نماز، تسبیحات و تعقیبات

موضوع بحث: نماز، تسبیحات و تعقیبات
تاریخ پخش: 73/12/08

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

این جلسات آخر در شهرستان قزوین و در مسجد النبی خدمت برادران عزیز و خواهران محترم هستیم. قزوین شهری تاریخی و مذهبی و انقلابی است که افرادی مثل سر لشکر خلبان بابایی را تحویل این انقلاب داد. من تقاضا می‌کنم که تمام مردم ایران کتاب خاطرات شهید بابایی را که نیروی هوایی آن را چاپ کرده است، بخوانند. حتی روحانیون، اساتید دانشگاه و هنرمندان هم این کتاب را بخوانند. این کتاب، کتابی است که وقتی آدم می‌خواند منقلب می‌شود. شهید بابایی جوانی بود که به اوج خود رسیده بود. خاطرات این شهید از بچگی، جوانی، دانشجویی، ایام جنگ، اخلاص و ایمانش، شجاعتش، تخصصش، علمش، فداکاریش، و کمالاتش است.
1- تسبیح خدا
امروز در بحثمان می‌خواهیم درباره‌ی رکعت سوم و چهارم تسبیحات اربعه بگوییم. «سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ» دقایقی راجع به این صحبت می‌کنیم. بعد از تسبیحات وارد سلام و تعقیبات می‌شویم. این بحث را خیلی فشرده می‌گوییم. «سُبْحَانَ اللَّهِ» یعنی خدا منزه است. خدا عیب ندارد. هرچه عیب هست از ما است. در قرآن یک آیه داریم که می‌فرماید: «وَ ما بِکُمْ مِنْ نِعْمَهٍ فَمِنَ اللَّهِ»(نحل/53) نعمت‌ها از اوست. آیه‌ی دیگری داریم که: «ما أَصابَکَ مِنْ حَسَنَهٍ فَمِنَ اللَّهِ»(نساء/79)، خوبی‌ها از خدا است. هر چه بدی هست از ما است.
حالا ما چطور ثابت کنیم که هرچه خوبی است از خدا است و هرچه بدی هست از ما است؟ من در یک جلسه‌ای این طور مثال زدم. مثال من از یکی از امام جمعه‌های محترم بود. ایشان می‌گفت: وقتی کره زمین دارد دور خودش می‌گردد، دور خورشید هم می‌گردد. همیشه یک قسمت کره زمین روشن است و یک قسمت آن هم تاریک است. آن قسمت که روشن است روشنی از خودش نیست، از خورشید است. پس می‌توانیم بگوییم: ‌ای زمین هر قسمت که روشن است، از خودت نیست بلکه از خورشید است. پس هر جای تو که روشن است از خورشید است و هر جای تو که تاریک است، از خودت است. هرچه خوبی است از خداست و هرچه بدی هست از خودمان است. «سُبْحَانَ اللَّهِ» یعنی خدا منزه است. از همسرم کتک خوردم. «سُبْحَانَ اللَّهِ» خدا منزه است. باید در انتخاب همسر، حواست را جمع می‌کردی. تنگی سینه دارم. «سُبْحَانَ اللَّهِ» خدا منزه است. نباید سیگار بکشی. تصادف کردم «سُبْحَانَ اللَّهِ» خدا منزه است. باید قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت می‌کردی. بچه‌ام در حوض افتاد و خفه شد «سُبْحَانَ اللَّهِ» خدا منزه است. باید از بچه‌ات مراقبت می‌کردی. رفوزه شدم «سُبْحَانَ اللَّهِ» باید درست را بخوانی. «سُبْحَانَ اللَّهِ» یعنی بدی‌های خودت را به گردن خدا نینداز. خدا خوب خدایی هست. هرچه بدی است از ما است.
