نماز، سمینار نماز

موضوع: نماز، سمینار نماز
تاریخ پخش: 70/07/25

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدى و الهمنی التقوى»

1- نماز الفبای اسلام است
در خدمت خواهران و برادران عزیز مدیر مدارس هستیم. امروز می‌خواهم سوغات مشهد را بگویم. در مشهد سمیناری بود که حدود 500 نفر شرکت کردند. از اساتید حوزه و دانشگاه در آن حضور داشتند. مدیر کل‌های آموزش و پرورش هم در آن اجلاس بودند. یک جمعیتی بود که از نظر کیفی بالا بودند. مقام معظم رهبری هم برای این سمینار پیام دادند. من مقداری از پیام را می‌خوانم. این جملات قابل پلاکارد شدن در آموزش و پرورش هست. «بر پا داشتن نماز نخستین ثمره و نشانه حکومت صالحان است».
بله نماز الفبای اسلام است. نماز نشانه مسلمان بودن است. من از یک پدر عروس لذت بردم. یک دامادی بسیار پولدار بود و مدرک بالا داشت. برای خواستگاری آمد. پدر گفت: من نمی‌دانم رابطه تو با خدا چگونه است؟ با خدا حساب جاری داری یا نه؟ بیا نزد آقا در مسجد برویم. اگر ایشان گفت: نماز تو درست است من دخترم را به تو می‌دهم. مهریه هم نمی‌خواهم. اما اگر حساب جاری با خدا نداری کسی که با خدا قیچی کند با دختر من هم قیچی خواهد کرد.
ارتباط واقعی با خدا آدم را بیمه می‌کند. بر پا داشتن نماز نخستین ثمره و نشانه حکومت صالحان است. خیلی‌ها نماز می‌خوانند ولی تظاهر نمی‌کنند. بحث این است که برادران حزب الهی، صدا و سیما، مردم به نماز تظاهر کنید.
2- تظاهر به نماز
من اول فکر کردم این تظاهر چیزی است که به ذهن آدم آمده است. بعد دیدم نخیر فرمان حضرت امام است. سال 42 بود. عده‌ای از دانشجویان خدمت امام آمدند. یکی از اساتید دانشگاه به من می‌گفت: امام فرمود: شما در دانشگاه تظاهر به نماز خواندن بکنید. شما که نماز می‌خوانید در فضای باز، در حیاط نماز بخوانیدم. یک مقداری که مظاهر فساد زیاد می‌شود، غرب و آمریکا لذت می‌برند. اما اگر یک مرتبه تظاهر به نماز شد و جوانها نماز را علنی خواندند، لایه روبی و زباله روبی می‌کند. «نماز رکن اصلی دین است و باید اصلی ترین جایگاه در زندگی مردم باشد» بد نیست از قرآن بگویم. قرآن وقتی زمان تعیین می‌کند 7 شب یا 9 شب نمی گوید. می‌گوید: «مِنْ بَعْدِ صَلاهِ الْعِشاءِ» (نور/58) «مِنْ قَبْلِ صَلاهِ الْفَجْرِ» (نور/58) آقا جلسه چه زمانی است؟ 20 دقیقه بعد از نماز ظهر است. یعنی محور نماز است. کارهایش را بر اساس نماز تعیین می کند. یک تسبیح را در نظر بگیرید. تسبیح دانه‌های زیادی دارد. شیطان نمی‌آید که دانه دانه جان بکند. شیطان می‌آید و نخ را پاره می‌کند. نخ که پاره شد خود به خود دانه‌ها می‌ریزد.
نماز نخ اسلام است. یعنی نماز در روزه عبور کرده است. فرض کنید یک دانه روزه، یک دانه حج، یک دانه زکات و خمس، یک دانه مسائل سیاسی، مسائل اجتماعی، امر به معروف و نهی از منکر، نماز در همه‌ی اینها وجود دارد. نماز مثل نخ در همه اینها غلطیده است.
قرآن می‌گوید: «وَ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ أَمْرُهُمْ شُورى‌ بَیْنَهُمْ» (شورى/38) نماینده مجلس باید مسئول اقامه نماز باشد. پس سیاست با نماز ادغام شده است.
*روزه «وَ اسْتَعینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ» (بقره/45)
*حج «وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهیمَ مُصَلًّى» (بقره/125) در کنار کعبه سراغ نماز بروید.
*جهاد «کُفُّوا أَیْدِیَکُمْ وَ أَقیمُوا الصَّلاهَ» (نساء/77) دست بکشید. الآن وقت نماز است.
*خمس و زکات «یُقیمُونَ الصَّلاهَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاهَ» (مائده/55)
*امر به معروف «یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاهَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ» (لقمان/17)
3- اولین قدم عرفان نماز است
خلاصه اینکه نماز مثل نخی است که از تمام دانه‌های اسلام عبور کرده است. حالا شیطان می‌آید و این نخ را پاره می‌کند. نخ که پاره شد همه دانه‌ها می‌ریزد. می‌گویند یک حرام زاده‌ای با شیطان قرار گذاشتند که شیطنت کنند و دنبال فساد بروند. شب هم بیایند و آمار بدهند. صبح رفتند و غروب برگشتند. حرام زاده گفت: من از صبح تا حالا 22 فتنه کردم. 30 نفر به هم فحش دادند. 16 قلم دزدی شد. 150 نوع آشوب درست کردم. شیطان گفت: من صبح تا حالا فقط توانسته‌ام یک زنا درست کنم. حرام زاده به شیطان گفت: من یک حرام زاده هستم. 150 نوع آشوب درست کردم. تو فقط یک کار کردی؟ شیطان گفت: من یک حرام زاده درست کردم که هر روز مثل تو 150 نوع کار بکند. به این گناه مادر می‌گویند. جدا شدن از خدا گناه مادر است. «هیچ وسیله‌ای مستحکم‌تر و دائمی‌تر از نماز برای ارتباط انسان و خدا نیست».
بهترین قدم‌های عرفان، نماز است. چون هر کلمه از نماز اشاره به یک دوره اصول عقاید است. وقتی می‌گوییم «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ» همه چیز در این بسم الله است. رمز توکل است. رمز عشق است. رمز تذکر است. با بسم الله انسان بیمه می‌شود و به خدا پناهنده می‌شود. استعانت به خدا است. رمز توحید است. «مالِکِ یَوْمِ الدِّینِ» (فاتحه/4) رمز معاد است. نماز چیست؟
ما دو کتاب حدیث داریم. یکی کتاب وسائل الشیعه است و یکی هم کتاب مستدرک الوسائل است. این دو کتاب مجموعا 60 هزار تا حدیث دارد. از این تعداد 20 هزار تا برای نماز است. در سخنرانی حضرت آقای استادی در مشهد یک حدیث بود. بسیار مهم بود. البته این حدیث قیچی شده از دو حدیث است. یک حدیث داریم که پیامبر به علی گفت: «وَ‌ایم اللَّهِ لَأَنْ یَهْدِیَ اللَّهُ عَلَى یَدَیْکَ رَجُلًا خَیْرٌ لَکَ مِمَّا طَلَعَتْ عَلَیْهِ الشَّمْسُ وَ غَرَبَتْ وَ لَکَ وَلَاؤُهُ یَا عَلِیُّ» (کافى/ج‌5/ص‌28). والله قسم اگر خدا یک نفر را توسط تو هدایت کند، «خیر لک» برای تو بهتر است از آنچه خورشید بر آن می‌تابد. شخصی به نام عمران صابئی از همان قوم صابئی که در قرآن هم آمده است، این مرد از مردان دانشمند و آدم لجبازی بود. ساعت‌ها با امام رضا بحث می‌کرد یک مرتبه گفت: الآن دلم آماده است. الآن حاضر هستم که مسلمان شوم. تا این دانشمند خشن و لجباز گفت: حالا آماده شده‌ام. یک مرتبه موذن گفت: «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» اذان شد. امام رضا بلند شد و رفت. فرمود: اذان است. از این می‌فهمیم که اهمیت اول وقت از هدایت یک فرد مهم‌تر است.
درباره نماز خیلی‌ها کتاب نوشته‌اند. ابو علی سینا کتابی به نام کتاب قانون نوشته است. در اروپا دومین کتابی که چاپ شد کتاب قانون بود. بو علی سینا درباره نماز کتاب نوشته است. میرداماد در مورد نماز کتاب نوشته است. فیض کاشانی، سید بن طاووس، شهید ثانی درباره‌ی نماز نوشته‌اند. بنیانگذار جمهوری اسلامی کتابی به نام اسرار الصلوه دارد.
به بعضی‌ها که می‌گوییم در کتابهای دانشگاه فلسفه نماز بیاید، می‌گویند: آخر نماز را در دبیرستان و راهنمایی خوانده‌اند. یعنی مثل اینکه دانشجو کله‌اش پر از همه چیز است. آیت الله هم احتیاج دارد که در مورد نماز تحقیق کند. نمازهای ما که نماز نیست. این مشابه نماز است. «حقیقت آن است که در معرفی نماز کوتاهی شده است» (مقام معظم رهبری)
این هم حقیقت تلخی است. نماز خوان‌های ما در نماز کوتاهی کرده‌اند. با لباس کثیف مسجد می‌روند. با عشق نماز نمی‌خوانند.
یک خبر تلخ دیگر بگویم. بعد از انقلاب راجع به نماز کتابی نوشته نشده است. آقای ابوترابی تعریف می‌کردند که روزهای اول اسارت یک خلبانی را آوردند که هنوز لباسش را در نیاورده بود که او را در سلول انداختند. دستش هم شکسته بود. ایشان گفت: من نماز نخوانده‌ام. اولین کار نماز بود. چقدر آزادگان ما زجر کشیدند و با زجر نماز خواندند.
من در همین آموزش و پرورش یک مدیر کلی سراغ دارم که چند وقت پیش داشت سخنرانی می‌کرد. وسط سخنرانی دید که اذان شده است. گفت: الآن اگر رسول الله باشد چه کار می‌کند؟ اجازه بدهید اگر کشور ما کشور اسلامی است می‌خواهم اذان بگویم. خود مدیر کل وسط سخنرانی ایستاد و اذان گفت و بعد هم ایستاد نماز خواند. بعد از نماز هم سخنرانی را ادامه داد. مگر نمی‌شود آدم حرفش را قطع کند و نماز بخواند؟
4- الگو بودن در نماز
ما باید برسیم به جایی که خانم‌های خانه وقتی ظرف می‌شویند اگر اذان شد ظرف شستن را کنار بگذارند و بروند نماز بخوانند. استاد مصباح می‌گفت: در سفر فرانسه یک نفر را ملاقات کردم که مسلمان شده بود. به او گفتم: شما کجایی هستی و ریشه اسلام شما از کجاست؟ این آقای پروفسور گفت: داشتم در یک جاده‌ای می‌رفتم. دیدم یک کسی بلند می‌شود و می‌نشیند. مسلمانی بود. ماشین را کنار زدم و ایستادم و نگاه کردم. جلو رفتم و گفتم: این چه کاری است؟ گفت: من مسلمان هستم و این مراسم دینی من است. گفتم: آخر در این بیابان و تنها مراسم دینی اجرا می‌کنی؟ گفت: باشد. خدا همه جا هست. یک راننده کامیون باید کنار بیابان نماز بخواند. می‌گفت: آن نماز من را تکان داد و باعث جرقه‌ای برای تحقیق من شد و مسلمان شدم. گاهی وقتها افرادی هستند به خاطر اینکه محبت نمی‌کنند، مسجدشان خلوت است. گاهی وقتها باید ببینیم بعضی افراد چرا به مسجد نمی‌آیند؟ یک کسی می‌گفت: من ناراحت هستم. از اسلام دست برداشته بود. گفتم: می‌شود بگویی چرا؟ گفت: می‌خواستم یک استخاره از قرآن بکنم تا خوب بیاید. برای یک کاری رفتم و استخاره کردم، بد آمد. تو برای این مورد بی خود استخاره کردی و در ثانی خوب و بدی که مشخص نیست. مگر هرچه را ما خوبی می‌بینیم خوب است؟ گاهی یک چیزی اول بد است بعد معلوم می‌شود که خوب است.
من آنقدر دلم می‌خواست که دکتر و مهندس بشوم. پدرم می‌گفت: طلبه شو. من می‌گفتم: نه! نمی‌خواهم طلبه شوم. می‌خواهم مهندس شوم. بالاخره پدرم پیروز شد. به دبیرستان رفتم. با بچه‌های دبیرستانی دعوایم شد. از مدرسه که بیرون آمدیم 17، 18 نفر سر من ریختند و به قدری کتک خوردم که دیگر طاقت نداشتم. با زور به خانه رفتم. پدرم گفت: چه شده است؟ گفتم: بچه دبیرستانی‌ها مرا کتک زدند. گفت: پس می‌خواهی مهندس شوی؟ گفتم: نه! می‌خواهم آخوند شوم. چه خوب شد که ما کتک خوردیم.
اینطور نیست که آدم وقتی در یک شغلی شکست بخورد دیگر بدبخت شده است. ممکن است در یک رشته دیگر پیروز شود. من به منبر رفتم همه می‌خندیدند. حتی یادم است که شب تاسوعا روضه خواندم و همه خندیدند. یک کسی آمد و گفت: تو را به فاطمه زهرا نخوان. در یک روستایی رفتم. مردم روسا من را بیرون کردند. ولی 13 سال است که در تلویزیون کلاسداری می‌کنم. آدم گاهی در منبر داری شکست می‌خورد. ولی در کلاسداری پیروز می‌شود. شما که مدیر هستید باید به اقامه نماز خیلی دقت کنید.
آسپرین بچه‌ها با بزرگ ترها فرق می‌کند. کوچکتر است. شکلاتی است. رنگ و لعاب بهتری دارد. نماز بچه‌ها با نماز بزرگ ترها فرق می‌کند. نماز بچه‌ها هم باید مثل آسپرین بچه‌ها بشود. خلاصه نماز بچه‌ها باید شیرین باشد. باید اینها را دقت کنیم. مدیر مدرسه خودش باید اول برود. خدا در مراحلی می‌گوید: اول خودم هستم. ملائکه دوم هستند و شما سوم هستید. «إِنَّ اللَّهَ وَ مَلائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» (احزاب/56) من (خدا) صلوات می‌فرستم و بعد ملائکه صلوات می‌فرستند. وقتی مدیر رفت. بعد معاون می‌رود. بعد می‌گوید: بچه‌ها شما هم بروید. «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَ سَلِّمُوا تَسْلیماً» به هر حال نماز باید جاذبه داشته باشد.
به یک نفر گفتند: می‌دانی عبا چیست؟ قبا چیست؟ گفت: بله! همان که بوی گلاب می‌دهد. یک نفر می‌گفت: با بچه‌ام به نماز جمعه رفتم. در راه برایش زولبیا خریدم. از آن به بعد پسرم می‌گوید: بابا پس چه موقع به نماز جمعه می‌رویم. خدا شهید مطهری را رحمت کند. همشاگردی‌اش می‌گفت: آب را از رودخانه می‌آورد و گرم می‌کرد. می‌گفت: بلند شو و نماز شب بخوان. حضرت ابراهیم گفت: خدایا به من توفیق بده که اقامه نماز بکنم. «رَبِّ اجْعَلْنی‌ مُقیمَ الصَّلاهِ» (ابراهیم/40) خدایا به همه ما توفیق بده که مقیم نماز باشیم.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment