موضوع بحث: نعمتهای خدا -14، کرامت انسان
تاریخ پخش: 71/12/24
بسم الله الرحمن الرحیم
در آستانه شبهای قدر رمضان سال 71 بحثمان یاد نعمتهای خداوند متعال است تا کم کم برسیم به یاد خود خداوند. عرض کردم خداوند به گروهی میگوید: «اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ الَّتی أَنْعَمْتُ عَلَیْکُمْ» )بقره/40( یک وقت میگوید «فَاذْکُرُونی أَذْکُرْکُمْ» )بقره/152( یک وقت به بچه میگویی: چرا بابات را دوست داری؟ میگوید: برای اینکه به من شکلات میدهد. یک وقت میگویی: چرا بابایت را دوست داری؟ میگوید: چون، بابایم است. یعنی گاهی شعور که پایین است از طریق شکلات بابا را دوست دارد شعور که بالا میرود منهای شکلات بابا را دوست دارد و لذا قرآن دو رقم آدم گفته: شکلاتی و بالاتر. به شکلاتیها میگوید: «اذْکُرُوا نِعْمَتِیَ». به بالاتر از شکلاتیها میگوید: «فَاذْکُرُونی» خودمان را یاد کنیم فرق است بین «وَ اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللَّهِ» )آل عمران/103( یا «وَ اذْکُرُوا اللَّهَ» )بقره/203(
1- نعمتهای خدا ظاهر و باطن دارد
ما فعلا کلاسهایمان کلاسهای شکلاتی است میخواهیم یاد نعمتهای خدا کنیم. این هم نه یاد ریز چون نعمت اجمال و تفصیل دارد. یک وقت میگوییم الحمدلله خوابمان برد، خوب خواب یک نعمتی است اما اگر ریزش کنی در خود هر نعمت، صدها نعمت است الحمدلله خوابم برد خوب الحمدلله. الحمدلله دقیقهای یکبار نپریدم. حالا اگر خوابت میبرد، هر دقیقهای یکبار از خواب میپریدی این میشد شکنجه. الحمدلله در خواب میغلتم چون اگر در خواب نمیغلتیدیم صبح که بلند میشدیم نصف بدنمان لَخت بود. خودش بدون اینکه کسی بالای سرت بگوید: آقا! یک ساعت آن طرفی خوابیدی حالا این طرفی بخواب، خود انسان به طوری که متوجه نشود خودش این طرف و آن طرف میشود که صبح دیگر اندامش لخت نشود. باز اگر در خواب به کلی شعورمان از دست میرفت چه بسا خطرهایی در خواب متوجه ما میشد و ما اصلاً به هوش نبودیم و نمیآمدیم اصلاً یک جوری است که چقدر از حال برویم چند ساعت از حال برویم چطور اتوماتیک تنظیم شود. برای جریان خون در بدن که بدنمان لخت نشود. باز حالا دقیقهای یک بار نپریدی در آن سی تا حرف است. یعنی هرچی گفت: که نعمتهای خداوند هر کدامش پوستی دارد در پوستش مغز است مغزش هم مغز دارد، مغزِ مغزش هم، مغز دارد و لذا قرآن گفته: «وَ أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَهً وَ باطِنَهً» (لقمان/20) نعمتهای خدا ظاهر و باطن دارد. یاد نعمتهای خدا کنید. پوستش و مغزش. نعمت گاهی ظاهری است گاهی باطنی.
حالا ما نگاهی میکنیم. تازه نعمتها مادی هست و معنوی. حالا در این جلسه چون بینندهها که بحث را میبینند در آستانه شبهای قدر هستند وارد نعمتهای معنوی شدیم نعمت قرآن را در یکی دو جلسه صحبت شد حالا نعمتهای معنوی. پس موضوعی که از اول ماه رمضان دنبال میکنیم این است: نگاهی به گوشهای از نعمتها.
موضوع خاص: نعمتهای معنوی.
2- کرامت انسان از نعمتهای معنوی الهی
نعمتهای معنوی: نعمت کرامت، کرامت انسان، این کرامت انسان خیلی مهم است انسان کرامت دارد «وَ لَقَدْ کَرَّمْنا بَنی آدَم» (اسراء/70) بشر اصلاً تو با وجودی، عزیزی.
ابر و باد و مه و خورشید و فلک همه مال تو هستند وگرنه حیوانها عددشان بیشتر است یا ما؟ حیوانها و زورشان هم از ما بیشتر است. یعنی مورچهای هم که لاغر است 50 برابر وزن خودش چیز میکشد و انسان پهلوان فوقش به اندازه وزن خودش میتواند بکشد. حالا اگر حیوانها که عددشان زیادتر است زورشان هم بیشتر است اگر تسخیر ما نبودند به جای اینکه ما سوار الاغ شویم آنها سوار ما میشدند، چه بلایی میشد! راحت سی تا شتر افسارش را یک بچه ده ساله میکشد. قویترین و درشت ترین حیوانها، فیل و شتر است و دست یک بچه 9 ساله افسارش را بدهی، آنها را هدایت میکند. این معنای کرامت انسان است. «سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْض» (حج/65) خداوند حیوانها را تسخیر شما کرد. فضا در تسخیر شماست. دریا تسخیر شماست. موج میتواند شما را کلافه کند ولی انسان توانسته کشتی درست کند در برابر موج. زلزله. انسان توانست مهار کند خانه ضد زلزله درست کند. «مَتاعاً لَکُمْ» (نازعات/33)
تمام موجودات دمر هستند حیوانهای دریایی و صحرایی و هوایی و همه حیوانات.
تنها موجودی که سیخکی راه میرود انسان است. اصلاً یک موجود سیخکی داریم. تمام موجودات دمر هستند. ساختمان ما عمودی است یعنی همه موجودات افقی هستند انسان عمودی است.
روح خدا در انسان است «وَ نَفَخْتُ فیهِ مِنْ رُوحی فَقَعُوا لَهُ ساجِدین» (حجر/29) به هیچ موجودی خدا نگفته روح خدا در توست، اما روح خدا در انسان است پس «أَحْسَنِ تَقْویمٍ» «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویمٍ» (تین/4) بهترین ساختمان را دادیم به تو، یعنی ساختمان عمودی به تو دادیم. روح خدا در انسان است. «وَ نَفَخْتُ فیهِ» «سَخَّرَ لَکُمْ». همه چیز را مسخر تو کردیم. قویترین حیوانها در تسخیر ذلیل ترین انسانهاست. همه فرشتهها برای انسان سجده کردند. « فَقَعُوا لَهُ ساجِدینَ » (حجر/29) خداوند انسان را آفرید به همه فرشتهها گفت: سجده کنید.
تمام انبیاء برای انسانها آمدند، این کرامت انسان است. تمام کتابهای آسمانی مال انسانهاست، این کرامت انسان است. قانون مال انسان است. این کرامت انسان است.
3- هستی در وجود انسان و برای انسان
انسان ماکت کره هستی است. شما کله را حساب کن این کله انسان ماکت کره زمین است آنچه در کره زمین هست در کله ما هست. در کره زمین گیاه است در کله شما مو. در کره زمین رعد است در شما نعره. در کره زمین بارندگی است در شما گریه. در کره زمین پستی و بلندی هست در شما نوک دماغ و چشم. در کره زمین چشمه، در زیر زبان شما چشمه. در کره زمین چشمه آب شور و شیرین است در کله شما اشک و آب دهان. در کره زمین رودخانهها در کله شما رگها. در کره زمین گنجهاست، در مغز شما استعداد هاست. آنچه در کره زمین است، خداوند در کله شما قرار داده است. یعنی هستی در وجود ما است.
انبیاء مال ما، اوصیاء مال ما. قانون مال ما، کتابهای آسمانی مال ما، هستی مسخر ما، انسان موجودی است که بی نهایت ظرفیت دارد مهمترین کامپیوترها میگویند مثلا کامپیوتری است که میتواند چند میلیون کلمه یا جمله را میتواند نگه دارد. انسان «وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها» (بقره/31) قرآن میگوید کل علوم را مغز انسان میتواند. انسان موجودی است که تمام علوم را ظرفیت دارد. «یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّهِ قُلْ هِیَ مَواقیتُ لِلنَّاسِ» (بقره/189) میپرسند ماه چرا رنگارنگ میشود؟ گاهی باریک گاهی هلالی گاهی ضخیم؟ «قُلْ هِیَ مَواقیتُ لِلنَّاسِ» ما وضع ماه و گردش ماه را جوری قرار دادیم که برای شما به نفع شما. برای اینکه یک تقویمی است طبیعی، عمومی و سالم. با یک نگاه بدون اینکه باتری آن را عوض کنیم یا وصل به برق باشد بدون اینکه صنعتی در آن باشد بدون اینکه آفتی یا غرضی در آن باشد هر کس هر کجا با یک لحظه، تاریخ سالم طبیعی دائمی را به طور طبیعی مییابد. «هِیَ مَواقیتُ لِلنَّاسِ»
4- نباید از نعمتهایی که خدا در وجودمان گذاشته استفاده نادرست کنیم
کرامت انسان:
خیلی انسان عجیب است آن وقت حیف نیست این انسان عجیب خودش را به چهار تا مفت بفروشد. حیف نیست زبانی که میتواند بگوید سبحان الله، دروغ بگوید حیف نیست زبانی که میتواند دیگران را باسواد کند، فحش بدهد. حیف نیست روحی که میتواند جای خدا باشد، جای ضد خداست. اینجا که ما الآن داریم فیلمبرداری میکنیم انگورستان ملک، خوب شخصی بوده اینجا را ساخته جای قشنگی است در اصفهان از آثار باستانی است. اگر شما بیایید در جای به این قشنگی ببینید دو تا گونی کاه گذاشتهاند نمیگویید ایرانیها خل هستند که چنین جای خوبی را کاه گذاشتهاند آن وقت خود ما از این انگورستان ملک، بهتر نیستیم؟ آن وقت ما گونی کاه بگذاریم در روحمان. قَالَ الصَّادِقُ(ع): «الْقَلْبُ حَرَمُ اللَّهِ فَلَا تُسْکِنْ حَرَمَ اللَّهِ غَیْرَ اللَّهِ»(جامعالأخبار، ص185) حدیث داریم قلب حرم خداست در حرم خدا غیر خدا را جای ندهید. در دلت چیست؟ در دلم عشق اسکناس. حیف! حیف! گونی کاه را در انگورستان بگذاری بهتر است که عشق اسکناس را در قلبت بگذاری. نمیخواهم بگویم آنها خوب نیست، دل تو حیف است که پر شود از اینها. در دل تو چیست؟ بغض فلانی من از دست فلانی خیلی ناراحتم. حیف نیست؟ در دل تو کینه باشد. «رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذینَ سَبَقُونا بِالْإیمانِ وَ لا تَجْعَلْ فی قُلُوبِنا غِلاًّ لِلَّذینَ آمَنُوا رَبَّنا إِنَّکَ رَؤُفٌ رَحیمٌ» (حشر/10)
قرآن میگوید: مومن میگوید خدایا دل مرا جای کینه مومنان قرار نده. پیامبر (ص) فرمود: مسلمان سه روز قهر کند روز چهارم آشتی نکند هیچ کدام مسلمان نیستند. حیف نیست دل تو کینه، زبانت فحش این گردن تو که خم میشود میدانی تمام موجودات یعنی انسان هر عضوش به یک سمت حرکت میکند. دست و پا ولی گردن آدم به چهار طرف. حیف نیست این گردن که این رقم در تسخیر شماست برای هر کس خم شود. آقا! سلام مخلصم. آن وقت این گردن حیف نیست برای خدا خم نشود. این دستی که همه رقم کار، تا حالا کسی هست که یک شغلی پیدا کند بگوید آقا این شغل را پیدا کردم، اداره کار و امور اجتماعی حیف نیست یک جا یک کارخانه یک موسسه یک شرکتی شما را میخواهند به کار بگیرند فقط مثلا میگویند حرکات دست من جوری است که نمیتوانم کار کنم. خداوند جوری دست انسان را آفریده که آنچه به عقل میاید این دست قدرت دارد آن کار انجام دهد. هنوز در دنیا کاری پیدا نشده است آن کار حرکتی را تقاضا کند که دست ما نتواند به آن سمت حرکت کند. این امکانات را خدا به ما داده یکی از نعمتهای معنوی کرامت انسان است. یکی از نعمتهای معنوی حیات طیبه است.
5- حیات طیبه از نعمتهای معنوی الهی
حیات طیبه: زندگی دل نشین. قرآن میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً» (نحل/97) هر زن و مردی کار خوبی انجام دهند، «فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاهً طَیِّبَهً» یکی از نعمتهایی که به شما میدهم حیات طیبه است. حیات طیبه چیست؟ حیات طیبه را امیرالمومنین(ع) میفرماید: «هِیَ الْقَنَاعَهُ»(نهجالبلاغه، حکمت 229) قناعت است. و امام رضا (ع) میفرماید: همان رضایت. آدم به قضای خدا قانع باشد به دادههای خدا.
امیرالمومنین(ع) میفرماید: «تجعلنی بقسمک راضیا قانعا»(مصباحالمتهجد، ص844). آدم راضی باشد چون آدم وقتی راضی بود آرامش هم دارد.
اگر راضی نباشی چه میخواهی بکنی؟ یک کسی افتاد در چاه به او گفتند: صبر کن بروم طناب بیاورم و ترا بالا بیاورم. گفت: اگر صبر نکنم چه کار کنم. یعنی شما میخواهی قانع نباشی چه کنی؟ روایت داریم. اگر خدا به تو چیزی داد جیغ زدی اجرت از بین رفته. میگوید چرا به او دادی خب عوض آن به تو یک چیز دیگر داده. خدا هر کسی را یک چیزی داده که به دیگران نداده. یک کسی خوش استعداد است خوب یک کسی خوشگلتر است. یک کسی خوشگلتر است یک کسی صدایش بهتر است خوش صدا است ولی بد خط است یک کسی خوش خط است ولی صدایش بد است. یک کسی بچه هایش خوب است زنش بد است یک کسی زنش خوب است بچه هایش بد هستند یک کسی زن و بچهاش خوب هستند درآمد ندارند. یک کسی درآمدش خوب است سوء هاضمه دارد یک کسی غذا خوب میخورد دندان ندارد، یک کسی دندان دارد نان ندارد. قرآن گفته من همه چیزها را یعنی همه چیزها را تقسیم میکنم و همه سختیها را هم تقسیم میکنم.
نهج البلاغه میگوید: «ثُمَّ قَرَنَ بِسَعَتِهَا عَقَابِیلَ فَاقَتِهَا»(نهجالبلاغه، خطبه 91) کنار توسعهها ضیقها میگذارم. «وَ مَادُّ الْقَامَهِ قَصِیرُ الْهمه»(نهجالبلاغه، خطبه234) قد بلند، همت کوتاه. «طَلِیقُ اللِّسَانِ حَدِیدُ الْجَنَانِ»(نهجالبلاغه، خطبه234) بیان نرم، سنگدل. شما قانع باشید اگر دیدید خدا به شما یک چیزی نداده حساب کنید عوضش چی به شما داده. یکی متکای پر دارد خواب بد میکند یک کسی سرش را میگذارد روی آجر چنین خواب میکند خوشا به حالش. یک جوری است که اگر تلخیها و شیرینیها را تقسیم کنیم بعد میبینیم شیرینیها و تلخیها با هم شدند یک آدم معمولی. جاوید شاه، مرگ بر شاه، قاتی هم کرد دید هیچی به هیچی. یعنی تلخیها و شیرینیها قاتی هم است. حیات طیبه یکی از نعمتهاست.
6- روح پاک و سالم یکی از نعمتهای معنوی
روح سالم، روح پاک یکی از نعمتهای معنوی روح پاک و سالم است. ما سه تا قلب داریم در قرآن: قلب سلیم. «إِلاَّ مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلیمٍ» (شعراء/89)
قلب سالم، روح پاک، روح پاک چه روحی است؟ کینه هیچ کس در دلش نباشد. بخل و تکبر نداشته باشد. «وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنیبٍ» (ق/33) یعنی اگر هم قلب چپه شد منیب انابه کند برگردد. قلب مریض«فی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ» (بقره/10) قلب و روحش نا سالم است. یعنی ذاتش جلب است وقتی هم دارد راه میرود ببیند الاغ ایستاده با یک چیزی میزند آن را.
بابا. چه کار داری آن را. این روح نا آرام است. از مدرسه که بیرون میآید یک پاشنه کش میگیرد دستش میزند به در خانه مردم. اصلاً نمیتواند آرام باشد. ناآرام است. روحش موذی است. صدام، جان به تنش تلاطم میکند ایران شد، شد، نشد، کویت، نشد، اردن، شیعهها، نشد، سنیها. اصلاً ذاتش ناآرام است.
روح سالم یکی از نعمتهاست. آدمهایی که روحشان سالم است لذت نمیبرد از کسی که کیف میکند. میدانید که زنی که روحش سالم نیست مردی که روحش سالم نیست همین که فهمیدند فلانی یک مسئلهای دارد میگوید آخِش. . . روح سالم فکر میکند غصه میخورد میرود دو رکعت نماز میخواند دعایش میکند. اما روح مریض. عکس آن میشود. فتوکپی آن را برداریم. این را نگه دارد اگر یک روز خواستیم آبرویش را بریزیم به چهار نفر هم میگوییم میشود از او یک نوار بگیریم. میشود از او عکس بگیریم. روح مریض این است که وقتی یک عیب دید این عیب را افشا میکند.
لذت میبرد یک مسلمان آبرویش ریخته شود. آبروی مسلمان بهتر است از کعبه. امام صادق (ع) در مسجدالحرام فرمود: ای کعبه! خیلی عزیزی بعد فرمود: مومن از تو عزیزتر است. حاضرین میدانید مکه امسال گران است مکه دیگر خیلی مشکل شده رفتنش. اما در عین حال اگر یک کسی گفت من شما را مجانی مکه میبرم شما را مجانی میبرم مکه به یک شرط یک مقدار لجن بمالید به خانه خدا کعبه. چه کسی حاضر است برود؟ هیچ کس. ما آدم هستیم اما راحت روی آبروی کسی لجن میمالیم. و امام صادق (ع) فرمود: آبروی مومن از کعبه عزیزتر است. ما حاضر نیستیم کعبه را لجنی کنیم اما آبروی یک مومن را راحت میریزیم. اگر عکس زشتی را دیدی پاره کن دور بینداز یک سند بدی است پاره کن دور بریز. چقدر تو کیف میکنی آبروی یک مسلمان را بریزی! ! هیچی نگو. تمام شد رفت. مومن حق ندارد خودش آبروی خودش را بریزد. من اگر یک گناهی کردم حق ندارم بروم پهلوی یک آقا بگویم: آقا! من یک غلطی کردم. هیس! هیچی نگو. شب نوزدهم در خانه خدا یواش بگو. «وَ آخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِم» (توبه/102) قرآن میگوید اعتراف کن به گناهان خودت، خدا میبخشد. به خدا فقط بگو. لازم نیست به دیگری بگویی من چه کردهام.
روح پاک قلب سلیم از نعمتهای خداست. قلبی که شرک در آن نباشد، طاهر است. امام سجاد (ع) سحرهای ماه رمضان یکی از دعاهایی که میخواند میگوید: الهی قلب ما را از شرک پاک کن. «سیدی أخرج حب الدنیا من قلبی» (مصباحالمتهجد، ص590) خدایا حب دنیا را از دلم بیرون ببر. «رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری» (طه/25) روح بزرگ به من بده.
چون اینجا اصفهان است یک قصه از اصفهان بگویم. یعنی از یک ولی خدا از یک مرجع تقلید که اصفهانی بود آقای ابوالحسن اصفهانی. مرجع تقلید بود قبل از امام و آقای بروجردی. یکی از مدرسین قم گفت: رفتم لب شط کوفه دیدم یک کیسه بزرگ است مثل گونی هی آقا ورقهها را در میآورد میریزد در رودخانه. گفتم: اینها چیست؟ فرمود: اینها نامههای فحش است منتها از ترس اینکه دست کسی نیفتد و آبروی طرف نریزد، نامههای فحش را خودم میخوانم و بعد هم میآورم میریزم در رودخانه، حالا فحش داد که داد. گفت: میشود آقا من یکی از این نامهها را بخوانم؟ گفت: بخوان. میگفت: یکی از این نامهها را برداشتم آن آقایی که این را گفت زنده است الان از علمای قم است. میگفت: به قدری این مرجع بزرگوار فحش نوشته بودند. گفتم: اگر یکی از اینها را به من بدهند من روانی میشوم. خواب از سرم میپرد.
چقدر بزرگوار روح بزرگ! !
آقا. غیبتت را کردم. حلال. آقا شب نوزدهم چه دعایی بکنیم. هیچی دلت پاک باشد اگر ظرفت پاک باشد خدا شیر میدهد. در ظرف کثیف خدا شیر نمیریزد. بگو خدایا روحم را پاک کن بعد بگو خدایا بده. هر که به من ظلم کرده او را بخشیدم. خدایا! تو هم مرا به خاطر ظلمهایم ببخش. تو از حق خودت ببخش.
قرآن میگوید: «وَ لْیَعْفُوا وَ لْیَصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ» (نور/22) همدیگر را ببخشید. «أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ» نمیخواهی خدا ببخشدت. شب نوزدهم شب بیست و یکم قلبت را پاک کن قلب پاک باشد خدا بخیل نیست در خداوند بخل نیست قلبت را پاک کن خود خداوند میآید سراغت. چشمت را پاک کن خود حضرت مهدی (ع) میآید پهلویت. اما اگر چشم گناهکار باشد دو روز گریه کنی یا حجت ابن الحسن عسکری! خب نمیآید چشم ناپاک است. چشمت را پاک کن شما آنتن را در پشت بام درست بگیر خودش موج را میگیرد.
قلب پاک از نعمتهاست. عشق به حق و خوبیها. بعضیها عاشق هستند میگوییم چه از خدا میخواهی؟
7- زینت انسان ایمان اوست
هر کسی از خدا چیزی میخواهد. آنی که از خدا میخواهی محبوب شما چیست؟ آنکه پهلویت جلوه دارد چیست؟ قرآن میگوید: (یکی از نعمتها این است) «وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیان» (حجرات/7) من با شهردارهای تهران سمیناری داشتم به آنها گفتم: برادرهای شهردار! حالا گیرم همه فلکهها آب و فواره اصلاً ایران شد مثل عروس. خب این زیباییها، زینت زمین است. از قرآن یک آیه بخوانم. میگوید: تمام این گل و بلبلها زینت زمین هستند. «إِنَّا جَعَلْنا ما عَلَى الْأَرْضِ زینَهً لَها لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً» (کهف/7) گل و بلبل زینت زمین است. زینت انسان میفرماید: «حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإیمانَ وَ زَیَّنَهُ فی قُلُوبِکُمْ» زینت انسان ایمان اوست. زیبایی امام به چه بود؟ به ایمانی که داشت و از طاغوت نمیترسید. امام که اهل طلا و دلار نبود. شما وقتی کسی را دیدی میگویند: ایشان در ایمان قوی هست ایشان آدم شجاعی است ایشان غیر از خدا از احدی نمیترسد همین را که بفهمی به او عشق میورزی. زینت انسان کمال اوست.
زشت است زنجیر طلا برای پسر. زیبایی پسر به زنجیر طلا نیست. زیبایی انسان به کراوات نیست در اتریش بودم یک مقالهای آنجا چاپ شد حالا انشاء الله میآورم در تلویزیون نشان میدهم. دانشمندان اتریشی نوشته بودند بی خاصیت ترین لباسهایی که انسان در طول عمرش پوشیده کراوات است. چون هر لباسی معنایی دارد مثلا لباس خلبانی نشان میدهد خلبان است من آخوندم من پلیس هستم بعضی لباسها گرم میکند بعضی لباسها خنک میکند بعضی لباسها علامت است رمز است این کراوات هیچی نیست نه معنایش این است که پول داری چون بعضی گداها هم دارند نه معنایش این است که باسوادی چون بی سوادها هم دارند، نه معنایش این است که زور داری چون هروئینیها هم دارند نه معنایش تخصص است نه تعهد است. نه گرم میکند نه خنک میکند بی خاصیت ترین لباس است. زشت است. زینت ما این نیست زینت ما این است که ما بگوییم توجه توجه تمام ابر قدرتها صدام را کیش کیش کردند و بچههای ایران 8 سال تکه تکه شدند، بله قربان به طاغوت نگفتند. این زینت ما است اصلاً زینت ما به این است.
8- عشق به خوبیها از نعمتهای معنوی
نعمتهای معنوی: عشق به خوبیها.
«وَ إِنَّکَ لَعَلى خُلُقٍ عَظیمٍ» (قلم/4) زینت مرد ماشین او نیست یک انسان سوار دوچرخه شود و خوش اخلاق، او زینت دارد ولی یک آدم سوار ماشین است ولی پرخاشگر و بددهن زشت است.
9- شهادت در راه خدا از نعمتهای معنوی
یک از زینتهای معنوی، شهادت در راه خداست. امیرالمومنین (ع) چرا وقتی ضربت میخورد میگوید: «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَهِ»(خصائصالأئمه، ص63) شوخی میکند؟ استغفرالله. دروغ میگوید؟ استغفرالله. چیست «فُزْتُ» لذت میبرد از شهادت. و لذا امیرالمومنین (ع) فرمود: خدا میداند علاقهای که به شهادت در راه خدا دارم از علاقه طفل به پستان مادر بیشتر است. الله اکبر.
امام حسین (ع) فرمود: شهادت در راه خدا مثل گردنبند به سینه دختر جوان است «خُطَّ الْمَوْتُ عَلَى وُلْدِ آدَمَ مَخَطَّ الْقِلَادَهِ عَلَى جِیدِ الْفَتَاه» (بحارالأنوار، ج 44، ص 366) گردنبند به سینه دختر جوان چقدر زیباست؟ شهادت برای امام حسین (ع) اینقدر زیباست اما ما نمیفهمیم یعنی چه؟ گاهی وقتها حرفها بالاست ما نمیفهمیم. مثل خود کلمه عشق. کلمه عشق را بچه دو ساله نمیفهمد چیست. اگر یک کسی بگوید عاشقم بچه دو ساله نمیفهمد. عشق معنوی یک چیزی است که ما هنوز بالغ نشدیم. ولی امیر المومنین (ع) میفرماید: عشق من به شهادت از عشق بچه به پستان مادر بیشتر است. امام حسین (ع) میفرماید: شهادت از گردنبند به سینه دختر جوان زیباست. ما نمیدانیم چه میخواهد بگوید.
10- عفو وگذشت و رسیدگی به یتیمان از نعمتهای الهی
یکی از نعمتها عفو است. در عفو لذتی است که در انتقام نیست. کیف میکند که کسی را نیش زده کیف کن به اینکه ببخشی او را. دو تا کیف داریم: یکی آدم موکت را میفروشد قالی میخرد. یک کیف دیگر هم هست قالی را میفروشد زیلو میکند اضافهاش را یک زیلو برای کس دیگر هم میخرد. میگوید قالی من زیلو شد ولی چهار خانواده دیگر هم. . . در همین اصفهان. خدا حفظ کند اینها را که در انجمن مددکاری و کمک به ایتام و. . . در شهرها هست در اصفهان هم هست در همین اصفهان یک فرهنگی عزیزی به من میگفت: رفتیم به خانه چند تا بچه یتیم (حالا آدم امیرالمومنین (ع) را میفهمد چه میگوید) رفتیم خانه چند تا بچه یتیم بیسکویت دادیم به اینها. البته من یک زمانی در اصفهان بودم زمان طاغوت حدود بیست سال پیش ماه رمضان اینجا بودم. من به این برادرهایی که سرپرستی میکردند خانههای یتیمها را گفتم: من هم میخواهم بیایم رفتیم دیدیم در یک خانه بچههای یتیم زیلو ندارند روی مقوا زندگی میکنند. آنجا نتوانستم خودم را نگه دارم فوری رفتم بیرون وشروع به گریه کردم وقتی گریهام را به یکی از دوستان نقل کردم گفت: این که چیزی نیست بیا یک چیزی بهت بگویم. گفت: رفتیم خانه بچه یتیمها بیسکویت دادیم به بچه یتیمها بچههای کوچولو یکی از این بچهها بیسکویت خود را نخورد گذاشت کنار آمد به کوچکتر گفت: حسن جان! بیسکویت خود را نخور. هفته دیگر هم اینها برای ما بیسکویت میآورند نخور هفته بعد هم نمیخوریم هفته بعد هم نمیخوریم همه را جمع میکنیم میبریم میفروشیم پولش را جوراب میگیریم پایمان میکنیم. این فرهنگی فاضل و دانشمند میگفت: چنان من متلاشی شدم که نتوانستم خودم را نگه دارم. در بین ما آدمهای اینطوری هست کیف نکن از اینکه پدرت برایت کفش گران قیمت خریده. مگر شرف ما به چرمست و کفش. شرف ما در این است چهار یتیم را در شب عید نوروز خنداندیم لازم نیست لباس بپوشی متری دو هزار تومان، لباس بپوش متری 300 تومان اما عوضش دو تا لباس دیگر برای بچه یتیم بخر. امیرالمومنین (ع) ارزشش به این بود. خرما را باز میکرد هستهاش را میانداخت دور گوشت خرما را دهان بچه یتیم میبرد و کیف میکرد غذا دادن به بچه یتیم کیف دارد. ما هنوز مزه این کیف را نچشیدیم. نماز با حضور قلب کیف دارد شهادت کیف دارد عفو کیف دارد بوسیدن بین دو ابروی مادر کیف دارد. حدیث داریم هر که مادر دارد بین دو ابروی مادرش را ببوسد. متاسفانه من وقتی این حدیث را فهمیدم که آخر عمر مادرم بود و دوبار این کار را کردم. بوسیدن دست پدر کیف دارد، بوسیدن دست معلم کیف دارد. یک لذتهای معنوی هم هست.
خدایا ما را از آن لذتهای معنوی نسیمی مزهای بچشان. الهی آمین.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»