2- تأثیر اعمال
«وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَهٍ فَبِما کَسَبَتْ ایدیکُمْ»(شورى/30) حدیث داریم که حتی اگر انگشت شست تو جایی خورد و از آن خون آمد، ببین صبح آن روز چه گناهی کرده بودی؟ حدیث داریم اگر سیل آمد و مزرعه‌ی تو را خراب کرد، ببین چه وقت زکات نداده‌ای. چطور از این میوه‌ها استفاده کردی در حالی که دهان فقیری پر از آب شد و تو چیزی به او ندادی؟ نگویید: خدا امسال به ما چیزی نداد. قرآن می‌گوید: بعضی‌ها همین که به آنها نمی‌دهیم، می‌گویند: خدا امسال به ما نداد. خدا امسال برای ما کم گذاشت. «فَیَقُولُ رَبِّی أَکْرَمَنِ»(فجر/15)، «فَیَقُولُ رَبِّی أَهانَنِ»(فجر/16)، «کَلاَّ بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیمَ»(فجر/17) این طور تحلیل نکن. دو سال پیش که به تو دادم دو کامیون انار داشتی ولی یک جعبه از انار را در خانه فقیر نبردی. هر روز روی تلویزیونت دست کشیدی اما از دو سال پیش تا به حال یک دست روی بچه یتیم نکشیدی. «کَلاَّ بَلْ لا تُکْرِمُونَ الْیَتیمَ وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْکینِ»(فجر/18-17) برای همه‌ی بچه هایت لباس نو خریدی، اما برای بچه‌های فقیر هیچ کاری نکردی. خدا مال تو را آتش می‌زند. تا خدا به تو می‌دهد، می‌گویی: قربان خدا بروم. امسال به من رو کرده است. خدا همیشه رو به تو است. اگر یک جا دیدی که برای تو کم گذاشته است، معلوم می‌شود که تو در جایی کم گذاشتی. «لا تُکْرِمُونَ الْیَتیمَ»، به یتیم اکرام نکردی «وَ لا تَحَاضُّونَ عَلى‌ طَعامِ الْمِسْکینِ»(فجر/18) به مسکین طعام ندادید.
خدا منزه است. ذکر «سُبْحَانَ اللَّهِ» در قرآن از همه چیز بیشتر است. این ذکر چهار حلقه است. حلقه تنزیح «سُبْحَانَ اللَّهِ»، حلقه تحمید «الْحَمْدُ لِلَّهِ»، حلقه توحید «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ»، حلقه تکبیر «اللَّهُ أَکْبَرُ» در قرآن ده آیه داریم که می‌فرماید: «الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً»(کهف/46) مال و بچه زینت دنیا هستند. بعد می‌گوید «وَ الْباقِیاتُ الصَّالِحاتُ خَیْرٌ عِنْدَ رَبِّکَ ثَواباً وَ خَیْرٌ أَمَلاً» شیعه و سنی در روایتی نقل کرده‌اند که مراد از باقیات و صالحات همین «سُبْحَانَ اللَّهِ» و «الْحَمْدُ لِلَّهِ» است. مال و بچه خوب هستند اما یاد خدا باقیات و صالحات است.
یک نفر یهودی نزد پیغمبر آمد و گفت: آن کلماتی که خدا به ابراهیم یاد داد، چه کلماتی بوده است؟ گفت: همین کلمات بوده است. خداوند به ابراهیم هم یاد داد که همین کلمه را بگوید. یعنی همین که می‌گویی، قبل از پیغمبر اسلام حضرت عیسی بوده است. قبل از عیسی، موسی بوده است. قبل از موسی ابراهیم بوده است. حضرت ابراهیم هم همین کلمات را می‌گفته است. این کلمات سابقه تاریخی دارند.
عده‌ی از فقرا آمدند و گفتند: یا رسول الله! پول دارها پول زیادی دارند و افطاری می‌دهند. پول دارند، زکات می‌دهند. پول دارند به مکه می‌روند. پول دارند به فقرا کمک می‌کنند. ما بی‌پول‌ها از خیلی از ثواب‌ها محروم شده‌ایم. ما چه کار کنیم؟ پیغمبر فرمود: شما که چیزی ندارید، ذکر خدا را بگویید. خدا به شما همان ثوابی را می‌دهد که به آنها هم داده است. گفتند: چه ذکری بگوییم؟ فرمود: مثلا ذکر «سبحان الله» را بگویید. شروع به ذکر گفتن کردند. پولدارها گفتند: ما هم ذکر خدا را می‌گوییم. پیغمبر فرمود: نخیر! شما باید اسکناس بدهید. این برای آنهاست، برای آنها این چنین قبول است و گرنه کسی که پول دارد نمی‌تواند بگوید: من پول دار هستم. به جای پول خرج کردن در مسجد بیاید و دعا بخواند. شما پول هایت را خرج کن، نمی‌خواهد دعا کنی.
3- سبحان الله ریشه تمامی عقاید
«سُبْحَانَ اللَّهِ» ریشه‌ی همه عقاید است. عقاید ما چیست؟ عقاید ما توحید، نبوت و معاد است. ریشه‌ی همه‌ی اینها «سُبْحَانَ اللَّهِ» است. توحید بر اساس«سُبْحَانَ اللَّهِ» است. منزه است خدا از اینکه شرک یا شریکی داشته باشد. داریم «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ»(طور/43) یعنی خدا منزه است از اینکه شریکی داشته باشد. چون شریک داشتن برای آدم‌های عاجز است. می‌بیند یک نفری باری را نمی‌تواند بلند کند، می‌گوید: بیایید سه نفری بلند کنیم. چون عاجز است. وقتی شما با کسی شریک می‌شوید که آن شخص به تنهایی نتواند آنجا را اداره کند. «سُبْحَانَ اللَّهِ» خدا از شریک منزه است. «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ» نبوت و عدل هم براساس «سُبْحَانَ اللَّهِ» است. چون می‌گوید: «قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا کُنَّا ظالِمینَ»(قلم/29)، یعنی خدا منزه است و مشکل در خود ما است. اگر خدا یک سیلی به تو زد، نگو: ‌ای خدا مگر تو عادل نیستی. چرا به من سیلی زدی؟ خدا عادل است. «سُبْحَانَ اللَّهِ» خدا منزه است. خدا ظلم نمی‌کند. «إِنَّا کُنَّا ظالِمینَ»، ظلم از تو است. تو کاری کردی که باید سیلی می‌خوردی. نبوت چگونه است؟ نبوت هم همینطور است. قرآن می‌فرماید: «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‌ بَشَرٍ مِنْ شَیْ‌ءٍ»(انعام/91) به حق، قدر خدا را نشناختند. یعنی خدا را آنطور که باید بشناسند، نشناختند. «إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ»، چون گفتند: خدا پیغمبر و امام نمی‌فرستد. همه مردم یکی هستند. اگر کسی بگوید: خداوند انسان را آفرید و همینطور رها کرد، پس پیداست که خدا کاری کرده است که یک چوپان نمی‌کند. یعنی چوپان گوسفندهایش را رها نمی‌کند. با این حرف معلوم می‌شود که اینها برای خدا به اندازه‌ی یک چوپان ارزش قائل نیستند. قرآن می‌گوید: «وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِهِ إِذْ قالُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ عَلى‌ بَشَرٍ مِنْ شَیْ‌ءٍ»، کسی که بگوید: هیچ بشری به عنوان رهبر از طرف خدا نیامده است، خداوند رهبری برای مردم تعیین نکرده است، این در حقیقت خدا را نشناخته است و خدا را به اندازه یک چوپان حساب نکرده است.
پس ریشه‌ی نبوت و امامت هم که رهبری آسمانی است «سُبْحَانَ اللَّهِ» است. خدا منزه است از اینکه مردم را بی قانون و بی رهبر رها کند. اگر مدیر کارخانه‌ی قند پنجاه کارگر داشته باشد، آنها را رها نمی‌کند. شما چطور می‌گویی که پیغمبر رفت و کسی را به عنوان جانشین برای خودش انتخاب نکرد؟ یعنی نعوذ بالله پیغمبر به اندازه‌ی مدیر کارخانه‌ی قند هم نمی‌فهمد؟ چرا اینقدر پیغمبر را سبک می‌کنید؟ کسی که بگوید: مردم رها هستند و رهبر آسمانی ندارند، خدا را نشناخته است. کسی که بگوید: پیغمبر از دنیا رفت و برای خود جانشینی قرار نداد معلوم است که او پیامبر را آنطور که باید بشناسد، نشناخته است.
ریشه‌ی معاد هم «سُبْحَانَ اللَّهِ» است. «سبحان الله» یعنی خدا از رها کردن مردم بی رهبر منزه است. معاد هم همینطور است. منزه است خدا که کار عبث بکند. «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً»(مومنون/115)، شما خیال می‌کنید که خدا همینطور شما را رها کرد؟ ریشه‌ها مواد غذایی را از خاک جذب می‌کنند و به ساقه می‌دهند و گندم درست می‌شود. نطفه داخل رحم قرار می‌گیرد و به بچه تبدیل می‌شود. حرف می‌زند، راه می‌رود، کم کم بزرگ می‌شود و به یک انسان کامل تبدیل می‌شود. این انسان کامل همان طفل بود. طفل همان نطفه بود، نطفه همان میوه بود. میوه همان مواد غذایی است. مواد غذایی همان خاک بود. حالا همه‌ی اینها به یک انسان کامل تبدیل شده است. موهایش سفید می‌شود. چشم هایش ضعیف می‌شود. کمرش خم می‌شود. اعصابش خُرد می‌شود. حافظه‌اش کم می‌شود. کم کم مریض می‌شود و از دنیا می‌رود. بعد هم زیر خاک می‌رود. زیر خاک کفن می‌پوسد. ذره ذره گوشت و استخوان از بین می‌رود. تراکتور می‌آید آن را زیرو رو می‌کند. بعد هم شهرداری می‌آید و فضای سبز درست می‌کند. پس خاک بودیم. از خاک گندم درست شد. گندم به نطفه تبدیل شد. نطفه به طفل تبدیل شد. طفل به انسان تبدیل شد و دوباره انسان به خاک برگشت. از خاک هستیم و به خاک برمی گردیم. نگویید: این کار بی خودی است. نگویید: خدایا اگر می‌خواستی مرا مرگ بدهی و خاک کنی، مگر من از همان اول خاک نبودم. اگر می‌خواستی از گوشت من خاک درست کنی، چرا مرا خلق کردی؟ نگویید: از این معلوم می‌شود که کارهای خدا عبث است. «سُبْحَانَ اللَّهِ» خدا منزه است از اینکه کار عبث انجام بدهد. ریشه‌ی توحید «سُبْحَانَ اللَّهِ» است. «سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا یُشْرِکُونَ»، منزه است خدا از اینکه احتیاج به شریک داشته باشد. «سُبْحَانَ اللَّهِ» منزه است خدا از اینکه ظلم بکند. «قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا کُنَّا ظالِمینَ» منزه است خدا از اینکه انسان را بی رهبر رها کند. منزه است خدا از اینکه کار عبث بکند. ریشه‌ی عقاید ما «سُبْحَانَ اللَّهِ» است. در تسبیحات اربعه این ذکر را می‌گوییم.
جالب این است که در قرآن «سُبْحَانَ اللَّهِ» از همه بیشتر آمده است. مثلاً «استغفرالله» هشت بار آمده است. «عبد» پنج بار آمده است. اما دستور گفتن «سُبْحَانَ اللَّهِ» شانزده بار آمده است. از این معلوم می‌شود که نیاز انسان به «سُبْحَانَ اللَّهِ» از بقیه‌ی ذکرها بیشتر است. دائم می‌گوییم: خدایا چرا چنین کردی؟ خدا منزه است. مدیریت تو ضعیف است. چرا خدا در جنگ چنین کرد؟ خدا کاری نکرد. آموزش نظامی تو ضعیف بود. مدیریت ضعیف است. خدا را مقصر ندانید. خداوند فرمولی قرار داده است. راهنما فرستاده است که هر کسی از این راه برود به نتیجه می‌رسد. «سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» را باید درست بگوییم. (ح) را باید محکم بگوییم. زشت است که آدم تحصیل کرده، نمازش را غلط بخواند.
4- سلام نماز
بعد از تسبیحات اربعه وارد سلام می‌شویم. «السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ» سلام بر تو‌ای پیغمبر! این سلام رابطه‌ی نمازگزار با پیغمبر است. چون نماز یک معراج بود و حالا دارد تمام می‌شود. هواپیما پرواز کرده و حال می‌خواهد بنشیند. وقتی از معراج برگشتیم اولین کار این است که به مردم زمین سلام کنیم. بهترین سلام ما این است که به پیغمبر سلام کنیم. «السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ» بعد از آن «السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ» است. یعنی پوزها را بریزد و نگوید: «السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَى ترکها»، «السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَى عربها»، «السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَى عجم ها» شرقی و غربی، سفید و سیاه را کنار بگذارید. ما در نماز روزی پنج مرتبه می‌گوییم: «السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ»، درود بر بندگان صالح! چه فرقی می‌کند که حالا ما این مدرسه درس بخوانیم یا آن مدرسه درس بخوانیم؟ در این استان زنگی کنیم یا به استان دیگری برویم؟ چه فرقی می‌کند آن چه که مهم است: «السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ» آنچه که برای من مهم است، این است که بنده‌ی صالح خدا باشم. چه فرقی می‌کند؟
خدا اموات همه شما را بیامرزد. بچه بودم. یک بار به پدرم گفتم: خانه‌ی ما بهتر است یا خانه‌ی عمو؟ گفت: هر کدام از خانه‌ها که در آن نماز با توجه(نماز شب) خوانده شود، بهتر است. این مغازه بهتر است یا آن مغازه؟ هر مغازه‌ای که دروغ و کلاهبرداری در آن کم باشد، بهتر است. این اداره بهتر است یا آن اداره؟ هر اداره‌ای که در آن رشوه کمتر باشد، بهتر است. سلام ارزش است. یک نفر سلام می‌کرد. یک وهابی به او گفت: شما مشرک هستی. گفت: چرا؟ گفت: شما می‌گویید: «السَّلَامُ عَلَیْکَ» به پیغمبر سلام می‌کنید. گفت: اگر سلام کردن به پیغمبر شرک است، اول مشرک خود خدا است. چون خود خدا سلام کرده است.
5- سلام در قرآن
خدا می‌گوید: «سَلامٌ عَلى‌ إِبْراهیمَ»(صافات/109) سلام کردن به اولیاء خدا شرک نیست. خود خدا سلام کرده است. «سَلامٌ عَلى‌ نُوحٍ فِی الْعالَمینَ»(صافات/79)، «سَلامٌ عَلى‌ مُوسى‌ وَ هارُونَ»(صافات/120)، آیه‌ی قرآن است. کجای سلام شرک است؟ ما می‌گوییم: «السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ»، سلام بر پیغمبر! می‌گوید: پیغمبر مرد. بله او مرده است اما هرکس این حیات را ندارد، حیات دیگری دارد. حیات برزخی دارد. «وَ لا تَحْسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلُوا فی‌ سَبیلِ اللَّهِ أَمْواتاً بَلْ أَحْیاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ»(آل عمران/169) حیات انسان فرق می‌کند، رزق دارد. حرف‌ها را می‌شنوند. پیغمبر سر چاه بدر آمد و به کفار گفت: حالتان چطور است؟ داشت با کفار حرف می‌زد. یکی نفر گفت: یا رسول الله! دارید با مرده حرف می‌زنید؟ فرمود: اینها گوششان از شما شنواتر است. «السَّلَامُ عَلَیْکَ أَیُّهَا النَّبِیُّ» اولیاء خدا می‌فهمند. «السَّلَامُ عَلَیْنَا وَ عَلَى عِبَادِ اللَّهِ الصَّالِحِینَ» درود بر بندگان صالح خدا «السَّلَامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللَّهِ وَ بَرَکَاتُهُ» نماز تمام می‌شود. بعد از نماز این سلام تهیت است. داریم با هرکسی که حرف می‌زنید، سلام کنید. بهشتی‌ها به همدیگر سلام می‌کنند. «تَحِیَّتُهُمْ فیها سَلامٌ»(ابراهیم/23)، فرشته‌ها به مومنین سلام می‌کنند. «سَلامٌ عَلَیْکُمْ» خدا به مردم سلام می‌کند. «سَلامٌ قَوْلاً مِنْ رَبٍّ رَحیمٍ»(یس/58) خدا به مردم سلام می‌کند. به پیغمبر می‌گوید: نگو من پیغمبر هستم. تو که پیغمبر هستی هم به مردم سلام کن. «فَقُلْ سَلامٌ عَلَیْکُمْ»(انعام/54) خدا به پیغمبر می‌گوید: سلام کن. خود خدا به مردم سلام می‌کند. فرشتگان به اهل بهشت سلام می‌کنند. اهل بهشت به اهل بهشت سلام می‌کنند. شش آیه راجع به سلام داریم.
‌ای کاش نیروهای انتظامی ما غیر از ادب سلام هم می‌کردند. چون این ادب در همه دنیا هست. سلام چهل و شش آیه دارد. سلام ارزش است. بعد از نماز هم دعا می‌خوانیم. دعای تعقیب چیست؟ در قرآن یک آیه داریم. «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ»(انشراح/7) وقتی فارغ شدی یک کار نوع شروع کن. امام می‌گوید: یکی از مصادیق این است که وقتی از نماز فارغ شدی تازه بنشین و نماز بخوان. بهترین دعا بعد از نماز، دعای نماز صبح است. گفته‌اند چقدر ارزش دارد که کسی بنشیند و تا طلوع آفتاب دعا بخواند. البته معمولاً دو دقیقه مانده به آفتاب نماز می‌خوانیم و دیگر وقتی برای دعا خواندن نداریم. حدیث داریم که آنقدر دعا بخوان تا آفتاب بزند.
به کسی گفتند: حق نداری فلانی را بزنی. اگر خیلی اذیت کرد او را با چوب مسواک بزن. یک کسی با دسته بیل مسواک می‌کرد. گفت: حالا که به من گفتند با چوب مسواک او را بزن، من چوب مسواک خود را بزرگ می‌کنم.
6- دعا افضل است
آن چیز که مهم است این است که گفتند: نماز صبح را با تعقیب بخوانید. روایت داریم که نماز با تعقیب خواندن، ثواب حج مستحبی را دارد و نجات از آتش است. اگر کسی بعد از نماز صبح بنشیند و دعا بخواند، خدا رزق او را زودتر از اینکه دنبال نان برود، می‌رساند. دعا خواندن بعد از نماز صبح و عصر رزق را زیاد می‌کند. اگر کسی نماز واجب خود را بخواند یک دعای مستجاب دارد. از این فرصت استفاده کنیم. دعای بعد از نماز واجب مستجاب می‌شود. هنگام باران آمدن دعا مستجاب می‌شود. ساعات آخر روز جمعه، دعا مستجاب می‌شود. سنی و شیعه گفتند و در روایت هم هست. «فَاسْأَلُوا اللَّهَ حَوَائِجَکُمْ عَقِیبَ فَرَائِضِکُمْ»(عدهالداعی، ص‌67) روایت داریم دعا از نماز مستحبی بهتر است. وقتی آدم نمازش را می‌خواند یا دعا کند یا نماز مستحبی بخواند. امام باقر(ع) فرمود: «الدُّعَاءُ بَعْدَ الْفَرِیضَهِ أَفْضَلُ مِنَ الصَّلَاهِ تَنَفُّلًا»(کافی، ج‌3، ص‌342) ارزش دعا بعد از نماز واجب از نماز مستحبی بیشتر است.
7- تسبیحات حضرت زهرا(س)
بهترین دعاها تسبیحات حضرت زهرا(س) می‌باشد. این تسبیحات چیست؟ فاطمه زهرا نزد پدرش آمد و گفت: من چهار مشکل دارم. بچه هایم کوچک هستند. شوهرم اکثر وقت‌ها در جبهه هست. زن‌ها نزد من می‌آیند تا درس بخوانند و دین را یاد بگیرند. خودم هم عبادت دارم. اگر می‌شود یک خانمی در خانه بیاید و گاهی به من کمک کند. پیغمبر فرمود: سی چهار بار «اللَّهُ أَکْبَرُ» سی و سه بار «الْحَمْدُ لِلَّه» سی و سه بار «سُبْحَانَ اللَّهِ» بگو. من فکر می‌کنم پیغمبر می‌خواهد از این جواب بگوید: فاطمه جان از این حرف‌ها با من نزن. حضرت زهرا(س) فهمید که باید چه کار کند. ایشان یک نخ از پشم داشت. به این نخ سی و چهار گره زد. همین طور گره‌ها را از دستش رد می‌کرد و «اللَّهُ أَکْبَرُ» می‌گفت. این تسبیح حضرت زهرا(س) شد.
جنگ احد پیش آمد. حضرت حمزه عموی پیغمبر شهید شد. فاطمه زهرا هفته‌ای دوبار به احد که در یک فرسخی مدینه قرار داشت می‌آمد. الآن احد به مدینه چسبیده است. یک روز یک خورده‌ای خاک از قبر حضرت حمزه برداشت. حضرت حمزه سید الشهدا بود. یعنی حمزه یکی از شهیدان بزرگ احد بود. یک خورده خاک برداشت و آن را گل کرد و تسبیح خاکی درست کرد تا با آن ذکر بگوید. تسبیح گلی از خاک قبر حضرت حمزه درست شده بود. وقتی حادثه‌ی کربلا رخ داد و امام حسین شهید شد، خاک سید الشهدای احد به خاک سید الشهدای کربلا تبدیل شد. نماز ما در کربلا حتی بدون حضور قلب هم پذیرفته می‌شود. اما در خاک خودمان نماز بدون حضور قلب قبول نیست. فقط در صورتی نماز ما قبول است که بر مهر کربلا سجده کنیم و این هم به خاطر عظمت امام حسین است. بنابراین این تأثیر تربت است و ثواب هزار رکعت نماز مستحبی را دارد.
بهترین تعقیب بعد از نماز تسبیحات حضرت زهرا(س) است. اگر بهتر از این بود پیغمبر به حضرت زهرا یاد می‌داد. امیرالمومنین فرمود: من تا آخر عمرم این تسبیحات را فراموش نکردم. از این معلوم می‌شود که هر مسلمانی بعد از نماز باید با حضرت زهرا رابطه داشته باشد. یعنی فاطمه را فراموش نکینم. همانطور که تشنه هستیم و آب می‌خوریم، می‌گوییم: سلام بر حسین! در هر نمازی هم یاد حضرت زهرا باشیم. حضرت علی فرمود: من تا آخر عمرم این تسبیحات را فراموش نکردم. حتی در جنگ صفین که مهمترین خطرات برای من بود، باز هم این تسبیحات را گفتم. نه تنها در نماز، بلکه گفته شده که در هنگام خواب هم این ذکر ارزش دارد.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment