نعمتهای خدا – 6، عاطفه – 1

موضوع بحث: نعمتهای خدا – 6، عاطفه – 1
تاریخ پخش: 71/12/16

بسم الله الرحمن الرحیم

در ماه رمضان بحثمان درباره‌ی آشنایی با نعمتهای الهی است.
یکی از نعمتهایی که خداوند به ما داده نعمت رحم و عاطفه است که اگر به این نعمت توجه کنیم، رحم و عاطفه یک نعمتی است و نداشتن رحم و عاطفه یک خطر. با رحم خیلی از مشکلات حل می‌شود و با بی رحمی خیلی از مشکلات بوجود می‌آید.
1- نعمت محبت و عاطفه
مادر اگر محبت و رحم به بچه نداشته باشد بچه‌اش را دور می‌اندازد. اصلاً وجود ما بر اساس آن زحماتی است که مادر به خاطر رحم و محبت و عاطفه کشیده است.
زن و شوهر اگر فقط قانونی با هم برخورد کنند زندگیشان متلاشی می‌شود آن چیزی که زن و شوهر را به هم گره می‌زند آن رحم و عاطفه است. رابطه کارگر و کارفرما اگر بر اساس قوانین خشک باشد، یک وضع دارد.
این عشق و محبت و عاطفه خیلی کار می‌کند. بک نجار که بر اساس عشق در می‌سازد، در مسجد را. ساختمانهای مذهبی خیلی محکم و قرص است. بهترین ساختمانهای کره زمین ساختمانهای مذهبی است. حالا چه بتخانه باشد چه کلیسا باشد چه مسجد. هر جا که بوی مذهب دارد را محکم ساخته‌اند، چون سازنده‌اش یک رقم انگیزه درونی هم درش داشته. به خاطر اعتقاداتش محکم می‌سازد. بهترین ساختمانهای کره زمین که از قرنها قبل باقی مانده، ساختمانهایی است که بنایش و بانی‌اش یک نوع عشق به کار، محبت به کار درش بوده، این رحم و عاطفه یک نعمت خیلی مهمی است. در رابطه با این موضوع حرف زیاد است ولی خیلی فهرست وار به شما بگویم.
2- تبلیغ و کمک کردن به دیگران براساس عاطفه باشد
مبلّغ وقتی تبلیغش موفق است که شروع تبلیغاتش بر اساس عاطفه باشد.
قرآن به غیرمسلمانها می‌گوید: «وَ إِلهُنا وَ إِلهُکُمْ واحِد» (عنکبوت/46) خدای ما و شما یکی است. این خودش برخورد با عاطفه است. یا مثلاً فرض کنید که می‌گوید شما که به خانمت دادی چرا می‌خواهی پس بگیری. «وَ کَیْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضى‌ بَعْضُکُمْ إِلى‌ بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ میثاقاً غَلیظاً» (نساء/21) شما که در هم ادغام شدید روی یک تن و روی یک روح شدید، رویت می‌شود مهر خود را پس بگیری. داریم اگر سلامتان کردند جواب گرم بدهید. این جواب گرم عشق را زیاد می‌کند. داریم اگر می‌خواهید کمکی به محرومین کنید پولی میخواهی به فقیر بدهی پول خرده و سیاه و پتو و لباس کهنه نده دست دوم نده. یک چیزی بده که اگر خودت فقیر بودی به تو اینها را می‌دادند، راحت می‌گرفتی.
«وَ لَسْتُمْ بِآخِذیهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فیهِ» (بقره/267) شما که کت یا پتو می‌دهی به فقیر یا سیل زده یا جنگ زده، آورده اگر خودت جای آنها بودی این پتو را قبول می‌کردی، آیه قرآن است می‌فرماید: چیزی ندهید که اگر به خودت می‌دادند قبول نمی‌کردید. قرآن برای اینکه قلقلک بدهد مردم را، کمک کند محرومین را می‌گوید: یتیمها بعد می‌گوید: «یَتیماً ذا مَقْرَبَهٍ» (بلد/15) یعنی فامیل تو هم هست. یعنی یتیمی یکی «ذا مَقْرَبَهٍ» فامیل هم هست. «أَوْ مِسْکیناً ذا مَتْرَبَهٍ» (بلد/16) مسکین یعنی فقیر است اما «ذا مَتْرَبَهٍ» یعنی روی تراب روی خاک نشسته. این تعبیرات «ذا مَتْرَبَهٍ» «ذا مَقْرَبَهٍ» این به خاطر این است که تشدید کند که عواطف را بیشتر به جوش بیاورد. گاهی قرآن روی عواطف انسان، روی غیرت انسان فشار می‌گذارد. مردی که زنش را طلاق می‌دهد، خب یک بار، دو بار، سه بار، اسلام کوتاه می‌آید. اما دفعه چهارم می‌گوید: «حَتَّى تَنْکِحَ زَوْجاً غَیْرَهُ» (بقره/230) دیگر حق نداری با خانمت ازدواج کنی. ازدواج، بازی نیست که تو هی طلاق می‌دهی و بعد رجوع می‌کنی. اگر تا سه بار این کار را کردی دیگر دفعه چهارم نمی‌توانی و خانمت می‌تواند با یک مرد دیگر زندگی کند. بعداً اگر آن مرد طلاقش داد می‌تواند با تو ازدواج کند. قرآن برای اینکه به ما بگوید رحم باید در ما زیاد باشد می‌گوید: «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ» (آل عمران/195) من از شما هستم، شما از من هستید. بنی آدم اعضای یکدیگرند. این آیه قرآن است سعدی به شعر در آورده. اگر باور کنید که شما از من هستید و من از شما، دلیلی ندارد که کلاه سرش بگذارم چون کلاه سر خودم می‌گذارم. امروز به شما گران فروختم وقتی ما گرانفروشی کردیم مردم در فشار قرار می‌گیرند از کجا پول بیاورد فردا که گرفتار او می‌شوی او هم به شما. . . یعنی امروز خیاط از بنا، پول کت و شلوار زیاد می‌گیرد، فردا هم که این خیاط نیاز به بنا دارد. این بنا هم از خیاط پول زیاد می‌گیرد. این گرانفروشیها به جایی برخورد نمی‌کند چون هر چی مردم را بچاپی مردم هم تو را می‌چاپند. «بَعْضُکُمْ مِنْ بَعْضٍ»، از همدیگر هستیم. برای اینکه ما به پدرزادی و مادرزادی عنایت داشته باشیم قرآن می‌گوید: «حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْناً عَلى‌ وَهْنٍ وَ فِصالُهُ فی‌ عامَیْن» (لقمان/14) یعنی مادر با زجر و وهن تو را تحمل کرد با سختی و فشار به سر دل کشید شما را.
3- توجه به عاطفه حتی در مورد قاتل
قرآن می‌گوید: اگر کسی، کسی را کشت قصاص کنید. قاتل را بکشید. تازه می‌گوید: «فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخیهِ شَیْ‌ءٌ فَاتِّباعٌ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَداءٌ إِلَیْهِ بِإِحْسانٍ» (بقره/178) باز در قصاص می‌گوید برادر اگر می‌خواهی از برادرت بگذری، بگذر. به قاتل گفته: «أَخیهِ»، خیلی مهم است. در مورد قاتل هم می‌گوید اگر می‌خواهی بکشی، بکش قاتل است اما «أَخیهِ» برادرت است یعنی می‌توانی او را ببخشی و پول بگیری. یعنی حتی اخوت را در مورد قتل به کار برده. این خیلی مهم است. توجه به عاطفه در اسلام به قدری است که قرآن به قاتل می‌گوید: «أَخیهِ»، کلمه داداش به کار برده گفته اگر خواستی از داداشت بگذری، بگذر. این خیلی مهم است که با اینکه قاتل است باز می‌گوید: برادر.
«فَمَنْ عُفِیَ لَهُ مِنْ أَخیهِ»، انبیاء که می‌آمدند همه‌اش می‌گفتند: «إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلا تَتَّقُونَ» (شعراء/124) «إِذْ قالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صالِحٌ أَلا تَتَّقُونَ» (شعراء/142) انبیاء به مردم می‌گفتند: برادر، چون پدر و پسر یک تفاوتی دارند. برادر بهترین تعبیر است.
4- بهترین نعمت‌ها نعمت رحم و محبت است
یکی از نعمتهای خداوند، نعمت رحم و محبت عطوفت است. اگر قدر این نعمت را داشتیم و از خدا خواستیم بیشتر به ما بدهد این نعمت را، خیلی از مشکلات حل می‌شود. شما حساب کنید در نیمه شعبان تنها در شهر مشهد 200 تا دختر را عروس می‌کنند. شهرهای دیگر هم همینطور. اگر هر خانواده‌ای احساس کند مثلاً وضع مالیشان خوب است دخترهای دیگر را هم دختر خودشان بدانند. بچه‌های دیگر را هم بچه خودشان بدانند. اصلاً چرا برف را بیندازیم پشت خانه شما؟ مگر پشت خانه‌ی شما با پشت خانه ما فرق می‌کند؟ اگر بناست مسلمانی بیفتد زمین، پشت خانه من بیفتد زمین یا پشت خانه شما. اگر رحم ما بیشتر شود، یک سری از این زرنگ بازیهایی که ما می‌کنیم، نمی‌کنیم.
یکی از فلسفه‌های روزه، رحم است. حدیث داریم: به شما گفتیم روزه بگیرید تا گرسنه شوید تا درک کنید گرسنه‌ها چه می‌کشند. تشنه‌ات شود تا بفهمی تشنه‌ها چه می‌کشند. یکی از دلایلی که می‌گویند روزه بگیر این است که مزه گرسنگی و تشنگی را بچشیم. نعمت رحم، چه نعمت خوبی است. اگر خداوند رحم را از کسی بگیرد، بزرگترین نعمتها را از او گرفته.
5- چیزهایی که باعث سنگدلی یا رحم و نرم دلی می‌شود
به ما گفته‌اند: دنبال شغلهایی که رحم را از تو می‌گیرد، نرو. قصابی شغل خوبی نیست چون سروکار آدم با خون و چاقو است کم کم آدم سنگدل می‌شود. کفن فروشی خوب نیست برای اینکه آدم منتظر است کسی بمیرد تا دو متر از او پارچه بخرند. بعضی غذاها را گفته‌اند نخور برای اینکه سنگدل می‌شوید. خون خوردن حرام است برای اینکه سنگدلی می‌آورد. پرخوری حرام است برای اینکه سنگدلی می‌آورد. مصرف زیاد گوشت، سنگدلی می‌آورد. گفتگو با آدمهای هرزه سنگدلی می‌آورد. رفت و آمد با آدمهای پولدار مرفه و تاجر، سنگدلی می‌آورد. برعکس، چیزهایی که رحم آدم را زیاد می‌کند. نشستن با کودکان رحم آدم را زیاد می‌کند. نشستن با محرومین رحم را زیاد می‌کند. رفتن به مزار مردگان احساس ترحم را زیاد می‌کند. رفاقت با آدمهای سنگدل، سنگدلی می‌آورد. رفاقت با آدمهای نرم دل، نرم دلی می‌آورد. خیلی ما باید مواظف قلب خودمان باشیم. امام سجاد(ع) در دعای خمسه عشر یک دعایی می‌کند، می‌گوید: «إِلَهِی إِلَیْکَ أَشْکُو قَلْباً قَاسِیاً»(بحارالأنوار، ج‌91، ص‌143) خدایا! من گله می‌کنم من دلم سفت شده. سنگدلی و سفت دلی یک مرض است «وَ عَیْناً عَنِ الْبُکَاءِ مِنْ خَوْفِکَ جَامِدَهً»(بحارالأنوار، ج‌91، ص‌143) خدایا! من گله می‌کنم چشمم اشک ندارد. اگر کسی گریه‌اش نمی‌گیرد، مریض است. اگر کسی دلش نمی‌تپد مریض است. اگر کسی صحنه‌هایی از مسلمانهای بوسنی، فلسطین، لبنان، افغانستان و جای دیگر می‌بیند اگر مظلومی را در تلویزیون دید به فکر نیفتاد، معلوم می‌شود مریض است. و مرضهای قلبی مهمتر از مرضهای جسمی است. داریم: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع): «أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ»(نهج‌البلاغه، حکمت 388) بدتر از مرض بدن، مرض قلب است. آدمی که رحم دارد، سالم است، چشم گریان، دل لرزان، زبان ذاکر دارد، این آدم سالمی است. خیلی مسئله رحم مهم است.
6- اخلاق در فرهنگ اسلام
برای برخوردهای عاطفی مواظب شخصیت افراد باشید. نابینا وارد شد در جلسه‌ای، پیامبر(ص) تشریف داشتند افرادی بودند، تا نابینا وارد شد یک نفر چهره‌اش را عبوس کرد، فوری یک سوره نازل شد، «عَبَسَ وَ تَوَلَّى» (عبس/1) چرا عبوس کردی؟ حالا خوشمزه این است که برای آدم نابینا چه بخندی چه عبوس باشی فرقی نمی‌کند او که نمی‌بیند. اما در عین حال می‌گوید او که ندید اما تو چرا عبوس کردی؟ آخر بعضی وقتها ما می‌گوییم خوب شد ندید. ما کاری به فهمیدن او نداریم او نابینا است اصلاً نفهمید. اما تو چرا عبوس کردی. این عبوس تو عیب از تو است.
ده تا آیه قرآن انتقاد می‌کند به خاطر عبوس. این هم نه عبوس بر بینا، عبوس بر نابینا. از این معلوم می‌شود اخلاق در فرهنگ اسلام غیر اخلاق در فرهنگ اروپا است. اروپاییها وقتی بحث اخلاق می‌کنند می‌گویند: اگر اخلاق خوب باشد تولید پیش می‌رود. ما کاری به تولید نداریم ما می‌گوییم: اگر بداخلاقی باشد تو آدم بدی هستی گر چه اصلاً او نفهمد و در تولید هم هیچ اثر نگذارد. در مسائل اخلاقی خود کمال مهم است نه که او فهمید یا نفهمید. بعد از فهمیدن در تولید اثر گذاشت یا نگذاشت. اخلاق اسلامی یک کمالی است که ارزشش ذاتی است. خود تواضع ارزش است. یعنی اگر یک نابینا وارد شد حالا برای نابینا چه بنشینی چه بایستی، ممکن است شما نشسته بگویی یاالله حال شما چطور است؟ ممکن است هم بلند شوید. اما باز هم پاشدن جلوی پای یک نابینا ثواب دارد. برای اینکه تواضع یک ارزش است که کار به فهمیدن او ندارد.
اصلاً به آدم کر سلام کنی ثواب دارد. ولو او نمی‌شنود و جواب شما را هم نمی‌دهد. اماخود سلام کردن یک ارزش است. حالا اگر بفهمد و خوشش بیاید و جواب بدهد آن هم یک ارزش دیگر دارد. شما می‌آیید در خانه مؤمنی ببینیدش. طرف خانه نیست، اما همین آمدن شما یک ارزش است. منتهی اگر دیدی و رفتی، خانه‌اش پذیرایی هم شد، آن هم یک ارزش دیگر دارد. ولی اگرهم آن ارزشها نیست خود دیدن مومن، زیارت مؤمن یک ارزش است. هدیه بردن یک ارزش است گر چه می‌گویی که او برای ما نیاورده. بابا! مگر معامله می‌کنی که می‌گویی او نیاورده است. ارزشهای اسلامی خودش ارزش است. کار به فهمیدن مردم و قرارداد با مردم ندارد. خود ارزش، ارزش است، «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَهٍ لُمَزَهٍ» (همزه/1) وای به کسی که سربه سر مردم می‌گذارد. نیش می‌زند. می‌دانی چرا نیش می‌زند؟ «الَّذی جَمَعَ مالاً وَ عَدَّدَهُ» (همزه/2) پول دارد و پول او را مست کرده آن وقت به آدمهایی که پول دار نیستند سر به سرشان می‌گذارد.
«وَ لا تَنابَزُوا بِالْأَلْقاب» (حجرات/11) لقب همدیگر را بد نبرید. ما خیلی پول بی رحمی می‌دهیم. دودتمام ضررهایش به چشم خودمان می‌رود. قشنگ آشغالهای مغازه کله پاچه، جگرفروشی، سیراب فروشی، بقالی، عطاری. . . سرمغازه هر چه آشغال دارد صبح می‌ریزد در جوی آب. و جوب می‌گیرد و آب از خیابان سر می‌رود بعد چند تا ماشین می‌آیند آبها را می‌کشند می‌برند در بیابان خالی می‌کنند. شهردار هم باید تک تک این مغازه‌ها را جریمه کند. و پول ماشین شهرداری را از خودشان بگیرد. «وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها» (اسراء/7) بد کردی دودش به چشم خودت می‌رود.
مسائل عاطفه و مسائل رحم خیلی روایات دارد. می‌گوید: به خاطر این که بعضی افراد وضع مالیشان خوب شده می‌گوید: یادت نرود «أَ لَمْ یَجِدْکَ یَتیماً فَآوى‌» (ضحى/6) یادت می‌آید خودت هم یتیم بودی؟ «وَ وَجَدَکَ عائِلاً فَأَغْنى‌» (ضحى/8) یادت می‌آید خودت هم پول نداشتی؟ «وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدى‌» (ضحى/7) یادت می‌آید خودت هم گمگشته بودی؟ یادی از روزگارها.
هیچ مشکلی برای ما نیست اگر مسئله رحم را در خودمان شکوفا و تازه کنیم. سر سفره‌های افطاری چه کسانی را افطاری دعوت می‌کنند. من متاسفانه جایی که افطاری می‌روم افرادی که محروم باشند را کم می‌بینم. یک گروهی هستند خودشان به خودشان رحم نمی‌کند
7- باید قربانی‌ها، افطاری و اعمال قربه الی الله باشد
یک کسی مثلا فرض کنید که افرادی از غیرنژاد خودشان، البته حالا آن هم کار بدی است نیست صله رحم، همکار، شریک، برادر خانم، داماد. افطاری دادن به اینها کار خوبی است اما یک افطاری باشد که هیچ رنگ نداشته باشد.
عید قربان یک کسی به ما تلفن زد که آقا من می‌خواهم قربانی بکشم دعای قربانی چیست؟ گفتم، دعایش این است که گوشتهای کبابی آن در یخچال خودت نباشد. قربانی یعنی دل بکَن. تو سر از آن می‌بری ولی دل از آن نمی‌کَنی. اصلاً قربان یعنی دادم در راه خدا.
ما خیلی فقیر داریم برادرها و خواهرها! و الآن تشکیلاتی هم که بنیانگذارش امام خمینی بوده کمیته امداد است و کمیته امداد هم حضرت عباسی خوب عمل کرده. من در نهادها دو تا نهاد را کم از آنها انتقاد شنیدم. یکی کمیته امداد است یکی نهضت سوادآموزی. البته نگویید از خودش تعریف می‌کند. علتش هم این است که آن با بی پولها سروکار دارد و این با بی سوادها. بی سوادها و بی پولها، پستی مقامی عزل و نصبی درش نیست یک مشت بی پول و یک مشت بی سواد. دعوا در اینها نیست دعوا در جاهای بزرگ بزرگ است. مثلا هیچ کس تا به حال دعوا نکرده بگوید بگذار من اذان بگویم. اذان مال خداست بو ندارد رنگی ندارد چیزهایی که مال خداست خیلی غریب است.
هی می‌گویند امام حسین(ع) غریب است امام رضا(ع) غریب است، غریب‌تر از هر غریبی خود خداست. ما اصلاً برای اینکه خدا چقدر غریب است غصه می‌خوریم؟ روزی هفتصد تا سلام می‌کند ولی دوتای ازآن برای خدا نیست. چند تا به خاطر رئیس یا به خاطر. . . یک کسی را ببینیم هیچ رنگ و آبی ندارد فقط به خاطر اینکه مسلمان است می‌گوییم سلام علیکم. زنها ‌آش می‌پزند ببینید به چه کسانی می‌دهند به این خانم به آن خانم. یک کاسه‌اش «قُرْبَهً إِلَى اللَّهِ» این خانم به یک فقیر نمی‌دهد. همه‌اش افطاری‌ها میهمانی‌ها و. . . هارت و هورت است حتی شب قدر می‌خواهیم برویم گریه کنیم نگاه می‌کنیم رفقایمان کجا می‌روند. کجا جایش گرم است کجا صدایش خوب است کجا بچه‌های محله‌مان می‌روند. کجا برویم که نگاهمان کنند. آخر بعضی‌ها وضعشان خوب شده از پایین شهر رفتند بالاشهر. آن وقت بالاشهر مسجد بروند کسی آنها را تحویل نمی‌گیرد چون همه‌شان پولدار هستند می‌آیند پایین شهر می‌گویند: حاج آقا آمده امشب این مسجد. و پشت ماشین خودش هم مقداری زولبیا و نخود و کشمش هم می‌آورد که بگوید بله صدقه سری آورده‌ام محل. نیستیم که برویم به مسجدی که ما را نشناسند. یک قطره اشک بریزیم کسی نبیند. یک قرآن سر بگیریم کسی نفهمد. یک پولی بدهیم کسی نشناسد.
دیوار نهضت سوادآموزی بلند بود ما گفتیم یک چیزی بنویسیم پشت دیوار. از یکی از نمی‌گویم حالا نهاد بود ارگان بود سازمان بود دولت بود ملت بود اسمش را نمی‌برم آبروریزی است گفتیم یک جرثقیل بدهید ما یکی از جملاتی را که امام در مورد نهضت گفته بنویسیم. گفت: به شرط اینکه آرم من هم باشد که این جرثقیل را من به تو دادم. بانی خیر شدید بگذارید کسی شما را نشناسد. البته آدمهای مخلص هم داریم. حتی زمان طاغوت یک کسی در کلاس گفت: بچه‌هایی که اصول عقاید در امتحان خوب قبول شوند، با هواپیما دوسره می‌برمشان مشهد. شاگرد اولها را. گفتند: اجازه بدهید بنویسیم. گفت: می‌ترسم اگر بنویسید خداوند در روز قیامت پاک کند. اسم نمی‌برم آبروریزی می‌شود شخصی بیمارستان، زایشگاه، مدرسه و خیلی چیزها ساخته ولی روی کاشیهایش هم نوشته بانی این چیزها کیست. از دنیا رفت خوابش را دیدند که گفت: بسیار دارم بشدت حسرت می‌خورم. هر کاری کردم می‌گویند: چون با کاشی کاری نوشتی، خداوند در قیامت پاک کرده. گفته پز دادی. آخرش من ماندم دیدم هیچ کاری نیست که من با پز نکرده باشم بی رنگ نباشد. گفتند: چرا کنار خیابان ایستاده بودی یک جوان آمد به شما گفت: شما که خیلی خدمتها می‌کنی من جوان هستم به خاطر اینکه همسر ندارم به گناه می‌افتم. 10 هزار تومان به ما بده و مرا داماد کن. شما 5 هزارتومان به او دادی و این را یادت رفت یادداشت کنی. چون یادت رفت یادداشت کنی، خدا یادداشت کرده.
«وَ نَکْتُبُ ما قَدَّمُوا وَ آثارَهُم» (یس/12) نگو خودم پول می‌دهم به فقرا. بده به کمیته امداد آنها بدهند. میدانی چرا؟ چون من که پول دادم به فقیر، فقیر مرا دید می‌گوید سلام علیکم. خداوند سایه‌ات را از سر من کم نکند پولدار بده یک واسطه بدهد و مردم مشکلشان حل شود و نفهمد دهنده پول کیست. این کمیته امداد راهی است که مردم از خودیت بیایند بیرون، مشکل حل شود خودیت هم در کار نباشد. چون کمیته امداد همه می‌دانند مال خودشان نیست امام تأسیس کرده. باز می‌گویند خدا رحمت کند امام را. امام که از دنیا رفته و حق هم به گردن ما خیلی دارد و امام هر چه بزرگ شود حق دارد بزرگ شود. خودت را بزرگ نکن.
8- نعمت رحم و خطر بی رحمی
یک کسی گفت: من چند تا بچه دارم درعمرم آنها را نبویسده‌ام. تا از در بیرون رفت، پیامبر (ص) گفت: او جهنمی است. برای اینکه معلوم می‌شود خدا در قلبش رحم قرار نداده. حضرت دید یک حیوانی بار رویش است و صاحبش نیست و ولش کرده رفته. پیامبر (ص) تا آن را دید فرمود: صاحب این حیوان خودش را آماده کند برای جهنم. حیوان را زیر بار نگه داشته و خودش رفته. و لذا حدیث داریم روی حیوان نشستی تا می‌خواهی حرف بزنی بپر پایین. بعضی جاها باید بیایی پایین بعضی جاها باید بایستی. تلفن را باید بایستی. بخصوص در خانه‌ها صندلی زیر خانم باشد دو ساعت حرف می‌زند. یک جا باید ایستاد حرف زد یک جا باید نشست. وقت تمام شد دنباله بحث جلسه بعد.
برادرها و خواهرها! بیاید در ماه رمضان رحم کنیم. خدابه شما صدتومان داده 20 تومان مال شما نیست مال محرومین است. بارها گفته‌ام یکی از مشکلات ممکلت ما این است به بزرگها هم گفته‌ام. مردم ما خیلی از آنها خمس سهم امام را می‌دهند ولی متاسفانه، متاسفانه، متاسفانه کشاورزهای ما زکات را فراموش کرده‌اند. باز در بازار اکثر بازاریها خمس می‌دهند اما کشاورزها شاید 5 درصد زکات بدهند. البته به خیلی از کشاروزها زکات تعلق نمی‌گیرد.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment