1- آگاهی و بصیرت در امور دینی
2- مذّمت مؤمنان چشم و گوش بسته
3- خطر فریب افراد عوام
4- توجه به ایمان نسل و ذرّیه
5- الگو بودن به جای الگو گرفتن
6- نقش دعا در ارزش انسان
7- دعاهای حضرت ابراهیم و شیوه استجابت آن
موضوع: نشانههای بندگان خوب خدا(4)
تاریخ پخش: 04/05/93
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
چند جلسه راجع به عباد الرحمان صحبت می کنیم که خداوند در قرآن در سوره ی فرقان اواخرش گفته است که بنده خوب خدا چه نشانه هایی دارد؟ دوازده نشانه دارد و در هر جلسه ای چند مورد از نشانه هایش را گفتیم. حالا در این جلسه چه می خواهیم بگوییم. قرآن می فرماید… آن آقایانی که نبودید، نشانه ی اول این است که بنده خوب خدا، پز نمی دهد. تفاخر ندارد، متکبر نیست، آرام است، نرم است.
دوم، به آدم های نااهل که برخورد کرد، درگیر نمی شود.
سوم، اهل سحرخیزی و تهجد و نماز شب است.
چهارم، جاهایی که دری وری و چرت و پرت می گویند، جلسه را گرم نمی کند و بلند می شود و می رود.
پنجم، پول خرج کردنش حساب و کتاب دارد. درآمدش، خرجش، در خرج کردن چه برای خودش و چه برای کمک میزان دارد. کمالاتی را گفتیم. حالا امشب این را می خواهیم بگوییم.
1- آگاهی و بصیرت در امور دینی
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. «وَالَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْهَا صُمًّا وَعُمْیَانًا» (فرقان/73) بنده خوب خدا این است که وقتی تذکر به او می دهی، با بصیرت حق را می پذیرد. بعضی ها را هر چه به ایشان می گویی: «وَإِذَا ذُکِّرُوا لَا یَذْکُرُونَ» (صافات/13) قرآن می گوید. هر چه هم به ایشان می گویید، خودشان را به خواب می زنند. فرق بین آدمی که خواب است و خودش را به خواب می زند، چیست؟ آدمی که خواب است، صدایش می زنی، بیدار می شود. اما آدمی که فیلم خواب بازی می کند، خودش را به خواب زده است، لگد به شکمش هم بزنی از خواب بیدار نمی شود. بعضی ها خواب هستند، اینها بیدار می شوند، قابل بیدار شدن هستند. بعضی ها خودشان را به خواب می زنند. بندگان خوب خدا، یکی از صفاتشان این است که اگر تسلیم می شوند، آگاهانه تسلیم می شوند. آخر بعضی ها عبادت هم می کنند، ولی آگاهانه نیست. آگاهانه نیست.
یک کسی بود مفاتیح که دست می گرفت، به جلدش نگاه می کرد، نوشته بود: چاپ افست. شروع می کرد به گریه کردن. گفتند: آقا! چاپ افست که گریه ندارد. بخوان و وسطش گریه کن! این از همان چاپ افستش گریه می کرد. بنده ی خوب خدا این است که بفهمد چه می کند. قرآن یک آیه دارد که می فرماید: «اولوالالباب» فکر می کنند و بر اساس فکر ایمان می آورند. «وَیَتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ» (آل عمران/191) «وَیَتَفَکَّرُونَ» فکر می کنند، در آفرینش آسمان و زمین فکر میکنند و بعد اظهار می کنند. می گویند: «رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَـذَا بَاطِلًا سُبْحَانَکَ» اول «یَتَفَکَّرُونَ» بعد می گویند: «رَبَّنَا» آن «رَبَّنَا» ارزش دارد که بر اساس فکر باشد. عبادت آگاهانه!
عبادت به شرطی عبادت است که چند شرط داشته باشد. اول اینکه آگاهانه باشد. «یَتَفَکَّرُونَ» بعد می گویند: «رَبَّنَا» دوم اینکه عاشقانه باشد. آگاهانه یک! عاشقانه دو! دائمانه سه! اینطور نباشد که بیاییم مشهد و ماه رمضان نماز بخوانیم و بعد از ماه رمضان دوباره هیچ! ماه رمضان قرآن بخوانیم، بعد از ماه رمضان قرآن را تا سال بعد کنار می گذاریم. دائمانه! شما اگر یک درخت را یک مرتبه آبش بدهید، بروید تا سال بعد، خشک شده است. باید مرتب باشد. «بِمَا کَانُوا یَعْمَلُونَ»، «بِمَا کَانُوا یَفْعَلُونَ» «بِمَا کَنتم» «کانوا» و «کنتم» یعنی کارتان باید دوام داشته باشد. عبادت آگاهانه! عاشقانه! دائمانه! متواضعانه! غرور ما نگیرد، که حالا مثلاً ما این کار را کردیم، پس دیگر ما… خالصانه! اینها نرخ عبادت را بالا می برد.
2- مذّمت مؤمنان چشم و گوش بسته
عرض کنم به حضور شما که «إِذَا ذُکِّرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا» یعنی چشم و گوش بسته به سجده نمی افتند. عمل آن ها آگاهانه است. حتی تبلیغ باید با بصیرت باشد. «قُلْ هَـذِهِ سَبِیلِی أَدْعُو إِلَى اللَّـهِ عَلَى بَصِیرَهٍ أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنِی» (یوسف/108) «أَدْعُو إِلَى اللَّـهِ عَلَى بَصِیرَهٍ» یعنی عبادت هم روی بصیرت است. اینجا خانه ی امام رضا(ع) است. امام فرمود اگر من یک حرفی می زنم، از من بپرسید که این حرف من از کجای قرآن است. یعنی باید حرف ها بصیرت داشته باشد. می روید در حرم امام رضا(ع) یا حرم های دیگر، مفاتیح را باز می کنید، می بینید یک نااهلی، نوشته که عمه ربابم خواب دید یک سید بزرگواری را که حتماً ابوالفضل(ع) است و گفت این دعا را هفت مرتبه بخوان و بنویس به هفت نفر بده، آن هفت نفر هم هفت تا سرفه کنند و بعد هفت تا عاروق بزنند، بعد هفت تا عطسه کنند، باسمه تعالی، غلط کردی خواب دیدی، غلط کردی عمه ات خواب دید، غلط کرد آن سید بزرگوار را که ابوالفضل تو می گویی هست. غلط کردی با این سفارش، غلط کردی که روی کتاب وقفی چیزی بنویسی! به تو چه! دینتان را از یک دانشمند بگیرید. با استخاره مگر می شود دین تعیین کرد. من این را گفته ام باز تکرار می کنم. چون خیلی ها به خواب و این… دینشان آگاهانه نیست. عوام عوام هستند.
یک رندی پیدا شد و یک مشت را… چه بگویم؟ آدم غصه مردم را هم می خورد. یک مشت را خام کرد. چند تا موبایل خرید و شماره موبایلش را بین زن ها و مردها تقسیم کرد و زن ها هم زود مرید می شوند. مردها هم زود مرید می شوند ولی زن ها بیش تر! خانم زنگ می زند، می گوید: چه؟ می گوید استخاره کن، می خواهم ببینم آینده ام چه می شود؟ می گوید لای قرآن را باز کن. در تلفن، می گوید لای قرآن را باز کن. خوب صفحه ی سمت راست سطر اول را بخوان. می خواند. صفحه ی سمت چپ سطر آخر را بخوان، می خواند. آن وقت می گوید حالا قرآن را کنار بگذار و بعد می گوید تو چنین می شوی و چنان می شوی، چنین می شوی و چنان می شوی! دخترم گفت. به او تلفن زدم. به او نگفتم که من دختر قرائتی هستم. به عنوان یک زنی گفتم: آقا من یک مشکلی دارم، گفت: قرآن را باز کن، مثل همان سمت راست سطر اول، سطر آخر سمت چپ، گفت: شما غصه نخور، چند سالی ازدواجت عقب می افتد. بعد هم که ازدواج کنی، چند سالی بچه دار نمی شوی! حالا دختر من ازدواج کرده و چند تا از بچه هایش فارغ التحصیل دانشگاه هستند. این گفته ازدواج عقب می افتد. بعد بچه دار شدنت عقب می افتد. من ایشان را در یک سفری دیدمش! همان استخاره کن را! گفتم: آقا نان می خواهی؟ خدا به سوسک های سوراخ ها روزی می دهد، به سگ های ولگرد روزی می دهد، بعضی پرنده ها در فضا که می پرند گرسنه شان می شود، رزقشان می دانید کجاست؟ نهنگ دریا، حیوانات دریایی، آشغال های دریایی را که می خورد، جرم این ماهی های مرده و آشغال ها می رود لای دندان نهنگ، مسواک می خواهد، این حیوان می آید روی آب دهانش را باز می کند، آن پرنده هم که گرسنه است، دو شاخ دارد، یکی بالا و یکی در پایین! مثل کلنگ دوسره! می آید در دهان این نهنگ می نشیند. او از عمق دریا روی آب می آید، دهانش را باز می کند و او هم از آسمان می آید. کثافت ها و آشغال های لای دندان نهنگ را می خورد و شکمش سیر می شود، دندان آن هم مسواک می شود. آخر وقتی خدا رزق پرنده ی در هوا را لای دندان نهنگ می گذارد. دلیل دارد تو دروغ بگویی؟ چرا دروغ می گویی؟ بالاخره دروغش باز شد و به مریدانش هم گفتیم که شما را خام کرده است، در صدا و سیما هم یک مدتی آمد و صدا و سیما هم بیرونش کردند و آقا بسم الله الرحمن الرحیم! حقه باز! نه یک کلمه کمتر و نه یک کلمه بیش تر!
3- خطر فریب افراد عوام
دینتان را باید از کسی بگیرید که بالای بیست و سی سال درس خوانده باشد، و خوب هم درس خوانده باشد. و شهرت ایمانی داشته باشد. هر کسی که از خواب بیدار شد که… گول نخورید. گول گریه را نخورید. قرآن می گوید: «وَجَاءُوا أَبَاهُمْ عِشَاءً یَبْکُونَ» (یوسف/16) برادران یوسف، یوسف را در چاه انداختند، زار زار گریه کردند که یوسف را گرگ خورده است. یعنی گریه قلابی هم داریم. گول قسم را نخورید. «اتَّخَذُوا أَیْمَانَهُمْ جُنَّهً» (مجادله/16) بعضی ها قسم می خورند و دروغ می گویند. گول سخنرانی را هم نخورید. «وَمِنَ النَّاسِ مَن یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَیُشْهِدُ اللَّـهَ عَلَى مَا فِی قَلْبِهِ وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ» (بقره/204) «یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ» یعنی به قدری قشنگ حرف می زند که توی پیغمبر هم «یُعْجِبُکَ» تو هم به تعجب در می آیی. خیلی قشنگ حرف می زند. توی پیغمبر هم از این خوب حرف زدن بهتت می برد. ولی «وَهُوَ أَلَدُّ الْخِصَامِ» از آن نااهل ها است. گول مسجد را هم نخورید. «وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا» (توبه/107) افرادی ممکن است، مسجد بسازند، ولی هدفشان از مسجد توطئه و ضرر باشد. گول قرآن خواندن را هم نخورید. «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاءَ اللَّیْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا» (زمر/9)
حضرت امیر داشت با یکی از یارانش می رفت. دید از یکی از این خانه های کوچه این آیه بلند شده است. «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ» «قَانِتٌ» یعنی در حال تواضع است. «آنَاءَ اللَّیْلِ» در دل شب و در روز نسبت به خدا تواضع می کند. «یَتْلُونَ» قرآن هم تلاوت می کند. حضرت امیر داشت با یکی از یارانش از کوچه ای می رفتند. این صدا را از یک خانه ای شنیدند. آن کسی که همراه حضرت علی(ع) بود، گفت: به چه حالی! چه حالی دارد! با چه حالی و چه سوزی قرآن می خواند! حضرت فرمود: گول قرآنش را نخور! در جنگ خوارج از کسانی که آمد و با حضرت علی(ع) جنگید این بود، ولی کشته شد. حضرت علی دید این همان «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ» است. این همانی است که قرآن می خواند. رفیقش را که در کوچه با هم بودند، صدا زد و گفت بیا! گفت: این همان «أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ» است. این همانی است که با سوز قرآن می خواند و شما می گفتی که چه حالی دارد. این همان است. ببین الان در جنگ نهروان آمده است و در مقابل من شمشیر می کشد. بنده خوب خدا کسی است که عوام زده نیست. عوام فریب نیست. حرف هایش مستند است.
نمی دانم این را کجا گفته ام، در حرف هایم گفته ام، اما نمی دانم حالا کجا گفته ام. کسی از تجار به من گفت که فلان تاجر می خواست ببیند مجتهد اعلم کیست که از او تقلید کند. رفت کربلا و رفت نجف و به حضرت امیر متوسل شد که امشب در خوابم بیا و به من بگو که مجتهد اعلم چه کسی است. حضرت امیر به خوابش آمد و گفت مجتهد اعلم فلانی است. من هم از همان مجتهد اعلم تقلید کردم. گفتم: تو تاجر سلام من را به همان تاجر برسان و بگو باسمه تعالی، بیخود خواب دیدی! خواب برای ما حجت نیست. مجتهد اعلم را باید یا خودت بشناسی، یا مجتهدهایی دیگر بگویند ایشان اعلم است. مگر به خواب می شود مرجع تقلید درست کرد؟ خواب دیدم که فلانی اعلم است. به چه دلیل خواب دیدی؟
بندهی خوب خدا این است که عوام نباشد. «وَالَّذِینَ إِذَا ذُکِّرُوا بِآیَاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْهَا صُمًّا وَعُمْیَانًا» (فرقان/73) نشانهی بنده خوب خدا این است که چشم بسته، گوش بسته تسلیم کسی نمیشود.
4- توجه به ایمان نسل و ذرّیه
«وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّتِنَا قُرَّهَ أَعْینٍُ» (فرقان/74) یکی از نشانههای بنده خوب این است که آینده نگر هستند. میگویند: «یَقُولُونَ» میگویند. «رَبَّنَا» پروردگارا، «هَبْ لَنَا» به ما ببخش، «مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّتِنَا» از همسرانمان و از ذریه ما نور چشمی، بچههای ما نور چشمی باشند. یعنی خیلی دعا به بچههای ما میکنند. یکی از دعاهای انبیاء این است که به نسلشان دعا میکردند. بیایید یکی از بچههایمان را با امام زمان معامله کنیم. بگوییم: یا امام زمان من میخواهم این را وقف تو کنم بیاید طلبه شود. آن کسی که پول دارد، بگوید: یا امام زمان من میخواهم یک مدرسه علمیه بسازم و وقف کنم. خدا میداند چند هزار روستا داریم، طلبه ندارد. خدا میداند چند هزار قاضی کم داریم. بسیاری از مناطق ما امام جمعه و قاضیاش قرضی است. یعنی کل شهر و منطقه یک عالم ندارد. تازه ما خودمان هم کم داریم. اگر بگویند: آقا چین بناست مسلمان شود، 500 اسلام شناس بفرستید، هر 50 میلیون یک اسلام شناس میخواهند. ما نداریم! اگر دنیا به ما بگوید: هر 50 میلیون یک اسلام شناس به ما بدهد، ایران ندارد، نجف هم ندارد. هر 50 میلیون یکی هستند. دست ما خالی است. فکر آینده باشیم. «هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَ ذُرِّیَّتِنَا» بچه نور چشم است. یعنی به فکر بچهها باشیم. انسان مؤمن نشانهاش این است که در برابر همسر و فرزند و نسلش متعهد است. برای عاقبت نیکوی آنها تلاش و دعا میکند. در تربیت علاوه بر علم و تلاش باید دعا هم کرد. فرزند صالح نور چشم است.
یک چیزی در کتابها دیدم، شک دارم. من به عنوان شک میگویم. اگر اشک، اشک بغض باشد، اگر اشک عشق باشد، سرد است. حالا گرمی و سردیاش را من بار اول میدیدم شک دارم. این را باید بررسی کرد، دید این اینطور هست یا نیست. چون گاهی وقتها یک چیزی میگویند، وقتی بررسی میکنی، چیز دیگر درمیآید. میگویند: زن یک دنده از مرد کمتر دارد. بعد آدم عمهاش را میخواباند، دندهاش را میشمرد، میبیند یکی است. یعنی زن دندهاش کمتر از مرد نیست. شما یک شب عمهات را بخوابان و دندهاش را بشمار. یا مثلاً میگویند: از دنده چپ بلند شد. حرف آبکی است. از دنده چپ بلند شوی، یا دنده راست، در اخلاق شما اثری ندارد. یا امروز روز نحسی است، من از خانه بیرون آمدم نگاهم به کلاغ سیاه یا گربه سیاه افتاد. گربه سیاه و گربه سفید، کلاغ سیاه و کلاغ سفید، یکی است. یا میگویند: عطسه کردی، صبر کن. دروغ است! حدیث داریم عطسه کردی، عجله کن. یا میگویند: سیزده نحس است. دروغ است، حضرت علی سیزده رجب به دنیا آمد. دینتان را از مبنا بگیرید. ما نفهمیدیم ختم انعام و اعراف و انفال فرقی نمیکند. حالا چطور بعضی از آیهها شانس دارد، در بورس است.
ما امامزاده در ایران داریم، نه پدرش را میشناسیم و نه مادرش را. دائماً ضریحش پر از پول میشود. امامزادهها هم داریم هم پدرش روشن است، هم مادرش، امامزاده بلافصل است. محرابش هم کاشی است. یعنی واقعاً گرسنگی میخورد. امامزادهای داریم پایش به جایی بند نیست، ضریحش پر از پول است، امامزاده داریم، همه چیزش روشن است، مشکل دارد. باید یک مبنایی داشته باشد. چیزی را جابجا نکنیم.
آمده از من میپرسد، پولی را نذر فلان امامزاده کردم. میتوانم در ضریح امام رضا بیاندازم؟ میگویم: نه. امام رضا از همه امامزادهها مهمتر است. اما چیزی که نذر امامزادهی شهرت کردی، نمیتوانی اینجا بیاندازی. آقا شکر برای تاسوعا است. میشود روز عاشورا بدهم؟ نه. برای ابالفضل است. برای تاسوعا است. چیزها همینطور که باید باشد، باشد. تغییرش ندهیم. اگر موقوفات را تغییر بدهیم، دیگر ایمان مردم به وقف کم میشود. این برای دعای ندبه است. شما حق نداری دعای کمیل بخوانی. این برای روز جمعه و دعای ندبه است. شما میخواهی شب جمعه دعای کمیل بخوانی، باید یک پولی پیدا کنی. پول دعای ندبه را خرج دعای کمیل کنی، حرام است. شما خودت اگر گوش راستت میخارد، گوش چپت را بخارانی، حل میشود؟
5- الگو بودن به جای الگو گرفتن
بنده خوب خدا چه کسی است؟ بعد میگوید: «وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا» (فرقان/74) بنده خوب خدا کسی است که میگوید: خدایا مرا رهبر متقین کن. یعنی به کم قانع نیست. نمیگوید: خدایا مرا متقی قرار بده. با تقوا، میگوید: نه با تقوا که هیچ، رهبر با تقوا باشم. خیلی مهم است. بنده خدا هم سحرخیز است، هم به فقرا کمک میکند. هم از کنار چرت و پرت با مسالمت میگذرد. از لغو دوری میکند، برای نسلش هم دعا میکند. بعد هم میگوید: «وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا» میخواهم امام متقین شوم. اشکال دارد انسان یک چنین دعایی کند. اینجا امام رضا هست، بخواهید. امام رضا هم به شما میدهد.
چیزی را بعید ندانید. یا امام رضا میشود بچههای ما امام متقین شوند و ما امام متقین شویم؟ بله، الآن جمهوری اسلامی امام متقین است. الآن مصریها به هم میگویند: ببین انقلاب، انقلاب ایران بود. 35 سال است روی پا است. ما انقلاب کردیم یک سال روی پای خودمان نیستیم. الآن همه دنیا چشم به ایران دوخته است. الآن ایران امام متقین است. تمام دنیا میگویند همه حرکتها را از ایران یاد بگیرید. میشود انسان در هر کجا باشد برای دیگران الگو باشد. یک بچه مدرسهای میتواند در مدرسه الگو باشد. یک دبیرستانی، یک دانشجو، یک بازاری میتواند در بازار الگو باشد.
یک دانشجوی رشته دکتر ازدواج کرد. مدتهای طولانی زن پشت سر شوهرش نماز میخواند. این خانواده الگو است. که شوهر دانشجو است ولی زن قبولش دارد. میگوید: من از این دانشجو گناه ندیدم. پشت سر شوهرش نماز میخواند. خانوادهی نمونه! سفره نمونه، سفرهای که در آن اسراف نشود. مهمانی که در آن اسراف نشود. چرا ما عقب دیگران برویم؟ دیگران عقب ما بیایند. «وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا» به کم قانع نشویم.
6- نقش دعا در ارزش انسان
«قُلْ مَا یَعْبَؤُاْ بِکمُْ رَبىِّ لَوْ لَا دُعَاؤُکُمْ» (فرقان/77) اگر دعای شما نبود، خدا برای شما وزن و ارزشی قائل نبود. یعنی شما با دعا زنده هستید. حالا «دُعاؤُکُم» دو نوع معنا کردند. بیشتر همین است که من گفتم. بعضیها هم اینطور معنا کردند. اگر نبود که خدا شما را «دُعاؤُکُم» یعنی خدا میخواهد شما را دعوت به حق کند. یعنی اگر برای این نبود که شما به راه حق بروید، توسط انبیاء و اولیاء به راه حق دعوت نشوید، اتمام حجت نشوید، خدا به شما ارزشی قائل نمیشود. ارزش ما به دعاست. اگر دعا نبود خدا به شما ارزشی قائل نمیشد.
دعا مخ عبادت است. بهترین وقت دعا رمضان است. به خصوص شب، شبها که کوتاه است خیلی احیایش آسان است. یک ساعت، دو ساعت نخوابی صبح شده است. تا دوازده که معمولاً بیدار هستند. دو سه ساعت دیگر نخوابیم، صبح میشود. دارند در رمضان را میبندند. اگر دری به نام رمضان باز شد، در توبه و در دعا، کسی از این در وارد نشود، حدیث داریم ماه رمضان تمام شود و انسان بخشیده نشود، خیلی آدم بدبختی است. یعنی کنار دریا بود، ولی صورتش را نشست.
در دعا میگویند: چرا دست را بالا میگیری؟ مگر خدا بالاست؟ میگوییم: نه اگر بالا بود، چنین میکردیم. این علامت اینکه خدا بالاست. این علامت این است که آدم وقتی سؤال میکند دستش را بلند میکند. دست دراز کردن علامت سؤال من است، نه علامت مکان خدا. میگوید: مگر خدا نمیداند؟ میگوییم: بله خدا میداند. ولی باید بگویی و به زبان بیاوری. من میدانم شما یک نعمتی به من دادی. اما اگر به شما گفتم: آقا شما این نان را گرفتی و در صف ایستادید، زحمت کشیدید، متشکرم. آدم میداند خانم غذا را پخته است. مگر نمیدانی این غذا را پخته است؟ بله ولی بگویید: خانم، روی پا ایستادی، زحمت کشیدی، دست شما درد نکند. متشکرم! گفتن یک اثری دارد. ما باید اقرار کنیم. دعا اقرار است. دعا وصل بینهایت کوچک با بینهایت بزرگ است. قرآن میگوید: دعا کنید مستجاب میکنم. کسی نگوید: ما دعا کردیم و مستجاب نشد. حدیث داریم اگر مستجاب نشود، مشابه آن را مستجاب میکنیم. یا یک بلا از جانت دور میکند. بعضی وقتها هم دعاها حرفهای خلاف است که از خدا میخواهیم. یک قصه را حتماً شنیدید.
به یک بچه مدرسهای در امتحان گفتند: کوه هیمالیا کجاست؟ گفت: سبزوار. گفتند: اقیانوس اطلس کجاست؟ گفت: مراغه است. بعد در خانه آمد گفت: مامان مهر کجاست؟ قبله کدام طرف است. گفت: این مهر، قبله هم از این طرف است. گفت: خدایا کوه هیمالیا را سبزوار بگذار. اقیانوس اطلس را مراغه بگذار. مادرش گفت: چه میگویی؟ گفت: من غلط کردم، میگویم: خدا بیاید درست کند. بعضی دعاهای ما غلط است. پیاز کاشتیم میگوییم: خدایا این را سیب زمینی کن. سیبزمینی کاشتیم، میگوییم: خدایا این را زعفران کن. بنا نیست که خدا نظام هستی را بر هم بزند. دعا چیست؟ چه وقت باید دعا کرد؟ چگونه باید دعا کرد؟ با چه قلبی باید دعا کرد؟ با چه لقمهای باید دعا کرد؟ در چه مکانی، در چه زمانی، با چه شرایطی؟ از خدا چه بخواهیم؟ حضرت ابراهیم سه دعا کرد، خدا گفت: قبول نیست. من این دعا را قبول ندارم.
7- دعاهای حضرت ابراهیم و شیوه استجابت آن
یکبار حضرت ابراهیم گفت: خدایا نسل من همه امام شوند. گفت: «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماما» (بقره124) خدا به ابراهیم گفت: تو به خاطر امتحانات سختی که دادی و از هر امتحانی رو سفید بیرون آمدی، بالاترین مدال را به تو میدهم. تو امام شدی و رهبر هستی. «قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی» گفت: خدایا نسل من هم امام شود. فرمود: این خبرها نیست. «قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمین» من مقام امامت را به آدم ظالم نمیدهم. یعنی حضرت ابراهیم گفت: خدایا نسل من هرکس هست امام شود. فرمود: به این گشادی هم نیست. هرکس پسر تو است امام شود. گاهی ما گشاد دعا میکنیم.
یکبار هم حضرت ابراهیم تنگ دعا کرد. فرمود: به این تنگی نیست. گفت: خدایا هرکس دین دارد، بخورد. بیدینها از گرسنگی بمیرند. «وَ ارْزُقْ أَهْلَهُ مِنَ الثَّمَراتِ مَنْ آمَنَ» (بقره/126)، «وَ ارْزُقْ» یعنی رزق بده، «مَنْ آمَنَ» هرکس ایمان دارد، بخورد. هرکس ندارد، نخورد. خدا فرمود: چرا اینطور دعا میکنی؟ «قالَ وَ مَنْ کَفَرَ فَأُمَتِّعُهُ قَلیلاً» هرکس کافر هم باشد، من به او میدهم بخورد. چرا تنگ دعا کردی که هرکس دین دارد بخورد و بیدینها نخورند. نخیر! بیدینها هم بخورند. یکبار گشاد دعا کرد، گفت: به این گشادی نیست. یکبار تنگ دعا کردی، گفت: به این تنگی هم نیست که هرکس دین دارد، بخورد. هرکس دین ندارد، نخورد. یکبار هم جابه جا دعا کرد. گفت: جابهجا دعا کردی. حضرت ابراهیم گفت: خدایا بعد از من پیغمبری به مردم بده «رَبَّنَا وَ ابْعَثْ فِیهِمْ رَسُولًا مِّنهُْمْ یَتْلُواْ عَلَیهِْمْ ءَایَاتِکَ وَ یُعَلِّمُهُمُ الْکِتَابَ وَ الحِْکْمَهَ» (بقره/129) بعد گفت: «وَ یُزَکِّیهِمْ» گفت: خدایا پیغمبری بعد از من به مردم بده که «یُعَلِّمُهُمُ» و «یُزَکّیهم» خدا گفت: به آنها میدهم. اما نه اینطور که تو گفتی. پیغمبر به آنها میدهم ولی پیغمبری که «یزکیهم». ابراهیم گفت: پیغمبر «یعلمهم»، «یزکیهم» خدا گفت: پیغمبر «یزکیهم» و «یعلمهم». آخر ما که دعا میکنیم، میگوییم: یا امام رضا اول سربازی مرا درست کن. بعد خانه و زندگی من، سوم هم یک سرمایه و چهارم هم ازدواج. اصلاً دعایت غلط است. شما باید بگویی: خدایا اول ازدواج مرا درست کن، زنم که آمد، رزقم هم وسیع میشود. شک داری هرکس هرجا نشسته است از کنار دستیاش بپرسد. هرکس هرجا هست بپرسد. که آن زمانی که شما زن گرفتی وضعت بهتر بود، یا آن زمانی که مجرد بودی؟ تمام آدمهایی که در خیابان راه میروند، بعد از ازدواج وضعشان خوب میشود. ازدواج روزی را زیاد میکند.
کسی آمد گفت: خرجم کم است. حضرت گفت: ازدواج کن. گفت: ندارم بخورم. گفت: زن بگیری، وضعت خوب میشود. رفت زن گرفت، گفت: وضع من خوب نشد. گفت: یکی دیگر. (خنده حضار) البته برای آن زمان است.
بچه رزق را زیاد میکند. ازدواج رزق را زیاد میکند. در دعا به خدا نگویید چه میخواهم. بگو: خدایا خیر! من نمیدانم خیر من چیست. دو تا پیغمبر دعا کرد. یکی یوسف گفت: خدایا زلیخا عاشق من است. مرا زندان بفرست از شر این زلیخا نجات یابم. یکی موسی بود که گرسنه بود گفت: خدایا خیر میخواهم، هرچه میرسانی، برسان. موسی گفت: خیر، یوسف گفت: زندان. این تکه را داشته باشید تا فردا باقیاش را بگویم… ما نمیدانیم خیر ما چیست. حتماً با این ازدواج کنیم خیر است. همین الآن در ماشین میآمدم. قبل از اینکه برای این جلسه پیاده شوم. یک جوانی بود که از بس این جوان خوب بود، گفتم: خوشا به حال کسی که زن این جوان شود. هم چند زبان بلد است. هم چه ریشهی خانوادگی و چه سواد و تیپی دارد. آقا بچهدار شده، زن گرفت و دو بچه دارد. حالا یک مصیبتی دارد. پدر زنش زنگ میزند که بیا نجاتمان بده. البته من دلال نبودم. ولی خیلیها که فکر میکنی خیر است، میبینی چه خاکی بر سرمان شد. شما به خدا نگو این همسر، این بچه، این شغل، این خیابان، این محله، این رشته، این کنکور. بگو: خدایا برای ما خیر مقدر کن.
خدایا در رمضان دارد بسته میشود. پیغمبر تو گفت: اگر ماه رمضان تمام شود و بخشیده نشوید بدبخت هستید. خدایا ما را از محرومین و بدبختان و نبخشیدههای این ماه قرار نده. یک مشت آدم خوب داری که برایشان هم خوب مقدر کردی، به آبروی خوبها هم خوبی که برای خوبها مقدر کردی به آبروی همان خوبها برای ما هم مقدر بفرما. هرچه خییر دنیا و آخرت است به ما مرحمت بفرما. در قرآن گفتی: عباد الرحمن دوازده کمال دارد. تمام کمالاتی که برای بندگان خوبت در قرآن گفتی همه را برای همه ما مرحمت بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»