همت و جوانمردی

موضوع: همت و جوانمردی
تاریخ پخش: 71/03/07

بسم الله الرحمن الرحیم

در خدمت برادرانى هستیم که از هفت سال، شش سال، نه سال، ده سال، هفت، هشت، ده سال اسیر بوده‌اند، آزادگان بزرگوار و الان مى‌خواهند بروند مکه و زیارت قبر پیغمبر و زیارت خانه خدا و اعلام وفا به جمهورى اسلامى و به مذهب اهل بیت، بحث ما راجع به همت است. یک مقدارى راجع به همت آیات و روایاتى را مى‌گویم و بعد از همت‌ها و بى همتى‌ها صحبت مى‌کنم، بحث همت بسیار بحث خوبى است، خدا کند که انشاء الله این بحث یک جرقه‌اى بشود کسانى که پاى تلویزیون نشسته‌اند فکر کنند که چه مشکلى دارند و همت کنند که مشکلشان را حل کنند و چرا بریده‌اند، نبرند و چرا خسته شده‌اند، خسته نشوند و یک مطالب مفیدى خداوند به زبانمان جارى کند.
موضوع بحث: همت.
1- ارزش انسان به همتش است
امیرالمومنین مى‌فرماید(المرأ بالهمته) ارزش انسان به همتش است، اگر مى‌خواهید بدانید که کسى چقدر مى‌ارزد، ببینید که چقدر همت دارد. آن کسى که آرزویش این است که به یک ماشین برسد، قیمتش هم، هم قیمت یک ماشین است. آن کسى که آرزوش این است که به یک فرش برسد، همتش فرش است، قیمتش هم فرش است. اگر یک کسى همتش یک سکه‌اى بود، قیمتش یک سکه است. اگر یک کسى همتش صد تا سکه است، قیمتش صد تا سکه است. (المرأ بالهمته) یعنى خودتان را قیمت گذارى کنید، همت شما چى است، اگر کسى همتش این بود که یک دیپلم بگیرد، ایشان نرخش دیپلم است، لیسانس، لیسانس است. به مقدارى که آه دارى و آرزو دارى و همت دارى، مقدار همت ما ارزش ماست. ارزش امام چند است. امام فرمود شاه باید برود، اسلام باید بیاید، یعنى نرخ امام، نرخش اسلام است.
بعضى از بسیجیان اسلام طلب مخلص در ایام جنگ با آنها مصاحبه مى‌شد، مى‌گفتند آرزویت چى است؟ مى‌گفتند آرزویم این است که پرچم اسلام در فراز کشورهاى دنیا به اهتزاز در بیاید. نرخ ایشان، یعنى کفش و کلاه این بسیجى هزار تومان شاید نمى‌ارزید اما همتش مى‌گفت پرچم اسلام بر فراز کشورهاى دنیا، این نرخ بسیجى اینقدر است. آدم هم هست، خانه و زندگى و ماشین و اتاق مهمانخوان و مد لباس و آرایش خانمش و پول باغ و نمى‌دانم، استخر و حمام سونا و نمى‌دانم سرویس و آدم هست که ده‌ها میلیون خانه و زندگى آن مى‌ارزد ولى اگر کفشش تا به تا بشود روانى مى‌شود و اشک مى‌ریزد، یعنى براى اینکه رنگ جورابش با رنگ کفشش به هم نمى‌خورد، اعصابش خورد مى‌شود، ایشان نرخش یک جوراب است، پس آدم ده میلیونى قیمتش یک جوراب است و آدم بى جوراب قیمتش کل کشورهاى هستى است، چون از آدم بى جوراب پرسیدند که، بسیجى پا برهنه، گفتند که آرزوى تو چى است. گفت مى‌خواهم که پرچم اسلام در کشورهاى دنیا به اهتزاز در بیاید، این است. «الشرف بالهمم العالیه لا بالرمم البالیه» (غررالحکم،ص448) «الشرف بالهمم العالیه»حدیث داریم، شرف به همت‌هاى بزرگى است «لا بالرمم البالیه» نه به اینکه شما پدر بزرگتان فلان بن فلان بوده و الان استخوان پوسیده هایش هم در قبرستان خاک شده. آخه بعضى‌ها مى‌گویند من آقا بزرگم، آقاجونم، گیرم پدر تو بود فاضل، شرف به همت است نه به آقابزرگ، نه به پدر و پدر زن و… خوب کار بزرگ نشان دهنده همت و خوب است، حساب کنید روى همت.
2- کسانی که همتشان پست است
«من صغر الهمه حسد الصدیق على النعمه» (غررالحکم،ص300)از پستى همت، آدم هایى که همت آنها خیلى پائین است. مثلاً الان شما مى‌خواهى ببینى که فلانى همت بزرگى دارد و یا خیلى آدم پائینى است. از پستى همت «حسد الصدیق» اینکه آدم، دوست حسد بورزد، «على النعمه» نسبت به نعمتى که به دیگران داده شده است. خدا به یک کسى یک چیزى داده است، آن نمى‌تواند ببیند. کسى که نمى‌تواند نعمتى را در دست دیگرى ببیند، این پیداست که خیلى همتش پائین است. «من صغر الهمه» نشان دهند اینکه یکى همتش پست است اینکه تحمل این را ندارد که فلانى، معلوم نیست از کجا آورده. فلانى چقدر چاق است، از بس که مفت خور است. عجب بیانى دارد، از بس که پررو است. خوب مى‌نویسد، خود نویسش خوب است. عجب مقاله‌اى نوشته، از روى کتابها نوشته است. فاطمه خانم چه آشى پخته بود! زهرا خانم هم کمکش کرد. آقا چقدر قشنگ رانندگى مى‌کند! چه فایده‌اى دارد بى کله مى‌رود. ببینید علامت حسد این است که نیش مى‌زند و این علامت پستى همت است. آدم‌هایى که پست هستند با آنها رفیق نشو. کسى که بناست کسى که همتش پائین است. امروز عجب روز خوشى بود، چى، یک آبگوشت کله‌اى صبح خوردیم. اصلش این که روز خوش، روزى است که شکمش خوش باشد. امروز روز نحسى است. چى است؟ امتحان فیزیک دارم. یعنى روزى که چیزى مى‌فهمد، مى‌گوید نحس، روزى که چیزى مى‌خورد. امیرالمومنین به آدم‌هاى شکمو مى‌گویند اینها الاغ هستند، بله، «هَمُّها عَلَفُها» در نهج البلاغه است، مى‌گوید افرادى که همت آنها علفشان است، این حیوان است «هَمُّها عَلَفُها» (بحارالانوار،ج33،ص474) آقا نمى‌روى؟ چیزى هست که بخوریم. البته چیز خوردنى هم باید خورد یک چیزى اما نه در حد اینکه آدم، آدم‌هاى که روحشان شکم، ببینید شکم یک جمله هست که مال مرحوم مطهرى است، خیلى جمله قشنگى است «پول نوکر خوبى است، نه ارباب خوب» خیلى جمله قشنگى است. پول نوکر خوبى است اما ارباب خوبى نیست، یعنى اقتصاد را آدم باید از آن استفاده کند اما نباید اقتصاد و شکم و در آمد، سرنوشت، یعنى مخ من عقب شکم برود. کجا بروم؟ اونجا. کجا بروم؟ اینطرف، یعنى مغزها نباید با شکم مشورت کنند که، شکم باید عقب مغز برود. نخ باید عقب سوزن برود، سوزن که نباید عقب نخ برود. «هَمُّها عَلَفُها» کسى که همتش پائین است. با آن مصاحبت نکن. امیرالمومنین على(ع) فرمود هر چه همت آن بلند است همه کشورها آن را با دید عظمت نگاه مى‌کنند و مى‌گویند که ایشان خیلى بزرگوار است. همت بلند یعنى چه؟ گاهى یک کسى مى‌گوید خودم، گاهى یک کسى مى‌گوید خودم و دوستم و همسایه‌ام، این یک خورده همتش بلندتر است، گاهى یک بار مى‌گوید مردم محله و مردم شهر.
ما بچه بودیم و در کتاب مدرسه ما یک چیزى نوشته بودند و نمى‌دانم حالا هم در کتاب بچه‌ها هست و یا نیست، ما آن زمانى که کلاس ابتدایى مى‌رفتیم این در کتابهاى ما بود که به پیرمردى گفتند که چرا درخت مى‌نشانى، تو که دو، سه روز دیگر مى‌میرى، گفت بکاشتند و بخوردیم و کاریم و خورند. پدران ما کشتند و ما خوردیم، ما هم، اینرا مى‌گویند همت بزرگ، که آدم یک کارى را که مى‌کنند.
3- افراد بلند همت فردا و قیامت را هم می‌بینند
پریروز یک جایى بودم، یک تاجر تهرانى را، من که نمى‌دانستم ایشان چه کسى است، به من گفتند که شما ایشان را مى‌شناسى، خانه یکى از علما. گفتم نه ایشان را نمى‌شناسم. گفت ایشان یک دانشکده باقرالعلوم را به شخصه اداره مى‌کند. دانشکده باقرالعلوم یک دانشکده، یک مدرسه‌اى است که در قم، طلبه‌هاى فاضل را مى‌گیرد، دوره تخصصى، تفسیر و اقتصاد و مسائل سیاسى و یعنى اونجا تربیت مى‌کند بهشتى‌هاى جوان را، قدوسى‌هاى جوان، چمران‌هاى جوان، رجایى‌هاى جوان، بعد سوال کردم که این تاجر، ماهى چقدر خرج اینجاست، گفت اینقدر. فکر کردم ایشان وقتى بمیرد و بگویند چه کار کردى. مى‌گوید آقا من سیصد تا اسلام شناس تحویل دنیا دادم و رفتم. بعضى از شاگردهایش هم الان دارند در بعضى از کشورها کار مى‌کنند و طلبه هایى که دارد در اونجا تربیت مى‌شود براى جهان اسلام است و نه براى یک شهر و روستاى فقط براى ایران، براساس نیاز کل جامعه اسلامى دارند فکر مى‌کنند، یک تاجر است. به مقدار همت‌ها. افرادى که مثلاً صدها سال هشتصد سال پیش، در شوشتر آمدند و یک مسجد جامع ساختند، مى‌بینى پایه‌ها و سقف‌ها جورى ساخته شده است که بعد از هشتصد سال گلوله بزنى در آن فرو نمى‌رود، الان هم طبق مزایده و مناقصه، نمى‌دانم جمع بندى و هماهنگى و بى حسابى و استخدامى و چه مى‌دانم. . . . . . درد را حس مى‌کند و یک مشت به آن بزنى در پایه‌اش، یعنى هشتصد سال پیش جورى ساخته است که امروز گلوله در آن نمى‌رود و الان جورى مى‌سازد که با یک مشت خراب مى‌شود، همت. آبکى کارى کردن، سر هم بندى کارى کردن.
خوب، اسلام براى اینکه همت ما را بالا ببرد، گفته است که از دنیا بگذر، یعنى اینکه عمیق‌تر فکر کن، بالاتر از دنیا فکر کن. بعضى‌ها هستند، مثلاً اینجا هستند، فقط اینجا را مى‌بینند، اصول دین چندتا است؟ مى‌گوید سه تا است، خوراک، پوشاک، مسکن، همین. وضع چه جور است؟ آنچه که مى‌گوید پهلوى آن مى‌نشینى همه‌اش از امروز حرف مى‌زند. بعضى‌ها نه، یک خورده از امروز فردا را هم مى‌بینند. اصلاً بعضى‌ها امروز را مى‌بینند، فردا را مى‌بینند، اصلاً قیامت را هم مى‌بینند. روشن فکر کسى است که هم امروز را ببیند و هم فردا را ببیند و هم فرداى فردا را ببیند.
قرآن مى‌گوید فرداى فردا مهم است «هِیَ دارُ الْقَرارِ»(غافر/39) آیه قرآن است «دارُ الْقَرارِ» یعنى همه از اینجا از آن عبور مى‌کنید، آنچه که مى‌ماند قیامت است، اونجا دیگه قرارگاه است. «وَ الْآخِرَهُ خَیْرٌ وَ أَبْقى‌»(اعلی/17) همت تو بالاتر از دنیا باشد، دنیا براى تو کوچک است. یک جمله را یکبار بخوانیم درست است، از آنطرف بخوانیم غلط است، این جمله سه حرفى است، از اینطرف بخوانیم درست است(دنیا براى ما) از اینطرف درست است، از اینطرف بخوانیم غلط است، چى؟ (ما براى دنیا نیستیم، ما اگر همتمان دنیا باشد خیلى پست هستیم، چون ما انسان هستیم و دنیا جماد است، جماد باید عقب انسان برود و نه انسان عقب جماد. پول نوکر خوبى است، ارباب خوبى نیست.
4- آخرت از مسیر دنیا می‌گذرد
«وَ الْآخِرَهُ خَیْرٌ وَ أَبْقى‌»(اعلی/17) اونجا خوب است، «وَ الْآخِرَهُ» معناش این نیست که به این دنیا نرسیم، هر کس که مى‌خواهد به آخرت برسد باید از مسیر دنیا به آخرت برسد، «الدنیا مزرعه الاخره» (بحارالانوار،ج67،ص225) منتها هدف این نباشد که، گاهى وقتها مى‌گوییم که آقا چرا این کشت را کردى؟ کشاورز مى‌گوید والله در آمدش بیشتر است، این فقط کشاورز حساب مى‌کند که درآمد آن بیشتر است، این خیلى کشاورز همتش کم است، چون حساب مى‌کند که این جنس را بخرد، سى هزار تومان سودش است، آن جنس را بخرد پنجاه هزار تومان سودش است، این سودنگرى کم همتى است.
گاهى مى‌گویند آقا فکر نان کن که خربزه آب است، ما اگر گندم بکاریم ایران یک زمانى، رئیس جمهورش بیاید و در تلویزیون بگوید، بسم الله الرحمن الرحیم، در سال فلان ایران یک کیلو گندم از کسى نخرید، آن روز، روز جشن اقتصادى ما است. گرسنه نمانیم، حالا گوجه و خیار و اینها. یک کسى را مى‌بینى فکر این است که کشور مستقل بشود، یک کسى فکرش این است که درآمدش بیشتر باشد. آقا قرائتى کجا سخنرانى مى‌کنید؟ یک وقت مى‌گویم که والله ما آمده‌ایم براى بزرگ‌ها حرف مى‌زنیم، خوب یک دهه که صحبت کردیم یک پولى هم به ما مى‌دهند، خوب این خوب است ولى خوب متوسطى است، یک وقت است مى‌گویم من مى‌روم در مدرسه حرف مى‌زنم، بچه مدرسه‌اى‌ها پول نمى‌دهند اما عوضش حرف را بهتر از پدرهایشان یاد مى‌گیرند، یک مقدارى دیدها ریشه دارتر باشد.
5- سیمای دنیا و آخرت در قرآن
«دارَ الْمُقامَه» (فاطر/35) «الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ الْحَیَوان‌» (عنکبوت/64) قرآن مى‌گوید «دارَ الْمُقامَه» اینها را که روى تخته مى‌نویسم همه آیه قرآن است، یک جا داریم که «دارِ السَّلام‌»(یونس/25) خانه‌اى که انواع سلامتى‌ها اونجاست، آنوقت این چهره آخرت است، چهره دنیا را هم برایت مى‌گوید تا همت تو را ببرد بالا، مى‌گوید دنیا چیست، اما سیماى دنیا، یک سیما براى دنیا، یک سیما براى آخرت، این سیماى آخرت است، سیماى دنیا! قرآن مى‌گوید«مَتاعُ الدُّنْیا قَلیل»(نساء/77) دنیا کم است براى تو، واقعاً دنیا کم است. بهترین فرش دنیا، قالى ابریشمى است، خوب شما عاقل هستید، ابریشم جماد است، بهترین سلیقه‌ها طلاست، آدم از طلا بهتر است. بهترین سنگها، سنگ مرمر است، خوب آدم از سنگ مرمر بهتر است، گفته هر چى باشد کم است «مَتاعُ الدُّنْیا قَلیل» امیرالمومنین(ع) قیمت تو بهشت است، ارزان فروشى نکنى. بعد مى‌گوید که «الدنیا سجن» (کافی،ج2،ص250) دنیا هر چقدر هم که خوب باشد نسبت به آن وسعت که «وَ جَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّماواتُ وَ الْأَرْض‌»(آل عمران/133) دنیا زندان است، کوچک است براى تو، مى‌گوید دنیا قرض است یعنى مى‌پرد، قرضى است، وامى است، عبورى است، سایه است، مى‌گوید «وَ ذِلَّهٌ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا»(اعراف/152) آیه قرآن است، و این دنیا غنچه است، یعنى معطلش نشوى این غنچه براى هیچکس باز نمى‌شود، همه منتظر هستند.
اینکه سیماى از دنیا گفته است، یعنى دنیا را این رقمى وصف کرده، آخرت را این رقمى وصف کرده است براى اینکه همت من را ببرد بالا، بگوید تو حیف هستى که کم فکر کنى و کوتاه فکر کنى و لذا امیرالمومنین مى‌فرماید: «اجعل همک و جدک لآخرتک» (غررالحکم،ص144)یک خورده، فراق و تمثیل مى‌شود، کدام فقدان مى‌شویم، والله، داروسازى حقوقش اینقدر است اما هروئین سازى، خوب بابا هروئین مى‌کشد ولى دارو خوب مى‌کند، من کارى به مرگ و حیات ندارم، درآمد کدام‌ها بیشتر است.
اصلش هر کارش هست به فکر سود است، هیچى، یک وقت یک طنزى گفتیم، یک کسى هم ناراحت شده بود، البته حالا آنها، مى‌گویند مرده را آوردند و به یک کسى گفتند که بشور، این فکر که چه جورى بشورد که درآمدش بیشتر است، گفت چاق‌ها را کیلویی مى‌شویم، درازها را مترى و بچه‌ها را عددى، یعنى مانده بود چه جور متر کند که درآمدش، خوب این، همت فقط.
بابایی به بچه‌اش گفت اگر قرآن را حفظ کنى هر صفحه‌اى ده تومان و یا پنج تومان انعام به تو مى‌دهم، این بچه هم، بچه کوچولو کلاه سر بابا گذاشت، سوره الرحمن را حفظ کرد، چون سوره الرحمن، فقط یک سى، چهل بار «فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ» (الرحمن/13) تکرارى است و دیگه حفظ کردن نمى‌خواهد. نگاه مى‌کنیم که چه جورى کنیم که ارزانتر تمام بشود.
6- کوتاه همتان دلشان با دنیا آرام می‌شود
«اجعل همک لمعادک تصلح» (غررالحکم،ص144) وقتى فکر مى‌کنى، آنطرف‌تر هم فکر کن، همه‌اش پیش پایت را نبین. ما طلبه‌ها درس که بخوانیم، یک درس مى‌خوانیم، مثلاً اگر روى قرآن محور ما باشد، یعنى هر طلبه‌اى یک درس قرآن هم داشته باشد، یک درس تفسیر، حالا آیت الله بشود و یا نشود، قاضى بشود و یا نشود، دادستان بشود و یا نشود، امام جمعه بشود و یا نشود، هر چى باشد قرآن درسش حتمى است، اما مثلاً فکر مى‌کنیم و مى‌گوییم که خوب آخه تفسیر بلد باشیم که الى آخر و اما اگر فلان علم را بلد باشیم الى آخر، مدرک گرایى، آقا بالاخره مدرک چى مى‌شود، ارزش‌ها پائین مى‌آید، حساب مى‌کنیم که چه کارى مدرکش بیشتر است و با کمال تأسف نظام ما هم، هى کشیده مى‌شود روبه همین مدرک گرایى، افرادى همت کوتاه.
قرآن براى افرادى که همت کوتاهى دارند مى‌گوید که(رضو) همین راضى شدند به یک آدامس، «وَ رَضُوا بِالْحَیاهِ الدُّنْیا وَ اطْمَأَنُّوا بِها»(یونس/7) به دنیا دلشان آرام شد. به هیچ چیزى نباید دل آرام بشود مگر به خدا. حتى شما، که در آستانه سفر به مکه هستید و خیلى از آنهایى که مى‌خواهند بروند مکه پاى تلویزیون نشسته باشند، بعضى مى‌گویند من که الحمدلله همه کارهایم را کرده‌ام، لباس احرام را خریده‌ام، دمپایى هم خریده‌ام، آمپولم را زده‌ام، گذرنامه‌ام صادر شده است، آن پنج هزار تومان پول اضافه بار را داده‌ام، ارزم را گرفته‌ام، خوب اسمم را ثبت کرده‌ام، ساکم را هم بسته‌ام، خوب چى، دلت به اینها خوش نباشد، من خودم با این چشم‌هاى خودم دیدم و شنیدم در فرودگاه جده کسى آمد و همان جا دیوانه شد.
گاهى وقتها آدم میوه را مى‌شورد و پوست مى‌کند، قاچ مى‌کند و توى دهانش مى‌گذارد، یک سرفه مى‌کند و این میوه از گلویش پائین نمى‌رود. حدیث داریم که اگر مى‌خواهید که ببینید ایمانتان آبکى است و یا قوى، اگر به آنچه که در دست خداست دل خوش داشتى، ایمانت قوى است و اگر به کارهایى که خودت کردى، دلت خوش بود. من نباید بگویم که آقا من همه اینها را دیشب حدیث هایش را دیده‌ام و در فیش نوشته‌ام، عرض کنم که در پاکت گذاشته‌ام، در جیبم گذاشته‌ام، آب جوش هم خورده‌ام و نیم ساعت هم استراحت کرده‌ام و الان درست درست آماده هستم براى اینکه بروم پشت دوربین، یک وقت مى‌بینى همه اینها را که کردى، اصلش یک حرفت یادت مى‌رود و الى آخر «وَ رَضُوا بِالْحَیاهِ الدُّنْیا» اینقدر همتت پائین است، به دنیا راضى شده‌اى، «فَرِحُوا بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ»(غافر/83) به همین دو تا کلمه دلت خوش است.
7- قانع شدن به مقداری علم نشانه همت پایین است
آقا ما فارغ التحصیل هستیم، فارغ یعنى چه. زن حامله فقط فارغ مى‌شود، فارغ التحصیل، مگر تحصیل چیزى است که آدم فارغ بشود. قرآن مسخره مى‌کند اینهاى را که مى‌گویند ما فارغ التحصیل هستیم، مى‌گوید «فَرِحُوا» خوشى مى‌کنند، «بِما عِنْدَهُمْ مِنَ الْعِلْمِ» به همین مقدار که سواد دارند دلشان، چقدر اینها همتشان پائین است که به همین مقدار سواد. خدا در قرآن مى‌فرماید«وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی‌ عِلْماً»(طه/114) پیغمبر تو که «مِنْ لَدُنَّا عِلْماً»(کهف/65) تو که علمت لدنى است، تو که علمت بند به علم الهى است، در عین حال «وَ قُلْ رَبِّ زِدْنی‌ عِلْماً» هیچ وقت قانع نشوید به مدرک، قانع نشوید به هیچ چیز، «یَحْسَبُ أَنَّ مالَهُ أَخْلَدَهُ»(همزه/3) قرآن مى‌گوید خیال مى‌کند مال که دارد دیگه کارش سفت است، ما اگر خواسته باشیم که ذلیلش کنیم به همین مال، قرآن یک آیه دارد که مى‌فرماید: «یُریدُ اللَّهُ أَنْ یُعَذِّبَهُمْ بِها»(توبه/85) اصلاً بعضى‌ها را خدا براى اینکه بسوزند آنها را مال به آنها مى‌دهد، چون اگر مال نباشد زندگى آن راحت است، پول به آن مى‌دهد و آن را به فکر مى‌اندازد، این یک شکنجه‌اى بشود. افرادى را مى‌خواهیم بسوزانیم به آنها مال مى‌دهیم، بواسطه مالشان مى‌سوزانیم آنها را. حضرت آمد برود از جایى، یک غذا خواست، به آن نداد. گفت خدا انشاء الله خیلى به تو بدهد. رفت جاى دیگر و چیزى خواستند، دادند، گفت خدا به اندازه‌اى به تو بدهد که آبرویت محفوظ بماند، بستت باشد، زیادى نباشد. گفتند یا رسول الله به آن کسى که چیزى به تو نداد گفتى که خدا خیلى به تو بدهد، اما به اینکه چیزى به تو داد گفتى که به اندازه بست به تو بدهد، به مقدارى که زندگیت بگذرد. فرمود به آن کسى که گفت خدا خیلى به تو بدهد، اینرا نفرینش کردم، منتها یکى از راه‌هاى نفرین این است که آدم مى‌گوید که خدا انشاء الله خیلى به تو بدهد که خواب از سرت بپرد.
قرآن باز انتقاد مى‌کند، چقدر ما قرآن را نباید زمین بگذاریم، مى‌گوید «وَ لَمْ یُرِدْ إِلاَّ الْحَیاهَ الدُّنْیا»(نجم/29) انتقاد مى‌کند، بعضى‌ها به قدرى همتشان پائین است، هیچى نمى‌دانند جزء همین دنیا، «وَ لَمْ یُرِدْ إِلاَّ الْحَیاهَ الدُّنْیا» خواستگار برایش مى‌آید، – آقا نماز مى‌خوانید. – کار به نمازش نداشته باش. مدرک و حقوقش چقدر است.
من رفته‌ام یک کارخانه‌اى، مدیر عامل آن گفته است که پارسال تولید اینجا چنین بود، امسال تولید اینجا چنان شده است. گفتم خوب حالا وضع تقوا و نماز و اخلاق. گفت اینها وضعشان بد نیست. گفت خوب شما را خدا فرمان نکرده براى اینکه تولید را فقط ببرى بالا، «وَ لَمْ یُرِدْ إِلاَّ الْحَیاهَ الدُّنْیا» انتقاد مى‌کند از همتى که فقط. آقا دبیرستان ما نود نفر از شاگردهایش مى‌روند کنکور. خوب حالا تارک الصلاه مى‌رود و یا نماز خوان، با تقوا مى‌رود توى دانشگاه و یا بى تقوا، پاک مى‌رود و یا ناپاک مى‌رود، امین است و یا خائن، خصلت‌هاى انسانى چى؟ «وَ لَمْ یُرِدْ إِلاَّ الْحَیاهَ الدُّنْیا» انتقاد مى‌کند از اینهایى که همت هایشان، همت‌هاى پستى است. باز هم انتقاد مى‌کند، افرادى که وقتى تصمیم مى‌گیرند هنوز پیش پایشان را مى‌بینند.
8- نمونه‌هایی از همت بلند
همت بزرگ. نمونه هایى را به شما بگویم از پیغمبر(ص)، در جنگ خندق پیغمبر کلنگ مى‌زدند براى اینکه خندق بکند دور مدینه را، کلنگ را که مى‌زد، برق مى‌زد بیرون، مى‌فرمود این برق یعنى اینکه ما روم را خواهیم گرفت. دشمن مى‌خواهد به تو حمله کند، جانت در خطر است، دارى گودى مى‌کنى که اسب دشمن رد نشود، تازه حالا دارد مى‌گوید که روم را مى‌گیریم، یک کلنگ دیگر زد و باز برق پرید، فرمود که ایران را هم خواهیم گرفت، این همت است.
امام در مدرسه فیضیه فرمود کارى نکنید که بگویم گوشتان را ببرند، رئیس سواک، آن روزى که امام را گرفتند، آمد پیش امام و گفت اخیراً دستور نداده‌اید که گوش کسى را ببرند. متلک گفت به امام و امام فرمود که دستور خواهم داد، دیر نشده است. همت مى‌خواهد. اصلش آدم هایى که همت آنها بلند است اگر یک لحظه غیر از این باشند، خدا حال آنها را مى‌گیرد.
یک تقویمى، سررسیدى دارد دفتر نشر آثار حضرت امام(رض) این سررسیدى هست که موسسه‌ها و بنیادها و نهادها و دیگر حالا، اونجاها هم هست اما ویژگى این، این است که خاطراتى از امام دارد. خاطره‌اى اونجا نوشته بود که جالب بود. شخصى از یاران امام به امام گفت که آقا، دارند روى مرجعیت فلان مرجع تبلیغ مى‌کنند، مى‌خواهند شما دیگر مرجع تقلید نباشید. آخه یک قانونى بود، قانون اساسى زمان شاه، که مرجع تقلید اگر انتقاد به شاه و دولت کرد کسى حق تعرض ندارند، یعنى مرجع تقلید مصونیت دارد. مى‌خواستند یک کارى کنند که امام مرجع تقلید نباشد که بتوانند بگیرندش و بکشندش، شهیدش کنند و زندانش کنند ولى اگر مرجع باشد کسى حق تعرض ندارد و لذا در آن زمان تلاشى شد که ایشان مرجع باشد. یکى از دوستان امام به امام گفته بود که آقا دارند روى مرجعیت فلان مرجع کار مى‌کنند. امام فرمود مرجعیت من را مردم قبول کرده‌اند.
قصه گذشت و حادثه‌اى پیش آمد و امام را تبعید کردند به ترکیه و بعد هم به عراق و سالها کشید و دوباره این یار امام رفت به خدمت امام، امام گفت یادت هست که من گفتم مرجعیت من را مردم قبول کرده‌اند، چند سال است که ما کارمان عقب افتاد براى اینکه گفتم مردم، باید که مى‌گفتم خدا، یک لحظه به جاى خدا گفتم مردم، چند سال کار عقب افتاد.
در سوره یوسف داریم که یوسف زندان بود، یکى از زندانى‌ها آزاد مى‌شد، به آن که آزاد مى‌شد گفت که پهلوى شاه که مى‌روى به شاه بگو که ما هم اینجا پوسیدیم، یک فکرى بکند و ما را هم «اذْکُرْنی‌ عِنْدَ رَبِّک‌»(یوسف/42) پهلوى شاه سفارش ما را بکن. قرآن مى‌گوید «فَأَنْساهُ الشَّیْطانُ ذِکْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجْنِ بِضْعَ سِنینَ»(یوسف/42) سالها یوسف ماند بخاطر اینکه یوسف نگفت که خدایا آزادم کن، گفت به شاه بگو که من را آزاد کند.
حالا اینست که ما هى مى‌گوییم مردم مردم، خدا کارى ندارد، دیگه ما هم مثل بعضى‌ها هستند که چون با میکروب بزرگ شده‌اند، اینها که خیلى بهداشتى هستند زود مریض مى‌شوند، آنهایى که در خاک و خل، ما دیگر خدا گذاشته است براى امتحانات ثلث سوم، یکبارگى حسابمان را خواهد رسید. مثل یوسفى که عزیز است و امامى که عزیز است، خدا عزیزان درگاهش را یک لحظه حالشان را مى‌گیرد ولى ما که کاریمان ندارد معلوم است که مثل لباسى که سفید است و تا لک برداشت، فورى مى‌برند و با آب جوش مشت و مالش مى‌دهند اما لباسى که چرک است، این دیگر، مى‌گویند بابا هر جایى هم که مى‌خواهند پاک کنند با همان، این دیگر آب از سرش گذشته است.
همت بلند. پیغمبر در خندق جرقه مى‌زند از نوک کلنگش، مى‌گوید روم را مى‌گیریم، ایران را مى‌گیریم، این را مى‌گویند همت بلند. على بن ابیطالب مى‌گویند چى است؟ صد هزار تا هسته خرما بود. گفتند چى بر آنها آمده است. فرمود صد هزارتا درخت خرما، اینرا مى‌گویند همت بلند. صد هزار. آیه نازل شد «وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الْأَقْرَبینَ»(شعراء/214) پیغمبر بستگانت را به هوش بیاور، هشدار بده که بیایند و ایمان بیاورند. پیغمبر یک جلسه‌اى و یک آبگوشتى و یک نهارى و سورى و بعد تبلیغ کرد، ضمناً روزهاى اول پیغمبریش بود، فرمود که هر کس که به من ایمان بیاورد، وصى من است. – اوه، راه به ده نمى‌دهند. یعنى پیغمبرى خودش لغو است دارد جانشینش را هم، مسخره کرده، ولى این مسخره نیست، همت بلند است.
امام حسین قطعه قطعه شد، در زیارت اربعین داریم «و بَذَلُو مُهَجَهُم» خون دادن و جان دادن. امت، گفت من خون مى‌دهم، جان مى‌دهم اما یک نسلى از انحراف، اینرا مى‌گویند همت. به زینب کبرى یک نیشى زدند، گفتند حالت چطور است، چطور بود کربلا، مى‌خواهند یک نیشى بزنند. گفتند کربلا چطور بود؟ فرمود: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا» (بحارالانوار،ج45،ص115) هر چى دیدم زیبایى دیدم، اینرا مى‌گویند همت بلند. یعنى اینقدر هدف ما بالاست که داغ برادر هم پهلوى ما چیزى نیست، «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلا» اینرا مى‌گویند همت بالا.
9- چگونگی دعا کردن ما و دعا کردن امامان (علیهم‌السلام)
امام سجاد دعا که مى‌کند مى‌گوید: بایستید یک چیزى بگویم، ماه رمضان امسال ما یک کتاب دعا برداشتیم بخوانیم، یک چیزى گیرمان آمد که گفتیم: اوه، اوه، اوه، کامپیوترى، این را مى‌گویند دعا، آخه معمولاً ما که همتمان پائین است مى‌گوییم خدایا موهاى سرم نریزد، دندانم نیفتد، نمى‌دانم خودکارم گم نشود، فوقش قرضم، تبم، قلبم، افرادى هستند که خیلى دعا هایشان محدود است. روز عاشورا سینه مى‌زدند، یک نفر گفت بایستید ظهر عاشوراست، وقت حساسى است، دست‌ها بالا، دست‌ها بالا، مى‌خواهم یک دعا کنم. همه دست‌ها را بردند بالا. خدا این مردم را به تب گرفتار نکن. ما یخ کردیم، گفتیم خوب یک آسپرین مى‌خورد خوب مى‌شود، این همه، ظهر عاشورا برو بالا و بیا پائین که تب نکنى، بعضى‌ها اصلاً دعاهایشان، همینکه کفشش تابه تا نشود به نصف حاجاتش رسیده.
بعد امام را نگاه کردند. خوب گفتند که این خیلى بالاست. ببینید یک دعا دیگر دارد که مى‌گوید: «اللَّهُمَّ أَغْنِ کُلَّ فَقِیرٍ اللَّهُمَّ أَشْبِعْ کُلَّ جَائِعٍ اللَّهُمَّ اکْسُ کُلَّ عُرْیَانٍ اللَّهُمَّ اقْضِ دَیْنَ کُلِّ مَدِینٍ اللَّهُمَّ فَرِّجْ عَنْ کُلِّ مَکْرُوبٍ اللَّهُمَّ رُدَّ کُلَّ غَرِیبٍ اللَّهُمَّ فُکَّ کُلَّ أَسِیرٍ اللَّهُمَّ أَصْلِحْ کُلَّ فَاسِدٍ مِنْ أُمُورِ الْمُسْلِمِینَ اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیض‌» (بحارالانوار،ج95،ص120)گفتیم خوب این دیگر خیلى کامپیوترى است. یک جا دیگر دیدم که امیرالمومنین زده است روى دست همه، حالا ببینید دعایش را، خیلى بزرگ است. مى‌گوید خدایا آنچه که از کمال در طول تاریخ پیشینیان به پیشینیان داده‌اى و آنچه کمال الان به انسانهاى موجود داده‌اى و آنچه کمال در تاریخ آینده به انسانهایى که بعداً خلق خواهى کرد، خواهى داد، همه را یک جا به ما بده. این را مى‌گویند دعا، این را مى‌گویند دعا.
حساب نیست که حالا وضع من چه جورى است، نظام چه جورى است، در مسائل سیاسى، افرادى هستند که مى‌گویند به عجب کشورى داریم، رهبر ما براى همه دنیا پیام مى‌دهد، الحمدلله. امام ما به گورباچف پیام داد. رهبر انقلاب براى شوروى، به رهبران شوروى دستور مى‌دهد، یعنى خط مى‌دهد، اصلش کشورى داریم که به فلسطین و لبنان و شوروى سابق و افغانستان و، اصلاً همه مسلمان‌ها دوست دارند که مثل ما باشند. البته حالا پنیر هم گران است، تخم مرغ هم گران است، مشکلات داخلى هم داریم اما آنقدر آنها مهم است که اینها چیزى نیست، اینها متن زندگى است.
افرادى هم هستند که مى‌گویند ما آقا کار نداریم که دنیا مسلمان بشود و یا نشود، اصلاً فرق نمى‌کند که امام باشد و یا شاپور بختیار، تخم مرغ چند است، این خیلى. گاهى افراد همتشان همین است، زندگى خودش، هیچى نمى‌بیند، افرادى هم هست که مى‌گوید امام حسین شهید بشود بالاخره یک امتى خواهند فهمید که بنى امیه نااهل است، یعنى تاریخ هزار سال دیگر را مى‌بیند و خون مى‌دهد و افرادى هم هستند که تخم مرغ امروز را مى‌بیند، اصلاً رأى به نظام نمى‌دهد. یعنى افرادى هستند که بخاطر یک تخم مرغ اسلام را رد مى‌کنند، افرادى هستند به خاطر اسلام هزار سال دیگر جان مى‌دهند امروز، این مربوط به همت است.
10- همت آزادگان که از اسارت آزاد شدند
و شما آزادگان عزیز، کسانى که هشت، نه سال اسیر بودید، چند تا جمله هم از اینها شنیده‌ام، از خودشان شنیده‌ام که برایتان بگویم. آزاده‌اى، اسیرى گفت حالا که من اسیر شده‌ام، من یک مدتى نماز هایم باطل بوده و نخوانده‌ام، هر ماه در زندان یک سال نماز مى‌خواند، این را مى‌گویند همت. آدم هم هست مى‌خوابد و به آن مى‌گوییم بلند شو و نماز صبح را بخوان، آدم هست که دو رکعت نماز نمى‌تواند بخواند، هم سن ایشان یک ماه به اندازه یک سال نماز قضا مى‌خواند. باز از همین برادران عزیز شنیده‌ایم که اینهایى که خدمتشان هستیم، آزاده‌ها و اسراى هستند که آزاد شده‌اند، هر کدامى هشت سال، نه سال، ده سال اسیر بودند و الان مى‌خواهند بروند مکه، خوشا به حال شما که دستتان پر است و مى‌توانید به رسول الله بگویید که یا رسول الله ده سال اسیر بودیم اما از دین تو حمایت کردیم، دست شما پر است.
در طول سال اسیر داشته‌ایم که روزه مى‌گرفته. هشت، نه سال هر روز روزه مى‌گرفته، به جز عید فطر و عید قربان، که حرام است روزه گرفتن. اسیر دیگرى داشته‌ایم، حالا اگر دوربین اینها را نشان بدهد، شما دوربین بگیر و اینها را نشان بده. کسانى که در زندان بغداد یک زبان غیر فارسى یاد گرفته بودند، حالا یا عربى و یا انگلیسى و یا آلمانى و یا فرانسه، حالا هر زبانى، کسانى که غیر از زبان مادرى، زبان دیگرى یاد گرفته‌اید دست‌هایتان را بالا کنید، بلند کنید، راحت بلند کنید، خواهش مى‌کنم بلند کنید. تلویزیون هم نشان بدهد، دست‌ها بالا، بالا، نشان داد، خیلى خوب، تشکر. هشت، نه سال اسیر است و یک زبان هم یاد گرفته است، این را مى‌گویند همت.
آدم هم هست که سوره حمدش را که مى‌خواند بیست و دو تا غلط دارد. یعنى یک حمد و قل هو الله را نمى‌تواند بخواند، آدم نمى‌تواند، چقدر بعضى‌ها همتشان پائین است و چقدر بعضى‌ها همتشان بالا ست. امروز صبح یک جایى بودم، در خدمت آقاى ابوترابى، برادر بزرگوار، یک جوانى بغل ما بود، گفتند ایشان هفت سال اسیر است، کل قرآن را هم حفظ کرده، نهج البلاغه را هم حفظ کرده. من یک خورده نگاه کردم، آنوقت فکر کردم که بیست سالش است. خیلى. . . بود. بعد گفتند که نه بیست سال بیشترش است، تمام قرآن را حفظ است، این را مى‌گویند همت، آدم هم که از اول عمرش تا به آخر عمرش به غیر از سوره قل هو الله سوره دیگرى را بلد نیست که از حفظ بخواند. بى سواد هایى که با سواد شدند و آن هم نه روى قلم و کاغذ، همت، همت.
افرادى هستند که خودشان به آب و آتش مى‌زنند. در زندان‌هاى بغداد در درمانگاه‌ها، یک نفر مسئول رادیو بود و رادیو را قایم مى‌کرد و بعد براى اینکه اخبار یاد بگیرد، مجبور بوده است که خودش را، بلایى به سر خودش بیاورد، مریض شود و ببرندش درمانگاه، اونجا برود در توالت، آنجایى که رادیو قایم کرده، گوش بدهد و برگردد و به بچه‌هاى اسیر بگوید، همت. افرادى خودشان را به آب و آتش مى‌زنند براى نجات نسل جوان. افرادى هستند، مى‌گوید آقا آب باران به خانه ما نرود ولو بگردانیم به تمام جوب‌هاى خیابان. ما که در دکانمان را جارو کردیم، آشغال‌هایش را مى‌ریزیم در جوب، بابا آشغال بریزى در جوب آب باران رد نمى‌شود، خانه‌ها خراب مى‌شود. به ما چه، خانه ما جارو بشود. اصلش همتش دکان خودش است، شهر خراب بشود باکش نیست. چقدر افرادى هستند پائین، چقدر افرادى هستند بالا.
11- مطالعه زندگی افراد بلند همت و دوستی با آنها
حدیث داریم، وقت تمام شد ولى اگر مى‌خواهید همت خوب داشته باشید با افراد بزرگوار و جوانمرد رفیق بشوید. مطالعه کنید زندگى افرادى را که همت بالاى دارند. ایمان داشته باشید به وعده‌هاى الهى و ضمناً اگر کسى همت بلند داشته باشد، اگر رسید که رسید و اگر هم نرسید اجر آن را دارد. یکى از فایده‌هاى همت اینکه، اصلش آدم همت مى‌کند که به همچین کارى برسد، اگر رسید که الحمدلله و اگر هم نرسید چون شما اگر، چون قصد داشته‌اى که این کار را بکنى، منتها نرسیدى، همت کن برو نماز جمعه، ولو مسئله‌اى شد که نتوانستى بروى نماز جمعه، اما چون همت دارى و نیت کرده‌اى اجرش را دارى.
حالا، وقت تمام شد، خیلى خوب، رئیس ما مى‌گوید که وقت تمام شد. شعرى اینجا نوشته‌اند که، من یادم نمى‌یاید که شعر بخوانم، هر وقت هم که مى‌خوانم، غلط است، ده، دوازده رقم شعر من اینجا نوشته‌ام از خواجه و سنایى و مکتبى و سعدى و از اینها یک مشت براى همت نوشته‌ام که مى‌گوید که:
اگر گویى که بتوانم قدم در نه که بتوانى اگر گویى که نتوانم برو بنشین که نتوانى.
مربوط به این است که چقدر اراده کنى، اراده، امام اراده کرد و فرمود که شاه باید برود. چه اراده قوى. آقا کوتاه بیا، آدم مستأجرش را هم نمى‌تواند از خانه بیرون کند، چى چى مى‌خواهى شاه را بیرون کنى. فرمود شاه باید برود، نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیشتر، اینرا مى‌گویند همت. برادرها همت کنید، بى سوادها بروید و در کلاسهاى نهضت باسواد بشوید. زشت است که در زندان عراق زبان خارجى یاد بگیرند و تو در شهر خودت زبان فارسى را هم بلد نباشى، این ننگ است، بد است، نهضت سواد آموزى در خدمت شماست. یک لحظه صبر کنید. آقایونى که قرآن بلد نیستید، تابستان تعطیل مى‌شود مدارس، یک سطر، ده سطر، روزى نیم ساعت بروید و قرآن یاد بگیرید. آنهایى که خطتان بد است، بروید خطاطى. آنهایى که هنرى ندارید، خیاطى، نقاشى، مکانیکى، یک کارى و یک حرکتى. شما عزیزان آزاده هم که مى‌روید مکه، و با دست پر مى‌روید و رو سفید هستید، از همه شما التماس دعا.
خدایا رهبر ما، کشور ما، ناموس ما، نسل ما، مرز ما، عقاید ما، آبروى ما حفظ بفرما. خدایا نیت خالص و همت بلند و فکر باز و قلب سالم و ایمان کامل و بدن سالم و علم مفید و عمر مبارک و ذریه سیده و لقمه حلال نصیب همه ما بفرما.
آن کسى که بزرگترین همت را دارد، حضرت مهدى(عج) که مى‌خواهد کره زمین یک پارچه حق بشود، آن آرزو و آن برنامه خدایا قلب مطهرش را از ما راضى و ما را از بهترین یارانش قرار بده. شما که مى‌روید مکه، خیلى‌ها هستند آرزو دارند، خدایا همه آرزومندان حج را قسمت، آرزومندان کربلا را نصیب بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment