بی انصافی می‌کنیم. خیلی کم گذاشتیم. با هرکس حرف می‌زنیم حواس ما جمع است. نکند ما گناهانی می‌کنیم، خلاف‌هایی می‌کنیم که این خلاف باعث می‌شود چوب بخوریم.
حدیث داریم اگر ده مرتبه یا رب بگوییم، خدا می‌گوید: چه می‌خواهی؟ لبیک! خدایا همه مشکلات نظام ما را حل کن. مشکلات امنیتی، مرزی، فرهنگی، بهداشتی، اقتصادی، سیاسی را حل کن. خدایا دنیا نگاه می‌کنند که جمهوری اسلامی چه سرنوشتی دارد، ما را دشمن شاد نکن. هر گناهی باعث شد سیلی بخوریم ببخش و هر عیبی که باعث شد سیلی بخوریم را برطرف بفرما.
شریعتی: چهارشنبه آینده که سالروز ولادت امام رضا(ع) هست از مشهد مقدس به شما سلام خواهیم کرد. امروز سالروز ارتحال مرحوم حاج آقای مهندسی هست، مراسم سالگرد ایشان در جوار حرم کریمه اهل‌بیت حضرت فاطمه معصومه(س) در روز جمعه از ساعت 30/10 تا 30/11 در مقبره ایشان در جوار مرقد شهید مفتح برگزار می‌شود. از حاج آقای قرائتی تقدیر و تشکر ویژه می‌کنم که امروز با آمدنشان ما را خیلی خوشحال کردند.
دارد دل ما راه نجاتی دیگر *** در مشهد و در قم عتباتی دیگر
بر بانوی با کرامت قم صلوات *** بر شاه خراسان صلواتی دیگر
«والحمد لله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»

Comments (0)
Add Comment