نقش دعا در مقدّرات الهی

موضوع: نقش دعا در مقدّرات الهی
تاریخ پخش: 22/01/1402
عناوین:
1- راه استجابت دعا، اجابت دعوت الهی
2- مقدّرات الهی، حتمی و غیر حتمی
3- انواع کیفرهای الهی در دنیا
4- هدایت و ضلالت بر اساس انتخاب و اختیار انسان
5- دعای رسول خدا در حق گنهکاران امّت
6- خطر تمسخر اهل ایمان و دستورات دین
7- شیوه دعاکردن و حاجت خواستن از خدا

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین بعدد ما أحاط به علمه، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی

بحث امشب راجع به مقدّرات است که می‌گویند شب قدر تقدیر می‌شود، کارهای ما دست ما هست یا دست خدا؟ یک مَثَل خوبی خدا به ذهنم انداخته، که بهتر از این مَثَل من ندارم، شما وقتی می‌روی رانندگی یاد بگیری، در ماشین می‌نشینی، گاز و ترمز دست شماست؟ یا دست معلّمت؟ یا دست هر دو؟ با هم بگویید: «هر دو». هر دو، هم کار دست ما هست، یعنی نمی‌توانیم درس نخوانیم، قبول شویم، مراعات بهداشت نکنیم، مریض نشویم، بد رانندگی کنیم، تصادف نکنیم، نه، دست ما هست، بد رانندگی کردی، بدخوری کردی، پرخوری کردی، کم‌خوری کردی. یک سری کارها دست خودمان است، آن کارهایی که دست خودمان است، با دعا حل کنیم، شب قدر از خدا بخواهیم که برای ما خیر بخواهد. بعضی کارها ما دو لیتر هم گریه کنیم، فایده ندارد، شما شبی دو لیتر گریه کن که کره‌ی زمین، کره نباشد، زمستان سرد نشود، حرکت زمین از کار بیفتد، مقدّراتی که فقط دست خداست، مثل خلقت شما، شما اولاد می‌خواهی، پسر می‌خواهی، یا دختر، دست شما نیست، «یَهَبُ لِمَنْ یَشاء» (شوری/ 49)، هر کس را خدا بخواهد، دختر می‌دهد، هر کس را خدا بخواهد پسر می‌دهد، پس این‌که می‌گویند شب قدر کارها مقدّر می‌شود، مراد این است که یک سری، مقدّرات دو تا هست، مقدّرات حتمی که دست ما نیست، مثل سفیدی دندان، استعداد، قد و قیافه، یک سری کارها دست ما هست، مثل مراعات رانندگی، مراعات بهداشت، تحصیلات، ادب، اخلاق، با‌ادب بودی، دوستت دارند، بی‌ادب بودی، دوستت ندارند، دست خودت است، این یک جمله.
1- راه استجابت دعا، اجابت دعوت الهی
مسئله‌ی دیگر. قرآن می‌گوید: «ادْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَکُم‏» (غافر/ 60)، پس چرا دعاهای ما مستجاب نمی‌شود؟ این‌ها را من برای بچّه‌هایتان می‌گویم، خودتان که دیگر الحمدلله ایمان دارید، بچّه‌ی شما از شما پرسید: «آقا چرا از خدا خواستیم، خدا گوش به حرف ما نداد؟» «ادْعُونی‏ أَسْتَجِبْ لَکُم‏»، دعا کنید، مستجاب کنم، می‌گوید ما که هر چه دعا کردیم، مستجاب نشد؟
جوابش در قرآن دو تا آیه داریم: یک آیه داریم «أَسْتَجِبْ لَکُم‏»، یک آیه هم داریم «اسْتَجیبُوا لِلَّه‏» (انفال/ 24)، «أَسْتَجِبْ» یعنی شما مردم بگویید من خدا گوش می‌دهم، «اسْتَجیبُوا» یعنی من خدا هم یک حرفی زدم، شما گوش بدهید، ما حرف‌های خدا را گوش نمی‌دهیم، دلمان می‌خواهد خدا نوکر ما باشد، خدا خدای ما هست، نوکر ما نیست، اگر در قرآن «أَسْتَجِبْ» داریم، در قرآن هم «اسْتَجیبُوا» داریم.
این امیرالمؤمنینی که امروز شهید شد، کلمات تندی در نهج البلاغه دارد، چند تایش را بگویم:
«أَشْبَاحاً بِلَا أَرْوَاح‏» (نهج البلاغه، خطبه‌ی 108)، لاشه‌های بی‌روح، یک جمله‌ی دیگر: «یَا أَشْبَاهَ الرِّجَالِ وَ لَا رِجَالَ» (نهج البلاغه، خطبه‌ی 27)، مردنماهای نامرد، نامردید، قیافه‌تان قیافه‌ی مرد است، «قُبْحاً لَکُم‏» (نهج البلاغه، خطبه‌ی 27)، صورتتان قبیح باد، «تَبّاً لکم»، مرگ بر شما باد، هجده تا یک وقت یادم است، هجده تا کلمات خیلی خشن، خشونت یک جاهایی لازم است، «أَشِدَّاءُ عَلَى الْکُفَّارِ» (فتح/ 29)، قبل از «رُحَماءُ بَیْنَهُم‏» (فتح/ 29) هست، اصل رحمت است، اما خشونت هم در جای خودش هست.
مقدّرات دو تا هست، مقدّرات حتمی دست ما نیست، مقدّرات غیر حتمی دست ما هست. این برقی که اینجا روشن است، دست ما هست؟ یا دست دولت؟ هر دو، هم باید دولت برق را اینجا بیاورد، هم ما باید کلیدش را بزنیم، ممکن است دولت برق را بیاورد، ما کلید را نزنیم، ممکن است دولت برق را نیاورد، ما کلید را بزنیم، یا به عکس. یکی هم «أَسْتَجِبْ لَکُم‏» (غافر/ 60)، این هم یک مسئله.
2- مقدّرات الهی، حتمی و غیر حتمی
دوّم این‌که آیا با دعا و شب قدر و قرآن سر گرفتن مقدّرات خدا عوض می‌شود؟ قرآن خودش یک چند تا آیه دارد، می‌گوید من مقدّرات را عوض می‌کنم. ببینید یک چراغ نفت، باز مَثَل بزنم. یکی از بزرگان، از مراجع بزرگ می‌گفت حرف‌های تو را من بلد هستم، چون استاد من بود، ولی گفت: «مَثَل‌هایی که تو می‌زنی، برای ما کارساز است»، گفتم: «از کدام مَثَل خوشت آمد؟» گفت: «از این مَثَل که شما گفتی اگر گفتند 34 بار الله اکبر بگویی، 33 بار الحمدلله، 33 بار سبحان الله، تسبیحات حضرت زهرا، حالا این 34 نمی‌شود چهل تا بشود؟ 33 تا نمی‌شود 30 تا شود؟ بگوید 30، 40، 50 چرا 34 تا، 33 تا؟ این مثل این‌که می‌گویند 33 متری گنج است، آقا اجازه می‌دهی من 40 متری را بکنم؟ خب به گنج نمی‌رسی. می‌گوید آمپول را اینجا بزن، نمی‌شود یک خورده عقب‌تر بزنم؟ خب عقب‌تر داخل استخوان می‌خورد. در ارتش می‌گوید دستت را اینجا بگذار، آقا می‌شود من یک خورده چون من شما را خیلی دوستت دارم، بالاتر بگذارم،؟پایین‌تر بگذارم؟ هر چیزی حساب و کتاب و اندازه‌ای دارد.»
«لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذلِکَ أَمْراً» (طلاق/ 1)، این آیه‌ی قرآن است، می‌گوید این‌که دستور دادم، ممکن است فردا دستورم عوض شود، «کُلَّ یَوْمٍ هُوَ فی‏ شَأْنٍ» (الرحمن/ 29)، شرایط فرق می‌کند، دعا هم فرق می‌کند، ممکن است… حدیث داریم بعضی‌ها دعا می‌کنند، خدا به فرشته‌ها می‌گوید دعای ایشان را مستجاب کنید، به او بدهید، بعد می‌گوید به او ندهید، برای این‌که یک گناهی کرد، به خاطر گناه دعایش رد شد.
شما اوّل می‌آیی مهمانی، سفره انداختند، غذا هست، صاحبخانه و مهمان هر دو آماده هستند که غذا بخورند، یک نفر می‌آید یک آب‌دهان تو آبگوشت می‌اندازد، همه‌ی این‌هایی که دور سفره هستند، کنار می‌روند، با یک آب‌دهان. گاهی وقت‌ها ما خوبی‌هایمان را خراب می‌کنیم، احیا می‌گیریم، اشک می‌ریزیم، پیراهن سیاه می‌پوشیم، عشق به اهل بیت، ولی راحت هم غیبت می‌کنیم، حدیث داریم گاهی وقت‌ها دعایتان مستجاب نمی‌شود، خودتان توپ را سوراخ می‎کنید، فوتبال تعطیل می‌شود.
اگر انسان توبه‌ی واقعی بکند، خداوند سیّئاتش را حسنه می‌کند، این هم یک مثال بزنم، مَثَل را یک بار دیگر هم زدم، آب زباله در باغچه فرو می‌رود، چند متر آن طرف‌تر آب زلال بیرون می‌آید، زباله فرو می‌رود، زلال بیرون می‌آید، این آیه این است «یُبَدِّلُ اللَّهُ» (فرقان/ 70)، یعنی گاهی وقت‌ها بدی‌ها تبدیل به خوبی‌ها می‌شود، یعنی زباله‌ها زلال می‌شود، می‌شود.
خب دیگر چی؟ اگر هم یک کسی وضعش خوب است، فکر نکنید خدا دوستش دارد، یک کلمه‌ای در قرآن هست استدراج، «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ لا یَعْلَمُونَ» (اعراف/ 182)، «استدراج» یعنی یک آدم‌هایی گنهکارند، ولی ما کارشان نداریم، می‌گذاریم برای امتحانات ثلث سوّم.
3- انواع کیفرهای الهی در دنیا
یک چیزی برایتان بگویم. یک وقتی هم وزیر بود در جمهوری اسلامی. قصّه از آن وزیر. این وزیر یک استانی رفته بود، در سخنرانی‌اش گفته بود: «این قرائتی شیخ خوبی است، ولی عوام است! می‌گوید اگر شما زکات ندهید، ملخ می‌آید، گندم‌هایتان آفت می‌گیرد، اصلاً کانادا و آمریکا یک قرون هم زکات نمی‌دهند، همیشه هم وضعشان خوب است، سادگی شیخ است!» به من گفتند و به آقای وزیر زنگ زدم: «آقای وزیر شما درست است وزیر هستید، ولی فکر نکن همه چیزی بلدی، شما از من سؤال می‌کردی، شما که می‌گویی زکات ندهید، ملخ محصولاتتان را از بین می‌برد، پس چرا فلان کشور هم زکات نمی‌دهد، هم محصولاتش خوب است؟!» گفتم: «من یک مَثَل برای شما می‌زنم، (خوب مَثَل‌ها را گوش بدهید هان، مَثَل‌ها از استدلال‌ها زورش بیش‌تر است گاهی)، چایی به شما می‌دهند بخورید، وسط چایی خوردن یک عطسه می‌کنید، تا عطسه کردید، استکان تکان می‌خورد، سه قطره از این استکان چای، سه جا می‌ریزد، یک قطره‌اش می‌چکد به عینکت، اگر به عینکت چکید، فوری دستمال کاغذی را برمی‌داری، پاکش می‌کنی، اما اگر یک قطره چای به لباست می‌ریزد، دیگر لباس را نمی‌شود همچین کرد، جایش می‌ماند، لباس را می‌گوییم باشد بعد، می‌رویم خانه، ماشین، یا دست می‌شوید، یک عدّه را، مثل یک چکّه می‌چکد روی قالی، اصلاً قالی را کارش نداریم، می‌گوییم باشد شب عید که قالی‌ها را می‌‌شوییم، شب عید قالی‌ها را می‌شوییم. سه قطره از یک استکان، سه جا می‌چکد، شما سه تا برخورد می‌کنی، فوری، چکیدن به عینک؛ باشد بعد، لباس؛ باشد شب عید، قالی. قرآن هم همین را می‌گوید آدم‌هایی که خلافکارند، ما سه رقم با آن‌ها برخورد می‌کنی: بعضی‌ها را فوری حالشان را می‌گیریم، دوشنبه خلاف کرد، سه شنبه سیلی‌اش می‌زنیم، آیه‌اش این است: «ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصیبَهٍ»، مصیبت‌ها و بدبختی‌هایی که شما دارید، «فَبِما کَسَبَتْ أَیْدیکُمْ» (شوری/ 30)، به خاطر گناه دیروزت بود، دیروز خلاف کردی، امروز خدا حالت را گرفت، چرا؟ برای این‌که تومثل عینک هستی، عینک بلور و شیشه هست، فوری با دستمال کاغذی پاکش می‌کنند. بعضی‌ها را خدا مثل لباس، قرآن، آیه‌ی لباس این است، «جَعَلْنا»، قرار دادیم، «لِمَهْلِکِهِمْ مَوْعِداً» (کهف/ 59)، بگذار یک موعدی دیگر، یعنی الآن وقتش نیست، باشد بعد می‌رویم خانه. یک آیه‌ی دیگر داریم می‌گذاریم شب عید: «إِنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ لِیَزْدادُوا» (آل عمران/ 178)، هر چه گناه می‌کند کارش نداریم، گذاشتیم برای شب عید، گذاشتیم برای امتحان‌های ثلث سوّم، آخر سال، منتها هر چه آخرتر بیفتد، خطرناک‌تر است، اگر فوری باشد، فشار یک دستمال کاغذی است، اگر بعداً باشد، فشار ماشین لباسشویی و مچ است، اما اگر قالی شد و آخر سال، فشار دسته‌بیل است، قالی را دیگر با دستمال کاغذی پاکش نمی‌کنند، دمرش می‌کنند، شلنگ می‌گیرند، لگد می‌کنند، یعنی هر چه عقوبت عقب بیفتد، فشارش بیش‌تر است. اگر یک کسی گناه می‌کند، خدا کاریش نداشته باشد، نگوید خدا غافل است، خدا گذاشته برای «سَنَسْتَدْرِجُهُمْ مِنْ حَیْثُ» (اعراف/ 182)، «إِنَّما نُمْلی‏ لَهُمْ» (آل عمران/ 178) گذاشته برای بعد، مغرور نیست، و لذا گفت اگر گناه می‌کنید و خدا کارتان ندارد، بترسید، نکند برای آخر سال گذاشته است. گاهی یک مثقال تریاک است، گاهی دو مثقال تریاک است، فوری پلیس می‌گیردت، گاهی صد کیلو تریاک است، هیچ کاری ندارد، ممکن است خودش هم بیاید پهلویت بنشیند، شما را زیر نظر دارد، صد کیلو تریاک؟! این را ممکن است پلیس کارش نداشته باشد، ولی فکر نکند پلیس غافل است، گذاشته یک جا دم بزنگاه دفعتاً این‌ها را بگیرد. قرآن می‌گوید گاهی وقت‌ها سرگرمت می‌کنم، بعد یک‌مرتبه مچت را می‌گیرم، «حَتَّى إِذا فَرِحُوا» (انعام/ 44)، «فَرِحُوا» یعنی شاد بشوی، فکر می‌‌کنی خیلی آدم خوبی هستی، یک‌مرتبه می‌گوید: «بَغْتَهً» (انعام/ 31)، از راهی که گمان نمی‌‌کردید، مچتان را می‌گیرم.
4- هدایت و ضلالت بر اساس انتخاب و اختیار انسان
این آیات را هم گفتیم که خدا می‌گوید: «یُضِلُّ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدی مَنْ یَشاء» (فاطر/ 8، نحل/ 93)، «تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ» (آل عمران/ 26)، خدایا هر کس را بخواهی، عزّتش می‌دهی، هر کسی را بخواهی، ذلیلش می‌‌کنی، هر کس را بخواهی هدایت می‌کنی، هر کسی را بخواهی، گمراه می‌کنی، این‌ها یعنی چه؟ آیات دیگر این‌ها را تفسیر می‌کند، می‌‌گوید: «وَ ما یُضِلُّ بِهِ إِلاَّ الْفاسِقینَ» (بقره/ 26)، درست است هر کس را خدا بخواهد گمراه می‌کند، ولی خدا آدم فاسق را گمراه می‌کند، مثل بازاری‌ها، بازاری‌ها به هر کس بخواهند، نسیه می‌دهند، به هر کس بخواهند، نسیه نمی‌دهند، منتها به کسی نسیه می‌دهد که خوش‌حساب است، به کسی نسیه نمی‌دهد که بدحساب است، یعنی خود ما باید یک عملی از خودمان انجام بدهیم، اگر خوش‌حساب بودیم، یک جوری برخورد می‌کنند، بدحساب بودیم، یک جوری حساب می‌کنند.
خب این قسمت اوّل حرفمان، بحث را عوض کنیم با صلواتی از شما. اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم. دهه‌ی سوّم از دهه‌ی اوّل و دوّم مهم‌تر است، یک. پیغمبر ما اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد دهه‌ی سوّم در مسجد معتکف می‌شد و یک سال که نتوانست دهه‌ی سوّم، ده روز معتکف بشود، سال بعدش بیست روز معتکف شد. (کنز العمّال، ج 8، ح 24483، ص 632)، یعنی قضایی انجام می‌داد. در بین شب نوزدهم و شب بیست و یکم و شب بیست و سوّم، زور شب بیست و سوّم بیش‌تر است و لذا سوره‌ی روم و عنکبوت دارد که شب نوزدهم و بیست و یکم نداشت، داریم که اگر کسی این دو سوره را شب بیست و سوّم بخواند، چه اجرهایی گیرش می‌آید. دو تا غسل دارد، یکی سر شب، یکی آخر شب، برای کسی که وسواسی نیست، افرادی که وسواسی هستند، آب زیاد می‌ریزند، اسراف می‌کنند، معلوم نیست دیگر این غسل‌ها هم فایده داشته باشد، طبیعی.
دو شب، سه تا در بود، دو تایش بسته شد، شب نوزدهم بسته شد، شب بیست و یکم هم بسته شد، یک شب دیگر مانده.
به گذشتگان دعا کنیم، میلیاردها آدم زیر خاکند و چشم انتظارند، قرآن می‌فرماید که: «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذینَ سَبَقُونا» (حشر/ 10)، خدایا سابقین را بیامرز، بنده که اینجا حرف می‌زنم، از شهدا و انبیاء و صدّیقین و صالحین، تا مفیدها، طوسی‌ها، مجلسی‌ها، کی، کی، کی، تا امام خمینی‌ها و علما و شهدای محراب و ابوذر و سلمان و … کتک‌هایش را آن‌ها خوردند، ما به پلوهایش رسیدیم، «سَبَقُونا بِالْإیمانِ» (حشر/ 10)، این به گذشته‎‌ها، اسم ببرید. آن‌هایی هم که با شما بد هستند، باز هم دعایشان کنید، قرآن آیه‌‌‌ای که می‌گوید: «وَ لِإِخْوانِنَا الَّذینَ سَبَقُونا» (حشر/ 10) بعد از «سَبَقُونا» می‌گوید: «لا تَجْعَلْ فی‏ قُلُوبِنا غِلاًّ» (حشر/ 10)، چون بعضی‌ها را آدم می‌خواهد دعایشان کند، می‌گوید: نه، نه، نه، با این بد بودیم، این به ما فحش داد، مالمان را خورد، آبرویمان را ریخت. می‌گوید: وقتی می‌گویم به پیشینیان دعا کن، ممکن است شما از پیشینیان ناراحت باشید، ولی آن ناراحتی را قورتش بدهید، «لا تَجْعَلْ فی‏ قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا» (حشر/ 10)، کینه‌ی کسی در دل ما نباشد.
5- دعای رسول خدا در حق گنهکاران امّت
استغفار، یا خودت استغفار کن، خدایا من را ببخش، یا به اولیای خدا بگو من را ببخش. پسران یعقوب وقتی فهمیدند چه غلطی کردند که یوسف را در چاه انداختند، آمدند گفتند: «بابا جان، تو پیغمبری، در حقّ ما دعا کن، «یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا» (یوسف/ 97)، پدر جان، در حقّ ما استغفار کن.» یک چیزی برایتان بگویم، شیرین است. وهّابی‌ها می‌گویند: «فقط بگویید «یا الله»، «یا حسین» و «یا فاطمه» و «یا علی» و این‌ها شرک است.» ما یک جمله داریم به وهّابی‌ها شما هم این جمله را می‌‌توانید حفظ کنید: «خدا در قرآن به پیغمبر می‌گوید: «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ» (ممتحنه/ 12)، پیغمبر تو دعایشان کن. خدایا مگر تو خدا نیستی؟! خب خودت ببخش؟! می‌گوید نه، به پیغمبر می‌گوید تو به آن‌ها دعایشان کن، بعد از دعای تو من این‌ها را می‌بخشم. یعنی چه؟ یعنی توسّل شرک نیست.» یک بار دیگر، اگر استغفار پیغمبر اثری نداشت، چرا خدا به جایی که خودش ببخشد، به پیغمبر می‌گوید: «وَ اسْتَغْفِرْ لَهُنَّ»، تو استغفار کن، من این‌ها را می‌بخشم؟
یک چیزی بگویم که تا حالا نشنیدید، برای خودم هم نوی نوی نوی نو هست، زیادی گوش بدهید، زیادی گوش بدهید که بتوانید نقل کنید، اصلاً هر جا می‌نشینید به قصد این گوش بدهید که حرف را نقل کنید. چند هزار ساعت من در ماشین نشستم، هنوز رانندگی یاد نگرفتم، چون به قصدی رفتم نشستم که به کارم برسم، به قصد آموزش ننشستم، اگر سی ساعت به قصد آموزش می‌دیدم، راننده شده بودم، به این نیّت گوش بدهید. حضرت ابراهیم علیه السلام عبور می‌کرد، لاشه‌‌ای را کنار آب دید، یک تکّه‌اش در آب بود، یک تکّه‌اش در خشکی، حیوان‌های دریای نوک می‌زدند، حیوان‌های صحرایی گاز می‌گرفتند، حیوان‌های هوایی هم گاهی بهره‌ای بردند، دید اِه! این لاشه سه قسمت تقسیم شد: دریایی و صحرایی و هوایی. گفت: «خدایا مرده‌ها را چه‌طور زنده می‌کنی؟ این ذرّات پخش شده چه‌طور جمع می‌شود؟» گفت: «مگر ایمان نداری؟» گفت: «ایمان دارم، می‌خواهم یقین کنم.» گفت: چهار تا پرنده بگیر، بکوب، سر چند تا کوه بگذار، از اینجا مال توسّل است، آیه‌ی قرآن می‌خوانم: «ثُمَّ ادْعُهُنَّ»، طاووس، ذرّات طاووس هر جا هستند، جمع می‌شوند، «یَأْتینَکَ سَعْیاً» (بقره/ 260)، چه‌طور طاووس را من می‌گویم طاووس، صدا را می‌شنود، می‌آید، ابالفضل صدا را نمی‌شنود، نمی‌آید؟! «یا ابالفضل»، نه، «یا ابالفضل» نگو، شرک است! آخر عقل هم خوب چیزی است، این وهّابی‌‌ها نمی‌دانم چه کردند که خدا توفیق را ازشان گرفته. ما می‌گوییم «یا حسین»، حسین نمی‌آید؟! بابا یک طاووس، از این پرنده‌ها یکی‌اش طاووس بود، خروس بود، یک پرنده را ابراهیم صدایش می‌زند، می‌آید، آیه قرآن است، حدیث نیست که بگویی شاید جعلی باشد، تاریخ نیست که بگویی شاید دروغ باشد، شعر نیست که بگویی احساسات است، خدا دستور داد چهار تا پرنده را بگیر، بکوب، سر چند تا کوه بگذار، «ثُمَّ ادْعُهُنَّ» (بقره/ 260)، «اُدْعُ» یعنی دعوت کن، طاووس، خروس، این ذرّاتی که مخلوط شده، همه یک جا جمع می‌شود، کجایش اشکال دارد؟
6- خطر تمسخر اهل ایمان و دستورات دین
بعضی‌ها هم این‌قدر بد هستند که خدا به پیغمبر می‌گوید: «هفتاد بار هم دعا کنی، من این‌ها را نمی‌بخشم.» اوه، اوه، اوه، اوه! هر گناهی را استغفار کنی، می‌بخشد، اگر گناه را نبخشد، پیغمبر دعا کند، می‌بخشد، یک کاری داریم در قرآن گفته اگر این گناه را انجام بدهی، هفتاد بار، شخص پیغمبر دعا کند، من این‌ها را نمی‌بخشم، آیه‌اش این است: «اسْتَغْفِرْ لَهُمْ أَوْ لا تَسْتَغْفِرْ لَهُمْ»، اگر استغفار کنی، «سَبْعینَ مَرَّهً» (توبه/ 80)، هفتاد بار تو پیغمبر دعا کنی، نمی‌بخشم، نمی‌بخشم، نمی‌بخشم. خب چرا؟ می‌گوید این‌ها مؤمنین را مسخره می‌کردند، یک خانم باحجاب را که می‌دیدند، متلکش می‌گفتند، یک کسی بلند می‌شد نماز بخواند، مسخره‌اش می‌کردند، یک کسی می‌گفت این حرام است، این حرف را نزنید، غیبت است، مسخره‌اش می‌کردند، مؤمنین را شما مسخره می‌کردید، گناه مسخره‌ی مؤمن به قدری سخت است که اگر هفتاد بار پیغمبر هم استغفار کند، خدا نمی‌بخشد.
کسی آمد گفت: «من یک اشکال دارم به قرآن؟» گفت: «چیه؟» گفت: «قرآن می‌گوید دعا کنید، مستجاب می‌کنم، من که دعا می‌کنم، مستجاب نمی‌شود.» امام فرمود: چه جوری دعا می‌کنی؟ دعا یک شماره‌ی تلفنی دارد، آدابی دارد، آداب دعا این است، ما امشب پنج دقیقه که وقت داریم، سه دقیقه‌اش این را می‌گوییم: چگونه دعا کنیم؟
اوّل از خدا تجلیل کنیم، تمام دعاهای ما اوّل تجلیل است، مثلاً دعای ماه رمضان «یَا عَلِىُّ یَا عَظِیمُ، یَا غَفُورُ یَا رَحِیمُ» دعا.
در قرآن سه بار این آیه تکرار شده: «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏» (اعراف/ 180)، اسماء الحسنی نود و نه تا اسم است، «یَا حَیُّ یَا قَیُّوم‏ … یَا صَادِقُ … ُ یَا خَالِقُ یَا بَارِئ‏» (بحار الأنوار، ج ‏90، ص 273)، نمی‌خواهم همه را بگویم، اوّل از خدا تجلیل کنیم؛
دوّم نعمت‌های خدا را بشماریم، خدا خیلی به ما نعمت داده، نعمت‌هایی داده که تا نگیرد، ما توجّه نداریم این هم یک نعمت بود، حتّی آنجایی که خدا نعمت را می‌گیرد، آنجایی هم که نعمت نمی‌دهد، نعمت ندادنش هم نعمت است، مثلاً بچّه عقل ندارد، نعمت است، اگر نوزاد عقل داشته باشد، هر شب، هر صبح که مادر قنداقه‌اش را باز می‌کند، بچّه باید خجالت بکشد از پدر و مادر، چون همه را نجس کرده، اگر بچّه عقل می‌داشت، هر شبانه‌روز این بچّه غصّه می‌خورد، عقل نداشتن هم برای بچّه یک نعمتی است. فراموشی هم یک نعمتی است، اگر انسان فراموش نکند، گاهی وقت‌ها یک مصیبت‌هایی او را از پا درمی‌آورد، فراموشی هم نعمتی است. یک نعمت‌هایی است، شما وقتی که می‌خواهید دعا کنید، بگویید خدایا برای نعمت‌هایی که نمی‌فهمیم الحمدلله، نعمت‌هایی را هم که خدا به دیگران داده، آن هم برای شما نعمت است، همین که همسایه‌ی شما شکمش سیر است، نعمت است، اگر گرسنه‌اش باشد، ممکن است بیاید مزاحم شما بشود. هر ماشینی که می‌رود، او می‌رود، ولی برای من هم نعمت است، چون اگر چپه بشود، ماشین من هم به آن می‌خورد.
در هواپیما نشستیم، زمان توپولف‌ها، خلبان‌هایش روسی و شوروی بودند، من آیه الکرسی می‌‌خواندم برای خلبان کمونیست. گفتند: «آقای قرائتی خلبان این‌ها کمونیست است، خدا را قبول ندارد، تو برای سلامتی‌اش آیه الکرسی می‌خوانی؟!» گفتم: «ببین اگر او پایین بیفتد، من هم می‌افتم.» گاهی وقت‌ها یک نعمت‌هایی است که به او داده، اما خیرش به من هم می‌رسد. گول نخورید، در هوایپما بودیم، خانمه گفت: «تا چند لحظه‌ی دیگر هواپیما در فرودگاه کجا می‌نشیند.» خانم آمد، به خانم گفتم: «بگو ان‌شاءالله.» گفت: «ان‌شاءالله نمی‌خواهد، کامپیوتر نشان داد!» گفتم: «هواپیما که سقوط می‌کند، کامپیوتر ندارد؟!» گفت: «چرا» گفتم: «خدا خواسته باشد هواپیما را سقوط بدهد، با کامپیوترش با هم سقوط می‌کند.»
– نعمت‌‌‌های خدا، اسم خدا را ببریم، تجلیل کنیم، یک.
7- شیوه دعاکردن و حاجت خواستن از خدا
– نعمت‌ها را به زبان بیاوریم، دو، «أنْتَ الَّذی … أنْتَ الَّذی … أنْتَ الَّذی» (مفاتیج الجنان، عبارات دعای عرفه)، تو همچین کردی، همچین کردی، همچین کردی، همچین کردی.
– شکر کنیم، نه صد هزار بار، به عدد آن‌چه خدا بر آن علم دارد، شکر کنیم؛
– بعد یک صلوات می‌فرستیم، اللّهمّ صلّ علی محمّد و آل محمّد و عجّل فرجهم؛
– بعد لغزش ‎‌های خودمان را می‌گوییم
– بعد از لغزش‌های خودمان استغفار می‌کنیم.
این شماره تلفن خداست.
صفات خدا را بگوییم، «یَا عَلِىُّ یَا عَظِیمُ»، از خدا تجلیل کنیم، نعمت‌ها را به ذهنمان بیاوریم، مانور بدهیم، شکر کنیم، صلوات بفرستیم، لغزش‌هایمان را بگوییم، عذرخواهی کنیم، امام فرمود کد دعا این است، این رقمی دعا کن، مستجاب می‌شود.
حالا ما یک دقیقه وقت داریم، این یک دقیقه را همین رقم دعا می‌کنیم که به ما گفتند، دست‌ها بالا، حدیث داریم دست که بالا می‌آید، خدا می‌گوید من این دست را محروم نمی‌کنم، یا همین را که می‌خواهد به او می‌دهیم، وقتی هم می‌گوید دست بالا، مقابل صورت است، این‌طوری، نه یعنی همچینی، این علامتش است.
بسم الله الرّحمن الرّحیم.ده مرتبه یا رَبِّ، یا رَبِّ، یا رَبِّ، یا رَبِّ، یا رَبِّ، یا رَبِّ، یا رَبِّ، یا رَبِّ، یا رَبِّ، یا رَبِّ. «یَا عَلِىُّ یَا عَظِیمُ، یَا غَفُورُ یَا رَحِیمُ» همه‌ی کمالات و اسماء الحسنی مال توست، خیلی به ما نعمت دادی، همین که هستیم، پارسال تا حالا چه‌قدر آدم بودند، رفتند، همین که هستیم، سالم هستیم، ایمان داریم، چشممان می‌بیند، گاهی می‌گویند: «آقای قرائتی یک دعایی به ما بده که رزقمان وسیع بشود.» می‌گویم: «چشم‌هایت من را نمی‌بیند؟» می‌گوید: «چرا، من دارم شما را می‌بینم.» می‌گویم: «خب دیدن رزق است»، این رزقش است، فکر می‌کند رزقش این است که صد تومانش، دویست تومان بشود، همین که گوش‌ات می‌شنود، یک رزق است، چشمت می‌بیند، یک رزق است، ما از نعمت‌ها غافل هستیم.
خدایا تو نعمت‌های زیادی به ما دادی، نمی‌توانیم احصاء کنیم، در هر زمان، در هر مکان، به ما و به هر موجودی، هر رقم نعمتی قبلاً دادی، الآن می‌دهی، بعداً خواهی داد، برای هر یکی‌اش، در هر آن، به عدد آن‌چه بر آن علم داری، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمینَ»، اللّهمَ صلّ علی محمّد و آل محمّد.
سرتاپای ما لغزش است، با چشم گناه کردیم، با گوش گناه کردیم، با زبان گناه کردیم، با پوست گناه کردیم، با دست و پا گناه کردیم، اسراف کردیم، غافل بودیم، خدایا برای هر لغزشی که از ما سراغ داری، «أَستَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّی وَ أَتُوبُ إِلَیْه‏».
خدایا به حقّ همه‌ی آبرومندان درگاهت، به حقّ پیغمبر و اهل بیتش، به حقّ شهدا، علما، مراجع تقلید، تمام عزیزان درگاهت قسمت می‌دهیم، هر چه شب قدر برای بندگان خوبت مقدّر می‌کنی، به آبروی آبرومندان درگاهت، همه‌ی آن‌ها را، برای همه‌ی ما مقدّر بفرما. آن مانع و گناهی که نمی‌گذارد عبادت و دعای ما مستجاب بشود، از ما برطرف بفرما.

«و السّلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

استجابتتمسخردرسهایی از قرآندعاضلالتقرائتیمقدّرات الهیهدایت
Comments (0)
Add Comment