موضوع: معاد (6)، تشبیهات مرگ
تاریخ پخش: 70/12/22
بسم الله الرّحمن الرّحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
1- معاد شناسی
با قبولی همه عبادات از همه شما، بحث ما در این جلسه که ششمین جلسه است راجع به معاد است. حالا ممکن است بگویید آقای قرائتی چرا اینقدر از معاد حرف میزنید وقتهای دیگر مردم آمادگی شنیدن بحث معاد را ندارند. روز سیزده بدر میخواهد تخمه کدو بشکند. ماه رمضان چون ماه خودسازی و ماه توجه به خدا است اینکه این بحثها به نظرم آمده که… قرآن روی معاد خیلی مانور میدهد.
گاهی وقتها یک حدیث و یک آیه داریم اما معادی که بیش از هزار آیه داریم یک جایی باید اینها را گفت آنوقت هم شوخی ندارد آدم هر چیزی را میتواند بگوید قبول ندارم، اما مردن را نمیتواند بگوید قبول ندارم، با توجه به اینکه بسیاری از مشکلاتی که ما داریم از کسانی است که از معاد غافل هستند واقعاً اگر انسان بداند که این گران فروشی این کم فروشی باید جواب بدهد بحث معاد سازنده است برای اینکه خانه خودمان تمیز باشد برف را میریزیم توی کوچه و فکر نمیکنیم که روز قیامت گیر هستیم بالاخره مسأله معاد را کی باید گفت؟ بعضیها غافل هستند که ظلم میکنند و میارزد که روی معاد بحث بشود.
2- در قیامت حقایق آشکار میشود
در دنیا خیلی اختلاف آراء هست. گاهی بین زن و شوهر عروس و مادر شوهر بین دو تا روحانی دعوا خیلی هست عوامل اختلاف چیست؟ 1- هوسها 2- خیالها 3- پیش داوریها 4- جهلها، دکتر مرض را تشخیص نمیدهد این دکتر یک نسخه میدهد دکتر دیگر یک نسخه دیگر میدهد. دلیلش هم این است که هیچکدام مرض را تشخیص نمیدهند 5- طاغوتها، بعضیها اصلاً برنامه را جوری میسازند که اختلاف بشود و فتنه بشود گاهی روی محدودیتها است که دعوا میشود تا حالا هیچکس سر نفس کشیدن دعوا نکرده است چون هوا زیاد است اما زمین کم است سر آن دعوا میشود آب محدود است اختلافات اینهاست.
«ثُمَّ إِلَى رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ فَیُنَبِّئُکُمْ بِمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ» (انعام/164) کلمه «تَخْتَلِفُونَ» زیاد توی قرآن آمده، یعنی شما روزی باید برگردید تا اختلافاتتان حل بشود. «یَوْمُ الْفَصْلِ» (صافات/21) داریم یعنی روزی که هر کسی میفهمد حق با کی است و بیخود فکر میکرده، یک روزی باید باشد که پردهها کنار برود «یَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ» (طارق/9) پرده کنار حقیقت همه روشن بشود یک روزی باید باشد که «فَکَشَفْنَا عَنْکَ غِطَاءَکَ» (ق/22) قرآن میفرماید پرده را کنار زدیم واقع بین شدید دیگر خیال بین نیستید، پس باید یک روزی هوسها از بین برود روز قیامت دیگر هوسی نیست خیالها کنار میرود چون واقعیتها کشف میشود جهل آدم علم میشود یعنی انسان واقعیت را میبیند طاغوتها خودشان گرفتارند.
یعنی باید عوامل اختلاف… چون انسان فطرتاً علاقه دارد به وحدت علاقه دارد به اینکه اختلاف نباشد و از طرفی دیگر عوامل اختلاف پدید میآید یکی از کارهای قیامت این است که ریشه اختلافات خشک میشود. پردهها کنار میرود حقیقتها کشف میشود وقتی حقیقت کشف بشود دیگر همه یک جور قضاوت میکنند. اگر حقیقت مرض کشف بشود دیگر همه دکترها یک جور نسخه میدهند.
3- شباهت خواب با مرگ
تشبیهات مرگ: مردن نیستی نیست بلکه یعنی روحش را گرفتیم، من پولی را که از جیب شما برداشتم پول شما را گرفتم نه اینکه پول شما را آتش زدیم قرآن چهارده مرتبه میفرماید (توفی، یتوفی) یعنی گرفتم «اللَّهُ یَتَوَفَّى الْأَنْفُسَ حِینَ مَوْتِهَا» (زمر/42) عزراییل میآید روحتان را میگیرد، روحتان را میگیرد دو مرتبه به شما برمی گرداند درست مثل خواب ما وقتی میخوابیم روح از ما جدا میشود البته چراغهایش روشن است مثل ماشینی که چراغهایش روشن است فقط رانندهاش میرود بیرون چراغهایش روشن است یعنی معده کار میکند قلب کار میکند اما روح بیرون میرود میرود اینطرف و آنطرف میخندد دعوا میکند دومرتبه از خواب که میخواهی بیدار شوی آن روح برمیگردد.
«الَّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاهَ» (ملک/2) مرگ را خلق کردیم، خوب مرگ اگر نیستی باشد نیستی که خلق نمیخواهد. یک آقایی بالای منبر گفت خداوند میلیاردها میلیارد فرشته دارد یک نفر از پایین منبر گفت آقا خدا به این ملائکه چی میدهد که بخورند؟ آقا گفت فرشته که غذا نمیخواهد، گفت خوب اگر فرشته غذا نمیخواهد بیاید خانه ما خودم نگه میدارم! اگر واقعاً مرگ به معنای نیستی است نیستی که خلق نمیخواهد اینکه قرآن میفرماید «خَلَقَ الْمَوْتَ» یعنی همینطور که حیات خلق میخواهد مرگ هم خلق میخواهد. جابجایی روح را خدا بوجود آورد جابجایی چیزی است که وجود دارد یک چیز عدم نیست.
مرگر برای همه است «کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَهُ الْمَوْتِ» (آلعمران/185) «وَمَا جَعَلْنَا لِبَشَرٍ مِنْ قَبْلِکَ الْخُلْدَ» (انبیاء/34) برای هیچ انسانی خلود و همیشگی قرار ندادیم «أَیْنَمَا تَکُونُوا یُدْرِکُّمْ الْمَوْتُ» (نساء/78) هر کجا باشید مرگ شما را میگیرد. امام علی(ع) در نهج البلاغه میفرماید اگر بنا بود کسی زنده بماند سلیمان بود.
رسول خدا میفرماید: مرگ مثل آب گوارا است برای آدم تشنه، جایی دیگر داریم که فرمود مثل بیرون آمدن طفل برای این دنیا. امام علی(ع) میفرماید علاقه من به مرگ از علاقه طفل به پستان مادرش بیشتر است امام حسن(ع) میفرماید: مرگ بهترین بشارتی است که برای مؤمن پیش میآید زن فرعون میگفت «رَبِّ ابْنِ لِی عِنْدَکَ بَیْتًا فِی الْجَنَّهِ» (تحریم/11) من فرعون را نمیخواهم من را ببر آنجایی که اولیای خودت را میبری.
اگر معاد نباشد نخ وسط ربوبیت پاره شده است ما که یک کاری را شروع میکنیم و وسط آن قیچی میشویم چون توان نداریم خدا چرا قطع کند؟ از مواد غذایی و خاک گندم بسازد از گندم اسپرم بسازد از نطفه انسان بسازد انسان بی سواد را رشد بدهد یک انسان با کمال و باسواد و با تجربه یکمرتبه تمام شد و رفت اگر قیامت نباشد و با مردن هیچ بشویم این قطع ربوبیت است.
میگوییم اگر با مردن نیست شویم ربوبیت خدا میرود زیر سؤال، خدایا چرا همچین کردی؟ ممکن است خیاط یک پاچه شلوار را بدوزد بعد بگوید قرقرهام تمام شد چرخم خراب شد اما خدا… ما وقتی سخنرانی میکنیم یک سرفه کافی است که سخنرانیمان را به هم بزنیم همه کارها را تنظیم میکنیم. ساعتی کافی است که یک سوسک و پشهای برود روی این عقربکها ساعت را نگه دارد همه کارها… ممکن است یک گنجشک برود توی لوله هواپیما یک موتورش از کار بیفتد ما خیلی ضعیف هستیم به هیچی بندیم.
اگر خدا حافظه را از ما بگیرد اسممان از یادمان میرود که چی است یکی از گویندگان مهم میگفت یکبار من نصف سوره حمد را یادم رفت عمری نماز خواندیم اما.. ما قطع میکنیم چون به بن بست میرسیم خدا چرا قطع کند. خداوند یک تربیت عمومی را شروع کرده در کل هستی. درست مثل یک برقی که در همه لوسترها و لامپها و یخچال و جاروبرقی یک برقی است در همه وسایل برقی این قطع برق برای چیست؟ توجیه میخواهد اگر با مردن نیست بشویم توجیهی برای ربوبیت خدا ندارد.
هزار دفعه خدا توی قرآن میفرماید که من رب هستم یکمرتبه بگوید قیچی شد خیلی کار بی توجیه است. میگوید نه اینطور نیست چون ربوبیت خدا گسترش دارد و چون از اول هستی کل هستی را دارد با یک سیستمی تربیت میکند پس این قطع نمیشود «إِلَى رَبِّهِمْ یُحْشَرُونَ» (انعام/38) این ربوبیت تا قیامت هست «إِلَى رَبِّکُمْ تُرْجَعُونَ» (سجده/11) رجوع شما به سوی رب است «إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعُونَ» (بقره/156) این تا ابدیت هست «إِلَى رَبِّکُمْ مَرْجِعُکُمْ» (انعام/164) «وَأَنَّ إِلَى رَبِّکَ الْمُنْتَهَى» (نجم/42) «إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمُسْتَقَرُّ» (قیامت/12) استقرار و قرارگاه ابدی آنجاست «إِلَى رَبِّکَ یَوْمَئِذٍ الْمَسَاقُ» (قیامت/30) سوق شما به سمت خداست «إِلَى رَبِّکَ مُنتَهَاهَا» (نازعات/44) آخر کار خداست «ارْجِعِی إِلَى رَبِّکِ رَاضِیَهً مَرْضِیَّهً» (فجر/28) همهاش رب است.
دلیل رحمت هم شبیه دلیل ربوبیت خداوندی که… اگر با مرگ ما نابود بشویم رحمت خدا نابود شده است خداوند به چه دلیل رحمت کرد؟ فیض بر خدا واجب است یعنی خدا لازم است که به مردم فیض بدهد و لطف کند آنوقت با مرگ نیست بشویم و پوچ بشویم؟ فیض خدا چی میشود؟ ولذا قرآن میفرماید «کَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ» (انعام/12) خداوند بر خودش واجب کرده رحمت را و همه شما را روز قیامت جمع میکند یعنی اگر قیامت نباشد خدا هم مثل ما میشود.
ما یک روز عیدی میدهیم یک روز نمیدهیم امروز داغ میبینیم گریه میکنیم فردا فراموش میکنیم دیگر سر قبرش فاتحه هم نمیخوانیم امروز دلتنگ میشویم برایش نامه مینویسیم بعد قهر میکنیم تلفن هم به او نمیکنیم که احوالش را بپرسیم، ما اینقدر آبکی هستیم یک روز تازه هستیم یک روز نو… ما بخاطر حوادث یکبار داریم یکبار نداریم یکبار میدهیم یکبار نمیدهیم اما خدا چی؟ خدایی که واجب کرده بر خودش رحمت را… فیض بر خدا واجب است رحمت بر خدا واجب است این وجوب چرا قطع بشود ولذا گفته قطع نمیشود خدایی که رحمت را بر خودش واجب کرده ادامـه زندگی هم هست مردن و نیست شدن نیست، جا عوض کردن است، از رحم مادر جماد بودیم شدیم نبات ما چند سال پیش همه خاک بودیم مواد غذایی شدیم گندم از مرحله گندیم شدیم نطفه از نطفه شدیم کودک از کودک شدیم انسان بعد عالم برزخ و ادامه زندگی، زندگی باید ادامه پیدا کند اگر با مردن نیست بشود رحم خدا قیچی شده است ربوبیت خدا قیچی شده است و قیچی شدن مال محدود عاجز است خدایی که عاجز نیست و محدود نیست هیچوقت قیچی نمیشود ولی وقت ما تمام شد و بحث را قیچی میکنیم.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»