1- مقایسه ولایت فقیه با ولایت دیگر حاکمان
2- جامعیت اسلام میان عبادت و حکومت
3- نقش حاکمیت اسلامی در گسترش اسلام
4- نقش ولایت فقیه در تصمیمگیری کلان جامعه
5- ریاست جامعه اسلامی با اسلام شناس عادل
6- نقش امام خمینی در تغییر نظام شاهنشاهی
7- نفی حکومت طاغوت، شرط ایمان به خدا
موضوع: نقش ولایت فقیه در نظام اجتماعی
تاریخ پخش: 15/03/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
بینندهها پای تلویزیون بحث را پانزده خرداد سال 93 میبینند. 15 خرداد آغاز انقلاب امام بود. تقریباً اولین خون گروهی که ریخته شد و شهدای جمعی که داده شد، 15 خرداد بود. آن هم توسط مردم ورامین و پیشوا و باقرآباد اتفاق افتاد.
امروز بحثی که دارم این است که اگر یک استاد دانشگاه، یک معلم، مربی، دانشجو، دبیرستانی، یک کسی میخواهد بداند ریشهِ این ولایت فقیه چیست؟ هم علمی است، هم خیلی روان است. 25 سؤال را نوشتم. این ولایت فقیه در این سؤالها روشن میشود. پس موضوع بحثمان این باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم، به مناسبت 15 خرداد 93، که 14 خرداد هم رحلت حضرت امام(ره) بود. 15 خرداد هم برای امام بود. 14 خرداد هم برای خود امام است. آن هم برای انقلاب امام است. مسأله ولایت فقیه است. ولایت به معنی حکومت است. والی یعنی حاکم شهر! متولی مدرسه یعنی حکومت مدرسه دست اوست. والی، ولایت! این ولایت فقیه چیست؟
1- مقایسه ولایت فقیه با ولایت دیگر حاکمان
این یک امتیازی است که ما داریم، که دنیا ولایت جنایتکار را پذیرفته است. خوش به حال ما که ولایت فقیه را پذیرفتیم. چون در دنیا قانونی به نام حق وتو است. حق وتو یعنی پنج کشور جنایتکار بتوانند رأی همهی کشورهای دنیا را لغو کنند. همه کشورها گفتند: الف، پنج کشور هم میگویند: «ب». این یعنی چه؟ یعنی ما پنج نفر بر کره زمین ولایت داریم. این را دنیا با کمال تأسف پذیرفته است. زنده باد اسلام که میگوید: هیچکس بر هیچکس ولایت ندارد جز خدا، پیغمبر، امام معصوم، دستت به امام معصوم نمیرسد، مجتهد جامع الشرایط، که ولایت فقیه است. رو سفیدترین آدمهای کره زمین ایرانیان و شیعیان هستند که میگوند: دست انسان باید در دست امام معصوم یا مجتهد عادل باشد. ما دست در دست هرکس و ناکسی نمیگذاریم. ولایت فقیه مثل کاشی است، کاشی که گذاشتی اگر پشت آن دوغ آب و سیمان ریختی، محکم میشود، وگرنه میافتد. این چیزی که ولایت فقیه و حکومت فقیه را تثبیت کرد، آغازش 15 خرداد بود.
سؤالها این است: آیا اسلام مخصوص زمان پیغمبر است؟ نه! اگر اسلام همیشه هست، پس باید حکومت اسلامی هم همیشه باشد. پیغمبر تشکیل حکومت داد. پیغمبر جبهه داشت، جنگ داشت، مالیات میگرفت، بین فقرا تقسیم میکرد. حتی در شهرسازی حضرت آمد در مدینه مسجد ساخت، بعد با نوک عصایش خیابان کشی کرد، بعد فرمود: خانههایتان را در این کوچه بسازید. که وقتی از خانه بیرون میآید، اول نگاه شما به مسجد باشد. مسجد محوری! بر خلاف ما که الآن شهرکهای زیادی ساخته شده، همه چیز دارد ولی مسجد ندارد. قرآن میگوید: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ» اول کعبه، بعد جای دیگر، ما میگوییم: «ان آخر بیتٍ» فرق ما با خدا این است که خدا میگوید: اول مسجد، بعد خودت. ما میگوییم: اول خودمان، بعد مسجد! پس ببینید. اگر اسلام مخصوص زمان پیغمبر نیست، برای همیشه هست همان چیزی که زمان پیغمبر بوده، باید فتوکپیاش زمان ما هم باشد. اگر کسی پای تلویزیون است، بتواند چند آیه بنویسد، یک بنر کند، در دانشگاهها و دبیرستانها و در مجامع عمومی بنویسد.
2- جامعیت اسلام میان عبادت و حکومت
آیا اسلام فقط نماز و روزه و مسائل اخلاقی و فردی است؟ بعضی مثل این سکولارها میگویند: آقا، مسلمان باش، بین خودت و خدا نمازت را بخوان. شبها دو لیتر هم گریه کن. ولی لازم نیست حکومت دست مسلمانها باشد. ما برای شما برنامهریزی میکنیم. اسلام فقط برای نماز و روزه و مسائل فردی و شخصی و اخلاقی است. ما این را هم قبول نداریم. بنده به عنوان طلبهای که کمی با قرآن، شاید آشنا باشم، چند صد آیه در قرآن است که مربوط به سیاست است. کسی که میگوید: دین از سیاست جداست، یعنی باید آیات قرآن را حذف کنیم. چون بسیاری از آیات قرآن سیاسی است. ما تبری و تولی داریم. یعنی باید به کسی بگوییم: زنده باد، به کسی بگوییم: مرده باد! در نماز به صالحین سلام میدهی، «السلام علینا و علی عباد الله الصالحین» به یک عده هم میگوییم: نه، «غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّینَ» (فاتحه/7) یک عده مغضوب و ضال هستند، یعنی مورد غضب و منحرف هستند. ما از اینها متنفر هستیم و یک عده را هم باید سلام کنیم. در هر نمازی پنج بار سلام میکنیم. اسلام فقط برای نماز و روزه نیست. من نمیدانم این را گفتم یا نه؟
من اخیراً یک پژوهشی راجع به ساخت و ساز کردم. چند صد آیه و حدیث پیدا کردیم که تناسب با ساخت و ساز دارد. ما باور نمیکردیم، فکر کردیم که ساخت و ساز اسلام حرف ندارد. یک چیزی شنیده بودیم در خانهها مستراح رو به قبله و پشت به قبله نباشد. میگفتیم: در بنایی فقط اسلام برای مستراح گفته، برای اتاق پذیرایی هم حدیث داریم. سقف اتاق حدیث داریم. گچ کاری و سنگکاری حدیث داریم. فاضلاب حدیث داریم. آب آشامیدنی حدیث داریم. حوض، باغچه، طبقات آپارتمانی و ویلایی، مصالح ساختمان، خشت و آجر و آهن، مصالح ساختمان حدیث داریم. بنا که باشد. جهت خانه چطور باشد. بالای نیم قرن است طلبه هستم، تازه چشم من باز شده که عجب! اسلام اینقدر روی ساخت و ساز حرف دارد؟! ما از اسلام چیزی بلد نیستیم. اسلام فقط دین نماز و روزه نیست. چون دین حکومتی است باید ولایت فقیه هم داشته باشد.
آیا نباید صدای اسلام به همهجا برسد؟ چرا. قرآن میگوید: «نَذیراً لِلْبَشَرِ» (مدثر/36)، «کَافَّهً لِلنَّاس» (سبأ/28)، «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّه» (توبه/33) در قرآن آیاتی داریم که اسلام برای کره زمین است. اگر اسلام برای کره زمین است، پس باید حکومت و تبلیغاتی باشد که صدای اسلام را به دنیا برساند. حالا ما عقب هستیم این حسابش جداست. ما باید بر سر خودمان بزنیم. چرا باید انجیل مسیحیها به دو هزار زبان ترجمه شود و قرآن ما به پنجاه زبان؟
اصلاً اگر حکومت نباشد، به بسیاری از آیات عمل نمیشود. مثلاً قرآن میفرماید: اگر دیدید یک گروهی تجاوز کردند، قیام کنید و متجاوز را سرکوب کنید. افراد یاغی را قلع و قمع کنید، سرکوب کنید. اگر حکومت و قدرت نباشد، جنایتکارها را نمیشود سرکوب کرد. صدام به ما حمله کرد، اگر ما تک تک در خانه نماز میخواندیم، صدام با لشگرش تا درون خانه ما هم میآمد. وقتی صدام سیلی خورد که کسی مثل امام فرمود: من به صدام سیلی میزنم، مردم هم لبیک گفتند.
3- نقش حاکمیت اسلامی در گسترش اسلام
اگر حکومت نباشد… من اینها را بنویسم. 1- اسلام مخصوص زمان پیامبر نیست. خوب اگر اسلام مربوط به زمان ما هم هست، همینطور که پیغمبر حکومت را تشکیل داد، الآن هم باید فتوکپی پیغمبر باشد. نکته دوم اینکه اسلام فقط نماز و روزه نیست. اگر اسلام مسائل اجتماعی دارد، جامعه رهبر میخواهد. این ریشهی ولایت فقیه است. 3- صدای اسلام باید به همه جا برسد. اگر صدای اسلام باید به همه جا برسد، پس باید یک تبلیغات قوی داشته باشیم. در خانه که صدای اسلام نمی رسد.
حدود هفده سال پیش من به چین رفته بودم. سیصد نفر چین تربیت کردند که خیلی راحت فارسی حرف میزدند. یعنی چین برای هفتاد و پنج میلیون ما، سیصد نفر تربیت کرده است. ما برای یک میلیارد چین چند آدم تربیت کردهایم که چینی حرف بزند؟ عقب هستیم. این حکومت و قدرت و پول و تبلیغات میخواهد. 4- بدون حکومت بسیاری از قوانین قابل اجرا نیست. نهی از منکر، صدام یک منکر است. حمله صدام یک منکر است. ما اگر خواسته باشیم این منکر را برداریم، بدون قدرت نمیشود. 6- حفظ مرزها واجب است. اگر حفظ مرزها واجب است پس داشتن قوای مسلح هم واجب است. شهر و کشور و روستای اسلامی باید حفظ شود. اگر خفظ جاده و مرز واجب است، بدون حکومت نمیشود مرزها را حفظ کرد.
آیا اسلام دشمنی ندارد؟ تا مادامی که اسلام دشمن دارد، باید قوای مسلح هم باشد و باید همه مردم مسلح باشند. زن و مرد! «عَلِّمُوا أَوْلَادَکُمُ السِّبَاحَهَ وَ الرِّمَایَهَ» (کافی/ج6/ص47) همه دختر و پسرها باید تیراندازی یاد بگیرند. نگفته: «علموا ابنائکم» ابناء، ابن، به معنی پسر است. اولاد هم پسر و هم دختر است. «عَلِّمُوا أَوْلَادَکُمُ» چون وقتی انسان دشمن دارد، وقتی در شهر دزد است، همه خانهها باید قفل بزنند. چون اسلام دشمن دارد، پس باید ما مجهز باشیم، بدون حکومت نمیشود.
آیا دشمنان امکانات ندارند؟ چرا، دشمنان همه امکاناتی دارند. فعال نیستند؟ چرا. همینطور که دشمن امکانات دارد و فعال است، پس ما هم باید امکانات داشته باشیم و فعال باشیم. بدون ولایت و حکومت نمیشود. حکومت میخواهیم، حالا که حکومت میخواهیم، حکومت حاکم میخواهد. شهر فرماندار میخواهد. شهر، شهردار میخواهد. مدرسه، مدیر میخواهد و کلاس، معلم میخواهد. بیمارستان، پرستار و پزشک میخواهد. اگر شما میگویید: حکومت و قدرت و قوای مسلح لازم است، پس باید فرمانده کل قوا هم باشد. قوای مسلح از چه کسی دستور بگیرد؟
4- نقش ولایت فقیه در تصمیمگیری کلان جامعه
یکی میگوید: بزن. یکی میگوید: نزن. یکی میگوید: صلح کنیم، یکی میگوید: جنگ کنیم. باید حرف آخر را کسی بزند. اصلاً همه دنیا ولایت فقیه دارند. خبر داشتید. آمریکا هم ولایت فقیه دارد. وحشت نکنید، الآن به شما میگویم. ولایت فقیه یعنی یک نفر حرف آخر را بزند. هروقت اختلاف میشود، هرکس یک چیزی میگوید: یک نفر بیاید حرف آخر را بزند و کشور را از بنبست نجات بدهد. در آمریکا هم بین بوش و رقیبش، رئیس جمهور قبلی آمریکا دعوا که شد، بالاخره رئیس قوه قضاییه آمد حرف آخر را زد. گفت: رئیس جمهور بوش! همه هم گفتند: تمام شد. بعضی کشورها حرف آخر را شاه میزند. بعضی کشورها حرف آخر را رئیس جمهور میزند. بعضی کشورها حرف آخر را رئیس قوه قضاییه میزند، زنده باد جمهوری اسلامی! میگویند: حرف آخر را یک مجتهد عادل بزند. یعنی در تمام کشورها وقتی اختلاف میشود یک نفر میآید حرف آخر را میزند. نمیشود کشور در بن بست بماند. به ما گفتند: هروقت نتوانستید بین دو چیز تصمیم بگیرید، قرعه بکشید. بالاخره قرعه حرف آخر را میزند. ما طلبهها وقتی گاهی نمیدانیم چه کنیم، حرف آخر را استخاره میزند. میگوییم: ببینیم استخاره چه میآید؟ بالاخره یکی باید حرف آخر را بزند. وگرنه یکی یک چیز میگوید، یکی یک چیز دیگر، به جایی نمیرسیم. نمیشود کشور به بن بست کشیده شود. بین شورای نگهبان و مجلس دعوا بود، اختلاف نظر بود. مجلس تصویب میکرد، شورای نگهبان رد میکرد. این مجلسیها بر سر خودشان میزدند. که ما چقدر کمیسیون و چقدر جلسه گرفتیم، علنی مشورت کردیم، مصلحت این است؟ شورای نگهبان هم گفت: این خلاف شرع است. نزد امام رفتند و گفتند: آقا ما هرچه تصویب میکنیم، او هم هی رد میکند. در آخر هم مصلحت نظام درست کرد. مصلحت نظام گفت: هم شورای نگهبان باشند، هم رئیس جمهور باشد، هم نمایندههای مجلس باشند، همه آنجا جمع شوند، هم چند نفر از بازار آزاد بیایند، هرچه آنجا تصمیم گرفتند، آراء اکثریت. بالاخره شورای مصلحت نظام قصه را حل میکند. وگرنه نماینده تصویب کند، شورای نگهبان رد کند، به جایی نمیرسد. ولایت فقیه یعنی در هر منطقهای اختلاف میشود، یک نفر حرف آخر را بزند. در آمریکا هم هست. منتهی فقیه نیست ولی ولایتش هست که بتواند حرف آخر را بزند.
در حکومت اسلامی مردم باید به حاکم اعتماد کنند. بدانند حاکم روی هوس حرف نمیزند. بیسواد نیست و از همه باسوادتر است. از همه بصیر تر و از همه شجاعتر است. نترسید، از ترس یک جایی را امضاء نمیکند. نمیشود پول به او داد و گفت: این صد میلیارد را بگیر و اینجا را امضاء کن. باید مردم اطمینان داشته باشند این آقا که حکومت میکند، 1- نمیترسد و نمیشود او را تهدید کرد. وقتی مطهری شهید شد، امام در فیضیه آمد و گفت: ما را بکشید! هرچه ما را بکشید، نظام ما محکمتر میشود. مثل میخ که هرچه بیشتر بر سرش بزنی، بیشتر در چوب فرو میرود و محکمتر میشود.
یکوقت رئیس جمهور آمریکا کارتر گفت: ما ایران را تحریم اقتصادی میکنیم. امام فرمود: اگر کارتر در عمرش یک حرف خوب زده باشد، همین است. ما نمیخواهیم با آمریکا رابطه داشته باشیم. رابطه آمریکا با ما رابطه گرگ و میش است. یک کسی باید باشد شجاع باشد. کسی باید باشد که دینش در قله، شجاعتش در قله، تقوایش در قله، که وقتی دستور داد، با مردم عشق، با تبصره و آیین نامه و اضافهکار نمیشود مردم جبهه بروند. آقا بیا یک پول اضافه بگیر برو جبهه جان بده. این کار را نمیکنند. باید روی عشق باشد. اگر اسلام دشمن دارد و نیاز به حکومت هست، باید حاکم محبوب باشد. علم در حد اعلی و تقوا در حد اعلی، اینها ولایت فقیه است.
5- ریاست جامعه اسلامی با اسلام شناس عادل
نگویند: ریشهی ولایت فقیه کجاست؟ ریشهاش عقل است. 1- مسلمان هستیم یا نه؟ رئیس مسلمان یا باید مسلمان باشد. رئیس خلبانها باید خلبان باشد. رئیس قصابها باید قصاب باشد. رئیس امت اسلامی باید یک اسلام شناس درجه یک باشد. چون ما مسلمان هستیم، آخر لباس سفید را با نخ سیاه نمیدوزند. اگر لباس سفید است، باید نخ قرقرهاش هم سفید باشد. اگر امت اسلامی است، باید اسلامشناس رئیس باشد. اگر امت هوس دارد، باید رئیساش کسی باشد که خاطر جمع باشیم این از روی هوس نیست، حزب بازی و سیاست بازی نیست. تکلیف الهی است. میتوانیم بپذیریم که مردم مسلمان باشند، ولی حاکمش یک آدم جاهلی باشد. میتوانیم بپذیریم که در صدر اسلام پیغمبر حاکم بود، ولی در آخرالزمان دست ما در دست یک آدم هرج و مرجی باشد. این عدالت است که خداوند صدر اسلام دست مردم را در دست پیغمبر بگذارد. در غدیر خم دست مردم را در دست امیرالمؤمنین بگذارد، حالا بگوییم جمع شوید و هرکس هرکاری میخواهید بکنید. احترام به رأی مردم هست، انتخابات هست ولی همین رأی مردم مثل لامپ است. در مسجد لامپهای زیادی نور میدهند. اما همه این لامپها به برق وصل شده است. برق این لامپها ولایت فقیه است. اگر برق باشد، لامپ نباشد، مثل امیرالمؤمنین در خانه نشست، امیرالمؤمنین برق بود، اما لامپ نداشت. در خانه نشسته بود، غصه میخورد. برق باشد، لامپ نباشد، تاریک است. برق باشد، لامپ نباشد، فلج هستیم. لامپ باشد، برق نباشد، همین انتخاباتی که در مصر است. هر روز یک کسی یک تفنگ دست میگیرد، یک عده را میکشد و یک عده را میگیرد.
رمز موفقیت ما در جمهوری اسلامی همین ولایت فقیه است. وگرنه ما هم مثل لبنان و عراق و همین کشورهایی میشدیم که نتوانستند تصمیم بگیرند.
اگر امام نبود میشد با شاه در افتاد. دلیل نمیخواهد. میگویند: دلیل ولایت فقیه چیست؟ یک روحانی سوار اتوبوس بود. دو نفر هم از این خانمهای بدحجاب زمان شاه پشت سر آخوند نشسته بودند، هی متلک میگفتند. میگفتند: این آخوندها در این مملکت چه کاره هستند؟ حرف حساب اینها چیست؟ این آخوند هم هی گوش میداد و دید اینها خیلی متلک میگویند. منتظر یک فرصتی بود. قهوهخانه رسیدند و مردم پیاده شدند. این خانم یک پاکت پرتقال دستش بود، رفت پیاده شود، پاکت پاره شد و پرتقالهایش ریخت. بچهها دویدند یکی یکی برداشتند. طلبه گفت: آقا حرام است. به صاحبش برگردانید. یکی یکی پرتقالها را به این خانم برگرداندند. ْآخوند آمد در گوش این خانم گفت: خانم! آخوند در مملکت این است. من اگر نمیگفتم حرام است، پرتقالهای تو را خورده بودند.
6- نقش امام خمینی در تغییر نظام شاهنشاهی
واقعاً اگر امام نبود، میشد شاه را بیرون کرد؟ میشد دنبالههای شاه را اعدام کرد؟ اگر امام نبود حریف صدام میشدیم؟ صدام نبود، یک دنیا پشت صدام بود. ولایت فقیه دلیل نمیخواهد. من نمیدانم چرا مردم پیشوا و ورامین و باقر آباد میفهمند، سی سال قبل از خواص میفهمند. بعضی خواص نشستند میگویند: دلیلش چیست؟ دلیل نمیخواهد. گاهی هم ژست کارشناسی میگیرند.
یک کسی رفت کفاشی کفش خرید، کفش تنگ بود. به کفاش گفت: کفش تنگ است. گفت: حرف نزن. من سی سال است کفاش هستم. گفت: تو حرف نزن. تو سی سال است کفاش هستی، من هم چهل سال است کفش میپوشم. تنگ است! خیلی نمیشود گفت: ایشان دکترای حقوق است. در حوزه درس خوانده است، هرکس هرجا باشد، ما لمس کردیم. اینکه دستش را در آتش گذاشت، کسی را که در آب هل دادند، دیگر استدلال نمیخواهد. آیا حوض آب دارد یا آب ندارد. شک داری، تو را در آب هُل میدهند. اگر امام نبود، میشد شاه را بیرون کرد. اگر امام نبود میشد اینطور مردم را در جبهه بسیج کرد؟
آمدند نزد پیغمبر گفتند: ماه را دو تا کن، ما ایمان میآوریم. پیغمبر از خدا خواست، ماه دو تا شد، گفتند: نه! گفت: عجب آدمهایی هستند. اینها با چشم خودشان میبینند، قرآن هم میگوید: «وَ إِنْ یَرَوْا آیَهً یُعْرِضُوا وَ یَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ» (قمر/2) هر معجزهای هم ببینند میگویند: این سحر و جادو است. نه بدون ولایت فقیه میشود مردم را جمع کرد، نه میشود همه سلیقهها را متحد کرد. نه میشود شاه را بیرون کرد، نه میشود در دهان صدام زد. اصلاً کسی هم میخواهد بداند ولایت فقیه چیست، مقایسه کند کشوری که تابع ولایت فقیه است، مرجع تقلید غیر از ولایت فقیه است. ما زمان شاه هم مرجع داشتیم. ولایت یک چیزی بالاتر از مرجعیت است. یادمان نمیرود. کنار یکی از مراکز مهم مذهبی تهران یک عرق فروشی بود. مثلاً اینجا مسجد و مهدیه و حسینیه است، کنارش شراب فروشی است. بزنیم، بکوبیم! گفتند: نمیشود. دولت میگیرد. رژیم شاه بود.آخر گفتند: اینقدر پول به این بدهید تا مغازهاش را بخرید. این را با گونی پول بلند کردند. وقتی شما ولایت فقیه نداشته باشید، یک شراب فروشی را میخواهید صد متر تکانش بدهید، یک گونی پول باید بدهید. اما وقتی ولایت فقیه داشتید، با یک قانون کل شراب فروشی حذف میشود.
7- نفی حکومت طاغوت، شرط ایمان به خدا
دینی که میگوید: کفر به طاغوت واجب است. «فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّه فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَهِ الْوُثْقى» (بقره/256) عروه الوثقی نخ محکم است. هرکس میخواهد طنابی که گرفته در دریا و امواج محکم باشد، کفر به طاغوت است. وقتی میگوید: به طاغوت کفر بگو، یک چیزی باید جای طاغوت بگذاری. وقتی شما سرشیشهای را از دهان بچه میگیری، باید مادر سینهاش را در دهان بچه بگذارد. چون نمیشود سرشیشهای را بگیریم، چیزی هم به او ندهیم. وقتی قرآن ما چند بار میگوید: به حکومت ظلم کفر بورزید. یعنی در مقابل طاغوت خم نشوید. اطاعت از طاغوت نکنید. وقتی میگوید: «لا تُطِع» (کهف/28) پس باید بگوید: «أَطیعُوا» (آلعمران/32) در قرآن آیاتی داریم «لا تُطِع»، گوش به حرفش نده! «لا تُطیعُوا» (شعرا/151)، «لا تَتَّبِع» (مائده/48)، «لا تَتَّبِعُوا» (بقره/168) به حرفش گوش نده. وقتی میگوید: گوش به حرف جنایتکارها و مفسدین و مسرفین و اسراف کارها، عیاشها و جاهلها، بد سابقهها ندهید، پس باید گوش به حرف کسی… مملکت که هرج و مرج نمیشود. بالاخره یکی باید یک حرف آخر را بزند. این و این و این نه! پس چه کسی آره؟ دستمان را از دست ولایت فقیه برداریم در دست چه کسی بگذاریم؟ اصلاً همین که دیدیم دشمن روی ولایت فقیه حساس است، پیداست که حق است. گاهی آدم یک کاری میکند، ببینیم چه کسی حساس است. اگر دیدیم یک کسی حساس است، پیداست این نقش دارد. همینهایی که طنز درست میکنند، گاهی برای یک افرادی خیلی طنز درست میکنند، اس ام اس میزنند، این پیداست یک آدم مفیدی است. چون اگر درخت میوه نداشته باشد، این همه سنگ نمیزنند. اگر دیدید یک درخت را خیلی سنگ میزنند، پیداست این میوه دارد. یک عالمی را دست میاندازند که این چقدر عمرش طولانی است. به صد رنگ میگویند: این عمرش چقدر زیاد است. این پیداست خیلی آدم به درد بخوری است. چون اگر به درد نخور بود…
ما همین که دیدیم دشمن روی ولایت فقیه چقدر حساس است، پیداست ولایت فقیه مهم است. وقتمان دارد تمام میشود. ولایت فقیه برای مسلمانها است؟ نه! برای قبل از اسلام هم هست. صلواتی بفرستید. (صلوات حضار)
سورهی مائده میگوید: ولایت فقیه برای قبل از اسلام هم بوده است. آیهاش را میخوانم. «إِنَّا» یعنی ما. «أَنْزَلْنَا» ما نازل کردیم. «التَّوْراهَ» ما تورات را نازل کردیم. تورات قبل از حضرت عیسی و پیغمبر بود. ما تورات را فرستادیم. «فیها هُدىً وَ نُورٌ» در این تورات هدایت و نور است. «یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ» طبق همین قانون تورات، انبیاء داوری و حکومت میکنند، بعد میگوید: «وَ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ» حکومت و داوری علما براساس تورات است. این را ولایت فقیه میگویند. مگر ولایت فقیه چه می کند؟ ولایت فقیه یعنی یک مجتهدی براساس قرآن و روایات دستور میدهد. این هم میگوید: ما تورات فرستادیم، براساس همین تورات، «یَحْکُمُ بِهَا النَّبِیُّونَ» بعد میگوید: «وَ الرَّبَّانِیُّونَ وَ الْأَحْبارُ» انبیاء و علما براساس تورات حکم میدهند. این ولایت فقیه است. 15 خرداد نقش ولایت فقیه را تثبیت کرد. اولین سیلی که حکومت شاه خورد، از 15 خرداد خورد. برای شادی روح شهدای 15 خرداد و شهدای قبل و بعد آن و شهدای جنگ دفاع مقدس و ترورها و همه خونها که در تاریخ ریخته شد، ولی حق محکم شد، برای شادی روحشان سه صلوات بفرستید. (صلوات حضار)
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»
«سؤالات مسابقه»
1- در فرهنگ اسلامی، محور امور جامعه کدام است؟
1) مسجد
2) مدرسه
3) هردو مورد
2- در نماز، بر کدام اصل اعتقادی تأکید میشود؟
1) پذیرش ولایت صالحان
2) نفی ولایت گمراهان
3) هردو مورد
3- آیه 33 سوره توبه به چه امری اشاره دارد؟
1) پیروزی اسلام بر همه ادیان
2) تسلیم شدن دشمنان اسلام
3) نابودی کافران و مشرکان
4- در دیدگاه اسلامی، شرط حاکمیت مسلمانان چیست؟
1) بصیرت و شجاعت
2) تقوا و عدالت
3) هردو مورد
5- براساس آیه 256 سوره بقره، شرط ایمان به خدا چیست؟
1) طرد کافران
2) کفر به طاغوتها
3) دوری از کفر