موضوع: وسواس، راه درمان
تاریخ پخش: 02/09/68
بسم الله الرحمن الرحیم
الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی
بحث این جلسه درباره وسوسه و وسواسی است آدمهایی هستند در فکرشان، در عملشان، در نجس و پاکی، نسبت به زنشان بدبین هستند نسبت به شوهرشان بدبین هستند، نسبت به دختر و پسرش، در همه مسائل وسوسه دارند و این یک بلایی است از حالت طبیعی بیرون میروند.
1- آدم وسواسی افکار التقاطی دارد
سیمای وسواسی: آدم وسواسی التقاطی است، بعد از انقلاب افرادی بودند التقاطی یعنی میگفتند هم اسلام را قبول داریم و هم بعضی افکار غیر اسلامی را با اسلام قاطی میکردند و قبول داشتند مثل افرادی که هم ریش میگذارند هم کراوات میزنند در طبیعت هم هست کلـه ملخ شکل اسب است پایش شکل چی و دم آن شکل چی. . . التقاطی یعنی یکدست نیست معجونی از چند تا چیز.
آدم وسواسی اسلام را قبول ندارد میگوید اسلام درست است ولی سلیقه من هم هست، چون اسلام میگوید پاک شد ایشان میگوید پاک نشد. وسواسی انکار عملی میکند صاف نمیآید بگوید پیغمبر را قبول ندارم اما عملاً میگوید فعلاً بگذارید آن چیزی که من میگویم انجام بشود در عمل گوش به حرف اسلام نمیدهد.
2- وسواسی سوءظن به مردم دارد و اسرافکار و شهرت طلب است
وسواسی سوءظن به مردم دارد همه مردم را نجس میداند میگوید روی کره زمین دو تا آدم وسواسی هست یکی من هستم یکی هم یک وسواسی دیگر باقی مردم لاابالی هستند. وسواسی اسرافکار است، با اینکه این همه سفارش شده است «وَلَا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» (انعام/141) خدا اسرافکار را دوست ندارد و اسراف از گناهان کبیره است. وسواسی شهرت طلب است یک جوری وضو میگیرد که همه نگاهش کنند، امتیاز طلبی یک مرض است مثلا همه چای میخورند ایشان میگوید به من آب جوش بدهید دلش میخواهد یک کاری بکند برخلاف دیگران.
وسواسی عمرش را تباه میکند بدنش را رنجور میکند فکرش متحجر است چون از اسلام فقط پوست را میگیرد. در نماز حضور قلب ندارد ولی توی(والضالین) گیر میکند.
وسواسی منزوی است چون میخواهد پاک باشد خانه کسی نمیرود کسی هم او را به خانهاش راه نمیدهد سعی میکند با کسی تماس نگیرد. وسواسی حق دیگران را ضایع میکند بخاطر اینکه آنطور که خودش میخواهد عمل بشود بسیاری از حقوق را نادیده میگیرد پا روی حق همه میگذارد برای اینکه به سلیقه خودش برسد.
3- انسان گام به گام و ذره ذره وسواسی میشود
چگونه انسان وسواسی میشود؟ اصولاً سیاست ایشان سیاست گام به گام است یکمرتبه آدم از خواب بیدار نمیشود وسواسی بشود یک ذره یک ذره وسواسی میشود «وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ» (بقره/168) (خطوات جمع خطوه) یعنی گام به گام، حدیث داریم «من حام حول الحمى أوشک أن یقع فیه» (بحارالأنوار، ج67، ص83) کسی که دور چراگاهی که نباید بچرد گوسفندش را ببرد و بچراند گوسفندی که تا لب مرز رفت آنطرف مرز هم میرود، تمام تریاکیها دروازه ورود به تریاکشان سیگار است.
تعبیرات قرآن درباره قرآن اول اینست(إلی) یعنی بسوی دوم تماس سوم نفوذ چهارم میگوید هم نشین «فَوَسْوَسَ إِلَیْهِ الشَّیْطَانُ» (طه/120) یعنی شیطان بسوی او چراغ میزند اگر رفتی با شما تماس میگیرد «مَسَّهُمْ طَائِفٌ مِنْ الشَّیْطَانِ» (اعراف/201) یعنی شیطان تماس میگیرد، اگر تماس گرفت نفوذ میکند «یُوَسْوِسُ فِی صُدُورِ النَّاسِ» (ناس/5) بعد وقتی نفوذ کرد و شما به او جا دادی و مخالفت نکردی دیگر بیرون نمیرود «فَهُوَ لَهُ قَرِینٌ» (زخرف/36) یعنی دیگر میآید تو و میایستد دیگر بیرون هم نمیرود شیطان ذره ذره آدم را گول میزند شما با یک ذره آب باید بتوانی وضو بگیری اگر گفتی والله من با یک لیوان آب وضو گرفتن به دلم نمینشیند این دیگر خدا نیست چون یا خدا یا دل ما برای این نیستیم که ببینیم دلمان چی میخواهد قرآن آیات زیادی دارد که حکم خدا معلوم است اما با هوا و هوس اینها جور در نمیآید «جَاءَهُمْ رَسُولٌ بِمَا لَا تَهْوَى أَنفُسُهُمْ» (مائده/70) یک چیزی میگوید که به دلش نمیچسپد ما نیامدهایم تا ببینیم دلمان چه میخواهد اگر پیغمبر گفت پاک است دیگر پاک است.
شخصی آمد نزد امام و گفت اگر شما بگویی این میوه حرام است و این میوه حلال من قبول میکنم امام فرمود(رحمک الله) رحمت خدا بر تو باد که تابع دل نیستی تابع فرمان وحی هستی تابع وحی هم «إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْیٌ یُوحَى» (نجم/4) «وَمَا یَنْطِقُ عَنْ الْهَوَى» (نجم/3) پیغمبر هم تابع خودش نیست پیغمبر معصوم است آنچه میگوید از خدا میگوید بنابراین ما نیامدهایم ببینیم دلمان چی میگوید.
4- جهل به مسئله انسان را وسواسی میکند
دوم جهل به مسئله است، بسیاری از آدمهای وسواسی افرادی هستند که به حکم خدا جهل دارند یک آیت الله العظمی نمیتواند وسواسی باشد طلبه ممکن است وسواسی باشد. سه تا چیز خورده آدم را اذیت میکند یکی پول خورده است یکی خورده قرض یکی خورده علم مشکی که آب کم توی آن هست لق لق میکند پر که شد دیگر لق لق نمیکند.
خوارج گروهی بودند که میگفتند هر کس گناه کبیره بکند کافر است امام میفرماید بخاطر اینکه جهل داشتند اینقدر به خودشان سخت گرفتند. آدمی که شنا بلد نیست هی دست و پا میزند جان میکند و راه هم نمیرود ولی آدمی که شنا بلد است خیز میگیرد و با یک خیز دو متر جلو میرود بسیاری از اینهایی که جان میکنند و حرکت نمیکنند بلد نیستند.
5- گاهی بیکاری و امکانات آدم را وسواسی میکند
از عواملی که آدم را وسواسی میکند بیکاری است، بیکار است مینشیند و فکر میکند یک کسی زن بدی داشت گفتند او را طلاق بده گفت والله وقت نمیکنم چون آدم وقتی بیکار است میگوید من گفتم پرده را اینطرف بزن تو چرا پرده را آنطرف زدی من گفتم این کار را اینطور انجام بده چرا. . . تمام اختلافات داخلی برای این است که پدر و مادرها وقت بیکار دارند اگر بدانید که چقدر کار هست دیگر فرصت پیدا نمیکنید.
امکانات: این هم آدم را وسواسی میکند اگر آب لوله کشی نبود و این خانم مجبور بود که با کوزه آب را از دو کیلو متری بیاورد و بابت آن پول میداد دیگر وسواسی نبود همینطور شیر باز است و پولش را هم شوهرش میدهد و این هم. . . یک سری امکانات هست این امکانات آدم را وسواسی میکند نان که توی سفره هست آدم را وسواسی میکند نان که توی سفر نباشد آدم تا آخر میخورد. اگر یک هفته توی ایران قحطی بشود دیگر یک ذره خورده نان پیدا نمیشود اینکه کامیون کامیون نان از پادگانها بیرون میبرند بخاطر این است که نان هست فتیر میپزد.
6- دوست وسواسی و عوامفریبی عامل وسواسی شدن
5- دوست وسواسی، که این هم آدم را وسواسی میکند. 6- عوامفریبی، میخواهد بگوید من خانمی هستم که تمام خانهام تمیز است 7- غفلت از خطرات وسوسه. امام میفرماید این آقایی که وسواسی است یک مرتبه هم شده است که در زکات و خمس وسواسی کند؟ اینها دین ندارند چون اگر تو خیلی با احتیاط هستی یکبار هم در پول دادن احتیاطاً بیشتر بده چرا احتیاطاً هی آب میریزی؟
7- به خاطر قطع نان نهی از منکر را ترک نکنید
امام میفرماید بعضیها امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند برای اینکه میبینند که نانشان قطع میشود اگر بگوید خانم حجابت را درست کن میگوید اگر بگویم هفت جفت جوراب از دستمان میرود امام میفرماید اینهایی هم که میروند نماز بخوانند چون نماز پول ندارد اگر نماز هم پولی بود اینها نماز نمیخواندند از این مسلمانهای آبکی. میفهمد که کی رشوه گرفت و کی رشوه داد اما میگوید اگر بگویم من را از اداره بیرون خواهند کرد دنبال نان است نهی از منکر نمیکند بخاطر نان امام علی(ع) میفرماید جلوی نهی از منکر را بگیرید از نان نترسید روزی کسی قطع نمیشود ممکن است شما را بیرون کنند ولی خدا میبیند که شما را بیرون کردند درهای دیگر به روی تو باز میشود.
یکی از علما میگفت توی اتاق نشسته بودیم با یک نفر در محضر امام بعد امام بلند شدند و رفتند ما دو نفری بودیم صحبت میکردیم یک مدتی شد دیدیم امام آمد پرده را کنار زد به ما نگاه کرد و رفت گفتیم نکند امام کاری داشت گفتیم آقا امری داشتید؟ امام فرمود من رفتم آن اتاق دیدم این چراغ روشن است گفتم نکند این لامپ روشن است و اسراف میشود آمدم لامپ را خاموش کنم دیدم شما نشستهاید برگشتم. نقل شد که امام وقتی آب میل میکند نصف لیوان آب را دور نمیریزد کاغذ را سر آن میگذارد عصر هم که تشنهاش میشد همان نصفه آب را میخورد میفرمود دور ریختن اسراف است حدیث داریم با ده سیر آب میشود وضو گرفت و با سه کیلو آب میشود غسل کرد ولی افرادی دورهی آخر الزمان میآیند میگویند این آب کم است بعد حضرت فرمود کسانی که با سه کیلو آب نتوانند غسل کنند اینها مسلمان نیستند یعنی در خط من نیستند نه اینکه یعنی کافرند، اما مسلمانی که پیغمبر آنها را دوست دارد نیستند.
8- شک گاهی عامل وسوسه
آیت الله بروجردی در وقت شک میکرد که آیا ظهر شده است یا نه، یک مرجعی تقلیدی در آن زمان بوده بنام ابوالمعالی فهمیده که این طلبه دچار وسواسی شده است سر ظهر رفته بود و دست او را گرفته بود و گفته بود الساعه باید نماز ظهر بخوانی گفته بود من مرجع هستم به تو دستور میدهم که نماز بخوان گفته بود آخر هنوز ظهر نشده است گفته بود آقا بگو من چهار رکعت نماز ظهر قبل از ظهر باطل میخوانم الله اکبر! بعد به طلبههای دیگر گفته بود که نگذارید آقای بروجردی تا شب نمازش را تکرار کند بالاتر از سیاهی رنگی نیست.
یک کسی بود در نجف میگفت هر کسی مسئله بگوید من قبول ندارم باید خود آقا بگوید گفتند آقا این رساله آقاست گفت شاید چاپخانه اشتباه چاپ کرده! گفت آقا این مسئله گو از خانه خود آقا آمده گفت شاید کج شنیده است! گفت میخواهم از خود آقا بشنوم بعد میرفت از خود آقا میپرسید بعد شک میکرد که این آقا خودِ خودش است کتف آقا را میگرفت میگفت خودتی! یعنی گاهی وسوسه آدم را بیچاره میکند.
9- وسوسه آدم را به شرک و استکبار میکشاند
وسوسه کم کم آدم را به شرک میکشاند از عمل وارد عقائد میشود. ما یک اصل داریم(کل شی طاهر) هر چیزی پاک است تا بتوانی بگویی والله نجس است. از امام سوال کردند که آقا برف و باران آمده سگ نجس آمده توی کوچهها میدود خوب بدود باقی کوچهها پاک است تو چکار داری، یک خورده باید مبارزه کرد یعنی نسبت به شیطان باید هجوم برد. وسواسی میرسد به اینکه مستکبر میشود چون کسی که خودش را بهتر از دیگران بداند مستکبر است امام فرمود هر کس خودش را بهتر از دیگران بداند مستکبر است.
ما یک اصلی داریم که هر چیزی حلال است شما خانه کسی میروی چکار داری که خمس داده است یا نه؟ بله اگر یقین داری که خمس نمیدهد حساب او جداست. تازه اگر هم خمس نمیدهد معلوم نیست این غذایی که به تو داده است خمس نداده باشد شاید درآمد امروز او باشد که خمس به آن تعلق نمیگیرد اصل اینست که همه مردم و همه چیز و همه جا پاک است. یک مسلمان که چیزی را به تو میفروشد اصل اینست که مال خودش است گاهی خبر ندارد که ارزان میفروشد نه اینکه چون دزدی است ارزان میفروشد. یک چیزی را که از بازار مسلمانها گرفتی پاک است ولو توی بازار مسلمانها چند غیر مسلمان هم باشد.
یک بچهای توی خانه متولد شده این پدر میگوید این به ما نمیخورد نه شکل من است نه شکل برادر من است نه شکل. . . نسبت به زنش بدبین میشود حتی یک چیز بالاتر اگر خدایی ناکرده زنی زناکار بود بعد از مدتی بچه دار شد شوهر نمیتواند بگوید این بچه مال همان کار زنا بوده است باید بگوید که مال خودم است برای اینکه اصل اینست که زن تو بوده است حالا یک گناه کبیره کرده است اگر یک بچهای شکل ما نیست نمیتوانیم بگوئیم که این بچه ما نیست(الولد للفراش) بچه مال صاحب خانه است. فرق بین وسواسی و کثیر الشک اینست که کثیر الشک شک دارد که انجام داده است یا نه وسواسی انجام داده میگوید خوب انجام دادهام یا نه، یک قاعده داریم که نماز را از سر نگیرید بلکه وصله کنید فقط پنج جا نماز را از سر بخوان: اگر الله اکبر نگفتهای، رکوع نبوده، سجده نبوده، اما سر اینکه فلان کلمه را جابجا گفتهای نباید نماز را از سر بگیری، چون آدم تا یک غلطی را دید نماز را از سر بخواند وسواسی میشود.
علامه طباطبایی میآمد مشهد نماز بخواند جمعیت چند هزار نفر آن صفهای آخر میایستاد و تکبیر میگفت و حال آنکه جلوی علامه طباطبایی یک مشت آدمهایی بودند که آدم قیافهشان را میدید به حسب ظاهر اطمینان داشت که اینها حمد و سورهشان درست نیست
10- راههای درمان وسوسه
درمان وسوسه: 1- بی اعتنایی 2- با آدمهای عادی معاشرت کنیم 3- جیره بندی کند به خودش سهمیه بدهد بگوید من امروز میخواهم با همین لیوان آب وضو بگیرم 4- توجه به خطرات وسوسه اصولاً علم و شک وسواسی ارزشی ندارد وسواسی تو جامعه خودش را خوار میکند و حدیث داریم که اسلام اجازه نداده که خودش را خوار کند هیچ مسلمانی حق ندارد که بگوید بنده قابل نیستم در غذایی هم که به مهمان میدهی حق نداری که بگویی آقا این غذا قابل شما را ندارد. اگر کسی با لباس نجس نماز میخواند لازم نیست که بگوئیم آقا لباست نجس است آقا دارم نماز میخوانم روی لباسهایم هم خون است آقای قرائتی پشت شما چند قطره خون است تو چکار داشتی که بگوئی، فضولی!
رهبر انقلاب فرمودهاند که اعتنا به وسوسه حرام است و وسواسی اگر هر عملش را بیش از یک مرتبه انجام دهد حرام است اصولاً آدم وسواسی دین را چپه نشان میدهد هر چیزی چپه بشود آدم نمیترسد کفش، پیراهن، کُت. . . هر چیزی را آدم دمر کند نمیترسد جز پوستین، امام علی میفرماید بعضیها هستند اسلام را بد عمل میکنند و اسلام اگر بد عمل شود مثل پوستین میشود یعنی لولو میشود امام رضا(ع) فرمود اگر اسلام را همانطوری که هست به مردم بگوئید مردم عاشق اسلام میشوند نصف اینهایی که اسلام را قبول ندارند چون اسلام واقعی معرفی نشده است.
برای وسواسی چه کنیم؟ دعاهایی داریم امام فرمود بگو لا اله الا الله لا حول و لا قوه الا بالله دعاهایی هست برای وسواسی که سفارش شده است. بعضیها در گفتن تکبیر وسواس میکنند مثلاً نماز میخواند خیال میکند که باید خورد خدا بدهد من دو رکعت نماز صبح میخوانم خوب پس چغندر پوست میکَنی! وایستادی اینجا چه کنی؟ مگر شما وقتی میخواهی شلوار پا کنی میگویی من پای چپ را در پاچه چپ و پای راست را در پاچه راست میکنم اینها گفتنی نیست همین که میخواهی این کار را بکنی پیداست. . . آمد خدمت امام گفت آقا میخواهم نماز بخوانم نیتم نمیآید امام فرمود بی نیت نماز بخوان به گردن من بعد که رفت بی نیت نماز بخواند دید بی نیت هم نمیشود نیتش آمد.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»