نفاق در قرآن

موضوع: نفاق در قرآن
تاریخ پخش: 74/11/03

بسم الله الرحمن الرحیم

خداوند توفیقی داد که در ماه‌های عزیز در کشور عزیز و در کنار مردم عزیز نفس می‌کشیم. از خدای عزیز و از قرآن عزیز و در کشور عزیز و برای مردم عزیز در هر جلسه‌ای 27 دقیقه بخش‌هایی از قرآن را می‌گوییم، تقوا در قرآن را گفتیم در این جلسه نفاق در قرآن را می‌گوییم.
1- معنای نفاق
موضوع ما نفاق است از نفقی، نفاق موش زمینی گرفته شده و این چیزها را ما کار نداریم. و منافق یعنی چند چهره. بعضی از چیزها روشن است، وقتی می‌خواهند معنا کنند، از روشنی‌اش کم می‌شود. منافق هویت دارد و کارهایی می‌کند.
2- خصوصیات منافق
حدود هفتاد آیه، کارنامه منافقین در قرآن است. ما از این هفتاد آیه نه تا آیه‌هایش را برای شما می‌گوییم.
الف: کلک می‌زند
اول اینکه منافق خدعه و کلک می‌زند. نشانه‌ها در حیات و عملکردها 1- خدعه می‌زند «یُخادِعُونَ اللَّهَ وَ الَّذینَ آمَنُوا وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ وَ ما یَشْعُرُونَ» (بقره/9).
به خدا خدعه می‌زند یعنی در ظاهر می‌گوید من ایمان دارم ولی در دل ایمان ندارد. «وَ ما یَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنْفُسَهُمْ»، ولی در واقع به خودش کلک می‌زند مثل یک شاگردی که در امتحانات تقلب می‌کند و نمره هم می‌آورد اما کلک به خودش زده است.
اگر پزشکی گفت این دارو را بخورولی مریض آن دارو را نخورد فردا که پزشک آمد بالای سرش دید که شربت خورده نشده است. اگر بیمار کلک بزند و یک مقدار از شربت را در دستشویی خالی ‌کند تا دکتر که آمد بگوید بله خوردم، ظاهراش این است که می‌گوید به دکتر کلک زدم، ولی به خودش کلک زد. قرآن هم می‌گوید: به خدا کلک می‌زند ولی به خودش کلک می‌زند.
ب: فساد می‌کند
در قرآن داریم: «وَ لا یَحیقُ الْمَکْرُ السَّیِّئُ إِلاَّ بِأَهْلِهِ» (فاطر/43) در نقشه‌های خطرناک، دودش به چشم خود طرف می‌رود.
دومین کاری که منافق می‌کند فساد است «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ قالُوا إِنَّما نَحْنُ مُصْلِحُونَ» (بقره/11)، می‌گویی فساد نکنید می‌گویند ما فساد نمی‌کنیم ادعا می‌کنند که ما حافظ حقوق بشر هستیم و بیشترین جنایت در کشور خودشان می‌شود. یک دختر مذهبی را در اروپا از دبیرستان بیرونش می‌کنند، بعد هم می‌گویند اروپا مهد آزادی است. خوب اگر آزادی بشر هست این شخص می‌خواهد آزادی داشته باشد. یکی از جنایات هر زمانی این بوده که با اسم‌های زیبا کارهای زشت انجام می‌دادند مثلاً خانم وسواس است می‌گوید نه من تمیز هستم، بریز و بپاش می‌کند، می‌گوید آدم باید آبروداری کند.
ج: مردم را تحقیر می‌کند
منافق فساد می‌کند مردم را تحقیر می‌کند، «وَ إِذا قیلَ لَهُمْ آمِنُوا کَما آمَنَ النَّاسُ قالُوا أَ نُؤْمِنُ کَما آمَنَ السُّفَهاءُ أَلا إِنَّهُمْ هُمُ السُّفَهاءُ وَ لکِنْ لا یَعْلَمُونَ» (بقره/13) وقتی به این‌ها می‌گوئیم شما هم مثل بقیه مردم ایمان بیاورید می‌گویند نه این‌ها که دور انبیا هستند یک عده پابرهنه‌های خل هستند. اسم مؤمنین را می‌گذارند خل، حتی بارها به پیغمبر ما و پیغمبرهای دیگر پیشنهاد می‌کردند که اگر می‌خواهی ما ایمان بیاوریم این گدا گشنه‌ها را ازپیش خودت دور کن. آیا الان در جامعه ما اینگونه است؟ یک استاد، یک روحانی، یک بازاری، یک تاجر، مثلاً اگر خود بنده رفتم در مسجد نشستم و چند تا بچه دور و برم جمع شد می‌گوئیم این جا کجاست؟ کا را باید ببرند یک جایی که یک عده آدم حسابی باشد. این یک رگ نفاق دارد.
حضرت فرمود: من سلمان را دوست دارم به خاطر اینکه چند خصلت داشت، یکی اینکه فقرا را دوست داشت.
کسی شده تا حالا به رفته‌گرهای شهرداری افطاری بدهد. یا به بچه‌هایی که در کوچه فوتبال بازی می‌کنند. حاجی به حاجی افطاری می‌دهد و آیت الله به آیت الله تاجر به تاجر، بنده ریشم سفید شده و افطاری هم خیلی دادم ولی این مرض مهم را دارم که یک بار نگفتم امشب من به بچه‌های محله افطاری می‌دهم.
تحقیر دیگران از صفات منافقین است. اگر هم دبیرستان درس بدهیم و هم دانشگاه از ما بپرسند چه کاره هستی می‌گوییم استاد دانشگاه.
بلند پروازی مرض مهمی است. قرآن می‌گوید بهشت مخصوص کسانی است که بلندپرواز نباشند. اینقدر بلندپروازی نکن، «تِلْکَ الدَّارُ الْآخِرَهُ نَجْعَلُها لِلَّذینَ لا یُریدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً وَ الْعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ» (قصص/83).
صفات منافقین تحقیر مردم «وَ إِذا خَلَوْا إِلى‌ شَیاطینِهِمْ قالُوا إِنَّا مَعَکُمْ إِنَّما نَحْنُ مُسْتَهْزِؤُنَ» (بقره/14) منافقین به دار و دسته همدیگر می‌گویند ما که می‌رویم سراغ مومنین می‌خواهیم آنها را دست بیندازیم.
وقتی می‌گوییم بروید جبهه سنگین هستند «قالُوا لَوْ نَعْلَمُ قِتالاً لاَتَّبَعْناکُمْ هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإیمانِ» (آل‌عمران/167) می‌گویند ما یک دیدی داریم که شما ندارید. ما پشت پرده چیزهایی می‌بینیم که ما نمی‌بینید. ما عمیق نگاه می‌کنیم. خلاصه به دید عمیق و کارشناس پای کولر می‌نشینند و نق می‌زنند. بعد هم می‌فرماید: «هُمْ لِلْکُفْرِ یَوْمَئِذٍ أَقْرَبُ مِنْهُمْ لِلْإیمانِ»، این‌ها به کفر نزدیک‌تر هستند تاب ایمان. نسبت به جبهه سرسنگین هستند.
د: مضطرب است
علامت دیگر ترس و وحشت دارند. وقتی می‌گویم بروید جبهه «فَلَمَّا کُتِبَ عَلَیْهِمُ الْقِتالُ إِذا فَریقٌ مِنْهُمْ یَخْشَوْنَ النَّاسَ کَخَشْیَهِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْیَهً» (نساء/77) قرآن می‌گوید وقتی به آنها دستور جبهه می‌دهیم رنگشان می‌پرد و وحشت زده می‌شوند. اگر زمان شاه به شاه می‌گفتند آمریکا از تو بدش آمده قطعاً شاه از غصه خوابش نمی‌برد اما وقتی رئیس جمهور آمریکا ایران را محاصره اقتصادی کرد امام فرمود اگر رئیس جمهور آمریکا یک کار و بی در عمرش کرده همین کار بوده و آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند. سال اول انقلاب بود رفته بودم خوزستان. دادستان مسجد سلیمان، یکی از روحانیون دانشمند یک پرونده‌ای داشت عجیب بود. زمانی که مردم ایران گفتند مرگ بر شاه، مرگ بر آمریکا. یواش یواش کسانی که طرفدار شاه و آمریکا هم بودند، یک مهره مهم آمریکایی در خوزستان بود و از تهران دستور رسید به استاندار خوزستان، که با سلام و صلوات و تحلیل ایشان را راهی کنید. اینها هم نیروهای لشکری و کشوری سلام شاه را رساندند و گفتند اعلا حضرت از رفتن شما ناراحت است. امید دارم بروید و ما مردم ایران را سرکوب می‌کنیم و شما به سلامت دوباره برمی‌گردید و ضمناً یک قالی ابریشمی هم به این آقای آمریکایی دادند. آن هم یک جعبه کادو داد و گفت این را بدهید به جناب اعلا حضرت، هواپیما رفت استاندار به دربار اطلاع داد که فرد آمریکایی را راهی کردیم و ضمناً یک هدیه‌ای هم برای اعلاحضرت فرستاده‌اند و می‌گویند هدیه را باز کنید، می‌بینند مقداری دستمال کاغذی مصرف شده در آن بود. این روزگار ایرانی بود و آن زمان، ایرانی ذلیل. ایرانی ذلیل. پنجاه ال جنایت می‌کنند و وقت رفتن به شاه این مدلی برخورد می‌کنند. وقتی انقلاب شد، چه شد؟ رجایی عزیز ما رفت آمریکا سخنرانی کند. رئیس جمور آمریکا از معلم با شرف ایرانی اجازه ملاقات خواست اما رجایی به رئیس جمهور آمریکا اجازه ملاقات ندارد. این ایرانی عزیز.
ه: حال عبادت ندارد
منافق کیست؟ منافق کسی است که در آل عبادت بی حال است. اگر حال ندارید عبادت کنید از خدا بخواهید که به شما حال عبادت بدهد. منافق وقت نماز حال ندارد. «وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاهِ قامُوا کُسالى‌» (نساء/142). علامت منافقین این است ک وقی نماز می‌خوانند نشاط ندارند. با هر کس و ناکسی حرف می‌زند گل می‌دهد و غنچه می‌گیرد.
امام صادق فرمود: بعضی به قدری زشت نماز می‌خوانند این طور که با خدا حرف می‌زنند با همسایه‌شان حرف بزنند جوابشان را نمی‌دهد.
و: تضعیف روحیه می‌کند
کم کار و پرتوقع هستند «الَّذینَ یَتَرَبَّصُونَ بِکُمْ فَإِنْ کانَ لَکُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ قالُوا أَ لَمْ نَکُنْ مَعَکُمْ وَ إِنْ کانَ لِلْکافِرینَ نَصیبٌ قالُوا أَ لَمْ نَسْتَحْوِذْ عَلَیْکُمْ وَ نَمْنَعْکُمْ مِنَ الْمُؤْمِنینَ فَاللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَ لَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرینَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ سَبیلاً» (نساء/141). منافق روحیه دیگران را تضعیف می‌کند خودش که نمی‌رود دیگران را هم نمی‌گذارد که برود.
سوره توبه «وَ لَوْ أَرادُوا الْخُرُوجَ لَأَعَدُّوا لَهُ عُدَّهً وَ لکِنْ کَرِهَ اللَّهُ انْبِعاثَهُمْ فَثَبَّطَهُمْ وَ قیلَ اقْعُدُوا مَعَ الْقاعِدینَلَوْ خَرَجُوا فیکُمْ ما زادُوکُمْ إِلاَّ خَبالاً وَ لَأَوْضَعُوا خِلالَکُمْ یَبْغُونَکُمُ الْفِتْنَهَ وَ فیکُمْ سَمَّاعُونَ لَهُمْ وَ اللَّهُ عَلیمٌ بِالظَّالِمینَ» (توبه/47-46). اینها اگر جنهه هم بیایند بدتر است اگر نیایند بدتر است ظاهرسازی می‌کنند.
«وَ مِنْهُمُ الَّذینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَ یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ یُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنینَ وَ رَحْمَهٌ لِلَّذینَ آمَنُوا مِنْکُمْ وَ الَّذینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذابٌ أَلیمٌ» (توبه/61) قرآن می‌گوید: منافقین می‌گفتند «هُوَ أُذُنٌ»، یعنی پیغمبر گوش است. یعنی ساده لوح است هر چه به او می‌گویند. گوش می‌دهد به آنها بگو نه پیغمبر می‌داند که شاه چه کاره هستید ولی بهروی خودش نمی‌آورد.
یکی از مراجع تقلید سید ابوالحسن اصفهانی بود. مراجع تقلید هم کارشان از هفتادسالگی شروع می‌شود. پیرمرد بود. عید خانه مراجع شلوغ می‌شد. آقا هم رسمش بود به کسی که بچه دار می‌شد و خانمش زایمان می‌کرد یک صد تومانی می‌گذاشت کف دستش بنا شد آقا را امتحان کنند. در یک سال در اوج شلوغی می‌رفتند می‌گفتند آقا دیشب خدا به ما بچه‌ای داد و یک پولی می‌گرفتند. بعد از دو ماه دیگر یک عید دیگر و یک تولد دیگر، و یک صدتومانی دیگر شش، هفت تا صدتومانی گرفت. گفت دیدی آقا دیگر حالیش نمی‌شود. دیگری گفت به خدا آقا می‌فهمد منتها بزرگوار است و به روی خودش نمی‌آورد. صدتومانی هفتم را که داد آقا تنگ گوش مرد گفت: برو قدر خاتمت را داشته باش. یک سال است که هفت تا بچه برای تو زائیده است و «یَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ». می‌گفتند پیغمبر گوش است. ساده است به منافقین بگو پیغمبر گوش می‌دهد اما آدم هارا خوب می‌شناسد.
«وَ الَّذینَ اتَّخَذُوا مَسْجِداً ضِراراً وَ کُفْراً وَ تَفْریقاً بَیْنَ الْمُؤْمِنینَ وَ إِرْصاداً لِمَنْ حارَبَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ مِنْ قَبْلُ وَ لَیَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنا إِلاَّ الْحُسْنى‌ وَ اللَّهُ یَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ» (توبه/107).
منافقین یک خانه تیمی می‌خواستند که دور همدیگر بنشینند. گفتند مسجد می‌سازیم در یکی از محله‌ها یک مسجد ساختند. بعد هم گفتند پیغمبر را ببریم در آنجا نماز بخواند تا مسجد رسمی بشود. ‌آمدند گفتند یارسول اله یک مسجد ساختیم. پیغمبر فرمود: مسجد که بود چرا رفتید و مسجد دیگر ساختید. فرمود: حالا می‌خواهم به جنگ بروم. بروم و برگردم بعد از آن جواب می‌دهم. رفت جنگ تبوک و برگشت دو مرتبه گفتند یا رسول الله بیا، آیه نازل شد‌ای مسجد نیست این یک خانه تیمی است. این مسجد محل توطئه است به اسم مقدس کار نامقدس می‌کنند، بیل و کلنگ را برداشتند و رفتند مسجد را خراب کردند. حدیث داریم که امام زمان هم که تشریف بیاورند یک سری مسجدها را خراب خواهند کرد.
«وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ لَئِنْ آتانا مِنْ فَضْلِهِ لَنَصَّدَّقَنَّ وَ لَنَکُونَنَّ مِنَ الصَّالِحینَ» (توبه/75). آیه پیمان شکنی یک فقیری بود آمد به پیغمبر گفت یا رسول الله دعایی کن تا و ضع ما خوب شود. گفت: وضعت خوب بشود دیگر به مسجد نمی‌آیی. نماز نمی‌خوانی، گفت اختیار داری، به خاطر پول دست از خدا و پیغمبر بکشیم، خیلی اصرار کرد خلاصه پیغمبر هم در حقش دعا کرد یک بزغاله‌اش شد دو تا 4 تا 8 تا 10 تا باغ، دو باغ، مزرعه، خلاصه مدیه برایش تنگ بود رفت خارج شهر یک منطقه وسیعی را گرفتو دامداری مفصل برپا کرد، خوب 20 تا گوسفند یک گوسفندش زکات است. مأمور زکات آمد. گفت: زکات بده. گفت: نمی‌دهم. قرآن می‌گوید. «وَ مِنْهُمْ مَنْ عاهَدَ اللَّهَ» خیلی‌ها هستند وقتی ندارند یک قراری با خدا می‌بندند وقتی که دارا می‌شوند به آن عمل نمی‌کنند. می‌گوید تو پیمان بستی با خدا، اما پیمانت را شکستی و حالا که پیمان شکستی «فَأَعْقَبَهُمْ نِفاقاً فی‌ قُلُوبِهِمْ» (توبه/77) گاهی می‌پرسند چطور آدم منافق می‌شود کسی که با خدا قرار بگذارد و به وعده‌اش عمل نکند این سرجشمه نفاق است.
بابا نذری کردی گوسفندی بکشی خوب بکش، رمز منافق شدن نامردی است. حدیث داریم به بچه قول دادی عمل کن، اگر به خانم مهریه قول دادی کلک نزن، اگر کسی در وقت عقد نیت داشته باشد که مهر را بگوید و نیت داشته باشد که حاشا کند و ندهد هر دفعه‌ای که زن و شوهر با هم هستند گویا زنا می‌کنند. رمز نفاق کلک زدن است. بیایید صاف باشیم، خدا دست منافقین را رو کرد، از این به بعد‌ای رهبران منافقی که در کشورهای اسلامی حکومت می‌کنند ظاهرشان رهبر مسلمان‌ها هستند ولی اشک می‌ریزند برای هلاکت اسحاق. این‌ها منافق هستند. خدایا همانطور که ایران را پاک کردی منافقین کشورهای اسلامی را هم پاک کن، خدایا طاغت را در ایران شکستی طاغوت‌های دیگر را هم بشکن.
آمریکا در ایران خوار شد در دنیا خوارش کن. به ما عزت دادی به همه مسلمان‌ها عزت بده.
به ما رهبر عادل دادی رهبر عادل جهان امام زمان را به جهان عرضه کن. ما را از محرومین این ایام قرار مده.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment