نیاز بشر به بعثت پیامبران

1- نیاز بشر به وحی، در عصر حاضر
2- ظلم و ظلمت، نتیجه‌ی دوری از نور هدایت
3- هدایت الهی، عامل حیات جامعه
4- ضعف بشر در شناخت حقیقت
5- اخلاق و عرفان بر اساس آیات قرآن
6- سفارش اسلام درباره‌ی ازدواج جوانان
7- قوانین اسلام، میزان حق و باطل
8- دیدگاه اسلام درباره‌ی آینده جهان

موضوع: نیاز بشر به بعثت پیامبران

تاریخ پخش:  09/04/90

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

عزیزانی که پای تلویزیون هستند زمانی بحث را می‌بینند که روز مبعث پیغمبر اسلام است. بحث ما نیاز بشر به انبیاء و مسأله‌ی بعثت و وظیفه‌ی ما.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏»، بعثت پیامبران. هستی برای بشر آفریده شده است. نصفش را من می‌خوانم و نصفش را شما بخوانید. ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند… هستی برای ما است. قرآن دائم می‌گوید: «خَلَقَ لَکُمْ» (بقره/29) «سَخَّرَ لَکُمُ» (ابراهیم/32) «مَتاعاً لَکُم‏» (مائده/96) «لَکُم، لَکُم» در قرآن زیاد است. یعنی هستی برای شماست. خوب اگر هستی برای ما است، اگر بشر هدایت نشود هستی را هدر می‌دهد. مثل اینکه بگوییم: مدرسه، آموزش و پرورش برای بچه‌هاست، خوب اگر این بچه‌ها معلم و مدیر نداشته باشند، تمام زمین ورزش و آب و برق و گاز و نمی‌دانم آزمایشگاه و نمی‌دانم کتابخانه و همه‌ی اینها هدر می‌رود. چون همه اینها آماده شده که این بچه رشد کند. اگر مربی و راهنمایی نداشته باشد، رشد نمی‌کند.

1- نیاز بشر به وحی، در عصر حاضر

هر روز هم نیاز انسان به وحی بیشتر می‌شود. یعنی الآن نیاز بشر به وحی از دوران جاهلیت و عرب‌های وحشی قدیم بیشتر است. گناه عرب‌های وحشی قدیم چه بوده است؟ 1- بت پرست بودند. خوب الآن چه؟ الآن انواع پرستش‌ها هست. شهوت پرست، پول پرست، مقام پرست، مگر پرستش غیر خدا الآن نیست. دخترشان را در گور می‌کردند. الآن با سقط جنین دختر و پسر را با هم در گور می‌کنند. در گور نمی‌کنند در چاه مستراح می‌اندازند. همدیگر را می‌کشتند الآن بمباران نیست. تجاوز بود، الآن تجاوز نیست. آیا تجاوز به مال کم شده، تجاوز به آبرو کم شده، تجاوز به جان کم شده، چه جنایتی قدیم بوده که بگوییم این جنایت الآن کم شده است؟ اگر بنا بود علم بشر را نجات بدهد… چه کسی جرأت می‌کند تابلو بنویسد دست بگیرد. یک پلاکارت بگوید: هر کشوری دانشگاهش بیشتر است آمار فسادش کمتر است. هیچ استاد دانشگاهی جرأت می‌کند یک چنین حرفی بزند؟ بگوید: من شهادت می‌دهم هر کشوری دانشگاهش بیشتر است آمار جرمش کمتر است.

علم نجات نمی‌دهد. صنعت هم نجات نمی‌دهد. تشکل‌های سیاسی هم جواب نمی‌دهد. غیر متعهدها، نمی‌دانم سران عرب، سران چه و سران چه و سران چه… جلسات میزگردی هم جواب نمی‌دهد. اگر می‌خواهید ببینید انسان چقدر سقوط کرده است، واقعاً خیلی آدم آتش می‌گیرد. صدام را گرفته بودند قاضی شک داشت که ایشان مجرم هست، یا مجرم نیست. چند ماه دادگاه صدام طول کشید. حضرت عباسی دنیای حقوق نباید خجالت بکشد که هنوز در جرم صدام دنیا شک دارد. بنابراین گاهی‌وقت‌ها نگاه ما به یک مترو و یک فرودگاه و موبایل و اینترنت و ماهواره و اینها می‌افتد ما فکر می‌کنیم که انسان رشد کرده است. بنده هنوز نشانه‌ای از رشد بشر ندیدم. اگر شما دیدید به من بگویید. بگویید یکی از فسادها و جنایت‌های قدیم الان کم شده است. شرابش، زنا، سرقتش، آدم‌کشی‌اش، توطئه‌اش، ظلم به ضعیفش، چه چیزی کم شده است؟

یک احمقی می‌گفت: قدیم که مردم سواد نداشتند پیغمبر لازم بود. الآن سواد داریم. گفتم: حالا شما که سواد داری، خلاف ندیدی؟ خودت خلاف نکردی؟ نسبت به خودت خلافکار وجود نداشته؟ به خودت ظلم نکردند؟ چرا، پس هم خودت می‌گویی ظلم کردم، هم کسی به تو ظلم کرده، هم با چشمت ظلم به دیگران را می‌بینی. این کجایش کم شده که می‌گویید: بعثت نیاز نیست. ما هر لحظه به انبیاء نیاز داریم.

2- ظلم و ظلمت، نتیجه‌ی دوری از نور هدایت

قرآن چند تا تعبیر دارد که می‌گوید: اگر بشر هدایت نشود، مثل چهارپا می‌شود. (قاری): «أُولئِکَ کَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ» (اعراف/179) انسان گمراه مثل چهارپا است. تمام گرگ‌ها در دادگستری ده تا پرونده ندارند. ولی ما آدم‌هایی را داریم که سیصد تا پرونده دارد. «بَلْ هُمْ أَضَلُّ» از چهارپا بدتر است. باسوادی که به علمش عمل نکند، قرآن می‌گوید قلبی در آن حرف حق اثر نکند، (قاری) «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ فَهِیَ کَالْحِجارَه» (بقره/74) مادامی که ظلم هست، بی‌عدالتی هست، تحیر و گیجی هست، جهل هست، تعصب هست، ظلمات هست، انسان به نور نیاز دارد. اگر یک کسی بگوید: قدیم نیاز به نور بود. حالا دیگر نیاز به نور نیست. قدیم نیاز به اکسیژن بود، حالا نیاز نیست. بعثت اکسیژن ما است.

بنده هندوستان رفتم، در یک دانشگاهی به من گفتند: ایشان پروفسور است، بعد یک مجسمه‌ای بود، دیدیم این آقایان پروفسور می‌آیند راست مجسمه دست‌هایشان را اطاعت می‌کنند و سر خم می‌کنند و می‌روند. همینطور نگاه کردم و دیدم عجب اگر بنا بود علم نجات بدهد، پروفسور در مقابل سنگ نباید تواضع کند. انسان نیاز دارد. پیشرفته‌ترین کشورها نیازش به بعثت بیشترین است.

هدایت به قدری مهم است که به خاطر آن بهترین خلق خدا کشته می‌شدند. قرآن در یک آیه می‌گوید: (قاری) «وَ یَقْتُلُونَ الْأَنْبِیاءَ بِغَیْرِ حَق‏» (آل‌عمران/112) انبیاء شهید می‌شدند. هدایت مردم اینقدر می‌ارزد که پیغمبر کشته شود، امام حسن کشته شود، همه امامان ما کشته شوند، که به مردم بگویند: این طاغوت است، این حق است، این باطل است. یعنی بعثت اینقدر می‌ارزد. هدایت به قدری مهم است که در تمام دعاها یک دعای واجب داریم و آن «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» (فاتحه/6) تمام دعاها مستحب است، در کل دعاها یک دعا واجب است و آن «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» است. یعنی انسان هرروز نیاز به هدایت به راه مستقیم دارد. اینطور نیست که شما فوق  لیسانس و دکتر هستی و بنده حجه‌‌الاسلام هستم راه را تشخیص دهیم. در مملکت ما حجه‌الاسلام‌ها و دکترهایی را می‌بینیم یک لغزش‌هایی دارند که آدم‌های عادی ندارند.

3- هدایت الهی، عامل حیات جامعه

یک آیه هست برای دنیای پزشکی است، اما حدیث می‌گوید که برای دنیای بعثت هم هست. قرآن می‌فرماید که: (قاری) «وَ مَنْ أَحْیاها فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعاً» (مائده/32) اگر یک پزشک و پرستاری تلاش کرد، یک نفر را از مرگ نجات داد. قرآن می‌فرماید: «وَ مَنْ أَحْیاها» تو که این را از مرگ نجات دادی، «فَکَأَنَّما أَحْیَا النَّاسَ جَمیعاً» انگار همه مردم را از مرگ نجات دادی. یعنی نجات یک بیمار به منزله نجات کل بشریت است. این برای پزشک‌ها، امام می‌فرماید: این برای بدن نیست. اگر شما یک منحرفی را هم هدایت کردی، انگار همه مردم را هدایت کردی. این برای نقش بعثت. حالا درباره بعثت حرف‌هایی داریم بزنیم.

«بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏». قرآن کلمه بعثت را بارها گفته، یکی این است. «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ یَتْلُوا عَلَیْهِمْ» (بقره/129) حضرت ابراهیم، قبل از موسی و عیسی بوده است. دعای ابراهیم این است. «رَبَّنا» ای خدا، پروردگارا، «وَ ابْعَثْ فیهِمْ» مبعوث کن. بحث را روز بعثت گوش می‌دهید. «رَبَّنا وَ ابْعَثْ فیهِمْ» خدایا در بین مردم مبعوث کن،  «رَسُولاً مِنْهُمْ» یک پیغمبری از خودشان باشد، که کارش چه باشد؟ 1- «یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ» آیات تو را بر آنها تلاوت کند، بعد چه؟ «وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتابَ» کتاب آسمانی را به اینها تعلیم دهد. دیگر چه؟ «وَ الْحِکْمَهَ» حکمت غیر از کتاب است. «وَ یُزَکِّیهِمْ» و مردم را تزکیه کند.

از «رَبَّنا» یک نکته بگویم. چند هزار سال قبل از پیغمبر اسلام جد اعلای پیغمبر ما که حضرت ابراهیم است گفته، خدایا در بین مردم یک پیغمبر مبعوث کن… یعنی بعثت انبیاء و هدایت مردم به قدری می‌ارزد که چطور بگویم؟ جهازیه برای خانم‌ها به قدری مهم است، که دخترشان از سه سالگی که می‌شود جهازیه برایش درست می‌‌کنند. یعنی هروقت یک پارچه‌ای، یک طلایی، چیزی گیرش آمد می‌گوید: باشد دختر دارم. یعنی پیداست این جهازیه نزد مادر خیلی مهم است که از سه، چهار سالگی، عقربک روحش به فکر جهازیه است. بعثت انبیاء به قدری مهم است که از چند هزار سال قبل ابراهیم می‌گوید: خدایا ما که داریم می‌رویم، اما بعد از من در طول تاریخ برای مردم پیغمبر مبعوث کن. که پیغمبر ما فرمود: «أَنَا دَعْوَهُ أَبِی إِبْرَاهِیم‏» (بحارالانوار/ج12/ص92) بعثت من به خاطر دعای حضرت ابراهیم است.

4- ضعف بشر در شناخت حقیقت

«وَ ابْعَثْ» خدا باید پیغمبر را مبعوث کند. بشر با انتخابات و اینها نمی‌تواند. اگر انسان انتخاباتش درست بود، من این را بارها در تلویزیون گفتم، یک دلیل برای اینکه انتخاب‌های ما پایش به جایی بند نیست. اگر انسان انتخاب‌هایش درست بود، هیچ‌کس همسرش را طلاق نمی‌داد. تمام آمار طلاق‌ها دلیل بر این است که انتخاب ما درست نبوده است. اگر عقل بشر کامل بود هیچ‌کس در تاریخ پشیمان نمی‌شد. پشیمانی دلیل بر این است که عقل ما کامل نیست، نیاز به کمک داریم. طلاق دلیل بر این است که انتخاب آدم‌ها همه‌جا درست نیست. نمی‌خواهم بگویم، از مشورت و انتخاب و عقل استفاده نکنیم. استفاده بکنیم، کامل نیست. مثل ترازوی زرگرها است. ترازوی زرگرها ترازو است، اما محدود است. فقط طلا و نقره را می‌شود با آن کشید.

عرض کنم به حضور شما که اگر پیغمبر نباشد، کعبه هم بسازی، «وَ إِذْ یَرْفَعُ إِبْراهیمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَیْت» (بقره/127)‏ حضرت ابراهیم کعبه را ساخت. کعبه‌ای که پیامبر در آن نباشد می‌شود، بت خانه! مثل حوزه علمیه‌ای که مدرس و طلبه در آن نباشد. جای گربه‌هاست. گربه‌ها در آنجا تاب می‌خورند. اگر یک مدرسه‌ای مدیر نداشته باشد، معتادها می‌روند در آنجا جمع می‌شوند. کعبه‌ی بدون پیغمبر بت‌خانه می‌شود. اینقدر نقش دارد.

5- اخلاق و عرفان بر اساس آیات قرآن

بعد هم می‌گوید که وظیفه‌ی پیغمبر چیست؟ «یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ» کار پیغمبر تلاوت آیات است و تعلیم کتاب و حکمت است و تزکیه است. نه با خواب، نه با شعر، نه با جن، نه با ریاضت، نه با عرفان‌های کاذب، بلکه با متن وحی، من تقاضا می‌کنم یک کلمه می‌گویم، چون کلاس‌هایی هست، جلساتی هست، ما فیلم‌هایی را دیدیم، بعضی‌ها را تلویزیون هم نشان داده، بعضی‌ها را تلویزیون نشان نداده، آدم‌هایی یک کلاس‌هایی می‌گذارند، چه حاج‌خانم‌های چادر مشکی، چه کت و شلواری‌ها، و گاهی هم ممکن است آخوندها باشند. کلاسهایی می‌گذارند. اینها پایش به هیچ‌جا بند نیست. راه تعلیم، «یَعْلَمُهُم‏» راه حکمت، راه تزکیه، آیات الهی است. تکرار می‌کنم اگر می‌خواهید مردم کتاب، حکمت، تزکیه را یاد بگیرند، راهش آیات الهی است. این آقا و این خانم چه کاره است که کلاس گذاشته است؟

دیروز در دانشگاه تهران دو تا دختر دانشجو آمدند و گفتند: فلانی برای ما کلاس اخلاق گذاشته است و یک چنین حرفی زده است. گفتم: به او بگو: بیا با هم بحث کنیم. اینها زَهره‌‌شان می‌‌رود تا با یک طلبه‌ای مثل من که متوسط هم هستم، یا ضعیف هستم بحث کنند.

خدا لعنتشان کند، گروه فرقان یک رییسی داشتند به نام آشوری، آخوند بود اعدام شد. این اولش جز انقلابی‌ها بود و بعد هم رفت در یک خطهایی. من زمان طاغوت کلاس‌هایی داشتم. به او گفته بودند اگر تو نفست به قرائتی بخورد، ایشان کلاس‌های زیادی در شهرها برای جوان‌ها دارد، حرف‌های تو را منتقل می‌کند. یک روز قم من را دید و گفت: می‌خواستم تو را ببینم. با هم بنشینیم، یک دو ساعتی نشستیم، گفت: اینها را به جوان‌ها بگو. گفتم: خوب اینها کجایش به کدام آیه بند است؟ این حرف شما سند قرآنی‌اش چیست؟ سند عقلی‌اش چیست؟ وقتی دید من به او گفتم: سندش را بیاور، ماند. آن زمان یک مدت کمی بود، چند ماهی بود مرحوم مطهری که به قم تشریف می‌آورد، من افتخار داشتم میزبان او بودم به خانه‌ی ما می‌آمد. گفتم: شب جمعه مرحوم مطهری که برای طلبه‌ها کلاس دارد و از تهران به قم می‌آید، برنامه دارد ناهار منزل ما است. شما تشریف بیاور این حرف‌ها را به مرحوم مطهری بگو، ببینیم نظر ایشان چیست؟ گفت: مگر تو با مطهری رابطه داری؟ گفتم: بله! خدمت ایشان ارادت دارم. گفت: خائن!گفت: خائن و بلند شد رفت. گفتم: عجب! ایشان در اتاق دو ساعت با من صحبت کرد، حرف‌هایی را زد که من به جوان‌ها بگویم، وقتی گفتم: دلیل عقلی‌ات چیست؟ نتوانست بگوید. دلیل قرآنی، نتوانست بگوید، گفتم، داور مطهری، وقتی فهمید من می‌خواهم حرف‌ها را به مطهری بگویم، گفت: خائن! الآن هم از این کلاس‌ها در ایران هست.

یک قصه هست نمی‌دانم شنیده‌اید یا نه؟ من این را گفتم حالا یا در تلویزیون و یا در سخنرانی‌هایم. یک مردی را زن دادند. این مرد نابینا بود ولی زن او هرشب از خوشگلی خودش می‌گفت. می‌گفت: حیف تو شوهر که چشم نداری. نمی‌بینی من چقدر خوشگلم! یک شب از صورتش می‌گفت. یک شب از سینه‌اش می‌گفت. یک شب از هیکلش می‌گفت. هر شبی… مرد هم چشم‌هایش بسته بود و گوش می‌داد. یک هفته، دو هفته، سه هفته، دو سه ماه که شد مرد برید. گفت: خانم! خسته شدم. من که چشم ندارم. تو هم هرشب از خوشگلی خودت می‌گویی. ولی می‌فهمم تو اگر اینقدر خوشگل بودی، چشم‌دارها تو را برده بودند! همینکه برای شوهر کور و شوهر نابینا از خوشگلی‌ات می‌گویی به همین دلیل زشتی! این اگر خوشگل بود چرا حاضر نبود برای مطهری بگوید. چرا نزد یک طلبه نمی‌گوید؟ چرا یک مشت بی‌سواد را دور خودش جمع کرده و کلاس عرفان گذاشته؟ همین که برای شما کلاس گذاشته همین اولین دلیل است که بگو: آقا کلاست را می‌خواهیم ضبط کنیم، پخش کنیم. اجازه نمی‌دهد. این چه کلاسی است که می‌گوید: من برای تو می‌گویم. با اسلام‌شناس برخورد نمی‌کنم، نوارش را هم نمی‌گذارند، اگر هم گفتی مطهری، می‌گوید: خائنی! این چه کلاسی است؟ گفتند: معقول را خواندی؟ گفت: معقول را نخواندم. ولی عقل که دارم. باید مواظب باشیم…

6- سفارش اسلام درباره‌ی ازدواج جوانان

دارم چه می‌گویم؟برادرها و خواهرها روز بعثت است، قرآن می‌گوید: راه تعلیم، راه حکمت، راه تزکیه «یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکَ»، راهش… آن کسی که ما را ساخته حق دارد به ما بگوید چه کن و چه نکن. چه کن و چه نکن؟ اسلام می‌گوید: ازدواج زود، حالا هرچه جامعه‌شناسان، روان‌شناسان، هرچه می‌خواهند بگویند، بگویند. اینها یک پشه هم خلق نکردند. آن خدایی که ما را خلق کرده گفته سن ازدواج این است. دختر باید زود ازدواج کند. رسم نیست، باسمه تعالی رسم غلط است. دخترعموها، دختر خاله‌ها…. هنوز در دانشگاه ما کسی ازدواج نکرده. اینها چه دلیلی می‌شود؟ آن کسی که تو را آفرید، می‌گوید: سن ازدواج این است. اینطور نیست که ما حالا باسواد هستیم حرف‌هایمان، اینقدر باسوادها کارهای غیر حکیمانه می‌کنند. من گاهی خنده‌ام می‌گیرد، می‌گویم: مدرسه دختر و پسر از هم جداست. راهنمایی‌ها که هنوز شهوت ندارند، از هم جداست. دبیرستانی‌ها که شهوتشان شکوفا می‌شود، آنها هم از هم جداست، دانشجو که شهوتش گر می‌کشد، مختلط است. آنوقت خنده این است که یک مشت دکتر در یک اتاق نشستند، من از این دکترها خنده‌ام می‌گیرد. اسمش را اسلامی کردن دانشگاه می‌گذارند. دختر و پسر را قاطی هم کردند، در اتاق نشستند موز می‌خورند. می‌خواهند دانشگاه اسلامی کنند. راست می‌گویید یا دروغ؟ آخر زشت است که آدم خودش را سرکار بگذارد. آدم مردم را سرکار بگذارد بد نیست. این آقایان خودشان، خودشان را سر کار گذاشتند. صبح دخترها بیایند و عصر پسرها بیایند. چه می‌شود؟ مگر یک جاهایی که واقعاً استادش نایاب است، اضطرار است. چه اشکالی دارد. آنوقت دخترها اگر خودشان باشند، می‌توانند چادرشان را هم بردارند، روسری‌شان هم بردارند. لباس مشکی هم لازم نیست بپوشند. لباس سفید بپوشند راحت راحت هم باشند. همه خانم هستند دیگر. چه اشکالی دارد؟ اینکه دختر و پسر را قاطی هم می‌کنیم، بعد در تلویزیون بحث می‌گذارند رابطه دختر و پسر، آقا من راحت به شما بگویم. چون من با کسی رودروایسی ندارم. حرف‌هایم را هم احدی یاد من نداده. همه از قرآن و حدیث است. رابطه دختر و پسر حرام است. یا ساعت اول حرام است یا بعد از چند دقیقه به حرام کشیده می‌شود. یک کسی می‌گفت: امام خمینی گفته، گفتند: بابا امام خمینی نگفته، گفت: حرف حسابی است بعداً خواهد گفت. یعنی هر حرف حسابی را… به او گفتیم: بابا امام خمینی چنین حرفی نزده است. گفت: حرف حسابی است. بعداً خواهد گفت. حالا او در حق است در باطل هم اینطور است.

رابطه دختر و پسر حرام است. شوخی هم نداریم. حالا ما خواهر و برادریم. با گفتن خواهر و برادر انسان خواهر و برادر نمی‌شود. ازدواج را باید تلاش کنیم، قوه‌ی قضاییه بخشی از پولهایش، نیروی انتظامی بخشی از پولهایش، قوای مسلح بخشی از پولهایش، دانشگاه بخشی از پولهایش، بسیاری از پولهایی که ما خرج می‌کنیم اگر این مسأله ازدواج را راه بیاندازیم، دو سوم، اینکه می‌گویم حدیث است. حفظ دو سوم دین نسل نو مربوط به شهوت است. مشکل نسل نو ما دو چیز است: غفلت، شهوت. دوای غفلت نماز است، دوای شهوت همسر است. خلاص! خودسازی و نمی‌دانم این حرف‌ها را هم اینها… مثل یک مار زنده هرچه هم خاک بریزی، از اینجا سر می‌آورد. دوباره از اینجا سرمی‌زند. اینها چیز نمی‌شود، کسی که تشنه است آب می‌خواهد. حالا راست او برقصید. ممکن است در یک لحظه تشنگی از یادش برود، رقص تو را ببیند. دوباره می‌گوید: آب. باز دوباره یک تمبک می‌زنی، باز می‌گوید: من تشنه هستم. تو برای من تمبک می‌زنی؟! کنسرت و نمی‌دانم فرض کنید که اردو و کامپیوتر و خطاطی و مسابقات و اینها همه تمبک زدن راست تشنه است. ممکن است در یک لحظه این را از تشنگی منصرف کنی اما دوباره برمی‌گردد می‌گوید: تشنه هستم.

مسلمان‌ها را برده بودند فیلم عیسی را نشانشان بدهند، که اینها مسیحی شوند. مسلمان‌ها فیلم را که می‌دیدند خوب که گل می‌کرد، می‌گفتند: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ» گفتند: ای بابا! ما هرچه فیلم عیسی را نشان می‌دهیم اینها بر محمد صلوات می‌فرستند. نه شعر، نه جن، نه خواب، نه ریاضت و نه عرفان‌هایی که کاذب است. «یَتْلُوا عَلَیْهِمْ آیاتِکََ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتاب‏»

7- قوانین اسلام، میزان حق و باطل

آیه‌ی دیگری راجع به بعثت. قرآن می‌فرماید: «کانَ النَّاسُ أُمَّهً واحِدَهً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرینَ وَ مُنْذِرینَ» بعد می‌فرماید: «وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیه» (بقره/213)

قرآن می‌فرماید که: پیغمبران آمدند‏ «فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ» پیغمبرها کارشان چیست؟ «مُبَشِّرینَ» به راه حق بشارت بدهند، و برکاتش و منذرین به خطرها هشدار بدهند. «وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ» کتاب آسمانی آمد، «لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فیمَا اخْتَلَفُوا فیه» تا بین اختلاف‌ها حل شود. بشر نمی‌تواند اختلاف‌ها را حل کند. الآن چه کسی می‌خواهد اختلافات بین‌المللی را حل کند؟ چه کسی می‌خواهد حل کند؟ قانون بشر برای بشر قداست ندارد. تو یکی مثل من هستی، من وقتی متولد شدم آزاد متولد شدم. تو هم آزاد متولد شدی. به چه دلیل تو بله‌قربانگوی من باشی و من بله قربانگوی شما؟ قانون باید قانون کسی باشد که خالق ما است. این مثال را بارها گفتم.

نواب صفوی را خدا رحمت کند. یک مثال قشنگی داشت. می‌گفت: شما هر کالایی را بخری، یک دفترچه دارد. کولر، یخچال، کامپیوتر نمی‌دانم هرچی.این دفترچه عکس این کالا را کشیده و بعد هم نوشته چگونه از این کالا استفاده کن. نویسنده این دفترچه چه کسی است؟ فقط کسی می‌تواند بنویسد که مهندس سازنده این باشد. آن کسی که این را ساخته می‌داند این هواپیما چه رقم بنزین، چند تا مسافر در چه شرایطی. این بخاری را چطور خاموش کنیم، روشن کنیم، نفتش چطور، فتیله‌اش چطور، هر محصول و هر کالایی را باید کسی قانونش را بگذارد که سازنده است. بعد نواب صفوی می‌گفت: خدا ما را ساخته است. ما که از یک بخاری کمتر نیستیم. باید سازنده‌ی ما قانون بگذارد. این شخص چه کاره است که بیاید قانون مرا وضع کند؟ قوانین بین‌الملل یعنی چه؟ یعنی کشک. یک مشت آدم آنجا نشستند قانون درست کردند. خوب اینها چه کاره من هستند؟ از کجا باسوادترین است؟ از کجا من را دوست داشتند. از کجا در قوانینی که وضع کردند، اهداف خودشان…

حقوق‌دانان بشر چقدر تا حالا به نفع فلسطین و به ضرر اسرائیل قطع‌نامه صادر کردند؟ اسرائیل یکی را هم گوش نداده است. حقوق‌دان‌ها چه کردند؟ در یک زمانی داریم نفس می‌کشیم که حقوق‌دانان ما جنایت اسرائیل را می‌بینند،هیچی نمی‌گویند. و هیچ کاری نمی‌توانند بکنند. همه از پس اسرائیل برنمی‌‌آیند. به خاطر گردن‌کلفتی اسرائیل، و بی‌عرضگی حقوق‌دانان بشری. او گردن‌کلفت و آنها هم بی‌عرضه و بی‌خاصیت. سیاسیون دنیا بی‌خاصیت هستند. حقوق‌دانان دنیا در جرم صدام شش ماه فکر می‌کنند، ما در این زمان زندگی می‌کنیم. اصلاً تمدنی نیست که ما گفتگوی تمدن‌ها داشته باشیم. باغ وحش است. دو تا برج در افغانستان خراب شد، اگر خودشان خراب نکرده باشند، گفت: کل افغانستان را می‌گیریم. به خاطر دو تا برج کل افغانستان را تصاحب کردند. به خاطر یک حرف بی‌خودی که خودشان خلق کردند، عرب را تصاحب کردند. شما با کدام تمدن می‌خواهی سر میز مذاکره بنشینی؟ تمدنی نیست، باغ وحش است. پیشرفت‌های علمی انسان را از انبیا بی‌نیاز نمی‌کند. هرچه ماشین تندتر برود، باید ترمزش قوی‌تر باشد. هرچه پیشرفت علم بیشتر باشد، ترمز تقوی باید بیشتر باشد. اینطور نیست که حالا ما باسواد هستیم تقوا نمی‌خواهیم.نیاز بشر به انبیاء امروز از دیروز بیشتر است.

اختلافات امروز بیش از دیروز است. اوس و خزرج جمعاً چند نفر را کشتند. بد نیست برایتان بگویم. یکی از تهمت‌هایی که به اسلام می‌زنند می‌گویند: اسلام با شمشیر پیش رفت. مؤسسه راه حق یک کتابی نوشته «نگرشی کوتاه به زندگی پیامبر» تمام جنگهای پیغمبر را آمارش را نوشته، تقریباً هزار و چهل نفر کشته شدند. کل جنگ‌های پیغمبر هزار و چهل نفر کشته شوند. انوقت در دنیای پیشرفته علم روزی چقدر کشته می‌شوند؟ مسیحی‌ها می‌گویند: اسلام با زور شمشیر پیش رفت. می‌گویم: تمام جنگهای پیغمبر طبق همه آمار دقیق شده، دقت شده هزار و چهل نفر هستند، آنوقت یک مکتب اسلام که با هزار و چهل تا کشته در جنگ‌های مختلف که در جنگ‌ها به ما حمله کردند. در جنگ خندق به ما حمله شد. جنگ احزاب به ما حمله شد. اختلافات بشر جز از راه قرآن حل نمی‌شود. به شدت به امام زمان نیاز داریم. دنیا هم امادگی هست. الآن دنیا تشنه امام زمان است. بد نیست این را هم به شما بگویم. یک پیامی می‌خواهم به شما بدهم. توجه کنید پیام مهمی می‌خواهم بدهم.

8- دیدگاه اسلام درباره‌ی آینده جهان

یک زمانی امام زمان، عقیده‌ی شیعی بود. یعنی امام دوازدهم ما بود. امروز امام زمان عقیده‌ی شیعی نیست. آینده جهان با چه کسی است، یک مسأله‌ی سیاسی و بین‌المللی شده است. اسرائیل خط و نشان می‌کشد که دنیا باید در دست من باشد. آمریکا می‌گوید: دنیا باید در دست من باشد. دنیا در آینده در دست چه کسی است؟ این یک مسأله‌ی سیاسی بین‌المللی است. قبلاً امام زمان یک مسأله‌ی شیعی بود. الآن شیعی نیست. به همین خاطر شبهات، فیلم‌ها خیلی کار می‌کنند راجع به آینده جهان. خیلی کار می‌کنند. و چه کنند عقیده شیعه را بشکنند و فکر خودشان را جا کنند. خیلی کارها کردند. چه فیلم‌های پر تیراژی تهیه کردند.

ما زیر نظر مقام معظم رهبری، در قم بیست تا طلبه گرفتیم، طلبه‌های فاضل، جوان و خوش بیان. تخصصی مسائل مهدویت. آنچه از ماهواره‌ها، اینترنت‌ها، آنچه طراحی می‌کنند برای ضربه به مهدویت بگیرند، جواب‌هایش را از نظر علمی بدهند. این بیست تا الآن شده سیصد تا، ما سیصد تا فارغ‌التحصیل داریم که اینها مدرکشان، پایین‌ترین مدرکشان فوق لیسانس است. و سال قبل یعنی سال 89  هزار و پانصد سفر تبلیغی داشتند. در دانشگاه‌ها می‌روند صحبت می‌کنند. الآن بنده به همه‌ی وزارتخانه‌ها و به همه‌ی آموزش و پرورش و دانشگاه‌ها اعلام می‌کنم از این تابستان استفاده کنید. از این تخصصی مهدویت دوره‌های شانزده ساعته برای بچه‌ها، چون آنچه چهار سال و سه سال و نیم خواندند، در شانزده ساعت می‌توانند بگویند. مثل شیشه گلابی که عطرش می‌کنی، عصاره‌ی آن بحث را می‌گویند. به خصوص قشر فرهنگی و شبهاتی که هست اگر می‌خواهید سالم بمانید باید دستمان را در دست انبیاء بگذاریم. یک مرتبه یک کسی یک جایی سبز می‌شود، می‌گوییم: پدرش کیست؟ مادرش کیست؟

پریروز یک کسی آمده بود می‌گفت: فلانی چنین گفته… گفتم: ببخشید، ایشان مجتهد است یا مقلد؟ گفت: نه مقلد است. گفتم: بفرمایید مرجعش کیست؟ پدرش ایشان کیست که حالا سبز شده است؟ مادرش کیست که اینقدر مورد اعتماد قرار گرفته است؟ یک بار یک کسی سبز می‌شود، یک مشت هم عقب او می‌روند. مگر ما گوساله‌ یا گوسفند هستیم که هرکس علف برای ما بریزد و عقبش برویم؟ ما انسان هستیم. تا یک کسی از نظر پدر، مادر، فکر، عقیده، استدلال، منطق، آیات، کتاب، حکمت، خودش تزکیه‌ی اخلاقی، آخرش من به رییس دفترشان زنگ زدم گفتم: این آقا… تو رییس دفترش هستی، خود رییس دفترش هم دکتر بود. گفتم: تو که رییس دفترش هستی و خودت هم دکتر هستی. به من بگو ایشان چه کسی است؟ گفت: آقای قرائتی نمی‌دانی چه آدمی است؟ گفتم: خوب بگو من حب و بغضی نسبت به هیچ‌کس ندارم. گفت: زیارت عاشورایش ترک نمی‌شود. نماز شبش هم ترک نمی‌شود. گفتم: خوب عمه‌ی من هم همینطور است. عمه‌ی من هم زیارت عاشورا می‌خواند، نماز شب می‌خواند. مگر حالا هرکس زیارت عاشورا خواند و نماز شب خواند، می‌شود پول مملکت را در اختیار او گذاشت؟ می‌شود قدرت را در اختیار او گذاشت؟ زیارت عاشورا که یک کار مستحبی است. مثل اینکه فلانی رییس جمهور دستش را حنا می‌بندد. حنا مستحب است، می‌خواهد بزند و می‌خواهد نزند. این حرف‌ها چیست.

قرآن می‌گوید: آیات الهی، کتاب الهی، حکمت، منطق و عقل، تزکیه! اگر این چهار تا اصل را رعایت کنیم، می‌شویم این که شدیم. و اینجا می‌رویم که می‌برند. استاد عرفان ما کج می‌شود. وقتی می‌گوییم: نزد یک اسلام‌شناس برود، فرار می‌کند. می‌خواهیم فیلمش را بگیریم، برخورد می‌کند. می‌گوید: من برای تو کلاس دارم به شرطی که اسلام‌شناس حرف‌های مرا نشنود. فیلم‌برداری نکند. می‌گوییم: اسلام‌شناس را خانه می‌آوریم. حتی به او گفته شد. گفت: آقا یک اسلام‌شناس را می‌‌آوریم، حرف‌هایت را بزن ببینیم. گفت: نه، من کار به اینها ندارم! اصلاً باید اینها را حذف کنیم تا ما راحت بتوانیم… تو اگر خوشگل بودی بگویید…چشم‌دارها… بگویید… چشم‌دارها… همین که آمدی زن کور شدی، پیداست خوشگل نیستی. همین که برای اینها کلاس گذاشتی، دور از چشم اینها، همین دلیل بر این است که تو خیانت می‌کنی.

به شدت نیاز به بعثت داریم. نیاز ما الآن به بعثت از عرب‌های جاهلی بیشتر است. فکر نکنید حالا دانشگاه و اینترنت و ماهواره و نمی‌دانم از این چهار تا تکنولوژی پیشرفت بشر… آمریکا نیازش به وحی بیش از دیگران است. چون جنایت در آمریکا بیش از کشورهای دیگر دیده می‌شود.

آخرین کلمه! جوان‌های ایران، حدود 80 سال است ما دانشجو به آمریکا می‌فرستیم. فیلم سکس هرچه بخواهی مفت برایت می‌فرستند. از طریق ماهواره، اما فرمول هواپیمای اف 16 را به شما یاد نمی‌دهند. یعنی علمشان را به شما انتقال نمی‌دهند. اما سکسشان را به شما انتقال می‌دهند. شما از این چه می‌فهمید؟ می‌گوید: می‌خواهید شما را یک آدم عیاشی شهوت‌رانی کند، حتی اگر خودتان هم انرژی هسته‌ای و دست به یک ابتکار و اختراعی زدید غصه بخورد که چرا فهمیدید؟ این کافی نیست تا ما بفهمیم دشمن ما چه کسی است و دوست ما چه کسی است؟ یعنی دیگر باز هم نیاز به این است که… ما باید در حرف آخوندها تأمل کنیم. بگویم: حرف آخوندها این است. «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم‏» امریکا پیشرفت‌های علمی‌اش را به شما صادر نمی‌کند. عیاشی و سکس و شرابش را به شما صادر می‌کند. این یعنی چه؟ حقوق‌دان‌ها در جنایت صدام ماندند، سیاسیون هم قطع‌نامه‌هایشان بی‌بخار شده است. به شدت نیاز به بعثت داریم.

خدایا دست ما را خودت در دست انبیا بگذار. ما را کمتر از آنی به خودمان واگذار نکن. همه‌ی ما را از همه‌ی خطرها برای همیشه حفظ بفرما. ما را دشمن‌شناس و حق شناس قرار بده.

‏«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

 «سؤالات مسابقه»

1- آیه 179 سوره اعراف، درباره‌ی گمراهان چه تعبیری دارد؟
1) سخت‌تر از سنگ
2) پست‌تر از چهارپایان
3) پست‌تر از خاک
2- نجات یک نفر از مرگ، در نزد خداوند چگونه است؟
1) همچون نجات همه‌ی مردم
2) همچون نجات ده نفر از مردم
3) همچون جهاد در راه خدا
3- کدام پیامبر برای بعثت پیامبر اسلام دعا کرد؟
1) حضرت موسی
2) حضرت عیسی
3) حضرت ابراهیم
4- کار اصلی پیامبران الهی چیست؟
1) تعلیم کتاب آسمانی
2) تزکیه‌ی مردم از پلیدی‌ها
3) هر دو مورد
5- از نظر قرآن راه حل اختلافات بشر چیست؟
1) قوانین برآمده از عقل جمعی
2) قوانین برآمده از تعالیم پیامبران
3) دعوت مردم به اخلاق و سنت‌ها

Comments (0)
Add Comment