موضوع: مومن و کافر -1
تاریخ: 21/09/58
بسم الله الرّحمن الرّحیم
الحمد لله رب العالمین وصلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و علی اهل بیته و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین.
1- طبقه و جامعه نمیتواند جلوی اراده را بگیرد
داریم با قرآن آیه به آیه آشنا می شویم در یک جلسه از قرآن درس گرفتیم که اگر کسی اراده کند راهی را انتخاب کند طبقه و جامعه نمیتواند جلوی اراده آنرا بگیرد و می تواند انسان برخلاف آن جامعه ای که توی آن رشد کرده می تواند گام بردارد، دلیل زن نوح توی خانه نوح، زن پیغمبر تو خانه پبغمبر سالها دعوت حق را شنید.
خانه مذهبی، شوهرش پیغمبر، نیاز اقتصادی به شوهر دارد و نان شوهر را می خورد نیاز کامل به او دارد اما می خواهد خلاف کند به خاطر اراده بر خلاف همه جریانها اقدام می کند.
زن فرعون در رژیم فرعون در خانه فرعونی آن همه طلا و باغ وتشکیلات در آن نظام و و طبقه بزرگ شده اما این زن فرعون علیه رژیم و طبقه ای که توی آن بزرگ شده و تربیت شده می خواهد گام بردارد بر می دارد، و بعد دنباله آن گفتیم طبقه موثر است اما نقش صد درصد و کامل در من ندارد.
یکی از مسائل این که ما باید بدانیم دین مان چیه، و دلیل مان چیه، سوال در تاریخ حوادثی به وجود می آید آیا حوادث تاریخ را فقط اقتصاد و شکم و ماده بوجود می آورد؟ خیر، خیلی در تاریخ حوادثی هست که ریشه اش شکم واقتصادی و مادی نبوده.
2- دین نه تنها افیون ملتها نیست، بلکه موتور حرکت است
ما یک چیزی که شنیدیم لازم نیست ببینیم کی گفته، خودمان فکر می کنیم این حرف درست است یا درست نیست، نگاه می کنیم به منطق مثلاً منطقی می گوید دین باعث می شود مردم خوابشان ببرد، دین افیون ملتهاست دین مردم را به تعبیر خواب و چرت و بی تفاوتی وادار می کند.
دین افیون ملتهاست ما این را می شنویم حالا هر که می خواهد بگوید ما فکر می کنیم در ایران ما، دین علاوه بر اینکه افیون نبود محرک هم بود، پس می فهمیم این حرف درست از کار در نیامده وقتی هم یکی دو سه تا حرفش بد از کار در آمد ما دیگر اطمینانی نداریم به باقی حرفهایش ممکن است حرف خوبی هم داشته باشد.
3- هر طبقهای میخواهد قرآن برای خود تفسیر کند
یکی این که هر حادثه ای که توی تاریخ هست آن موتوری که تاریخ را می برد موتور اقتصاد و ماده و شکم است ما می بینیم خیلی مسائل تاریخی هست که ریشه اش درگیری طبقاتی و شکمی و ماده و اقتصادی نیست.
یکی از حرفهایی که جلسه قبل بررسی کردیم اینکه می گویند انسان در هر طبقه ای بود طبقه اصل می شود و فکر می آید روی این طبقه، می بینی نه اینطور نیست و تازه اینکه می خواهند قرآن هم بکشند روی طبقه خودشان، یعنی قرآن هم مثل موم قرار بدند این موم را توی دست هر جور که بخواهند درست می کنند.
آیات قرآن را مثل کش می کِشند تا به سلیقه خودشان جور در بیاید واین تفسیر به رای و لذا خیلی حدیث داریم که قرآن را همان که هست معنا کنیم از اهلبیت بپرسید و دقت فکر وتدبر هم بکنید.
همیشه خواستیم مردم را بسیج کنیم باید پا بگذاریم روی عقدهها به مردم می گوئیم مردم شما را بردند چاپیدند خوردند مالتان را بگیرید حقتان را از ظالم… همه اش باید مظلومیت را گفت تا مردم هُل بیفتند و انقلابی بشوند ما می گوئیم این حرف درست است گاهی انسان مردم را از روی عقده حرکت می دهد اما گاهی هم عقده ای ندارند فقط می گوئیم فرمان خداست بخاطر خدا حرکت می کنند هیچ عقده ای ندارند نمی شود گفت هرجا انقلابی می شود ریشه اش طبقه و شکم است نمی شود گفت هر وقت خواستید مردم را بسیج کنید عقده و محرومیت را بگوئید و ایمان و رضای خدا مطرح نباشد و این که ما خواسته باشیم به حمایت طبقه محروم برخیزیم قبل از ما قرآن برخواسته و این حرفها را زده و دفاع از محروم کرده.
ما آیاتی داریم که خیلی روشن به حمایت طبقه محروم برخواسته خیلی آیاتی داریم که باید حق خودتان ر ا گرفت باید با ظالم مبارزه کرد دیگر لازم نیست هر چی آیه است بگوئیم آیات محرومیت هست آیات غیر محرومیت هم هست مثلاً یکی از حرفهایی که می زنند این بود، پیغمبر آمد که اصل طبقاتی را از بین ببرد پیغمبر آمد برای چند تا کار یکی اش هم این بود خلاصه اش اینها یک چیزی می بینند مثلاً مثل همان افرادی که نابینا بودند رفتن می خواستند فیل ببینند هرکسی دست به یک جای فیل گذاشت یکی گفت فیل چون دست به گوش فیل گذاشته بود یکی گفت فیل پایه چون دست به پای فیل گذاشته بود یکی گفت فیل خرطوم هرکسی یک جای فیل را دست گذاشت خیال کرد فیل همان است البته فیل همه اینها را دارد اما یک یک اینها فیل نیستند
4- تأکید قرآن به یگانگی خدا
ببینیم قرآن چه می گوید: یک آیه من اینجا یادداشت کردم اعوذ بالله من الشیطان الرجیم «تَعالَوْا إِلى کَلِمَهٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللَّه» (آل عمران/64) عبادت نکنید مگر چی؟ عبادت خدا باشد، بعد هم فرمود تبعیضات نباید انجام بشود «وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ» (آل عمران/64) ببینید قرآن می گوید بتها را دور بریزید بتها طبیعت پرستی خورشید و ماه پرستی ایسم پرستی قبیله و وطن پرستی علم پرستی مدرک پرستی همه بتها را بریزید دور عبادت نکنید مگر خدا، اصل توحید و گفته در سیستم اجتماعیتان باید بعضی ارباب بعضی نباشند نگیرید بعضی از ما بعضی دیگر را ارباب برای همدیگر، ارباب تراشی نکنیم پس ببینید هم دست گذاشته رو یگانگی خدا هم رو اینکه در طبقات ارباب تراشی بوجود نیاید.
5- بهانه دست دشمن ندهیم
یکی از درسهایی که قرآن به ما می گوید اینست که بهانه دست دشمن ندهیم یک اصلی قرآن روی آن خیلی تکیه کرده، پیغمبر یک بار دید مردم به ارتشش می خندند متوجه شد چون تو ارتشش یک مشت پیرمرد ریش سفید هستند کفار به ریش سفیدها می خندند، فوری فرمود بهانه دست اینها ندهید زود ریشهتان را رنگ کنید تا آنها نگویند مسلمانها یک مشت ریش سفیدند. پیغمبر سخنرانی می کرد یکی از پای منبر گفت نگاه به همه ما بکن کسی بغل نشسته بود آیه نازل شد کلمه این بود «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا» (بقره/104) «راعنا» یعنی مراعات ما را بکن.
خوب «راعنا» را از دوتا ریشه می شود گرفت مثل کلمه شیر تو فارس هم به شیر گاو می گویند هم به شیر بیشه هم به شیر سماور می گویند «راعنا» هم همینطور هم می شود از رعی گرفت یعنی مراعات ما را بکن، یارسول الله یک نگاهی هم به ما بکن، از زیر نظرت غافل نشویم، یکی هم راعنا ممکن از رعن باشد مثل کوکو که هم می شود از تخم مرغ درست کرد هم از سیب زمینی این «راعنا» را هم می شود از رعی گرفت هم از رعن اگر از رعی بگیریم یعنی ما را یادت نرود اما اگر از رعن بگیریم یعنی احمق کرد یا رسول الله راعنا یعنی ای پیغمبر احمقمان کن یعنی یک معناش خوبه یک معناش زشته مسلمانان که میگفتند راعنا منظورشان همین رعی بود یعنی ما را مورد نگاه قرار بده فوری یک مشت بهانه جو گفتند، هورا کشیدند، مسلمانها به پیغمبرشان گفتند احمقمان کن، فوری یک آیه نازل شد اعوذ بالله من الشیطان الرجیم «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا» ای کسانی که ایمان دارید دیگر از این به بعد «راعنا» نگوئید، چرا؟ برای اینکه «راعنا» یک لفظیست که سوژه می شود برای دشمن، دشمن همین لفظ را می گیرد «وَ قُولُوا انْظُرْنا» «انْظُرْنا» بگوئید «انْظُرْنا» یا رسول الله نگاه کن به ما «راعنا» لفظ «انْظُرْنا» لفظه،
اما اگر یک لفظ هم شما به کار می برید اگر یک شعاری به کار می برید که از لفظ و شعار تو دیگران شاد می شوند دشمن را شاد نکن و ما باید در حرکتهایمان دقت کنیم یک مرتبه می ریزند تو خیابان اعدام باید گردد یک دسته دیگر آزاد باید گردد یکی دیگر می گوید نه آزاد گردد نه اعدام باید گردد محاکمه گردد! مسئله حماسه است یک مرتبه اعتصاب شروع می شود، یک مرتبه تحصن شروع می شود، یک مرتبه هم راهپیمایی شروع می شود، این جریانات را باید مواظب باشیم که در این جریانات اگر دشمن بهانه در دست می گیرد این کار را نکنیم.
پسر امام آقا مصطفی که از دنیا رفت تشیع جنازه همه طلبه های نجف و قم گریه می کردند خود امام نه، بعد ما فهمیدیم چرا امام گریه نمی کند می گوید اگر من گریه کنم دشمن شاد می شود. گاهی وقتها می سوزد اما برای اینکه کارتر خوشحال نشود گریه نمی کند این فشارها روی قلب بالاخره عارضه بوجود می آورد. بهانه دست دشمن ندهیم، گرچه با گریه باشد گرچه با خنده باشد «لا تقولو راعنا» چه قرآن عظیمی داریم، خدا لعنت کند کسی که بین ما و قرآن جدایی انداخت، اگر من و شما بلند شویم صبح به صبح یک آیه قرآن بخوانیم ما که هر روز روزنامه و رادیو گوش می دهیم یک آیه قرآن، اعوذ بالله من الشیطان الرجیم «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا» ترجمه اش این راعنا نگوئید چون آنها راعنا را به معنای زشتش می گیرند و شما یک لفظ دو پهلو می گوئید لفظ زشتش را می گیرد و نیش می زند شما را مسخره می کنند.
6- قرآن و دعا و روضه مکتب است
قرآن همه اش مکتب است، روضه اش هم مکتب است، دعایش هم مکتب است، روضه معنایش این است که پدران ما می روند روضه منبری می گوید علی اصغر را روی دست گرفتند برای آب، تیر زدند گلوی آن تکه تکه شد پدران و مادران ما گریه می کنند یعنی اینکه آقا مواظب باش همینطور که امام حسین بچه اش را تکه تکه کردند صبر کرد تو هم در راه خدا اگر بچه ات تکه تکه شد صبر کن برو روضه معناش این که برو الگوها را ببین برو ساخته شدهها را ببین برو از خودت بهترها را ببین که از شما بهترها که در سختیها چقدر صبر کردن اصلاً معنای فلسفی روضه این است کما اینکه دعا هم همینطور است قرآن و دعا همه اش مکتب است و ما اینها را به صورت یک سنت در آوردیم.
پارسال نفت نبود، روز عاشورا هم بود من روضه ابوالفضل خواستم بخوانم با اینکه معمولاً روضه هم نمی خوانم باز تاسوعا بود گفتیم بخوانیم من در روضه ابوالفضل یک جمله ای گفتم مردم نمی دانستند بخندند یا گریه کنند بهشان گفتم شما که آمدید روضه ابوالفضل سالها شنیده اید که ابوالفضل دست کرد زیر آب آب بخورد دید دیگران عطششان بیشتر است نخورد، یعنی اینکه تو که آمده ایی روضه اگر نفت کردی تو بخاری و همسایه ها سرمایشان بیشتر است نیازشان به نفت بیشتر است، نفتها را از بخاری بکش بیرون بریز تو بخاری مردم چطور ابوالفضل آب را نخورد برای بچه های برادرش شما هم نفتها را بریز برای بچه های همسایه همه اش درس است لکن ما از اینها استفاده تشریفاتی کردیم.
7- درسی از توطئه یهودیها در زمان پیامبر
زمان پیغمبر که یهودیها جنگ داشتند با مسلمانها، چون گاهی یهودیها در پناه مسلمانها زندگی می کنند خوب اینها قدمشان روی چشم همه با هم در یک وطن زندگی می کنیم ولی اگر یک وقت سر ستیز در آورند مثل اینکه یهودیها با پیغمبر سر ستیز داشتند توطئه چینی داشتند، حالا یکی از توطئهها را برایتان بگویم.
دوزاده نفر از دانشمندان و علمای یهود طرحی ریختند که ما می رویم پیش پیغمبر که آمدیم دین اسلام را بپذیریم مسلمان شدیم همه ما دوازده نفر فردا صبح مسلمان می شویم غروب که شد می گوئیم مرحمت عالی زیاد! دین و مکتب شما به درد ما نمی خورد، این دو تا خوبی دارد، یک خوبی اینکه یهودیها قرص می شوند در یهودی بودن، مسلمانها هم در مسلمان بودنشان شل می شوند برای اینکه می گویند آنهایی که دانشمند بودند و صبح رفتند غروب برگشتند دلواپس می شوند از دین خودشان لابد مکتب ما نتوانست از مهمانهایش خوب پذیرایی کند اینها که اهل کتابند اگر دین خوبی بود اینها شناختشان از ما بیشتر بود، هم مسلمانها شل می شوند و منصرف می شوند و یهودیها در یهودیت سفت می شوند.
آیه نازل شد یک توطئه قرار است اتفاق بیفتد «وَ قالَتْ طائِفَهٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ آمِنُوا بِالَّذی أُنْزِلَ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» (آل عمران/72) «آمِنُوا» ایمان بیاورید به پیغمبر «وَجْهَ النَّهار» یعنی طرف صبح طرف صبح دوازده نفرتان ایمان بیاورید «آمِنُوا بِالَّذی أُنْزِلَ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَجْهَ النَّهارِ وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» (آل عمران/72) ایمان بیاورید به پیغمبری که نازل شده «وَجْهَ النَّهار» ایمان بیاورید طرف صبح «وَ اکْفُرُوا آخِرَهُ» یعنی کفر بورزید آخر روز صبح ایمان بیاورید غروب کافر بشوید، چرا «لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ» تا اینها برگردند این یک توطئه بود صبح بروید ایمان بیاورید غروب کافر بشوید تا دلهره بوجود بیاورید توجه توجه چند سال پیش در دانشگاه ما هم اینطور بود یک عده انقلابی داغ داغ داغ سالها برنامه اسلامی هم داشتند بعد از چند سال اعلام کردند ما تا حالا برنامه های اسلامی که پیاده می کردیم این تاکتیک ما بوده چون عقیده فرد این که انسان برای رسیدن به هدفش دست به هر کاری بزند طوری نیست برادرها مواظب باشید هر کلاسی نه، هر آخوندی نه، هر مقاله ای نه، هر انقلابی نه، هر دلسوخته ای نه، هر که دلش برای کارگر لک می زند نه، آدمهایی هستند که دلشان برای کارگر لک می زند اما تو عمرشان یک لقمه نان پیش کارگر ننشسته بخورد.
همان کسی که مقاله می نویسد برای کارگر برای کشاورز نشسته تو مزرعه زیر درخت استراحت می کند شیر گاو آن را می خورد، الاغ کشاورز فرار کرده یکی پا نمی شود الاغ را بگیرد، یعنی خیلی از اینهایی که غصه می خورند اینهایی که ایمان می آورند مثل ایمان اینها باشد ایمان می آورند که غروب وارونه بزنند و بعد متزلزل کنند بنابراین رو پای خودتان بایستید نه به ایمانها نه به لباسها نه به اشکها نه به سوگندها نه به انقلابیها نه به آرمها و نه به پوسترها و نه نه نه که… به اینها تکیه نکنید.
نمی خواهم بگویم که هر کی را دیدید بد حساب کنید تکیه نکنید با دقت گام بردارید الان به اسم ایدئولوژی اسلام افرادی هستند که می گویند ایدئولوژی ما اسلام است که نه می توانند بخوانند نه ترجمه کنند نه تفسیر نه هفت صفحه از قرآن را ترجمه کنند بنابراین ایدئولوژی اسلام الان بهانه شده مواظب باشید.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»