نماز در روایات

موضوع بحث: نماز-2
تاریخ: 18/03/63- رمضان 63

بسم الله الرحمن الرحیم

1- نیت خدایی، کارها را عبادت می‌کند
بحث ما در باره‌ی عبادات بود، در جلسات قبل گفتیم که عبادات ابعاد مختلف دارد. یک بخش نماز است، ولی هر کاری که به قول قرآن رنگ خدایی داشته باشد، عبادت است. و همه‌ی کارهای مؤمن باید رنگ خدایی داشته باشد. شما حساب کن وقتی یک چرخ خیاطی می‌خرید، تمام پیچ گوشتی هایش هم رنگ و آرم کارخانه را دارد. یک سرویس ملامین که می‌گیری، دیس بزرگش آرم کارخانه دارد، آن نعلبکی و ترشی خوری کوچکش هم آرم کارخانه دارد. اگر شما بروی در کاخ شاه، در حمام که می‌روی کف دمپایی‌های شاه هم تاج حک شده است. اسکناس هر کشور، چه یک ریالی و چه هزار تومانی آرم همان کشور را دارد. یعنی کسی که شاه شد، باید تاج او کف دمپایی حمام کشورش حک شود. روی یک قرانی هم باید آرم کشور باشد، چه برسد به هزار تومانی! یعنی کسی که خدایی شده، همه‌ی کارهایش خدایی می‌شود.
حرکت خرداد، خدایی بود چون روزی بود که امام عزیز را از قم گرفتند و تبعید کردند. مردم حرکت کردند. حرکت مردم خدایی بود. عبادت و راهپیمایی‌ها عبادت بود. قرآن حرکت‌هایی را که دشمن را اذیت و زحمت می‌اندازد. عبادت می‌داند. فرموده: «وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً یَغیظُ الْکُفَّارَ وَ لا یَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَیْلاً إِلاَّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ»(توبه/120) این آیه‌ی قرآن بود. یعنی حرکتهای دسته جمعی که کفار را به غیظ در می‌آورد. غیظ غیر از غضب است. آدم که جوش می‌آورد، می‌گویند: غضب، وقتی خیلی سر رفت می‌گویند: غیظ، یعنی آب گرم است و آب جوش. غضب آب گرم است و غیظ آب جوش. غضب وقتی زیاد پر رنگ شد، غیظ می‌شود. قرآن می‌گوید: «وَ لا یَطَؤُنَ مَوْطِئاً» یعنی حرکت‌هایی که می‌کنند «یَغیظُ الْکُفَّارَ» این راهپیمایی‌ها و این از خانه بیرون ریختن‌ها که «یَغیظُ الْکُفَّارَ» کفار وشاخه‌ها و هوادارانش را به غیظ در می‌آورد، این حرکت‌ها کاری نیست، «إِلاَّ کُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌ» مگر این که در مقابل این حرکت‌ها عمل صالحی انجام دهند. یعنی کسی که خدایی شد، رأی دادنش، 15 خردادش، همه‌ی کارهایش خدایی می‌شود. نجاری و کشاورزی او هم خدایی می‌شود.
در این که چه چیزی خدایی باشد و چه چیز نباشد، اختیارش دست خودمان است. من می‌توانم قرآن بخوانم و از متن قرآن به جهنم بروم. از لابه لای آیات قرآن به جهنم بروم و شما می‌توانی بخوابی و از خرو پف خوابت به بهشت بروی، بله می‌شود. بنده قرآن می‌خوانم برای این که بگویند: صدایش خوب است، بگویند: حافظ قرآن است، برای ریا قرآن می‌خوانم برای کاسبی و پول درآوردن قرآن می‌خوانم. برای شهرت قرآن می‌خوانم. قرآن که می‌خوانم، نمی‌خواهم قرآن را مطرح کنم، می‌خواهم خودم را مطرح کنم پس من در عین این که می‌گویم: «إِنَّ اللَّهَ رَبِّی وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ هذا صِراطٌ مُسْتَقیمٌ»(آل عمران/51) همان وقت که می‌گویم: «هذا صراط مستقیم» صراط خودم مستقیم نیست و لذا داریم «رُبَّ تَالِ الْقُرْآنِ وَ الْقُرْآنُ یَلْعَنُهُ»(بحارالأنوار، ج‏89، ص‏184) یعنی چه بسا کسانی هستند که قرآن می‌خوانند و قرآن هم آن‌ها را لعنت می‌کند. اجمالاً کسی که بنده‌ی خدا شد، تمام کارهایش باید خدایی شود.
منتهی بحث ما عباداتی است که دائم با آن‌ها سرو کار داریم. چون بعضی عبادات به دلیلی فصلی هستند و موسمی، اما یکسری عبادات هستند که سر و کار ما دائماً با آن هاست و آن مسئله‌ی نماز است و روزه. هر سال باید روزه بگیریم. دو جلسه در مورد عبادت صحبت کردیم. در جلسه سوم که سیمای نماز را در روایات گفتیم. جلسه چهارم اذان بلال را گفتیم. مطالبی تفسیر گونه برای اذان داشتیم و این جلسه هم خصوصیات دیگری را که لابلای روایات نماز است را برایتان می‌گویم و معنایش این نیست که شما نماز نمی‌خوانید. معنایش این است که باید نماز را درست خواند. اگر هزار هروئینی را جایی رها کنند، سال دیگر ده هزار هروئینی درست می‌شوند. یعنی یک هروئینی سالی چند هروئینی درست می‌کند ولی نماز خوان، سالی چند نمازخوان درست نمی‌کند. اگر بحث اذان را مطرح می‌کنیم، معنایش این نیست که شما اذان نمی‌گویید. بحث این است که این اذان شیوع پیدا کند، رسم شود. اگر زن بی حجابی در خیابان راه می‌رود، دکان به دکان همه را به خود خیره می‌کند. الآن دیگر در تهران بی حجاب نیست، اما خوب روسری بعضی خانم‌ها کمی عقب است.
2- نماز، یادآوری و اعلان حضور
حالا باز هم من مقداری در باره‌ی نماز برایتان بگویم. در جلسه‌ی قبل تا اینجا آمدیم که انسان فراموشکار است و به ذکر نیاز دارد، اینجا هم مثالی هست. خوب لازم می‌بینم که تکرار کنم. تکرار بعضی چیزها اشکال ندارد، مثل بوئیدن گل. آدم هر چقدر بو کند، باز هم لذت می‌برد. این مثال را یک یا دو سال پیش زده‌ام. می‌گویند: کسی رفت زغال بخرد. گفت آقا زغال کیلویی چند است؟ گفت: دو نوع زغال داریم. زغال یک نفری، کیلویی5 تومان است و دو نفری کیلویی 2 تومان است. مشتری گیج شد که زغال یک نفری و دو نفری یعنی چه؟ گفت: نمی‌فهمم یعنی چه، گفت: یک نوع زغال داریم که وقتی روشن شده تا آخر می‌سوزد، این گران است. یک رقم هم داریم که روی قلیان که می‌گذاری، یک نفر باید قلیان بکشد و یک نفر هم باید زغال باد بزند. یعنی دو دقیقه بادش نزنی خاموش می‌شود. این کیلویی دو تومان است. حالا بشر ذغال دو نفره است، یعنی دو روز به آن باد نخورد، خاموش می‌شود. این است که دائم در قرآن گفته است یادت نرود. اینقدر در قرآن داریم: «وَ اذْکُرُوا إِذْ کُنْتُمْ قَلیلاً»(اعراف/86) یادتان نرود کم بودید، حالا زیاد شدید. یادتان نرود مستضعف بودید، حالا الحمدلله حکومتتان قدرت پیدا کرده است. یادتان نرود. اصلاً خدابه پیغمبرش می‌گوید: «أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوى‏»(ضحى/6) یادت نرود خودت هم یتیم بودی «وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدى‏»(ضحى/7) یادت نرود خودت هم گیج بودی «وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنى‏»(ضحى/8) یادت نرود خودت هم بی پول بودی. خدا به پیغمبر(ص) هم می‌گوید: یادت نرود «وَ اذْکُرْ عَبْدَنا أَیُّوبَ»(ص/41) «وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِسْماعیلَ»(مریم/54) «اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی‏ أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ»(بقره/40) اینقدر «واذکر» در قرآن داریم. یعنی‌ای آدم‌ها! یادتان باشد. این به خاطر این است که انسان فراموش می‌کند، انسان موجودی فراموشکار است. خاصیت انسان است. بنابر این همیشه باید به انسان گفت: یادت نرود. و لذا داریم خداوندی که «رب العالمین» است چون می‌خواهد مرا تربیت کند، حوادث تلخ و شیرین به وجود می‌آورد که ما یک مرتبه متنبه بشویم. یک مرتبه در اوج غفلت یکی از بستگان می‌میرد. یک خانه تکانی می‌شود. یک حادثه پیش می‌آید. اینقدر در قرآن گفته است «بَغْتَهً» یعنی‌ای بشر! یک مرتبه مرگت می‌رسد، یک مرتبه پیش می‌آید و رخ می‌دهد.
بهترین چیزی که این انسان فراموش کار را به خود می‌آورد نماز است. «وَ أَقِمِ الصَّلاهَ لِذِکْری»(طه/14) قرآن می‌فرماید: نماز را اقامه کن تا یاد من در تو زیاد شود. برای این که یاد من در تو زنده شود. «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ»(رعد/28) وقتی یاد خدا در تو زنده شد، دلت گرم می‌شود. خوب دل که مطمئن شد چه می‌شود؟ یک قدم بالاتر «یا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّهُ»(فجر/27) ‌ای کسی که دلت مطمئن شده است «ارْجِعی‏ إِلى‏ رَبِّکِ»(فجر/28) این قدم هاست.
نماز بخوان تا از غفلت و فراموشی بیرون بیایی. از غفلت که بیرون آمدی، ‌تر و تازه می‌شوی. آدمی که با یاد خدا دلگرم است، دلش تکان نمی‌خورد. آدمی که بنده‌ی خدا شد از اضطراب بیرون می‌آید. مطمئن می‌شود و مطمئن که شدی، پرواز می‌کنی.
3- فلسفه نماز
امام رضا(ع) می‌فرماید: «أَنَّ عِلَّهَ الصَّلَاهِ أَنَّهَا إِقْرَارٌ بِالرُّبُوبِیَّهِ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ خَلْعُ الْأَنْدَادِ وَ قِیَامٌ بَیْنَ یَدَیِ الْجَبَّار»(من‏‌لایحضره‌‏الفقیه، ج‏1، ص‏214) فایده‌ی نماز این است که آدم در نماز اقرار می‌کند که تو رب من هستی. «وَ خَلْعُ الْأَنْدَاد» غیر خدا را دور می‌ریزد. «وَ قِیَامٌ بَیْنَ یَدَیِ الْجَبَّار» در برابر محضر خدا می‌ایستد با خضوع و مسکنت از خدا آمرزش طلب می‌کند. حدیث برایتان بخوانم: امیرالمؤمنین(ع) وقتی می‌خواست نماز بخواند رنگش می‌پرید، گفتند: یا علی چرا رنگت پرید؟ فرمود: این امانتی است که قرآن می‌گوید: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَهَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولاً»(احزاب/72) می‌فرماید: ما امانت را به آسمان و زمین ارائه کردیم. آن‌ها زیر بار امانت نرفتند ولی انسان زیر بار امانت رفت. امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: امانت همین حرف زدن با خدا و حضور در محضر او و توجه به اوست و نماز است. دنباله‌ی حدیث مفصل است.
امام رضا(ع) می‌فرماید: «وَ وَضْعُ الْوَجْهِ عَلَى الْأَرْضِ کُلَّ یَوْمٍ إِعْظَاماً لِلَّهِ جَلَّ جَلَالُه»(من‌‏لایحضره‌‏الفقیه، ج‏1، ص‏214) خدابه انسان گفته است، نماز بخوان تا پیشانیش را روی خاک بمالد. اگر سر در مقابل خدا خم شد، در مقابل غیر خدا خم نمی‌شود. شما صبح به صبح با خدا قرارداد می‌بندی. اگر میوه‌های باغ را با یک نفر قرارداد بستی، مشتری دیگر آمد، می‌گویی ما این‌ها را از قبل فروخته‌ایم. شما صبح به صبح تا از خواب برمی خیزی بگو الحمدلله، ستایش از آن خداست، در حد این که در راه خداست، بگو سلام! اما اگر کسی را می‌بینی در راه خدا نیست، خیره به او نگاه کن برای این که دیگر به کسی بله قربان نمی‌گویی. برای این که صبح بله قربان هایت را پیش فروش کردی و گفتی الحمد لله. ستایش از آن خداست و دیگر هر کس را هم ببینی تکان نمی‌خوری. وقتی می‌گویی: «إِیَّاکَ نَعْبُدُ»(فاتحه/5) دیگر بنده‌ی کس دیگر نمی‌شوی. چون صبح به صبح قراردادت را با خدا بسته‌ای و این تلقین‌ها خیلی مهم است.
در ارتش اگر صبح به صبح بگوید، ما سربازان ایران تا آخرین قطره‌ی خون در راه وطن می‌جنگیم. این تلقین صبح به صبح او را یک ساعت نگه می‌دارد. و در مقاله‌ای خواندم که افرادی که در خارج از کشور می‌خواهند در یک رشته متخصص شوند، صبح به صبح این‌ها را جمع می‌کنند و بین 5 تا 10 دقیقه اهمیت این کار را برایشان می‌گویند. اگر هر روز صبح قبل از این که مشغول کارهایم بشوم، من طلبه را به صف کنند و بگویند مردم باید اسلام را بشناسند، باید اسلام را بشناسانی، بایدعمل کنی، باید به دیگران بگویید. کشورها و امت‌های زیادی نیاز به شناخت اسلام دارند و. . . الآن تحصیل واجب است، الآن وظیفه‌ی شرعی تو این است. اگر دائم صبح به صبح این را به من تلقین کنند. هر تلقین صبحگاهی من را از غفلت بیرون می‌آورد. به من می‌گویند: حیف هستی و. . .
4- آداب و شرایط نماز
اما آداب نماز؛
امام باقر(ع) می‌فرمود: «إِذَا قُمْتَ فِی الصَّلَاهِ فَعَلَیْکَ بِالْإِقْبَالِ عَلَى صَلَاتِکَ فَإِنَّمَا یُحْسَبُ لَکَ مِنْهَا مَا أَقْبَلْتَ عَلَیْهِ وَ لَا تَعْبَثْ فِیهَا بِیَدِکَ وَ لَا بِرَأْسِکَ وَ لَا بِلِحْیَتِکَ وَ لَا تُحَدِّثْ نَفْسَکَ وَ لَا تَتَثَاءَبْ وَ لَا تَتَمَطَّ وَ لَا تُکَفِّرْ فَإِنَّمَا یَفْعَلُ ذَلِکَ الْمَجُوسُ وَ لَا تَلَثَّمْ وَ لَا تَحْتَفِزْ وَ لَا تَفَرَّجْ کَمَا یَتَفَرَّجُ الْبَعِیرُ وَ لَا تُقْعِ عَلَى قَدَمَیْکَ وَ لَا تَفْتَرِشْ ذِرَاعَیْکَ وَ لَا تُفَرْقِعْ أَصَابِعَکَ فَإِنَّ ذَلِکَ کُلَّهُ نُقْصَانٌ مِنَ الصَّلَاهِ»(کافى، ج‏3، ص‏299) نماز که می‌خوانی، با توجه نماز بخوان. کسی نماز که می‌خواند، می‌گفت: «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ» و می‌دوید و می‌رفت. می‌پرسیدند: چرا چنین می‌کنی؟ می‌گفت: از بس نماز من بد است می‌ترسم در سرم بخورد. کمی آنطرف می‌روم که در سرم نخورد. همان قسمت از نماز قبول می‌شود که آدم توجه دارد و لذا افرادی هستند که یک دهم نمازشان مورد قبول است، چون اینقدر بیشتر توجه نداشته‌اند. آدم‌هایی هستند که یک صدم نمازشان مورد قبول است. شما آن قسمت از گلابی را می‌خوری که خراب نباشد.
«وَ لَا تَعْبَثْ فِیهَا بِیَدِکَ وَ لَا بِرَأْسِکَ وَ لَا بِلِحْیَتِکَ وَ لَا تُحَدِّثْ نَفْسَکَ وَ لَا تَتَثَاءَبْ وَ لَا تَتَمَطَّ وَ لَا تُکَفِّرْ فَإِنَّمَا یَفْعَلُ ذَلِکَ الْمَجُوسُ وَ لَا تَلَثَّمْ وَ لَا تَحْتَفِزْ وَ لَا تَفَرَّجْ کَمَا یَتَفَرَّجُ الْبَعِیرُ وَ لَا تُقْعِ عَلَى قَدَمَیْکَ وَ لَا تَفْتَرِشْ ذِرَاعَیْکَ وَ لَا تُفَرْقِعْ أَصَابِعَکَ فَإِنَّ ذَلِکَ کُلَّهُ نُقْصَانٌ مِنَ الصَّلَاهِ وَ لَا تَقُمْ إِلَى الصَّلَاهِ مُتَکَاسِلًا وَ لَا مُتَنَاعِساً وَ لَا مُتَثَاقِلا ًً فَإِنَّهَا مِنْ خِلَالِ النِّفَاقِ» امام صادق(ع) می‌فرمایند: نماز که می‌خوانی، با چیزی بازی نکن، دستت را در گوشت می‌کنی، صورتت را می‌خارانی، با ریشت بازی می‌کنی، با زلفت بازی می‌کنی، دست به بینی خودمی مالی، بدنت می‌خارد، ساعت می‌بینی، عطسه می‌کنی، سرفه می‌کنی، این چه نمازی است؟ «فَإِنَّ ذَلِکَ کُلَّهُ نُقْصَانٌ مِنَ الصَّلَاهِ».
«وَ لَا تَقُمْ إِلَى الصَّلَاهِ مُتَکَاسِلًا وَ لَا مُتَنَاعِساً وَ لَا مُتَثَاقِلاً» خیلی مهم است. بی نشاط سراغ خواندن نماز نرو. کسی که بی نشاط نماز می‌خواند، رگ نفاقی در روح او هست. یعنی ظاهر آن این است که خدایا آمده‌ام با تو حرف بزنم ولی خودت می‌دانی که من خیلی ناراحتم. ‌ای کاش نماز را خوانده بودم. آخر کسی که به سمت قبله می‌ایستد معنایش این است که خدایا می‌خواهم نماز بخوانم و به همین خاطر به سمت قبله می‌ایستم.
منافق کیست؟ کسی است که ظاهر او با باطنش فرق می‌کند. ظاهر من این است که می‌خواهم با خدا حرف بزنم ولی وقتی ناراحتم، یعنی قلبم نمی‌خواهد حرف بزند، ولی چون واجب است از روی ناچاری نماز می‌خوانم. مثل کسی که وارد جلسه‌ای می‌شود و شما نمی‌خواهی پیش پای او برخیزی، ولی وقتی می‌بینی همه برخاستند، شما هم از روی ناچاری برمی خیزی.
امام کاظم(ع) وارد خانه شد. امام رضا(ع) پسر کوچکی، همراه پدرش بود. گفت: بابا این مردی که داشت با ما می‌آمد، شما که به خانه رفتی، یک بفرما به او می‌گفتی؟ فرمود: چون قلباً آمادگی پذیرایی ندارم، اگر به زبان بگویم، بفرما! این نفاق است کسی که قلباً آمادگی ندارد و اما ظاهراً می‌گوید: آقا بفرمایید داخل! مشتاق دیدار! تو چه وقت مشتاق دیدار ما بودی؟
کسی که ظاهراً تعارف می‌کند ولی قلباً تمایل ندارد، این یک رگ نفاق است. کسی که ظاهر و هیکلش رو به خداست و قلبش پشت به خداست و لذا امام باقر(ع) می‌فرماید: وقتی نماز می‌خوانید همانطور که هیکل تو رو به خداست، دلت هم رو به خدا باشد و اگر اینطور نباشد «فَإِنَّهَا مِنْ خِلَالِ النِّفَاقِ» نماز که می‌خوانید، سعی کنید مسواک بزنید قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «رَکْعَتَانِ بِسِوَاکٍ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِینَ رَکْعَهً بِغَیْرِ سِوَاکٍ»(المحاسن، ج‏2، ص‏561) دو رکعت نماز با مسواک، از هفتاد رکعت بدون مسواک ارزش بیشتری دارد و به این مسأله مسواک بسیار سفارش شده است.
افرادی که نماز می‌خوانند اگر با تقوا باشند، نمازشان ارزش دارد پیغمبر(ص) فرمود: دو رکعت نماز آدم با تقوا از هزار رکعت نماز آدم لا ابالی بهتر است. خلاصه نماز یک چوب خط کشیدن، نیست. اگر واقعاً آدم عاشق باشد کمی قبل از نماز بنشیند وفکر کند. . .
5- حضور قلب در نماز و پرهیز از بی‌توجهی
کسی پرسید، آقا چه کنم که حواسم سر نماز جمع باشد؟ گفتم والله یک دکتر پیدا کن تا با هم نزد او برویم. بعد خودم رفتم نزد یکی از فقها و پرسیدم، سر نماز حواسمان پرت می‌شود، چه کنیم که اینطور نشود؟ گفت: به خاطر این که شما تا قبل از نماز چرت و پرت می‌گویید.
حتی ماه رمضان یا غیر ماه رمضان به مسجد آمده و می‌گوید: خب وضع گوشت چطور است؟ می‌گوید، والله امسال گوشت چنین شده است و تاید چنان شده و صابون چنین و دیگ زودپز چنان شده است و کاسه نعلبکی چنین شده است و قالی ماشینی چنان شده است. خلاصه همینطور می‌گویند تا «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ» بعد می‌گوید: بالاخره حالا تاید را می‌خریم، کمی در صف می‌ایستیم. ادامه می‌دهد تا بگوید «الله اکبر» خب معلوم است وقتی الله اکبر گفتی هم پی تاید و صابونت هستی، چون تا یک دقیقه قبل از تکبیر شما در فکر تاید بودی. خوب با یک لحظه که نمی‌شود شما 180 درجه تغییر کنی. می‌گفت: وقتی می‌خواهی نماز بخوانی تا یک ثانیه، یک دقیقه قبل از نماز چرت و پرت می‌گویی. دارد وضو می‌گیرد، حرف می‌زند. وقتی آدم نماز می‌خواند، دو دقیقه بنشیند و فکر کند. یک دقیقه بنشیند وفکر کند. هشت ساعت جان می‌کنی، برای ماهی سه هزار تومان. کمی در نعمت‌های خدا فکر کن. اگر به تو دوربین عکاسی بدهند چقدر تشکر می‌کنی؟ نعمت‌های خدا، گذشته‌ی خودت، گناهان خودت، حرف‌هایی که با غیر خدا می‌زنی با حرف‌هایی که با خدا می‌زنی را مقایسه کن. آدم خجالت می‌کشد. صبح تا شام روزی چند ساعت با غیر خدا حرف می‌زنی. روزی هفت تا ده دقیقه می‌خواهی با خدا حرف بزنی، آن هم وقت‌های اضافه و این واقعاً شرمندگی است.
شما حساب کن، یک شخصیت مهم محترم. اگر شما فرضاً یک غذای خوب می‌پزی و بهترین غذاها را به دیگران می‌دهی می‌خورند بعد آن آشغال‌ها و ته مانده هایش را کمی می‌بری برای شخصی که خیلی مهم است، این توهین به اوست، توهین است. شما فرض کن امام در حسینیه‌ی جماران مشغول صحبت کردن است و داری گوش می‌دهی. یک دفعه یک گربه از این طرف حسینیه روی پنجره‌ها راه برود. یک مرتبه همه‌ی مردم پشت خود را به امام بکنند و به گربه نگاه کنند، عجب مردمی! شما اگر پشتت را به امام کنی و به یک بلبلی، پرنده‌ای، گربه‌ای، نگاه کنی، تمام عالم، همه‌ی سلول‌های بدنت شما را لعنت می‌کند. آن وقت ما در مقابل خدا می‌ایستیم و می‌گوییم «الله اکبر» بعد توجه به گنجشک و ملخ می‌کنیم و لذا بد نماز می‌خوانیم.
یکی از علما می‌گفت: از گناهانتان استغفار کنید. اگرتا به حال می‌گفتید: خدایا گناهان ما را بیامرز از این به بعد بگویید: خدایا عبادات ما را بیامرز. در یک جمعیت کثیر یک نفر جرأت نمی‌کند بگوید من در تمام عمر خود یک رکعت نماز با توجه خوانده‌ام و باید غصه بخوریم. اگر یک ناراحتی و بیماری داشته باشیم، دکتر می‌رویم، متوسل می‌شویم، التماس می‌کنیم، دعا می‌کنیم که خدایا این گرفتاری را حل کن و تا حالا چند نفر از ما گفتیم خدایا حالی به ما بده تا یک رکعت نماز با توجه بخوانیم. آخر گاهی وقت‌ها آدم مریض است و می‌داند مریض است ولی بعضی وقت‌ها آدم مریض است ولی نمی‌داند مریض است. نمازهای ما نماز عالی نیست، نماز خوب نیست منتهی نمی‌دانیم که نماز ما نماز خوبی نیست، اگر بدانیم که نماز ما نماز خوبی نیست الی آخر. .
پیغمبر دید کسی نماز می‌خواند و با ریش هایش بازی می‌کند. فرمود: اگر دل او خاشع بود، با دستش با ریشش بازی نمی‌کرد. این نشان دهنده‌ی این است که دلش هم با خدا نیست. حدیث داریم، امامان ما وقتی نماز می‌خواندند، اگر یک پرنده روی دوششان می‌نشست، چنان صاف ایستاده بودن که حتی این پرنده، تکان نمی‌خورد. اگر زنبور عسل آن جا بود، تکان نمی‌خورد، فقط اگر باد می‌آمد، عبای این‌ها را تکان می‌داد.
امام صادق(ع) فرمود: «وَ اللَّهِ إِنَّهُ لَیَأْتِی عَلَى الرَّجُلِ خَمْسُونَ سَنَهً وَ مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ صَلَاهً وَاحِدَهً»(کافى، ج‏3، ص‏269) به خدا قسم آدم‌هایی هستند که پنجاه سال از عمرشان گذشته است « مَا قَبِلَ اللَّهُ مِنْهُ صَلَاهً وَاحِدَهً» امام صادق(ع) این را فرموده است: ولی این‌ها دو رکعت نماز با توجه نخوانده‌اند و این اعلام خطری است به بزرگسالان.
6- اهتمام به نماز خانواده و فرزندان
خوب حالا برویم سراغ نماز و بچه‌ها. بچه‌ها را باید نماز خوان تربیت کرد. پدر و مادرهایی که به بچه هایشان می‌رسند، اصولاً می‌دانید که کاروان‌ها که به مکه می‌روند، افراد به هم می‌گویند: تو با کدام کاروان آمدی؟ تو چطور شد که آمدی؟
در قیامت هم همینطور است، هم بهشتی‌ها از جهنمی‌ها می‌پرسند که چطور شد به جهنم آمدید، بهشتی‌ها از هم می‌پرسند که چطور شد به بهشت آمدید. یکی از آیه‌ها این است می‌گویند: چطور شد شما به بهشت آمدید؟ می‌گویند «إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فی‏ أَهْلِنا مُشْفِقینَ»(طور/26) یعنی به درستی که ما در دنیا نسبت به زن و بچه‌ی خود مشفق بودیم و دلهره داشتیم نسبت به تربیت بچه‌ی خود. دائماً مواظب بچه هایمان بودیم. چون همیشه نسبت به بچه هایمان تپشی داشتیم، نمی‌گفتیم که به ما چه ربطی دارد. ما یک بار به او گفتیم یعنی چه؟ می‌خواهی قرآن برایت بخوانم؟ حضرت نوح یک پسرداشت، هزارها بار او را نصیحت کرد، گوش نداد، در آخر وقتی دستور خدا آمد که کشتی بساز مؤمنین سوار شوند و آب بیاید و همه‌ی مؤمنین را غرق کند، در عین حال در لحظه‌ی آخر گفت: «یا بُنَیَّ ارْکَبْ مَعَنا»(هود/42) پسرم، ایمان بیاور و سوار شو. یعنی حضرت نوح تا دم آخر مأیوس نشد. شما می‌گویی: آقا من ده دفعه گفته‌ام و گوش نداده است. خوب یازده دفعه بگو، دوازده دفعه بگو، کمی جدی‌تر بگو، می‌گویی: آقا به راننده گفتم: برای نماز نگه دار! گفت: نمی‌شود و دیدم گفت نمی‌شود من هم نشستم. گفتم: حالا اگر چمدانت از بالای ماشین می‌افتاد می‌گفتی برادر نگه دار می‌گفت نمی‌شود، همین طور می‌نشستی. اگر چمدانت از پشت، زمین می‌افتاد و او نگه نمی‌داشت داد می‌زدی و در ماشین قیامت می‌کردی. همین که گفت نمی‌شود نشستی، نمی‌شود یعنی چه؟ دستش زخم است می‌گوید نمی‌شود وضو گرفت و فوراً تیمم می‌کند. نخیر باید وضوی جبیره بگیری. از همه چیز برای نماز کم می‌گذارد. یعنی همه‌ی کارهایش را به ترتیب می‌کند. یک جا می‌خواهد برود عروسی، در شانه کردن سرش کم نمی‌گذارد. در لباسش کم نمی‌گذارد. در واکس کفش هایش کم نمی‌گذارد. در هیچ یک از کارهایش کم نمی‌گذارد، فقط وقت نماز به نحوی بسیار بد نماز می‌خواند. فقط از نماز کم می‌گذارد و حدیث داریم: رئیس دزدها کسی است که از نمازش بدزدد َ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ(ص): «أَسْرَقُ السُّرَّاقِ مَنْ سَرَقَ مِنْ صَلَاتِهِ»(روضهالواعظین، ج‏2، ص‏319)
تا سلام آخر را گفت: برمی خیزد و می‌رود. نمی‌گوید: خیلی خوب حالا نیمی از چادرم را اتو زدم، نیم دیگرش بماند ولی می‌گوید یک نماز را خواندیم، آن یکی باشد. از هیچ جا کم نمی‌گذارد، فقط از نمازش کم می‌گذارد.
باید نماز را به بچه‌ها آموخت. برایتان قرآن بخوانم. قرآن می‌گوید: علت بهشت رفتن برخی این است که به خاطر بچه هایشان می‌سوزند. مرحوم شهید محراب، آیت الله مدنی(ره) نقل می‌کرد، می‌گفت: در بازار نجف می‌رفتم، دو تا از پسران مرحوم آیت الله حکیم جلوی ما می‌رفتند. می‌گفت: یکی 10 سال و دیگری حدود 14 سال و می‌گفت: داشتند می‌رفتند و نمی‌دانستند که من پشت سر این‌ها هستم. داشتند می‌رفتند و با هم صحبت می‌کردند، یکی از آن‌ها چیزی گفت، داداش او گفت: راست می‌گویی؟ گفت: مگر بناست دروغ بگویم. مگر پریروز پدرمان به ما نگفت حالا که 14 سال دارید، اول تکلیف شماست، سعی کنید از اول تکلیف دروغ نگویید. سعی کنید از حالا عادل باشید. پدرمان پریروز به ما گفت: دروغ نگویید! پس من حالا حرف می‌زنم، می‌گویی راست می‌گویی؟ معلوم است راست می‌گویم. مرحوم شهید مدنی می‌گفت: فهمیدم آیت الله حکیم گاهی بچه هایش را جمع می‌کند و این حرف‌ها را به آن‌ها می‌زند «إِنَّا کُنَّا قَبْلُ فی‏ أَهْلِنا مُشْفِقینَ» (کهف/49)
7- تشویق و پیگیری درباره نماز خانواده
آیه‌ی دیگر «وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاهِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها»(طه/132) قرآن به پیغمبرش می‌گوید: به زن و بچه‌ات دستور بده نماز بخوانند. بعد می‌گوید «وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها» پشت کار هم داشته باش. نگو آقا من به او گفتم گوش نداد. این آیه مهم است. زمانی می‌گوییم آقا ما ده بار گفته‌ایم، گوش نداده است «وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها» یعنی صد بار بگو. حضرت لقمان را ببین. لقمان به پسرش می‌گوید: «یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاهَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ»(لقمان/17) آیه‌ی بسیار عجیبی است. معمولاً پدرهای مقدس چنین می‌کنند. به بچه می‌گوید: نمازت را بخوان، اما اگر این دختر و پسر خواست حرف بزند، می‌گویند ساکت. بزرگ‌ها که نشسته‌اند، بچه حرف نمی‌زند. ولی وقتی بزرگ‌ها نماز می‌خوانند، می‌گویند: بچه هم باید نماز بخواند. اما تا می‌خواهد حرف بزند، می‌گوید: بزرگ ترها که نشسته‌اند، بچه نباید حرف بزند. یعنی در نماز می‌خواهد که او اطاعت کند ولی در حرف زدن می‌گوید: فضولی نکن. بچه ساکت باش! تو هنوز بچه هستی ولی ببین لقمان می‌گوید: بچه جان برخیز و نمازت را بخوان، حرف هم بزن. فساد هم دیدی، داد بزن، یعنی هم عبادت را یادش می‌دهد، هم نصیحت را یادش می‌دهد و هم نعره را به او یاد می‌دهد. یعنی فساد دیدی نعره بکش. کار خوب دیدی، تشویق کن، نمازت را هم بخوان. یعنی هم مسائل فردی و هم مسائل اجتماعی. اگر فساد دیدی بی تفاوت نباش. خوب را تشویق کن و جلوی بد را بگیر. نمی‌گوید ما یک گوشه‌اش را قبول کردیم، امر به نماز را به دختر و پسر می‌کنیم اما اگر بچه حرف بزند فوراً می‌گوییم بچه که حرف نمی‌زند.
«عَلِّمُوا صِبْیَانَکُمُ الصَّلَاهَ وَ خُذُوهُمْ بِهَا إِذَا بَلَغُوا ثَمَانِیَ سِنِینَ»(خصال صدوق، ج‏2، ص‏626) امیرالمؤمنین(ع) فرمود: به بچه هایتان نماز یاد بدهید و مؤاخذه کنید که چرا نماز نخواندید. یک تشر بزن، خوب نماز می‌خواند. گوشواره برایش نخر. دوچرخه و موتور و کفش برایش نخر. عکس العمل نشان بده، بی تفاوت نباش «وَ خُذُوهُمْ بِهَا إِذَا بَلَغُوا ثَمَانِیَ سِنِینَ» یعنی وقتی 8 ساله شدند، کمی سخت گیری کن.
رُوِیَ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ قَارِنٍ أَنَّهُ قَالَ: «سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع أَوْ سُئِلَ وَ أَنَا أَسْمَعُ عَنِ الرَّجُلِ یَخْتِنُ وَلَدَهُ وَ هُوَ لَا یُصَلِّی الْیَوْمَ وَ الْیَوْمَیْنِ فَقَالَ وَ کَمْ أَتَى عَلَى الْغُلَامِ فَقَالَ ثَمَانِیَ سِنِینَ فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ یَتْرُکُ الصَّلَاهَ قَالَ قُلْتُ یُصِیبُهُ الْوَجَعُ قَالَ یُصَلِّی عَلَى نَحْوِ مَا یَقْدِرُ»(من‌‏لایحضره‏‌الفقیه، ج‏1، ص‏280)
امام رضا(ع) مهمانی داشت، مهمانش به او گفت «یَخْتِنُ وَلَدَهُ وَ هُوَ لَا یُصَلِّی الْیَوْمَ وَ الْیَوْمَیْنِ» پسری دارم که گاهی یک روز یادو روز نماز نمی‌خواند. امام(ع) فرمود «وَ کَمْ أَتَى عَلَى الْغُلَامِ» چند سال دارد که گاهی یک روز، دو روز نمازنمی خواند. «فَقَالَ ثَمَانِیَ سِنِینَ» گفت 8 سال دارد، گاهی می‌خواند و گاهی نمی‌خواند. امام رضا(ع) فرمود: «سُبْحَانَ اللَّهِ یَتْرُکُ الصَّلَاهَ» می‌گفت: گفتم بابا پسر است و گاهی مریض می‌شود. فرمود: «یُصَلِّی عَلَى نَحْوِ مَا یَقْدِرُ» خوب مریض هم هست خوابیده بخواند.
امام رضا(ع) در برابر پسر هشت ساله حساسیت نشان می‌دهد. حضرت عباسی چند میلیون پسر 8 ساله هست که نماز نمی‌خوانند و پدرهایشان خم به ابرو نمی‌آورند؟ کمی در باره‌ی نماز یاد دادن به بچه‌ها بیشتر فکر کنیم و همچنین حجاب دخترها. الحمد لله حزب اللهی‌ها که در راه هستند. بعضی غیر حزب اللهی‌ها هستند یا نه حزب اللهی هستند ولی در این کار خود حزب اللهی نیستند. حالا نمی‌خواهیم به هر کس اینطور است بگوییم او حزب اللهی نیست، حزب اللهی ضعیف است. مثلاً دخترش را مثل عروسک درست می‌کند. می‌گوییم: آقا آخر این شکل درست نیست. می‌گوید: حالا این بچه است. آخر وقتی این لباس را پوشید، بزرگ هم بشود دیگر محجبه نمی‌شود!
8- اهتمام به نماز جماعت
و اما نماز را به جماعت بخوانید. آیه‌ی قرآن در باره‌ی نماز جماعت این است: «وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعینَ»(بقره/43) رکوع کنید با این‌ها که رکوع می‌کنند، یعنی نماز را به جماعت بخوانید.
حالا چرا نگفته است «واسجدوا مع الساجدین» چون یهودی‌ها عبادتشان سجده دارد اما رکوع ندارد. این «وَ ارْکَعُوا» خصوصیت نماز اسلامی است. عبادت یهودی‌ها سجده دارد ولی رکوع ندارد. این که این را می‌گوید به خاطر امتیاز نماز اسلامی است. صدام در عمرش یک بار نماز خواند، آن هم بی رکوع، بعد از «قل هو الله » به سجده رفت.
مردم هم باید درباره‌ی نماز جماعت عکس العمل نشان دهند. ما در اسلام عکس العمل‌های قاطعی داریم. اگر کسی در جماعت مسلمانان نمی‌آید به او دختر ندهید و از او دختر نگیرید به قول امروزی‌ها او را بایکوت کنید، کمی عکس العمل نشان دهید. اگر کسی نماز جماعت می‌خواند، به او امیدوار باشید. اما اگر کسی به نماز جماعت بی اعتنایی می‌کند، الآن ما یک مشت آدم داریم که هیچ مسجدی نمی‌روند، خوب این‌ها باید طرد شوند. آقا مگر آزادی نیست، یک عده لیبرال هستند که به نماز جمعه نمی‌آیند. خوب به نماز جمعه نیایند. نه نماز جمعه می‌آیند، نه شنبه، نه یکشنبه، هیچ جا نمی‌آیند. می‌گویند شخصی وارد جایی شد، شنبه بود. گفت: الحمدلله همه دکان‌ها باز است. معلوم می‌شود در این شهر یهودی نیست. بعد یکشنبه شد، دید یکشنبه هم همه‌ی مغازه‌ها باز است، گفت الحمدلله مسیحی هم نیست. بعد جمعه شد دید جمعه هم باز است، گفت خوب، مثل این که اینجا هیچ دینی نیست. حالا یک زمان است کسی می‌گوید: من نماز جمعه نمی‌آیم، خیلی خوب اما تو شنبه و یکشنبه و. . . هیچ روزی به مسجد هم نمی‌روی. بالاخره یک مسجد بروید که دل آدم خوش باشد که شما یک مسجد رفتید. اصلاً دیگر هیچ جا نمی‌روند.
اگر کسی به اجتماع مسلمان‌ها نیاید، حق دارند او را منزوی کنند. اسلام به ما سفارش کرده که اگر کسی به نماز جماعت نیامد، شما هم او را طرد کنید. اگر یک پدر در مسجد نمی‌آید، وقتی دخترش عروس می‌شود و کارت دعوت می‌دهند، تمام محله بگویند ما در این عروسی شرکت نمی‌کنیم. پدر عروس جلوی در ایستاده است و می‌بیند هیچ کس نیامد. عمه‌ی آن آقا می‌میرد، ختم می‌گیرند ومی بینند هیچ کس نیامد، خوب می‌فهمد که او که به مسجد نمی‌رود، مردم هم در شادی و عزای او شرکت نمی‌شوند. باید اینطور باشد.
پیغمبر(ص) فرمود: «إِذَا سُئِلْتَ عَمَّنْ لَا یَشْهَدُ الْجَمَاعَهَ فَقُلْ لَا أَعْرِفُهُ»(بحارالأنوار، ج‏85، ص‏5) اگر کسی در مسجدو جماعت نمی‌آید وقتی می‌پرسند: فلانی چطور آدمی است، بگو او را نمی‌شناسم. نگو آدم خوبی است لکن نماز نمی‌آید، بگو او را نمی‌شناسم.
9- امام جماعت و آداب و شرایط نماز جماعت
و اما امام جماعت، در باره‌ی امام جماعت حدیث داریم که: قال رسول الله(ص):«إِمَامُ الْقَوْمِ وَافِدُهُمْ فَقَدِّمُوا أَفْضَلَکُمْ»(من‌‏لایحضره‌‏الفقیه، ج‏1، ص‏377) پیغمبر(ص) فرمود: در نماز جماعت هر که فضیلتش از همه بیشتر است، او امام جماعت شود.
حدیث دیگری داریم: «إِنْ سَرَّکُمْ أَنْ تُزَکُّوا صَلَاتَکُمْ فَقَدِّمُوا خِیَارَکُمْ»(من‏‌لایحضره‏‌الفقیه، ج‏1، ص‏377) آن که از همه بهتر است مقدم بدارید. حالا معنایش این نیست که میوه‌ی خیار هم از همه میوه‌ها بهتر است. زمانی اگر آدم فارسی و عربی را مخلوط کند بد می‌شود. من یک وقت قاطی کرده بودم بین فارسی و عربی گفتم: مهین اسم است برای دخترت می‌گذاری؟ چون مهین یعنی پست. از اهانت است. کسی که اسم دخترش را مهین می‌گذارد یعنی می‌گوید، دخترم پست است. بعد متوجه شدم مهین که به معنای پست است عربی است. مهین به فارسی یعنی ماه پاره. خلاصه مهین فارسی و عربی فرق می‌کردند. خیار به عربی یعنی بهترین شما «فَقَدِّمُوا خِیَارَکُمْ» یعنی بهترینتان را مقدم بدارید. بعد می‌فرماید: «مَنْ صَلَّى بِقَوْمٍ وَ فِیهِمْ مَنْ هُوَ أَعْلَمُ مِنْهُ لَمْ یَزَلْ أَمْرُهُمْ إِلَى سَفَالٍ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ»(من‏‌لایحضره‏‌الفقیه، ج‏1، ص378) اگر درجامعه کسی که در رده پایینی است، او را پیش نماز کردند و آن‌ها را که افضل هستند پیش نماز نکردند، این جامعه دارد، سقوط می‌کند. جامعه‌ای که با وجود افراد بهتر، افراد معمولی را پیش نماز می‌کنند تا ابد این جامعه در حال سقوط است. سعی کنید هر کس بهتر است پیش نماز شود. ارزش نماز در صف اول بیشتر است، منتهی گفتند: در صف اول هم افراد با تقواتر بایستند.
مسجد، مرکز علم و تقواست. آن کس که از همه علم و تقوای بیشتری دارد جلو می‌رود. باز آنان که درجه‌های علم و تقوای بالاتری دارند، در صف اول بایستند. اما مساجد ما اینطور نیست. در مساجد ما هر کس مسن‌تر است در صف اول می‌ایستد و لذا در جماعت زنان می‌بینی همه حاجی خانم‌ها در صف اول ایستاده‌اند. از شصت وپنج سال به بالا. هر کس کمال بیشتری دارد. سن یک نوع کمال است ولی خیلی نمی‌شود روی سن تکیه کرد. گاهی گفتند به پیرمردها احترام بگذارید، اما اگر پیر بودند و با تقوا و انقلابی بودند، جوان‌ها باید مقدم باشند. در مورد امام جماعت هم حدیث داریم که «یَنْبَغِی لِلْإِمَامِ أَنْ یَکُونَ صَلَاتُهُ عَلَى صَلَاهِ أَضْعَفِ مَنْ خَلْفَهُ»(من‌‏لایحضره‏‌الفقیه، ج‏1، ص‏390) می‌گویند در نمازجماعت هم امام باید رعایت ضعیف ترین فرد را بکند، یعنی نمازی بخواند که آن ضعیف ترین کسی که حال ندارد ودست و پایش درد می‌کند، به او برسد. نماز را طول ندهد. حدیث داریم که پیغمبر(ص) وقتی فرادا نماز می‌خواند، طولانی می‌خواند اما نماز جماعت را سریع می‌خواند.
یک حدیث دیدم که کسی در نماز جماعت به جای سوره‌ی توحید، سوره‌ی بقره خواند. خوب سوره بقره هم دوساعت طول می‌کشد، این‌هایی که پشت سرش نماز می‌خواندند، دیدند او حالا حالاها می‌خواهد بخواند. این‌ها هم قصد فرادا کردند و نماز خواندند و رفتند. بعد پیش نماز مأموم را خطاب کرد و مؤاخذه کرد که تو کلک می‌زنی می‌آیی پشت سر ما نماز بخوانی، ولی وسط راه جدا می‌شوی و می‌روی. بین این‌ها دعوا پیش آمد و نزد امام رفتند. امام پیش نماز را توبیخ کرد. فرمود: آخر این‌ها خسته‌اند و نمی‌توانند. جلسات عزاداری و نصیحت هم همینطور است. حالا ممکن است بنده دو روز استراحت کرده باشم، با نشاط، شب می‌خواهم سخنرانی کنم. ساعت ده و یازده سخنرانی کنم. این بنده خدا، کارگر نجار یا نانواست یا بقال است. یا کمی‌اش خورده و از صبح هم که روزه گرفته و حالا ضعفش زده است. این هیئت‌های ما وقت بدی روضه خوانی می‌کنند. ساعت روضه خوانی در جمهوری اسلامی ساعت بدی است. خدا کند این روضه خوانی‌ها هم به گونه‌ای شود که مردم مثل این کوپن‌ها گیر کنند. یعنی آزاد نباشد که هر کس هر کجا دلش می‌خواهد، بلندگویش را بگذارد و هر چه دلش می‌خواهد بخواند. در سحر نباید مزاحم کسی بشویم. مثلاً فرض کن اگر شما سحر بلندگو کنار رادیو بگذاری آدم خوبی هستی؟ نه آقا یک آدم ظالم هستی. آقایانی که سحر بلندگو را کنار رادیو می‌گذارند، گناه می‌کنند. بابا معنای حزب اللهی ایجاد مزاحمت برای مردم نیست. مزاحم مردم نشوید. یکی خوب است و یکی مریض است. چند دفعه امام در باره‌ی این بلندگوها گفته است که این ظلم است، اذیت است و الی آخر.
10- توجه به نماز فرزندان
حرف هایم رو به اتمام است. نماز جماعت را فشرده و تند بخوانید. نصف بیشتر حرف هایم برای جلسه‌ی بعد ماند. در باره‌ی سفارش نماز به بچه‌ها صحبت کردیم منتهی اگر گفتیم، بچه‌ها را وادار کنید نماز بخوانند، دیگر فردا پدرها، بچه‌ها را وادار به مسجد رفتن نکنند. می‌گوید: بچه را وادار به خواندن نماز کن. آخر گاهی تا ما یک حدیث می‌خوانیم، عده‌ای سوء استفاده می‌کنند، می‌گویند، ببین قرائتی گفت: بچه‌ی 7 ساله را کتک بزن و به مسجد بکش. نه آقا قرائتی گفت: نماز که می‌خوانی بچه‌ات را هم سفارش کن که نماز بخواند. کمی هم تشر بزن اما سعی کن به کتک نرسد. نگویی حالا بچه بزرگ شده و مراحل بالاتر رفته است. فعلاً بچه‌ی 9 ساله را با اخلاق خوب سفارش کن. کمی هم برایش بگو که نماز چیست؟
عیب کار این است که ما گاهی وقت‌ها حجاب را بیان نکردیم، بعد داد بزنیم. دو سه جلسه در باره‌ی حجاب صحبت کن، بعد اگر کسی دهن کجی کرد، داد بزن. قرآن می‌فرماید: «وَ ما کُنَّا مُعَذِّبینَ حَتَّى نَبْعَثَ رَسُولاً»(اسراء/15) قرآن می‌گوید: اگرما بخواهیم کسی را عذاب کنیم، اول پیغمبر می‌فرستیم و برایش می‌گوییم، بعد که روشن شد، بعد عذابش می‌کنیم. اگردیدیم دهن کجی کرد. . .
اجمالاً کمی با بچه‌ها با مدارا رفتار کنید، چون ممکن است امتحان داشته باشد و تجدید داشته باشد. بچه‌ها هم ان شاءالله به حرف پدرها گوش بدهند. رابطه خود را با خدا قوی کنید. سر و کار شما با خداست. آفرینش شما از خداست. نماز چیزی نیست که انسان کوتاه بیاید و روزه هم همینطور و لذا حدیث داریم که پیغمبر یا یکی از معصومین می‌فرماید: بچه‌ها را وادار کنید روزه بگیرند، اگر هوا گرم بود و او دچار ضعف شد به او بگویید که افطار کند ولی مثلاً ساعت ده که چیزی می‌خورد به او بگویید افطاری است. حالا غذا خوردی دو مرتبه روزه بگیر، تابعد از ظهر. یعنی افطار و روزه را به بچه تعلیم بده، با کلمه افطار و روزه آشنا شود. منتهی بعضی مثلاً می‌گویند بچه‌ی من می‌خواهد فوتبال بازی کند و ضعفش می‌گیرد خوب فوتبال بازی نکند. بعضی می‌گویند بچه من چنین و چنان است اگر شما، بچه‌ی شما کمی استراحت کند، می‌تواند روزه‌اش را بگیرد، واجب است استراحت کند و روزه بگیرد. اگر بخواهی او همان فوتبال و دوندگی و تلاشش را بکند، خوب ضعیف می‌شود. اصلاً اسلام هم کمی این ضعف را می‌خواهد. می‌گوید رنگ بچه‌ام زرد شده، خوب اسلام هم می‌خواهد رنگ او کمی زرد شود. اصلاً معنای ماه رمضان همین است. البته اگر ضرر داشت بخورد. ضرر غیر از ضعف است ممکن است آدم ضعفش بزند، اما ضرر برایش نداشته باشد اما اگر به ضرر رسید، اسلام اجازه‌ی ادامه‌ی روزه را نمی‌دهد.
خدایا از آن نمازهایی که اولیائت سفارش کردند، نصیب ما بفرما. ما را در قیامت و در دادگاهت شرمنده‌ی خودت وپیغمبر و اولیائت و شهدایت قرار نده.
رهبر عزیز انقلاب و رزمندگان ما را سلامت دار.
توطئه‌ها خنثی، توطئه گران را نابود بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment