معادشناسی -7، انواع مرگ

موضوع: معادشناسی (7)، انواع مرگ
تاریخ پخش: 70/12/24

بسم الله الرحمن الرحیم

«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»

1- معاد شناسی
عبادتها قبول و به همه شرکت کنندگان در این جلسه که بیشترین آنها خانواده‌های عزیز شهدا هستند قدمتان رو چشم. بعد از قبولی عبادات و تشکر از ورود شما عزیزان بحثمان که دنبال می‌کنیم در ماه رمضان و بیننده‌های عزیز ماه رمضان ده اول تقریبا بحث را گوش می‌دهند.
ادامه بحثهای قبل و بحث انواع مرگها اولی مرگ فرد بود. دومی مرگ جامعه است. دیگری مرگ دل. گاهی انسان می‌میرد گاهی یک امت می‌میرد نه اینکه همه هلاک می‌شوند زنده‌اند نفس می‌کشند اما انگار مرده‌اند امت مرده بعد هم گاهی انسان زنده است دلش مرده.
2- اثبات قیامت از قرآن
راجع به قیامت دلایلی را گفتیم حرفهایی را زدیم در اینجا هم ادامه این بحث را می‌گویم بعد تا به این برسیم دنباله دلایل: دلایل معاد 1- آفرینش نخستین دلیل اینکه قیامت هست اینکه خدا اولش هم ما را در نخستین بار در روز اول ما را آفرید کسی استخوانی را برداشت استخوان پوسیده را برداشت آمد خدمت پیغمبر استخوان پوسیده را با دستش فشار داد آردش کرد و نرم کرد گفت «قالَ مَنْ یُحْیِ الْعِظامَ وَ هِیَ رَمیمٌ» (یس/78) این استخوان پوسیده چطور دو مرتبه جمع می‌شود؟ قرآن می‌فرماید: به آنها بگو «قُلْ یُحْییهَا الَّذی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّهٍ» (یس/79) هم او کسی که اولین مرتبه درست کرد دومش هم درست می‌کند.
اگر یک کسی یک سنجاق گرفت برد پشت پرده یک هلی کوپتر داد بیرون همه برایش کف می‌زنند حالا اگر این آقای مخترع گفت آقا من این هلی کوپتر را باز می‌کنم دو مرتبه می‌بندم شما شک می‌کنید بله آن کسی که از یک سنجاق یک هلی کوپتر ساخت باز کردن و بستنش کاری ندارد.
هر کشوری هیچ هنری نداشته باشد مونتاژ که بلد است. ممکن است نتواند بسازد اما باز کردن و بستن آسان است. شما ممکن است بگویی من نمی‌توانم دوچرخه بسازم اما دوچرخه ساخته را می‌توانی باز کنی و ببندی ساعت را ممکن است نتوانی بسازی باز کردن و بستن طوری نیست او خدایی است که ما را ساخت تو قبر باز می‌کند قیامت دوباره جمع می‌کند.
سؤال: ما وقتی مردیم استخوانهایمان پخش شد ذرات پخش شده چه جوری یک جا جمع می‌شود؟
پاسخ: شما دوغ می‌ریزی تو مشک و مشک را تکان می‌دهی خوب که مشک را تکان دادی ذرات چربی یکجا جمع می‌شود. چطور شما تکان می‌دهی به مشک چربیها هرجا هست یکجا جمع می‌شود خدا می‌گوید: «إِذا زُلْزِلَتِ الْأَرْضُ زِلْزالَها» (زلزال/1) همینطور که شما مشک را تکانش می‌دهی، خدا زمین را تکانش می‌دهد و شما که مشک را تکان می‌دهی ذرات چربی یکجا جمع می‌شود. خدا می‌گوید زمین را تکان می‌دهم استخوان پوسیده‌ها هر جا هست یکجا جمع می‌شود از همه گذشته لباسهایی که شما پوشیدید خیلی‌هاشی موادش از نفت است. انسانی که توانست نخ را از شکم نفت بکشد بیرون خدای او هم هر کجا باشیم ما را می‌کشد. بیرون مگر نه این است که گاو علف می‌خورد شیر می‌دوشی خدایی که شیر را از شکم علف می‌کشد بیرون ما هم هر کجا باشیم می‌کشد بیرون ما یک لقمه نان می‌خوریم این مو می‌شود و اشک می‌شود و گوشت می‌شود و ناخن می‌شود و پیه می‌شود و دندان می‌شود یعنی موی صورت ما موی سر ما، خدا هر کاری بخواهد می‌کند حتی یک جایی را می‌تواند نگه دارد و یک جا را می‌تواند نگه ندارد. بین ابروی من و شما و بین موی سر این چقدر فاصله است یک سانت، موی اینور کنار گوش دائما بلند می‌شود. هی اصلاح کنی باز هفته دیگه بلند می‌شود اما موی ابرو از اول عمر تا آخر عمر. یک نون می‌خوریم از یک پوست فاصله یک سانتیمتر. یک مو دائما رشد می‌کند مثل موی سر یک مو بغلش رشد نمی‌کند. خدا هر جا را بخواهد هر جوری بخواهد نگه می‌دارد. یادتان اگر باشد پریروز گفتم در جلسه قبل، گفتم کف پا با اینکه کلفت است و با سنگ پا تمیزش می‌کنیم در حمام پای کلفت تو جوراب کلفت تو کفش کلفت سرما می‌خورد، چشم نازک پرده چشم نازک روبرو برف هیچ سرما نمی‌خورد. هیچکس نمی‌گوید آقا چشمم یخ کرد. همه می‌گویند پام یخ کرد. خداوند اگر بخواند انجام می‌دهد بنابراین ما گیری نداریم «کَما بَدَأَکُمْ تَعُودُونَ» (اعراف/29) همینطور که اول درست کرد بعدش هم درست می‌کند اگر یک خیاط یک دکمه را دوخت دکمه دومش هم.
آرایشگاهی که شمال شرقی سر شما را اصلاح کرد جنوب غربیش هم اصلاح می‌کند گیری ندارد قرآن می‌فرماید: «لَخَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ أَکْبَرُ مِنْ خَلْقِ النَّاسِ» (غافر/57). شما در معاد گیر دارید آفرینش آسمانها و زمین که بزرگتره کاری ندارد آیه قرآن می‌فرماید: «وَ لَمْ یَعْیَ بِخَلْقِهِنَّ» (احقاف/33) اصلا خدا که خسته نمی‌شود «لا تَأْخُذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَوْمٌ» (بقره/255) خوابش نمی‌گیرد چرتش نمی‌گیرد خسته نمی‌شود «ثُمَّ اللَّهُ یُنْشِئُ النَّشْأَهَ الْآخِرَهَ إِنَّ اللَّهَ عَلى‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ» (عنکبوت/20) خدا قدرت دارد درختها را خشک نگهش می‌داریم‌ «لَوْ نَشاءُ لَجَعَلْناهُ حُطاماً» (واقعه/65) بخواهیم خشک نگهش می‌داریم باران می‌آید این درخت خشک سبز می‌شود همان خدایی که شما هشتاد سال عمر می‌کنی هشتاد بار در هشتاد بهار روبروی چشمت خداوند این برگهای درخت را می‌ریزد دو مرتبه سبز می‌شود. درختهایی داریم چند قرن سال دارد صدها بار این درخت برگش ریخت خود ما هر هفت هشت سال یکبار همه سلولهای بدنمان تغییر پیدا می‌کند یعنی یک آدم هشتاد ساله 10 بار همه‌اش عوض شده و باز هم خودش است. اگر هم یک سیلی زد هشت سالگی در رفت و نیروهای انتظامی هشتاد سالگی گرفتش نمی‌تواند بگوید برو بابا من از آن زمانی که سیلی زدم تا الانی که شما مرا گرفتید هشت بار همه وجودم عوض شده می‌گویند برو خوب عوض شدی، اما تو خودت خودتی با اینکه خودم خودمم هشت بار هم عوض شدم گیر ما نداریم تو معاد خدایی که شیر را از شکم علف می‌کشد بیرون و شما که با تکان دادن مشک کره را از شکم دوغ می‌کشی بیرون و خدایی که از یک پوست و از یک مو، بغل ابرو رشد می‌کند خود ابرو رشد نمی‌کند.
خدایی که می‌تواند روبرو برف پرده نازک را از سرما حفظ کند تو جوراب و کفش کف پا یخ کند کسی اگر ایمان به قدرت داشته باشد. راجع به معاد وسوسه‌ای ندارد. عمده اینکه در معاد چه می‌خواهیم بکنیم چه خبر می‌شود و ما چه جور باید جواب بدهیم در سوره حج می‌فرماید که: «یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنْ کُنْتُمْ فی‌ رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ فَإِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ ثُمَّ مِنْ نُطْفَهٍ ثُمَّ مِنْ عَلَقَهٍ ثُمَّ مِنْ مُضْغَهٍ مُخَلَّقَهٍ وَ غَیْرِ مُخَلَّقَهٍ لِنُبَیِّنَ لَکُمْ وَ نُقِرُّ فِی الْأَرْحامِ ما نَشاءُ إِلى‌ أَجَلٍ مُسَمًّى ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً ثُمَّ لِتَبْلُغُوا أَشُدَّکُمْ وَ مِنْکُمْ مَنْ یُتَوَفَّى وَ مِنْکُمْ مَنْ یُرَدُّ إِلى‌ أَرْذَلِ الْعُمُرِ لِکَیْلا یَعْلَمَ مِنْ بَعْدِ عِلْمٍ شَیْئاً وَ تَرَى الْأَرْضَ هامِدَهً فَإِذا أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهیجٍ ذلِکَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الْحَقُّ وَ أَنَّهُ یُحْیِ الْمَوْتى‌ وَ أَنَّهُ عَلى‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ» (حج/6-5)، «یا أَیُّهَا النَّاسُ» ‌ای مردم «إِنْ کُنْتُمْ فی‌ رَیْبٍ مِنَ الْبَعْثِ» اگر در قیامت دل دارید نگاه کنید به دوران کودکی که تو شکم مادر «فإِنَّا خَلَقْناکُمْ مِنْ تُرابٍ» شما خاک بودید. خاک گندم شد و نطفه شد و در رحم مادر، بعد نطفه «ثُمَّ مِنْ عَلَقَهٍ» این نطفه شد به صورت خون بسته تو شکم مادر «ثُمَّ مِنْ مُضْغَهٍ» به صورت گوشت نرم شد بعد هم همینطور می‌فرماید که «ثُمَّ نُخْرِجُکُمْ طِفْلاً» بعدا به صورت طفل به دنیا آمدید. بعد می‌فرماید همه را دیدی، یک مثل دیگر «تَرَى الْأَرْضَ هامِدَهً» زمین را می‌بینی چه جور ما «أَنْزَلْنا عَلَیْهَا الْماءَ» باران می‌فرستیم «اهْتَزَّتْ وَ رَبَتْ وَ أَنْبَتَتْ» این زمین نبات خودش را به شما نشان می‌دهد آخرش هم می‌گوید «وَ أَنَّهُ یُحْیِ الْمَوْتى» حالا که دیدی چطور از خاک گندم و از گندم نطفه و از نطفه آدم درست کردم و همینطور که دیدی چطور از خاک مرده و باران؟ چطور گل و گیاه سبز کردم؟ پس دیگر شک نکن «وَ أَنَّهُ یُحْیِ الْمَوْتى‌» مرده را هم زنده می‌کند «وَ أَنَّهُ عَلى‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ» خوب از همه گذشته شما چوب را که روشن می‌کنید این حرارتش از کجاست؟ می‌گویند این درخت زمانی که درخت بوده نور خورشید را گرفته این انرژیها را هی در خودش ذخیره کرده بعد شما گوگردی که می‌سوزانید آنچه ذخیره کرده پس می‌دهد پس ما معاد را در درخت می‌بینیم که درخت چطور عمری مواد ذخیره می‌کند در یک رستاخیز ذخیره‌هایش را پس می‌دهد «الَّذی جَعَلَ لَکُمْ مِنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ ناراً فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ» (یس/80) از درخت سبز آتش سرخ شما می‌بینید «فَإِذا أَنْتُمْ مِنْهُ تُوقِدُونَ» حرارت و گرما را از آن درخت دریافت می‌کنید، نمونه‌های عینی هم داشتیم که خداوند روبرو مردم افرادی را مرگ داده و زنده کرده حضرت عیسی روبرو مردم مرده را زنده می‌کرد. یک مقتولی افتاده بود دو تا قبیله دعوا داشتند. او می‌گفت این کشته او می‌گفت این کشته آمدند پهلو حضرت موسی خداوند به موسی دستور داد به مردم بگو گاوی را بکشند بدن کشته گاو را به این کشته بزنند دو تا کشته به هم بخورند کشته زنده می‌شود. بلند می‌شود می‌گوید قاتل من کی بود درباره معاد هم نمونه‌های عینی داریم نظام گیاهان یک نمونه در این هم که ذرات پخش شده مهم نیست چون خود کشاورز یک درخت انگور را قیچی قیچی می‌کند قلمه قلمه می‌کند هر قلمه‌اش یک جا کاشته می‌شود همان قلمه می‌شود یک درخت همینطور که گیاهان سبز می‌شود در ماه بهار، همینطور که از یک تک سلولی انسان درست می‌شود. اینها دلایل واضح معاد. خوب از این بحث بگذریم. گفتیم چرا از مرگ می‌ترسیم در جلسه قبل تا اینجا آمدیم. امام جواد فرمود: «لِأَنَّهُمْ جَهِلُوهُ فَکَرِهُوهُ وَ لَوْ عَرَفُوهُ وَ کَانُوا مِنْ أَوْلِیَاءِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ لَأَحَبُّوهُ» (معانی‌الاخبار/ص290) افرادی که از مرگ می‌ترسند نمی‌دانند خیال می‌کنند مرگ یعنی نابودی چون دیدش این است که نابودی است می‌ترسد درست مثل بچه‌ای که مادرش می‌خواهد ببردش حمام بچه از حمام می‌ترسد دورانی است. عوامل ترس را اینجا بنویسم.
3- عوامل جهل از مرگ
1- جهل توی هواپیما اگر شما بنشینی یک خورده هواپیما تکان بخورد می‌ترسی اما خلبان هیچ نمی‌ترسد چون می‌داند که دلیل تکان چیست. پهلوی جراح وایسی ببینی تو بیمارستان شکم پاره می‌کند جیغ می‌زنی اما خود جراحها جیغ نمی‌زنند یک سری جیغها به خاطر جهل است. یک سری به خاطر نداشتن توشه است. راننده در بیابان می‌ترسد برای اینکه می‌ترسد بنزینش… مسافت زیاد بنزین کم. یک سری از جنس قاچاق می‌ترسد چرا برای اینکه پشت صندوق عقب تریاک دارد. آدمها که گناه کردند می‌ترسند چرا برای اینکه جنس قاچاق دارند لقمه حرام خوردند حالا باید جواب بدهند یک سری افراد خیلی دلبستگی دارند. هرکس یک چیزی را خیلی دوست دارد وقتی می‌خواهند ازش بگیرند ناراحت می‌شود. اما یک کسی دلبستگی نداشته باشد شهدای ما به دنیا دلبستگی نداشتند آنهایی که دلبستگی داشتند تکان نخوردند افرادی هستند توکل ندارند نداشتن توکل می‌گوید خوب حالا اگر من بمیرم دختر دارم پسر دارم خیال می‌کند که پدر و مادر دختر و پسر را بزرگ می‌کند چقدر ما در تاریخ داشتیم بچه‌های شهید هستند اما رشدی کردند که بچه‌های پدر و مادر دار نکردند.
حضرت امام(ره) کوچولو بود پدرش را شهید کردند در خمین رهبر انقلاب هم شد. رجایی یتیم بود. رئیس جمهور شد. خود پیغمبر اسلام یتیم بود. پیغمبر شد. اینطور نیست که حالا که آدم بابا ندارد پس رشد ندارد اصلا گاهی وقتها قرآن می‌فرماید که «أَ لَیْسَ اللَّهُ بِکافٍ عَبْدَهُ» (زمر/36) یعنی آیا خداوند بنده خودش را نمی‌تواند نگه دارد ما چه دلیلی که افرادی که پدر دارند موفقند اگر کسی باباش شهید شد شکست می‌خورد بسیاری از افراد تو روستا هستند نبوغ دارند و تو شهر هستند 16 تا تجدیدی می‌آورند بسیاری افراد هستند نون و پنیر می‌خورند می‌فهمند و بسیاری از افراد نون و کباب می‌خورند نمی‌فهمند. این شرایط خیلی دلیل نیست اگر یادتان باشد چند وقت قبل من یک مقایسه کردم بین خودم و حجه الاسلام ابوترابی که 10 سال اسیر بود. در تلویزیون گفتم 10 سال حجه الاسلام و المسلمین آقای ابوترابی که اسیر بود هیچی نداشت حتی یک قلم نداشت خودنویس نداشت رادیو تلویزیون ماشین جا خواب رختخواب، خوب اسیر و شکنجه و کتک 10 سال ایشان هیچی نداشت بندم 10 سال همه چیز داشتم اما نقش او خیلی بیش از نقش من است. من یک انگشت ایشان هم حساب نمی‌شوم یعنی می‌شود کسی یک خودکار هم نداشته باشد 100 هزار نفر را نجات بدهد می‌شود کیسه‌اش پر خودنویس باشد بدرد یک قرص آسپرین هم نخورد.
من این جمله را لازم بگویم برای همه بچه‌های شهدا که پا تلویزیون هستند هیچ احساس نکنید که پدرتان با خدا معامله کرد و خدا جبران می‌کند می‌دانید یکی از اسمهای خدا جبار. یا جبار انشاء الله بعد از ماه رمضان روز عید که می‌رویم نماز عید بخوانیم نماز عید فطر تو قنوت نماز می‌خوانیم «و أَهْلُ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوت» جود و جبروت، جبروت یعنی جبران می‌کند خدا جبران می‌کند یعنی اگر از کسی چیزی را گرفت در مقابل یک چیزی را می‌دهد. خدا در کل انقلاب همینطور و کم شدنها دلیل بر ضعف هم نیست حالا. چند رقم گاهی فرد از دنیا می‌رود گاهی جامعه از دنیا می‌رود جامعه مرده چه جامعه‌ای اگر کسی گناه دید غصه نخورد. آدم گناه دید یا باید با قدرت با عمل، اگر نشد با زبان اگر نشد با دل با قلب باید ناراحت باشد باید با عمل جلویش را بگیریم اگر با عمل نمی‌توانیم با زبان جلویش را بگیریم و اگر با عمل نمی‌شود با زبان هم نمی‌شود لااقل قلبا ناراحت باشیم که چرا ایشون گناه می‌کند چرا این خلاف می‌کند آن وقت حدیث داریم کسی که گناه ببینه نه با عمل تکان بخورد نه با زبان حرف بزنه نه غصه بخورد تو دل این معلوم می‌شود مرده است منتهی مرده دو رقم داریم مرده افقی مرده عمودی مرده افقی اینهاست که قبرستانند.
مرده عمودی یعنی راه می‌رود نفس هم می‌کشد اما بی خاصیت یعنی فساد می‌بیند «فَهُوَ مَیِّتٌ بَیْنَ الْأَحْیَاءِ» میت بین ااحیاء یعنی مرده عمودی، جامعه مرده جامعه‌ای است که امر به معروف و نهی از منکر نکند و لذا قرآن می‌گوید «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاهٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره/179) اگر کسی را کشت قاتل را باید گرفت کشت اگر قاتل را کشتید معلوم می‌شود شما زنده هستید معلوم می‌شود جامعه مرده جامعه‌ای که قاتل صاف صاف راه برود و کسی کارش نداشته باشد پس گاهی فرد می‌میرد گاهی جامعه می‌میرد مرگ جامعه به چیست؟ بی تفاوتی.
مرگ جامعه به چیست؟ امر به معروف و نهی از منکر در آن نشود مرگ جامعه به چیست؟ کسی غصه کسی را نمی‌خورد اگر دیدید مردم شدند بی خیال شدند گفت این جامعه مرد.
گاهی هم دل دل می‌میرد دل مرده چیست؟ دل مرده این است که تکان نخورد «اللَّهُ أَکْبَرُ»، «اللَّهُ أَکْبَرُ»، «اللَّهُ أَکْبَرُ»، «اللَّهُ أَکْبَرُ»، «أَشْهَدُ أَنْ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» این هم مرده اصلا کسی که شما خودت هم باشی اینطوری می‌کنی‌ها اگر یک پسری بغلت باشد بگو که حسن جون حسن جو آقازاده آقازاده آقازاده پسر، به شما هستم اگر هفتاد بار صداش زدی تکان نخورد می‌گویی مگه مرده‌ای یعنی کسی که هفتاد بار، چون روزی هفتاد بار اذان می‌گوید «حَیَّ عَلَى الصَّلَاهِ»، «حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ»، «حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ»، «قَدْ قَامَتِ الصَّلَاهُ» دو مرتبه ظهر: «حَیَّ عَلَى الصَّلَاهِ»، «حَیَّ عَلَى الْفَلَاحِ»، «حَیَّ عَلَى خَیْرِ الْعَمَلِ»… اگر کسی اذان را بشنود و تکان نخورد این هم دلش مرده این اصلا آدم بی ادبی که هفتاد بار صداش می‌زنی سرش را بلند نمی‌کند و لذا صدای اذان که بلند می‌شود. آدم باید تکان بخورد بابا می‌گوید حی، حی یعنی بدو حالا نمی‌خواهم بدوی پاشو لااقل، بدو پیشکشت چند رقم مردن داریم مردن فرد روح می‌آید بیرون مردن جامعه امر به معروف و نهی از منکر از جامعه حذف می‌شود مردن دل، نسبت به موعظه و تذکر دل تکان. «وَ إِذا ذُکِّرُوا لا یَذْکُرُونَ» (صافات/13) هرچه تذکرش تکان نمی‌خورد.
حرفهایم را جمع کنم. چی گفتم چند تا حرف زدم 1- خدا می‌فرماید: همینطور که یک نطفه در رحم مادر تحولاتی پیش آمد تا شدید شما همینطور که با بارندگی تحولاتی می‌شود گیاه می‌شود این تحولات نشان دهنده این است که روز قیامت هم شماها می‌توانید زنده بشوید.
سؤال: ذرات پخش شده چطور جمع می‌شود؟ همینطور که شما با زدن مشک چربیها را یک جا جمع می‌کنید همینطور که علف می‌خورند شیر می‌دوشی شیر را از شکم علف می‌کشیم بیرون نخ را از شکم نفت می‌کشیم بیرون، برای خدا زنده کردن طوری نیست خدایی که از یک سنجاق یک هلی کوپتر ساخت باز خواسته باشیم از این هلی کوپتر را باز کنیم و ببندیم مشکل نیست یک تک سلول می‌گیره یک اسپرم، انسان از یک اسپرم، یک اسپرم را می‌گیرد مثل یک سنجاق یک هلی کوپتر می‌دهد بیرون او او، شد حالا دو مرتبه می‌گوید تو قبر من این هلی کوپتر را بازش می‌کنم روز قیامت به هم گرش می‌زنم گیری ندارد. مشکلی نیست. بعد گفتیم افرادی که از مرگ می‌ترسند یا معنای مرگ را نمی‌دانند خیال می‌کنند نیستی مرگ به معنای نیستی نیست جا به جا می‌شود حدیث داریم مرگ مثل پل مرگ قنطره هست جسر مثل حمام روایتهایش را از جلسه قبل گفتیم و کسانی که از مرگ می‌ترسند که بنزین ندارند کار صالح ندارند کار خوب نکردند یا جنس قاچاق دارند یا جاده را بلد نیستند گیر اینهاست و بعد هم گفتیم گاهی فرد می‌میرد گاهی یک امتی مرده است ترسو هستند بی تفاوت و بی تعهدند گاهی هم دل می‌میرد نشان دهنده دل مرده این است که در مقابل اذان تکان نمی‌خورد. خدایا دل ما را زنده و زنده‌تر، جامعه ما زنده‌تر بفرما به ما توفیق برداشتن توشه، نداشتن جنس قاچاق انجام عمل صالح عبادی، ترک گناهان مرحمت بفرما. از خیرات و برکات ماه رمضان همه ما را بهره وافی مرحمت بفرما.

«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»

Comments (0)
Add Comment