موضوع: معادشناسی (4)، دلائل معاد، حکمت
تاریخ پخش: 70/12/20
بسم الله الرحمن الرحیم
«الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
1- معاد شناسی
بحث ما در باره معاد بود. دلیل عدل را گفتیم، دلیل حکمت را بگوییم موضوع بحث: معاد به دلیل حکمت، درباره اینکه خداوند حکیم است بسیاری آیه در قرآن داریم. من آیات را یک جایی ضبط کردم. شاید حدود 100 بار در قرآن حکیم داریم و بیشترین کلمه حکیم با عزیز، عزیز و حکیم، حمید و حکیم، بعضی جاها علیم و حکیم، خلاصه صفت حکمت خیلی در قرآن است.
2- خداوند حکیم است
اگر یک کسی یک کاری را شروع کند و هدفی نداشته باشد این کار حکیمانه نیست. یک حرکتی را شروع کند ولی به مطلوب نرسد، حکیمانه نیست. قرآن میفرماید که کل هستی روی هدفی آفریده شده است، «وَ ما خَلَقْنَا السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَیْنَهُما إِلاَّ بِالْحَقِّ» (حجر/85)، میفرماید که کل هستی بر اساس حکمت آفریده شده است. از عایشه پرسیدند یک خاطره از پیغمبر(ص) بگو، گفت پیغمبر(ص) همه زندگیش خاطره بود، اما سحرها پا میشد به آسمان نگاه میکرد و این آیات را میخواند آیات آخر سوره آلعمران: «إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ الَّذینَ یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَکَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ» (آلعمران/191-190). «إِنَّ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لَآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ»، خدایا در آفرینش آسمانها و زمینها نشانههایی است برای آدمهای متفکر هر که اهل دل و فکر باشدو این هستی عبث نیست. حکمتی در آن است.
هزار میلیون ستاره را گفتند تا حالا هست، ما الآن نگاه میکنیم چندصد تا ستاره ممکن است بشماریم با چشم فعلی هزارمیلیون ستاره، همه ستارهها را هم قرآن میگوید برای بشر است، «سَخَّرَ لَکُمْ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ» (لقمان/20)، کل هستی برای ما، ما برای اینکه چند کیلو برنج و روغن و گندم بخوریم بمیریم و هیچ بشویم؟!! یک میلیون ستاره برای اینکه من و شما چندهزار لیتر آب بخورد ادرار کند؟!!! آخر این حکیمانه است؟ چند هزار میلیون، البته هزار میلیون که تا حالاست، ممکن است بعداً هم بیشتر باشد، اصلاً ما نمیدانیم شاید دارد خداوند اضافه هم خلق میکند چون قرآن یک آیه دارد میگوید: «وَ إِنَّا لَمُوسِعُونَ» (ذاریات/47)، یعنی داریم هی کش میدهیم، ما نمیفهمیم. هستی پر از اسرار است و ما سر و ته آن را نمیفهمیم. فقط دو تا کلمه دخان توی قرآن است، «ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِیا طَوْعاً أَوْ کَرْهاً قالَتا أَتَیْنا طائِعینَ» (فصلت/11)، «فَارْتَقِبْ یَوْمَ تَأْتِی السَّماءُ بِدُخانٍ مُبینٍ» (دخان/10) یکی میگوید آسمانها قبل از خلقشان دخان یعنی دود بوده است، یکی میگوید بعد از خلقشان به صورت دخان بوده است، دو تا دخان است و سطحش هم آسمان، اما حالا آن طرفش چیست؟ نمیفهمیم چیست؟
دو تا «مُدَّتْ» توی قرآن است، «وَ إِذَا الْأَرْضُ مُدَّتْ» (انشقاق/3)، «وَ هُوَ الَّذی مَدَّ الْأَرْضَ» (رعد/3) یکی مال زمین قبل از آفرینش زمین، یکی هم مال پایان عمر زمین، دو تا مَدّ داریم، دو تا دخان داریم توی قرآن، آقایان تا الآن نوشتند هزار میلیون ستاره داریم، قرآن هم گفته کل هستی برای ماست. آن وقت ما برای چی خلق شدهایم؟ برای اینکه کنکور قبول شویم و دانشگاه و بعد استخدام شویم. خانه و ماشین و قسط تلویزیون و ازدواج، بچه و جوانی و پیری و دندان عملی و عینک و کمر قوزی و بعدهم هیچی بلندگو لاالااله الله؟ اصلاً برای همین؟
آدم نمیتواند به خودش بقبولاند. معاد را از زندگی برداریم زندگی میشود مثل یک صفحهای از یک کتاب که آدم پیدا میکند، این ورش حذف شده آن طرفش گم شده، زندگی منهای معاد میشود یک تک ورق که آدم این ور و آن ورش را نمیداند.
عایشه میگوید: پیغمبر (ص) پا میشد این آیه را میخواند: خدایا! در آفرینش آسمانها و زمین و دگرگونیهای شب و روز برای متفکرین علاماتی است. متفکرین چه کسانی هستند؟ اولوالالباب چه کسانی هستند؟ صاحبان دل و عقل و فکر «الذین» آنهایی هستند که «یَذْکُرُونَ اللَّهَ قِیاماً وَ قُعُوداً»، آنهایی هستند که یاد میکنند ازخدا، ایستاده و نشسته و خوابیده. «وَ عَلى جُنُوبِهِمْ»، حتی در خواب «وَ یَتَفَکَّرُونَ فی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» فکر میکنند در خلقت آسمانها و بعد از عمق جانشان میگویند «رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً فَقِنا عَذابَ النَّارِ» » این جهان باطل نیست یک حکمتی تویش هست، خب حکمت چیست؟ حکمت این است که این جهان مقدمهای برای یک زندگی ابدی است.
«رَبَّنا إِنَّکَ مَنْ تُدْخِلِ النَّارَ فَقَدْ أَخْزَیْتَهُ وَ ما لِلظَّالِمینَ مِنْ أَنْصارٍ» (آلعمران/192). خدایا هر کسی را به جهنم ببری خوارش کردی. تازه میگوید هر که رفته توی جهنم معلوم میشود خوارش کردی یعنی معلوم میشود خواری مهمتر از دوزخ است، آیه مفصل است.
3- دلیل حکیم بودن خداوند
حکمت: دلیل حکمت. اگر یادتان باشد طرحی را داشتیم به این صورت که این زمین است این هم ریشه درختهاست. ریشه درختها مواد غذایی را از زمین میمکند. ریشه، گیاهان مواد غذایی را از زمین میمکد و میدهد به گل و ساقه، گل و ساقه میشود میوه، میوه میشود خوراک انسان، سلول بدن انسان، از همین میوه نطفه درست میشود، نطفه میشود علقه، خون بسته و کم کم در رحم مادر رشد پیدا میکند سمع و ابصار و گوش و چشم و به دنیا میآید «وَ اللَّهُ أَخْرَجَکُمْ مِنْ بُطُونِ أُمَّهاتِکُمْ لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً» (نحل/78) به دنیا میآید در حالی که هیچی بلد نیست. نوزاد انسان هیچی بلد نیست. گاهی توی قنداق دست میکند ستاره بگیرد، اصلاً حالیش نیست. از پشت بام پرت میشود. چقدر ما تا حالا دیدیم بچه از پشت بام پرت شده، فاصله را متوجه نیست پایش را بر میدارد پایین میگذارد.
قرآن میگوید «لا تَعْلَمُونَ شَیْئاً»، هیچی بلد نیست. بعد کم کم حرف زدن یاد میگیرد راه رفتن یاد میگیرد. کودک و دبستان و راهنمایی و دبیرستان و دانشگاه و یک انسان کامل میشود این انسان کامل چه بود؟ انسان کامل همان طفل بود، طفل همان نطفه بود، نطفه همان میوه بود، میوه همان مواد غذایی در خاک بود. ما شما را از خاک آفریدیم یک معنایش این است که ما شمارا از خاک آفریدیم، یعنی اگر پیچهایی که به خودت پیچیدهای، میرسید به خاک البته این غیر از آن است که حضرت آدم(ع) را از خاک آفریدیم. آن هم معنایش درست است. بعد شده یک انسان کامل، سوپر دولوکس قوی، بعد یک ذره یک ذره میآید پایین، زلفهایش سفید میشود، چشمهایش عینکی میشود، دندانهایش عملی میشود، صورتش چین میخورد کمرش خم میشود، فراموشی، ضعف اعصاب، یک ذره یک ذره پیر میشود و میمیرد جنازه را خاک میکنند، کفن خاکی میشود استخوانها میپوسد، تراکتور میآید زیرورو میکند. سازمان زمین شهری هم میآید تقسیم میکند، جدول بندی میکند و هیچی، چی شد؟ خاک بودیم چی شد، خاک شدیم. این وسط چی شد؟ چندکیلو برنج و گندم و چندهزار لیتر آب خوردیم. از خاک درست شدیم به خاک برگشتیم و بعد پودر شدیم. اولش هیچی بعدش هم هیچی، مثل یک کلمه خود هیچی، شما وقتی بگویند بخوان میگوییم این کلمه را بخوان، با هم بخوانید، هیچی، یکبار دیگر هیچی، حالا بخوانید حالا هم هیچی، یعنی خود کلمه هیچی باشد هیچی نباشد، اول هیچی بعد هیچی، اینطور است آن وقت هزار میلیون ستاره مال هیچی، آقا کجا میروید هیچی؟
یکی از کلماتی که خیلی توی همه کشورها وتوی همه مکتبها است، این است که میگویند: انسان مسئول و متعهد است. میگویم اگر قیامت نباشد، من مسئول چه کسی هستم؟ اصلاً مسئول اسم مفعول است، اسم مفعول، اسم فاعل میخواهد، اگر من مسئولم، مسئول، یک سائلی میخواهد. من مسئول در مقابل چه کسی هستم؟ وقتی مردیم هیچی میشویم شما الکی آمدی من هم الکی مسئول دیگر چیست؟ چون آن کسی که معتقد به خدا و معاد نیست، میگوید بابا جون! من معتقد نیستم. یعنی اصلاً صاحب و حسابی ندارد. هیچی بودیم حالا هم هیچی یک مشت هیچ پهلوی هم جمع شدیم، هیچ که در مقابل هیچ مسئولیتی ندارد. مسئول وقتی معنا دارد.
اگر معاد نباشد بهتر است که آدم فوری خودکشی کند. چون شما که میخواهی بعد از عمری، هیچی بشوی، آدم زودتر خودش را هیچ کند و وصل به برق بشویم هیچی بشویم. مثل این میماند که آقا یک ساختمان را رنگ کنیم، فرش کنیم، موکت کنیم، لوستر، کاغذدیواری، نمیدانم تصفیه، تهویه، چی چی چی، همه کار بکنیم بعد بخواهیم با بمب منفجرش کنیم. خب اگر میخواهی منفجر کنی این همه کاغذ دیواری؟ آقا مسواک کن، شانه کن، لباسهایت را اتو کن، میخواهیم اعدامت کنیم. خب اگر میخواهی اعدام کنی دیگر اتو میخواست چه کند؟ اگر بناست ما رو به نیستی برویم، اگر قطار دارد رو به نیستی میرود، قطار هستی دارد رو به نیستی میرود، چه دلیلی دارد شما مینشینید قانون وضع میکنید؟ آقا این طرف بنشین. هر جا میخواهی بنشین دیگر توی این کوچه بنشینیم یا توی آن کوچه، تو این واگن بنشینیم یا توی آن واگن، همهاش لغواست، چون کل کاروان دارد هیچ میشود، کاروانی که دارد میرود رو به هیچی، قانونگذاری برای کاروان هیچ معنا ندارد.
اصلاً اگر معاد نباشد زندگی معنا ندارد کل هستی میرود رو به نیستی!!! خب پس ما چی چی؟ «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً وَ أَنَّکُمْ إِلَیْنا لا تُرْجَعُونَ» (مومنون/115)، شما خیال میکنید ما شما را عبث آفریدیم، «أَ فَحَسِبْتُمْ أَنَّما خَلَقْناکُمْ عَبَثاً»، بگذار این را بازش کنم حالا یک مثال بزنم. شما افطاری دعوت میکنید خب مرد صبح تا شام زحمت میکشد، میخرد میآورد زن زحمت میکشد، درست میکند، سفرهای، ترشی، مربا، غذا، خورشت قیمه، سبزی، چی چی چی، چه لامپی! چه پردهای! همهی این بساط، بعدهم دو سه تا موش دو سه تا گربه بیایند همه سفره را به هم بریزند و بعد هم سفره را ورچینید. این کار عبث نیست؟
حالا ببینید خدا یک سفرهای درست کرده سفره نو، «بَدیعُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (بقره/117)، زمین سفره خدا، سفره زیبا، «الَّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَهُ» (سجده/7)، سفره حساب شده مربا کجا، ترشی کجا، «وَ کُلُّ شَیْءٍ عِنْدَهُ بِمِقْدار» (رعد/8)، بر اساس رحمت این سفره را چیده، «کَتَبَ عَلى نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ» (انعام/12)، همه چیز توی این سفره هست، «هُوَ الَّذی خَلَقَ لَکُمْ ما فِی الْأَرْضِ جَمیعاً» (بقره/29)، همه غذاها دلپسند، «رَزَقْناهُمْ مِنَ الطَّیِّباتِ» (اسراء/70)، سقف زیبا، «إِنَّا زَیَّنَّا السَّماءَ الدُّنْیا بِزینَهٍ الْکَواکِبِ» (صافات/6)، آسمانها را زینت دادیم، کارگردانانی همه مدبر و منظم، «فَالْمُدَبِّراتِ أَمْراً» (نازعات/5)، «فَالْمُقَسِّماتِ أَمْراً» (ذاریات/4). کنار این سفره یک پزشک خوب، پیغمبر(ص). قَالَ امیرالمؤمنین(ع): «طَبِیبٌ دَوَّارٌ بِطِبِّهِ» (نهجالبلاغه/خطبه 108)، سفرهای بنام زمین، لامپی به نام خورشید، چراغ خوابی مثل ماه، هوایی این چنین، توی این سفره انواع دیدنیها، آبشارها و رودها، انواع سنگها، انواع خاکها، انواع سبزیها، انواع میوهها، انواع بوها، انواع مزهها، این هستی را آفرید بعد دو سه تا ظالم گربه، دوسه تا مظلوم موش بیایند هیچ به هیچ بشود. اگر معاد نباشد حکیمانه نیست.
گفتم حدود صد مرتبه توی قرآن فرموده «حَکیم»، «عَلیمٌ حَکیمٌ»، «عَزیزٌ حَکیمٌ»، «حَکیمٍ خَبیرٍ»، «تَوَّابٌ حَکیمٌ»، «حَکیمٍ حَمیدٍ»، «عَلِیٌّ حَکیمٌ» خلاصه صد مرتبه توی قرآن گفته من حکیمم. و آثار حکمتش را هم میبینیم. آثار حکمت را میبینیم که چون سنگینی بدن روی پاست کف پا گود خلق شده است. از گودی کف پا گرفته تا مژه چشم، همهاش بر اساس حکمت. خب همه اینها برای این که ما بخوریم پوچ بشویم،
4- نمونههایی از حکمت خداوند
خداوند حکیم است، دلیل حکمتش، حالا یک جای دیگر میفرماید: در سوره نبأ باز دلیل حکمتش را برای شما بگویم. سوره «عَمَّ یَتَساءَلُونَ» باز دلیل حکمت را این طور میخوانیم «عَمَّ یَتَساءَلُونَ» (نبأ/1) از چی مردم سؤال میکنند چرا گیجید؟ نمیخواهد بپرسید روشن است، «عَنِ النَّبَإِ الْعَظیمِ» (نبأ/2)، از خبر بزرگ قیامت سؤال میکنند، «الَّذی هُمْ فیهِ مُخْتَلِفُونَ» (نبأ/3)، در قیامت بگو مگو است، «کَلاَّ سَیَعْلَمُونَ» (نبأ/4)، چانه نزنید خواهید دید، بعد میگوید خودت بنشین فکر کن، «أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً» (نبأ/6)، زمین را گهواره قرار ندادیم؟ «وَ الْجِبالَ أَوْتاداً» (نبأ/7)، کوهها را مثل کوه قرار ندادیم؟ این کوهها هم از تهش ریشه دارد توی زمین و هم قلهاش پنجه انداخته توی هوا. نوکش پنجه انداخته توی هوا، عمقش پنجه انداخته روی زمین، و باعث شده که این زمین تعادلش را حفظ کند، «وَ الْجِبالَ أَوْتاداً»، کوهها را مثل میخ قرار ندادیم؟ «وَ خَلَقْناکُمْ أَزْواجاً» (نبأ/8)، جفت خلقتان نکردیم؟ ما ساده میگیریم، حالا فرض کنید مردم 35 سال همه دختر بزایند عجب مشکلی پیش میآمد.
ما همینطور ساده رد میشویم ساده رد میشویم. اصلاً گاهی من فکر میکنم طبق نیاز مردم خداوند چیزی خلق میکند. مثلاً این مردم تهران الآن اگر میخواستند خودشان را با هیزم گرم بکنند، اصلاً امکان داشت همین که جمعیت زیاد شد نفت و گاز پیدا شد. باز ممکن است جمعیت زیاد بشود چیز دیگری پیدا شود. اصلاً الآن اگر روغن نباتی نبود، فرش ماشینی نبود، اصلاً اگر میخواستیم با نمد زیرانداز تهیه کنیم، اصلاً آن قدر پشم نبود که نمد باشد، موکت میآید فرش ما شینی میآید، اصلاً طبق نیازهای جمعیت خداوند خلق میکند، آخر ما یک چیزهایی را میفهمیم باقیش را حساب نمیکنیم. مثلاً میدانیم که بچه وقتی دارد رشد میکند. پستان مادرش هم شیر میآید تا بچه نبود پستان شیر نداشت وقتی بدنیا میآید شیر هم میآید، میفهمیم این شیر مال این بچه است خوب این را فهمیدیم.
گاهی وقتها نیاز که پیش میآید به خاطر این که آن نیاز حل بشود خداوند به بعضی مغزها جرقه میزند دست به یک ابتکاری میزنند که آن ابتکار و اختراع مشکل مردم را حل کند، یعنی مسأله شیر و بچه نیست گازی هم که الآن توی خانه هاست، همین مثل شیر است، منتهی ما یاد شیر هستیم، یاد گاز نیستیم تمام نیازهای بشر به طور طبیعی اتوماتیک این طور میشود، «أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً»، زمین را گهواره قرار دادیم بستر «وَ الْجِبالَ أَوْتاداً»، کوهها مثل میخ البته کوهها یک فایدهاش میخ هست. همین کوهها برف را نگه میدارند برای تابستان اگر زمین مسطح بود امروز برف میآمد، فردا آب میشد. اصلاً تابستان آب نبود، منبع بایگانی برفها است، این کوهها جلوی طوفانها را میگیرد. در هوا چقدر اثر میگذارد سنگش برای ساختمانها چه فایدههایی دارد. گیاهان دارویی بیشتر در دامنه کوهها است. سنگش، گیاهش، ریشهاش که توی زمین است، قلهاش که توی فضاست. همهاش فایده است، «وَ خَلَقْناکُمْ أَزْواجاً»، «وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ سُباتاً» (نبأ/9)، خوابتان را وسیلهای قرار دادیم که استراحت کنید. «وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِباساً» (نبأ/10)، شب را مثل لباس قرار دادیم و روز را وسیله، بعد میگوید، «وَ بَنَیْنا فَوْقَکُمْ سَبْعاً شِداداً» (نبأ/12)، بالای سرتان هفت آسمان را محکم قرار دادیم، «وَ جَعَلْنا سِراجاً وَهَّاجاً» (نبأ/13)، یک خورشید پرنور برای شما قرار دادیم، «وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً» (نبأ/14)، این هوا و محیط زیست را خود خدا برنامه ریخته، نور خورشید مقداری محیط را سالم میکند. حرارتش، بخاری که بالا میرود، بالا رفتن بخار باز هوا را محیط زیست را سالم میکند. باز باران که میآید محیط زیست سالم میشود. باز برگ درختها محیط زیست را سالم میکند.
خداوند با چهار فرمول محیط زیست را سالم سازی میکند: نور (یک)، بخار میرود بالا (دو) باران میآید پایین (سه) درخت میرود بالا (چهار) این همه بده بستونها برای تصفیه محیط زیست، بعد میگوید، «وَ أَنْزَلْنا مِنَ الْمُعْصِراتِ ماءً ثَجَّاجاً»، از ابرهای به هم فشرده آب برایتان فرستادیم، «لِنُخْرِجَ بِهِ حَبًّا وَ نَباتاً وَ جَنَّاتٍ أَلْفافاً» (نبأ/16-15)، درختها در هم پیچیده، گیاهها، نباتها، بعد همه را که میگوید، میگوید دیدی همهاش برای این که بخوریم و بخوابیم!!! هیچی! معاد نیست!! ای خوش انصاف!، «إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کانَ میقاتاً» (نبأ/17)، یک سری خداوتد روضه میخواند آخرش گریزش این است، «إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کانَ میقاتاً»، نمیشود معاد نباشد، ابروباد و مه خورشید و فلک درکارند، تا شما تخمه کدو بشکنی بخوری بخوابی، نمیشود نمیشود، «أَ لَمْ نَجْعَلِ الْأَرْضَ مِهاداً وَ الْجِبالَ أَوْتاداً وَ خَلَقْناکُمْ أَزْواجاً وَ جَعَلْنا نَوْمَکُمْ سُباتاً وَ جَعَلْنَا اللَّیْلَ لِباساً وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً…» (نبأ/6-11) همه را درست کردیم برای اینکه بعد هیچی، نه این طور نیست که هیچی، «إِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ کانَ میقاتاً»، اینها برای این است که اینجا سکو برای یک جهان دیگر است، چه روزی؟ «یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً» (نبأ/18)، روزی که در صور دمیده میشود، دسته دسته میآیند برای آخرت، این هم دلیل بر حکمت.
حالا میگویم راجع به این قیامت اگرما یقین داشته باشیم که خوشا به حالمان، «وَ بِالْآخِرَهِ هُمْ یُوقِنُونَ» (بقره/4)، اگر هم یقین نداشته باشیم، احتمالش را هم بدهیم باید آدم خوبی باشیم، ببین آقا یک خرده زیادی گوش بده، دو سه دقیقه حرفم یک خرده فرمول ریاضی دارد، شما هم که همه تحصیل کردهاید. یک وقت یک مردی میآید میگوید: آقا در اتاق مگسی است میگی خب باشد، درست است، مرد، خیلی مرد محترمی اما خبرش یک مگس بود ولو آدم حسابی بود ولی چون خبرش مگس بود وحشت نمیکند.
اما اگر یک بچه دوساله آمد گفت: بابا! بابا! مامان! مامان! یک مار بود ولو بچه کوچولو، ولی چون خبرش مهم است، ما حواسمان را جمع میکنیم، نباید نگاه کنیم گوینده کیست؟ باید ببینیم خبر چه خبری است؟ خبر هر چه مهم باشد حساسیت بیشتر است، اگر یک درصد احتمال بدهیم که سود 5 میلیون است، اقدام میکنیم. میگوییم: ولو احتمالش کم ولی اگر بگیرد، اگر احتمال بیشتر شد ولی این 500 هزارتومان شد باز اقدام میکنیم اگر احتمال 60% شد ولی پول آمد 50 هزارتومان باز هم اقدام میکنیم. اگر احتمال 90% شد ولی سود 30 هزارتومان، اگر احتمال 99% ولی سود 2 هزارتومان شد. ببین آقا هر چی احتمال زیاد باشد ما نگاه به احتمالات نمیکنیم. چنددرصد نگاه به آن چیزی که ما را راه میاندازد، سود هر چی احتمال کم باشد اگر سودش بیشتر باشد.
سؤال از من جواب از شما، احتمال کم یعنی بچه حرف زده، اما اگر مار است، مگس نیست، زنبور نیست، اگر گوینده هر چی، حرفش رقیق باشد اگر خطر مهم باشد یا احتمال سود کم باشد اما اگر درآمد زیاد باشد اقدام میکنیم یا نمیکنیم؟ با هم بگویید: میکنیم.
بالاخره من این را میخواهم بگویم: میخواهم بگویم 124 هزار پیغمبر آمدند، گفتند: قیامت هست شما اگر از 124 هزار پیغمبر 99% احتمال بدهی که الحمدالله. اگر از همه گفتههای ادیان آسمانی یک درصد احتمال بدهی حرف پیغمبرها باشد 99% هم بگویی قیامت نیست اگر یک درصد هم باشد باید اقدام کنی. چرا؟ برای اینکه اگر حرف پیغمبرها باشد، «خالِدینَ فیها»، مسأله یک میلیون و صد میلیون نیست یا بهشت ابدی یا جهنم ابدی، ولو احتمال کم بدهی. چون سود و زیان مهم است. آدم عاقل باید حواسش را جمع کند.
حرفم تمام شد 124 هزار پیغمبر گفتند: معاد هست، خود پیغمبر ما توی این قرآن هزار تا آیه دارد میگوید معاد هست، هرچه هم احتمال کم باشد، آدم هرچه هم لجباز و مغرور باشد، هر چه هم آدم یکدنده و لجباز باشد از همهی هزار تا آیه یک درصد احتمال بدهیم باید قیام کنیم. چون عوضش هست یا جهنم ابدی یا بهشت ابدی، چون سود و زیان مهم باید اقدام کنیم.
خدایا ایمان و یقین ما را به معاد روز به روز بیشتر بفرما.
«والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته»